العنكبوت ٥٢
کپی متن آیه |
---|
قُلْ کَفَى بِاللَّهِ بَيْنِي وَ بَيْنَکُمْ شَهِيداً يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْبَاطِلِ وَ کَفَرُوا بِاللَّهِ أُولٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ |
ترجمه
العنكبوت ٥١ | آیه ٥٢ | العنكبوت ٥٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«شَهِیداً»: گواه. «بِالْبَاطِلِ»: مراد از باطل. همه آن چیزهائی است که به غیر از خدا پرستش شود.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴۱ - ۵۵، سوره عنكبوت
- تمثيل اتخاذ ارباب و آلهه و روى آوردن به غير خدا به اتخاذ سست ترين خانه ها، خانهعنكبوت
- معنى و مفااد آيه شريفه : ((ان الله يعلم ما يدعون من دونه من شى ء...))
- خلقت ، تدبير و ولايت ملازم يكديگرند و هر سه مختص به خداى تعالى است
- چگونه نماز ايستادن را از فحشا و منكر باز مى دارد
- جواب به اين اشكال كه چرا بسيارى از نمازگزاران مرتكب كبائر و منكرات مى شوند؟
- حق مطلب در پاسخ اشكال فوق
- معناى ((ذكر)) و مقصود از اينكه درباره نماز فرمود: ((و لذكر الله اكبر))
- وجوه مختلفى كه مفسرين در معناى (ولذكر الله اكبر) گفته اند
- مقصود از مجادله نيكو با اهل كتاب كه بدان امر فرموده است
- احتجاج بر اثبات اينكه قرآن نازل از ناحيه خداى سبحان است
- بحث روايتى
- رواياتى در ذيل آيه : ((ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر))
- رواياتى درباره ياد خدا و در ذيل (ولذكر الله اكبر)
- چند روايت حاكى از اينكه مراد از ((الذين اوتوا العلم )) ائمه (عليهم السلام ) هستند ودرباره شاءن نزول آيه : ((اولم يكفهم انا انزلنا عليك ...))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ كَفى بِاللَّهِ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ شَهِيداً يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْباطِلِ وَ كَفَرُوا بِاللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ «52»
بگو: همين بس كه خداوند ميان من و شما گواه است؛ آنچه را در آسمانها و زمين است مىداند؛ و كسانى كه (به جاى پيروى از حقّ،) به باطل ايمان آوردند و به خدا كفر ورزيدند، آنان همان زيانكارانند.
نکته ها
اين آيه، موجب تسلّى خاطر براى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و تهديدى براى بهانه جويان لجوج و سرسخت است، زيرا خداوند بر آنچه ميان پيامبر و كافران مىگذرد، گواه است و به حساب همه چيز مىرسد.
پیام ها
1- اگر استدلال با مخالف سودى نداشت، بحث را قطع كنيد و او را به خدا واگذاريد. «قُلْ كَفى»
2- خداوند با نزول قرآن و بشارت آمدن پيامبر اسلام در كتابهاى آسمانى
«1». انبياء، 107.
جلد 7 - صفحه 159
پيشين، صداقت پيامبر را تأييد كرده و بر آن گواهى مىدهد. «شَهِيداً»
3- خداوند، به همه چيز آگاه است، پس لجاجت و بهانه تراشى چرا؟! يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ ...
4- رها كردن ايمان و معنويّت و دلبستگى به غير او، قدم گذاردن در راه كفر، باطل، پوچى و انحراف مىباشد كه سرانجامش خسارت واقعى است. آمَنُوا بِالْباطِلِ ... هُمُ الْخاسِرُونَ
5- كافران، زيانكاران واقعىاند. «كَفَرُوا بِاللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ كَفى بِاللَّهِ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ شَهِيداً يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْباطِلِ وَ كَفَرُوا بِاللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (52)
«1» النهاية لابن اثير، نشر مكتبة الاسلامية، ج 5، ذيل ماده هوك، ص 282، به نقل از كتاب الهروى.
