النساء ٩١
کپی متن آیه |
---|
سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَنْ يَأْمَنُوکُمْ وَ يَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ کُلَ مَا رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْکِسُوا فِيهَا فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوکُمْ وَ يُلْقُوا إِلَيْکُمُ السَّلَمَ وَ يَکُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أُولٰئِکُمْ جَعَلْنَا لَکُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطَاناً مُبِيناً |
ترجمه
النساء ٩٠ | آیه ٩١ | النساء ٩٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«آخَرِینَ»: دیگران. «أَن یَأْمَنُوکُمْ وَ یَأْمَنُوا قَوْمَهُم»: این که از شما و قوم خود اطمینان حاصل کنند که در امان میمانند. «رُدُّوا»: برگردانده شدند. مراد این که از سوی مشرکان، به کفر و بتپرستی دعوت شدند. «الْفِتْنَةِ»: مراد از فتنه در اینجا کفر و جنگ با مسلمانان و بزهکاری است. «أُرْکِسُوا فِیهَا»: به بدترین وجه بدان افکنده میشوند. با سر به سوی آن باز گردانده میشوند و بدان میدوند. «ثَقِفْتُمُوهُمْ»: ایشان را دریافتید. بر آنان ظفر یافتید. «سُلْطَاناً»: حجّت و برهان. «مُبِیناً»: واضح و آشکار.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسی» گوید: درباره كسانى كه اين آية نازل گرديده، سه قول است: اول، ابن عباس و مجاهد گويند: درباره عده اى نازل شده كه نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آمدند و از روى ريا و تظاهر مسلمان شدند. سپس به طرف قريش برگشتند و به پرستيدن بت ها پرداختند و از اين طريق خواستند خود را در امن قرار دهند و خداوند فرمان قتل آنها را در صورتى كه به صلح نپردازند، صادر فرمود.
دوم، قتادة گويد: درباره طايفه اى نازل گرديد كه در تهامه بودند و گفتند يا نبى الله ما با تو قتال نمى كنيم و تو هم با ما به جنگ نپرداز و قصد داشتند از اين طريق خود را در امن قرار دهند و رسول خدا صلى الله عليه و آله را نيز از جانب خودشان در امن گذارند ولى خداوند امتناع نمود.
سوم، سدى گويد: درباره نعيم بن مسعود الاشجعى نازل شده كه در ميان مسلمين به خاطر در امن قرار دادن خويشتن به نقل حديث ميان پيامبر و مشركين مى پرداخت.[۳]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ وَ يَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّما رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فِيها فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَ يُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَ يَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أُولئِكُمْ جَعَلْنا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطاناً مُبِيناً «91»
بزودى گروهى ديگر را خواهيد يافت كه مىخواهند از شما (با اظهار اسلام) در امان باشند و از قوم خود نيز (با اظهار كفر) ايمن باشند. آنان هر بار به سوى فتنه (و بتپرستى) برگردند، در آن فرو مىافتند. پس اگر از درگيرى با شما كناره نگرفتند و به شما پيشنهاد صلح ندادند و دست از شما برنداشتند، آنان را هر جا يافتيد، بگيريد و بكشيد كه آنانند كسانى كه ما براى شما بر ايشان قدرت و تسلّطى آشكار قرار دادهايم.
نکته ها
گروهى از مكّيان، براى حفظ جان خود، نزد پيامبر آمده و منافقانه اظهار اسلام مىكردند و هنگامى كه به مكّه برمىگشتند، سراغ بتپرستى مىرفتند تا دچار شكنجهى كافران نشوند و با اين روش، از منافع هر دو گروه بهرهمند مىشدند و از خطرات هر دو جناح، در امان بودند و البتّه گرايش آنان به كفر بيشتر بود.
پیام ها
1- خداوند مسلمانان را از افكار وحركات آينده دشمن آگاه مىكند. «سَتَجِدُونَ»
2- مسلمانان بايد انواع دشمنان خود را شناخته، با هر يك برخوردى متناسب داشته باشند. سَتَجِدُونَ آخَرِينَ ...
