النحل ٩٨
کپی متن آیه |
---|
فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ |
ترجمه
النحل ٩٧ | آیه ٩٨ | النحل ٩٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَاسْتَعِذْ بِاللهِ ...»: به خدا پناه ببر و خویشتن را در پناه او بدار. مراد گفتن: (أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ) به هنگام خواندن قرآن در نماز و جز آن است. با توجّه بدین نکته که این پناه بردن و استعاذه گفتن، تنها نباید محدود به گفتار باشد، بلکه باید از ته دل از خدا خواست که مدد فرماید و اهریمن را از محیط فکر انسان به دور و سایر موانع را از سر راه فهم قرآن بردارد تا جمال دلارای حقیقت جلوهگر آید. «الرَّجِیمِ»: مطرود. ملعون. فَعیل به معنی مَفْعُول است (نگا: آلعمران / ).
نزول
کلبى گوید: علت نزول این آیه چنین بوده که رسول خدا صلى الله علیه و آله در ابتداى وحى روزى بر در خانه کعبه ایستاده بود و سوره والنجم را قرائت مینمود.
بعضى از کفار نیز حاضر بودند چون به این آیات رسید «أَفَرَأَیتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى، وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى ؛ اى مشرکین آیا دو بت بزرگ لات و عزّى را دیدید (که بدون اثر است) و سومین بت دیگر خود را به نام منوة دیدید که (جمادى بىنفع و ضرر است)».
به ناگاه بر زبان وى این عبارات برفت (تلک الغرانیق العلى، منها الشفاعة ترتجى) کفار قریش وقتى که این عبارات را از پیامبر شنیدند، پنداشتند که محمد خدایان آنها را مى ستاید. لذا شاد خاطر شدند ولى متوجه نشدند که پیامبر آن عبارات را از جهت انکار و استخفاف و سبک شمردن بت ها بر زبان میراند و منظورش این بوده که این لات و عزّى و منوة که مشرکین و کفار آن را بزرگ داشته و به شفاعت آن خود را امیدوار میدانند کارى از آنها ساخته نیست (چنانچه ترجمه آن عبارت نیز همین است) ولى اهل مکه پنداشتند که محمد سخن از روى اعتقاد میراند لذا شادمان شدند تا این که رسول خدا سوره والنّجم را تا به آخر قرائت نمود و به آیه سجده آن که رسید خدا را سجده نمود.
در این حالت در خانه کعبه باز بود در حالتى که بت ها هم در میان آن بوده است باز کفار مکه پنداشتند که محمد به خدایان و بت هاى آنها سجده میکند لذا همه به سجده افتادند و به پیروى از پیامبر سجده نمودند.
این خبر در مکه پیچید که محمد به آئین بتپرستان گرویده و از طرفى نیز شایع گردید که اهل مکه با این سجده دین محمد را پذیرفتند و قرآن او را هم استماع نمودند و مسلمان شدند، جبرئیل نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا رسول اللّه این چه کلماتى بود که بر زبان خود راندى و خلقى را از آن گفتار به اشتباه انداختى، رسول خدا صلی الله علیه و آله به جبرئیل گفت: مگر من نمى بایستى؟
آن را گفته باشم؟ جبرئیل گفت: نه، پیامبر اندوهگین شد و سپس آیه ۵۲ سوره حج «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِک مِنْ رَسُولٍ وَلا نَبِی إِلَّا إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّیطانُ فِی أُمْنِیتِهِ؛ ما پیش از تو هیچ فرستاده و پیامبرى نفرستادیم مگر هنگامى که (آیات ما را) میخواند، اهریمن در خواندن او چیزى مى افکند» نازل گردید.
پیامبر گفت: اى جبرئیل اگر از این پس اهریمن و دیو در سخن من چیزى بیفکند، چه بکنم خداوند این آیه را فرستاد یعنى هر وقتى که خواستى قرآن بخوانى «اعوذ باللّه من الشیطان الرّجیم؛ پناه میبرم به خداوند از (شرّ) اهریمن و دیو رانده شده» بگو تا خداوند شیطان و دیو را از تو دور نماید.[۱]
چنان که این موضوع در ضمن آیه ۵۲ در سوره حج و نیز در ضمن آیه ۴۵ در سوره زمر نیز ذکر و عنوان شده است.
