التحريم ٨
کپی متن آیه |
---|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسَى رَبُّکُمْ أَنْ يُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَيِّئَاتِکُمْ وَ يُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يَوْمَ لاَ يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَ اغْفِرْ لَنَا إِنَّکَ عَلَى کُلِ شَيْءٍ قَدِيرٌ |
ترجمه
التحريم ٧ | آیه ٨ | التحريم ٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نَصُوحاً»: از روی اخلاص. خالصانه. صیغه مبالغه است. توبه نَصُوح، باید این ویژگیها را داشته باشد، ترک گناه، پشیمان شدن از گناه، تصمیم بر برنگشتن به گناه، ردّ مظالم و بازپرداخت حق به صاحبان آن. «نُورُهُمْ یَسْعی»: (نگا: حدید / و ). «أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا»: درخواست تکمیل نور یا از سوی همه مؤمنان است، و این تقاضا وقتی است که نور منافقان خاموش میگردد. مؤمنان از خدای متعال میخواهند که تا رسیدن به بهشت نورشان بماند. یا این که نور برخی از مؤمنان، ضعیف بوده و درخواست مینمایند که نورشان پرتو و تابندگی بیشتری داشته باشد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۹ سوره تحريم
- مقصود از تحريم پيامبر«ص»، آنچه را كه خدا برايش حلال كرده
- افشاى سرّ پيامبر«ص» و آزار او، توسط يكى از همسرانش
- پشتيبانى خدا و جبرئيل و صالح مؤمنين و ملائكه از پیامبر «ص»
- بيان عجيب آيات سوره تحریم، در پشتيبانى از رسول خدا «ص»
- اشاره به اين كه همه همسران پيامبر«ص»، نيكوكار و مأجور نبوده اند
- ملاك برترى زنان پیامبر«ص»، توبه و اطاعت است
- توصيف فرشتگان غلاظ و شداد جهنم، که از فرمان خدا، سرپیچی نمی کنند
- توضيحى راجع به مكلف بودن ملائكه
- در قيامت، جزا، خودِ عمل است و عذرخواهى در آن روز، فایده ای ندارد
- معناى «توبۀ نصوح»، كه خداوند به آن امر فرموده است
- مراد از امر به جهاد با منافقان، به پيامبر اكرم «ص»
- بحث روایی: (رواياتى پیرامون آيات نخست سوره تحريم)
- شأن نزول آيه تحريم، به نقل عُمَر بن خطّاب
- رواياتى در توضیح معنای عبارت: «صَالِحُ المُؤمنين»
- چگونه اهل خود را از آتش خفظ كنيم
- چند روايت در بارۀ «توبه نصوح» و ...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «8»
اى كسانى كه ايمان آورديد! به درگاه خدا توبه كنيد، توبهاى خالصانه.
اميد است كه پروردگارتان بدىهاى شما را بپوشاند و شما را به بهشتهايى كه نهرها از زير آنها جارى است وارد كند. روزى كه خداوند، پيامبر و كسانى را كه به او ايمان آوردهاند خوار نكند، نورشان پيشاپيش آنها واز سوى راستشان مىشتابد، مىگويند: پروردگارا! نور ما را كامل كن و ما را بيامرز، همانا تو بر هر چيز توانايى.
«1». كهف، 10.
«2». مؤمنون، 99 و 100 ..
جلد 10 - صفحه 133
نکته ها
«نصوح» از «نصح» به معناى خلوص و صدق است و گاهى به معناى محكمى نيز آمده است. در تفاسير براى توبه نصوح مواردى آمده است، از قبيل: پشيمانى، استغفار، ترك گناه و تصميم بر ترك در آينده، ترس از پذيرفته نشدن، گناه را در برابر خود ديدن و شرمنده شدن، گريه، كم سخن گفتن و كم خوردن و كم خوابيدن، پرداخت حقوق مردم و ... بهتر است به سراغ روايات برويم.
اگر مغرور شويم و بگوييم كه توبه ما صد در صد پذيرفته مىشود، راه را براى انجام يا تكرار خلاف هموار كردهايم و لذا ضمن اميدوار بودن، نبايد صد در صد مطمئن باشيم. چنانكه در اين آيه مىفرمايد: «عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ» و در آيه 31 سوره نور مىفرمايد:
«تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» توبه كنيد، شايد رستگار شويد. كلمه «لعل» نشانه اميدوار بودن است.
در آيات قبل، سخن از نار بود، در اين آيه سخن از نور است. در آيات قبل سخن از پيشگيرى بود، «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً» در اين آيه، سخن از درمان است كه اگر نتوانستيد خود را حفظ كنيد و گرفتار گناه شديد، راه توبه باز است و نبايد اميد شما به يأس تبديل شود. تُوبُوا إِلَى اللَّهِ ... عَسى رَبُّكُمْ
در دنيا و آخرت، پيامبر و مؤمنان عزيزند:
در دنيا: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ» «1» عزّت مخصوص خدا و رسول و مؤمنان است.
در آخرت: «يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ» روزى كه خداوند، پيامبر و يارانش را ذليل نمىكند. (بلكه خذلان و رسوايى، مخصوص كافران است.)
