المائدة ٧٩
کپی متن آیه |
---|
کَانُوا لاَ يَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْکَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا کَانُوا يَفْعَلُونَ |
ترجمه
المائدة ٧٨ | آیه ٧٩ | المائدة ٨٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا یَتَنَاهَوْنَ»: یکدیگر را نصیحت نمینمودند و از منکرات نهی نمیکردند. از منکرات دست نمیکشیدند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۸۶ - ۶۸، سوره مائده
- نكته درباره جمله : ((لستم على شى ء)) در آيه شريفه :((قل يا اهل الكتاب لستم على شى ء...))
- يهود و نصارا فاقد پايگاهى قابل اعتماد براى اقامه دين هستند
- اسم و لقب هيچ اثرى در سعادت آدمى ندارد و فقط ايمان به خدا و روز جزا وعمل صالح مايه سعادت است
- چون يهود براى خود برترى مى پنداشتند كور و كر شدند (از دين حق و شنيدن پند عاجزگشتند)
- بطلان و نامعقول بودن سخن نصارا كه گفته اند: ((ان الله ثالث ثلثة ))
- چگونگى اعتقاد به تثليث در ميان عوام نصارا
- احتجاج بر نفى الوهيت مسيح (ع ) و نيز نفى الوهيت ما در مسيح (بنابر يكاحتمال در معناى آيه )
- استدلال بروجوب عبادت خداى سبحان و عبادت نكردن هر چه جز او
- نكاتى كه در استدلال و احتجاج فوق در آيه شريفه وجود دارد
- نكته اينكه در جمله : ((مالا يملك لكم ضرا ولا نفعا)) و جملات مشابه آن ((ضر))قبل از ((نفع )) آورده شده است
- معناى علو و بيات جايگاه (غدير) نزد قديم يهود
- غلو اهل كتاب كه از آن نهى شده اند اين بوده كه انبياء و احبار و راهبان خود را تا مقامربوبيت بالا مى برده اند
- اعتقاد به پدرى و پسرى از اقوام بت پرست به مسيحيت راه يافته است
- علت اينكه نصارا نزديك ترين ملت ها به مسلمين از جهت دوستى معرفى شده اند
- وجود علماء و پارسايان بسيار در ميان نصارا و استكبار نور زيدن آنها علت انس بيشترآنان با مسلمين بوده است
- چند روايت در مورد اقوامى كه به شكل خوك و ميمون مسخ شدند
- رواياتى درباره امر به معروف و نهى از منكر و تعليم احكام الهى
- رواياتى در ذيل آيه : ((ذلك بان منهم قسيسين ...)) ونزول آن در شاءن نصاراى حبشه و داستان نجاشى
- قرآن كريم وحدت عدديه را از پروردگار جل وعلا نفى مى كند
- چون خداى تعالى مالك تمامى كمالات و اصيل در هر كمالى است ، اتصاف او به وحدت وكثرت عدديه محال است
- نفى وحدت عددى در سوره توحيد
- وحدت خداوند سبحان در توحيدى كه نصارا معتقدند و حدت عددى است كه قرآن منكر آن است
- (شرح و تفسير سخنانى از اميرالمؤ منين (ع ) درباره توحيد خداى سبحان ، نفى وحدتعددى و نفى حد از ذات اقدس الهى و...)
- شرح كلماتى از خطبه اميرالمؤ منين در نهج البلاغه درباره توحيد و صفات الهى
- خطبه ديگرى از كلام نورانى اميرالمؤ منين (ع ) در نهج البلاغه
- خطبه نورانى ديگرى از نهج البلاغه و شرح آن
- كلام گوهربار ديگرى از مولا اميرالمؤ منين (ع ) در توحيد و صفات خداوند
- خطبه ديگرى از اميرالمؤ منين (ع ) درباره توحيد الهى از كتاب احتجاج طبرسى
- فرمايش رسول خدا (ص ) درباره معناى توحيد بروايت اميرالمؤ منين (ع )
- (درباره اعتقاد به ودت عددى خداوند و رد آن در سخنان امام على (ع ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ «79»
آنان يكديگر را از كارهاى زشتى كه انجام مىدادند باز نمىداشتند (ونهى از منكر نمىكردند). به راستى چه بد است آنچه انجام مىدادند.
«1». تفسير نمونه.
«2». تفسير نورالثقلين و كافى، ج 8، ص 200.