3- به اظهارات هر كس اطمينان نكنيد. «يُرِيدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ»
4- هدف منافقان، رفاه وزندگى آسوده است. «يُرِيدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ وَ يَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ»
5- محيطها و زمينههاى مناسب، خصلتهاى درونى افراد را بروز مىدهد. «كُلَّما رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فِيها»
جلد 2 - صفحه 129
6- عقربهى روح منافقان به سوى كفر است و با مساعد ديدن زمينه، در آن فرو مىروند. «كُلَّما رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فِيها»
7- برخورد شديد و سركوبگرانه، با منافقانى است كه حركتهاى براندازى عليه نظام اسلامى مىدارند. لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ ... يَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ
8- شناخت منافقان نياز به آگاهى و تحقيق و اطلاعات دقيق دارد. «ثَقِفْتُمُوهُمْ» از «ثقافه» به معناى فرهنگ و علم است.
9- مسلمانان بايد از هر جهت بر كفّار سلطه يابند. «سُلْطاناً مُبِيناً»
10- حكومت اسلامى در سركوب منافقان توطئهگر و تصفيه جامعه، دستش باز است و ولايت دارد. «جَعَلْنا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطاناً مُبِيناً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ وَ يَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّما رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فِيها فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَ يُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَ يَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أُولئِكُمْ جَعَلْنا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطاناً مُبِيناً (91)
سَتَجِدُونَ آخَرِينَ: زود باشد كه بيايند قومى ديگر، يعنى «غطفان»، يا «بنى اسد» كه به مدينه آمده و اظهار اسلام كنند، يُرِيدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ:
مىخواهند كه ايمن شوند از شما. و چون از مدينه باز گردند، كافر شوند.
وَ يَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ: و ايمن شوند از قوم خود، كُلَّما رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ: هرگاه باز گردانيده شوند و بخوانند ايشان را به سوى كفر يا قتال و جدال با اهل اسلام.
أُرْكِسُوا فِيها: باز گردانيده شوند از آن فتنه با قبح رده. فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ: پس اگر كناره نگيرند از قتال شما، وَ يُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ: و القا نكنند به سوى شما صلح و طلب امان را، وَ يَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ: و باز ندارند دستهاى خود را از قتال شما، فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ: پس بگيريد و بكشيد ايشان را، حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ: هر جا كه دست يابيد بر ايشان، وَ أُولئِكُمْ جَعَلْنا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطاناً مُبِيناً: آن
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 538
جماعت، قرار داديم ما شما را بر ايشان، حجتى روشن در تعرض به قتل و سبى ايشان. و آن حجت، وضوح كفر و وقوع عذر و مكر ايشان باشد. و تسميه حجت به سلطان، جهت آنست كه به آن بر خصم غالب مىشوند. و گويند: مراد تسلّطى ظاهر است كه اذن بود در قتل ايشان.
از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه اين آيه در باره عيينة بن حصين فزارى نازل شد كه به جهت وقوع قحط در بلاد ايشان، خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آمد و موادعه نمود با آن حضرت به آنكه در بطن نخله اقامه نمايد و حضرت تعرض به او و قومش نرساند. و او منافق بود و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم او را الاحمق المطاع فى قومه نام نموده. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ وَ يَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّما رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فِيها فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَ يُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَ يَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أُولئِكُمْ جَعَلْنا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطاناً مُبِيناً (91)
ترجمه
زود باشد خواهيد يافت ديگران را كه ميخواهند ايمن شوند از شما و ايمن شوند از قوم خودشان هرگاه خوانده شوند بسوى فتنه برگردانيده شوند در آن پس اگر كناره نگيرند از شما و نيايند بسوى شما از در مسالمت و باز ندارند دستهاشان را پس بگيريدشان و بكشيدشان هر جا بيابيدشان و آن جماعت را قرار داديم از براى شما بر آنها تسلطى آشكار.