همراهان پيامبر در قيامت، «آمَنُوا مَعَهُ» همان كسانى هستند كه در دنيا با مال و جان خود جهاد مىكردند و نسبت به كفّار شديد و نسبت به مؤمنان رحيم بودند. «وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ» «2»، «وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» «3»
«1». منافقون، 8.
«2». توبه، 88.
«3». فتح، 29.
جلد 10 - صفحه 134
دعا و درخواست از خداوند، هميشه نقش دارد: چه در دنيا: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» و چه در قيامت: «أَتْمِمْ لَنا نُورَنا»
طلب مغفرت، هم در دنياست: «رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا» «1» هم در آخرت: رَبَّنا ... وَ اغْفِرْ لَنا
پیام ها
1- در آيات قبل فرمان داد كه خود را از آتش دوزخ حفظ كنيد، قُوا أَنْفُسَكُمْ ... در اين آيه، يك از راههاى آن را توبه واقعى مىداند. «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ»
2- گاهى از مؤمن، گناه سر مىزند كه بايد توبه كند. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا ...
3- توبه بايد به درگاه خدا باشد، نه افشاى گناه نزد بندگان. «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ»
4- يكى از تكاليف مؤمن، توبه از گناه است. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا ...
5- توبه بايد خالصانه و صادقانه باشد نه لقلقه زبان. «تَوْبَةً نَصُوحاً»
6- توبه، زمان و مكان خاصّى ندارد. «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً»
7- براى تشويق به توبه، بايد مردم را به رحمت الهى اميدوار كرد. «عَسى رَبُّكُمْ»
8- پذيرش توبه، از شئون ربوبيّت است. «عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ»
9- ناپاكى و پليدى در بهشت جاى ندارد؛ اول پاك شدن، سپس وارد بهشت شدن. يُكَفِّرَ ... يُدْخِلَكُمْ
10- نتيجه توبه دو چيز است: محو گذشته «يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ» و تأمين آينده.
«يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ»
11- ايمان به پيامبر كافى نيست، همراهى و تبعيّت از آن حضرت لازم است. «وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ»
12- عمل صالحِ دنيا، در قيامت به صورت نور ظاهر مىشود. «نُورُهُمْ يَسْعى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ»
13- كسانىكه در دنيا دنبال نورند، «وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ» «2» در آخرت غرق
«1». آل عمران، 193.
«2». اعراف، 157.
جلد 10 - صفحه 135
نورند. «نُورُهُمْ يَسْعى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ»
14- در قيامت نيز تكامل هست. مؤمنان در آن روز به فكر تكميل نور خود هستند. «رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا»
15- مؤمنان واقعى در فكر ريزش و كاهش بدىها، «وَ اغْفِرْ لَنا» و رويش و جهش خوبىها هستند. «أَتْمِمْ لَنا نُورَنا»
16- اميد به استجابت دعا، «أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا» برخاسته از قدرت مطلقه اوست. «إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «8»
بعد از آن خطاب به عموم مؤمنين فرمايد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آورديد به خدا و رسول و قيامت، تُوبُوا إِلَى اللَّهِ: بازگرديد از معاصى به طاعت خدا و توبه كنيد، تَوْبَةً نَصُوحاً: بازگشتنى خالص، يعنى برگذشته پشيمان، و جزم بر ترك گناه در آينده.
بيان: در توبه نصوح وجوهى است: 1- انسان، ناصح نفس خود شود به اخلاص پشيمانى و عزم بر ترك آن. 2- استغفار به لسان و پشيمانى به جنان و امساك بدن از عصيان. 3- ناصح مردمان و داعى ايشان باشد به مثل خود به جهت ظهور اثر آن در صاحب آن، و جديت بر عمل به مقتضاى آن. 4- معاذ بن جبل از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤال نمود حقيقت توبه نصوح را؟ فرمود: توبه كند كه برنگردد به گناه، چنانچه شير به پستان عود نمىكند.
تنبيه: احاديث بسيار در توبه وارد شده: از جمله:
1- ثواب الاعمال ابن بابويه رحمه اللّه از حضرت صادق عليه السّلام: اذا تاب العبد توبة نصوحا احبّه اللّه فستر عليه فى الدّنيا و الآخرة: «1» هرگاه توبه نمايد بنده توبه نصوح را، دوست دارد خدا او را، و ستر فرمايد بر او در دنيا و آخرت.
«1» به نقل از سفينة البحار، جلد 2، صفحه 590.
جلد 13 - صفحه 229
2- از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قال: التّائب من الذّنب كمن لا ذنب له. «1» فرمود: توبه كننده از گناه، مثل كسى است كه گناه براى او نيست.
3- قال صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: ليس شيء احبّ الى اللّه تعالى من مؤمن تائب او مؤمنة تائبة. «2» فرمود: نيست چيزى دوستتر نزد خداى تعالى از مرد توبه كننده يا زن توبه كننده.
