الزخرف ٨٥
کپی متن آیه |
---|
وَ تَبَارَکَ الَّذِي لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ |
ترجمه
الزخرف ٨٤ | آیه ٨٥ | الزخرف ٨٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَبَارَکَ»: (نگا: اعراف / ، مؤمنون / ، فرقان / و و ). «عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ»: آگاهی از قیامت ویژه او است و تنها او از وقوع رستاخیز و شروع قیامت مطّلع است و بس.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ تَبارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «85»
بلند مرتبه است، آن كه حكومت آسمانها و زمين و آنچه ميان آنهاست براى اوست و آگاهى از قيامت مخصوص اوست و به سوى او باز گردانده مىشويد.
نکته ها
«تَبارَكَ» از «بركات» به معناى تعالى است، يعنى خداوند بلند مرتبه است.
در قرآن، نه مرتبه خداوند با عبارتِ «تَبارَكَ» توصيف شده است.
در اين آيه و آيه قبل هشت كمال براى خداوند مطرح است تا اعتقاد به فرزند داشتن و ساير آنچه به ناحقّ دربارهى خداوند توصيف مىكنند برطرف شود.
جلد 8 - صفحه 480
پیام ها
1- حاكميّت خداوند يگانه بر نظام هستى، پاينده و زوالناپذير است. «تَبارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ»
2- خداوند از هر گونه نقص منزّه و در برابر هر گونه كمال مبارك است. سُبْحانَ ...
تَبارَكَ ...
3- در برابر كج فهمى ديگران بايد از مقدّسات تجليل كرد. تَبارَكَ الَّذِي لَهُ ...
4- خداوند هم مبدأ است و هم مقصد. لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ... إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
5- جز خدا هيچ كس از زمان وقوع قيامت آگاه نيست. «وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ»
6- احضار مردم در قيامت هم عمومى است و هم اجبارى. «إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ تَبارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (85)
وَ تَبارَكَ الَّذِي: و بزرگوار و دائم البركات است آن خدائى كه، لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: مر او راست بخاصه پادشاهى آسمانها و زمينها، وَ ما بَيْنَهُما: و آنچه ميان آسمانها و زمينها است از اهويه و غير آن، يعنى حكم سبحانى بر همه اجزاى مكونات جارى است، پس ذاتى كه جميع مكونات علوى و سفلى در تحت تصرف او باشد، مستغنى خواهد بود از اتخاذ ولد. وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ: و نزد او است دانستن ساعتى كه در آن قيامت قايم شود، وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ: و بسوى او باز گرديده شويد در آن روز به جهت جزاى اعمال و سزاى اقوال.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ كانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ (76) وَ نادَوْا يا مالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُمْ ماكِثُونَ (77) لَقَدْ جِئْناكُمْ بِالْحَقِّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ (78) أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ (79) أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ (80)
قُلْ إِنْ كانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدِينَ (81) سُبْحانَ رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ (82) فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ (83) وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ (84) وَ تَبارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (85)
ترجمه
و ستم نكرديم آنها را ولى بودند آنها ستمكاران
و ندا كنند اى مالك بخواه تا حكم كند بر ما بمرگ پروردگار تو گويد همانا شما درنگ كنندگانيد
بتحقيق آورديم براى شما حق را ولى بيشتر شما حقّ را ناخوش دارندگانيد
بلكه محكم گردانيدند امرى را پس همانا ما محكم گردانندگانيم
آيا ميپندارند كه ما نميشنويم سخن درونى و گفتار محرمانه بيرونى آنها را آرى و فرستادگان ما نزد آنها مينويسند
بگو اگر بود براى خداوند فرزندى پس من اوّلين عبادت كنندگانم
منزّه است پروردگار آسمانها و زمين و پروردگار عرش از آنچه وصف ميكنند
پس واگذارشان فرو روند در درياى جهالت و بازى كنند تا ملاقات كنند روزشان را كه وعده داده ميشوند
و او است آنكه در آسمان معبود است و در زمين معبود و او درست كردار دانا است و برتر است
آنكه مرا و را است پادشاهى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است و نزد او است علم به قيامت و بسوى او باز گردانيده ميشويد.