تفسیر
- آيات ۹۰ - ۱۰۵ سوره نحل
- اشاره به اهتمام شديد دین اسلام، به اصلاح وضع جامعه
- اشاره به معنا و اقسام دوگانه عدل فردى و اجتماعى
- امر به «احسان»، نسبت به ديگران و خويشاوندان، در آیه شریفه
- نهى از فحشا و منكر و بغى، در واقع، امر به حفظ وحدت در جامعه است
- سبب شناعت شكستن قسم
- تمثيل نقض عهد به پنبه كردن خودرشته
- اضلال خدا، ابتدایى نيست و فرع بر ضلالت شخص گمراه است
- نهى مستقل از اين كه قسم، وسيلۀ خدعه و دغلكارى قرار داده شود
- مقصود از اين كه فرمود: «به صابران پاداش احسن مى دهيم»
- ويژگی هاى حيات طيّبه خداوند، به نيكوكاران
- وجوهى ديگر، كه در معنای «حيات طيبه» گفته شده است
- مراد از استعاذه به خدا از شيطان، هنگام قرائت قرآن
- گروهى كه شيطان بر آنان تسلط دارد
- اشاره به حکمت مسأله نسخ و پاسخ به خرده گيرى مشركان، در آيه شريفه
- اتهام مشركان به پيامبر «ص»، در ارتباط با مسأله نسخ
- توضيحى در باره تثبیت ایمان مؤمنان، با نزول آيات ناسخ
- پاسخ خداوند به افتراى مشركان به پیامبر «ص»
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ «98»
پس هرگاه خواستى قرآن بخوانى، از (شر) شيطان رانده شده به خداوند پناه ببر.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ (98)
«1» تفسير برهان جلد 2، صفحه 383.
جلد 7 - صفحه 280
بعد از امر به طاعات مىفرمايد به استعاذه از شيطان به جهت تحذير از او:
فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ: پس هرگاه اراده دارى كه بخوانى قرآن را اى پيغمبر.
فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ: پس پناه ببر به خدا از شر شيطان رانده شده، يعنى بگو (اعوذ باللّه من الشّيطان الرّجيم) علماى اماميه و جمهور عامه برآنند كه استعاذه پيش از قرائت باشد.
تنبيه: در كنز العرفان گويد «1»: در اين مقام چند فايده است 1- حقيقت خطاب به پيغمبر، و امت در تحت آن داخلند به جهت تأسى. 2- ابن مسعود نقل نموده كه: من قرائت ميكردم بر پيغمبر گفتم (اعوذ باللّه السّميع العليم من الشّيطان الرّجيم) فرمود بگو (اعوذ باللّه من الشّيطان الرّجيم) اين طور خواند بر من جبرئيل از قلم از لوح محفوظ و لفظ قرآن موافق اين است. و بعضى به طريق اول قرائت كرده و اصحّ دوّم، و هر دو جايز باشد. 3- علما اكثر بر آنند اينجا امر براى استحباب و نزد بعضى وجوب و اول اقوى باشد به جهت اصالت برائت.
4- آهسته خواندن اگرچه نماز جهريه باشد اجماعا 5- محل آن نزد ما ركعت اول است نه غير آن، و فعل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه هدى عليهم السّلام دال است بر اين، و غير ما گفتهاند هر ركعت مستحب است. 6- آنكه از مستحبات قرائت است نه نماز. و تفسير استعاذه در اول سوره فاتحه مذكور شده.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً إِنَّما عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (95) ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (96) مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (97) فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ (98) إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (99)
إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ (100)
ترجمه
و عوض مگيريد بعهد خدا بهاء اندك را همانا آنچه نزد خدا است
جلد 3 صفحه 314
آن بهتر است براى شما اگر باشيد كه بدانيد
آنچه نزد شما است فانى ميشود و آنچه نزد خدا است باقى ميماند و هر آينه جزا ميدهيم البتّه آنانرا كه صبر نمودند مزدشان را ببهتر چيزيكه بودند بجا مىآوردند
هر كس بجا آورد كار شايسته را از مرد و زن و او مؤمن باشد پس هر آينه زندگانى دهيم او را زندگانى پاكيزه و هر آينه جزا دهيم ايشانرا مزدشانرا ببهتر چيزيكه بودند بجا مىآوردند
پس چون بخوانى قرآن را پس پناه بر بخدا از شيطان رانده شده
همانا نيست مر او را تسلّطى بر آنانكه ايمان آوردند و بر پروردگارشان توكّل ميكنند
جز اين نيست كه تسلّط او بر كسانى است كه زير فرمان او ميروند و آنانكه براى او شرك مىآورند.