جلد 10 - صفحه 251
قُلْ كَفى بِاللَّهِ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ شَهِيداً: بگو اى پيغمبر مخالفين و معاندين را كافى است خدا ميان من و شما در حالى كه گواه و شاهد است بر راستى گفتار من، زيرا مرا تصديق مىكند بر اظهار معجزات در دست من. يا در قرآن شهادت داده بر نبوت من كه محمد رسول اللّه است، يا شاهد است به تبليغ من شما را به آنچه بر من نازل فرموده و نصح من شما را و مقابله شما مرا به تكذيب و تعنت.
يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: مىداند خدا آنچه در آسمانها و زمينهاست، پس حال من و شما بر او مخفى نيست و صدق من در دعوى بطلان شما بر او پوشيده نخواهد بود.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْباطِلِ: و آن كسانى كه گرويدهاند به باطل يعنى به پرستش و ستايش معبودان باطل قيام نمودهاند، وَ كَفَرُوا بِاللَّهِ: و كافر شدند به خدا و يگانگى او كه يهود و نصارى باشند كه پيروى شيطان و هواى نفس نموده و با وجود ظهور معجزات باهره، به پيغمبر اسلام و قرآن ايمان نياوردهاند و انكار صفات آن حضرت كردند كه حق تعالى در تورات و انجيل بيان فرموده و موسى و عيسى عليهم السّلام به آن اخبار دادهاند، أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ: آن گروه ايشانند زيانكاران كه بدل كردهاند كفر را به ايمان، و آتش نيران را بر روضات جنان اختيار نمودند. مروى است كه كعب بن اشرف و اصحاب او گفتند به پيغمبر: كه شهادت دهد بر اينكه تو رسولى، آيه شريفه نازل شد «قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ»* «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آياتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ (50) أَ وَ لَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ يُتْلى عَلَيْهِمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَرَحْمَةً وَ ذِكْرى لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (51) قُلْ كَفى بِاللَّهِ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ شَهِيداً يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْباطِلِ وَ كَفَرُوا بِاللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (52) وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجاءَهُمُ الْعَذابُ وَ لَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (53) يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ (54)
يَوْمَ يَغْشاهُمُ الْعَذابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَ يَقُولُ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (55)
ترجمه
و گفتند چرا فرستاده نميشود بر او نشانههائى از پروردگارش بگو جز اين نيست كه نشانهها نزد خدا است و نيستم من مگر بيم دهندهاى آشكار
آيا كافى نباشد آنانرا اينكه فرستاديم بر تو كتابرا كه خوانده ميشود
جلد 4 صفحه 236
بر آنها همانا در اين هر آينه رحمت و نصيحتى است از براى گروهى كه ميگروند
بگو كافى است خدا ميان من و ميان شما كه گواه باشد ميداند آنچه در آسمانها و زمين است و آنانكه ايمان آوردند بباطل و كافر شدند بخدا آنگروه آنان زيانكارانند
و بشتاب ميخواهند از تو عذاب را و اگر نبود وقتى نامبرده شده هر آينه آمده بود آنها را عذاب و هر آينه خواهد آمد البته آنها را ناگهان و آنها نميدانند
بشتاب ميخواهند از تو عذاب را و همانا دوزخ هر آينه احاطه دارد بكسانيكه كافر شدند
روز كه فراگيرد آنها را عذاب از بالاى سرشان و از زير پاهاشان و گويد بچشيد آنچه را بوديد كه ميكرديد.
