القصص ٨٧
کپی متن آیه |
---|
وَ لاَ يَصُدُّنَّکَ عَنْ آيَاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْکَ وَ ادْعُ إِلَى رَبِّکَ وَ لاَ تَکُونَنَ مِنَ الْمُشْرِکِينَ |
ترجمه
القصص ٨٦ | آیه ٨٧ | القصص ٨٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا یَصُدُّنَّکَ»: تو را باز ندارند. «عَنْ آیَاتِ اللهِ»: از ترتیل و تبلیغ و عمل به آیات خدا.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۸۵ - ۸۸، سوره قصص
- معناى آيه و وجوه مختلفى كه درباره مراد از ((معاد)) در آن گفته شده است
- معناى جلمه ((قل ربى احملم من جاء بالهدى ...)) و سخن بعضى مفسران درباره آن
- شرح و توضيح اينكه توحيد خداوند را به ((كل شى ء هالك الا وجهه ))تعليل فرمود
- بيان وجه ديگرى در تغيير ((كل شى ء هالك الا وجهه ))
- جواب به يك شبه و اشاره به اينكه مقصود از هلاكت نابودى نيست
- وجوه مختلف و متعددى كه درباره مراد از هلاكتكل شى ء و استثناى وجه خدا گفته شده است .
- بحث روايتى
- (رواياتى درباره معنى و مفاد جمله : ((كل شى ء هالك الا وجهه ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آياتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَ ادْعُ إِلى رَبِّكَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «87»
و (به هوش باش) پس از آنكه آيات الهى به سوى تو نازل گرديد، (وسوسهها و تهديدات كفّار) تو را (از تبليغ و عمل به آن) باز ندارد و (همچنان ديگران را) بهسوى پروردگارت دعوت كن و هرگز از مشركان مباش.
نکته ها
بعثت، مراحلى دارد:
الف: گرفتن وحى. «يُلْقى إِلَيْكَ الْكِتابُ»
ب: برائت از كفّار. «فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً»
ج: صلابت در كار. «لا يَصُدُّنَّكَ»
د: دعوت ديگران. «ادْعُ إِلى رَبِّكَ»
ه: اخلاص در عقيده و عمل. «لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»
توجّه به توحيد و نفى شرك و كفر آنچنان مهم است كه خداوند در اين آيات بارها پيامبر صلى الله عليه و آله را بر آن هشدار مىدهد. غالب جملات پيرامون اين مسئله در آيات اخير، با نون تأكيد ثقيله و با لحن مبالغه آمده است. «لا تَكُونَنَ- لا يَصُدُّنَّكَ- لا تَكُونَنَّ»
پیام ها
1- كوتاه آمدن در ابلاغ وحى، نوعى تقويت كفر است. «فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلْكافِرِينَ وَ لا يَصُدُّنَّكَ»
2- دشمنان حتّى براى شخص پيامبر صلى الله عليه و آله نيز نقشه دارند. «لا يَصُدُّنَّكَ»
3- رهبران آسمانى نيز به تذكّرات الهى نيازمندند. «لا يَصُدُّنَّكَ»
4- رسالت بايد همراه عزّت و قاطعيّت باشد. لا يَصُدُّنَّكَ ... بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ
5- علم و آگاهى، مسئوليّت را سنگينتر مىكند. «بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ»
6- كسى در دعوت به حقّ موفّق مىشود كه قاطع و نفوذناپذير باشد. لا يَصُدُّنَّكَ ...
جلد 7 - صفحه 105
ادْعُ إِلى رَبِّكَ»
7- دعوت بايد خالصانه باشد و هيچ مسئلهاى را جز رضاى خداوند در نظر نگيرد. «ادْعُ إِلى رَبِّكَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» آرى كسى كه به خاطر ملاحظه ديگران دعوت به خدا نكند، در مدار شرك قرار گرفته است.
