الحج ٧٤
کپی متن آیه |
---|
مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَ قَدْرِهِ إِنَ اللَّهَ لَقَوِيٌ عَزِيزٌ |
ترجمه
الحج ٧٣ | آیه ٧٤ | الحج ٧٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَا قَدَرُوا»: نشناختهاند (نگا: انعام / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۶۷ -۷۸ سوره حج
- جواب به كفار و مشركين كه به روش مسلمين در عبادت خدا خرده مى گرفتند
- احتجاج بر اينكه مشركان برهان و علمى بر خدايى ((شركاء(( ندارند
- تمثيلى براى نفى الوهيت آلهه مشركين و بيان عدم دخالت آنها در خلق و تدبير موجودات
- تقرير حجت و برهانى كه از جمله ((ان الله سميع عليم (( براىاصل لزوم ارسال رسل استفاده مى شود
- تقرير حجت و برهانى كه از آيه :(يعلم ما بين ايديهم و ما خلفهم ...) براى عصمت انبياء(عليهم السلام ) استفاده مى شود
- معناى ((جهاد(( و اينكه فرمود: ((جاهدوا فى الله حق جهاده ((
- وجه اينكه ابراهيم (عليه السلام ) را پدر مسلمين ناميد
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل آيات گذشته )
- روايتى در اين باره كه آيه ((... هو اجتباكم ...(( درباره اهل بيت (عليهم الصلاة و السلام ) نازل شده است
- چند روايت متضمن استشهاد به جمله ((ما جعل عليكم فى الدين من حرج (( براى رفع حكم حرجى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ «74»
(مشركان،) خدا را آن گونه كه شايسته اوست بزرگ نداشتند، قطعاً خداوند نيرومند و شكست ناپذير است.
پیام ها
1- نحوه خطاب بايد با مخاطبان تناسب داشته باشد. «يا أَيُّهَا النَّاسُ- تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» (مشركان در مرحلهاى نيستند كه بهآنان بهتر از «يا أَيُّهَا النَّاسُ» گفته شود)
2- در ارشاد و تبليغ، ابتدا مردم را براى شنيدن آماده كنيم، سپس سخن بگوييم.
«ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ»
3- در مثالهاى قرآنى، دقّت و توجّه كنيم. «فَاسْتَمِعُوا لَهُ»
4- اگر انسانها، همهى توان خود را هم به كار گيرند، نمىتوانند موجود زندهاى خلق كنند. «لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ»
5- مخلوقات كوچك را كوچك نشمريم. «إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ»
6- كسى كه در برابر يك مگس عاجز است، لايق نيست پرستش شود.
«لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ»
7- مشركان خدا را قبول داشتند، ولى غير او را نيز مىپرستيدند. (قدردانى صحيح از خداوند، يكتا پرستى است). «ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ»
8- انگيزهى شرك، استمداد از شريكهاست، ولى بايد غير خدا را كنار گذاشت و تنها به سراغ او رفت، كه قدرت وعزّت مخصوص خداوند است. «إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ»
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 73
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ (74)
ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ: نشناختند خدا را حق شناختن او، و تعظيم نكردند ذات سبحانى را حق تعظيم. اگر شناختندى خدا را و قدر و عظمت او را دانستندى، هر آينه به او شرك نياوردى و اصنام را شريك در عبادت قرار ندادى كه تاب مقاومت پشهاى را نداشتى. إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ: بدرستى كه خداى تعالى هر آينه توانا و غالب است به خلاف اصنام كه ناتوان و ذليل هستند.
تنبيه: آيه شريفه اختصاص به مشركين ندارد، بلكه هر قوم و جماعتى كه با وجود بسيارى انعام و احسان ذات خداوندى كه آنا فآنا منظور فرمايد، در مقام شكر گزارى و سپاسدارى منعم حقيقى برنيايند، هر آينه نشناختند حق پرستش و
«1». تفسير برهان، ج 3، ص 104، روايت 2، به نقل از كافى شريف.