جلد 2 - صفحه 352
نکته ها
امام صادق عليه السلام مىفرمايد: «اين دسته از بنىاسرائيل كه خداوند از آنها در اين آيه مذمّت كرده است، كسانى بودند كه در جلسات گناه وارد نمىشدند، ليكن در برخورد با گنهكاران با لبخند و انس برخورد مىكردند». «1»
درروايت ديگرى از حضرت على عليه السلام چنين آمده است: «چون بنىاسرائيل از ظالمان، منكر را مىديدند ولى به جهت منافعى كه از آنان مىبردند، نهى از منكر نمىكردند، (تا منافعشان به خطر نيافتد و يا خطرى متوجّه آنان نشود،) خداوند از آنان به بدى ياد كرده است». «2»
پیام ها
1- كسى كه نسبت به فساد، بى تفاوت باشد، ملعون انبياست. لُعِنَ ... لا يَتَناهَوْنَ
2- نهى از منكر، مخصوص دين اسلام نيست. «كانُوا لا يَتَناهَوْنَ»
3- نهى از منكر، يك وظيفهى همگانى و عمومى است. «لا يَتَناهَوْنَ»
4- در جامعهى بنىاسرائيل و يهود، فساد رواج داشته است. «مُنكَرٍ فَعَلُوهُ»
5- ترك امر به معروف، زمينهساز كفر است. لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا ... كانُوا لا يَتَناهَوْنَ ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ (79)
صفت ديگر آن ملعونين آنكه:
كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ: بودند كه نهى نمىكردند بعضى از ايشان بعضى را از معاوده عمل شنيعى كه مىكردند يا اراده فعل آن را مىنمودند. و يا از منكر، منتهى و منزجر نمىشدند. نزد بعضى مراد از منكر صيد ماهى بود در روز شنبه، و بقولى اخذ رشوه بود در احكام، و بقولى اكل ربا، و نزد بعضى اثمان شحوم چه بر ايشان حرام بود و آنها خريد و فروش مىكردند، غافل از آنكه چيزى كه حرام باشد بهاى آن نيز حرام مىباشد. و اولى حمل آنست بر عموم تا شامل جميع محرمات باشد. لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ: هر آينه به خدا قسم، بد چيزى است كه ايشان مىكردند.
تبصره- آيه تعجيب است از فعل قبيح ايشان، مؤكد به قسم و تهديد عظيم است آنها را كه نهى از منكر ننمايند. بنى اسرائيل سه فرقه شدند: 1- «فاعله»
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 157
كه مرتكب شدند. 2- «ساكته» كه ساكت و ترك مجالست و مؤاكله و معاشرت آنها را ننمودند 3- «ناهيه» كه پس از نهى از منكر آنها، بكلى مجالست را ترك كردند؛ فرقه اولى بسبب ارتكاب، و دومى به جهت اختلاط ملعون شدند، و لهذا حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله فرمود: «1» لتأمرنّ بالمعروف و لتنهونّ عن المنكر و لتأخذنّ على يد السّفيه و لتأطرنّه على الحق اطرا او ليضربنّ اللّه قلوب بعضكم على بعض و يلعنكم كما لعنهم. يعنى بايد كه امر بمعروف بكنيد و نهى از منكر نمائيد و دست سفيه را بگيريد و او را به راه حق داريد، و اگر نه، حق تعالى قلوب بعضى شما را بر بعضى زند و لعن فرمايد همه را، چنانچه لعن فرمود اهل كتاب را.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ (79)
ترجمه
بودند كه باز نمىايستادند از كار بدى كه بجا ميآوردند آنرا هر آينه بد بود آنچه بودند كه مىكردند.