تفسير
دسته ديگر از كفار كسانى بودند كه چون بمسلمين ميرسيدند اظهار اسلام مينمودند و چون بقوم خود مراجعت مينمودند اظهار كفر مىكردند يا آنكه با مسلمين معاهده مينمودند كه تعرض بايشان ننمايند ولى قصد ايفاء بعهد نداشتند هر وقت زمينه براى مخالفت پيدا مىكردند متعرض مسلمين ميشدند چنانچه بروايت مجمع از حضرت صادق (ع) عينية بن حصين فزارى از اين قبيل بوده كه معاهده با پيغمبر نموده بود ولى منافق و ملعون بود و آنحضرت او را احمق مطاع ناميده بود خداوند نسبت باين جماعت هم اين دستور را صادر فرمود كه تا آنها نقض عهد بر حسب ظاهر ننمودند و متعرض مسلمين نشدند در امان باشند ولى پس از ظهور نفاق و شقاق و دست درازى از آنها مسلمانان بايد از اسير گرفتن و كشتن آنها بهر وسيله ممكن است مضايقه ننمايند چون حجت بر آنها تمام شده و نفاق و غدر و مكر آنها ظاهر گشته و محلى براى مسالمت با آنها باقى نمانده است.
جلد 2 صفحه 100
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَن يَأمَنُوكُم وَ يَأمَنُوا قَومَهُم كُلَّما رُدُّوا إِلَي الفِتنَةِ أُركِسُوا فِيها فَإِن لَم يَعتَزِلُوكُم وَ يُلقُوا إِلَيكُمُ السَّلَمَ وَ يَكُفُّوا أَيدِيَهُم فَخُذُوهُم وَ اقتُلُوهُم حَيثُ ثَقِفتُمُوهُم وَ أُولئِكُم جَعَلنا لَكُم عَلَيهِم سُلطاناً مُبِيناً (91)
زود باشد که بيايند يك دسته از كفار که شما را تأمين ميدهند و كفار از قوم خود را هم تأمين ميدهند هر زماني که آنها را دعوت كردند بفتنه يعني كفر و فساد فرو ميروند در آن يعني بجان و دل قبول ميكنند پس اگر از شما اعتزال نميجويند و تسليم شما نميشوند و دست از دشمني با شما بر نميدارند پس آنها را دست گير كنيد
جلد 5 - صفحه 167
و بقتل برسانيد هر جايي که بآنها دست رسي پيدا كنيد و خداوند براي شما مقرر فرموده سلطه و قدرت آشكاري بر آنها.
اينکه آيه شريفه راجع بيك دسته ديگر از كفار است که ميخواهند مسلمانان را خواب كنند و بمسلمين تأمين ميدهند و اظهار اسلام ميكنند سپس با كفار هم دست ميشوند و با مسلمين ميجنگند.
سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يكي از معجزات قرآن خبر از آينده دادن است و در حديث از حضرت صادق عليه السّلام است که اينکه آيه راجع بعيينة بن حصين الفزاري است خشك سالي شد در محل آن آمد خدمت حضرت رسالة صلّي اللّه عليه و آله و سلّم اجازه بگيرد که در بطن نخل با قومش اقامه كند و متعرض مسلمين نباشند و در حقّش پيغمبر (ص) فرمود
الاحمق المطاع في قومه.
يُرِيدُونَ أَن يَأمَنُوكُم ميخواهند بمسلمين تأمين دهند که با آنها طرفيت نكنند وَ يَأمَنُوا قَومَهُم و بكفار از قوم خود تأمين دهند که ما با شما موافقت داريم كُلَّما رُدُّوا إِلَي الفِتنَةِ که هر زماني که آنها را دعوت كردند بفتنه و جنگ با مسلمين أُركِسُوا فِيها از سر فرو ميروند در فتنه، يعني بتمام قوي حاضر ميشوند بمقاتله و منقلب ميشوند از تأمين با مسلمين و پشت ميكنند بقرار داد با آنها.
فَإِن لَم يَعتَزِلُوكُم يعني از مقاتله با مسلمين خارج و جدا نميشوند وَ يُلقُوا إِلَيكُمُ السَّلَمَ عطف به يَعتَزِلُوكُم است مدخول (لم) يعني با شما بمسالمت رفتار نميكنند وَ يَكُفُّوا أَيدِيَهُم اينکه هم مدخول (لم) است يعني دست بر نميدارند از مقاتله با شما و فتنه و فساد.
