آل عمران ١١٢

از الکتاب
کپی متن آیه
ضُرِبَتْ‌ عَلَيْهِمُ‌ الذِّلَّةُ أَيْنَ‌ مَا ثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ‌ مِنَ‌ اللَّهِ‌ وَ حَبْلٍ‌ مِنَ‌ النَّاسِ‌ وَ بَاءُوا بِغَضَبٍ‌ مِنَ‌ اللَّهِ‌ وَ ضُرِبَتْ‌ عَلَيْهِمُ‌ الْمَسْکَنَةُ ذٰلِکَ‌ بِأَنَّهُمْ‌ کَانُوا يَکْفُرُونَ‌ بِآيَاتِ‌ اللَّهِ‌ وَ يَقْتُلُونَ‌ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍ‌ ذٰلِکَ‌ بِمَا عَصَوْا وَ کَانُوا يَعْتَدُونَ‌

ترجمه

هر جا یافت شوند، مهر ذلت بر آنان خورده است؛ مگر با ارتباط به خدا، (و تجدید نظر در روش ناپسند خود،) و (یا) با ارتباط به مردم (و وابستگی به این و آن)؛ و به خشم خدا، گرفتار شده‌اند؛ و مهر بیچارگی بر آنها زده شده؛ چرا که آنها به آیات خدا، کفر می‌ورزیدند و پیامبران را بناحق می‌کشتند. اینها بخاطر آن است که گناه کردند؛ و (به حقوق دیگران،) تجاوز می‌نمودند.

هر جا يافته شوند مهر خوارى بر آنها خورده، مگر به ريسمانى از جانب خدا [پذيرش اسلام‌] و يا به ريسمانى از جانب مردم [پناهندگى به مسلمانان تمسك جويند]. آنها به خشم خدا دچار شدند و مهر بيچارگى بر آنها زده شد. اين [عقوبت‌] از آن روست كه آنها همواره آيات ا
هر كجا يافته شوند، به خوارى دچار شده‌اند -مگر آنكه به پناه امان خدا و زينهار مردم [روند]- و به خشمى از خدا گرفتار آمدند، و [مُهر] بينوايى بر آنان زده شد. اين بدان سبب بود كه به آيات خدا كفر مى‌ورزيدند و پيامبران را بناحق مى‌كشتند. [و نيز] اين [عقوبت‌] به سزاى آن بود كه نافرمانى كردند و از اندازه درمى‌گذرانيدند.
آنها محکوم به ذلّت و خواری هستند به هر کجا که یافت شوند، مگر به دین خدا و عهد مسلمین درآیند. و آنان پیوسته مستحق خشم خدا و اسیر بدبختی و ذلّت شدند از این رو که به آیات خدا کافر شده و پیغمبران حق را به ناحق می‌کشتند، و این نابکاریها به خاطر نافرمانی و ستمگری همیشه آنها بود.
هر زمان و هر کجا یافت شوند، [داغِ] خواری و ذلت بر آنان زده شده، مگر [آنکه] به ریسمانی از جانب خدا [که ایمان به قرآن و نبوّت پیامبر است] و یا ریسمانی از سوی مردمِ [مؤمن که پذیرش ذمه و شرایط آن است، چنگ زنند] و به خشمی از سوی خدا سزاوار شده اند و [داغِ] بینوایی و بدبختی بر آنان زده شد. این بدان سبب است که آنان همواره به آیات خدا کفر می ورزیدند و پیامبران را به ناحق می کشتند، و این [کفرورزی و کشتن پیامبران] به سبب این است که [خدا را] نافرمانی نمودند و همواره [از حدود الهی] تجاوز می کردند.
هر جا كه باشند مهر خوارى بر آنها زده شده است، مگر آنكه در امان خدا و در امان مردم باشند. و با خشم خدا قرين شده‌اند و مهر بدبختى بر آنها نهاده‌اند، زيرا به آيات خدا كافر شدند و پيامبران را به ناحق كشتند. و اين بدان سبب بود كه عصيان ورزيدند و تجاوز كردند.
هر جا که یافته شوند، دچار خواری‌اند، مگر آنکه به پناه امان خدا و زینهار مردم [مسلمان‌] روند، و سزاوار خشم الهی شدند و دچار ناداری گردیدند، این از آن بود که آیات الهی را انکار می‌کردند و پیامبران را به ناحق می‌کشتند، و از آن بود که سرکشی کردند و از حد درگذشتند
هر جا يافته شوند [مُهر] خوارى بر آنان زده شده است، مگر به زنهارى- امانى يا پيمانى يا دستاويزى- از خداى و زنهارى از مردم [دست داشته باشند]. و به خشمى از خداى بازگشتند- يعنى سزاوار خشم خداى گشتند- و [مُهر] درماندگى و بيچارگى بر آنان زده شده اين بدان سبب است كه به آيات خدا كفر مى‌ورزيدند و پيامبران را به ناروا مى‌كشتند، اين از آن روست كه نافرمانى كردند و از اندازه درمى‌گذشتند.
آنان هرکجا یافته شوند، (مُهر) خواری بر ایشان خورده است؛ مگر (این که از روش ناپسند خود دست بردارند و در اعمال خویش تجدیدنظر کنند و) با پیمان خدا (یعنی رعایت قوانین شریعت) و پیمان مردم (یعنی رعایت مقرّرات همزیستی مسالمت‌آمیز، خویشتن را از اذیّت و آزار در امان دارند و از مساوات حقوقی و قضائی برخوردار گردند) و آنان شایسته‌ی خشم خدا شده‌اند و (مُهر) بیچارگی بر ایشان خورده است. چرا که آنان به آیات خدا کفر می‌ورزیده‌اند و پیغمبران را به ناحق می‌کشته‌اند (و هرکس هم در هر عصر و زمانی به چنین کارهائی دست یازد و اعمال ننگین گذشتگان را بپسندد، جزای او همین خواهد بود). این (جرأت بر گناهان بزرگ، ناشی از استمرار گناهان کوچک بود و) به سبب سرکشی (از فرمان خدا) و تجاوز (از حدود شریعت یزدان) می‌باشد.
هر کجا -با پیگیری‌(تان)- یافت شوند، مُهر خواری و بی‌مقداری بر (سر و سامان)‌شان زده شده، مگر به وسیله‌ی ریسمانی از خدا و ریسمانی از مردم. و مُهر (و مهار) گداصفتی بر آنان زده شد، (و) این بدین سبب بود که به آیات خدا همی کفر می‌ورزیده‌اند و پیامبران را به ناحق می‌کشته‌اند. (نیز) این (عقوبت) به سزای آن بود که نافرمانی و تجاوز می‌کرده‌اند.
زده شد بر ایشان خواری هر کجا یافت شوند مگر با رشته‌ای از خدا و رشته‌ای از مردم و گرفتار شدند به خشمی از خدا یا آوردند خشمی از خدا و افکنده شد بر ایشان پریشانی این بدان بود که کفر می‌ورزیدند به آیتهای خدا و می‌کشتند پیمبران را به ناحق این بدان شد که عصیان ورزیدند و بودند تجاوز کنندگان‌

