الزمر ٥٧
کپی متن آیه |
---|
أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَ اللَّهَ هَدَانِي لَکُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ |
ترجمه
الزمر ٥٦ | آیه ٥٧ | الزمر ٥٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَوْ أَنَّ اللهَ هَدَانِی»: بیان چنین عباراتی به خاطر تحیّر و تحسّر است و اظهار ندامت بر گذشته است (نگا: ابراهیم / ). یا این که چنان که قرطبی میگوید: سخن حقی است و مراد باطل است (نگا: انعام / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ «57»
يا آن كه (از شدّت اندوه) بگويد: «اگر خداوند هدايتم كرده بود، از پرهيزكاران بودم».
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ (57)
أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِي: يا گويد اگر خداى هدايت نمودى مرا، لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ: هر آينه مىبودم از پرهيزكاران، و مشرك نمىشدم.
تنبيه:
هدايتى كه متمنى قائل باشد از سه قسم باشد: 1- بر وجه الجاء
«1» مجمع البيان، (چ 1401- قم) ج 4 ص 505.
جلد 11 - صفحه 261
و اجبار. 2- بر سبيل الطاف. 3- به طريق وحى. اما اول- از حكمت و مصلحت خارج است. اما دوم- به جهت عدم استعداد و اهليت الطاف از دائره لطف بيرون است. اما سوم- اگرچه متحقق بود لكن به جهت انكار و عناد، اعراض از آن نموده تابع آن نشدند تا مهتدى شوند، پس اين گفتار كه از او صادر شود يا به جهت تحير خواهد در امر خود، يا به جهت تعلل او به چيزى كه فايده به او نرساند به طريق تعلل كفار به اغواى رؤسا و شياطين.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ (56) أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ (57) أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ (58) بَلى قَدْ جاءَتْكَ آياتِي فَكَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَكْبَرْتَ وَ كُنْتَ مِنَ الْكافِرِينَ (59) وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَكَبِّرِينَ (60)
ترجمه
تا مبادا گويد كسى اى اندوه و پشيمانى بر آنچه كوتاهى كردم در امر خدا و همانا بودم از مسخره كنندگان
يا گويد اگر آنكه خدا راهنمائى كرده بود مرا هر آينه بودم از پرهيزكاران
يا گويد هنگاميكه بيند عذاب را كاش ميبود براى من بازگشتى پس بوده باشم از نيكوكاران
آرى بتحقيق آمد تو را آيتهاى من پس تكذيب نمودى آنرا و سركشى كردى و بودى از كافران
و روز قيامت مىبينى آنها را كه دروغ بستند بر خدا كه رويهاشان سياه شده آيا نيست در دوزخ جائى براى تكبر كنندگان
تفسير
خداوند متعال بيان فرموده است مقصود خود را از امر بمتابعت قرآن و احكام الهى كه در آيه سابقه بيان شد و آن آنستكه مبادا كسى روز قيامت اظهار حسرت و ندامت نمايد بر تقصير خود در طاعت و قرب بحق با آنكه از سخريّه كنندگان به پيغمبر و اهل ايمان و قرآن و احكام خدا و اولياء او باشد يا بگويد خدا اگر مرا هدايت نموده بود بدين حق از معاصى اجتناب مينمودم و باين عاقبت وخيم گرفتار نميشدم يا بگويد در وقت مشاهده عذاب اگر من دوباره بدنيا برگردم از مردمان نيكوكار خواهم شد در حاليكه حجّت از خداوند بر آنها تمام نشده باشد ولى چون از جانب خداوند بر آنها اتمام حجّت شده بارسال رسول و انزال كتاب و تعيين امام خداوند ميفرمايد بلى آمدند آنها از جانب من نزد تو و تكذيب نمودى و تكبّر كردى از پيروى آيات الهى و از كفّار بودى و گفتهاند هر يك از اين اقوال سهگانه را دستهاى گويند يا يكنفر در اوقات متعدّده هر سه را گويد و ردّ خداوند راجع بقول دوم است و بنظر حقير كلام