التحريم ١٢
کپی متن آیه |
---|
وَ مَرْيَمَ ابْنَةَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَ صَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَ کُتُبِهِ وَ کَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ |
ترجمه
التحريم ١١ | آیه ١٢ | التحريم ١٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَحْصَنَتْ»: استوار داشت. مصون و محفوظ داشت. «فَرْج»: عورت. شرمگاه (نگا: مؤمنون / نور / و ، احزاب / ). «أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا»: (نگا: انبیاء / ). «مِن رُّوحِنَا»: از روح متعلّق به خود. از روح ساخت خود (نگا: انبیاء / ، سجده / حجر / ، ص / ). «کَلِمَاتِ»: مراد اوامر و نواهی و وعدهها و وعیدهای الهی است. «کُتُبِ»: کتابهای تورات موسی، و زبور داود، و صحف ابراهیم، و سایر کتابهای آسمانی. «الْقَانِتِینَ»: مطیعان و فرمانبرداران الهی، مواظبان طاعت و عبادت. مذکّر آمدن آن، جنبه تغلیب دارد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ «12»
و (خداوند به) مريم دختر عمران (نيز مثل زده است.) زنى كه دامن خويش را (از گناه) حفظ كرد، پس ما از روح خود در او دميديم (تا عيسى در دامان او متولد شد) و كلمات پروردگارش و كتب آسمانى را تصديق كرد و از اطاعتپيشهگان بود.
نکته ها
«أَحْصَنَتْ» از «حصن» به معناى قلعه، در مورد زنان، رمز عفت و پاكدامنى است.
در اين آيه چهار كمال براى حضرت مريم بيان شده است: پاكدامنى، نفخهى روح، تصديق پيامبران و كتب آسمانى و اطاعت محض در برابر خدا.
در تفاسير شيعه و سنّى آمده است كه زنان كامل چهار نفرند: آسيه همسر فرعون، مريم دختر عمران، خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر حضرت محمّد صلى الله عليه و آله. «1»
«1». تفسير مجمع البيان.
جلد 10 - صفحه 142
تنها زنى كه نامش در قرآن آمده، حضرت مريم است كه 31 مرتبه در دوازده سوره از او نام برده شده كه 12 بار آن به صورت عيسىبنمريم است و يك سوره قرآن، به نام اوست.
الگو بايد مختلف با شرايط ومحيطهاى گوناگون باشد تا قابل تطبيق با هركس و هر زمان و شرايط مختلف باشند: زن فرعون، حضرت مريم، حضرت ابراهيم و حضرت محمّد عليهم السلام.
خداوند از پاكان دفاع مىكند. چون به حضرت مريم تهمت ناپاكى زدند، «وَ قَوْلِهِمْ عَلى مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً» «1»، خداوند در قرآن دو بار فرمود: او پاكدامن است. «أَحْصَنَتْ فَرْجَها» «2»*
پیام ها
1- قرآن، حضرت مريم را به عنوان الگوى پاكدامنى براى مردان و زنان معرّفى كرده است. لِلَّذِينَ آمَنُوا ... مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ
2- ارزش زن به پاكدامنى اوست. «مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها»
3- گام اول را بايد انسان بر دارد، آنگاه الطاف الهى سرازير مىشود. «أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا»
4- فرزند پاك از دامان پاك برمىخيزد. «أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا»
5- عمل به احكام و دستورات الهى، بهترين تصديق آنهاست. «صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ»
6- خضوع و خشوع در عبادت خداوند، در كنار تصديق قولى لازم است.
صَدَّقَتْ ... وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ
«والحمدللّه ربّ العالمين»
«1». نساء، 156.
«2». انبياء، 91؛ تحريم، 12.
جلد 10 - صفحه 144
سوره ملك
سوره ملك، آغازين سوره جزء بيست و نهم قرآن كريم است. اين سوره از سورههاى مكّى و داراى سى آيه مىباشد. نام ديگر اين سوره، «تبارك» است.
