الدخان ١٥
کپی متن آیه |
---|
إِنَّا کَاشِفُو الْعَذَابِ قَلِيلاً إِنَّکُمْ عَائِدُونَ |
ترجمه
الدخان ١٤ | آیه ١٥ | الدخان ١٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِنَّا کَاشِفُوا الْعَذَابِ ...»: این جمله، اگر مربوط به آخرت باشد، متضمّن معنی شرط است. ولی اگر راجع به دفع قحطی و خشکسالی و رفع بلا از قریش باشد، معنی چنین است: ما مدّت کمی عذاب را از شما به دور میگردانیم، ولی شما دوباره به کارهای زشت و پلشت و اذیّت و آزار مسلمانان دست مییازید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
شأن نزول آیات ۱۵ و ۱۶:
و نیز ابن مسعود گوید: بعد از آن که از اثر نفرین پیامبر قحطى عظیمى بروز کرد. قریش نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و گفتند: یا محمد از خداى خود براى قوم مضر طلب آب بنماى زیرا نزدیک است هلاک و نابود شوند. پیامبر دعا کرد، قحطى و تشنگى از آنها برطرف شد. وقتى که خود را در رفاه دیدند به حالت اول برگشتند و این آیات نازل گردید.[۱]
گویند: درخواست کننده رفع قحطى از پیامبر ابوسفیان بوده است.[۲]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّا كاشِفُوا الْعَذابِ قَلِيلًا إِنَّكُمْ عائِدُونَ «15»
البتّه ما براى مدّت كمى بر طرف كننده عذاب هستيم (لكن) شما دوباره از سر گيرنده هستيد.
«1». دخان، 2.
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 493
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّا كاشِفُوا الْعَذابِ قَلِيلاً إِنَّكُمْ عائِدُونَ «15»
إِنَّا كاشِفُوا الْعَذابِ: بدرستى كه ما كشف كنندگان عذاب ايشان باشيم، قَلِيلًا: در زمان اندك يعنى بعد از چهل روز رفع عذاب نمائيم از آنها و لكن ايشان به وعده خود وفا نكرده در كفر ثابت قدم شوند. پس به ايشان گوئيم:
إِنَّكُمْ عائِدُونَ: بدرستى كه شما رجوع كنندگانيد از اين عذاب حقير به عذاب كبير كه جهنم است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ «12» أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرى وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ «13» ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ «14» إِنَّا كاشِفُوا الْعَذابِ قَلِيلاً إِنَّكُمْ عائِدُونَ «15» يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى إِنَّا مُنْتَقِمُونَ «16»
وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ «17» أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ «18» وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «19» وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ «20» وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ «21»
ترجمه
پروردگارا بردار از ما عذاب را همانا ما گروندگانيم
از كجا باشد براى آنان تذكّر با آنكه بتحقيق آمد آنها را پيغمبرى آشكار
پس رو گرداندند از او و گفتند مردى است آموخته شده و ديوانه
همانا ما برطرف كننده عذابيم اندكى همانا شما عودكنندگانيد
روز كه بسختى بگيريم گرفتن بزرگى آنان را همانا ما انتقام كشندگانيم
و بتحقيق آزموديم پيش از آنها قوم فرعون را و آمد آنها را پيغمبرى بزرگوار
كه بسپاريد بمن بندگان خدا را همانا من براى شما پيغمبرى امينم
و آنكه برترى مجوئيد بر خدا همانا من آورندهام براى شما حجّتى روشن
و همانا من پناه بردهام بپروردگار خود و پروردگار شما از آنكه سنگسار كنيد مرا
و اگر ايمان نميآوريد بمن پس كناره كنيد از من و مرا بخود واگذاريد.