تفسير
يكى از توقعات بيجاى كفار مكه از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله آن بود كه هر روز تقاضاى معجزهاى مينمودند بدلخواه خودشان از قبيل احياء موتى و اژدها شدن عصا و طلا گشتن كوه صفا غافل از آنكه امور عالم بر طبق نظام اتمّ و احسن منظّم و مرتّب شده و بدون حاجت قوى نبايد بر خلاف آن تقديرى شود لذا اولا خداوند متعال به پيغمبر اكرم دستور فرموده كه در جواب كسانيكه براى تشكيك در عقائد مسلمانان و اضلال مردم ضعيف الايمان بر سبيل اعتراض ميگويند چرا معجزات يا معجزهاى مانند معجزات انبياء سابق بر اين پيغمبر از طرف خدا نازل نميگردد تا ما معتقد بصدق او شويم بفرمايد امر از اين قرار است كه اختيار نزول معجزات با خداوند است هر وقت و براى هر كس صلاح باشد هر چه بخواهد ظاهر خواهد فرمود من فقط موظّفم كه احكامى را از طرف خداوند بشما ابلاغ نمايم و در صورت مخالفت از عذاب او بترسانم با آنكه انبياء سابق كتابيكه بخودى خود معجزه باشد نداشتند و خداوند نازل فرموده بر من كتابيكه معجزه باقيه است تا روز قيامت و بعدا فرموده آيا كفايت نميكند آنها را چنين كتابى در اثبات صدق تو با آنكه پيوسته بر آنها قرائت ميشود و موجب دوام نعمت و رحمت و تذكر و پند و نصيحت است براى كسانيكه بآن ايمان مىآورند و بمفادش عمل مينمايند نه كسانيكه از آن اعراض و بتقليد اجانب اقبال ميكنند از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله روايت شده كه بعضى از مسلمانان مكتوباتى از مقالات يهود را نزد آنحضرت آوردند و او فرمود كافى است براى گمراهى قومى آنكه از آورده پيغمبر خودشان اعراض
جلد 4 صفحه 237
و بآورده غير اقبال نمايند و باز دستور داده كه بفرمايد كافى است خدا كه شاهد باشد ميان من و شما كه آنچه آوردهام از جانب او است و ميداند آنچه در آسمانها و زمين است و حال من و حال شما را از معجزاتيكه آوردم و حمل بر سحر و شعبده و چشم بندى نموديد و آنكسانيكه معتقد شدند باين امور باطله در آيات الهى و منكر توحيد خدا شدند و عبادت نمودند بتها و شياطين را آنها زيان كارانند در دنيا و آخرت براى از دست دادن عزّت و رسيدن بذلّت و فروختن بهشت و خريدن جهنم و مبادله نمودن ايمان بكفر و نيز فرموده كه بعضى از اين قوم لجوج عنود بعد از اخبار نمودن تو آنها را بخسران در دنيا و انذار نمودن تو آنانرا بعذاب آخرت تعجيل مينمايند در وعده عذاب و ميگويند ببار بر ما سنگ از آسمان غافل از آنكه امور الهى بر طبق حكمت و مصلحت باقتضاء وقت و مقام مقدّر شده و اگر اين ملاحظه نبود البته عذاب بر آنها نازل ميشد ولى آسوده خاطر نباشند كه در آتيه نزديكى ناگهان عذاب الهى بر آنها نازل خواهد شد بطوريكه از انتظار و ترقّب آنها خارج باشد و ندانند وقت و كيفيّت آنرا چنانچه در وقعه بدر مشهودشان شد و در وقت مرگ ديدند و در قيامت خواهند ديد و عجب در آنستكه الآن موجبات جهنم بر آنها احاطه دارد و بعدا خودش و باز از تو بعجله عذاب را طلب مينمايند چون روز قيامت عذاب از زير پا و بالاى سر و ساير جوانب و اطراف بر اهل جهنم احاطه دارد و خدا و ملائكه ميگويند بچشيد جزاى اعمال و كردار زشت خودتان را و نقول بصيغه متكلّم مع الغير نيز قرائت شده است و در آيه اولى بجاى آيات اولى آيه بصيغه مفرد نيز قرائت نمودهاند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل كَفي بِاللّهِ بَينِي وَ بَينَكُم شَهِيداً يَعلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِالباطِلِ وَ كَفَرُوا بِاللّهِ أُولئِكَ هُمُ الخاسِرُونَ (52)
بفرما به اينکه كفار و مشركين كفايت ميكند ميانه من و شما که خداوند شاهد ما باشد.