تتمه: شرايط كمال توبه چنانچه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در نهج البلاغه فرمايد، استغفار درجه عليين، و اسمى است واقع بر شش معنى: 1- پشيمانى بر گذشته. 2- عزم بر ترك آن در آينده. 3- ادا كردن حق الناس. 4- تدارك واجباتى كه ضايع نموده. 5- آب شدن گوشتهاى حرام به مجاهده در طاعات. 6- چشاندن الم عبادات به مقابل لذت شهوات.
عَسى رَبُّكُمْ: اميد است كه پروردگار شما چون توبه نموديد، أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ: اينكه بپوشاند و درگذرد از شما گناهان شما را، وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ: و داخل فرمايد شما را در بهشتهائى كه، تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ:
جارى است از زير اشجار يا قصور آن نهرهاى آب و شير و عسل، يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَ: در روزى كه رسوا نسازد خدا پيغمبر را به عذاب و عدم شفاعت او در حق امت، بلكه اعزاز و اكرام او فرمايد به دخول بهشت و قبول شفاعت او نسبت به امت، وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ: و رسوا نسازد خدا كسانى را كه ايمان آوردهاند به آن حضرت، چه ايشان را در بهشت جاى دهند، و درخواست ايشان را در باره دوستان و خويشان آنها قبول كنند. نُورُهُمْ يَسْعى: نور ايشان كه خدا به آنها عطا فرموده به جهت طاعت، مىشتابد و مىرود، بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ: در پيش ايشان و به جانب راست ايشان، وقتى كه بر صراط
«1» مدرك ياد شده، جلد 1، صفحه 126.
«2» مدرك ياد شده.
جلد 13 - صفحه 230
گذرند.
در مجمع- از حضرت صادق عليه السّلام: يسعى ائمّة المؤمنين يوم القيمة بين يدى المؤمنين و بايمانهم حتّى ينزلوهم من الجنّة. «1» يعنى: پيشوايان مؤمنين كه ائمه معصوميناند، مىروند روز قيامت در پيش رو و جانب راست ايشان تا ايشان را داخل بهشت كنند.
مروى است «2» كه نور منافقان بر صراط، فرو ريزد. مؤمنان خائف شوند از نور خود، يَقُولُونَ رَبَّنا: گويند پروردگارا، أَتْمِمْ لَنا نُورَنا: تمام گردان براى ما نور ما را و آن را كم مفرما تا آنكه به سلامت از صراط بگذريم، وَ اغْفِرْ لَنا: و بيامرز ما را و از ظلمت گناه پاك گردان، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ: بدرستى كه تو بر همه چيز از اتمام انوار مؤمنان و مغفرت او زار؟؟؟ ايشان و اطفاى نور منافقان، توانائى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ «6» يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «7» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «8» يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «9» ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ «10»
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «11» وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ «12»
جلد 5 صفحه 232
ترجمه
اى كسانيكه ايمان آورديد نگاه داريد خودتان و كسان خود را از آتشى كه آتش گيره آن مردمان و سنگها است مأمورين بر آن ملائكه سنگدلان سخت گيرانند نافرمانى نميكنند خدا را در آنچه امر فرمود ايشان را و انجام ميدهند آنچه را كه مأمور ميشوند
اى كسانيكه كافر شديد عذرخواهى نكنيد امروز جز اين نيست كه جزا داده ميشويد آنچه را كه بوديد عمل ميكرديد
اى كسانيكه ايمان آورديد بازگشت نمائيد بسوى خدا بازگشتى خالص در نصيحت شايد پروردگار شما بپوشاند از شما گناهان شما را و داخل كند شما را در بهشتهائيكه جارى ميشود در زمين آنها نهرها روز كه خوار نسازد خدا پيغمبر و آنانرا كه ايمان آوردند با او نور ايشان ميتابد پيش رويشان و بجانب راستشان گويند پروردگارا كامل فرما براى ما نور ما را و بيامرز ما را همانا تو بر هر چيز توانائى
اى پيغمبر جهاد كن با كافران و منافقان و سختگيرى كن بر آنها و جايگاهشان دوزخ است و بد بازگشتگاهى است آن
زده است خدا مثلى براى آنانكه كافر شدند بزن نوح و زن لوط كه بودند در زير فرمان دو بنده از بندگان ما كه شايسته بودند پس خيانت كردند با آن دو پس دفع ننمودند از آندو چيزى از عذاب خدا را و گفته شد داخل شويد در آتش با داخل شوندگان
و زده است خدا مثلى براى آنانكه ايمان آوردند بزن فرعون هنگاميكه گفت پروردگارا بنا كن براى من در نزد خود خانهاى در بهشت و نجات ده مرا از فرعون و كردار او و نجات ده مرا از گروه ستمكاران
و بمريم دختر عمران آنكه نگه داشت رحم خويش را پس دميديم در آن از روح خود و تصديق كرد سخنان پروردگارش و كتابهاى او را و بود از عبادت كنندگان.
