الأعراف ٩٦
کپی متن آیه |
---|
وَ لَوْ أَنَ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لٰکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا يَکْسِبُونَ |
ترجمه
الأعراف ٩٥ | آیه ٩٦ | الأعراف ٩٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَخَذْنَاهُمْ»: ایشان را مجازات کردیم و کیفر دادیم. «بِمَا»: به سبب کاری که. به سبب چیزی که.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۹۴ - ۱۰۲، سوره اعراف
- سنن الهى در مورد امت هايى كه به سويشان پيامبر مى فرستاد
- دود كجروى هر امتى به چشم خودش مى رود
- تمدن بشرى توانائى تسلط بر نظام كون و نواميس طبيعت را ندارد.
- چكيده سخن در سنت لايتغير الهى
- سنت ابتلاء به سختى ها (باءساء و ضرّاء) و سنتعطاء نعمت ، دو سنت الهى براى آزمايش امت ها است .
- مكر خدا به عنوان مجازات صحيح و مكر ابتدائى از خداوند ممتنع است .
- چند وجه از وجوهى كه در معناى آيه : (( اولم يهد للذين يرثون الارض ...(( گفته شدهاست .
- تفسير و شرح آيه شريفه : (( تلك القرى نقص عليك ...((
- اقوال متعدد ديگرى كه در تفسير آيه فوق گفته شده است
- بحث روايتى (روايتى در ذيل جمله : (( و ما وجدنا لاكثرهم من عهد((
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «96»
و اگر مردم شهرها و آبادىها ايمان آورده و تقوا پيشه كرده بودند، قطعاً (درهاى) بركات آسمان وزمين را برآنان مىگشوديم، ولى آنان (آيات ما را) تكذيب كردند، پس ما هم به خاطر عملكردشان آنان را (با قهر خود) گرفتيم.
نکته ها
«بَرَكاتٍ» جمع «بركت»، به موهبتهاى ثابت و پايدار گفته مىشود، در مقابل چيزهاى گذرا. در معناى «بركت»، كثرت، خير و افزايش وجود دارد. بركات، شامل بركتهاى مادّى و معنوى مىشود، مثل بركت در عمر، دارايى، علم، كتاب و ....
«1». ترجمه الهىقمشهاى.
جلد 3 - صفحه 123
سؤال: اگر ايمان و تقوا سبب نزول بركات است، پس چرا كشورهاى كافر، وضع بهترى دارند و كشورهاى اسلامى با مشكلات فراوانى روبرو هستند؟
پاسخ: اوّلًا آن كشورها از نظر علم و صنعت جلو هستند، ولى از نظر روحى و روانى آرامش ندارند. از اين نظر آنان نيز مشكلات فراوانى دارند.
ثانياً: اغلب كشورهاى اسلامى، تنها نام اسلام را با خود دارند و قوانين و رهنمودهاى دين اسلام در آنجا حاكم نمىباشد.
به علاوه گاهى رفاه مادّى، نوعى قهر الهى است. چنانكه قرآن مىفرمايد: «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ» «1» چون تذكّرات الهى را فراموش كردند، درهاى همه چيز را به رويشان گشوديم تا سرمست شوند.
در قرآن، دو نوع گشايش براى دو گروه مطرح است: الف: رفاه و گشايش براى خوبان كه همراه با بركات است، «لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ». ب: رفاه و گشايش براى كفّار و نااهلان كه ديگر همراه با بركت نيست، «فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ»، زيرا چه بسا نعمتها، ناپايدار و سبب غفلت و غرور و طغيان باشد. خداوند، اين رفاه و گشايش كفّار را وسيلهى مهلت و پرشدن پيمانهى آنان قرار داده است. بنابراين به هر نعمت ظاهرى نبايد دل خوش كرد، زيرا اگر اين نعمتها براى مؤمنان باشد، مايهى بركت است و اگر براى كفّار باشد، ناپايدار و وسيلهى قهر الهى است.
امام صادق عليه السلام فرمودند: گاهى بندهاى از خداوند حاجت و تقاضايى دارد و خداوند دعايش را مستجاب مىكند و مقرّر مىشود كه برآورده شود. امّا پس از آن، بنده گناهى را انجام مىدهد كه موجب برآورده نشدن حاجتش مىشود. «2»
از مصاديق بارز اين آيه، دوران ظهور حضرت مهدى (عجّل اللّه تعالى فرجه) است كه به گفتهى روايات، در آن زمان بركات از آسمان و زمين سرازير مىشود. «3»
«1». انعام، 44.