«مُلك» و «تبارك»، هر دو برگرفته از آيه اول است و به ترتيب به معناى «فرمانروايى» و «پر بركت» مىباشند.
محتواى اين سوره به طور كلى شامل سه محور زير است:
1. مباحثى در مورد مبدأ هستى، صفات خداوند، نظام شگفتانگيز خلقت، آفرينش هستى و انسان و ابزارهاى انسان براى شناخت.
2. بحث هايى درباره معاد، عذاب دوزخ و گفتگوى جهنميان در قيامت.
3. تهديد كافران و ظالمان به عذابهاى دنيوى و اخروى.
در فضيلت اين سوره آمده است: قرائت اين سوره موجب نجات از عذاب قبر است. «1»
«1». تفسيرنورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 145
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ «12»
وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ: و بيان فرمود خدا مثل مريم دختر عمران را، الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها: آنكه نگهداشت فرج خود را، يعنى دامن پاك خود را از حرام و فاحشه و دنس گناه بازداشت، فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا: پس دميديم در دهان يا در گريبان يا آستين او، از روحى كه آفريده بوديم، يعنى جبرئيل را امر فرموديم تا نفخ روح نمود در او، و مسيح از او آفريده شد.
«1» بحار الانوار، جلد 67، صفحات 305 و 306.
جلد 13 - صفحه 235
بيان: اضافه روح به حق، به جهت آنست كه خلق حضرت عيسى، از نفخ جبرئيل بود. خرق عادت يا به جهت تعظيم و تكريم روح است ...
وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها: و تصديق نمود به سخنان پروردگارش، يعنى صحف منزله، وَ كُتُبِهِ: و به كتاب خدا، يعنى انجيل يا آنچه مكتوب بود در لوح محفوظ از قصه او و پسرش، وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ: و بود مريم از فرمانبرداران، يا مداومت كنندگان بر وظايف طاعات و عبادات، يا از نمازگزارندگان.
ابو موسى از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله روايت نموده كه: از مردان بسيارى به كمال رسيدند، و از زنان كامل نشدند مگر چهار زن: آسيه بنت مزاحم، مريم بنت عمران، خديجه بنت خويلد، و فاطمه بنت حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم. «1» تتمه: زمخشرى كه از علماى عامه است، در كشّاف ذكر نموده كه در طى اين دو، تمثيل است به حفصه و عايشه كه در صدر سوره مذكور شد.
«1» منهج الصادقين، جلد 9، صفحه 348.
جلد 13 - صفحه 236
ج13، ص237
سوره شصت و هفتم (الملك)
سورة الملك: اين سوره مباركه را سورة المواقيه و سورة المنجيه نيز خوانند، زيرا ناجى ذات و نگاهدارنده حاجب خود است از عذاب قبر، و در مكه معظمه نازل شده.
عدد آيات: سى آيه.
عدد كلمات: دويست و سى.
عدد حروف: هزار و سيصد و دوازده.
