التوبة ١٧
کپی متن آیه |
---|
مَا کَانَ لِلْمُشْرِکِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ أُولٰئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَ فِي النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ |
ترجمه
التوبة ١٦ | آیه ١٧ | التوبة ١٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَا کَانَ لِلْمُشْرِکینَ»: مشرکان را نسزد و نرسد. «أَن یَعْمُرُوا»: مراد آباد کردن مادی یا معنوی است. یعنی مشرکان نه حق شرکت در تعمیر و بنای مساجد را دارند و نه حق شرکت در اجتماع و عبادت در آنها را. البتّه کمک مالی یا بدنی آنان در ساختمان مساجد بلامانع است اگر زیان سیاسی یا دینی در آن نباشد (نگا: تفسیرالمنار، صفحه جلد ). «شَاهِدِینَ»: مراد گواهی به زبان حال است (نگا: اعراف / و عادیات / . چرا که شهادت اعمال مهمتر از شهادت اقوال است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
این آیه درباره بنو عبدالدار نازل شده که محافظین خانه کعبه بوده و میخواستند تا مادامى که مشرک هستند در این سمت باقى بمانند و خداوند فرمود از براى ایشان امکان بقاء در این سمت موجود نیست و سزاوار آن نیستند که خانه خدا را تعمیر نمایند.
و نیز گویند: درباره عباس بن عبدالمطلب نازل گردیده که در روز جنگ بدر وقتى که اسیر شد، مسلمین او را سرزنش مینمودند و على بن ابىطالب اصرار داشته است که اسلام بیاورد.[۱]
از طریق على بن ابىطلحة از ابن عباس چنین روایت شده که وقتى که عباس در روز بدر اسیر گردید به مسلمین چنین گفت: اگر شما با اسلام آوردن و هجرت و جهاد بر ما سبقت جسته اید، بدانید که ما کسانى بودیم که مسجدالحرام را تعمیر نمودیم و ساقى حجاج بوده ایم سپس این آیه و آیه ۱۹ نازل گردید.[۲]
تفسیر
- آيات ۲۴ - ۱۷، سوره توبه
- معناى عمارت مساجد الله در: (( ما كان للمشركين ان يعمروا مساجد الله ))
- هيچ عمل لغو و بى فايده اى در دين تشريع نشده و جواز هر عملى منوط به اينست كه خداوند به فاعلش حق داده باشد
- وجه تغيير از عبادت به (( خشية )) و اشاره به وجود ملازمه بين عبادت و ترس
- مراد از (( سقاية الحاج ))
- وزن و ارزش عمل به زنده بودن و تواءم بودن عمل ايمان است
- مقصود از (( اعظم درجة عند الله )) اينست كه آنهايى كه فقط سقايت و عمارت كرده اند ئرمقابل مؤ منين مهاجر و مجاهد هيچ درجه و فضيلتى ندارند
- سبب نهى از دوستى پدران و برادران كافر، مداخله آنان در امور مؤ منين و تحريك ايشان به وسيله آنان مى باشد
- مراد از جمله : (( فتربصوا حتى ياءتى الله بامره ))
- چند روايت در مورد اينكه آيه شريفه : (( اجعلتم سقاية الحاج ... )) درباره اميرالمؤ منين (ع) نازل شده است
- سخن صاجب المنار در مورد روايات مربوط به شاءن نزول آيه شريفه و نقد و رد آن و اشاره به كيفيت استناد به رواياتى كه راجع به قرآنكريم است و متعرض حكم شرعى نمى باشد
- رواياتى ديگر در مورد شاءن نزول آيه شريفه : (( اجعلتم سقاية الحاج ... ))
- چند روايت در ذيل آيه شريفه : (( لاتتخذوا آبائكم و اخوانكم اولياء ان استحبواالكفر... ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدِينَ عَلى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِي النَّارِ هُمْ خالِدُونَ «17»
مشركان حقّ ندارند مساجد خدا را با آنكه به صراحت بر كفر خويش گواهى مىدهند، تعمير كنند. آنان كارهايشان (به خاطر بىايمانى) تباه شده است و در آتش، جاودان خواهند بود.
نکته ها
گرچه شأن نزول آيه دربارهى تعمير مسجدالحرام است، ولى حكم آن براى همهى مساجد است و به همين جهت كلمهى «مَساجِدَ» به كار رفته است، نه «مسجد الحرام».