«2». تفسير اثنىعشرى.
«3». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 124
پیام ها
1- ايمان به تنهايى كافى نيست، بلكه تقوا لازم است. «آمَنُوا وَ اتَّقَوْا»
2- سرمايهگذارى روى فرهنگ ومعنويّت جامعه، بازده اقتصادى هم دارد. «آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ»
3- وعدههاى الهى را جدّى بگيريم. با ايمان و تقوا، نزول بركات حتمى است.
(حرف لام در «لَفَتَحْنا»)
4- بستن و گشايش، در اختيار خداست، «لَفَتَحْنا» امّا بازتابى از عملكرد ماست.
5- اديان آسمانى، خواستار بهبود وضع اقتصادى مردمند. «لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ»
6- آنچه از بركات دريافت مىكنيم، گوشهاى از بركات الهى است. «بَرَكاتٍ» (كلمهى «بركات» بدون الف و لام است، لذا شامل تمام بركتها نمىشود)
7- زمين و آسمان، سرچشمهى بركاتاند. «بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»
8- ايمان و تقوا سبب نزول بركات مىشود، ولى هر نعمت و رفاهى معلول ايمان و تقوا نيست. آمَنُوا وَ اتَّقَوْا ... بَرَكاتٍ
9- عامل محروميّتها و مشكلات، عملكرد خود ماست. «بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»
10- لجاجت و پافشارى بر گناه، سبب قهر و عذاب الهى است. «فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (96)
بعد از آن بيان فرمايد كه: هلاك امم سابقه به جهت شآمت بدى اعتقاد و سوء اعمال آنها بود:
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى: و اگر چنانچه اهل آن شهرهاى معذبه به عذاب استيصال يا اهل مكه و حوالى آن، و يا عموم اهل هر شهرى و مملكتى، آمَنُوا وَ اتَّقَوْا: ايمان بياورند به وحدانيت خدا و بپرهيزند از شرك و مخالفت حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، يا ايمان آورند به خدا و ملائكه و كتب منزله و رسل او و روز قيامت و بپرهيزند از معاصى و محرمات الهى، لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ: هر آينه مىگشاديم بر ايشان و عطا مىفرموديم بركات و خيرات ناميه از آسمان به انزال باران و از زمين به اخراج نباتات و اثمار و كثرت مواشى و انعام و حصول امن و سلامتى.
آسمان قوه فاعله، و زمين قوه منفعله، به عبارت ديگر، آسمان به منزله «اب» و زمين به منزله «ام» مقرر، و از اين دو، به خلق الهى و تدبير سبحانى جميع منافع و خيرات حاصل شود. يا مراد به بركات سماء، اجابت دعا، و بركات زمين، روا شدن حاجات؛ لكن اكثر بر قول اول و مقوى آن است كه نوح عليه السّلام فرمود: يرسل السماء عليكم مدرارا الايه.
وَ لكِنْ كَذَّبُوا: و لكن تكذيب كردند رسولان الهى را و مخالفت نمودند احكام سبحانى را، فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ: پس گرفتيم ايشان را
جلد 4 صفحه 146
به قهر و سخط و عذاب استيصال به سبب آنچه بودند كه كسب مىكردند از كفر و معاصى و مخالفت پيغمبران.
در كافى از أبي أسامة مروى است كه از حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام شنيدم فرمود: پناه ببريد به خدا از قهر الهى و بطش و سطوات سبحانى. عرض كردم: سطوات الهى چيست؟ فرمود: گرفتن بر معاصى. «1» ايضا محمدبن مسلم از آن حضرت سؤال نمود كه فرمود: بتحقيق عبدى سؤال نمايد از خدا حاجتى را، پس از شأن الهى باشد قضاى آن حاجت تا مدت قريب يا وقت بعيدى. پس از آن، بنده گناهى كند، خداوند تبارك و تعالى امر فرمايد ملك را كه برنياور حاجت او را و محروم گردان او را به جهت آن كه متعرض شده سخط مرا، و مستوجب گرديده حرمان را از جانب من. «2» و نيز از أبي عمرو المداينى مروى است كه شنيدم حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام فرمود، پدرم فرمود: بتحقيق خداى تعالى حكم فرموده حكم حتمى را و آن اينكه انعام نفرمايد بندهاى را به نعمتى، پس سلب فرمايد آن نعمت را؛ مگر اين كه حادث كند بنده گناهى را كه مستحق شود به آن گناه، نقمت را. «3» مفاد احاديث شريفه آن كه: سلب نعمت و نزول نقمت، مربوط به معاصى است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (96)
ترجمه
و اگر آنكه اهل بلدها ايمان مىآوردند و پرهيز ميكردند هر آينه مى- گشوديم بر آنها ابواب بركتها را از آسمان و زمين و لكن تكذيب كردند پس گرفتيم آنها را بآنچه بودند كه كسب ميكردند.