ثواب تلاوت: ثواب الاعمال- از حضرت صادق عليه السّلام: هر كه قرائت كند سوره تبارك را در نماز واجبه پيش از آنكه بخوابد، در امان خدا باشد تا صبح، و در امان اوست تا روز قيامت تا داخل بهشت شود. «1» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ «6» يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «7» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «8» يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «9» ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ «10»
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «11» وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ «12»
جلد 5 صفحه 232
ترجمه
اى كسانيكه ايمان آورديد نگاه داريد خودتان و كسان خود را از آتشى كه آتش گيره آن مردمان و سنگها است مأمورين بر آن ملائكه سنگدلان سخت گيرانند نافرمانى نميكنند خدا را در آنچه امر فرمود ايشان را و انجام ميدهند آنچه را كه مأمور ميشوند
اى كسانيكه كافر شديد عذرخواهى نكنيد امروز جز اين نيست كه جزا داده ميشويد آنچه را كه بوديد عمل ميكرديد
اى كسانيكه ايمان آورديد بازگشت نمائيد بسوى خدا بازگشتى خالص در نصيحت شايد پروردگار شما بپوشاند از شما گناهان شما را و داخل كند شما را در بهشتهائيكه جارى ميشود در زمين آنها نهرها روز كه خوار نسازد خدا پيغمبر و آنانرا كه ايمان آوردند با او نور ايشان ميتابد پيش رويشان و بجانب راستشان گويند پروردگارا كامل فرما براى ما نور ما را و بيامرز ما را همانا تو بر هر چيز توانائى
اى پيغمبر جهاد كن با كافران و منافقان و سختگيرى كن بر آنها و جايگاهشان دوزخ است و بد بازگشتگاهى است آن
زده است خدا مثلى براى آنانكه كافر شدند بزن نوح و زن لوط كه بودند در زير فرمان دو بنده از بندگان ما كه شايسته بودند پس خيانت كردند با آن دو پس دفع ننمودند از آندو چيزى از عذاب خدا را و گفته شد داخل شويد در آتش با داخل شوندگان
و زده است خدا مثلى براى آنانكه ايمان آوردند بزن فرعون هنگاميكه گفت پروردگارا بنا كن براى من در نزد خود خانهاى در بهشت و نجات ده مرا از فرعون و كردار او و نجات ده مرا از گروه ستمكاران
و بمريم دختر عمران آنكه نگه داشت رحم خويش را پس دميديم در آن از روح خود و تصديق كرد سخنان پروردگارش و كتابهاى او را و بود از عبادت كنندگان.
تفسير
خداوند متعال بعد از تأديب و انذار زنان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در آيات سابقه دستور تأديب و انذار اهل و عيال را باهل ايمان داده كه ايشانرا امر فرموده بمحافظت و نگهدارى خودشان و اهل بيتشان را از معصيت بامتثال اوامر و نواهى الهى براى ايمنى از آتش جهنّم كه آتشافروز آن ابدان اهل معصيت و سنگ كبريت است چنانچه در سوره بقره ذيل آيه شريفه فان لم تفعلوا و لن تفعلوا گذشت و اگر
جلد 5 صفحه 233
نبود نقل از معصوم بنظر حقير محتمل بود مراد از حجاره قلوب قاسيه اهل معصيت باشد كه در سختى مانند سنگ است و مأمورين انتظامى آن آتش كه نوزده فرشته معروف به زبانيهاند مهيب و بيرحم و سختگير و قوى پنجهاند و معصومند از گناه و جدّى در اجراء اوامر الهى و بر حسب روايات معتبره محافظت و نگهدارى كسان از گناه باداء وظيفه امر بمعروف و نهى از منكر است نسبت بآنها و بيش از اين تكليفى نيست نهايت آنكه مهر و محبّت نسبى و سببى را بايد كنار گذارند و محبّت عقلى الهى را بر شفقت طبيعى و شهوت نفسانى ترجيح دهند و