توليت مسجدالحرام و تعمير و رسيدگى به آن، در صدر اسلام تا قبل از فتح مكّه، در دست مشركان بوده است.
يكى از موارد اعلام شده در برائت، توسّط حضرت على عليه السلام، اين بود كه مشركان حق تعمير مسجد الحرام را ندارند، بلكه حقّ ورود به آنجا را هم ندارند. (در آيهى 27 مىآيد)
پیام ها
1- در بناى مساجد و بنيادهاى دينى و فرهنگى مسلمانان، كفّار و مشركان دخالت
جلد 3 - صفحه 392
ندارند. «ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ»
2- در ساخت و ادارهى مراكز و نهادهاى مقدّس، پول نااهلان را نگيريد، تادخالت وافتخار و توقّع نداشته باشند. «ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ»
3- عمل به تنهايى مهم نيست، نيّت نقش اصلى را دارد. «ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا»
4- نه هر درآمدى مشروع است و نه هر مشاركتى ارزشمند. مبادا به عشقِ آبادانى مساجد، كفّار در امور دينى نفوذ كنند. «أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ»
5- كسانىكه تظاهر به بىدينى مىكنند، حقّ دخالت در امور مذهبى را ندارند.
«شاهِدِينَ عَلى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ»
6- مشرك همان كافر است. لِلْمُشْرِكِينَ ... شاهِدِينَ عَلى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ
7- كفر، سبب نابودى و فساد و بىارزش شدن اعمال نيك كافران است. بِالْكُفْرِ ... حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدِينَ عَلى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِي النَّارِ هُمْ خالِدُونَ «17»
و چون حق تعالى امر به قتال مشركان و نهى از موالات آنها فرمود، در عقب آن مؤمنان را امر مىفرمايد به منع كفار از مساجد:
ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ: شايسته و سزاوار نباشد براى مشركين. أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ: اينكه عمارت كنند مساجد خدا را و متولى امر آنها شوند و سزاوار آنست كه مؤمنين تعمير مساجد و كارگزار امر آن گردند. نزد بعضى مراد مسجد الحرام كه معظم مساجد است و به لفظ جمع ذكر فرموده به جهت آن كه قبله جميع باشد، پس كانه عامر او، عامر جميع مساجد است، و مؤيد اين سبب نزول آيه شريفه است كه چون عباس (رضى اللّه عنه) اسير شد، مسلمانان وى را به شرك، و قطع رحم سرزنش كردند. عباس گفت: شما از محاسن ما ياد نمىكنيد و بديهاى ما را گوئيد. حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: شما چه چيز داريد كه از محاسن مىتوان شمرد؟ عباس گفت: ما به عمارت مسجد الحرام قيام مىنمائيم و خانه كعبه را تعظيم مىكنيم و سقايت حاج، و اسيران را از قيد برهانيم، آيه شريفه نازل شد كه مشركان را عمارت مسجد الحرام سزاوار نيست.
ج5، ص 36
شاهِدِينَ عَلى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ: در حالتى كه شاهد باشند بر نفسهاى خود به كفر، كه آن سجود اصنام و تكذيب سيد انام عليه افضل الصلوة و السلام است.
ابن عباس گفته: «1» افعال ايشان شاهد كفرشان باشد، يعنى نمىشود جمع كردن ميان دو امر متنافى، عمارت خانه خدا و عبادت غير خدا نزد سوى. معنى آنكه:
اگر از يهودى سؤال كنى چه ديانتى دارى، گويد: يهودى. و همچنين نصرانى وقت سؤال گويد: نصرانى، و همچنين مشرك. بنا به قولى كلامشان دال است بر بطلان ادعاى ايشان. يا سجود به اصنام يا اقرار به آنكه اينها مخلوقند، هر آينه دلالت دارد بر كذب ايشان. أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ: آن گروه مشركان تباه و باطل شده است به واسطه شرك اعمال ايشان كه بدان مفتخرند بر اقارب از عمارت مسجد، سقايت حاج. وَ فِي النَّارِ هُمْ خالِدُونَ: و در آتش جهنم ايشان مخلّد و جاويد و هميشه معذّبند به سبب كفر.