تفسير
خداوند متعال بعد از تأديب و انذار زنان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در آيات سابقه دستور تأديب و انذار اهل و عيال را باهل ايمان داده كه ايشانرا امر فرموده بمحافظت و نگهدارى خودشان و اهل بيتشان را از معصيت بامتثال اوامر و نواهى الهى براى ايمنى از آتش جهنّم كه آتشافروز آن ابدان اهل معصيت و سنگ كبريت است چنانچه در سوره بقره ذيل آيه شريفه فان لم تفعلوا و لن تفعلوا گذشت و اگر
جلد 5 صفحه 233
نبود نقل از معصوم بنظر حقير محتمل بود مراد از حجاره قلوب قاسيه اهل معصيت باشد كه در سختى مانند سنگ است و مأمورين انتظامى آن آتش كه نوزده فرشته معروف به زبانيهاند مهيب و بيرحم و سختگير و قوى پنجهاند و معصومند از گناه و جدّى در اجراء اوامر الهى و بر حسب روايات معتبره محافظت و نگهدارى كسان از گناه باداء وظيفه امر بمعروف و نهى از منكر است نسبت بآنها و بيش از اين تكليفى نيست نهايت آنكه مهر و محبّت نسبى و سببى را بايد كنار گذارند و محبّت عقلى الهى را بر شفقت طبيعى و شهوت نفسانى ترجيح دهند و در تعليم و تربيت آنها بآداب دينى كوتاهى ننمايند و روز قيامت براى كفّار جاى عذرجوئى و عذرخواهى نيست چون در دنيا كه دار تكليف است هر كار خواستهاند كردهاند و در آخرت كه دار جزا است محلّى براى پذيرفتن عذر آنها باقى نمانده و اين اعلام بآنها در وقت ورود در آتش خواهد شد كه اين جزاى اعمال خودتان است از كسى گله نداشته باشيد تجاوز در عذاب از مقدار استحقاقتان نشده و بعد از اين خداوند اهل ايمانرا امر بتوبه فرموده ولى نه توبه صورى باغراض دنيوى بلكه توبه واقعى خالص از غرض و مرض براى بازگشت حقيقى باطاعت خدا و رسول مانند كسيكه خودش را نصيحت نموده و پشيمان از گناه شده و عزم جزمى دارد كه ديگر مرتكب معصيت نشود چون نصوح مأخوذ از نصح و مجازا بتوبه نسبت داده شده براى مبالغه در آن و در روايات ائمه اطهار توبه نصوح بتوبهاى كه بازگشت از آن بگناه نشود و بتوبهاى كه باطن توبه كننده در آن مانند ظاهرش بلكه بهتر باشد تفسير شده و در بعضى از روايات ذكر شده كه خدا كسيرا كه توبه نصوح كند دوست دارد و تمام گناهان او را در دنيا و آخرت مستور ميدارد و از بعضى آثار استفاده ميشود كه توبه كامل بندامت از گناه سابق و عزم بر ترك لاحق و قضاء فوائت و اداء ديون و ردّ مظالم و تحصيل رضاى صاحبان حقوق و چشيدن مرارت عبادت بقدريكه چشيده از حلاوت معصيت است و بعد از توبه گفتهاند خداوند گناهان تائب را ميآمرزد چون عسى از خداوند براى وجوب و قبول توبه واجب است و بنظر حقير تفضّل است و باين جهت بلفظ عسى كه ظاهر در شك و ترديد است تعبير شده براى
جلد 5 صفحه 234
آنكه مؤمن هميشه بين خوف و رجاء باشد و در ادعيه التماس از قبول توبه شده و اين دليل بر حتمى نبودن آن است و چون روز قيامت شود خداوند پيغمبر خود و اهل ايمان حقيقى باو را كه با او بودند در دنيا ظاهرا و باطنا سرشكسته و خوار و ذليل نميفرمايد بلكه سر بلند و عزيز و محترم ميدارد بقبول شفاعت و دخول در جنّت و مزيّت مقام و منزلت آنان بر ساير امم و نورشان كه حاصل از اعمال سابقه ايشان است ميتابد در مقابلشان و صفحه محشر را روشن مينمايد و نوريكه از نامههاى اعمال آنان كه بدست راستشان است برخاسته ميشود از جانب راستشان تابش دارد علاوه بر آنكه ائمه اطهار بر حسب نقل مجمع و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام پيش رو و در جانب راست اهل ايمان سير مينمايند تا برسند بمنازل خودشان در بهشت و ايشان هميشه با خدا راز و نياز داشته و دارند و طالب مزيد نور و رحمت و مغفرت الهى بوده و هستند و در مقابل اينجماعت اهل نفاق و عداوت با خانواده نبوّت از اين امّتند كه خوار و رو سياه در اسفل السافلين جهنّم جاى خواهند گرفت و بعد از اين خداوند آيه شريفه يا ايّها النّبى جاهد الكفّار و المنافقين را كه در سوره برائت شرح آن گذشت تكرار فرموده بنظر حقير براى آنكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با آن دو زن كه در آيات سابقه گذشت و پدرانشان و ياورانشان مجاهده فرمايد بصبر و سكون و تحمّل و مدارا و ترك ملاطفت و ابر از خشونت تا از اين پرروتر نشوند و منافات ندارد كه آنجا مراد همان باشد كه بيان شد و اينجا مراد اين باشد كه جهاد كن با كفّار بشمشير و با منافقين بتدبير و لذا بعد از اين دو مثل از زنان كافره براى كفّار ذكر فرموده يكى زن حضرت نوح و ديگر زن حضرت لوط كه گفتهاند اوّلى واعله و دوّمى واهله نام داشته و بآن دو پيغمبر محترم خيانت نمودند بنفاق و افشاء سرّ و پيوند با اجانب و نسبت آن دو زن با آن دو پيغمبر اصلا بحال آن دو فائده نداشت و ذرّهاى از عذاب آن دو بملاحظه آن دو نبى معظّم كاسته نشد و مأمورين دوزخ بآنها گفته يا خواهند گفت كه داخل شويد در جهنّم با كسانيكه هيچ آشنائى با پيغمبران ندارند براى آنكه كسى بطمع نسبت با پيغمبر جرئت در معصيت خدا پيدا نكند و براى آنكه كسى بملاحظه نسبت با كافر و بودن در تحت