در تعليم و تربيت آنها بآداب دينى كوتاهى ننمايند و روز قيامت براى كفّار جاى عذرجوئى و عذرخواهى نيست چون در دنيا كه دار تكليف است هر كار خواستهاند كردهاند و در آخرت كه دار جزا است محلّى براى پذيرفتن عذر آنها باقى نمانده و اين اعلام بآنها در وقت ورود در آتش خواهد شد كه اين جزاى اعمال خودتان است از كسى گله نداشته باشيد تجاوز در عذاب از مقدار استحقاقتان نشده و بعد از اين خداوند اهل ايمانرا امر بتوبه فرموده ولى نه توبه صورى باغراض دنيوى بلكه توبه واقعى خالص از غرض و مرض براى بازگشت حقيقى باطاعت خدا و رسول مانند كسيكه خودش را نصيحت نموده و پشيمان از گناه شده و عزم جزمى دارد كه ديگر مرتكب معصيت نشود چون نصوح مأخوذ از نصح و مجازا بتوبه نسبت داده شده براى مبالغه در آن و در روايات ائمه اطهار توبه نصوح بتوبهاى كه بازگشت از آن بگناه نشود و بتوبهاى كه باطن توبه كننده در آن مانند ظاهرش بلكه بهتر باشد تفسير شده و در بعضى از روايات ذكر شده كه خدا كسيرا كه توبه نصوح كند دوست دارد و تمام گناهان او را در دنيا و آخرت مستور ميدارد و از بعضى آثار استفاده ميشود كه توبه كامل بندامت از گناه سابق و عزم بر ترك لاحق و قضاء فوائت و اداء ديون و ردّ مظالم و تحصيل رضاى صاحبان حقوق و چشيدن مرارت عبادت بقدريكه چشيده از حلاوت معصيت است و بعد از توبه گفتهاند خداوند گناهان تائب را ميآمرزد چون عسى از خداوند براى وجوب و قبول توبه واجب است و بنظر حقير تفضّل است و باين جهت بلفظ عسى كه ظاهر در شك و ترديد است تعبير شده براى
جلد 5 صفحه 234
آنكه مؤمن هميشه بين خوف و رجاء باشد و در ادعيه التماس از قبول توبه شده و اين دليل بر حتمى نبودن آن است و چون روز قيامت شود خداوند پيغمبر خود و اهل ايمان حقيقى باو را كه با او بودند در دنيا ظاهرا و باطنا سرشكسته و خوار و ذليل نميفرمايد بلكه سر بلند و عزيز و محترم ميدارد بقبول شفاعت و دخول در جنّت و مزيّت مقام و منزلت آنان بر ساير امم و نورشان كه حاصل از اعمال سابقه ايشان است ميتابد در مقابلشان و صفحه محشر را روشن مينمايد و نوريكه از نامههاى اعمال آنان كه بدست راستشان است برخاسته ميشود از جانب راستشان تابش دارد علاوه بر آنكه ائمه اطهار بر حسب نقل مجمع و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام پيش رو و در جانب راست اهل ايمان سير مينمايند تا برسند بمنازل خودشان در بهشت و ايشان هميشه با خدا راز و نياز داشته و دارند و طالب مزيد نور و رحمت و مغفرت الهى بوده و هستند و در مقابل اينجماعت اهل نفاق و عداوت با خانواده نبوّت از اين امّتند كه خوار و رو سياه در اسفل السافلين جهنّم جاى خواهند گرفت و بعد از اين خداوند آيه شريفه يا ايّها النّبى جاهد الكفّار و المنافقين را كه در سوره برائت شرح آن گذشت تكرار فرموده بنظر حقير براى آنكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با آن دو زن كه در آيات سابقه گذشت و پدرانشان و ياورانشان مجاهده فرمايد بصبر و سكون و تحمّل و مدارا و ترك ملاطفت و ابر از خشونت تا از اين پرروتر نشوند و منافات ندارد كه آنجا مراد همان باشد كه بيان شد و اينجا مراد اين باشد كه جهاد كن با كفّار بشمشير و با منافقين بتدبير و لذا بعد از اين دو مثل از زنان كافره براى كفّار ذكر فرموده يكى زن حضرت نوح و ديگر زن حضرت لوط كه گفتهاند اوّلى واعله و دوّمى واهله نام داشته و بآن دو پيغمبر محترم خيانت نمودند بنفاق و افشاء سرّ و پيوند با اجانب و نسبت آن دو زن با آن دو پيغمبر اصلا بحال آن دو فائده نداشت و ذرّهاى از عذاب آن دو بملاحظه آن دو نبى معظّم كاسته نشد و مأمورين دوزخ بآنها گفته يا خواهند گفت كه داخل شويد در جهنّم با كسانيكه هيچ آشنائى با پيغمبران ندارند براى آنكه كسى بطمع نسبت با پيغمبر جرئت در معصيت خدا پيدا نكند و براى آنكه كسى بملاحظه نسبت با كافر و بودن در تحت
