البروج ١٢
کپی متن آیه |
---|
إِنَ بَطْشَ رَبِّکَ لَشَدِيدٌ |
ترجمه
البروج ١١ | آیه ١٢ | البروج ١٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بَطْشَ»: تاخت بردن و یورش کردن. درهم کوبیدن و ناگهانی دستگیر کردن و به کیفر رساندن (نگا: زخرف / ق / ، دخان / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۲ سوره بروج
- مضامين سوره مباركه بروج
- مراد از ذات البروج بودن آسمان
- اقوال گوناگون مفسّران درباره مراد از «شاهد و مشهود»
- اقوال از «أصحاب الأخدود» و معناى «قُتل أصحاب الأخدود»
- تهديد شكنجه كنندگان مؤمنين و مؤمنات به عذاب جهنّم و عذاب حريق
- توضيح شديد بودن بطش پروردگار به اين كه او مبدء و معيد است
- اشاره به چند صفت از صفات خداوند، در ارتباط با وعده و وعيد او به اهل بهشت و دوزخ
- رواياتى درباره مراد از «و شاهد و مشهود» و «داستان اصحاب اخدود» و...
- رواياتى در وصف لوح محفوظ
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ «12» إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَ يُعِيدُ «13» وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ «14» ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ «15» فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ «16»
همانا قهر و مجازات پروردگارت شديد است. بى ترديد اوست كه (آفرينش را) آغاز مىكند و باز مىگرداند. و هموست بخشنده و دوستدار (مؤمنين). صاحب عرش و داراى مجد و عظمت. آنچه را اراده كند حتماً انجام مىدهد.
نکته ها
«بَطْشَ» به معناى گرفتن همراه با قهر و غلبه است.
«عرش» به معناى تخت فرمانروايى و كنايه از تدبير الهى است. عرش را به معناى
جلد 10 - صفحه 438
جايگاهى كه همه هستى را در برگرفته است نيز گفتهاند. بنابراين «ذُو الْعَرْشِ» يعنى صاحب همه هستى و مركز اداره هستى.
پیام ها
1- قهر و غلبه الهى به گونهاى است كه هيچ كس و هيچ چيز نمىتواند مانع آن شود. «إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ»
2- قهر و كيفر از شئون ربوبيّت و در جهت پيشبرد اهداف رسالت و دلدارى پيامبر است. «بَطْشَ رَبِّكَ»
3- آفريدن و بازگرداندن، كار هميشگى خداوند است. «إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَ يُعِيدُ»
4- قدرت خداوند بر آفريدن و بازگرداندن يكسان است. «يُبْدِئُ وَ يُعِيدُ»
5- خداوند هم قهر و غلبه دارد و هم بخشش و محبّت. بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ ... وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ
6- علاوه بر آفريدن، تدبير و فرمانروايى همه چيز براى اوست. «ذُو الْعَرْشِ»
7- در قهر و مهر، هيچ چيز مانع اراده الهى نيست. «بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ- هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ- فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ»
8- كارهاى الهى محدوديّت ندارد. «لِما يُرِيدُ» (ناگفته پيداست كه اراده الهى همراه با حكمت است و كارى كه حكيمانه نباشد، اراده نمىكند تا انجام دهد.)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ «12»
إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ: به درستى كه گرفتن پروردگار تو به عقوبت سخط،
جلد 14 - صفحه 137
لَشَدِيدٌ: هر آينه سخت است، يعنى مضاعف در عنف. و شبههاى نيست در آنكه هر كه را به سبب كفر و سركشى در سلسله عذاب و عقبه عقاب كشد، هرگز اميد نجات او نخواهد بود.
تنبيه- آيه شريفه تهديد عظيمى است نسبت به متمرّدان اوامر الهى و سركشان از فرامين سبحانى كه ترسناك شوند از گرفتن عذاب قهّارى كه در نهايت شدّت و حدّت باشد. چنانچه بگيرد، دمار از روزگار برآيد و هيچ چيز و كسى آنرا دفع ننمايد.