They shall be humiliated wherever they are encountered, except through a rope from Allah, and a rope from the people; and they incurred wrath from Allah, and were stricken with misery. That is because they rejected Allah’s revelations, and killed the prophets unjustly. That is because they rebelled and committed aggression.
ترتیل:
ترجمه:
آل عمران ١١١ آیه ١١٢ آل عمران ١١٣
سوره : سوره آل عمران
نزول : ٣ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ»: خیمه ذلّت بالایِ سر آنان برافراشته شده است. مُهر خواری بر ایشان خورده است. «أَیْنَمَا»: هرجا. «ثُقِفُوا»: یافته شوند و فراچنگ آورده شوند. «حَبْلِ اللهِ»: آنچه خدا بر مسلمانان واجب کرده است که در حق اهل کتاب روا دارند بدان گاه که تحت ذمّه ایشان قرار می‌گیرند. «حَبْلِ النَّاسِ»: همکاری و همیاری مسلمانان با افراد ذمّی. «بَآؤُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللهِ»: برگشتند و خشم خدا را با خود آوردند. مستحقّ خشم خدا گشتند. «مَسْکَنَةُ»: خواری و مذلّت. «عَصَوْا»: سرکشی کردند. «کَانُوا یَعْتَدُونَ»: تجاوز می‌کردند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


«112» ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ ما ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ‌

(دشمنان شما به قدرى ترسو و زبون هستند كه) هر كجا يافت شوند، مُهر ذلّت بر آنها خورده است، مگر آنكه به ريسمان (امان) الهى چنگ زنند (و از انحراف و فسق دست برداشته، ايمان آورند) و با مردم پيوندى برقرار

جلد 1 - صفحه 584

كنند. آنها گرفتار خشم خدا گشتند ومُهر بيچارگى بر آنها زده شد. اين به خاطر آن بود كه به آيات خدا كفر مى‌ورزيدند و پيامبران را به ناحق مى‌كشتند. اين بدان سبب بود كه عصيان ورزيده و تجاوز مى‌كردند.

نکته ها

چنانكه در روايات آمده، اين آيه در مورد قوم يهود است كه به جهت نافرمانى حكم خدا و پيامبران، دچار غضب الهى گرديده، مُهر ذلّت و مسكنت بر آنان زده شد.

از جمله گناهان آنان كشتن پيامبران بوده است.

طبق روايات، مراد از آن، كشتن، تنها كشتن با شمشير نيست، بلكه شامل افشاى اخبار و اسرار آنان پيش بيگانگان كه موجب سلطه‌ى قدرت‌هاى ستمگر و قتل آنان مى‌گرديده است نيز مى‌شود. «1»

پیام ها

1- نتيجه‌ى كفر و پيامبركشى، ذلّت و مسكنت است. «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ»

2- يهود هميشه ذليل است. گرچه گاهى سرنخ تبليغات و اقتصاد و سياست را به دست مى‌گيرد، امّا از نظر كرامت و عزّت و محبوبيّت و امنيّت، بدترين جايگاه را دارد. (مثل افراد دزد وچاقوكشى كه ايجاد دلهره كرده ودرآمدهاى كلانى به دست مى‌آورند، ولى هرگز از جايگاه والايى برخوردار نيستند.) «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ»

3- روحيّه‌ى مؤمنان را با بيان وضع نكبت‌بار مخالفان تقويت كنيد. «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ»

4- رمز عزّت دو چيز است: ايمان به قدرت الهى، ارتباطات حسنه‌اى با امّت‌ها و ملّت‌ها. «بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ»

5- راه نجات يهود، يا ايمان آوردن به اسلام است؛ «بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ» يا عقد قرارداد با مسلمانان. «حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ»


«1». كافى، ج 2، ص 371.