اما براي من که كوتاهي در تبليغ رسالت او نكردهام با دليل و موعظه و اقامه حجت بر شما ثابت كردم مسئله توحيد و رسالت خود و بيان فرائض و امر آخرت و وعد بجنة و رستگاري و توعيد از نار و بدبختي آنچه بايد بگويم گفتم و آنچه بايد بجا بياورم آوردم و اينکه قرآن مجيد که سرتاسرش معجزه بزرگ است و كلام الهي و وحي پروردگار است صريحا ميفرمايد مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَي الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم- الايه (فتح آيه 29) و ميفرمايد ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِن رِجالِكُم وَ لكِن رَسُولَ اللّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ (احزاب آيه 40) و اما براي شما که بعد از اتمام حجت و اقامه معجزه و درك حقيقت و حقانيت معذالك از روي عناد و عصبيت و تقليد آباء ايمان نياورديد و بطريقه فاسد خود باقي مانديد ميفرمايد وَ لِلكافِرِينَ عَذابٌ مُهِينٌ (بقره آيه 90) وَ لِلكافِرِينَ عَذابٌ أَلِيمٌ (بقره آيه 104) و بهمين عبارت در سوره مجادله در آيه 4 ميفرمايد وَ لِلكافِرِينَ عَذابٌ أَلِيمٌ و در آيه 5 ميفرمايد وَ لِلكافِرِينَ عَذابٌ مُهِينٌ و نيز ميفرمايد أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللّهُ فَأَصَمَّهُم وَ أَعمي أَبصارَهُم أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ أَم عَلي قُلُوبٍ أَقفالُها إِنَّ الَّذِينَ ارتَدُّوا عَلي أَدبارِهِم مِن بَعدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الهُدَي
جلد 14 - صفحه 338
الشَّيطانُ سَوَّلَ لَهُم وَ أَملي لَهُم (محمّد آيه 25) الي غير ذلک از آيات شريفه.
قُل كَفي بِاللّهِ بَينِي وَ بَينَكُم شَهِيداً اينکه آيه شريفه پس از يأس از ايمان اينکه كفار و مشركين که ديگر قابل هدايت نيستند كأنه ميفرمايد من شما را واگذاردم خداوند ميداند با شما چه معامله فرمايد چنانچه اينهم دستورات او است ميفرمايد فَذَرهُم يَخُوضُوا وَ يَلعَبُوا حَتّي يُلاقُوا يَومَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ (زخرف آيه 83 و معارج آيه 43) و غير اينها از آيات شريفه قرآن.
يَعلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِالباطِلِ وَ كَفَرُوا بِاللّهِ أُولئِكَ هُمُ الخاسِرُونَ ميداند آنچه در آسمانها و زمين است و كساني که ايمان به باطل آوردند و كافر به اللّه شدند اينها خود آنها خاسر و زيانكاران هستند.
يَعلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ الأَرضِ كأنه اينکه جمله دليل است بر آيه قبل که فرمود:
كَفي بِاللّهِ بَينِي وَ بَينَكُم شَهِيداً يعني خداوندي که علمش عين ذات است و غير متناهيست حتي علم ذات بذات که عين ذات است چيزي بر او مخفي نيست إِنَّ اللّهَ لا يَخفي عَلَيهِ شَيءٌ فِي الأَرضِ وَ لا فِي السَّماءِ (آل عمران آيه 5) وَ ما يَخفي عَلَي اللّهِ مِن شَيءٍ فِي الأَرضِ وَ لا فِي السَّماءِ (ابراهيم آيه 38) لا يَخفي عَلَي اللّهِ مِنهُم شَيءٌ (مؤمن آيه 16) إِنَّهُ يَعلَمُ الجَهرَ وَ ما يَخفي (اعلي آيه 7 و غير اينها از آيات او ميداند حقانيت مرا و بطلان شما را در همه حال حاضر و ناظر و شاهد است.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِالباطِلِ اينکه جمله مستقله است و عموم دارد ايمان بباطل شامل مشركين ميشود که ايمان باصنام و ساير آلهه آنها دارند و منكر توحيد هستند و كفار که منكر رسالت رسول هستند و عامه عميي که مؤمن به شيخين و بني اميه و بني المروان و بني العباس هستند و جميع طبقات شيعه چهار امامي حنفي واقفيه اسماعيليه كيسانيه و اهل بدعت و منكر ضروريات دين و مذهب اثني عشريه و دعات باطله تمام ايمان به باطل است.
وَ كَفَرُوا بِاللّهِ چه منكر وجود اللّه باشند يا منكر توحيد مثل طبقات مشركين يا منكر نبوت انبياء و امامت ائمه هدي که تمام اينها كفر باللّه است در زيارت جامعه است
«من
جلد 14 - صفحه 339
اتبعكم فالجنة مأواه و من خالفكم فالنار مثويه و من جحدكم كافر و من حاربكم مشرك و من رد عليكم في اسفل درك من الجحيم»
که جاي منافقين است و نيز ميفرمايد
«و من عاداكم فقد عاد اللّه و من احبكم فقد احب اللّه و من ابغضكم فقد ابغض اللّه».
أُولئِكَ هُمُ الخاسِرُونَ خسران نه فقط سرمايه ايمان را از دست دادن است بلكه به واسطه شرك و كفر و ضلالت و ظلم به انبياء و اولياء و مؤمنين و فسق و فجور و طغيان و سركشي و ترك فرائض و ارتكاب معاصي هر يك عقوبات مخصوصه بخود دارد و اينست معناي زيان و خسران.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 52)- و از آنجا که هر مدعی نیاز به شاهد و گواه دارد در این آیه میفرماید: «بگو: همین بس که خدا میان من و شما گواه است» (قُلْ کَفی بِاللَّهِ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ شَهِیداً).
بدیهی است هر قدر آگاهی شاهد و گواه بیشتر باشد ارزش شهادت او بیشتر است، لذا در جمله بعد اضافه میکند: خدایی گواه من است که تمام «آنچه را در آسمانها و زمین است میداند» (یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
ممکن است این گواهی، گواهی عملی باشد زیرا وقتی خداوند معجزه بزرگی همچون قرآن را در اختیار پیامبرش قرار میدهد سند حقانیت او را امضا کرده است.
علاوه بر گواهی عملی فوق، در آیات متعددی از قرآن مجید گواهی قولی نیز داده شده.
ج3، ص511
و نیز ممکن است منظور گواهی و شهادت خداوند باشد در کتب آسمانی پیشین که علمای اهل کتاب به خوبی از آن آگاهی داشتند.
در پایان آیه به عنوان یک هشدار و تهدید میفرماید: «و کسانی که به باطل ایمان آوردند و به اللّه کافر شدند زیانکاران واقعی هستند» (وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْباطِلِ وَ کَفَرُوا بِاللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ).
چه خسرانی از این بالاتر که انسان تمام سرمایههای وجود خود را در برابر هیچ از دست بدهد آنگونه که مشرکان دادند!