جلد 5 صفحه 235
نفوذ او مأيوس از سعادت خود نباشد مثل زده بآسيه بنت مزاحم زن فرعون از زنان با ايمان كه گرفتار مرد خدا نشناس بودند و دين خود را تا آخر حفظ نمودند چون گفتهاند وقتى فرعون از ايمان او بحضرت موسى مطّلع شد و او را بچهار ميخ كشيد از خدا خواست كه او را مرگ دهد و ببهشت ببرد و از شرّ فرعون و اعمال ناشايسته او برهاند و خداوند دعاى او را مستجاب فرمود و منزل بهشتى او را پيش از مرگ باو ارائه داد و براى آنكه زنان عالم بدانند كه با حفظ عفّت و عصمت و پاكدامنى و طهارت و اطاعت و عبادت ميتوان بمقامى رسيد كه فوق آن متصوّر نيست مثل زده بمريم بنت عمران عليها السلام كه ناموس خود را در تمام مدّت عمر از هر جهت حفظ نمود و شوهر نكرد و هميشه بعبادت مشغول بود و مائده بهشتى براى او ميرسيد تا خداوند روح پاك شريفى را بدست قدرت خود بدون واسطه خلق فرمود و بواسطه پاكى و شرافت آن بخود نسبت داد و بتوسط جبرئيل از گريبان او به رحمش واصل فرمود و از آن حضرت عيسى بوجود آمد و روح اللّه شد و آنزن بتمام مواعيد الهيّه و كتب آسمانى ايمان داشت و همه را تصديق نمود و حقّا مردانه قيام بدعا و ثنا و عبادت و اطاعت خدا نمود و لذا حقّ او را از قانتين شمرده كه جمع مذكّر است و گفتهاند از باب تغليب است و بالاترين فضيلت او و آسيه آنست كه نام آن دو در كمال و فضل رديف حضرت خديجه و حضرت فاطمه در اخبار مأثوره ذكر شده است و ثواب قرائت اينسوره ذيل سوره سابقه ذكر شد و فرج بر عورت مرد و زن و فرجههائى كه در بدن است اطلاق ميشود و مراد از نفخ ظاهرا افاضه از حقّ و تعلّق دادن است و بيان شده و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 236
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَي اللّهِ تَوبَةً نَصُوحاً عَسي رَبُّكُم أَن يُكَفِّرَ عَنكُم سَيِّئاتِكُم وَ يُدخِلَكُم جَنّاتٍ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ يَومَ لا يُخزِي اللّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُم يَسعي بَينَ أَيدِيهِم وَ بِأَيمانِهِم يَقُولُونَ رَبَّنا أَتمِم لَنا نُورَنا وَ اغفِر لَنا إِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ «8»
اي كساني که ايمان آوردهايد توبه كنيد بسوي خداي متعال توبه نصوح اميد است پروردگار شما تكفير فرمايد از شما سيئات شما را و داخل فرمايد شما را بهشت- هايي که جاري ميشود از زير آنها نهرها روزي که خداي متعال خار و خفيف نميفرمايد پيغمبر اكرم را و كساني که با او ايمان آوردهاند، نور آنها تابش ميكند از مقابل آنها و از طرف راست آنها ميگويند: پروردگار ما اتمام فرما نور ما را و بيامرز ما را محققا تو بر هر چيزي قادر و توانايي.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خطاب بمؤمنين براي اينکه است که كفار و مشركين و اهل ضلالت توبه آنها قبول نيست مگر ايمان آوردند، و اگر ايمان آورند مشمول اينکه خطاب ميشوند که ميفرمايد: وَ لَيسَتِ التَّوبَةُ لِلَّذِينَ يَعمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتّي إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ المَوتُ قالَ إِنِّي تُبتُ الآنَ وَ لَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُم كُفّارٌ نساء آيه 22.
تُوبُوا إِلَي اللّهِ امر بتوبه ارشادي است اعمال مولويت در او نشده زيرا تسلسل لازم ميآيد، و حقيقت توبه پشيماني است از آنچه كرده که اي كاش نكرده بودم که فرمود:
كفي في التوبة الندم
و شرطش قبولي طرف است که ميفرمايد: أَ لَم يَعلَمُوا أَنَّ اللّهَ هُوَ يَقبَلُ التَّوبَةَ عَن عِبادِهِ توبه آيه 104. و نيز ميفرمايد: وَ هُوَ الَّذِي يَقبَلُ التَّوبَةَ عَن عِبادِهِ وَ يَعفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ شوري آيه 25. و وعده خدا خلف ندارد، و در توبه چهار امر شرط است:
1- پشيماني از گذشته. 2- عزم بر ترك. 3- اگر تداركي دارد تدارك كند.