فَخُذُوهُم آنها را دست گير كنيد و اسير نمائيد وَ اقتُلُوهُم و با آنها مقاتله كنيد و بدرك واصل كنيد حَيثُ ثَقِفتُمُوهُم ثقف بمعني وجد و ظفر يعني هر كجا که بآنها ظفر يافتيد آنها را بقتل برسانيد حتّي در داخل حرم.
جلد 5 - صفحه 168
وَ أُولئِكُم جَعَلنا لَكُم عَلَيهِم سُلطاناً مُبِيناً اينکه حق را خدا بر شما قرار داده و اينکه سلطنت را براي شما بطور آشكارا مقرر فرموده بر اينکه طائفه که ضررشان بر اسلام از تمام طوائف كفار بيشتر است.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- اِخبار خداوند به مسلمانان صدر اسلام که در آینده اى نزدیک گروهى از دشمنان، على رغم پیمان ترک تعرض، به پیمان خویش وفادار نبوده، در هر آشوبى علیه آنان شرکت خواهند کرد. (ستجدون اخرین یریدون ان یَامنوکم و یَامنوا قومهم کلّما ردّوا الى الفتنة ارکسوا فیها)
۲- اِخبار خداوند به مسلمانان مبنى بر اینکه در گیر و دار مبارزه و نبرد با دشمنان، گروهى از آنان در صدد کسب امنیت از سوى مسلمانان و از سوى طائفه کافر خویش خواهند شد. (ستجدون اخرین یریدون ان یَامنوکم و یَامنوا قومهم)
۳- ترک تعرض به مسلمانان از سوى طوایفى از اعراب در مقابل عدم تعرض مسلمانان به آن طایفه، موضوع قرارداد پیشنهادى نمایندگان آن طایفه. (ستجدون اخرین یریدون ان یَامنوکم و یَامنوا قومهم)
۴- لزوم هشیارى در برابر ادعاهاى صلحجویانه بیگانگان (ستجدون اخرین یریدون ان یَامنوکم و یَامنوا قومهم کلّما ردّوا الى الفتنة ارکسوا فیها)
۵- ضرورت پذیرش پیمان عدم تعرض با مخالفان، على رغم روحیه ستیزه جویى و پیمان شکنى آنان (ستجدون اخرین یریدون ان یَامنوکم و یَامنوا قومهم کلّما ردّوا الى الفتنة ارکسوا فیها ... اولئکم جعلنا لکم علیهم سلطاناً مبیناً)
۶- ضرورت پرهیز از تعرض به دشمنانى که به هدف کسب امنیّت اعلام بى طرفى کرده و از تعرض به مسلمانان بر حذر باشند. (ستجدون اخرین یریدون ان یَامنوکم و یَامنوا قومهم کلّما ردّوا الى الفتنة ارکسوا فیها ... اولئکم جعلنا لکم علیهم سلطاناً مبیناً)
۷- لزوم تعقیب و کشتن دشمنان، بدون مهلت و تحت هر شرایط، در صورت توطئه گرى و عدم پیشنهاد صلح و دست بر نداشتن از اذیّت مسلمانان (فان لم یعتزلوکم و یلقوا الیکم السّلم و یکفّوا ایدیهم فخذوهم و اقتلوهم حیث ثقفتموهم)
۸- کناره گیرى از برخورد، تقاضاى صلح و دست کشیدن از هر گونه تعرض به مسلمانان، از شرایط لازم براى لزوم پذیرش قرارداد ترک تعرض (فان لم یعتزلوکم ... و یکفّوا ایدیهم)
۹- جایگاه مهم روابط صلح آمیز با اقوام و ملتها، در حقوق بین الملل اسلامى (فان لم یعتزلوکم و یلقوا الیکم السّلم ... فخذوهم و اقتلوهم)
۱۰- ضرورت تعقیب و کشتن کسانى که على رغم امضاى پیمان ترک تعرض، بدان وفا نکنند. (فان لم یعتزلوکم ... فخذوهم و اقتلوهم)