جلد 1 - صفحه 585

6- عقيده، در عمل اثر دارد. «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ»

7- براى قوم يهود انبياى متعدّدى آمدند. «يَقْتُلُونَ الْأَنْبِياءَ»

8- گناه و تجاوز، زمينه‌ساز گناهان بزرگ‌ترى همچون كفر و پيامبركشى مى‌گردد.

«ذلِكَ بِما عَصَوْا ...»

9- آنچه از تجاوز و كفر بدتر است، اصرار بر كفر و تجاوز است. «كانُوا يَعْتَدُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ ما ثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ (112)

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 214

ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ: وضع كرده شده بر يهودان خوارى، كه آن هدر بودن نفس و مال و اهل است، به حيثيتى كه هرگز از ايشان منفك نگردد. يا مراد ضرب جزيه يا علامت مذلت و خوارى است بر ايشان، و قبل از اسلام هم يهود به مجوس جزيه مى‌دادند. پس ذلت لازم آنان باشد. أَيْنَما ثُقِفُوا: هر كجا يافت شوند، إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ‌: مگر در حالى كه تمسك يابند به ذمه و عهدى از خدا كه قبول جزيه است. وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ‌: و ذمه‌اى از مسلمانان. بنابراين در جميع احوال، ذلت و خوارى نفس، لازم ايشان است از هدر بودن نفس و مال و اهل، مگر آنكه متمسّك شوند به عهد خدا و عهد مسلمانان. و تسميه عهد به حبل، به جهت آنست كه امان، به آن بسته مى‌شود، چنانچه چيزى را به ريسمان ببندند.

وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ‌: و بازگشتند يهود به خشمى از خداى تعالى، يعنى سزاوار سخط و غضب الهى شدند، وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ: و لازم شد بر ايشان فقر و احتياج، يعنى احاطه كرده شد بر ايشان مسكنت، مانند احاطه خيمه بر اهل آن، و لذا يهود غالبا فقير هستند، و اغنياء آنها هم خود را فقير بنمايند براى تخفيف جزيه، و اين لزوم ذلت و مسكنت بى‌جهت نيست، بلكه: ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ‌: آن مسكنت و فقر، به سبب آنست كه از روى عناد و انكار، كافر مى‌شوند به آيات الهى كه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قرآن باشد، يا به احكام تورات كه مشتمل است بر صفات حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، يا معجزات آن حضرت باشد. وَ يَقْتُلُونَ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍ‌: و مى‌كشتند پيغمبران را در حالى كه به دين خودشان، كشتن انبياء، به غير حق و جايز نبود، و اين قبيح‌تر است از آنكه اعتقاد حقيت در قتل آنان داشته باشند. ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ‌: اين كفر به آيات و كشتن انبياء، به سبب آن بود كه نافرمانى نمودند از فرمان خدا و بودند كه تجاوز مى‌كردند از حدود الهى، زيرا اصرار به گناهان صغيره، موجب گناه‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 215

كبيره، و استمرار آن مؤدى به كفر خواهد شد.

تنبيه: آيه شريفه را اشاراتى است:

1- كفر به آيات الهى، موجب سخط و غضب سبحانى و ذلت و خوارى خواهد بود.

2- كشتن انبياء، مورد عقاب شديد حق تعالى، و باعث كفر است. و همچنين كشتن اولياء و اوصياى به حق بلكه كشتن مؤمنى به جهت ايمانش از روى عمد، سبب خلد در جهنم مى‌باشد؛ به صريح آيه شريفه: وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً (الخ).

3- چون يهود راضى به فعل پدران خود بودند يعنى كشتن انبياء، لذا نسبت قتل به ايشان داده شد. بنابراين كسانى كه راضى به فعل جماعتى باشند، شريك در آن فعل باشند. و احاديث بسيار در آن وارد شده، از جمله حديث رضوى عليه السّلام: و من غاب عن امر فرضى به كان كمن شهد و اتاه فرمود: و هر كه غائب باشد از امرى، پس راضى باشد به آن، مثل كسى است كه حاضر بوده و بجا آورده آن را. و حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: الرّاضى بفعل قوم كالدّاخل فيه معهم: «1» راضى شونده به فعل قومى، مثل كسى است كه داخل بوده با ايشان.