4- اگر مجال تدارك ندارد وصيت كند: و تدارك معاصي مختلف است در ترك نماز قضا در ترك صوم، قضا و كفاره در مخالفت نذر و عهد و يمين كفاره در قتل نفس،
جلد 17 - صفحه 79
تمكين از قصاص و ديه و كفاره در ظلم ترضيه طرف، و در غصب رد بصاحبش يا رد مظالم و غير اينها.
تَوبَةً نَصُوحاً معناي توبه نصوح در اخبار همان عزم بر عدم عود يا تدارك ما فات يا بازاء هر معصيتي عبادتي بجا آورد و اينها از شرايط كمال است، و حقيقت نصوح اينکه است انسان بسا يك معاصيي ميكند سپس بر خورد بمضرات او ميكند مثلا زنا ميكند مبتلا به سفليس ميشود، شراب ميخورد توليد مرض ميكند ميكشد، سرقت ميكند او را دستگير و حبس و جرم بلكه قصاص و اعدام ميكنند پشيمان ميشود يا متذكر عقوبات آخرتي ميشود پشيمان ميشود، توبه نصوح اينکه است که چون مخالفت خدا كرده پشيمان ميشود بر فرض اينکه که هيچ ضرر دنيوي و اخروي نداشته باشد.
عَسي رَبُّكُم أَن يُكَفِّرَ عَنكُم سَيِّئاتِكُم تكفير مجرد مغفرت و عفو و گذشت نيست بلكه از بين بردن است از نامه عمل محو ميشود از نظر كتبه اعمال و ملائكه حفظه و شهود ميبرد احدي نيست جز خدا که بداند اينکه معصيت كرده اينکه است تكفير سيئات وَ يُدخِلَكُم جَنّاتٍ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ با اينكه دخول جنات مثوبات اعمال صالحه است و خدا به تائب با اينکه که اعمال صالحه نداشته باشد عنايت ميفرمايد در اثر توبه و كف نفس و ورع از محارم اللّه که افضل از جميع عبادات است اگر للّه باشد که گفتيم معناي نصوح است.
يَومَ لا يُخزِي اللّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ خزي عذاب و خفت و خواري و بي- اعتنايي است، اول مقرب عند اللّه نبي اكرم است که مقام محمود است و مقدم بر تمام انبياء و ملائكه است.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ شامل تمام مؤمنين ميشود تا دامنه قيامت نه خصوص مؤمنين زمان آن حضرت بدليل حديثي که از إبن بابويه مسندا الي جابر بن عبد اللّه انصاري از پيغمبر اكرم که روزي حضرت روي بامير المؤمنين فرمود: آيا بشارت دهم تو را! عرض كرد: بلي يا رسول اللّه. فرمود: هذا جبرئيل يخبرني عن اللّه جل جلاله انه قد اعطي شيعتك و محبيك سبع خصال: الرفق عند الموت، و الانس عند الوحشة، و
جلد 17 - صفحه 80
النور عند الظلمة، و الا من عند الفزع، و القسط عند الميزان، و الجواز علي الصراط، و دخول الجنة قبل النّاس.
نُورُهُم يَسعي بَينَ أَيدِيهِم وَ بِأَيمانِهِم که گذشت که منافقين ميگويند: يَومَ يَقُولُ المُنافِقُونَ وَ المُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونا نَقتَبِس مِن نُورِكُم قِيلَ ارجِعُوا وَراءَكُم فَالتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَينَهُم بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ العَذابُ يُنادُونَهُم أَ لَم نَكُن مَعَكُم قالُوا بَلي وَ لكِنَّكُم فَتَنتُم أَنفُسَكُم وَ تَرَبَّصتُم وَ ارتَبتُم وَ غَرَّتكُمُ الأَمانِيُّ حَتّي جاءَ أَمرُ اللّهِ وَ غَرَّكُم بِاللّهِ الغَرُورُ حديد آيه 13.
يَقُولُونَ رَبَّنا أَتمِم لَنا نُورَنا وَ اغفِر لَنا إِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ اتمام نور بزيادتي نور و دوام نور است بسا تمام بهشت و صحراي محشر را روشن ميكند و اينکه بر اينها باقي است ابد الاباد تمام شدني ندارد، و غفران با تكفير قريب المعني است تكفير چيزي را بدل چيز ديگر قرار دادن است مثل باب كفارات و غفران پرده پوشيدن است که احدي مطلع نشود که ميفرمايد: إِلّا مَن تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُولئِكَ يُبَدِّلُ اللّهُ سَيِّئاتِهِم حَسَناتٍ وَ كانَ اللّهُ غَفُوراً رَحِيماً فرقان آيه 70.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 8)- این آیه در حقیقت راه نجات از آتش دوزخ را نشان میدهد، میگوید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! به سوی خدا توبه کنید، توبهای خالص» (یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبة نصوحا).