۱۱- ایجاد امنیّت و آرامش از اهداف فرمان الهى به تعقیب و کشتن دشمنان توطئه گر و جنگ طلب (فان لم یعتزلوکم و یلقوا الیکم السّلم و یکفّوا ایدیهم فخذوهم و اقتلوهم حیث ثقفتموهم)
۱۲- پذیرش قرارداد ترک تعرض عنوان شده از سوى دشمنان، فرمان خداوند به مسلمانان (ستجدون اخرین ... و اولئکم جعلنا لکم علیهم سلطاناً مبیناً)
۱۳- امضاى قرارداد عدم تعرض با دشمنان دین، تنها در صورتى جایز است که از سوى مخالفان پیشنهاد شود.* (و یلقوا الیکم السّلم)
۱۴- جنگ و صلح مؤمنان، همواره باید بر اساس موازین تعیین شده از سوى خداوند صورت گیرد. (و اولئکم جعلنا لکم علیهم سلطاناً مبیناً)
۱۵ - مسلمانان، برخوردار از دلیلى روشن براى جواز تعقیب و کشتن دشمنان توطئه گر و جنگ طلب (و اولئکم جعلنا لکم علیهم سلطاناً مبیناً)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۲، ۳
- امنیّت: اهمیّت امنیّت ۱۱
- بیگانگان: روش برخورد با بیگانگان ۴
- بین الملل: حقوق بین الملل ۹
- جنگ: شرایط جنگ ۱۴
- خدا: اوامر خدا ۱۱، ۱۲ ; علم غیب خدا ۱، ۲
- دشمنان: برخورد با دشمنان ۵، ۶، ۷ ; توطئه دشمنان ۷، ۱۱ ; دشمنان بیخطرف ۶ ; عهدشکنى دشمنان ۱، ۵ ; فرصتطلبى دشمنان ۲ ; قتل دشمنان ۷، ۱۱، ۱۵
- زیرکى: اهمیّت زیرکى ۴
- صلح: اهمیّت صلح ۹ ; شرایط صلح ۱۴
- عهدشکنان: قتل عهدشکنان ۱۰ ; کیفر عهدشکنان ۱۰
- قتل: مجاز ۷، ۱۵
- مسلمانان: اذیّت به مسلمانان ۷ ; مسلمانان صدر اسلام ۱ ; مسلمانان و دشمنان ۲، ۶، ۱۵
- معاهده: با اعراب ۳ ; معاهده با دشمنان ۵، ۸، ۱۲، ۱۳ ; شرایط معاهده ۸، ۱۳ ; معاهده عدم تعرض ۵، ۸، ۱۰، ۱۲، ۱۳ ; معاهده مسلمانان ۳
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۳.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۲۷.
- ↑ صاحب مجمع البيان چنين افزوده كه اين آيه درباره عينية بن حصن الفزارى نازل شده كه نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده بود و مرد منافق و ملعونى بود و ميخواست كه در بطن نخل اقامت نمايد و كسى متعرض او نشود و كسى است كه پيامبر درباره او فرمود: (الاحمق المطاع في قومه؛ احمق و نادانى كه قوم او در عين حماقت او از وى اطاعت ميكنند)، و اين موضوع از امام صادق عليهالسلام نيز نقل شده است، و نيز صاحبان كشف الاسرار و روض الجنان گويند: درباره طوايف اسد و غطفان آمد زيرا آنان در مدينه بودند و در ظاهر از اسلام دم ميزدند و در باطن كافر بودند چنان كه كلبى از ابوصالح او از ابن عباس نقل نمايند و نيز سدى گويد: درباره نعيم بن مسعود الاشجعى نازل شده كه اخبار مشركين را نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله مى آورد و اخبار پيامبر را نزد مشركين مى برد و ميخواست از هر دو جانب در امان باشد صاحب روض الجنان بنا به نقل از جويبر او از ضحاك و او از ابن عباس چنين افزايد كه اين آيه درباره بنو عبدالدار نازل گرديده است.