4- اصرار به گناهان صغيره، موجب ارتكاب كبيره؛ و استمرار آن بدون توبه، عاقبتش وخيم بلكه موجب كفر خواهد شد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ ما ثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ (112)

ترجمه‌

فرض شد بر آنها ذلت هر جا يافت شوند مگر تمسك جويند بوسيله از خدا و وسيله از خلق و بازگشتند بخشمى از خدا و احاطه كرد بر آنها درماندگى اين براى آنستكه آنها بودند به اين كه كافر ميشدند بآيات خدا و ميكشتند پيغمبران را بناحق اين براى آن بود كه نافرمانى كردند و بودند كه از حد تجاوز مينمودند..

تفسير

ذلت و خوارى تشبيه شده است بخيمه براى احاطه آن بايشان گويا چادر ذلت براى آنها زده شد در هر نقطه از نقاط كه باشند چون جان و مال و عرض آنها در معرض مخاطره است ماداميكه بجزيه دادن راضى نشوند و پس از رضايت هم اين ذلت بس است آنها را بعلاوه ذلت التزام بباطل و خسران دنيا و آخرت مگر آنكه متمسك شوند بوسيله خداوند كه قرآن است و وسيله خلق كه على ابن أبي طالب (ع) است چنانچه عياشى از حضرت صادق (ع) روايت نموده است و بنظر حقير اين روايت هم ناظر بحديث معروف از پيغمبر (ص) ميباشد كه كتاب و عترت دو حبل ممدود بين خالق و خلقند كه هرگز جدا نميشوند و اينكه در اين روايت اختصاص بحضرت ولايت پناهى داده شده براى اشرفيت و اوليت آنوجود مبارك است و الا معلوم است كه مراد عترت طاهره‌اند و اصل حبل در لغت بمعنى ريسمان است و اينكه بسبب و وسيله و زنهار و عهد و امر و امثال اينها اطلاق ميشود بر اشخاصيكه مأنوس باستنباط روح معنى از لغاتند مخفى نيست كه بمناسبت معنى اصلى است و ايندو رشته محكم چون از يك ديگر جدا نميشوند گويا بيكديگر تابيده شده‌اند و يك ريسمان بيشتر نيست و يكسر آن‌


جلد 1 صفحه 480

بدست خدا است و يكسر ديگر آن بدست خلق است لذا بدوا بخدا نسبت داده شده بعدا به خلق چنانچه در حديث نبوى معروف اشاره باين امر شده است و ممكن است چون قرآن كلام خدا است و هيچ نسبتى بخلق ندارد نسبت بخدا داده شده است و چون عترت در ظاهر از نوع بشرند و در واقع واسطه بين خلق و خالقند نسبت بمردم داده شده‌اند و بعضى گفته‌اند مراد توسل بامان خدا و امان مؤمنين و عهد خدا و عهد مومنين است كه عبارت از قبول جزيه بحكم الهى و ذمه و پناه دادن مسلمين است و بازگشت اين جماعت بغضب الهى است از روى استحقاق و اين ذلت و مسكنت را دچار شدند براى انكار آيات الهى و قتل پيغمبران بنا حق و اينكه راضى بفعل پدران خود بودند موجب شد كه بوبالش گرفتار شدند اگرچه موجودين در زمان خطاب مباشر قتل نبودند و در كافى و عياشى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه قسم بخدا انبيا را نكشتند بدستهاى خودشان لكن عمل باحكام آنها نكردند پس نسبت قتل و معصيت و تعدى بآنها داده شده است بنظر حقير منظور امام آنستكه بفرمايد اينها كه هستند از يهود اگر چه پيغمبرى را نكشتند لكن چون احكام انبيا و اخبار آنها را از ظهور پيغمبر آخر الزمان منكر شدند مثل آنستكه آنها را كشته باشند چون كشتن پيغمبر به عنوان پيغمبرى كشتن پيغام او است و اينكه نسبت ذلت و مسكنت بآنها داده شده در زمان پيغمبر (ص) كه واضح است و بعدا هم اگر خطاب شامل شود بملاحظه آنستكه اين ها هر قدر ثروت‌مند هم باشند گدا صفت و ذليلند و درمانده و پستند و بمقصود خودشان از انكار رسالت پيغمبر (ص) كه عزت و رياست دنيوى است نخواهند رسيد و اينكه مقيد فرموده است قتل انبيا را بناحق بودن با آنكه معلوم است براى آنستكه آنها خودشان هم معتقد بنا حق بودن آن بودند و اينكه معلل فرموده است قتل انبيا و كفر بآيات را بعصيان و تعدى براى اشاره بآنستكه تجاوز از حد منجر بمعصيت كبيره و كفر ميشود پس بايد شخص از ابتدا جلو نفس اماره را بگيرد تا بهيچ وجه آشنا با معصيت نشود و الا بتدريج ترقى ميكند تا انسانرا باسفل السافلين برساند خداوند توفيق زمامدارى نفس را بما عنايت فرمايد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ضُرِبَت‌ عَلَيهِم‌ُ الذِّلَّةُ أَين‌َ ما ثُقِفُوا إِلاّ بِحَبل‌ٍ مِن‌َ اللّه‌ِ وَ حَبل‌ٍ مِن‌َ النّاس‌ِ وَ باؤُ بِغَضَب‌ٍ مِن‌َ اللّه‌ِ وَ ضُرِبَت‌ عَلَيهِم‌ُ المَسكَنَةُ ذلِك‌َ بِأَنَّهُم‌ كانُوا يَكفُرُون‌َ بِآيات‌ِ اللّه‌ِ وَ يَقتُلُون‌َ الأَنبِياءَ بِغَيرِ حَق‌ٍّ ذلِك‌َ بِما عَصَوا وَ كانُوا يَعتَدُون‌َ (112)