تفسير
- خداوند در تعقيب آيات سابقه نهى فرموده است از نقض عهد نمودن مسلمانان بطمع مال و جاه دنيوى از كفّار قريش كه طالب نقض بودند تا ثابت قدم فرمايد در دين كسانى را كه عهد كرده بودند با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قسم خورده بودند كه از ايمان و اطاعت او سر نه پيچند باين تقريب كه مبادله و معاوضه ننمائيد عهد خدا را با بهاء كمى چون مال و جاه دنيوى هر قدر زياد باشد در مقابل ثواب و مقام اخروى ناچيز و كم و حقير است و ارباب علم و دانش ميدانند كه اجر الهى كه نزد خدا است و به بندگان صالح خود وعده فرموده بهتر است از دنيا و ما فيها چون باقى و ثابت و دائم است و متاع دنيا فانى و زائل و متزلزل است و خداوند كسانيرا كه صبر نمودند بر ثبات قدم در دين و وفاء بعهد و قسم و تحمّل آزار و اضرار مشركين جزا ميدهد در دنيا و آخرت باعمال حسنه ايشان كه احسن است از ساير اعمال يا آنكه جزا ميدهد بجزائى كه احسن است آن جزا بمراتب و جهاتى از اعمال حسنه ايشان و كسانيكه داراى اعمال صالحهاند از مرد و زن در صورتى كه مؤمن باشند بخدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار و روز قيامت خداوند زندگانى پاكيزه خوش خوب بايشان عطا ميفرمايد در دنيا چون اين عقايد و اعمال صالحه موجب رضا و تسليم در برابر مقدرات الهى است و كسيكه باين مقام برسد از هيچ پيش آمدى ملول و مكدّر نخواهد شد و در تمام امور با توكّل بخدا و اميد بأجر اخروى شاد كام و مقضى المرام خواهد بود و خداوند او را نااميد از رحمت خود نميفرمايد و بتقريب مذكور پاداش اعمال حسنه او را عطا خواهد فرمود قمّى ره نقل فرموده كه مراد از حياة
جلد 3 صفحه 315
طيّبه قناعت بروزى خداداد است و در نهج البلاغه نيز بقناعت تفسير شده و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه مراد قناعت و رضاى بقسمت الهيّه است و چون سر چشمه حيات طيّبه واصل اعمال صالحه قرائت قرآن و مقدمه آن استعاذه از شيطان است خداوند به پيغمبر خود دستور فرموده كه چون اراده قرائت قرآن كنى قبل از تلاوت پناه ببر بخداوند از وسوسه شيطان كه رجيم و مطرود از درگاه الهى شد تا محفوظ شوى از تزلزل در الفاظ و تحيّر در معانى آن و بكمك الهى مفتوح شود بر تو ابواب علم و معرفت بحقائق كلّيّه اشياء از بركت تلاوت قرآن و تدبّر در آن و مقصود بخطاب در واقع امّتند اگر چه صيغه آن در ظاهر متوجّه بآنحضرت شده است مانند ساير خطابات قرآنيه كه مكرّر ذكر شده است و امر از براى استحباب است و ممكن است در عوض استعاذه بسم اللّه الرحمن الرحيم گفته شود چنانچه در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كيفيّت استعاذه چنين است كه شخص بگويد استعيذ باللّه السّميع العليم من الشيطان الرجيم كه او خبيثترين شياطين است و بصيغه اعوذ نيز روايت شده است و ينظر حقير عمده آنستكه قبلش را متوجه بخدا نمايد و زبانش را حفظ نمايد از ذكر غير خدا و از صميم قلب در خواست نمايد كه خداوند او را از وسوسه و شرّ شيطان مادامى كه مشغول بتلاوت است حفظ فرمايد و با توكل بخدا مشغول شود كه انشاء اللّه تعالى كامياب خواهد شد چون آن ملعون بر كسانيكه داراى