تبصره- آيه شريفه دلالت دارد بر بطلان قول جماعت فلاسفه به اينكه كفار بعد از مدتى كه معذب شدند عذاب مبدل به عذاب، و به عبارت اخرى جسم سمندرى پيدا نموده تألمى ندارند؛ و اين مخالف ضروريات الهى است از جمله همين آيه شريفه كه مىفرمايد «وَ فِي النَّارِ هُمْ خالِدُونَ» كفار در آتش جهنم مخلدند و مسلم آمده كه سوزندگى هم لازم ذاتى آتش، و متعقل نيست كه آتش موجود و اثر سوزندگى از آن مفارق باشد؛ پس بنابراين كفار در آتش جهنم ابد الاباد معذّب و خلاصى براى آنها متصور نخواهد بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدِينَ عَلى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِي النَّارِ هُمْ خالِدُونَ «17» إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ لَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ فَعَسى أُولئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ «18»
ترجمه
نباشد براى مشركان آنكه آباد كنند مسجدهاى خدا را با آنكه گواهان باشند بر خودهاشان بكفر آنگروه باطل شده است عملهاشان و در آتش آنها جاويدانند
جز اين نيست كه آباد ميكند مسجدهاى خدا را كسيكه ايمان آورد بخدا و روز قيامت و بر پاداشت نماز را و داد زكوة را و نترسيد مگر از خدا پس بسا باشد آنگروه آنكه بوده باشند از راه يافتگان.
تفسير
در جوامع روايت نموده است كه مسلمانان سرزنش نمودند اسراء بدر را و امير المومنين (ع) ملامت فرمود عباس عموى خود را كه قطع رحم كردى و بجنگ پيغمبر (ص) آمدى عباس گفت چرا بدىهاى ما را مىگوئيد و خوبىهاى ما را نمىگوئيد گفتند خوبىهاى شما چيست گفت ما مسجد الحرام را آباد مىكنيم و كعبه را مىپوشانيم و حاجّ را سيراب مينمائيم و اسير را از بند رها مىكنيم پس اين آيه نازل شد كه دلالت دارد بر آنكه اين اعمال از مشرك قبول نمىشود و صحيح نيست بلكه كليّه اعمال خيريّه از كافر فاسد و بىثمر است و عمران مسجد شامل است بناء و مرمّت و تنظيف و تطهير و تنوير و هر چه را موجب آبادى و رواج مسجد باشد و اين عمران سزاوار از مسلمان است در هر مسجدى نه از مشرك متظاهر بكفر خصوصا در مسجد الحرام بنصب اصنام در اطراف كعبه كه قطعا حرام بلكه كفر است و در نظر او عمران مسجد حساب ميشود و موجب خلود در آتش جهنم است و از اصول اسلام بذكر مبدء و منتهى يعنى ايمان بخدا و روز جزا و از فروع بذكر دو عمل مهمّ حالى و مالى يعنى نماز و زكوة اكتفا شده است و در خاتمه اشاره شده بصفتى كه موجب تمام عقائد حقّه و اعمال صالحه است كه آن صفت خدا ترسى است كه در هر كس باشد جدّ و جهد مينمايد تا حق را بيابد و خداوند هم باو ارائه ميفرمايد و موفق ميشود باعمال صالحه براى ترس از خدا و روز جزا و از
جلد 2 صفحه 564
غير خدا نميترسد چون ميداند كه هيچ قدرتى فوق قدرت او نيست و هيچ اراده در مقابل اراده او نفوذ ندارد و اعمالش قهرا خالى از ريا و براى رضاى خدا ميشود و هميشه آبادى مساجد بوجود اين قبيل اشخاص است و اگر اينها نباشند مساجد آباد هم خراب ميشود چه رسد بآنكه مساجد خراب آباد شود پس تحقّق عمران و قبول آن منوط بوجود اهل تقوى و صدور عمل از آنها است و اينكه فيض ره فرموده خشيت در امور دينى مخصوص بخدا است براى كسانيكه جامع كمالات علميّه و عمليّهاند و اختيار نمىكنند بر رضاى خدا رضاى غير را و الّا ترس از خطرات جبلّى هر عاقلى است صحيح است ولى در عين حال كسيكه معتقد بخداى عالم قادر حافظ غيبى است با غير معتقد فرق دارد و بسا باشد باندك توجّهى رفع خوف و حزنش