تفسير
اگر اهل بلاد مذكوره در آيات سابقه ايمان آورده بودند به پيغمبرانى كه بر آنها مبعوث شدند و پرهيز نموده بودند از معاصى خداوند ابواب رحمت و بركت را بر آنها از آسمان و زمين گشوده بود بنزول بارانهاى نافع و خوبى محصولات آنها و اجابت دعا و تسهيل امور و ساير خيرات ولى تكذيب نمودند انبياء مرسل را و پيرامون معاصى گشتند پس خودشان را مستحق عقوبت دنيوى و عذاب اخروى كردند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَو أَنَّ أَهلَ القُري آمَنُوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَيهِم بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الأَرضِ وَ لكِن كَذَّبُوا فَأَخَذناهُم بِما كانُوا يَكسِبُونَ (96)
و اگر محققا اهل شهرستانها و آباديها ايمان آورده بودند و تقوي داشتند ما هم براي آنها باز كرده بوديم بركات از آسمان و زمين را و لكن تكذيب كردند ما هم آنها را گرفتيم بآنچه كسب ميكردند.
اينکه آيه شريفه منوط فرموده بركات را بدو امر يكي ايمان و ديگري تقوي و قسمت ميشوند مكلفين بچهار قسمت: ايمان و تقوي هر دو باشد و هيچكدام نباشد ايمان باشد و تقوي نباشد و بالعكس، در اينکه آيه شريفه منوط فرموده بركات را بقسمت اول و در معناي بركات بعضي گفتند مراد نزول باران است از آسمان و خروج نباتات است از زمين و بعضي گفتند مراد استجابت دعاء است از آسمان و قضاء حوائج است در زمين و بعضي گفتند تيسير امور است و زيادي مال و منال، لكن نظر به اينكه ما مشاهده ميكنيم که اينکه نعم الهي شامل حال مؤمن و كافر، متقي و فاسق علي السواء است بلكه كفار و فساق بيشتر مشمول ميشوند چنانچه ميفرمايد وَ لَو لا أَن يَكُونَ النّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلنا لِمَن يَكفُرُ بِالرَّحمنِ لِبُيُوتِهِم سُقُفاً مِن فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيها يَظهَرُونَ وَ لِبُيُوتِهِم أَبواباً وَ سُرُراً عَلَيها يَتَّكِؤُنَ وَ زُخرُفاً وَ إِن كُلُّ ذلِكَ لَمّا مَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا وَ الآخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلمُتَّقِينَ زخرف آيه 32 و 33 و 34، و نيز ميفرمايد وَ لا يَحسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي لَهُم خَيرٌ لِأَنفُسِهِم إِنَّما نُملِي لَهُم لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهِينٌ آل عمران آيه 172، و غير اينها از آيات.
جلد 7 - صفحه 398
و تحقيق كلام اينست که اينکه نعم الهي را اهل ايمان و تقوي وسيله عبادت و مصرف اطاعت ميكنند و شكرگزار هستند و از جانب خداوند ميدانند که اسم آن دنياي بلاغ است اينکه نعم براي آنها مبارك است و بركات بر او صادق است و لكن كفار و فساق چون وسيله معاصي و ظلم و تعديات و فسق و فجور و طغيان و كفر قرار ميدهند اينها نقمت است و باعث زيادتي عقوبت و عذاب آنها است پس از اينکه بيان شرح آيه معلوم ميشود.