زده‌ ‌شده‌ ‌بر‌ يهود ذلّة و خفّت‌ ‌هر‌ كجا ‌که‌ يافت‌ شدند مگر بحبل‌ و عهدي‌

جلد 4 - صفحه 318

‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ و قراردادي‌ ‌با‌ مردم‌ و رجوع‌ كردند بغضبي‌ ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ و زده‌ شد ‌بر‌ ‌آنها‌ زندگي‌ فقيرانه‌ و ‌لو‌ مال‌ كثير داشته‌ باشند و ‌اينکه‌ ذلّة و مسكنة ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ انبياء ‌را‌ كشتند بدون‌ جهت‌ و ‌اينکه‌ بواسطه‌ معاصي‌ ‌آنها‌ ‌است‌ و عداوت‌ ورزيدن‌ ‌آنها‌ ضُرِبَت‌ عَلَيهِم‌ُ الذِّلَّةُ ذلّة مقابل‌ عزّت‌ ‌است‌ و سكه‌ ذلّت‌ بنام‌ يهود خورده‌ ‌در‌ تمام‌ ملل‌ عالم‌ و ‌در‌ تمام‌ دول‌ دنيا ‌حتي‌ امروز ‌که‌ امريكا دارد حمايت‌ ‌از‌ اسرائيل‌ ميكند ‌از‌ باب‌ عزّت‌ ‌آنها‌ نيست‌ بلكه‌ ‌از‌ باب‌ عداوت‌ ‌با‌ دول‌ اسلامي‌ ‌است‌.

أَين‌َ ما ثُقِفُوا ‌هر‌ كجا دست‌ ‌بر‌ يهود پيدا كنند ‌در‌ ‌هر‌ مملكتي‌ بروند نزد اهل‌ ‌آن‌ مملكت‌ ذليل‌ترين‌ افراد هستند.

إِلّا بِحَبل‌ٍ مِن‌َ اللّه‌ِ عهد خداوندي‌ ‌که‌ جان‌ و مال‌ ‌آنها‌ محفوظ ‌باشد‌ ‌در‌ صورتي‌ ‌که‌ بشرائط ذمّه‌ عمل‌ نمايند.

وَ حَبل‌ٍ مِن‌َ النّاس‌ِ و قرار داد ‌با‌ ‌هر‌ دولتي‌ و ملتي‌ ‌که‌ چه‌ اندازه‌ كمك‌ دهند ‌که‌ ‌اگر‌ تخلف‌ ‌از‌ قرار داد كنند لباس‌ ذلّة ‌بر‌ قامت‌ ‌آنها‌ رسا ‌باشد‌.

وَ باؤُ بِغَضَب‌ٍ مِن‌َ اللّه‌ِ و رجوع‌ ‌آنها‌ بغضب‌ الهي‌ ‌است‌، ‌در‌ سوره‌ حمد گفتند المَغضُوب‌ِ عَلَيهِم‌ يهود هستند و ضالّين‌ نصاري‌، و غضب‌ الهي‌ ‌از‌ تمام‌ عقوبات‌ و عذابها سخت‌تر ‌است‌ و هيچگونه‌ تداركي‌ ندارد ‌حتي‌ احدي‌ قدرت‌ ‌بر‌ شفاعت‌ ندارد چنانچه‌ رضاي‌ الهي‌ ‌از‌ تمام‌ مثوبات‌ بالاتر ‌است‌ وَ رِضوان‌ٌ مِن‌َ اللّه‌ِ أَكبَرُ.

وَ ضُرِبَت‌ عَلَيهِم‌ُ المَسكَنَةُ زندگاني‌ ‌آنها‌ زندگاني‌ فقيرانه‌ ‌است‌ و ‌لو‌ مليونر باشند ‌هم‌ ‌از‌ جهت‌ خوراك‌ و لباس‌ و مسكن‌ بلكه‌ صورت‌ ‌آنها‌ و كسافت‌ روي‌ و نكبت‌ بدن‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ظاهر ‌است‌.

