البقرة ١٤

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ إِذَا لَقُوا الَّذِينَ‌ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلَى‌ شَيَاطِينِهِمْ‌ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ‌ إِنَّمَا نَحْنُ‌ مُسْتَهْزِءُونَ‌

ترجمه

و هنگامی که افراد باایمان را ملاقات می‌کنند، و می‌گویند: «ما ایمان آورده‌ایم!» (ولی) هنگامی که با شیطانهای خود خلوت می‌کنند، می‌گویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره می‌کنیم!»

ترتیل:
ترجمه:
البقرة ١٣ آیه ١٤ البقرة ١٥
سوره : سوره البقرة
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لَقُوا»: برخورد کردند. ملاقات نمودند. «خَلَوْا»: خلوت کردند. به خلوت نشستند. اجتماع کردند. «إلی»: با. «شَیَاطِینِهِمْ»: با اهریمنان خود. مراد از شیاطین، دوستان کفرپیشه و رؤسای شیطان صفت ایشان است. «مُسْتَهْزِءُونَ»: مسخره‌کنندگان. بازیچه قراردهندگان.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

مفسرين عامه[۳] از طريق محمد بن مروان از كلبى او از ابوصالح او از ابن عباس چنين گويند: كه اين آيه درباره عبدالله بن ابى سلول الخزرجى و ياران او نازل گرديده بدين توضيح كه روزى اصحاب رسول خدا از آن‌ها استقبالى به عمل آورده بودند. عبدالله به ياران خود گفت: توجه كنيد كه چسان من آن‌ها را مسخره خواهم نمود سپس جلو آمد نخست دست ابوبكر را فشرد و گفت مرحبا به صديق بنى‌تميم و ثانى رسول خدا در غار، آن كسى كه مال خود را در راه دين خدا بخشيده است سپس دست عمر بن الخطاب را گرفت و گفت مرحبا به سيد بنى‌عدى بن كعب و فاروق قوى در دين خدا آن كسى كه مال و جان خود را در راه رسول خدا فدا می‌كند سپس دست امام على بن ابى‌طالب عليه‌السلام را گرفت و گفت: مرحبا به پسرعموى رسول خدا و سيد بنى‌هاشم كه هميشه همراه رسول خدا است. بدانيد كه ايمان ما مانند ايمان شما و تصديق ما به رسول خدا مانند تصديق شما است.

وقتى كه جدا شدند عبدالله به اصحاب خويش گفت: ديديد چگونه با آن‌ها رفتار كردم هر وقتى شما هم به آن‌ها رسيديد به اين كيفيت آن‌ها را گول زده و مسخره كنيد.[۴][۵][۶]

تفسیر

نکات آیه

۱ - منافقان، به هنگام حضورشان در میان مؤمنان، تظاهر به ایمان کرده و خود را مسلمان جلوه مى دهند. (و إذا لقوا الذین ءامنوا قالوا ءامنا)

۲ - منافقان عصر بعثت، متشکل از دو گروه: سردمداران نفاق و پیروان آنان (و إذا لقوا الذین ءامنوا قالوا ءامنا و إذا خلوا إلى شیطینهم) مراد از «شیاطینهم» رؤسا و سردمداران اهل نفاق است، و یاد کردن از آنان به عنوان شیطان، بیانگر این است که آنان صحنه گردان و خط دهنده مى باشند. قابل ذکر است که منافق بودن رؤساى نفاق، به صورت احتمال مطرح است.

۳ - منافقان صدر اسلام، داراى جلسات سرى با رؤساى خویش براى طرح توطئه علیه اسلام و مسلمین (و إذا خلوا إلى شیطینهم) «خلأ به و إلیه» به معناى با او خلوت کرده است. برخى گفته اند: خلأ آن گاه که به «الى» متعدّى شود متضمن معناى رفتن نیز مى باشد. بر این مبنا «و إذا خلوا ...»; یعنى: «و اذا ذهبوا الى شیاطینهم خالین بهم; آن گاه که به سوى رؤساى خود روند و با آنان خلوت کنند.»

