المائدة ١٠١
ترجمه
المائدة ١٠٠ | آیه ١٠١ | المائدة ١٠٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا تَسْئََلُوا عَنْ أَشْیَآءَ ...»: هنگامی که آیه (أَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ) نازل گردید، اصحاب پیغمبر فهمیدند که اجل آن حضرت نزدیک شده است. لذا شتابزده سؤالاتی درباره چیزهائی میکردند که به وقوع پیوسته و از آنها سخن نرفته بود. پیغمبر ترسید که این پرسشها باعث نزول احکام و ایجاد تکالیف فراوان و باعث دردسر آنان شود. این بود ایشان را از این امر بازداشت، و به دنبال آن نهی آسمانی نیز شرف نزول یافت. آیه فوق به هیچ وجه راه سؤالات منطقی و آموزنده و سازنده را به روی مردم نمیبندد (نگا: نحل / ) بلکه منحصراً مربوط به سؤالات نابجا و جستجو از اموری است که نه تنها مورد نیاز نیست، بلکه مکتومماندن آنها بهتر و حتّی گاهی لازم است (نگا: بقره / از قبیل: نقشههای جنگی، طرحهای مبارزات اجتماعی، نقطهضعفهای مردم، پنهانداشتن بیماریهای سخت و هراسناک از شخص بیمار، مخفیماندن اوضاع و احوال مردگان و سرنوشت آینده ما و دیگران و ...
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۰۲ - ۱۰۱ ، سوره مائده
- نهى از پرسش درباره امورى كه خداى تعالى دريچه علم به آنها را با اسباب عادىبسته است
- جواب هائى كه در مورد ابهام و اشكال در آهى ۶ ((لا تساءلوا عن اشياء...)) داده شده است
- مراد از ((اشياء)) كه در آيه شريفه سؤ ال از آنها ممنوع شده ، جزئيات مربوط به احكامدين است
- (رواياتى در ذيل آيه : ((لا تساءلوا عن اشياء...)) و مذمت سؤال كردن بسيار و بيجا)
نکات آیه
۱- خداوند برخى از احکام و معارف دینى را مسکوت گذاشته و براى مردمان تبیین نکرده است. (لاتسئلوا عن اشیاء ... عفا اللّه عنها) جمله شرطیه «ان تبدلکم تسؤکم» صفت براى «اشیاء» است وجمله «عفا اللّه عنها» بیانگر این است که آن اشیاء توصیف شده، احکام و معارفى نمى باشند که خداوند آنها را مسکوت گذاشته و تبیین نکرده است بنابراین «لاتسئلوا ...» یعنى از احکام و معارف و موضوعات دینى که خداوند بیان نکرده، سؤال نکنید زیرا آگاهى به آنها مایه ناراحتى شما مى گردد.
۲- پرسش از معارف و احکام ناگفته از سوى خداوند، مورد نهى الهى (لاتسئلوا عن اشیاء ... عفا اللّه عنها) «عفو» در لغت به معناى مستور کردن است و مراد از مستور کردن اشیاء، بیان نکردن آنهاست. و مقصود از «اشیاء» به قرینه «و ان تسئلوا عنها حین ینزل القرآن» مسائلى است که در راستاى هدف قرآن (هدایت بشر) قرار دارد که همان احکام و معارف الهى است. و آیه بعد که گروهى را به دلیل انکار آن اشیاء کافر نامیده مؤید این است که مراد از «اشیاء» معارف الهى باشد.
۳- شناخت برخى مجهولات آثار ناخوشایند و زیانبارى دارد. (لاتسئلوا عن اشیاء ان تبدلکم تسؤکم)
۴- عدم تبیین برخى حقایق از سوى خداوند، به مصلحت جامعه انسانى است. (لاتسئلوا عن اشیاء ان تبدلکم تسؤکم)
۵- انسان موظف به تعدیل حس کنجکاوى خویش مى باشد. (لاتسئلوا عن اشیاء ان تبدلکم تسؤکم)
۶- سختى امتثال پاره اى از احکام، مانعى براى تشریع آن احکام (لاتسئلوا عن اشیاء ان تبدلکم تسؤکم ... عفا اللّه عنها) چنانچه مراد از اشیاء مورد عفو، احکام الهى باشد مقصود از ناراحتى مکلفان دشوارى انجام آنها خواهد بود.