ذلِك‌َ بِأَنَّهُم‌ كانُوا يَكفُرُون‌َ بِآيات‌ِ اللّه‌ِ ‌با‌ اينكه‌ آيات‌ الهيه‌ ‌را‌ مشاهده‌ مينمودند و يقين‌ پيدا ميكردند چه‌ ‌در‌ زمان‌ موسي‌ و عيسي‌ و چه‌ ‌در‌ زمان‌ نبي‌ اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌مع‌ ‌ذلک‌ ‌از‌ روي‌ لجاج‌ و عناد و عصبيت‌ كافر ميشدند

جلد 4 - صفحه 319

وَ يَقتُلُون‌َ الأَنبِياءَ ‌که‌ شرحش‌ ‌در‌ سوره‌ بقره‌ گذشت‌ ‌که‌ چه‌ اندازه‌ ‌از‌ انبياء بني‌ اسرائيل‌ ‌را‌ كشتند ‌ يا ‌ زنده‌ زير خاك‌ كردند ‌ يا ‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ آب‌ جوش‌ طبخ‌ كردند بغير حق‌ّ ‌با‌ اينكه‌ انبياء جز ارشاد و هدايت‌ مقصودي‌ نداشتند و هيچگونه‌ توقع‌ مادّي‌ نداشتند و اجر رسالت‌ ‌از‌ ‌آنها‌ نميخواستند و هيچگونه‌ تقصير ‌بر‌ گردن‌ ‌آنها‌ نتوانستند ثابت‌ كنند.

ذلِك‌َ بِما عَصَوا فقط منشأ قتل‌ انبياء طغيان‌ و سركشي‌ و سرپيچي‌ ‌از‌ اوامر و نواهي‌ الهي‌ ‌بود‌.

وَ كانُوا يَعتَدُون‌َ ‌ يا ‌ ‌از‌ تعدّي‌ و تجاوز ‌از‌ حدّ ‌خود‌ بواسطه‌ كبر و نخوت‌ و عصبيت‌ بوده‌ ‌که‌ زير بار اطاعت‌ نميرفتند و ‌آنها‌ ‌را‌ مقدم‌ ‌بر‌ ‌خود‌ نميدانستند ‌ يا ‌ ‌از‌ باب‌ عداوت‌ و كينه‌ و بغضي‌ ‌که‌ ‌با‌ انبياء داشتند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 112)- سوم: آنها هیچ گاه روی پای خود نمی‌ایستند، و همواره ذلیل و بیچاره خواهند بود، مگر این که در برنامه خود تجدید نظر کنند و راه خدا پیش گیرند یا به دیگران متوسل شوند و موقتا از نیروی آنها استفاده کنند (ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ ما ثُقِفُوا).

طولی نکشید که این سه وعده و بشارت آسمانی در زمان خود پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله تحقق یافت.

سپس در ذیل این جمله می‌فرماید: تنها در دو صورت است که می‌توانند این مهر ذلت را از پیشانی خود پاک کنند، نخست «بازگشت و پیوند با خدا و ایمان به آیین راستین او» (إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ).

«و یا وابستگی به مردم و اتکاء به دیگران» (وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ).

بنابراین، یا باید در برنامه زندگی خود تجدید نظر کنند و به سوی خدا باز گردند و خاطره خیال شیطنت و کینه‌توزی را از افکار خود بشویند، و یا از طریق وابستگی به این و آن به زندگی نفاق آلود خود ادامه دهند.

سپس قرآن به ذلّتی که یهود بدان گرفتار آمده اشاره کرده، می‌گوید: «و در خشم خدا مسکن گزیده‌اند، و مهر بیچارگی بر آنها زده شده» (وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الْمَسْکَنَةُ).

به این ترتیب یهود بر اثر خلافکاریها نخست از طرف دیگران مطرود شدند و به خشم خداوند گرفتار آمدند و سپس تدریجا این موضوع به صورت یک صفت ذاتی «احساس حقارت» در آمد.

در پایان آیه دلیل این سرنوشت شوم یهودیان را بیان می‌کند، می‌فرماید: اگر آنها به چنین سرنوشتی گرفتار شدند، نه به خاطر نژاد و یا خصوصیات دیگر آنهاست، بلکه به خاطر اعمالی است که مرتکب می‌شدند، «چرا که آنها به آیات خدا کفر می‌ورزیدند» (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ).

و دوم این که: اصرار در کشتن رهبران الهی و پیشوایان خلق و نجات دهندگان بشر یعنی انبیای پروردگار داشتند «و پیامبران را به ناحق می‌کشتند» (وَ یَقْتُلُونَ

ج1، ص321

الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ)

.و سوم این که: آلوده به انواع گناهان مخصوصا ظلم و ستم و تعدی به حقوق دیگران و تجاوز به منافع سایر مردم بوده‌اند و اگر چنین ذلیل شدند «به خاطر آن است که گناه کردند و به حقوق دیگران تجاوز می‌نمودند» (ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ).

و مسلما هر قوم و ملتی که دارای چنین اعمالی باشند سرنوشتی مشابه آنها خواهند داشت.

نکات آیه

۱- ذلّتِ همیشگى اهل کتاب (یهود)، سرنوشت محتوم آنان (ضُربت علیهم الذّلّة أین ما ثقفوا)

۲- به ذلّت کشانیدن اهل کتاب (یهود) در هر زمان و مکان، وظیفه اهل ایمان (ضُربت علیهم الذّلّة أین ما ثقفوا) بنابر اینکه جمله «ضربت علیهم ... »، به قرینه استثناى «الّا بحبل ... » و جمله «این ما ثقفوا»، تعیین وظیفه باشد، و نه اِخبار از یک امر خارجى.