جلد 9 - صفحه 99
ستايش او را؛ و اگر قدر عظمت نعم سبحانى را دانستى، البته در مقام سپاسدارى بر آمدى، زيرا حق شناسى و وجوب شكر منعم را برهان عقلى حاكم باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ ما لَيْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ (71) وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنْكَرَ يَكادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آياتِنا قُلْ أَ فَأُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ (72) يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ (73) ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ (74)
ترجمه
- و ميپرستند غير از خدا آنچه فرستاده نشد بآن حجّتى و آنچه نيست براى آنها بآن دانشى و نيست براى ستمكاران هيچ ياورى
و چون خوانده شود
جلد 3 صفحه 622
بر آنها آيتهاى ما كه واضحات است ميشناسى در روى آنان كه كافر شدند اثر انكار را نزديك باشند كه حمله كنند بآنان كه ميخوانند بر آنها آيتهاى ما را بگو آيا پس خبر دهم شما را ببدتر از آنتان، آتش، وعده داده است آنرا خدا بآنان كه كافر شدند و بد جاى بازگشتى است
آن اى مردمان زده شد مثلى پس گوش دهيد مر آن را همانا آنان كه ميخوانيد غير از خدا هرگز نتوانند آفريد مگسى را و اگر چه اجتماع نمايند بر آن و اگر بر بايد از آنها مگس چيزيرا نميتوانند استرداد كنند آنرا از او ناتوان باشد عابد و معبود
نشناختند خدا را حقّ شناسائى او همانا خدا هر آينه تواناى ارجمند است.
تفسير
- خداوند متعال به بيان لطيف ديگرى ابطال فرموده عمل اهل شرك را و آن آنستكه اينها ميپرستند اشيائى را كه دليلى بر جواز پرستش آنها نيست و خودشان هم نميدانند بالفطره و بدون دليل مانند بديهيّات استحقاق عبادت آنها را خلاصه آنكه نه دليلى بر اثبات خدائى آنها اقامه شده و نه كشفى حاصل گشته براى كسيكه بگويد من يقين دارم اينها مستحق عبادتند بلكه مدرك عملشان فقط تقليد و تبعيّت از رويّه پيشينيانشان است و البته چنين كسانى ستمكار بخود و خلقند چون ممكن است جمعى هم تقليد از آنها نمايند و گمراه شوند و روز قيامت كسى نميتواند يارى نمايد آنها را و مانع از دخولشان در جهنّم گردد و اينها بقدرى عنود و حسود و شرورند كه وقتى خوانده شود بر آنها آيات ما كه دلالت بر فضل تو و اهل بيت اطهارت دارد با آنكه حقّ بودن آن واضح است آثار انكار و عناد در رخسار آنها ظاهر و آشكار ميگردد بطوريكه نزديك ميشود بآنكه بپرند و حمله كنند بكسانيكه ميخوانند براى آنها آن آياترا پس بگو آيا خبر دهم شما را بعقوبتى بدتر و ناگوارتر از اين كدورت و ملالتى كه براى شما از شنيدن آيات الهى پيدا ميشود آن آتش است كه خدا وعده داده بكفّار و باز گشتگاه بدى است آتش جهنّم و خداوند اخيرا براى مصوّر و ممثّل نمودن عجز بتان و ضعف عقل بتپرستان بيان بديعى فرموده كه از آن تعبير بمثل شده بمناسبت آنكه مقصود از مثل تصوير و حسّى نمودن مطلب است و امر باستماع آن فرموده باين تقريب كه آنانكه شما بتپرستان ميپرستيد كه غير از خداوند يكتايند قادر بر خلق مگسى
جلد 3 صفحه 623
