البقرة ٢٧٣
ترجمه
البقرة ٢٧٢ | آیه ٢٧٣ | البقرة ٢٧٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لِلْفُقَرَآءِ»: به مستمندان. جار و مجرور متعلّق است به (وَ مَا تُنفِقُوا) در آیه قبلی، یا به فعل محذوفی همچون (إِعْمَدُوا؛ إِجْعَلُوا.) یعنی: إِعْمَدُوا لِلْفُقَرَآءِ؛ إِجْعَلُوا مَا تُنفِقُونَ لِلْفُقَرَآءِ؛ صَدَقَاتُکُمْ لِلْفُقَرَآءِ. «أُحْصِرُوا»: بازداشته شدهاند. جلو آنان گرفته شده است. همه اوقاتشان وقف جهاد یا کسب علم شده است. «ضَرْب»: راه رفتن. مسافرت کردن. مراد جستجو و تکاپوی در کار تجارت و کسب و تلاشِ در پی معاش است. «تَعَفُّف»: قناعت. شرم و حیا. «سِیمَا»: رخساره. دیدار. «إِلْحَافاً»: الحاح. اصرار. مفعول مطلق است؛ زیرا الحاف خود نوعی از سؤال یعنی درخواست است؛ و یا این که به معنی مُلْحِفینَ و حال بشمار است. «لا یَسْأَلُونَ الْنَّاسَ إِلْحَافاً»: پافشارانه چیزی از مردم نمیخواهند. از مردم اصلاً چیزی نمیخواهند. «خَیْر»: مراد مال و دارائی است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۷۴ - ۲۶۱ ، سوره بقره
- گفتارى پيرامون انفاق
- تعديل ثروت ها، كم كردن فاصله طبقاتى ، ايجاد برادرى بين مسلمين و ... علل و اهداف تاءكيد شديد نسبت به انفاق است
- از بين رفتن انفاق و شيوع ربا در بين مردم بزرگترين عامل فساد اجتماعى كنونى در جهان غرب است
- معناى (كمثل حبت انبتت ) و بررسى امثال قرآنى ديگر نظير آن
- توضيحى در مورد امثال و چگونگى تمثيلات قرآن كريم
- فوائد و آثار اجتماعى ارفاق به قصد تحصيل رضاى خدا
- آثار سوء و مضرات انفاق بدون قصد كسب رضاى خدا
- رد كردن سائل با زبان خوش و گذشت از بدى او، از صدقه و انفاق همراه با منت و آزار بهتر است
- رياكارى در هر عمل مستلزم نداشتن ايمان به خدا و روز جزا در آن عمل است
- معناى ((ابتغاء مرضات الله )) و وجوهى كه در معناى ((تثبيت نفس )) ذكر شده و بيان وجه صحيح در معناى آن
- تشبيه و تمثيل انفاق خالص و انفاق تواءم با من و اذى
- كيفيت مالى كه بايد انفاق بشود
- ترس از فقر بر اثر انفاق اعمال طيب و دلپسند، وسوسه شيطانى است
- خود دارى از انفاق مال طيب باعث كفر به خدا، اتلاف نفوس ، هتك اعتراض ، رواج جنايت و فحشا است
- خلاصه گفتار در تذكراتى كه خداوند در آيه مورد بحث مى دهد
- معناى ((حكمت ))
- نكاتى در باره آيه (و من يوت الحكمه ...)
- چند نكته كه جمله ((و ما للظالمين من انصار)) بر آنها دلالت دارد
- ترك انفاق از گناهان كبيره است و چون حق الناس است كفاره و توبه پذير نيست
- آثار و نتايج انفاق علنى و مزيت و فضيلت انفاق پنهانى
- خداوند خاطر شريف پيامبر (ص ) را تسلى مى دهد
- مؤ منين تا آنجا كه مى توانند تظاهر به فقر نمى نمايند و دست سؤ ال دراز نمى كنند
- نكته التفات از همه مسلمين به شخص پيامبر (ص ) در آيه شريفه
- بحث روايتى (در ذيل آيات انفاق )
- خرج كردن براى زن و فرزند صدقه است و يكى از راههاى خداست
- هر عملى كه مورد رضايت خدا باشد و براى خدا انجام شود فى سبيل الله است و هر نفقه اى در راه خدا صدقه مى باشد
- رواياتى در ارتباط با نزول آيه (يا ايهاالذين آمنو انقو...)
- دو روايت در ارتباط با آيه (الشيطان يعدكم الفقر...)
- معناى حكمت و روايتى در بيان اهميت و منزلت عقل انسان
- بهتر است واجبات ، علنى ، و مستحبات ، پنهانى انجام گيرند
- رواياتى در مورد اينكه آيه : ((الذين ينفقون اموالهم ...)) در باره امير المؤ منين على (ع ) نازل شده است
- آيه شريفه در حق ابى بكر نازل شده است
نکات آیه
۱ - محصورشدگان در راه خدا و ناتوان از کسب روزى که خویشتن دار بوده و تنگدستیشان از چهره هایشان شناخته مى شود و نیز هرگز چیزى از دیگران نمى خواهند، از بهترین مصارف انفاق (للفقراء ... لا یسئلون النّاس الحافاً)
۲ - تأمین مخارج زندگى افرادى که انجام وظایف الهى آنان مانع از تحصیل هزینه زندگیشان مى گردد، بر عهده جامعه اسلامى است. (للفقراء الّذین احصروا فى سبیل اللّه لا یستطیعون ضرباً فى الارض)
۳ - انفاق، از آن بینوایان و تنگدستان ناتوان از تأمین هزینه زندگى، نه آنان که بر تأمین مخارج خویش توانمندند. (للفقراء الّذین احصروا فى سبیل اللّه لا یستطیعون ضرباً فى الارض)
۴ - ضرورت تأمین هزینه زندگى، هر چند همراه با تلاش و تحمّل شدائد باشد. (لا یستطیعون ضرباً فى الارض) کلمه «ضرباً فى الارض» کنایه از تلاش است که طبعاً همراه تحمّل شدائد خواهد بود و چون توانمند بر تلاش به مقتضاى «لا یستطیعون ... » نمى تواند از مصارف انفاق باشد، الزاماً باید براى تأمین مخارج زندگى کوشش نماید، هر چند با تحمّل شدائد باشد.