8- دعوت بايد به سوى خدا باشد، نه خود. «ادْعُ إِلى رَبِّكَ»
9- شركزدايى و مبارزه با كفر، سرلوحهى فعاليّت پيامبران و از تأكيدات بسيار جدّى خداوند است. «لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آياتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَ ادْعُ إِلى رَبِّكَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (87)
جلد 10 - صفحه 194
وَ لا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آياتِ اللَّهِ: و البته بايد باز ندارند تو را كافران از خواندن آيات خداوند عز و جل و عمل كردن به آن. خطاب به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله، و مراد امت مىباشند، يعنى البته بايد باز ندارند شما مؤمنين را كفّار از پيروى آيات الهى كه احكام قرآن شريف است. به عبارت ديگر بايد ايمان شما امت به قرآن، چنان محكم و متقن باشد كه هر قدر سعى و كوشش كنند در بازداشتن شما، نتوانند، بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ: بعد از زمانى كه آن آيات نازل شده به تو و استماع و اعتقاد به آن نمودى كه از جانب خدا نازل شده. وَ ادْعُ إِلى رَبِّكَ: و بخوان بسوى عبادت و پرستش پروردگار خود و يگانگى او، وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ: و مباش از جمله شرك آورندگان به سبب مساعدت و كمك به آنان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (83) مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئاتِ إِلاَّ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (84) إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلى مَعادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدى وَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (85) وَ ما كُنْتَ تَرْجُوا أَنْ يُلْقى إِلَيْكَ الْكِتابُ إِلاَّ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلْكافِرِينَ (86) وَ لا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آياتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَ ادْعُ إِلى رَبِّكَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (87)
وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (88)
ترجمه
اين سراى آخرت قرار ميدهيم آنرا از براى آنانكه نميخواهند برترى را در زمين و نه فسادى را و انجام نيك براى پرهيزكارانست
هر كه بجا آورد خوبى را پس براى او است بهتر از آن و هر كه بجا آورد بدى را پس پاداش داده نميشوند آنها كه بدى كردند مگر آنچه بودند ميكردند
همانا آنكه واجب ساخت بر تو قرآن را هر آينه بازگرداننده تو است بجاى بازگشت بگو پروردگار من بهتر ميداند آنرا كه آورد هدايت را و آنكه او است در گمراهى آشكار
و نبودى كه اميد داشته باشى كه داده شود بتو كتاب ولى بود رحمتى از پروردگارت پس مباش البته پشتيبان كافران
و نبايد بازدارند تو را از آيتهاى خدا پس از آنكه فرستاده شد بسوى تو و بخوان بسوى پروردگارت و مباش البته از شرك آورندگان
و مخوان با خداوند خداى ديگرى را نيست خدائى مگر او همه چيز فانى است مگر ذات او براى او است فرمان و بسوى او بازگرديده خواهيد شد.
تفسير
خداوند متعال بعد از ذكر هلاك قارون براى سركشى و فتنه انگيزى كه از صفات مذمومه است اشاره بحسن افتادگى و خيرخواهى كه از صفات ممدوحه است فرموده به بيان لطيفى كه فوق آن متصوّر نيست باين تقريب كه آن بهشت عنبر سرشت و سراى آخرتيكه اوصاف آن كرارا ذكر شده قرار داده و ميدهيم آنرا مقرّ و جايگاه كسانيكه اراده و عزم بر تفوّق و برترى از خلق و فتنه و فساد
جلد 4 صفحه 211
