التوبة ٩٢
گسترشکپی متن آیه |
---|
ترجمه
التوبة ٩١ | آیه ٩٢ | التوبة ٩٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِذَا مَا»: وقتی که. «أَتَوْکَ»: نزد تو آمدند. «حَزَناً»: از غم. مفعولله است. «أَلاّ یَجِدُوا ...»: مفعولله (حَزَناً) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
«شیخ طوسى» گوید: مجاهد گوید: این آیه درباره عده اى از طایفه مزنیه نازل گردیده.
محمد بن کعب القرظى و ابن اسحق گویند: درباره هفت نفر از قبایل مختلف نازل شده، حسن بصرى گوید: درباره ابوموسى و یارانش نازل گردیده.
واقدى گوید: که هفت نفر از فقراء انصار بودند که از اثر فقر و نداشتن وسائل سفر در جهاد مخصوصاً سوارى به گریه افتاده بودند عثمان دو نفر از آنها را نزد خود آورد و عباس بن عبدالمطلب دو نفر و یامین بن کعب بن نسیل النضرى از بنىالنضیر سه نفر را با خود آورد و یکى از آن فقرا عبدالله بن معقل بوده است.[۱]
تفسیر
- آيات ۹۶ - ۸۱، سوره توبه
- ادامه آيات مربوط به كسانى كه از رفتن به جنگ سرباز زدند و نكوهش و تهديد آنان به عذاب آخرت
- نهى از نمازگزاردن بر جنازه منافقين و ايستادن در كنار گور آنان
- بر خلاف منافقين ، مؤ منين به ماندن در خانه و شهر راضى نشدند بلكه بااموال و انفس خود به جهاد برخاستند
- نكته موجود در جمله : (( اعدّ الله لهم جنات ... )) و اينكه ورود به جنت براى مؤ منين مجاهد مشروط به باقى ماندن آنان به صفاى ايمان و اصلاحاعمال است
- مقايسه بين فقراء و تهيدستان كه آمادگى خود را براى جهاد اعلام نمودند، و دروغگويان منافق
- كسانى كه حكم وجوب جهاد از آنها برداشته شده و معذور مى باشند
- عذرخواهى منافقين از شما بعد از جنگ مسموع و مقبول نيست و نبايد از آنها راضى شويد
- روايتى در ذيل آيه شريفه : (( فرح المخلفون ... ))
- رواياتى در ذيل آيه اى كه از نمازگزاردن بر جنازه ميت منافق و حضور در كنار قبر او نهى مى كند (و لا تصل احد منهم )
- بيان ضعف و جعلى بودن رواياتى كه حاكى از نمازگزاردن پيامبر (ص ) بر جنازه عبدالله بن ابى و حضور او در كنار قبر او و... مى باشد
- چند روايت در مورد خوالف (كسانى كه با پيامبر به قصد تبوك نرفتند)
- چند روايت در مورد بكائين (چند نفرى كه به سبب نداشتن مركب براى حضور يافتن در جنگ بسيار گريستند)
نکات آیه
۱ - مؤمنان تهیدست و ناتوان از تدارک ساز و برگ نبرد، معذور و معاف از جنگند. (و لا على الذین إذا ما أتوک لتحملهم)
۲ - تهیه تدارکات و ساز و برگ جنگ در صدر اسلام، بر عهده خود مجاهدان بود. (قلت لا أجد ما أحملکم علیه)
۳ - آمدن گروهى از مؤمنان تهیدست، نزد پیامبر(ص) براى دریافت ساز و برگ جنگ و شرکت در جهاد (الذین إذا أتوک لتحملهم قلت لا أجد ما أحملکم علیه)
۴ - محدودیت امکانات پیامبر(ص) در جنگ تبوک، براى تأمین ساز و برگ رزمندگان داوطلب (قلت لا أجد ما أحملکم علیه)
۵ - توان مالى بسیار پایین مسلمانان در صدر اسلام (و لا على الذین إذا ما أتوک لتحملهم قلت لا أجد ما أحملکم علیه)
۶ - محروم شدن برخى از رزمندگان داوطلب، از شرکت در جنگ تبوک، به خاطر نداشتن امکانات رزمى (مرکب و ...) على رغم اشتیاق شدید آنان به جهاد (تولوا و أعینهم تفیض من الدمع حزناً ألا یجدوا ما ینفقون)
۷ - اندوه و گریه شدید مؤمنان تهیدست، به خاطر ناتوانى از شرکت در جنگ تبوک و محروم شدن از فیض جهاد (و أعینهم تفیض من الدمع حزناً)
۸ - بُعد مسافت میان مدینه و رزمگاه تبوک* (قلت لا أجد ما أحملکم علیه) منظور از «أحملکم» مى تواند مطلق ساز و برگ نظامى نباشد، بلکه فقط وسیله سوارى و مرکب مورد نظر باشد ; که در این صورت عدم امکان پیاده رفتن به جنگ، به خاطر بعد مسافت خواهد بود.