در كافى- حضرت صادق عليه السّلام فرمود: تعوّذوا باللّه من سطوات اللّه باللّيل و النّهار: قال: قلت و ما سطوات اللّه؟ قال الأخذ على المعاصى: پناه بريد به خدا از قهر و سطوات الهى به شب و روز. راوى عرض كرد: سطوات خدا چيست؟ فرمود: گرفتن بر گناهان به شدت و سختى «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ «1» وَ الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ «2» وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ «3» قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ «4»
النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ «5» إِذْ هُمْ عَلَيْها قُعُودٌ «6» وَ هُمْ عَلى ما يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ «7» وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ «8» الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ «9»
إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَرِيقِ «10» إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ذلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ «11» إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ «12» إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَ يُعِيدُ «13» وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ «14»
ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ «15» فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ «16» هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ «17» فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ «18» بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ «19»
وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِيطٌ «20» بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ «21» فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ «22»
ترجمه
سوگند بآسمان داراى برجها
و بروز وعده داده شده
و بگواه و گواهى داده شده بر آن
هلاك شدند صاحبان گودالهاى
آتش كه داراى اشتعال بود
وقتى كه آنها بر آن گودالها نشسته بودند
و آنها بر آنچه با گروندگان ميكردند نگران بودند
و ناپسند نداشتند مگر گرويدن ايشان را بخداى ارجمند ستوده
آنكه مر او را است پادشاهى آسمانها و زمين و خدا بر هر چيز گواه است
همانا آنانكه عذاب نمودند مردان و زنان با ايمان را پس توبه نكردند پس براى آنها عذاب دوزخ و براى آنها عذاب سوزش بآتش است
همانا آنانكه گرويدند و كردند كارهاى شايسته براى ايشان بهشتهائى است كه جارى است در آنها نهرها اينست كاميابى بزرگ
همانا بقهر گرفتن پروردگار تو هر آينه سخت است
همانا او است كه نخست مىآفريند و عود ميدهد
و او است آمرزنده مهربان
كه صاحب مقرّ سلطنت ميباشد بلند مرتبه است
كننده است هر آنچه بخواهد
آيا رسيد بتو خبر لشگرها اتباع
فرعون و قوم
جلد 5 صفحه 369
ثمود
بلى آنانكه كافر شدند در وادى تكذيب ميباشند
و خداوند از جوانب بر آنها احاطه دارد
بلى آن قرآنى بلند مرتبه است
در لوح محفوظ از آفات.
تفسير
خداوند متعال در اين سوره مباركه قسم ياد فرموده بآسمانى كه داراى بروج دوازده گانه است و آفتاب در ظرف يك سال در آنها سير مينمايد و بيان آن در اوائل سوره حجر گذشت و نيز قسم ياد فرموده بروز موعود كه خداوند و انبياء عظام و اوصياء كرام ايشان وعده آمدن آنرا دادهاند و آن روز قيامت است چنانچه قمى ره فرموده و در مجمع نسبت بتمام مفسرين داده و بنابر اين بنظر حقير انسب بمقام آنست كه مراد از شاهد و مشهود كه خداوند بآن نيز قسم ياد فرموده حاضران در آن روز باشند كه بعضى شاهد و بعضى مشهودند چون انبياء عظام و اوصياء كرام ايشان هر يك شاهدند بر اعمال پيروان خودشان و پيغمبر خاتم شاهد است در آن روز بر ايشان و اوصياء كرام خود و خلق اولين و آخرين پس يگانه شاهد او است و همه مشهود بيك