كه حيوان ضعيف كوچكى است نيستند و اگر با يكديگر متفق و متّحد شوند و كمك كنند نميتوانند مانند آن و كمتر از آنرا وجود دهند و اگر فرضا مگسى بر بايد از دست و بدن آنها چيزيرا نميتوانند استنقاذ و استرداد نمايند آن چيز را از آن مگس با كمال ضعفش و چنين اشياء بىجان ناتوانى نميشود خداى توانا باشند و قابل ستايش و پرستش نيستند پس كسانيكه مانند آنانرا مستحق ستايش و پرستش دانند ضعيف العقل ميباشند كه طالب و عابد آنهايند و آنان هم ضعيفند كه قادر بر خلق مگسى و گرفتن چيزيكه از آنها ربوده نيستند كه معبود و مطلوب اينانند و بعضى طالب و مطلوب را بمعناى سالب و مسلوب گرفتهاند و بنابراين مراد ضعيف بودن مگس و بتها است و در هر حال همه ضعيفند و ممكن است هر دو معنى مراد باشد كه مكرّر بيان و اثبات جواز آن شده است و اين عقائد باطله و اعمال فاسده ناشى است از عدم معرفت بخدا آنطور كه سزاوار و حقّ معرفت او است و بايد و شايد كه بندگان پروردگار خود را بشناسند كه قادر و قاهر و قوى و عزيز و توانا و ارجمند است و كسى نميتواند در برابر او عرض اندام نمايد و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه قريش بتها را بمشك و عنبر آلوده مينمودند و از براى هر يك محل خاصى از كعبه تعيين كرده بودند و نسبت بآنها تعظيم و تعبّد مخصوصى داشتند پس خداوند مگس سبزى را كه چهار پر داشت فرستاد و تمام آنمشك و عنبرها را خورد و نازل شد يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ تا آخر و بنابراين ممكن است مراد از مثل تمثّل خارجى باشد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدرِهِ إِنَّ اللّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ (74)
قدر خداوند را و معرفت او را ندانستند آن نحوي که حق معرفت و قدر و منزلت اوست و بايد بشناسند، محققا خداوند داراي قوت و قدرت است و عزيز و غالب و قاهر بر هر چيزي است.
(ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدرِهِ):
حكيم نازي بعقل تا كيبرگزیده تفسیر نمونه
(آیه 74)- قرآن بعد از بیان مثال زنده فوق، نتیجه گیری میکند که: «خدا را آن گونه که باید بشناسند نشناختند» (ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ).
به قدری در معرفت و شناسایی خدا، ضعیف و ناتوانند که خداوند با آن عظمت را تا سر حد این معبودهای ضعیف و بیمقدار تنزل دادند، و آنها را شریک او شمردند، که اگر کمترین معرفتی در باره خدا داشتند بر این مقایسه خود میخندیدند.
و در پایان آیه میفرماید: «خداوند قوی و شکستناپذیر است» (إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ).
او بر همه چیز قادر و تواناست و هیچ کس را قدرت مقابله با او نیست.
نکات آیه
۱ - شرک، اندیشه اى است برخاسته از عدم شناخت درست خدا. (ما قدروا اللّه حقّ قدره) «قدر» (مصدر «قدروا») به معناى اندازه گرفتن است. ضمیر فاعل در «قدروا»، به مشرکان بازمى گردد و «حق قدره» مفعول مطلق براى «قدروا» مى باشد; یعنى، آنان که تدبیر امور جهان و از جمله انسان را در اختیار خدایان دیگرى مى پندارند، خدا را آن گونه که هست نشناخته و گمان مى کردند که خدا به تنهایى نمى تواند همه هستى را اداره کند. ندانستید که خدا، نیرومند و شکست ناپذیر است.
۲ - خدا، قوىّ (نیرومند) و عزیز (شکست ناپذیر) است. (إنّ اللّه لقوىّ عزیز)
۳ - معرفت درست در باره خدا، زمینه ساز اعتقاد به قدرت و عزّت مطلق و نامحدود او (ما قدروا اللّه حقّ قدره إنّ اللّه لقوىّ عزیز)
۴ - ایمان به توانایى و عزّت مطلق خدا، ره یابى به توحید و ربوبیت یگان او است. (إنّ اللّه لقوىّ عزیز)
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: عزیز ۲; قوى ۲
- ایمان: آثار ایمان به عزت خدا ۴; آثار ایمان به قدرت خدا ۴
- توحید: زمینه توحید ربوبى ۴
- خداشناسى: آثار خداشناسى ۳; آثار خداشناسى ناقص ۱
- شرک: منشأ شرک ۱
- عقیده: زمینه عقیده به عزت خدا ۳; زمینه عقیده به قدرت خدا ۳
منابع