جلد 5 صفحه 235
نفوذ او مأيوس از سعادت خود نباشد مثل زده بآسيه بنت مزاحم زن فرعون از زنان با ايمان كه گرفتار مرد خدا نشناس بودند و دين خود را تا آخر حفظ نمودند چون گفتهاند وقتى فرعون از ايمان او بحضرت موسى مطّلع شد و او را بچهار ميخ كشيد از خدا خواست كه او را مرگ دهد و ببهشت ببرد و از شرّ فرعون و اعمال ناشايسته او برهاند و خداوند دعاى او را مستجاب فرمود و منزل بهشتى او را پيش از مرگ باو ارائه داد و براى آنكه زنان عالم بدانند كه با حفظ عفّت و عصمت و پاكدامنى و طهارت و اطاعت و عبادت ميتوان بمقامى رسيد كه فوق آن متصوّر نيست مثل زده بمريم بنت عمران عليها السلام كه ناموس خود را در تمام مدّت عمر از هر جهت حفظ نمود و شوهر نكرد و هميشه بعبادت مشغول بود و مائده بهشتى براى او ميرسيد تا خداوند روح پاك شريفى را بدست قدرت خود بدون واسطه خلق فرمود و بواسطه پاكى و شرافت آن بخود نسبت داد و بتوسط جبرئيل از گريبان او به رحمش واصل فرمود و از آن حضرت عيسى بوجود آمد و روح اللّه شد و آنزن بتمام مواعيد الهيّه و كتب آسمانى ايمان داشت و همه را تصديق نمود و حقّا مردانه قيام بدعا و ثنا و عبادت و اطاعت خدا نمود و لذا حقّ او را از قانتين شمرده كه جمع مذكّر است و گفتهاند از باب تغليب است و بالاترين فضيلت او و آسيه آنست كه نام آن دو در كمال و فضل رديف حضرت خديجه و حضرت فاطمه در اخبار مأثوره ذكر شده است و ثواب قرائت اينسوره ذيل سوره سابقه ذكر شد و فرج بر عورت مرد و زن و فرجههائى كه در بدن است اطلاق ميشود و مراد از نفخ ظاهرا افاضه از حقّ و تعلّق دادن است و بيان شده و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 236
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ مَريَمَ ابنَتَ عِمرانَ الَّتِي أَحصَنَت فَرجَها فَنَفَخنا فِيهِ مِن رُوحِنا وَ صَدَّقَت بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَت مِنَ القانِتِينَ «12»
و مريم دختر عمران آن چنان زني بود که حفظ كرد عورت خود را پس دميديم در آن از روح خود و تصديق كرد بكلمات پروردگار خود و بكتابهاي خدا و بود از اهل عبادت و اطاعت و توجه بخداي متعال.
وَ مَريَمَ ابنَتَ عِمرانَ اينکه عمران غير از عمران پدر موسي است موسي و هارون پسران عمران بن يصهرند و مريم دختر عمران بن فاتان است و بين اينکه عمران دو هزار و هشتصد سال فاصله بوده و تمام آباء آنها از انبياء و اوصياء و صلحاء بودند چنانچه در نسب انبياء و اوصياء گفتيم در اصلاب شامخه و ارحام مطهره بودند.
الَّتِي أَحصَنَت فَرجَها احصان از ماده حصن است بمعني ديوار قلعه که حفظ ميكند از دخول غير، و فرج بمعني عورت است و از براي زن سه قسم عورت است 1- يك قسم از نامحرم تمام بدن حتي موي سر سواي وجه و كفين تا بند دست و روي پا تا مفصل که در نماز هم بايد مستور باشد و از غير محارم بايد ستر كند آنهم
جلد 17 - صفحه 85
مشروط به اينكه زينت نكرده باشد و نگاه ريبه نباشد در صورت و دست و پا.
2- از محارم از ناف تا زانو بايد مستور باشد.