۴ - سردمداران نفاق، توطئه گرانى شرور و شیطان گونه اند. (و إذا خلوا إلى شیطینهم)

۵ - منافقان صدر اسلام، به هنگام حضور در محفل سردمدارانشان، بر همگامى و هم مسلکى خویش با آنان (کفر به اسلام) تأکید مى کردند. (و إذا خلوا إلى شیطینهم قالوا إنّا معکم)

۶ - استهزاى مسلمانان و به تمسخر گرفتن جامعه ایمانى، هدف منافقان در تظاهر به اسلام (قالوا ءامنا ... إنما نحن مستهزءون)

۷ - صحنه گردانان نفاق در عصر بعثت، نگران تمایل پیروانشان به اسلام بودند. (قالوا إنّا معکم إنما نحن مستهزءون) حصر در جمله «إنما ...» حصر اضافى و از نوع «حصر قلب» است. کاربرد این گونه حصر در موردى است که گوینده در صدد بر طرف کردن توهمى باشد که مخاطب به آن مى اندیشد. این توهم در جمله «إنما نحن ...» گرایش منافقان پیرو، به اسلام است.

۸ - اعمال و رفتار اسلام گونه منافقان، هرگز برخاسته از کمترین گرایش آنان به دین نیست. (قالوا إنّا معکم إنما نحن مستهزءون) حصر در جمله «إنما نحن ...» گویاى برداشت فوق است; یعنى: کارهاى ما در رابطه با ایمان و مؤمنان جز استهزاء، چیزى دیگرى نیست.

۹ - «روى عن ابى جعفر (ع) (فى قوله «شیاطینهم») انهم کهانهم;(۱) از امام باقر (ع) روایت شده که: مراد از «شیاطینهم» در آیه شریفه، کاهنان یهود است».

۱- . تبیان شیخ طوسى، ج ۱، ص ۷۹; مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۴۰.

موضوعات مرتبط

  • اسلام: توطئه علیه اسلام ۳
  • جامعه دینى: استهزاى جامعه دینى ۶
  • مسلمانان: استهزاى مسلمانان ۶; توطئه علیه مسلمانان ۳
  • منافقان: استهزاهاى منافقان ۶; تشکّل منافقان ۳; تظاهر منافقان به اسلام ۱، ۶، ۸; توطئه رهبران منافقان ۴; توطئه منافقان ۳; جرایم منافقان ۳; رهبران منافقان ۲; شرارت رهبران منافقان ۴ ; شیاطین منافقان ۹; شیطنت رهبران منافقان ۴; کاهنان منافقان ۹; کفر منافقان ۵; منافقان پیرو ۲; منافقان صدر اسلام ۲، ۳، ۵، ۷; منافقان و مؤمنان ۱; نفاق منافقان ۱; نگرانى رهبران منافقان ۷

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۱، ص ۱۱۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۵.
  3. واحدى و ثعلبى و ميبدى از مفسرين عامه.
  4. صاحب لباب النقول از عامه اين شأن و نزول را از نكته نظر ضعيف بودن اخبار و احاديث وارده از جانب كلبى و ابوصالح رد كرده و آن را واهى شمرده است ولى ميبدى صاحب كشف الاسرار كه اين حديث و شأن و نزول را بدون سند ذكر نموده از ضعيف بودن آن سخن به ميان نياورده است.
  5. شيخ بزرگوار ما به عنوان شأن و نزول ذكرى به ميان نياورده، فقط اشاره نموده كه يكى از منافقين با اصحاب رسول خدا ملاقات نموده و به آن‌ها گفته اند كه ما با شما هستيم و از منافق مزبور اسمى نبرده است.
  6. در كتاب اختيار معرفة الرجال معروف به رجال كشى تأليف شيخ بزرگوار، محمد بن مروان البصرى ذكر شده كه به نام محمد بن مروان السدى است اگر چه شهرت دادند كه وى از تفسير كلبى نقل نموده ولى چنين نيست و اين شخص اصلاً از اهل كوفه بوده و در بصره سكونت داشته و حمدويه گويد كه وى از نسل ابوالاسود الدؤلى است و مورد ثقه و اطمينان است.