تفسير
مراد بيان معصيت و تعدى آنها است يعنى بنا داشتند كه دست از معصيت بر ندارند و يكديگر را هم نهى از منكر نكنند نه آنكه تناهى بدو معنى استعمال شده باشد بلكه لازمه آنكه جمعى بنا داشته باشند از منكريكه بجا مىآورند نهى نكنند آنستكه منكر را بجا بياورند و يكديگر را نهى نكنند لذا قمى ره فرموده آنها گوشت خوك ميخوردند و شراب ميآشاميدند و با زنان در حال حيض نزديكى مىكردند و در ثواب الاعمال از امير المؤمنين (ع) نقل نموده وقتى بنى اسرائيل مقصر شدند برادر برادر خود را مىديد كه معصيت مىكند او را نهى مينمود و او منتهى نميشد باز آن برادر دست از معاشرت برادر معصيت كار خود برنمىداشت تا خداوند همه را بعذاب گرفتار فرمود و آيه لعن در باره آنها نازل شد و عياشى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه آنها با اهل معصيت رفت و آمد و نشست و برخاست نمينمودند ولى وقتى آنها را مىديدند انس مىگرفتند با يكديگر حقير عرض ميكنم اينها همه مراتب نهى از منكر است در هر مرتبه كه كوتاهى شود آثار خود را دارد خدا بداد ما برسد و معلوم ميشود آنها مختلف بودند بعضى معصيت كار و بعضى تارك نهى از منكر باختلاف مراتب و موارد از قول و فعل و ترك و امثال آنها و قمى ره از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه پرسيدند از حال جمعى از شيعيان كه داخل در كارمندان پادشاه ميشوند و
جلد 2 صفحه 254
براى آنها كار ميكنند و دوستى و معاشرت با آنها دارند آنحضرت فرمود آن جماعت از شيعيان نيستند از آنهايند و آيه قبل را قرائت فرمود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
كانُوا لا يَتَناهَونَ عَن مُنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئسَ ما كانُوا يَفعَلُونَ (79)
بودند اينکه كفار بني اسرائيل که منتهي نميشدند از نهي انبياء و مؤمنين از اينکه
جلد 6 - صفحه 442
منكري که مرتكب ميشدند هر آينه بد عملي است آنچه که بودند بجا ميآوردند معلوم ميشود که در بني اسرائيل مؤمنيني بودند که اينها را نهي ميكردند از صيد ماهي و ساير معاصي ولي اينها اثري بر نهي آنها بار نميكردند و اعتناء بكلام آنها نداشتند و بر عمل زشت خود ادامه ميدادند، و در باب نهي از منكر يكي از شرائط آن احتمال تأثير است و با قطع بعدم تأثير واجب نيست لكن بجهت اتمام حجت و اينكه احكام الهيه از بين نرود بايد گوشزد فساق و فجار كرد که فرداي قيامت نگويند نميدانستيم كسي بما نگفت در سوره مباركه اعراف در چند آيه شرح اينکه جمله را بيان ميفرمايد از آيه 162 الي 166 وَ سئَلهُم عَنِ القَريَةِ الَّتِي كانَت حاضِرَةَ البَحرِ إِذ يَعدُونَ فِي السَّبتِ إِذ تَأتِيهِم حِيتانُهُم يَومَ سَبتِهِم شُرَّعاً وَ يَومَ لا يَسبِتُونَ لا تَأتِيهِم كَذلِكَ نَبلُوهُم بِما كانُوا يَفسُقُونَ، وَ إِذ قالَت أُمَّةٌ مِنهُم لِمَ تَعِظُونَ قَوماً اللّهُ مُهلِكُهُم أَو مُعَذِّبُهُم عَذاباً شَدِيداً قالُوا مَعذِرَةً إِلي رَبِّكُم وَ لَعَلَّهُم يَتَّقُونَ، فَلَمّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنجَينَا الَّذِينَ يَنهَونَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفسُقُونَ، فَلَمّا عَتَوا عَن ما نُهُوا عَنهُ قُلنا لَهُم كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ.
رجوع كنيم بشرح آيه كانُوا لا يَتَناهَونَ تناهي قبول نهي است و اينها قبول نهي نميكردند و دست بر نميداشتند عَن مُنكَرٍ فَعَلُوهُ منكر عمل زشت و قبيح است و تمام محرمات الهيه منكر است از اينکه جهت نهي از منكر شامل جميع محرمات ميشود زيرا حرام شرعي نزد عقل منكر است زيرا احكام شرعيه طبق مذهب شيعه تابع مصالح و مفاسد نفس الامريه است.
لَبِئسَ ما كانُوا يَفعَلُونَ لام لبئس لام قسم است، بئس اسم فعل است اضافه بفاعل شده که كلمه ما باشد و ما موصوله است صله آن مدخول ما است و توهم اينكه ما در لبئس ما مثل انما، باشد جزو كلمه فاسد است بلكه كلمه مستقله است چنانچه گفتيم.
443
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- بى اعتنایى گروهى از بنى اسرائیل به وظیفه الهى نهى از منکر و بى تفاوتى آنان در برابر فساد جامعه خویش (کانوا لایتناهون عن منکر فعلوه) «لایتناهون» یعنى همدیگر را باز نمى داشتند و نهى نمى کردند.