3- از نساء حتي مادر و دختر و خواهر عورتين و عجان و ظهار فقط براي شوهر جايز است و براي مولي نسبت به كنيز غير مزوجه و بس. و مريم بجميع اقسام خود را مصون و مستور و محفوظ نمود و اينکه بالاترين صفات زن است بلكه اگر صورت و دست و روي پاي را هم ستر كند بهتر است: وَ أَن يَستَعفِفنَ خَيرٌ لَهُنَّ نور آيه 59، و صديقه طاهره خدمت پدر بزرگوارش عرض كرد که: بهترين صفات زن اينکه است که چشمش بنامحرمي نيفتد و چشم نامحرمي باو نيفتد.
فَنَفَخنا فِيهِ مِن رُوحِنا که جبرئيل آمد که خود جبرئيل روح الامين بود که ميفرمايد: فَأَرسَلنا إِلَيها رُوحَنا ... الايه مريم آيه 17. و دميد در جيب او يا عورت او که شرحش مكرر بيان شده مخصوصا در سوره مريم.
وَ صَدَّقَت بِكَلِماتِ كلمات رب انبياء هستند.
وَ كُتُبِهِ صحف انبياء، تورات، و زبور.
وَ كانَت مِنَ القانِتِينَ معني قانت گذشت و بس است در شأن مريم آيه شريفه،:
وَ إِذ قالَتِ المَلائِكَةُ يا مَريَمُ إِنَّ اللّهَ اصطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصطَفاكِ عَلي نِساءِ العالَمِينَ آل عمران آيه 37. و بس است در مقام مريم اينكه در بهشت از زنهاي حضرت رسالت ميشود چنانچه دارد از حضرت رسالت در موقعي که خديجه در شرف وفات بود فرمود:
سلام مرا بضرات خود برسان بزبان ماهو و. عرض كرد: كيانند!- فرمود: آسيه زن فرعون و مريم مادر عيسي و خواهر موسي، و در اخبار دارد مثل بمريم مثل بفاطمه (ع) است، و مثل بآسيه برقيه زوجه عثمان و فرعون اينکه امت عثمان است و ظالمين اينکه امت بني اميه هستند.
هذا ما اردنا في تفسير سورة التحريم و يتلوه تفسير سورة الملك و سائر السور ان- شاء اللّه تعالي بتوفيقه و تأييده. و الحمد الدائم للّه و الصلاة علي رسول اللّه و خلفائه خلفاء اللّه و انا عبد اللّه السيد عبد الحسين المدعو بالطيب.
جلد 17 - صفحه 86
سورة الملك مكية ثلاثون آية
بسم اللّه الرحمن الرحيم و الحمد للّه رب العالمين و الصلاة و السلام علي سيد المرسلين و علي آله الطيبين الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين الي يوم الدين.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 12)- سپس به دومین زن با شخصیت که الگوئی برای افراد با ایمان محسوب میشود اشاره کرده، میفرماید: و نیز خداوند مثلی زده است به «مریم
ج5، ص230
دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت» (و مریم ابنت عمران التی احصنت فرجها).
«و ما از روح خود در آن دمیدیم» (فنفخنا فیه من روحنا).
و او به فرمان خدا بدون داشتن همسر، فرزندی آورد که پیامبر اولوا العزم پروردگار شد.
سپس میافزاید: «او سخنان پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد» و به همه آنها ایمان آورد (و صدقت بکلمات ربها و کتبه).
«و از مطیعان فرمان خدا بود» (و کانت من القانتین).
از نظر ایمان در سر حد اعلی قرار داشت، و به تمام کتب آسمانی و اوامر الهی مؤمن، و از نظر عمل پیوسته مطیع اوامر الهی بود، و بندهای بود جان و دل بر کف، و چشم بر امر و گوش بر فرمان داشت.