تفسير
خداوند تعالى در تعقيب آيات سابقه بيان فرموده است حال معذّبين بعذاب اليم دخان را كه ميگويند با تضرّع پروردگارا عذاب را از ما بردار ما ايمان ميآوريم و خداوند ردّ فرموده است آنها را كه چگونه آنان متذكّر ميشوند و ايمان ميآورند با آنكه پيغمبر خاتم با معجزه باقيه ظاهره آمد از طرف خداوند براى ارشاد و هدايت آنها پس اعراض نمودند از او و گفتند او معلّم بشرى دارد نه الهى و گاهى جنون عارضش ميشود و ما چند روزى عذاب را از شما برميداريم و چون قيامت برسد تمام شما كفّار بعذاب اليم آنروز عود خواهيد نمود يا وعده خلافى نموده بكفر خودتان عود خواهيد كرد و اين مؤيّد فرمايش قمّى ره است كه نقل فرمود دخان در رجعت است چون اگر در قيامت باشد عود محقّق نميشود و نيز مؤيّد اين قول است كه در حديث نبوى مذكور در آيات سابقه نزول
جلد 4 صفحه 623
عيسى عليه السّلام از آسمان مقارن با دخان از علائم ساعت ذكر شده و آن مسلّما در رجعت است كه ميآيد و بامام زمان اقتدا ميكند و مهمّتر از اين دو در تأييد آنكه روى سخن در اين آيات ظاهرا با كفّار معاصر با پيغمبر صلى اللّه عليه و اله است و اگر مقصود رجعت نباشد بايد سخن را معطوف بجانب نوع كفّار گرفت چون آنها كه تا قيامت زنده نميماندند كه معذّب بدخان شوند ولى در رجعت ممكن است برگردند و بعذاب دخان گرفتار شوند و بيانات مفسّرين در اين مقام خالى از تشويش نيست و تحقيق همانست كه ذكر شد بلى بعضى از مفسّرين اين آيات و آيات سابقه را راجع بظهور قحط و غلا در مكّه بنفرين پيغمبر صلى اللّه عليه و اله دانستهاند و گفتهاند آسمان در نظر آنها از شدّت گرسنگى مانند دودى شده بود و باستدعاء آنها و وعده ايمان و دعاى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله رفع شد و آنها خلف وعده نمودند و بكفر عود كردند و بنابر اين خطاب متوجّه بكفّار قريش است و اشكالى نيست ولى اين معنى مخالف با ظاهر آيه دخان و صريح روايات اينمقام است لذا حقير اينقول را آنجا ذكر ننمودم و در هر حال خداوند انتقام پيغمبر صلى اللّه عليه و اله را در قيامت كه روز اخذ شديد بزرگ خدا است از آنها خواهد كشيد و بعض مفسّرين كه اخيرا قول آنها ذكر شد بطشه كبرى را روز بدر دانستهاند و مخفى نماند كه علامت ساعت بودن با وقوع در رجعت منافات ندارد چون وقائع رجعت از علائم نزديك شدن قيامت است و باز خداوند براى تسليت خاطر پيغمبر خود اشاره بقصّه موسى عليه السّلام و فرعون نموده ميفرمايد كه ما پيش از مشركين مكه قوم فرعون را در معرض امتحان قرار داديم و پيغمبر با شرافتى از نسل حضرت يعقوب براى آنها فرستاديم و تقاضاى او از فرعونيان اين بود كه بنى اسرائيل را از قيد اسارت خود رها كنند و تسليم آنحضرت نمايند كه او آنها را با خود از مملكت مصر خارج فرمايد چون آنها از زمان حضرت يوسف عليه السّلام آنجا مانده بودند و زياد شده بودند و بسختى در تحت نفوذ قبطيان بسر ميبردند و بعضى گفتهاند تقاضاى او اين بود كه آنها حقوق الهى را از قبول ايمان و فعل واجبات و ترك محرّمات اداء نمايند به اجابت آنحضرت و عباد اللّه منادى است و حرف ندا حذف شده يعنى ادا نمائيد بمن اى بندگان خدا و اين معنى را قمّى ره تأييد نموده است و مراد از امانت ظاهرا خيانت ننمودن در پيام
جلد 4 صفحه 624
الهى است و در آنچه باو تأديه ميشود از عرض عقايد و اعمال و بغير متّهم نيز تفسير شده و فرمود علوّ و سركشى از امر حق و تكبّر از اطاعت رسول او ننمائيد كه اهانت اولياء خدا اهانت خدا است و من بىمنطق و دليل با شما صحبت نميكنم بلكه حجّت واضح و معجزه ظاهرى براى شما آوردم و چون سخن به اين جا رسيد قوم او را تهديد بسنگسار كردن نمودند و بعضى گفتهاند مشغول بناسزا گفتن بآنحضرت شدند از قبيل ساحر و كذّاب خواندن و حضرت پناه بخدا برد از شرّ آنها كه رجم يا شتم باشد چون رجم در كلام عرب برشتم هم اطلاق ميشود ولى معناى ظاهر آن سنگسار نمودن است و تقاضا فرمود كه در صورت ترك ايمان و عدم اجابت او دست از ايذاء و آزار او بردارند و نه با او باشند و نه بر او.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنّا كاشِفُوا العَذابِ قَلِيلاً إِنَّكُم عائِدُونَ «15» يَومَ نَبطِشُ البَطشَةَ الكُبري إِنّا مُنتَقِمُونَ «16»
بدرستي که ما برطرف ميكنيم عذاب را مدّت قليلي بدرستي که شما عود ميكنيد روزي که ميگيريم شما را بسرعت و عنف گرفتن بزرگي بدرستي که ما انتقام
جلد 16 - صفحه 80
ميكشيم.