در زمين را نداشته باشند چه رسد به آنكه مرتكب اين امور شوند و در بعضى از اخبار ائمه اطهار عزم بر تفوّق بر خلق به اراده بهتر بودن بند كفش خود از رفيقش تحديد شده و فرمودهاند چنين كسى داخل در اين آيه است و آنان را كه اراده فساد ننمودند بكسانيكه بمورى آزار نرسانند تفسير فرمودهاند و آنكه دنيا بمنزله مردار است و از آن بقدر ضرورت بايد استفاده نمود و عاقبت محموده براى كسانى است كه از خلاف رضاى خدا پرهيز نمايند و براى ترغيب و اقبال خلق بكار خوب و اعراض آنها از كار بد فرموده كسيكه بجا آورد كار خوبى را از قبيل احسان بخلق و عبادت و اطاعت خالق خدا پاداشى باو عطا ميفرمايد كه بهتر و برتر باشد از كار او از هر جهت بمراتبى كه در اواخر سوره انعام و سوره نمل بيان شد و كسيكه مرتكب شود عمل بدى را از اسائه بخلق و معصيت خالق خداوند آنشخص بد كار را بمانند عمل بد او كه مستحق است پاداش خواهد داد نه زيادتر از ميزان استحقاقش و بملاحظه تسجيل و تصريح ببدى حال بدكاران عدول از ضمير بظاهر و تكرار در نسبت سيّئه بآنها فرموده و كلمه مثل براى مبالغه در مماثلت حذف شده و اين تفاوت براى آنستكه عذاب زائد از حق ظلم است و منافات با عدل دارد و خداوند عادل است و احسان زائد از حق بمقتضاى فضل او است كه مؤيّد عدل است نه منافى آن و در نفحات نقل فرموده كه چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم از مكه هجرت فرمود و از ترس كفار در غار مخفى گرديد بعد از بيرون آمدن از بيراهه بسوى مدينه رهسپار شد و چون ايمن از شرّ كفار گرديد در جحفه كه ميان مكه و مدينه است نزول اجلال فرمود و راه مكه را ديد و مشتاق بوطن خود گرديد جبرئيل نازل شد و عرضه داشت مشتاق بمحل ولادت خود شدى فرمود بلى پس او آيه بعد را براى حضرت خواند و خدا فرمود اى محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم بگو بكفار كه سبب اين وعده لطف خدا بمن آنستكه پروردگار من بهتر مىشناسد آنرا كه دين حق را در ميان مردم آورده و آنرا كه دور از حق و منحرف از راه قرب بخدا است و در مجمع نقل نموده كه معاد مرد بلد او است چون او در بلاد گردش ميكند پس بر ميگردد بجاى خود و بنابراين آيه از اخبار غيبيّه قرآن كه شاهد صدق آن و آورنده آنست ميباشد و مفادش آنكه همانا آنخداونديكه بر تو تلاوت
جلد 4 صفحه 212
قرآن و دعوت بحق را واجب فرمود هر آينه تو را بوطن اصلى خود بر ميگرداند با فتح و فيروزى و نميگذارد از اين راه كدورتى در خاطرت باقى بماند و اين امر در خارج بوقوع پيوست ولى در بعضى اخبار از ائمه اطهار معاد در اين مقام برجعت آنحضرت و عترت طاهره تأويل شده و بعضى آنرا بمرگ و قيامت و بهشت تفسير نمودهاند و معناى اول اظهر و اقوى است و معلوم است كه مراد از كسيكه آورنده هدايت است پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم است و مراد از كسانيكه در گمراهى و ضلالتند اهل شرك و نفاقند و بعد از اين خداوند بيان بزرگترين الطاف خود را بآنحضرت فرموده باين تقريب كه تو اميد نداشتى قرآنيكه بهتر و برترين كتب سماوى است براى تو نازل شود و اين نبود مگر براى لطف مخصوصى كه پروردگارت بتو داشت و چنين كتابى بتو داد كه معجزه باقيه تو باشد پس هيچگاه با كفاريكه دشمن خدايند مدارا و همراهى مكن و مبادا باز دارند آنها تو را از تلاوت آيات خدا و ابلاغ احكام او بعد از نزول آن بتو بلطائف الحيل و مكر و مردم را دعوت نما بتوحيد پروردگارت و راه نجات و مباش از كسانيكه غير از داعى الهى چيزى مدخليت در غرض آنها دارد و مخوان با معبود بحق معبود ديگرى را چون جز ذات واجب الوجود كسى شايسته پرستش و ستايش و خواندن بخدائى نيست و تمام موجودات بالاخره نيست و نابود خواهند شد و جز ذات احديّت باقى و بر قرار نماند و همه در يكروز باو بازگشت خواهند نمود و در آنروز حكم فرمائى مخصوص باو خواهد