«پایان سوره تحریم»
ج5، ص231
آغاز جزء 29 قرآن مجید
سوره ملک [67]
اشاره
این سوره در «مکّه» نازل شده و دارای 30 آیه است
محتوای سوره:]
سوره ملک- که نام دیگرش «منجیه» (نجاتبخش) و نام سومش «واقیه» یا «مانعه» است زیرا تلاوت کننده خود را از عذاب الهی یا عذاب قبر نگاه میدارد- از سورههای بسیار پرفضیلت قرآن میباشد، و مسائل زیادی در آن مطرح شده که عمدتا بر سه محور دور میزند.
1- بحثهائی پیرامون «مبدأ» و صفات خداوند، و نظام شگفتانگیز خلقت مخصوصا آفرینش آسمانها و ستارگان، و آفرینش زمین و مواهب آن، و همچنین آفرینش پرندگان، و آبهای جاری و آفرینش گوش و چشم و ابزار شناخت.
2- بحثهائی پیرامون «معاد» و عذاب دوزخ، و گفتگوهای مأموران عذاب با دوزخیان، و مانند آن.
3- انذار و تهدید کافران و ظالمان به انواع عذابهای دنیا و آخرت.
فضیلت تلاوت سوره:]
در حدیثی از امام باقر علیه السّلام میخوانیم که فرمود: «سوره ملک سوره «مانعه» است، یعنی از عذاب قبر ممانعت میکند، و در تورات به همین نام ثبت است، کسی که آن را در شبی بخواند بسیار خوانده، و خوب خوانده، و از غافلان محسوب نمیشود».
ج5، ص232
البته این همه آثار عظیم مربوط به خواندن بدون فکر و عمل نیست، هدف خواندنی است آمیخته با الهام گرفتن برای عمل.
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
نکات آیه
۱ - حضرت مریم(ع)، نمونه بارز و مثال زدنى براى ایمان و دین دارى (ضرب اللّه مثلاً للذین ءامنوا ... و مریم ابنت عمرن)
۲ - حضرت مریم(ع)، دختر عمران بود. (و مریم ابنت عمرن)
۳ - حضرت مریم(ع)، زنى عفیف و پاکدامن و داراى مقامى بلند در پیشگاه خداوند (الّتى أحصنت فرجها) «إحصان» (مصدر «أحصنت») به معناى منع و بازداشتن است. «فرج» در اصل به معناى شکاف میان دو شىء (مانند شرمگاه و...) است. منع و بازداشتن فرج، کنایه از پاکدامنى و عفاف است.
۴ - گواهى خداوند، بر پاکدامنى و عفت مریم(ع) (الّتى أحصنت فرجها)
۵ - عفّت و پاکدامنى، از برجسته ترین اوصاف زنان و از بهترین کمالات آنان (الّتى أحصنت فرجها) برداشت یاد شده، به سبب این نکته است که خداوند، در مقام توصیف و تمجید از مریم(س) - که به عنوان زنى مثال زدنى و الگو مطرح شد - صفت عفت و پاکدامنى او را بیان کرده است.
۶ - باردارى مریم(س) و تولد مسیح(ع)، با دمیده شدن روح الهى در او (فنفخنا فیه من روحنا)
۷ - روح آدمى، پدیده اى لطیف است. (فنفخنا فیه من روحنا) تعبیر از القاى روح در رحم مریم(س)، با کلمه «نفخ» - که به معناى وارد کردن هوا در داخل اجسام است - مى تواند بیانگر مطلب یاد شده باشد.
۸ - عفّت و پاک دامنى مریم(س)، زمینه ساز برخوردارى او از عنایات ویژه الهى (الّتى احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا) تقدیم عبارت «الّتى أحصنت فرجها» بر «فنفخنا فیه من روحنا»، مى تواند گویاى برداشت یاد شده باشد.
۹ - بهره مندى از عنایات و الطاف خداوند، نیازمند داشتن زمینه هاى شایسته و مستعد است. (الّتى أحصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا)
۱۰ - عفّت و پاکدامنى، راه تکامل و تعالى زن و زمینه ساز برخوردارى او از الطاف و عنایات الهى (الّتى أحصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا) برداشت یاد شده، به سبب این نکته است که عفّت و پاکدامنى مریم(س)، موجب شد که او رشد کرده و به حدى برسد که از الطاف ویژه الهى برخوردار باشد و روح بلند مسیح(ع) با عنایت الهى در او دمیده شود.