ايمان و توكل بخدايند تسلّط و اقتدارى ندارد و نميتواند ايشانرا منصرف از حقّ و متوجّه بباطل نمايد جز اين نيست كه تسلّط و اقتدار و فرمانفرمائى او بر كسانى است كه قبول حكم او را نمودهاند و زير بار فرمان او رفتهاند و مطيع او شده و او را شريك با خدا در اطاعت قرار دادهاند يا بامر او بتپرست و مشرك شدهاند در كافى و عياشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه شيطان بر بدن مؤمن مسلّط ميشود ولى بردينش مسلّط نميشود مانند حضرت ايّوب كه بر بدنش مسلّط شد و بر دينش نشد امّا اهل شرك پس مسلّط ميشود بر ابدان و اديانشان و در بعضى از روايات فرمودهاند از ولايت ائمه عليهم السلام نميتواند اهل ايمانرا بيرون ببرد ولى ميتواند بمعصيت وادار كند و بنظر حقير تا شخص متوجّه بخدا و ذكر حقّ است
جلد 3 صفحه 316
شيطان در او نفوذ ندارد يعنى وسوسهاش مؤثر نميشود ولى وقتى از ياد خدا غافل و متوجّه بدنيا شود شيطان در او نفوذ پيدا ميكند بوسوسه و كم كم بر او مسلّط ميشود و او را بدام خود در ميآورد و چون بدام او افتاد ديگر او را رها نميكند تا به اسفل السّافلين برساند مگر باز متوجّه بخدا شود و متوسل بائمه اطهار تا ببركت توجّه آن ذوات مقدسه رستگار گردد و در مجمع عدم تسلّط شيطان بر مؤمن را بعدم قدرت بر اجبار بكفر و معصيت تفسير فرموده و ظاهرا باين معنى تسلّط بر غير مؤمن هم ندارد و در كلام الهى نفى و اثبات متوجه بيك معنى شده است و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَإِذا قَرَأتَ القُرآنَ فَاستَعِذ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجِيمِ (98)
پس زماني که تلاوت كردي قرآن را پس پناه ببر بخداوند از شيطان رانده شده در مجلد اوّل اينکه تفسير در باب مقدمات دهگانه که مقدمه دهم آن در استعاذه قبل القراءة است از صفحه 72 الي صفحه 80 مفصلا بيان كرديم در مستعيذ و مستعاذ به و مستعاذ منه و حقيقة شيطان و جنّ و فرق بين وسوسه و الهام و استعاذه از شرور و مضار و مفاسد رجوع فرمائيد و در اينجا فقط بترجمه آيه قناعت ميكنيم (فَإِذا قَرَأتَ القُرآنَ) خطاب بپيغمبر اكرم است و لكن حكم عام است شامل جميع مكلفين ميشود و قرائت قرآن هم اعم است از تمام قرآن يا يك سوره بلكه يك آيه که قبل از شروع بايد استعاذه كرد و معناي اذا قرأت القرآن يعني اذا اردت ان تقرء القران نظير إِذا قُمتُم إِلَي الصَّلاةِ فَاغسِلُوا وُجُوهَكُم وَ أَيدِيَكُم إِلَي المَرافِقِ وَ امسَحُوا بِرُؤُسِكُم وَ أَرجُلَكُم إِلَي الكَعبَينِ مائده آيه 8 يعني اذا اردتم اقامة الصلاة فَاستَعِذ بِاللّهِ بايد بنده در جميع حالات پناه ببرد بخداوند متعال خدمت امير المؤمنين عرض كردند که آن حكيم الهي گفته الأفلاك قسيّ و الحوادث سهام و الانسان هدف و الرامي هو اللّه فاين المفر پس حضرت فرمود فَفِرُّوا إِلَي اللّهِ ذاريات آيه 50 و بالجمله انسان بسيار نزديك است بحوادث و بليات و آفات و عاهات اگر آني حفظ الهي نباشد
جلد 12 - صفحه 186