وَ لَو أَنَّ أَهلَ القُري لو امتناعيه است زيرا اهل القري در امم سابقه که بعذاب الهي گرفتار شدند نه ايمان داشتند و نه تقوي آمَنُوا وَ اتَّقَوا گفتيم تقوي مراتبي دارد: تقواي از عقائد فاسده، تقواي از اخلاق رذيله، تقواي از كبار معاصي تقواي از كليه معاصي، تقواي از اموري که باز ميدارد انسان را از عبادات يا از ذكر خدا يا از توجه بخدا و امثال اينها و در اينجا مراد اولي نيست زيرا مفاد آمنوا است نفس ايمان تقواي از عقائد فاسده است بلكه مراد تقواي از معاصي كبيره است زيرا صغار معاصي معفو است بنصّ قرآن إِن تَجتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنهَونَ عَنهُ نُكَفِّر عَنكُم سَيِّئاتِكُم نساء آيه 35، لكن درجات مختلف ميشود لَفَتَحنا عَلَيهِم بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الأَرضِ سعادت و آخرت را حيازت كرده بودند نه در دنيا بهلاكت و عذابها گرفتار شده بودند و نه در آخرت بعقوبات ميافتادند وَ لكِن كَذَّبُوا تكذيب انبياء كردند و ايمان نياوردند فَأَخَذناهُم بِما كانُوا يَكسِبُونَ تقوي نداشتند و فسق و فجور و معاصي الهي و ظلم از آنها صادر ميشد و كسب ميكردند.
سؤال- در اينکه آيه دو قسمت از چهار قسمت بيان شده که اگر ايمان و تقوي با هم توأم ميشد مورد بركات و چون هيچ كدام را نداشتند مورث هلاكت، اما دو قسمت ديگر ايمان بدون تقوي يا بعكس مورد چه معامله ميشدند.
جلد 7 - صفحه 399
جواب- اما تقواي بدون ايمان که غلط صرف است زيرا هيچ عملي بدون ايمان صحيح نيست بلي ترك معاصي موجب تخفيف در عذاب ميشود، و اما ايمان بدون تقوي اگر معاصي باعث زوال ايمان نشود و مورد عفو يا شفاعت يا توبه يا مغفرت شود نجات و الّا بمقدار معاصي دنيا و آخرت گرفتار و بواسطه ايمان عاقبت بهشت و نجات است و اللّه العالم.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 96)- عمران و آبادی در سایه ایمان و تقوا: در این آیه و آیات بعد برای نتیجهگیری از آیات قبل میگوید: «اگر مردمی که در این آبادیها و نقاط دیگر روی زمین زندگی داشته و دارند (به جای طغیان و سرکشی و تکذیب آیات پروردگار و ظلم و فساد) ایمان میآوردند، و در پرتو آن تقوا و پرهیزکاری پیشه میکردند (نه تنها مورد خشم پروردگار و مجازات الهی واقع نمیشدند، بلکه) درهای برکات آسمان و زمین را به روی آنها میگشودیم» (وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ).
منظور از برکات زمین و آسمان نزول باران و روییدن گیاهان میباشد.
ولی متأسفانه آنها صراط مستقیم که راه سعادت و خوشبختی و رفاه و امنیت بود رها ساختند، «و پیامبران خدا را تکذیب کردند (و برنامههای اصلاحی آنها را زیر پاگذاشتند) ما هم به جرم اعمالشان، آنها را کیفر دادیم» (وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ).
نکات آیه
۱- جوامع بشرى در صورت ایمان به رسالت انبیا و رعایت تقوا از برکتهاى فراوان و گوناگون آسمان و زمین بهره مند خواهند شد. (و لو أن أهل القرى ءامنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکت من السماء و الأرض)
۲- امتهاى هلاک شده پیشین در صورت ایمان به پیامبران و پرهیز از مخالفت با ایشان، از انواع برکتهاى خدادادى بهره مند مى شدند و هرگز به عذاب الهى مبتلا نمى گشتند. (و لو أن أهل القرى ءامنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکت) «ال» در «القرى» عهد ذکرى است و اشاره به قریه هایى دارد که در آیه ۹۴ آمده است.
۳- آسمان و زمین منبع انواع برکتها و دربردارنده خیرهاى فراوان براى جوامع بشرى است. (لفتحنا علیهم برکت من السماء و الأرض)
۴- جریان نعمتهاى فراوان بر امتها با گشایش برکتهاى آسمان و زمین، در اختیار خداوند و به اراده اوست. (لفتحنا علیهم برکت من السماء و الأرض)
۵- عملکرد عوامل طبیعى به اراده خداوند و در اختیار اوست. (لفتحنا علیهم برکت من السماء و الأرض)
۶- بهره گیرى از تمایل مردم به رفاه و آسایش دنیوى و بهبود وضع اقتصادى، از روشهاى قرآن براى هدایت آنان به ایمان و تقواست. (و لو أن أهل القرى ءامنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکت من السماء و الأرض)
۷- ادیان الهى خواستار بهبود وضع اقتصادى مردم و خواهان برخوردارى آنان از انواع خیرها و برکتهاى مادى (لفتحنا علیهم برکت من السماء و الأرض)
۸- ثمربخشى ایمان به رسالت انبیا مشروط به رعایت تقواست. (و لو أن أهل القرى ءامنوا و اتقوا)
۹- ایمان به خدا و رسالت انبیا و رعایت تقوا، اظهار تذلل به پیشگاه خداوند و خشوع در برابر اوست. (لعلهم یضرعون ... و لو أن أهل القرى ءامنوا و اتقوا) در آیه ۹۴ بیان شد که خداوند به منظور خضوع و خشوع مردم در برابر او، آنان را به سختیها گرفتار مى سازد و در این آیه بیان مى دارد که اگر همان جوامع ایمان مى آرودند و تقواپیشه بودند، نه تنها به سختیها گرفتار نمى شدند، بلکه برکتهاى آسمان و زمین آنان را فرامى گرفت. با توجه به این دو معنا معلوم مى شود ایمان و تقوا مصداق بارز تضرع و خشوع در برابر خداوند است.