بشود و بنظر حقير مراد انحصار خوف عقلى است بخدا نه وهمى و خيالى كه جبلّى و فطرى است و منافات با وجوب تحرّز ندارد چون حفظ نفس هم يكى از تكاليف قطعيّه الهيّه است و در خاتمه براى قطع طمع كفار از استفاده باعمال خودشان و دفع غرور و عجب از مسلمانان باعمال صالحه خود فرموده است اين قبيل اشخاص هم كه موفق باعمال خيريّه شوند اميد است از هدايت شدگان باشند يعنى يقينى نيست چون بنى آدم در هيچ حال از شرّ شيطان مأمون نيست نميشود مطمئن بعمل شد بايد اميدوار بكرم الهى بود و بعضى گفتهاند عسى و لعل از خدا براى وجوب است و در حديث قدسى وارد است كه خدا فرمود همانا خانههاى من در زمين مساجد است و همانا زوّار من در آنها آباد كنان مساجدند پس خوشا بحال بنده كه تطهير كند در خانه خود پس زيارت كند مرا در خانه خودم و حق كسيكه بزيارت او آمده باشند آنستكه اكرام كند زائر خود را و بنظر حقير تمام آبادى مسجد بحضور در آن و اقامه نماز خصوصا جماعت است كه اگر اين امر درست شد ساير امور طبعا درست ميشود و تمام خرابى مسجد بترك حضور در آن و ترك جماعت است و در اخبار بسيار از ائمه اطهار اين دو امر مثبت عدالت و فسق مردم قرار داده شده است خداوند ما را از وساوس شيطان محفوظ و بامور خير موفق فرمايد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ما كانَ لِلمُشرِكِينَ أَن يَعمُرُوا مَساجِدَ اللّهِ شاهِدِينَ عَلي أَنفُسِهِم بِالكُفرِ أُولئِكَ حَبِطَت أَعمالُهُم وَ فِي النّارِ هُم خالِدُونَ «17»
نبايد باشد از براي مشركين اينكه تعمير كنند مساجد الهي را با اينكه شهادت بكفر خود ميدهند اينها كليه اعمالشان حبط شده و در آتش اينها هميشه هستند مخلد.
جلد 8 - صفحه 192
نظر به اينكه مشركين فرد اجلاي نجاست هستند بنص قرآن و نبايد اعيان نجسه را در مساجد داخل نمود و اگر هم داخل شده باشد واجب است اخراج كرد و نبايد نزديك مسجد الحرام بروند چنانچه ميفرمايد إِنَّمَا المُشرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقرَبُوا المَسجِدَ الحَرامَ برائه آيه 28، چه رسد که بخواهند تعمير كنند لذا ميفرمايد ما كانَ لِلمُشرِكِينَ و اينکه جمله دلالت ميكند بالالتزام که مؤمنين بايد جلوگيري كنند از آنها زيرا خود مشركين که اطاعت اينکه امر را نميكنند و اگر جلوگيري از آنها نكنند آنها داخل ميشوند.
أَن يَعمُرُوا مَساجِدَ اللّهِ تعمير مسجد ظاهر در مرمت و رفع خرابيهاي او است لكن ممكن است معناي عامّي اراده كرد که عبادت در مسجد و احداث مسجد و تحصيل لوازمات مسجد از فرش و چراغ و تنظيف و هر چه مربوط بمسجد است مراد باشد بدلالت اقتضاء شاهِدِينَ عَلي أَنفُسِهِم بِالكُفرِ براي اخراج منافقين و لو باطنا مشرك است بلكه عقوبتش از مشركين بيشتر و خبائثش از آنها زيادتر است إِنَّ المُنافِقِينَ فِي الدَّركِ الأَسفَلِ مِنَ النّارِ نساء آيه 144، لكن تا مادامي که نفاقش ظاهر نشده يا اظهار نكرده محكوم باحكام اسلام است و نبايد از آنها جلوگيري كرد أُولئِكَ حَبِطَت أَعمالُهُم هر نوع عبادت و عمل خيري از آنها صادر شود باطل و عاطل است زيرا شرط صحت كليه عبادات ايمان است و لذا بلفظ ماضي اداء فرمود که اصلا اعمال آنها حبط شده است نه اينكه بعد از صدور حبط ميشود وَ فِي النّارِ هُم خالِدُونَ زيرا علاوه بر شرك و كفر که موجب خلود در نار است همين دخول در مسجد و تعمير آن فعل حرام است و موجب تنجيس مسجد ميشود و بسا هزار معصيت دربر دارد و بعقوبت همه آنها معذب ميشود و عبادات آنها معاصي است.