نابود صرف است بالاخص دشمنهاي داخلي و خارجي انسي و جنّي خصوصا (مِنَ الشَّيطانِ الرَّجِيمِ) که قسم ياد كرده فَبِعِزَّتِكَ لَأُغوِيَنَّهُم أَجمَعِينَ ص آيه 83 و خداوند هم عداوت او را اعلام فرموده أَ لَم أَعهَد إِلَيكُم يا بَنِي آدَمَ أَن لا تَعبُدُوا الشَّيطانَ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبِينٌ يس آيه 60 دشمني است که ديده نميشود و صاحب مكر و خدعه و حيله است و راههاي بسيار دارد که فرمود إِنَّهُ يَراكُم هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِن حَيثُ لا تَرَونَهُم اعراف آيه 27.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 98)- این گونه قرآن بخوان! این آیه طرز استفاده از قرآن مجید و چگونگی تلاوت آن را بیان میکند، زیرا پربار بودن محتوای قرآن به تنهایی کافی نیست، باید موانع نیز از وجود ما و از محیط فکر و جان ما برچیده شود تا به آن محتوای پربار دست یابیم.
لذا نخست میگوید: «پس هنگامی که قرآن میخوانی از شرّ شیطان مطرود شده به خدا پناه بر» (فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ).
البته منظور تنها ذکر جمله «اعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم» نیست، بلکه باید این «ذکر» را تبدیل به «فکر» کنیم و این فکر مقدمه تحقق حالتی در نفس و جان انسان گردد، حالت توجه به خدا، حالت جدایی از هوی و هوسهای سرکشی که مانع فهم و درک صحیح انسان است و به هنگام خواندن هر آیه به خدا پناه بریم از این که وسوسههای شیطان حجابی میان ما و کلام حیاتبخش خداوند گردد.
و تا چنین حالتی در روح و جان انسان پیدا نشود، درک حقایق قرآن برای او ممکن نیست.
جمال یار ندارد حجاب و پرده ولی غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد!
تا نفس مبرّا از نواهی نشود دل آینه نور الهی نشود!
نکات آیه
۱- لزوم پناه بردن به خدا از شرّ شیطان، به هنگام قراءت قرآن (فإذا قرأت القرءان فاستعذ بالله من الشیطن الرجیم)
۲- تأثیر استعاذه و پناه بردن به خدا، در ایمن ماندن از شرّ شیطان (فاستعذ بالله من الشیطن الرجیم)
۳- قرآن، از نامهاى کتاب آسمانى اسلام و شناخته شده در مراحل آغازین نزول وحى بر پیامبر(ص) (فإذا قرأت القرءان)
۴- انسان به هنگام قراءت قرآن، در معرض هجوم و خشم شیطان است. (فإذا قرأت القرءان فاستعذ بالله من الشیطن الرجیم)
۵- شیطان، مخالف قراءت قرآن و آشنایى انسان با آموزه هاى آن است. (فإذا قرأت القرءان فاستعذ بالله من الشیطن الرجیم) پناه بردن انسان از شرّ شیطان به خداوند، بیانگر این است که شیطان قراءت قرآن و آشنایى با آن را خوش ندارد. گفتنى است آیه بعدى - که سخن از سلطه شیطان و مصونیت مؤمنان از این سلطه است - مؤید همین برداشت است.
۶- شیطان، مطرود درگاه الهى است. (من الشیطن الرجیم)
۷- مطرود بودن شیطان از درگاه الهى، موجب شرآفرینى او براى انسان و فلسفه لزوم پناه بردن به خدا از شرّ اوست. (فاستعذ بالله من الشیطن الرجیم) توصیف شیطان به «رجیم» مى تواند مشعر به علیت بیان و فلسفه لزوم استعاذه باشد.
۸- قراءت قرآن، عملى صالح و داراى اهمیتى ویژه * (من عمل صلحًا ... فإذا قرأت القرءان فاستعذ) برداشت فوق، از ارتباط میان آیه قبل، که درباره عمل صالح به صورت عموم بود و آیه فوق که در رابطه با یکى از اعمال با ارزش (قراءت قرآن) است، به دست آمد.