۷- خداوند پاسخ گوى پرسشهاى مردم، به هنگام نزول قرآن، گرچه موجب ناخشنودى آنان گردد. (لاتسئلوا عن اشیاء ... و إن تسئلوا عنها حین ینزل القرءان تبدلکم) به مقتضاى اینکه ضمیر در «عنها»به اشیاء توصیف شده به «ان تبدلکم تسؤکم» بر مى گردد مى توان گفت آن اشیاء و احکام هر چند به خاطر دشوارى آنها بر مکلفان بیان نشده است لکن اگر به هنگام نزول قرآن مورد سؤال قرار گیرد، بیان خواهد شد.
۸- زمان و حالت نزول وحى داراى خصوصیتى ویژه مى باشد. (و إن تسئلوا عنها حین ینزل القرءان تبدلکم)
۹- قرآن به صورت تدریجى بر پیامبر (ص) نازل شده است. (ان تسئلوا عنها حین ینزل القرءان تبدلکم) چنانچه نزول قرآن دفعى باشد، پرسش و پاسخ در هنگام نزول آن، امکان پذیر نبود.
۱۰- اهل ایمان نسبت به احکامى که پاسخ آنها در قرآن و سنت نیامده، تکلیفى ندارند (لاتسئلوا عن اشیاء ... عفا اللّه عنها)
۱۱- بیان نکردن و مکلف نساختن مردم به پاره اى از احکام، پرتوى از عفو و گذشت خداوند (لاتسئلوا عن اشیاء ... عفا اللّه عنها و اللّه غفور حلیم) هرگاه فعل «عفى» با «عن» متعدى شود متعلق محذوفى براى «عن» در نظر گرفته مى شود یعنى «عفى صارفاً عنه» (مفردات راغب.) و صرف نظر کردن خداوند از ایجاد تکلیف، تفضل او به بندگان است. توصیف خداوند به «غفور» در ذیل آیه مى تواند ناظر به این جهت باشد.
۱۲- خداوند غفور (بسیار آمرزنده) و حلیم (بردبار) است. (و اللّه غفور حلیم)
۱۳- خداوند آمرزنده گناه مترتب بر پرسشهاى بیجا تا پیش از تحریم آن* (لاتسئلوا عن اشیاء ... و اللّه غفور حلیم) توصیف خداوند به «غفور» پس از بیان نهى از پرسشهاى بیجا مى تواند ناظر به آمرزش گناه کسانى باشد که تا پیش از بیان نهى، چنین سؤالاتى را مطرح کرده بودند.
۱۴- خداوند بردبار با بندگان، و فرصت دهنده به ایشان براى بازگشت از خطاهاى خویش* (و اللّه غفور حلیم) برداشت فوق از ارتباط بین «غفور» و «حلیم» به دست مى آید یعنى خداوند سریعاً گنهکاران را مؤاخذه نخواهد کرد بلکه به آنان فرصت خواهد داد تا زمینه هاى جلب مغفرت الهى را براى خویش فراهم کنند.
موضوعات مرتبط
- احکام: تبیین احکام ۱، ۱۱ ; ملاک تشریع احکام ۶ ; موانع تشریع احکام ۶
- اسماء و صفات: حلیم ۱۲ ; غفور ۱۲
- انسان: مسؤولیت انسان ۵ ; مصالح انسان ۴
- پرسش: حرام ۱۳ ; ممنوع پرسش ۲ ; پرسش و پاسخ ۷ ; گناه پرسش بیجا ۱۳
- تکلیف: سهولت تکلیف ۶ ; محدوده تکلیف ۱۰، ۱۱
- حقایق: تبیین حقایق ۴
- خدا: آمرزش خدا ۱۳ ; علم خدا ۱۴ ; عفو خدا ۱۱ ; مهلت خدا ۱۴ ; نواهى خدا ۲
- دین: پرسش از مجهولات دین ۲ ; تشریع تعالیم دین ۱
- زیان: عوامل زیان ۳
- سختى: آثار سختى ۶
- سنت: نقش سنت ۱۰
- قرآن: نزول تدریجى قرآن ۹ ; نزول قرآن ۷ ; نقش قرآن ۱۰
- کنجکاوى: تعدیل کنجکاوى ۵
- گناه: آمرزش گناه ۱۳ ; پشیمانى از گناه ۱۴
- مجهولات: آثار علم به مجهولات ۳
- مردم: ارزش ناخوشایندى مردم ۷
- مؤمنان: تکالیف مؤمنان ۱۰
- وحى: وقت نزول وحى ۸