جلد 4 صفحه 616
تفسير
خداوند متعال در تعقيب آيات سابقه كه متعرّض عذاب كفّار و فجّار شده بود ميفرمايد ما بآنها ستم ننموديم چون ما عادليم و كسى را بى سببى عذاب نميكنيم ولى آنها ستم نمودند بر پيغمبر ما و آل اطهار او و ما آنها را مجازات مينمائيم و چون مأيوس از نجات و رهائى از عذابند بمالك دوزخ كه مدير امور آن است از جانب خداوند بآواز بلند از شدّت عذاب خطاب نمايند كه ميخواهيم از تو بخواهى از خدا ما را مرگ دهد و گفتهاند بعد از هزار سال مالك جواب ميدهد بايد شما هميشه در جهنّم بمانيد و خدا ميفرمايد ما حقّ را بتوسط پيغمبر بشما ارائه داديم ولى شما از حقّ بدتان مىآمد و قمّى ره فرموده مراد از حقّ ولايت امير المؤمنين عليه السّلام است بلكه اصرار و ابرام نمودند در انكار حق و مخالفت با اهل آن ما هم اصرار و ابرام مينمائيم در عذاب و جزاى آنها اينها گمان ميكنند كه ما سخنان درونى و گفتگوهائى را كه محرمانه با هم مينمايند در خارج براى ضديّت با خانواده رسالت و كوتاه نمودن دست ايشانرا از اجراى او امر حق نميشنويم و بيايد در سوره محمد (ص) انشاء اللّه تعالى از امام صادق عليه السّلام كه اين آيه در باره ايشان نازل شده و اينجا قمّى ره فرموده مراد معاهده آنها است در كعبه كه نگذارند امارت باهل بيت پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم برسد ولى غافلند از آنكه خداوند همه جا حاضر و ناظر و شنوا است و ملائكه مأمور بنوشتن اعمال و اقوال بندگان تمام سخنان آنها را ثبت و ضبط مينمايند و چون مشركين مكّه و يهود و نصارى هر يك بنحوى قائل بودند كه خداوند اولاد دارد به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله دستور داده شد كه بفرمايد اگر خدا فرزند داشت من كه اوّل عبادت كنندگان خدا بودم و معرفتم باو بيش از همه بود منكر نميشدم ولى من ميگويم خدا منزّه از ولد و والد و همسر و همتا و شريك است اين معنى بنظر حقير رسيد ولى مفسّرين هر يك معناى ديگرى نمودهاند كه حاجت بذكر آنها نيست و قمّى ره فرموده مراد آنستكه من اوّل عار دارندگانم كه براى خدا ولد باشد و مؤيّد اينمعنى آنستكه بعضى بجاى العابدين العبدين قرائت نمودهاند چون آن بمعناى بىرغبتان و ننگ و عار دارندگان است و در منتهى الارب يكى از معانى عابد را مرد با ننگ و عار ذكر نموده و نقل كرده كه بعضى عابدين در اين آيه را باين معنى دانستهاند و بنابر اين
جلد 4 صفحه 617
مراد ننگ و عار داشتن از عبادت چنين خدائى است و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد از عابدين جاحدين است و تأويل در اين قول باطنش ضدّ ظاهر است كه شايد اشاره به بيان حقير باشد و انصاف آنستكه ظاهر آيه شريفه هم اشكالى ندارد چون مفاد قضيّه شرطيّه اخبار از ملازمه است يعنى اگر خدا ولدى داشت من اوّل عبادت كنندگان آن ولد بودم براى عبادت و تعظيم والدش ولى من نيستم و عبادت نميكنم جز خدا را پس معلوم ميشود كه او ولد ندارد و محتمل است تأويل بعار و انكار براى رفع زنندگى آن بنظر عاميانه شده باشد و اللّه تعالى و امنائه اعلم بحقائق آياته و تنزيه فرموده است خداوند خود را از آنچه اثبات مينمايند كفار براى او از ولد و شريك چون خالق آسمانها و زمين و عرش كه مكرّر مراد از آن بيان شده در ضمن آية الكرسى و غيرها بىنياز از اتّخاذ ولد و شريك است و امر فرموده است به پيغمبر خود كه آنها را بحال خودشان واگذار فرمايد تا در درياى جهالت و نادانى و محيط