الهى مبنى بر فرض اين اقوال است نه وقوع آن و جواب خداوند هم راجع بهر سه قول است بر تقدير وقوع بتقريب آنكه آرى وسائل هدايت الهيّه موجود بوده و خودت كوتاهى نمودى در اهتداء و بهواى نفس خود عمل كردى و كافر شدى اگر هم برگردى باز همان است كه بود و پشيمانى امروز سودى ندارد و كلمه بلى كه معمولا بعد از نفى واقع ميشود باعتبار فرض صدور اين اقوال است با نفى هدايت الهى كه گويندگان در نظر گرفتهاند چون صدر آيه اوّل دلالت دارد بر آنكه غرض الهى در انزال كتاب آنستكه بندگان از اين قبيل اظهارات ننمايند با نبودن امر الهى
جلد 4 صفحه 507
بمتابعت كتاب و احكام آن و تمام نبودن حجّت از حق بر خلق ولى در صورت بودن امر خدا جواب اين اظهارات همان است كه ذكر شد و حجّت از حق بر خلق تمام است ولى مفسّرين كلام متضمّن نفى را همان قول دوّم دانستهاند لذا جواب را مخصوص بآن پنداشتهاند و فرمودهاند مفاد آن آنستكه تو مرا هدايت بحق ننمودى و باين جهت اشكالاتى بايشان متوجّه شده و جوابهائى دادهاند كه مجال ذكر آنها نيست و دخول علامت تأنيث در اقوال ثلاثه باعتبار نفس و تذكير ضمائر در خطابات باعتبار انسان است و مؤيّد نظريّه حقير آنست كه خداوند فرموده روز قيامت مىبينى روىهاى كسانيكه دروغ بستند بخدا سياه است آيا نيست در جهنم جايگاهى براى تكبّر كنندگان چون ظاهر از دروغ بستن آنها بخدا همان اظهارات و تمنّياتى است كه با ادّعاء عدم هدايت الهيه مينمودند ولى حضرات فرمودهاند مراد نسبت قرار دادن شريك و گرفتن زن و فرزند است بخدا و در هر حال استفهام تقريرى است يعنى مسلّما جهنم جاى آنها است و در روايات متعدّده از ائمه اطهار جنب اللّه بامير المؤمنين و ائمه معصومين عليهم السلام تفسير شده و قمى ره فرموده مراد از آيات ائمه اطهارند و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده در آيه اخيره كه مراد كسى است كه ادعاء امامت نمايد با آنكه امام نباشد و عرض شد اگر چه علوى فاطمى باشد فرمود بلى اگر چه علوى فاطمى باشد و در كافى و از عياشى ره نيز مانند آن نقل شده است و از روايت ديگرى كه قمى ره از آن حضرت نقل نموده استفاده ميشود كه براى اهل تكبر وادى مخصوصى است در جهنم كه نام آن سقر است و آتش آن بقدرى شديد است كه جهنم از تنفّس آن مشتعل مىگردد بايد از اين صفت بخدا پناه برد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَو تَقُولَ لَو أَنَّ اللّهَ هَدانِي لَكُنتُ مِنَ المُتَّقِينَ (57) أَو تَقُولَ حِينَ تَرَي العَذابَ لَو أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ المُحسِنِينَ (58)
يا ميگويد پس از حسرت اگر خداوند مرا هدايت
جلد 15 - صفحه 334
فرموده بود هر آينه من بودم از پرهيزكاران يا ميگويد زماني که ميبيند عذاب را اگر محققا براي من بازگشت بدنيا بود پس ميبودم از نيكوكاران مكرر گفتهايم که اينکه نوع آيات عموم دارد و اخباري که تفسير بموارد خاصه شده بيان مصداق اتم آن را ميكند و عموم اينکه آيات شامل تمام مشركين و كفار و ضالين و مضلين و مبدعين و منكرين ميشود تمام فرداي قيامت حسرت و ندامت دارند و تمني رجوع بدنيا ميكنند تمام ميگويند (أَن تَقُولَ نَفسٌ يا حَسرَتي عَلي ما فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللّهِ) مشرك براي اينكه موحد نشده و كافر براي اينكه اسلام نياورده ضال براي اينكه هدايت نشده معاند براي اينكه موالي نشده مخالف براي اينكه موافق نشده عاصي براي اينكه مطيع نشده تمام تفريط في جنب اللّه است وَ إِن كُنتُ لَمِنَ السّاخِرِينَ مشرك موحد را مسخره ميكرد كافر مسلم را مخالف و معاند و ضال و مضل مؤمن را.