۳- رهایى اهل کتاب (یهود) از ذلّت، در گرو رابطه با خدا یا وابستگى به دیگر مردمان (ضُربت علیهم الذّلّة ... إلّا بحبل من اللّه و حبل من الناس) جمله «حبل من الناس»، بنابر احتمالى وابسته شدن به مردمان و عدم استقلال معنا شده است.

۴- اهل کتاب (یهود)، همواره مبتلا به ذلت یا وابستگى و عدم استقلال (ضُربت علیهم الذّلّة ... الّا بحبل من اللّه و حبل من الناس)

۵- رهایى اهل کتاب (یهود) از ذلت، در گرو گرایش آنان به اسلام و یا بستن پیمان نامه اى با جامعه اسلامى (پذیرش حاکمیت جامعه اسلامى و شرایط ذمّه) (ضُربت علیهم الذّلّة ... الّا بحبل من اللّه و حبل من الناس) بنابر اینکه «حبل من الناس»، رابطه و تعهّد با جامعه اسلامى باشد; به قرینه اینکه در سیاق «حبل من اللّه» قرار گرفته است.

۶- مسلمانان موظّف به رعایت حقوق اهل کتاب (احترام به حقوق آنان)، در صورت گرایش آنان به اسلام و یا پذیرش عهدنامه با جامعه اسلامى (ضُربت علیهم الذّلّة أین ما ثقفوا الّا بحبل من اللّه و حبل من الناس) بنابر اینکه «ضربت» در مقام تشریع باشد و «الّا»، دو مورد را استثنا کند: گرایش به اسلام; و پذیرش پیمان نامه با مسلمین.

۷- لزوم پایبندى مسلمانان، به قراردادهاى جامعه اسلامى با دیگر جوامع (ضُربت علیهم الذّلّة ... الّا بحبل من اللّه و حبل من الناس) «و حبل من الناس»، در برداشت فوق به معناى قرارداد مسلمین با اهل کتاب است و آیه فوق بیانگر این است که در صورت قرارداد، نباید متعرض آنها شد.

۸- اهل کتاب (یهود)، هموارکننده غضب الهى بر خویشتن (و باءُو بغضب من اللّه)

۹- درماندگى و ناتوانى شدید اهل کتاب (یهود)، سرنوشت محتوم آنان (و ضربت علیهم المسکنة)

۱۰- اهل ایمان، موظّف به جلوگیرى از توسعه و رشد اقتصادى اهل کتاب (یهود)، تا مرحله به مسکنت و درماندگى کشانیدن آنان (و ضربت علیهم المسکنة) بنابر اینکه جمله «ضربت ... »، تشریعى باشد نه اِخبار از امر خارجى.

۱۱- کفر مستمر یهود به آیات الهى و کشتن نارواى پیامبران، موجب ذلت، درماندگى و گرفتارى آنان به غضب الهى (ضربت علیهم الذّلّة ... و باءُو بغضب من اللّه و ضربت علیهم المسکنة ذلک بانّهم کانوا یکفرون بئایت اللّه و یقتلون الانبیاء بغیر حقّ)

۱۲- عصیان یهود و تعدّى و تجاوز مستمر آنان، موجب ذلت، درماندگى و گرفتارى آنان به غضب الهى (ضربت علیهم الذّلّة ... ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون) بنابر اینکه «ذلک بما عصوا»، اشاره به ذلّت و ... باشد.

۱۳- تأثیر گرایشهاى اعتقادى و رفتارى انسانها، در سرنوشت آنان (ضربت علیهم الذّلّة ... ذلک بانّهم کانوا یکفرون ... ذلک بما عصوا)

۱۴- اهل کتاب (یهود)، با علم به ناحق بودن قتل انبیاء، آنان را مى کشتند.* (و یقتلون الانبیاء بغیر حقّ) چون تصوّر حق بودن قتل انبیا نمى رود، لذا مى توان گفت که قید «بغیر حق»، اشاره باشد به اینکه قاتلین مى دانستند که قتل انبیا، حق نیست.

۱۵- بعثت پیامبرانى متعدّد، براى اهل کتاب (و یقتلون الانبیاء بغیر حقّ)

۱۶- کفر، جنایت و تجاوز، سیره دائمى اهل کتاب (یهود) ذلک بانّهم کانوا یکفرون بئایت اللّه و یقتلون ... و کانوا یعتدون فعل مضارع پس از فعل ماضى از ماده «کَوْنْ» دلالت بر استمرار دارد.

۱۷- عصیان اهل کتاب (یهود) و تجاوز مداومشان، باعث کفرشان به آیات الهى و کشتن پیامبران (ذلک بانّهم کانوا یکفرون بئایت اللّه ... ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون) بنابر اینکه مشارالیه «ذلک بما عصوا»، کفر به آیات الهى و کشتن پیامبران باشد.

۱۸- گناه، عصیان، تعدّى و تجاوز مداوم، موجب کفر به آیات الهى (بانّهم کانوا یکفرون بئایت اللّه و یقتلون الانبیاء بغیر حقّ ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون) بنابر اینکه مشارالیه «ذلک» در «ذلک بما عصوا»، کفر به آیات الهى باشد.