۹- انسان در هر عمل صالح، مورد هجوم و وسوسه شیطان و نیازمند استعاذه و پناه بردن به خداوند است. * (من عمل صلحًا ... فإذا قرأت القرءان فاستعذ بالله من الشیطن الرجیم) برداشت فوق، بدان احتمال است که قراءت قرآن به عنوان نمونه اى از عمل صالح ذکر شده باشد که در آیه قبل از آن سخن به میان آمده بود.
۱۰- همه انسانها حتى پیامبر(ص)، نیازمند استعاذه به خداوند از شر شیطان (فإذا قرأت القرءان فاستعذ بالله من الشیطن الرجیم)
روایات و احادیث
۱۱- «عن أبى جعفر(ع) قال: ... فإذا قرأت: بسم الله الرحمن الرحیم فلاتبالى ألاّ تستعیذ...;[۲] از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود: ... هر گاه «بسم الله الرحمن الرحیم» را قراءت کردى باکت نباشد که استعاذه (أعوذ بالله من الشیطان الرجیم) نگویى ...».
۱۲- «عن سماعة عن أبى عبدالله(ع) فى قول الله: «و إذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم» قلت: کیف أقول قال: تقول: أستعیذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم و قال: ان الرجیم أخبث الشیاطین;[۳] سماعه گوید: از امام صادق(ع) درباره سخن خدا «و إذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم» سؤال کردم که چگونه بگویم؟ حضرت فرمود: مى گویى: «أستعیذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم» و حضرت فرمود: همانا رجیم خبیث ترین شیاطین است».
۱۳- «عن على بن محمدالعسکرى(ع) یقول: معنى الرجیم انه مرجوم باللعن مطرود من مواضع الخیر لایذکره مؤمن إلاّ لعنه و إن فى علم الله السابق انه إذا خرج القائم(ع) لایبقى مؤمن فى زمانه إلاّ رجمه بالحجارة کما کان قبل ذلک مرجوماً باللعن;[۴] از امام هادى(ع) روایت شده است که درباره «رجیم» مى فرمود: او (شیطان) با لعن مورد رجم واقع شده و از درهاى خیر رانده و مطرود گشته است. مؤمنى از او یاد نمى کند مگر آنکه او را لعن مى کند و چون در علم الهى از پیش روشن بود که هر گاه حضرت قائم(ع) خروج کرد، هیچ مؤمنى در زمان او نیست مگر آنکه شیطان را با سنگ رجم مى کند; چنان چه قبل از آن با لعن رجم مى شد».
موضوعات مرتبط
- استعاذه: آثار استعاذه به خدا ۲; استعاذه از شیطان ۱، ۱۰، ۱۱، ۱۲; استعاذه به خدا ۱، ۹، ۱۱، ۱۲; استعاذه در تلاوت قرآن ۱، ۱۲; اهمیت استعاذه به خدا ۱۰; فلسفه استعاذه از شیطان ۷; فلسفه استعاذه به خدا ۷; کیفیت استعاذه ۱۲
- انسان: نیازهاى معنوى انسان ۹، ۱۰
- بسمله: آثار بسمله ۱۱
- شیطان: آثار طرد شیطان ۷; دشمنى شیطان ۴، ۵; زمینه مصونیت از شیطان ۲; زمینه وسوسه هاى شیطان ۹; طرد شیطان ۶، ۱۳; عوامل دشمنى شیطان ۹; عوامل شرارت شیطان ۷; لعن بر شیطان ۱۳; مغضوبان شیطان ۴
- عمل صالح ۸: آثار عمل صالح ۸ ۹
- قرآن ۳: آداب تلاوت قرآن ۳ ۱; استعاذه در تلاوت قرآن ۳ ۱، ۱۲; اهمیت تلاوت قرآن ۳ ۸; دشمنان قاریان قرآن ۳ ۴، ۵; دشمنان قرآن ۳ ۵; نامهاى قرآن ۳ ۳
- محمد(ص): نیازهاى معنوى محمد(ص) ۱۰
- مطرودان خدا ۶، ۱۳:
منابع