أَو تَقُولَ لَو أَنَّ اللّهَ هَدانِي لَكُنتُ مِنَ المُتَّقِينَ جواب اينكه خداوند كوتاهي در هدايت نفرموده از ارسال رسول و نزول قرآن و بيان احكام و نصب خليفه شما براي سياهي قلب قساوت عناد كبر نخوت قابليت نداشتيد هدايت شويد هادي تام الفاعليه بوده طرف لياقت و قابليت نداشت.
أَو تَقُولَ حِينَ تَرَي العَذابَ لَو أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ المُحسِنِينَ جواب اينكه گفتند بشما که ديگر برنميگرديد يا اينكه ميفرمايد وَ لَو رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنهُ انعام آيه 28.
مسئله: بعضي در زمان ظهور حضرت بقيه اللّه و دوره رجعت برميگردند بدنيا يا براي نصرت يا براي انتقام و تفصيل آن را و آيات و اخبار وارده رجعت را در مجلد دوم كلم الطيب بيان كردهايم رجوع كنيد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 57)- سپس میافزاید: «یا بگوید: اگر خداوند مرا هدایت میکرد از پرهیزکاران بودم» (أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِی لَکُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِینَ).
این سخن را گویا زمانی میگوید که او را به پای میزان حساب میآورند، گروهی را میبیند که با دست پر از حسنات به سوی بهشت روانه میشوند، او نیز آرزو میکند در صف آنان باشد و همراه آنان به سوی نعمتهای الهی برود.
نکات آیه
۱ - ظهور ارزش تقوا و نقش هدایت الهى (قرآن)، هنگام عذاب و در قیامت براى کافران و گنه کاران (أو تقول لو أنّ اللّه هدینى لکنت من المتّقین)
۲ - تقوا، ثمره هدایت الهى (لو أنّ اللّه هدینى لکنت من المتّقین)
۳ - غبطه و حسرت کافران و گنه کاران، به حال تقواپیشگان در قیامت (أنّ اللّه هدینى لکنت من المتّقین)
۴ - ساختن انسان با تقوا، از اهداف نزول وحى (قرآن) (لو أنّ اللّه هدینى لکنت من المتّقین)
۵ - تقواپیشگان، داراى مقام و جایگاهى حسرت برانگیز در قیامت (أو تقول لو أنّ اللّه هدینى لکنت من المتّقین) از این که کافران مى گویند: اگر خداوند ما را هدایت مى کرد از تقواپیشگان بودیم، به دست مى آید که افراد با تقوا، از چنان مقامِ والایى برخورداراند که کافران درباره آنان غبطه خورده و آرزو مى کنند که اى کاش از زمره آنان بودند.
۶ - نیاز انسان به هدایت الهى در رسیدن به سعادت و خوشبختى (لو أنّ اللّه هدینى لکنت من المتّقین) از این که کافران رسیدن به مقام متقین (سعادتمندان) را منوط به هدایت الهى مى دانند، مطلب یاد شده را مى توان استفاده کرد.
موضوعات مرتبط
- انسان: نیازهاى معنوى انسان ۶
- تقوا: آثار تقوا ۵; ارزش تقوا ۱; اهمیت تقوا ۴; منشأ تقوا ۲
- حسرت: عوامل حسرت ۵
- خدا: آثار هدایتهاى خدا ۱، ۲; هدایتهاى خدا ۶
- سعادت: عوامل سعادت ۶
- عذاب: ظهور حقایق هنگام عذاب ۱
- قرآن: فلسفه نزول قرآن ۴
- قیامت: ظهور حقایق در قیامت ۱
- کافران: حسرت اخروى کافران ۳; عذاب کافران ۱; کافران در قیامت ۱، ۳
- گناهکاران: حسرت اخروى گناهکاران ۳; عذاب گناهکاران ۱; گناهکاران در قیامت ۱، ۳
- متقین: فضایل متقین ۳، ۴; مقامات متقین ۵
- نیازها: نیاز به هدایت ۶
منابع