بود و كسى را قدرت تخلف از فرمان او نيست و تحقيق در معناى رجوع و فناء موجودات و بقاء وجه اللّه كه اصل وجود است در ذيل آيه الّذين اذا اصابتهم مصيبة از سوره بقره گذشت و در اينمقام از ائمه اطهار وجه اللّه به پيغمبر و امام و عقل كامل كه جهات هدايت خلقند بحق و بدين خدا و پيروان آن تفسير شده است و در روايتى ضمير وجهه را بشىء راجع فرمودهاند و اين مؤيّد همان معناى محقّق است كه مراد از وجه جهت نورانيّت و اصل وجود و روح اشياء است كه از آن بوجود منبسط تعبير ميشود و خطابات الهيه در آيات اخيره اگر چه ظاهرا به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله است ولى در واقع بمردم است از قبيل در بتو ميگويم ديوار تو گوش كن و محتمل است مقصود قطع طمع اهل شرك از موافقت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله با آنها باشد
جلد 4 صفحه 213
در هر حال معلوم است كه ساحت مقدس نبوى اجلّ از اين قبيل تكاليف است كه جدّا مكلف بآن شود و ثواب قرائت اين سوره مباركه در ذيل سوره شعراء گذشت و الحمد للّه رب العالمين و صلى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 4 صفحه 214
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لا يَصُدُّنَّكَ عَن آياتِ اللّهِ بَعدَ إِذ أُنزِلَت إِلَيكَ وَ ادعُ إِلي رَبِّكَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ المُشرِكِينَ (87)
و جلوگير نشود تو را از بيان آيات الهي پس از آنكه نازل شد بر تو و دعوت كن بندگان را بسوي پروردگارت و نبوده باش از مشركين.
مسلما براي پيغمبر (ص) هيچ امري جلوگير از بيان آيات قرآن نبود و هيچ كوتاهي در دعوت نداشت و هيچگونه شركي در ساحت قدس او نبود و اينکه نمره آيات براي رفع طمع مشركين است که ميگفتند:
ائتِ بِقُرآنٍ غَيرِ هذا أَو بَدِّلهُ (يونس آيه 15) يا توقع اينکه داشتند که با آنها در عبادت اصنام موافقت كند و او را رئيس خود قرار دهند و با آنها همراهي كند لذا خداوند براي رفع طمع آنها ميفرمايد:
وَ لا يَصُدُّنَّكَ عَن آياتِ اللّهِ- الايه چنانچه در آيه بعد هم همين منظور است که ميفرمايد:
287
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 87)- دو آیه پایان این سوره تأکیدی است بر مسأله توحید با تعبیرها و استدلالات گوناگون، توحیدی که خمیر مایه تمام مسائل دینی است.
در این دو آیه چهار دستور به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله داده شده و چهار توصیف از پروردگار به عمل آمده است، و مجموع بحثهایی را که در آیات این سوره آمده تکمیل میکند.
نخست میگوید: «نباید (کفار) تو را از آیات خداوند بعد از آن که بر تو نازل شد باز دارند» (وَ لا یَصُدُّنَّکَ عَنْ آیاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَیْکَ).
گر چه نهی متوجه کفار است، اما مفهومش عدم تسلیم پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در برابر کار شکنیها و توطئههای آنهاست.
و به این ترتیب به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد هنگامی که آیات الهی نازل شد باید با قاطعیت روی آن بایستی و به سوی مقصد با قدمهای محکم پیش بروی که خدا همراه تو و پشتیبان تو است.
به دنبال این دستور که جنبه نفی داشت، دستور دوم را که جنبه اثبات دارد صادر کرده، و میگوید «و به سوی پروردگارت دعوت کن» (وَ ادْعُ إِلی رَبِّکَ).
خداوندی که مالک تو و صاحب اختیار توست، و مربی و پرورش دهنده تو میباشد.
سومین دستور بعد از دعوت به سوی اللّه، نفی هر گونه شرک و بت پرستی است، میگوید: «و قطعا از مشرکان مباش» (وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ).
که راه توحید آشکار است و نورانی، و رهروان آن بر صراط مستقیمند.