۵ - لزوم پرهیز از انفاق به آنان که توان تأمین زندگى خویش را دارند. (للفقراء ... لا یستطیعون ضرباً فى الارض) چون مصرف انفاق را با جمله «لا یستطیعون»، فقرایى دانسته که قدرت تأمین زندگى را ندارند.
۶ - ارجمندى عفّت نفس، خویشتن دارى و تظاهر به بى نیازى، على رغم نیازمندى شدید (یحسبهم الجاهل اغنیاء من التّعفّف ... لا یسئلون النّاس الحافاً) چون آیه در مقام مدح چنین افرادى است، صفات شمرده شده به عنوان ارزش تلقى مى شود. گفتنى است که «الحاف» به معناى اصرار است و جمله «لا یسئلون» به قرینه «یحسبهم الجاهل اغنیاء» و نیز به قرینه «تعفّف» باید به این معنا باشد که تقاضا نمى کنند تا به اصرار منجر شود; نه اینکه تقاضا مى کنند ولى اصرار نمىورزند.
۷ - سیماى فقیران و تنگدستان، بیانگرِ وضعیّت اقتصادى نابهنجار آنان، هر چند خویشتن دارى کرده و تظاهر به فقر ننمایند. (یحسبهم الجاهل اغنیاء من التّعفّف تعرفهم بسیمهم)
۸ - تنگدستان خویشتن دار، هرگز با اصرار از مردم چیزى نخواهند. (لا یسئلون الناس الحافاً) در برداشت فوق جمله «لا یسئلون النّاس الحافاً» به همان معناى ظاهریش گرفته شده است; یعنى براى درخواست خویش اصرار نمىورزند. بر این مبنا جمله «یحسبهم الجاهل» به این معناست که رفتار و منش آنان به گونه اى است که به هنگام تقاضا، معلوم مى شود که آنان از تهیدستانند.
۹ - جواز درخواست کمکّه اى اقتصادى از سوى فقیران، بدون تأکید و اصرار (لا یسئلون النّاس الحافاً) با استفاده از مفهوم جمله «لا یسئلون النّاس الحافاً».
۱۰ - ناپسندى تکدّى و اصرار بر گدایى (لا یسئلون النّاس الحافاً)
۱۱ - دانایى خداوند، به انفاق از خیرها و نیکیها (و ما تنفقوا من خیر فانّ اللّه به علیم)
۱۲ - مال و دارایى، خیر است. (و ما تنفقوا من خیر) از مال، تعبیر به «خیر» شده است.
۱۳ - توجّه به علم خداوند نسبت به انفاقها و اعمال خیر، برانگیزنده آدمى به انفاق و انجام آن اعمال (و ما تنفقوا من خیر فانّ اللّه به علیم)
روایات و احادیث
۱۴ - اصحاب صفّه، تنگدستانِ خویشتن دار محصور شده در راه خدا (للفقراء الّذین احصروا) امام باقر (ع): نزلت الایة فى اصحاب الصّفه[۱]. گفتنى است که اصحاب صفّه، تنگدستانى عفیف و خویشتن دار بودند که انجام وظایف الهى (جهاد و نبرد و ... ) آنان را از کسب معاش بازداشته بود. رفتار و منش آنان به گونه اى بود که ناآشنایان نه تنها به فقر آنان پى نمى بردند; بلکه آنان را غنى و مالدار مى پنداشتند.
موضوعات مرتبط
- ارزش: ۶
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱۴
- اصحاب صفه: ۱۴
- انفاق: انفاق از دوست داشتنیها ۱۱ ; زمینه انفاق ۱۳ ; مصارف انفاق ۱، ۲، ۳، ۵
- انگیزش: عوامل انگیزش ۱۳
- بىنیازى: ارزش بىنیازى ۶
- تکدّى: جواز تکدّى ۹ ; سرزنش تکدّى ۱۰
- جامعه: مسؤولیت جامعه ۲
- حصر: حصر در راه خدا ۱، ۱۴
- خدا: علم خدا ۱۱، ۱۳
- رفتار: پایه هاى رفتار ۷
- عفّت: فضیلت عفّت ۶
- علم: فضیلت علم ۱۳
- عمل: زمینه عمل صالح ۱۳
- فقیر: تأمین فقیر ۱، ۳، ۹ ; چهره فقیر ۱، ۷ ; فقیر عفیف ۱، ۷، ۸، ۱۴
- مال: ارزش مال ۱۲ ; خیریت مال ۱۲
- معاش: اهمیّت تأمین معاش ۴
منابع
- ↑ مجمع البیان، ج ۲، ص ۶۶۶.