۱۰- جوامع کفرپیشه گذشته بر اثر تکذیب انبیا و مداومت بر اعمال ناپسند به عذاب الهى مبتلا شدند و به هلاکت رسیدند. (و لکن کذبوا فأخذنهم بما کانوا یکسبون) مراد از «ما کانوا یکسبون» گناهانى است که تکذیب انبیا از جمله آنهاست، نه اینکه مراد از آن فقط تکذیب انبیا باشد و گر نه جمله به این گونه بیان مى شد: و لکن کذبوا فأخذنهم بما کانوا یکذبون.
۱۱- جوامع تکذیب کننده پیامبران الهى در خطر گرفتار شدن به کمبودها و مشکلات زندگى (و لو أن أهل القرى ءامنوا ... و لکن کذبوا فأخذنهم بما کانوا یکسبون) از مصادیق مورد نظر براى «فأخذنهم ... » به دلیل آیه ۹۴، گرفتار شدن تکذیب کنندگان انبیا به کمبودها و مشکلات است.
۱۲- ایمان و تقواى جوامع انسانى موجب رهایى آنان از عذابهاى الهى است. (و لو أن أهل القرى ءامنوا و اتقوا ... و لکن کذبوا فأخذنهم)
۱۳- خداوند، گرفتارکننده گنهکاران و تکذیب گران انبیا به عذاب (و لکن کذبوا فأخذنهم بما کانوا یکسبون)
۱۴- گرفتاریهاى جوامع انسانى، کیفر اعمال ناشایست خود آنان است. (فأخذنهم بما کانوا یکسبون)
موضوعات مرتبط
- آسمان: برکات آسمان ۳
- ابتلا: عوامل ابتلا به سختى ۱۱
- ادیان: خیرخواهى ادیان ۷
- انبیا: آثار تکذیب انبیا ۱۱ ; ابتلائات مکذبان انبیا ۱۱ ; ترک مخالفت با انبیا ۲ ; عذاب مکذبان انبیا ۱۳ ; کیفر تکذیب انبیا ۱۰
- انسان: تمایلات انسان ۶
- ایمان: آثار ایمان ۹، ۱۲ ; آثار ایمان به انبیا ۱، ۲، ۸ ; ایمان به انبیا ۹ ; ایمان به خدا ۹ ; زمینه ایمان ۶
- برکت: اقسام برکت ۲ ; برکت آسمانى ۱، ۴ ; برکت زمینى ۱، ۴ ; منابع برکت ۳ ; موجبات برکت ۱، ۲
- تقوا: آثار تقوا ۱، ۸، ۹، ۱۲ ; زمینه تقوا ۶
- توسعه اقتصادى: عوامل توسعه اقتصادى ۱، ۷ ; منشأ توسعه اقتصادى ۴
- جامعه: ابتلائات جامعه ۱۴
- خدا: اراده خدا ۴، ۵ ; افعال خدا ۴ ; خدا و عوامل طبیعى ۵ ; عذابهاى ۱۰، ۱۳
- خشوع: موارد خشوع ۹
- دین: و عینیت ۷ ; محدوده تعالیم دین ۷
- رفاه: و هدایت ۶
- زمین: برکات زمین ۳
- عذاب: موانع عذاب ۲ ; موجبات نجات از عذاب ۱۲
- عمل: کیفر عمل ناپسند ۱۰، ۱۴
- کافران: موجبات عذاب کافران ۱۰
- کمبود: عوامل کمبود ۱۱
- گناهکاران: عذاب گناهکاران ۱۳
- هدایت: روش هدایت ۶
منابع