آری! نخستین گام برای نجات، توبه از گناه است، توبهای که از هر نظر خالص باشد، توبهای که محرک آن فرمان خدا بوده باشد.
در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله میخوانیم هنگامی که «معاذ بن جبل» از توبه نصوح سؤال کرد، در پاسخ فرمود: «آن است که شخص توبه کننده به
ج5، ص227
هیچ وجه بازگشت به گناه نکند آن چنان که شیر به پستان هرگز باز نمیگردد»! این تعبیر لطیف بیانگر این واقعیت است که توبه نصوح چنان انقلابی در انسان ایجاد میکند که راه بازگشت به گذشته را بکلی بر او میبندد همان گونه که بازگشت شیر به پستان غیر ممکن است.
سپس به آثار این توبه نصوح اشاره کرده، میافزاید: «امید است (با این کار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد» (عسی ربکم ان یکفر عنکم سیئاتکم).
«و شما را در باغهائی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است وارد کند» (و یدخلکم جنات تجری من تحتها الانهار).
این کار «در روزی خواهد بود که خداوند پیامبر و کسانی را که با او ایمان آوردند خوار نمیکند» (یوم لا یخزی الله النبی و الذین آمنوا معه).
«این در حالی است که نور (ایمان و عمل صالح) آنها از پیشاپیش و از سوی راستشان در حرکت است» و عرصه محشر را روشن میسازد، و راه آنها را به سوی بهشت میگشاید (نورهم یسعی بین ایدیهم و بایمانهم).
در اینجاست که آنها رو به درگاه خداوند آورده «و میگویند: پروردگارا! نور ما را کامل کن، و ما را ببخش که تو بر هر چیز توانایی» (یقولون ربنا اتمم لنا نورنا و اغفر لنا انک علی کل شیء قدیر).
نکات آیه
۱ - توصیه خداوند به مؤمنان، مبنى بر توبه خالص و صادقانه (توبه نصوح) به درگاه الهى (یأیّها الذین ءامنوا توبوا إلى اللّه توبة نصوحًا) «نصوح» (از ماده «نُصح» در مقابل «غش»)، صیغه مبالغه و به معناى خلوص و صدق است. بنابراین توبه نصوح; یعنى، توبه خالصانه و صادقانه.
۲ - مؤمنان، هرگز از خطا و گناه مصون نبوده و نیازمند به توبه خالصانه به درگاه الهى اند. (یأیّها الذین ءامنوا توبوا إلى اللّه توبة نصوحًا عسى ربّکم أن یکفّر عنکم سیّئاتکم)
۳ - توبه خالصانه، عامل زدایش بدى ها و کفّاره گناهان (توبوا إلى اللّه ... عسى ربّکم أن یکفّر عنکم سیّئاتکم)
۴ - خالصانه و صادقانه بودن توبه، شرط پذیرش آن از سوى خداوند است. (توبوا إلى اللّه توبة نصوحًا)
۵ - توبه خالصانه، عامل ورود به بهشت (توبوا إلى اللّه توبة نصوحًا ... و یدخلکم جنّ-ت)
۶ - توبه خالصانه، موجب امیدوارى بندگان به لطف و عنایت خداوند است. (توبوا إلى اللّه توبة نصوحًا عسى ربّکم) مطلب یاد شده، از تعبیر «عسى ربّکم» استفاده مى شود.
۷ - نقش سازنده امید، در انگیزش انسان به توبه و رجوع به درگاه الهى (توبوا إلى اللّه توبة نصوحًا عسى ربّکم أن یکفّر عنکم سیّئاتکم و یدخلکم جنّ-ت)
۸ - بهشت، داراى بوستان هاى متعدد با نهرهاى روان در قسمت زیرین آنها (جنّ-ت تجرى من تحتها الأنهر) «جنّة» (مفرد «جنّات») به معناى بوستان است.
۹ - پیامبر(ص) و مؤمنان همراه او، به دور از هرگونه خذلان و رسوایى و برخوردار از کرامت و عزّت در قیامت (یوم لایخزى اللّه النبىّ و الذین ءامنوا معه)
۱۰ - کافران، دچار خذلان و رسوایى در عرصه قیامت (یوم لایخزى اللّه النبىّ و الذین ءامنوا معه) استثنا شدن پیامبر(ص) و مؤمنانِ همراه او از خذلان روز قیامت، بیانگر آن است که دیگران (کافران) دچار آن خواهند بود.
۱۱ - ایمان و همراهى در امر دین، موجب مصونیت از خذلان اخروى است. (یوم لایخزى اللّه النبىّ و الذین ءامنوا معه) موضوع تعاون و همراهى در برداشت یاد شده، از تعبیر «معه» استفاده مى شود.