۱۹- گناه و اصرار بر آن، موجب ارتکاب گناهان بزرگتر (کانوا یکفرون بئایت اللّه و یقتلون الانبیاء بغیر حقّ ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون) بنابر اینکه مشارالیه «ذلک بما عصوا»، کفر به آیات و قتل انبیا باشد و این دو گناه بزرگ، معلول اصرار بر گناهان خفیفترى است که «عصوا» و «یعتدون» اشاره به آنهاست.

۲۰- هشدار خداوند به پرهیز از گناه، تجاوز و کفر به آیات الهى (ذلک بانّهم کانوا یکفرون ... ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون) بیان علت ذلّتها و گرفتاریهاى یهود، هشدارى است به تمام مرتکبین گناه.

۲۱- تقویت روحیه اهل ایمان، با بیان وضعیّت نکبت بار و ننگین اهل کتاب (یهود) (و إن یقتلوکم ... ثمّ لا ینصرون. ضربت علیهم الذّلّة أین ما ثقفوا الّا بحبل من اللّه و حبل من النّاس ... و ضربت علیهم المسکنة) بیان ذلّت و مسکنت یهود، پس از اشاره به ستیزه جویى آنان، مى تواند براى تقویت روحیه اهل ایمان باشد.

روایات و احادیث

۲۲- یهود با افشاى اسرار پیامبران، شریک جُرم قاتلان آنان (و یقتلون الانبیاء بغیر حقّ) امام صادق (ع) در تفسیر آیه «و یقتلون الانبیاء بغیر حق»، فرمود: ... و لکن اذاعوا سرّهم و افشوا علیهم فقتلوا.[۱]

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: تکذیب آیات خدا ۱۷، ۲۰; کفر به آیات خدا ۱۱، ۱۸، ۲۰
  • اسلام: آثار اقرار به اسلام ۵، ۶
  • اللّه: غضب اللّه ۸، ۱۱، ۱۲ ; هشدارهاى اللّه ۲۰
  • انبیا:۱۵، ۱۷، ۲۲ قتل انبیا ۱۵، ۱۷، ۲۲ ۱۴ ; کیفر انبیا ۱۵، ۱۷، ۲۲ ۱۱
  • انسان: سرنوشت انسان ۱۳
  • اهل کتاب:۵، ۶، ۱۰ آزادى اهل کتاب ۵، ۶، ۱۰ ۵، ۶ ; انبیاى اهل کتاب ۵، ۶، ۱۰ ۱۵ ; تجاوزگرى اهل کتاب ۵، ۶، ۱۰ ۱۷ ; ذلّت اهل کتاب ۵، ۶، ۱۰ ۱، ۲، ۳، ۴، ۹، ۲۱ ; سرنوشت اهل کتاب ۵، ۶، ۱۰ ۱، ۹ ; ظلم اهل کتاب ۵، ۶، ۱۰ ۱۶ ; کفر اهل کتاب ۵، ۶، ۱۰ ۱۶ ; کینه‌توزى اهل کتاب ۵، ۶، ۱۰ ۱۴ ; معاهده با اهل کتاب ۵، ۶، ۱۰ ۵، ۶، ۷ ; مغضوبیت اهل کتاب ۵، ۶، ۱۰ ۸
  • ایمان: آثار ایمان ۱۳
  • تقویت روحیه: عوامل تقویت روحیه ۲۱
  • ذلّت:۲، ۴، ۹، ۲۱ عوامل ذلّت ۲، ۴، ۹، ۲۱ ۱۱، ۱۲ ; عوامل رهایى از ذلّت ۲، ۴، ۹، ۲۱ ۳، ۵
  • ظلم:۱۶ آثار ظلم ۱۶ ۱۷، ۱۸
  • عمل: آثار عمل ۱۳
  • عصیان: آثار عصیان ۱۲، ۱۷، ۱۸
  • کافران: شیوه برخورد با کافران ۱۰
  • کفر:۱۱، ۱۶، ۱۸، ۲۰ آثار کفر ۱۱، ۱۶، ۱۸، ۲۰ ۱۱ ; عوامل کفر ۱۱، ۱۶، ۱۸، ۲۰ ۱۷، ۱۸
  • گناهان کبیره:۱۹
  • گناه: آثار گناه ۱۸ ; اصرار بر گناه ۱۹ ; عوامل گناه ۱۹
  • مسلمانان:۶، ۱۰
  • معاهدات بینخالمللى:۷
  • مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۲، ۱۰
  • یهود: تجاوزگرى یهود ۱۲، ۱۶، ۱۷ ; ذلت یهود ۱، ۲، ۳، ۴، ۹، ۲۱ ; سرنوشت یهود ۱، ۹ ; عصیان یهود ۱۲ ; ظلم یهود ۱۶ ; کفر یهود ۱۱، ۱۶ ; کینه‌توزى یهود ۱۴ ; مغضوبیت یهود ۸، ۱۱، ۱۲ ; یهود و قتل انبیا ۱۷، ۲۲

منابع

  1. اصول کافى، ج ۲، ص ۳۷۱ ; تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۱۹۶، ح ۱۳۲.