سفاهت و شهوت رانى غوطهور شوند و در دنياى فانى بلهو و لعب مشغول گردند تا قيامت كه نتيجه اعمال خودشان را مشاهده نمايند و خداوند مستحق پرستش و ستايش است در آسمان و زمين و چون عبادت اهل آسمان و زمين هر كدام بحسب حال خودشان است و تفاوت دارد كلمه آله تكرار شده و تمام افعال او از روى علم و حكمت است و برتر و بالاتر است از آنكه وصف شود خداوندى كه سلطنت حقّه آسمانها و زمين و ما بين آن دو از آن او است و بركات او متّصل و دائم است بر اهل آنها و مانع و مزاحم و معارضى براى او نيست و علم بروز قيامت و موعد معيّن آن مخصوص باو است و بازگشت تمام خلق باو و حكم او است در آنروز و مكرّر ذكر شده است چگونگى آن و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده است كه بجاى يا مالك يا مال بترخيم و حذف حرف آخر قرائت فرموده و گفتهاند مشعر است بضعف كفّار از اداء كلمه بتمامى و آيات اخيره تماما مثبت توحيد است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ تَبارَكَ الَّذِي لَهُ مُلكُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ ما بَينَهُما وَ عِندَهُ عِلمُ السّاعَةِ وَ إِلَيهِ تُرجَعُونَ (85)
جلد 16 - صفحه 63
و تبارك و تعالي است آن خداوندي که از براي او است ملك آسمانها و زمين و ما بين اينکه دو و نزد او است علم ساعة که قيامت باشد و به سوي او است بازگشت شماها.
وَ تَبارَكَ داراي جميع خوبيها است ذاتا و صفة و افعالا و جميع بركات از ناحيه او است و عظمت و كبريايي مختص بذات او است.
الَّذِي لَهُ مُلكُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ خالق و متصرف و نگهبان آنها است هر نوع مشيتش تعلق بگيرد بدون مانع و رادعي.
وَ ما بَينَهُما و آنچه بين آسمان و زمين است و آنچه در آسمانها و زمين است و آنچه در عرش و ما فوق عرش عالم مجردات و بالجمله «له ملكوت کل شيء» بلا استثناء فَسُبحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيءٍ- يس آيه 83- قُل مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيءٍ- مؤمنون آيه 90.
وَ عِندَهُ عِلمُ السّاعَةِ از علوم مختصه بذات اقدس او است و احدي غير از او نميداند علم الساعة را که قيامت باشد.
وَ إِلَيهِ تُرجَعُونَ بازگشت تمام ممكنات بسوي او است وَ لِلّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ- آل عمران آيه 176- حديد آيه 10.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 85)- در چهارمین و پنجمین توصیف، از برکات فراوان و دائم وجود او و مالکیتش نسبت به آسمانها و زمین سخن میگوید، میفرماید: «پر برکت و زوال ناپذیر است کسی که مالک آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است میباشد» (وَ تَبارَکَ الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما).
و بالاخره در ششمین و هفتمین توصیف میافزاید: «آگاهی از قیام قیامت مخصوص ذات اوست، و همگی به سوی او باز گردانده میشوید» (وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ).
بنابر این اگر خیر و برکتی میخواهید از او بخواهید نه از بتها چرا که سرنوشت شما در قیامت به دست اوست، و مرجع شما در آن روز تنها خداست.
ج4، ص387
نکات آیه
۱ - یگانه فرمانرواى آسمان ها و زمین و مجموعه هستى، شایان ستایش و تمجید است. (و تبارک الذى له ملک السموت و الأرض) واژه «تبارک» که در مقام ستایش به کار مى رود، از ماده «برکت» به معناى خیر فراوان است.