۹ - دلجویى خداوند از تهیدستان مشتاق جهاد و ناتوان از تأمین مقدمات آن (و لا على الذین إذا ما أتوک لتحملهم) اختصاص به ذکر یافتن این گروه - پس از اینکه در آیه قبل به صورت کلى تر بدان اشاره شده - ویژگى این گروه و دلجویى خداوند از آنان را افاده مى کند.
۱۰ - اشتیاق به جهاد و آرزوى شرکت در آن، ارزشى والا براى مؤمنان (و لا على الذین إذا ما أتوک لتحملهم قلت لا أجد ما أحملکم علیه) برداشت فوق با توجّه به این است که خداوند، این گروه را به خاطر اشتیاق شدیدشان به جهاد، اختصاص به ذکر داده است.
۱۱ - پیامبر(ص) اداره کننده و سامان دهنده امور سپاه اسلام بود. (أتوک لتحملهم قلت لا أجد) از اینکه مؤمنان، براى مسایل مختلف جهاد، به آن حضرت مراجعه مى کردند، برداشت فوق استفاده مى شود.
روایات و احادیث
۱۲ - حسن بصرى گوید: رسول خدا (ص) فرمود: «لقد خلفتم بالمدینة اقواماً ما انفقتم من نفقة و لا قطعتم و ادیاً و لا نِلتم من عدوّ نیلا إلا و قد شرکوکم فى الأجر ث--م قرء «و لا على الذین إذا ما أتوک ... الآیة» ;[۲] به تحقیق گروههایى را در مدینه بر جاى گذاشتید که شما چیزى را هزینه [جنگ ]نکرده اید و از هیچ وادیى عبور ننموده اید و هیچ آسیبى به دشمن نرسانده اید، مگر اینکه آن گروهها در اجر با شما شریک شدند. سپس آیه شریفه را تلاوت فرمود: و نیز باکى نیست براى کسانى که وقتى نزد تو آمدند تا آنان را سوار کنى [و به جهاد بفرستى] و تو گفتى مرکبى ندارم تا شما را سوار کنم، بازگشتند در حالى که از غصه اینکه چیزى را براى خرج [جنگ] نمى یابند، از چشمهاى آنان سیلاب اشک جارى بود».
موضوعات مرتبط
- آرزو: ارزش آرزوى جهاد ۱۰
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۳، ۴، ۶، ۷
- جهاد: احکام جهاد ۱، ۱۲ ; جهاد در صدر اسلام ۲ ; دلجویى از معذوران جهاد ۹ ; محرومیت از جهاد ۷ ; مسؤول تدارکات جهاد ۲ ; معذوران از جهاد ۱، ۱۲
- خدا: دلجوییهاى خدا ۹
- علایق: ارزش علاقه به جهاد ۱۰
- غزوه تبوک: اندوه معذوران غزوه تبوک ۷ ; علایق معذوران غزوه تبوک ۶ ; قصه غزوه تبوک ۴، ۶ ; گریه معذوران غزوه تبوک ۷ ; محدودیت تدارکات جنگى غزوه تبوک ۴ ; محرومیت از غزوه تبوک ۷
- مؤمنان: ارزشهاى مؤمنان ۱۰ ; مؤمنان فقیر و جهاد ۱ ; مؤمنان فقیر و محمّد(ص) ۳
- مجاهدان: دلجویى از مجاهدان فقیر ۹ ; مجاهدان فقیر و غزوه تبوک ۶ ; مسؤولیت مجاهدان ۲
- محمّد(ص): فرماندهى محمّد(ص) ۱۱ ; محمّد(ص) و غزوه تبوک ۴ ; مسؤولیت محمّد(ص) ۱۱
- مدینه: مسافت مدینه تا تبوک ۸
- مسلمانان: فقر مسلمانان صدر اسلام ۵
منابع
- ↑ صاحب مجمع البیان گوید: درباره هفت نفرى که به گریه درآمده بودند، نازل گردیده که عبارتند از: عبدالرحمن بن کعب و علیة بن زید و عمرو بن ثعلبه و ابن غنمة، اینان از بنىالنجار بودند و سالم بن عبیر و هرم بن عبدالله و عبدالله بن عمرو بن عوف و عبدالله بن معقل از مزنیه که نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آمدند و گفتند: یا رسول اللّه ما را در موقع جهاد سوار کن زیرا چیزى نداریم که با آن بیرون برویم. پیامبر فرمود: من هم چارپایانى ندارم که شما را سوار کنم چنان که ابوحمزه ثمالى روایت کرده است و نیز ابن ابىحاتم در تفسیر خود از طریق عوفى از ابن عباس روایت نموده است.
- ↑ الدر المنثور، ج ۴، ص ۲۶۳.