193
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 17)- عمران مسجد در صلاحیت همه کس نیست: از جمله موضوعاتی که بعد از لغو پیمان مشرکان و حکم جهاد با آنان ممکن بود برای بعضی مطرح گردد، این بود که چرا ما این گروه عظیم را از خود برانیم و اجازه ندهیم به مسجد الحرام برای مراسم حج قدم بگذارند، در حالی که شرکت آنان در این مراسم از هر نظر مایه آبادی است، هم آبادی بناء مسجد الحرام از طریق کمکهای مالی و هم آبادی معنوی از نظر افزایش جمعیت در اطراف خانه خدا! قرآن به این گونه افکار واهی و بیاساس پاسخ میگوید، و تصریح میکند:
«مشرکان حق ندارند مساجد خدا را آباد کنند در حالی که صریحا به کفر خود گواهی میدهند» (ما کانَ لِلْمُشْرِکِینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدِینَ عَلی أَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ).
سپس به دلیل و فلسفه این حکم اشاره کرده، میگوید: «اینها (به خاطر نداشتن ایمان) اعمالشان نابود میشود و بر باد میرود» و در پیشگاه خدا کمترین وزن و قیمتی ندارد (أُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ).
و به همین دلیل «آنها جاودانه در آتش دوزخ باقی میمانند» (وَ فِی النَّارِ هُمْ خالِدُونَ).
ج2، ص185
خداوند پاک و منزه است، و خانه او نیز باید پاک و پاکیزه باشد و دستهای آلودگان از خانه خدا و مساجد باید بکلی قطع گردد.
نکات آیه
۱ - مشرکان، صلاحیت تعمیر و رسیدگى به مساجد را ندارند. (ما کان للمشرکین أن یعمروا مسجد اللّه)
۲ - وانهادن امور مساجد به شرک پیشگان، ممنوع است. (ما کان للمشرکین أن یعمروا مسجد اللّه)
۳ - اظهار خضوع و فروتنى در پیشگاه خدا، حکمت و فلسفه ساختن مساجد (ما کان للمشرکین أن یعمروا مسجد اللّه) نامگذارى اماکن عبادت به «مساجد» بیانگر برداشت فوق مى باشد.
۴ - مساجد، مکانهایى مقدس و متعلق به خدا و ملک اوست. (مسجد اللّه) اضافه «مساجد» به «اللّه» اضافه تشریفیّه و بیانگر قداست مساجد است.
۵ - مشرکان، مردمانى ناپاک و آلوده به کفر (شهدین على أنفسهم بالکفر)
۶ - تولیت مسجدالحرام (تعمیر و رسیدگى به امور آن) در صدر اسلام - تا پیش از فتح مکّه - در دست مشرکان کفر پیشه بوده است. (ما کان للمشرکین أن یعمروا مسجد اللّه شهدین على أنفسهم بالکفر)
۷ - اعمال نیک مشرکان در نزد پروردگار حبط شده، بى ارزش و فاسد است. (ما کان للمشرکین أن یعمروا مسجد اللّه شهدین على أنفسهم بالکفر)
۸ - کفر به خدا، مایه حبط و بى ارزشى و فاسد شدن اعمال نیک کافران است. (ما کان للمشرکین أن یعمروا مسجد اللّه شهدین على أنفسهم بالکفر أولئک حبطت أعملهم)
۹ - شرک، گناهى نابخشودنى است. (ما کان للمشرکین ... أولئک حبطت أعملهم و فى النار هم خلدون)
۱۰ - مشرکان، اهل دوزخ بوده و در آتش آن جاودانه خواهند ماند. (ما کان للمشرکین ... و فى النار هم خلدون)
موضوعات مرتبط
- احکام: ۲
- اماکن مقدس: ۴
- پلیدان: ۵
- جهنم: جاودانان در جهنم ۱۰
- خدا: مالکیت خدا ۴
- خضوع: اهمیّت خضوع ۳
- شرک: آمرزش شرک ۹; گناه شرک ۹
- عمل: عوامل حبط عمل ۸
- کافران: حبط عمل کافران ۸
- کفر: آثار کفر به خدا ۸
- محرمات: ۲
- مسجد: احکام مسجد ۲; تعمیر مسجد ۱; تولیت مسجد ۱، ۲; فلسفه بناى مسجد ۳; قداست مسجد ۴; مالک مسجد ۴
- مسجدالحرام: تاریخ مسجدالحرام ۶; تولیت مسجدالحرام در صدر اسلام ۶
- مشرکان: بى لیاقتى مشرکان ۱، ۲; پلیدى مشرکان ۵; حبط عمل مشرکان ۷; عمل پسندیده مشرکان ۷; کفر مشرکان ۵; مشرکان در جهنم ۱۰; مشرکان و مسجد الحرام ۶
منابع