۲ - حاکمیت خداى یگانه بر نظام هستى، پاینده و زوال ناپذیر (و تبارک الذى له ملک السموت و الأرض و ما بینهما) «تبارک» مى تواند اخبار از پایندگى و جاودانگى باشد.
۳ - حکمت و علم گسترده خداوند، پشتوانه فرمانروایى زوال ناپذیر او بر نظام هستى (و هو الحکیم العلیم . و تبارک الذى له ملک السموت و الأرض و ما بینهما)
۴ - جهان آفرینش، داراى آسمان هاى متعدد (له ملک السموت )
۵ - آگاهى به زمان برپایى قیامت مختص خداوند است. (له ملک السموت و الأرض ... و عنده علم الساعة) از تقدم خبر بر مبتدا، حصر استفاده مى شود.
۶ - «ساعة»، نامى از نام هاى قیامت (و عنده علم الساعة و إلیه ترجعون)
۷ - بازگشت حتمى و قهرى آدمیان، به سوى فرمانرواى هستى (خداوند) (و إلیه ترجعون) مجهول آمدن «تُرجعون»، قهرى بودن معاد را مى رساند.
۸ - مسأله معاد، مهم ترین عقیده پس از توحید و یگانه پرستى (له ملک السموت و الأرض ... و عنده علم الساعة و إلیه ترجعون) طرح مسأله قیامت و معاد، پس از تبیین فرمانروایى یگانه خداوند، بیانگر مطلب بالا است.
۹ - تحولات آینده نظام هستى، از قبل برنامه ریزى شده و مورد آگاهى خداوند (له ملک السموت ... و عنده علم الساعة) خداوند، پس از بیان فرمانروایى مطلق خویش، مسأله علم به قیامت را مطرح کرده است. از این مطلب استفاده مى شود که برپایى قیامت، جزئى از برنامه هاى الهى در قلمرو فرمانروایى خویش است که پیشاپیش آن را در نظر گرفته و بدان آگاه است.
۱۰ - توجه به الوهیت و فرمانروایى جاویدان خداوند و نیز تداوم زندگى انسان در آخرت، زمینه ساز گرایش انسان به حق (و هو الذى فى السماء إله و ... و عنده علم الساعة و إلیه ترجعون) با توجه به این که آیات پیشین در رد منکران توحید بود، استفاده مى شود که طرح فرمانروایى خدا بر هستى در دنیا و آخرت، هشدارى به حق ستیزان است.
۱۱ - حقیقت قیامت، بازگشت انسان ها به سوى خداوند است. (و عنده علم الساعة و إلیه ترجعون)
موضوعات مرتبط
- آسمان: تعدد آسمان ها ۴; حاکم آسمان ها ۱
- آفرینش: حاکم آفرینش ۱، ۲، ۳; قانونمندى تحولات آفرینش ۹; منشأ تحولات آفرینش ۹
- انسان: فرجام انسان ها ۷
- بازگشت به خدا :۱۱ حتمیت بازگشت به خدا ۷ ۱۱
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۷
- حق: زمینه حق پذیرى ۱۰
- خدا: آثار حکمت خدا ۳; آثار علم خدا ۳; اختصاصات خدا ۵; جاودانگى حاکمیت خدا ۲; زمینه جاودانگى حاکمیت خدا ۳; علم خدا ۹
- دین: اصول دین ۸
- ذکر: آثار ذکر ۱۰; آثار ذکر الوهیت خدا ۱۰; آثار ذکر حاکمیت خدا ۱۰; آثار ذکر زندگى اخروى ۱۰
- زمین: حاکم زمین ۱
- الساعة :۶
- عقیده: عقیده به توحید ۸; عقیده به توحید ربوبى ۸; عقیده به معاد ۸
- قیامت: حقیقت قیامت ۱۱; علم به قیامت ۵; نامهاى قیامت ۶; وقت قیامت ۵
- مدح: ملاک مدح ۱
- معاد: اهمیت معاد ۸
منابع