ج3، ص486
نکات آیه
۱ - کفرپیشگان صدراسلام، در صدد بازداشتن پیامبر(ص) از انجام رسالت خویش بودند. (و لایصدّنّک عن ءایت اللّه بعد إذ أُنزلت إلیک) «صدّ» (مصدر «لایصدّنّک») به معناى بازداشتن است و ضمیر فاعل در «لایصدّنّک» به کافران بازمى گردد; یعنى، مبادا کافران تو را از ابلاغ آیات خدا به مردم بازدارند.
۲ - پیامبر(ص)، موظف به ابلاغ بى درنگ آیات الهى بر مردم به محض دریافت آن (و لایصدّنّک عن ءایت اللّه بعد إذ أُنزلت إلیک) قید «بعد إذ أُنزلت إلیک» به معناى «بعد وقت الإنزال» است; یعنى، همین که نزول آیات بر تو پایان یافت، بى هیچ تأخیر باید آن را به مردم ابلاغ کنى و مبادا کافران تو را از این کار بازدارند و باعث تأخیر در تلاوت آن شوند.
۳ - قرآن، کتابى نازل شده از جانب خداوند بر پیامبر(ص) (عن ءایت اللّه بعد إذ أُنزلت إلیک)
۴ - کوتاهى در ابلاغ رسالت الهى و عقب نشینى از آرمان هاى دینى، موجب تقویت جبهه کفر و نوعى پشتیبانى از مواضع کفرپیشگان است. (فلاتکوننّ ظهیرًا للکفرین .و لایصدّنّک عن ءایت اللّه) توصیه خداوند به دست برنداشتن از ابلاغ آیات الهى، پس از هشدار از هرگونه پشتیبانى از کافران، مى تواند به این حقیقت اشاره داشته باشد که ترک ابلاغ رسالت الهى، نوعى تقویت و پشتیبانى از آنان به شمار مى رود.
۵ - آیه، نامى است نهاده شده از جانب خدا بر بندهاى عبارات قرآن. (و لایصدّنّک عن ءایت اللّه) مراد از «آیات اللّه» آیات قرآن است و «آیه» براى هر جمله مستقلى گفته مى شود که با سجع ویژه اى از جمله دیگر جدا مى گردد.
۶ - پیامبر(ص)، وظیفه دار فراخواندن مردم به سوى پروردگار یگانه (و ادع إلى ربّک)
۷ - رها ساختن تعالیم قرآن و کناره گیرى از فراخواندن مردم به سوى آنها، زمینه ساز قرار گرفتن در صف کافران است. (لایصدّنّک عن ءایت اللّه ... و ادع إلى ربّک و لاتکوننّ من المشرکین) گفتنى است که از صدر و ذیل آیه شریفه; یعنى، ارتباط میان موضوع جدا شدن از صف مشرکان و موضوع ابلاغ رسالت الهى و دعوت به توحید، برداشت یاد شده به دست مى آید.
۸ - تشکیل جبهه توحید، جدا ساختن خویش از صف مشرکان و پرهیز از درآمیختن با آنان، سفارش دیگر خداوند به پیامبر(ص) (و ادع إلى ربّک و لاتکوننّ من المشرکین)
موضوعات مرتبط
- آیه: منشأ نامگذارى آیه ۵
- اسلام: تاریخ صدراسلام ۱
- تبرى: تبرى از مشرکان ۸
- تبلیغ: آثار سستى در تبلیغ ۴
- توحید: دعوت به توحید ۶
- خدا: توصیه هاى خدا ۸
- قرآن: آثار اعراض از قرآن ۷; اجتناب از دعوت به قرآن ۷; تلاوت قرآن ۲; وحیانیت قرآن ۳
- کافران: دشمنى کافران صدراسلام ۱; زمینه حمایت کافران ۴
- کفر: زمینه کفر ۷; عوامل تقویت کفر ۴
- محمد(ص): تبلیغ محمد(ص) ۲; توصیه به محمد(ص) ۸; دشمنان محمد(ص) ۱; رسالت محمد(ص) ۲، ۶; ممانعت از رسالت محمد(ص) ۱; نزول قرآن بر محمد(ص) ۳
منابع