۱۱ - فرزند حضرت مریم(س) (عیسى(ع))، پرتو روح الهى و داراى مقامى بس بلند در پیشگاه خداوند (فنفخنا فیه من روحنا) اضافه «روح» به «نا»، اضافه تشریفى و براى بیان شرافت و عظمت این روح است.
۱۲ - مریم(س)، مؤمن به وحى و کتاب هاى آسمانى و تصدیق کننده آنها بود. (و صدّقت بکلمت ربّها و کتبه)
۱۳ - آمدن کتاب هاى آسمانى متعدد تا عصر حضرت مریم(س) (و صدّقت بکلمت ربّها و کتبه)
۱۴ - مریم(س) شخصیتى اطاعت پیشه و فرمانبردار در برابر خداوند (و کانت من القنتین) «قونت» در معناى طاعت و دعا استعمال مى شود و در این آیه به معناى اطاعت است.
۱۵ - مریم(س)، از تبار طاعت پیشگان و از نسل نیکان و خداپرستان (و کانت من القنتین) برداشت یاد شده بدان احتمال است که «من» در «من القانتین» نشویه باشد; یعنى، مریم(س) برآمده از قانتان بود.
۱۶ - از تبار نیکان و خداپرستان بودن، از فضایل و کمالات آدمى (و کانت من القنتین)
۱۷ - حضرت مریم(س)، داراى شخصیتى بس بلند در پیشگاه خداوند و مورد تکریم و تمجید او (و مریم ابنت عمرن ... و کانت من القنتین) تصریح به نام حضرت مریم(س) در سلسله شرح حال زنان الگو و نمونه (همچون آسیه همسر فرعون) مى تواند اشاره به نکته یاد شده باشد.
موضوعات مرتبط
- اطاعت: اطاعت از خدا ۱۴
- انسان: کمال انسان ۱۶
- ایمان: ایمان به کتب آسمانى ۱۲; ایمان به وحى ۱۲
- خدا: زمینه لطف خدا ۸، ۱۰; شرایط بهره مندى از لطف خدا ۹; گواهى خدا ۴; مدحهاى خدا ۱۷
- خداپرستان :۱۶
- روح: حقیقت روح ۷; لطافت روح ۷
- زن: آثار عفت زنان ۵; زمینه تکامل زن ۱۰; صفات پسندیده زنان ۵; کمال زنان ۵
- صالحان :۱۶
- عفت: آثار عفت ۱۰
- عمران(ع): دختر عمران(ع) ۲
- عیسى(ع): قصه عیسى(ع) ۱۱; مادر عیسى(ع) ۱۱; مقامات عیسى(ع) ۱۱; ولادت عیسى(ع) ۶
- کتب آسمانى: کتب آسمانى در دوران مریم(ع) ۱۳
- مریم(ع): اطاعت مریم(ع) ۱۴، ۱۵; ایمان مریم(ع) ۱، ۱۲; باردارى مریم(ع)۶; پدر مریم(ع) ۲; تکریم مریم(ع) ۱۷; خداپرستى مریم(ع) ۱۵; دیندارى مریم(ع) ۱; عفت مریم(ع) ۳، ۸; فرزند مریم(ع) ۱۱; فضایل مریم(ع) ۱، ۳، ۴، ۱۲، ۱۴، ۱۵، ۱۷; قصه مریم(ع) ۴، ۶; گواهى بر عفت مریم(ع) ۴; مدح مریم(ع) ۱۷; مریم(ع) از صالحان ۱۵; مقامات مریم(ع) ۸; نفخ روح در مریم(ع) ۶
- نیازها: نیاز به استعداد ۹
- نیاکان: نقش نیاکان ۱۶
منابع