۱۲ - حضور مؤمنان در عرصه قیامت، با درخشش نور از وجود آنان (نورهم یسعى بین أیدیهم و بأیمنهم)
۱۳ - مؤمنان در عرصه قیامت، از خداوند خواستار اتمام و ازدیاد نور خویش اند. (یقولون ربّنا أتمم لنا نورنا)
۱۴ - ایمان و تعاون در امر دین، موجب نورانیت انسان ها در عرصه قیامت (نورهم یسعى بین أیدیهم و بأیمنهم یقولون ربّنا أتمم لنا نورنا)
۱۵ - مؤمنان در عرصه قیامت، خواستار آمرزش الهى اند. (و اغفرلنا)
۱۶ - ایمان و همراهى در امر دین، موجب جلب آمرزش الهى (و الذین ءامنوا معه ... یقولون ... و اغفرلنا)
۱۷ - خداوند، بر هر چیزى توانا است. (إنّک على کلّ شىء قدیر)
۱۸ - قدرت خداوند، مطلق و بى پایان است. (إنّک على کلّ شىء قدیر)
۱۹ - قدرت مطلق و بى پایان خداوند، مقتضى امید و دلبستگى مؤمنان به استجابت دعایشان در درگاه الهى (یقولون ربّنا أتمم لنا نورنا و اغفرلنا إنّک على کلّ شىء قدیر) برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که جمله «إنّک على کلّ شىء قدیر» در مقام تعلیل براى دعاها و درخواست هاى مؤمنان از خداوند است.
روایات و احادیث
۲۰ - «عن أبى الصَّباح الکِنانىّ، قال: سألت أباعبداللّه(ع) عن قول اللّه عزّوجلّ: «یا أیّها الذین آمنوا توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً» قال: یتوب العبد من الذنب ثمّ لایعود فیه;[۱] ابوالصباح کنانى گوید: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ: «...توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً» سؤال کردم، فرمود: [توبه نصوح ]آن است که بنده از گناه توبه کند و به آن بازنگردد».
۲۱ - «عن أبى عبداللّه(ع) قال: التوبة النصوح أن یکونَ باطنُ الرّجل کظاهره و أفضل;[۲] امام صادق(ع) فرمود: توبه نصوح آن است که باطن و نهان شخص مثل ظاهرش و [بلکه] بهتر باشد».
۲۲ - «عن أبى عبداللّه(ع) فى قول اللّه عزّوجلّ: «توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً» قال: هو صوم «یوم الأربعاء» و «یوم الخمیس» و «یوم الجمعة»;[۳] از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ «توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً» روایت شده که توبه نصوح، روزه گرفتن در روزهاى چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه است». شاید مراد این باشد که روزه در این ایّام، مانند توبه نصوح موجب آمرزش گناهان است و شاید مقصود این باشد که از شرایط توبه نصوح، روزه گرفتن در این ایّام است.
موضوعات مرتبط
- آمرزش: عوامل آمرزش ۱۶، ۲۲
- اسماء و صفات: قدیر ۱۷
- امیدوارى: آثار امیدوارى ۷; امیدوارى به اجابت دعا ۱۹; امیدوارى به لطف خدا ۶; عوامل امیدوارى ۶
- انگیزش: عوامل انگیزش ۷
- ایمان: آثار ایمان ۱۱، ۱۴، ۱۶
- بازگشت به خدا: زمینه بازگشت به خدا ۷
- بهشت: تعدد باغهاى بهشت ۸; موجبات بهشت ۵; نهرهاى بهشت ۸
- تعاون: آثار تعاون ۱۱، ۱۴، ۱۶
- توبه: آثار توبه ۵; آثار توبه نصوح ۳، ۶; توبه نصوح ۱، ۲، ۴; زمینه توبه ۷; شرایط توبه نصوح ۲۲; شرایط قبول توبه۴; مراد از توبه نصوح ۲۰، ۲۱، ۲۲
- خدا: توصیه هاى خدا ۱; درخواست از خدا ۱۳; قدرت خدا۱۷; وسعت قدرت خدا ۱۸، ۱۹
- رسوایى: عوامل مصونیت از رسوایى اخروى ۱۱
- روزه: آثار روزه ۲۲; روزه در پنج شنبه ۲۲; روزه در جمعه ۲۲; روزه در چهارشنبه ۲۲
- کافران: ذلت اخروى کافران ۱۰; رسوایى اخروى کافران ۱۰
- گناه: عوامل تکفیر گناه ۳
- مؤمنان: آمرزش مؤمنان ۱۵; توصیه به مؤمنان ۱; خطاى مؤمنان ۲; خواسته هاى اخروى مؤمنان ۱۳، ۱۵; عزت اخروى مؤمنان ۹; فضایل مؤمنان ۹; گناهکارى مؤمنان ۲; موجبات امیدوارى مؤمنان ۱۹; مؤمنان در قیامت ۱۲، ۱۳، ۱۵; مؤمنان و ذلت ۹; مؤمنان و رسوایى ۹; نورانیت اخروى مؤمنان ۱۲; نیازهاى مؤمنان ۲
- محمد(ص): عزت اخروى محمد(ص) ۹; فضایل محمد(ص) ۹; محمد(ص) و ذلت ۹; محمد(ص)و رسوایى ۹
- نور: درخواست ازدیاد نور ۱۳
- نورانیت: موجبات نورانیت اخروى ۱۴
- نیازها: نیاز به توبه ۲
منابع