نکات آیه
۱ - پیامبر(ص)، موظف بود که کفایت گواهى خداوند را میان او و معجزه خواهان کافر ابلاغ کند. (قل کفى باللّه بینى و بینکم شهیدًا)
۲ - خداوند، گواه حقانیت ادعاى نبوت پیامبر(ص) است. (قل کفى باللّه بینى و بینکم شهیدًا) آن چه در این آیه از گواهى خداوند به آن پرداخته شده، مربوط به ادعاى نبوت از جانب پیامبر اکرم(ص) و انکار آن از سوى کافران است. گفتنى است که در آیات چهارده و شانزده و هجده و بیست و هشت و سى و شش و سى و نه و چهل و پنج، بحث رسالت انبیا و از جمله نبوت پیامبر(ص) و نیز تکذیب شدن آن از سوى کافران، مطرح شده است و در این آیه خداوند، مى فرماید براى صدق نبوت پیامبر(ص)، گواهى خداوند، کافى است، اگر چه آنان تکذیب کنند.
۳ - کافران منکر نبوت پیامبر(ص) و منکر آیات الهى قرآن، مورد تهدید خداوندند. ( و ما یجحد بأیتنا إلاّ الکفرون ... و قالوا لولا أنزل علیه ءایت ... أَوَلم یکفهم أنّا أنزلنا علیک ... قل کفى باللّه بینى و بینکم شهیدًا) اعلام کفایت گواهى خداوند میان منکران و پیامبر(ص) مى تواند تهدیدى براى کافران منکر قرآن باشد.
۴ - خداوند، از حقانیت پیامبر(ص) در برابر کافران منکر قرآن، حمایت کرد. ( و ما یجحد بأیتنا إلاّ الکفرون ... و قالوا لولا أنزل علیه ءایت ... أَوَلم یکفهم أنّا أنزلنا علیک الکتب ... قل کفى باللّه بینى و بینکم شهیدًا)
۵ - همه موجودات آسمان ها و زمین، در حیطه علم خداوندند. (یعلم ما فى السموت و الأرض)
۶ - عالَم، آسمان هاى متعددى دارد. (یعلم ما فى السموت)
۷ - آسمان ها، مانند زمین، داراى موجوداتى است. (یعلم ما فى السموت)
۸ - احاطه علمى خداوند بر موجودات جهان، دلیل کفایت گواهى او براى حقانیت نبوت پیامبر(ص) است. (قل کفى باللّه بینى و بینکم شهیدًا یعلم ما فى السموت و الأرض)
۹ - باطل باوران و کافران به خدا، قطعاً، زیان کارند. (و الذین ءامنوا بالبطل و کفروا باللّه أُولئک هم الخسرون)
۱۰ - ایمان به باطل و کفر به خدا، خسارتبار است. (و الذین ءامنوا بالبطل ... أُولئک هم الخسرون)
۱۱ - عقیده به شرک، عقیده اى باطل است. (مثل الذین اتّخذوا من دون اللّه أولیاء ... إنّ اللّه یعلم ما یدعون من دونه ... و الذین ءامنوا بالبطل)
۱۲ - ایمان به باطل، امکان پذیر است. (و الذین ءامنوا بالبطل)
موضوعات مرتبط
- آسمان: تعدد آسمان ها ۶; موجودات آسمان ها ۷
- آیات خدا: تهدید مکذبان آیات خدا ۳
- ایمان: ایمان به باطل ۱۲
- باطل: زیانکارى مؤمنان به باطل ۹، ۱۰
- حمایتهاى خدا: مشمولان حمایتهاى خدا ۴
- خدا: احاطه علمى خدا ۵، ۸; تهدیدهاى خدا ۳; کفایت گواهى خدا ۱; گواهى خدا ۲، ۸
- زمین: موجودات زمین ۷
- زیان: عوامل زیان ۱۰
- زیانکاران :۹
- عقیده: عقیده باطل ۱۱; عقیده به شرک ۱۱
- کافران: زیانکارى کافران ۹، ۱۰
- محمد(ص): تهدید مکذبان محمد(ص) ۳; حمایت از محمد(ص) ۴; گواهان حقانیت محمد(ص) ۲، ۸; گواهان نبوت محمد(ص) ۸; مسؤولیت محمد(ص) ۱
- معجزه: درخواست معجزه ۱
- موجودات: علم به موجودات ۵، ۸; علم به موجودات آسمانى ۵
منابع