توضيح كلام: اينکه که انسان که مريض ميشود اينکه امراض چند قسم است يك قسم امراضي است که قابل معالجه است اگر در مقام معالجه برآيد رفع ميشود:
و اگر معالجه نكرد يا باين مرض باقي ميماند يا زياد ميشود. و يك قسم امراضي است که قابل معالجه نيست اينکه هم يا بهمين مرض باقي است يا زياد ميشود، و يك قسم امراضي است که باعث تلف ميشود، اينها امراض جسماني بدني است و همين اقسام در امراض روحي هست مثل شرك و كفر و ضلالت و معاصي تمام امراضي روحي است. اما تا مادامي که باب توبه مفتوح است قابل معالجه هست اگر از آنها توبه كرد و ايمان آورد و دست از ظلم كشيد و تدارك كرد و هدايت شد و تقوي پيدا كرد معالجه ميشود و سالم ميگردد، و اگر معالجه نكرد و بهمان حال باقي ماند روحش بهمان مرض باقي ميماند بلكه روزبروز زياد ميشود و لذا در خبر دارد:
«دائكم الذنوب و دوائكم الاستغفار»
و اگر از قابليت هدايت و ايمان و تقوي افتاد بواسطه قساوت قلب سياهي دل که در خبر دارد:
«لا يرجي بخير و صار قلبه معكوسا»
بهمين مرض ميماند و چه بسا باعث هلاكت ابدي ميشود بلكه روز بروز شدّت و زيادتي پيدا ميكند لذا ميفرمايد:
إِنّا كاشِفُوا العَذابِ قَلِيلًا بلاهايي که در اثر اينکه امراض متوجّه شده خداوند برطرف ميكند چند صباحي.
إِنَّكُم عائِدُونَ شما كفّار و فسّاق و ارباب ضلال بهمان كفر و فسق و ضلالت برميگرديد: وَ إِذا مَسَّ الإِنسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنبِهِ أَو قاعِداً أَو قائِماً فَلَمّا كَشَفنا عَنهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَم يَدعُنا إِلي ضُرٍّ مَسَّهُ يونس آيه 12.
يَومَ نَبطِشُ البَطشَةَ الكُبري بطش اخذ بقوّت و سرعت و شدت است اشاره بيوم القيامة است که بطشه كبري است.
إِنّا مُنتَقِمُونَ انتقام خدا سخت است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 15)- سپس میافزاید: «ما کمی عذاب را از شما بر طرف میسازیم (ولی عبرت نمیگیرید و) بار دیگر به کارهای خود باز میگردید» (إِنَّا کاشِفُوا الْعَذابِ قَلِیلًا إِنَّکُمْ عائِدُونَ).
نکات آیه
۱- آنان که با مشاهده عذاب اظهار ایمان کنند، با اندک فرجه اى به کفر و شرک خویش باز مى گردند. (إنّا کاشفوا العذاب قلیلاً إنّکم عائدون)
۲- اخبار خداوند از رفع محدود عذاب دنیوى مشرکان مکه و بازگشت دوباره آنان به کفر و شرک (إنّا کاشفوا العذاب قلیلاً إنّکم عائدون) برداشت یادشده بر این اساس است که عذابى که در آیات پیشین از آن یاد شده، عذاب دنیوى باشد. در این صورت معناى آیه چنین مى شود: ما عذاب دنیوى را براى زمانى اندک برخواهیم داشت; یعنى، در دنیا که اصولاً مجالى اندک است عذاب را از شما برمى داریم; اما انتقام به قیامت موکول خواهد شد.
۳- برداشتن عذاب همچون نزول آن، به مشیت و اراده الهى بستگى دارد. (ربّنا اکشف عنّا العذاب ... إنّا کاشفوا العذاب) از اسناد کشف عذاب به خداوند، مطلب بالا استفاده مى شود.
موضوعات مرتبط
- ارتداد: زمینه ارتداد ۱
- ایمان: آثار ایمان هنگام عذاب ۱
- خدا: آثار اراده خدا ۳; آثار مشیت خدا ۳
- عذاب: منشأ رفع عذاب ۳; منشأ نزول عذاب ۳
- قرآن: پیشگوییهاى قرآن ۲
- مشرکان مکه: پیشگویى ارتداد مشرکان مکه ۲; رفع عذاب دنیوى مشرکان مکه ۲
منابع