۲- رواج فساد و منکرات در بین بنى اسرائیل (کانوا لایتناهون عن منکر فعلوه) استمرار ترک نهى از منکر که از جمله «کانوا لایتناهون» به دست مى آید، حکایت از استمرار و رواج کارهاى ناشایست در بین بنى اسرائیل دارد.
۳- نهى از منکر وظیفه اى ضرورى بر عهده همگان (کانوا لایتناهون عن منکر فعلوه)
۴- ترک نهى از منکر، نمونه اى بارز از تجاوزگرى بنى اسرائیل (و کانوا یعتدون. کانوا لایتناهون) جمله «کانوا لایتناهون» تفسیر جمله «کانوا یعتدون» و یا بیان مصداقى بارز از آن مى باشد.
۵- ترک نهى از منکر و بى اعتنایى به رواج فساد در جامعه موجب گرفتار شدن به لعنت خدا و پیامبران (لعن الذین کفروا ... ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون.کانوا لایتناهون)
۶- ترک نهى از منکر عامل روى آورى جوامع به کفرپیشگى (لعن الذین کفروا ... ذلک بماعصوا و کانوا یعتدون.کانوا لایتناهون) در آیه قبل تجاوز و تعدى موجب گرفتار شدن به کفر و لعنت الهى دانسته شد و آیه مورد بحث ترک نهى از منکر را مصداقى بارز براى تعدى و تجاوز شمرده بنابراین ترک نهى از منکر عامل گرایش مردمان به کفر و گرفتار شدن به لعنت الهى است.
۷- بنى اسرائیل مردمانى آلوده به منکرات و گستاخ در برابر منهیات و محرمات دین (کانوا لایتناهون عن منکر فعلوه) بدان احتمال که «لایتناهون» به معناى «لاینتهون» باشد یعنى بنى اسرائیل دست از کار زشت بر نمى داشتند و به نهیبها و هشدارها ترتیب اثر نمى دادند.
۸- ترک نهى از منکر از اعمال زشت و ناپسند گروهى از بنى اسرائیل (کانوا لایتناهون ... لبئس ما کانوا یفعلون)
۹- ترک نهى از منکر عملى زشت و ناپسند (کانوا لایتناهون ... لبئس ما کانوا یفعلون)
روایات و احادیث
۱۰- لعن شدن گروهى از بنى اسرائیل به سبب تأثیرناپذیرى آنان در برابر نهى از منکر و نیز گروه ناهى از منکر به سبب همنشینى با گنهکاران (لعن الذین کفروا من بنى اسرءیل ... کانوا لایتناهون عن منکر فعلوه) از حضرت على (ع) روایت شده: ... و لما وقع التقصیر فى بنى اسرائیل جعل الرجل منهم یرى اخاه على الذنب فینهاه فلاینهى فلایمنعه ذلک من ان یکون اکیله و جلیسه و شربیه حتى ضرب اللّه عزوجل قلوب بعضهم ببعض و نزل فیهم القرآن حیث یقول عزوجل «لعن الذین کفروا من بنى اسرئیل ... کانوا لایتناهون عن منکر فعلوه ... .»[۱]
موضوعات مرتبط
- انبیا: موجبات لعن انبیا ۵
- بنى اسرائیل: و نهى از منکر ۸ ; تجاوز بنى اسرائیل ۴ ; سکوت بنى اسرائیل ۱ ; عصیان بنى اسرائیل ۷ ; عمل ناپسند ۸ ; فساد در بنى اسرائیل ۱، ۲ ; لعن بر بنى اسرائیل ۱۰ ; منکرات در بنى اسرائیل ۲، ۷ ; نهى از منکر در بنى اسرائیل ۱
- خدا: موجبات لعن خدا ۵
- عمل: ناپسند ۹
- فساد: بى توجهى به فساد ۵
- کفر: زمینه کفر ۶
- گناهکاران: همنشینى با گناهکاران ۱۰
- لعن: موجبات لعن ۱۰
- مسؤولیت عمومى:۳
- نهى از منکر: آثار ترک نهى از منکر ۵، ۶ ; اهمیّت نهى از منکر ۱، ۳ ; بیتوجهى به نهى از منکر ۱۰ ; ترک نهى از منکر ۴، ۸، ۹
منابع
- ↑ ثواب الاعمال مترجم، ص ۵۹۷، ح ۳; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۶۰، ح ۳۱۲.