اعتبار و بيك اعتبار او و انبياء و اوصياء شاهدند و خلق مشهود و در روايات شاهد بروز جمعه و مشهود بروز قيامت و شاهد بروز عرفه و مشهود بروز قيامت و شاهد بروز جمعه و مشهود بروز عرفه و شاهد به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مشهود بامير المؤمنين عليه السّلام و شاهد به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مشهود بروز قيامت تفسير شده و در بعضى از اين روايات امام عليه السّلام از بعضى تكذيب فرموده و اقوال مفسرين هم مختلف و غير ظاهر است و اگر ظاهرى براى آيه بشود فرض نمود همان است كه ذكر شد و در تفسير قرآن ظاهر معتبر است و روايت معتبر بدون معارض ولى اقوال مفسرين مخصوصا عامّه بهيچ وجه اعتبارى ندارد و مفسّرين خاصه نوعا از عامّه اخذ مينمايند و تنكير ظاهرا براى ابهام و تعظيم است و جواب اين قسمها ظاهرا آنست كه خداوند فرموده مشمول لعنت و هلاكت شدند صاحبان گودالها و آتش داراى آتش افروز مخصوصى چون النّار ظاهرا بدل اشتمال است براى اخدود و توصيف نار بذات وقود ظاهرا براى خصوصيّت آن وقود است كه بدنهاى اهل ايمان بوده و محتمل است وقود بمعناى اشتعال و التهاب باشد و براى اشاره بشدّت اشتعال آن نار توصيف شده و در هر حال روايات در اين باب هم مختلف است و قدر متيقّن آنها آنست كه در زمان
جلد 5 صفحه 370
سابق جمعى از كفار بر اهل ايمان مسلّط شدند و ايشان را در گودالهائى از آتش انداختند و سوزاندند براى آنكه حاضر نشدند دست از دين خودشان بردارند و خداوند اجمالا اين قصه را نقل فرموده براى آنكه مسلمانان صدر اسلام بر شكنجه و آزار كفار قريش صبر نمايند و بدانند كه آنها هم مانند اصحاب اخدود مشمول لعن و غضب الهى خواهند بود و ميفرمايد اين عمل از آنها صادر و اين استحقاق براى آنان حاصل شد وقتى كه در اطراف گودالها نشسته بودند و تماشا ميكردند كه با اهل ايمان چه سلوكى مينمايند و چگونه ايشان در آتش ميسوزند و ناخوش نداشتند آنها از اهل ايمان و ناپسند نميدانستند چيزى را از ايشان مگر آنكه ايمان آورده بودند بخداوند ارجمند ستوده كه سلطنت حقّه حقيقيه در آسمانها و زمين از آن او است و او بر هر امرى حاضر و ناظر و گواه است و همانا كفارى كه مبتلا و معذب نمودند اهل ايمان را بانواع ابتلا و عذاب از قبيل سوزاندن و داغ نمودن و شكنجه كردن و غيرها پس توبه ننمودند بقبول ايمان از براى آنان است عذاب جهنّم در آخرت براى كفرشان و عذاب سوزش و شكنجه و آزارشان علاوه بر آن است و آن در دنيا يا آخرت بآنها خواهد رسيد چون اين عمل قبح زائدى دارد و استحقاق زائدى ميآورد و روايت شده كه آتش برگشت بطرف اصحاب اخدود كه در اطراف نشسته بودند و همه را سوزاند و همانا كسانيكه ايمان آوردند بمبدء و معاد و وسائط بين خالق و عباد و بجا آوردند اعمال شايسته را براى ايشان است باغهائى كه جارى است در آنها نهرهائى از انواع مشروبات و آبهاى زلال و آن كاميابى بزرگ است كه دنيا و ما فيها در برابر نعم بىزوال آن قدر و قيمتى ندارد و همانا گرفتن بقهر و عنف خداوند معصيت كاران را بسيار سخت و ناگوار است و او خلق را بدوا ايجاد ميفرمايد و بعدا ميميراند و باز عود ميدهد ارواح را به اجسادشان براى مجازات ستم كاران و انعام بشايستگان و او بخشنده و آمرزنده و دوست و مهربان است نسبت بكسانيكه توبه نمودند و اطاعت كردند اوامر او را و صاحب مقرّ سلطنت و عظمت ذاتى و صفاتى است و قمى ره از امام باقر عليه السّلام در اين آيه نقل نموده كه پس او است خداوند كريم مجيد و اين دلالت دارد كه
جلد 5 صفحه 371
مجيد صفت خداوند است نه عرش چون مجيد بكسر نيز قرائت شده و بنابر آن صفت عرش است بمعناى رفيع و هر چه را اراده فرمايد ايجاد ميشود بدون درنگ و مانع و رادع و براى گوشزد كفّار مكّه و تسليت خاطر پيغمبر اكرم و اهل ايمان اخيرا اشاره بقصه قوم فرعون و ثمود فرموده كه هر يك از عساكر شيطان و كفر و طغيان بودند و بمراتب اقوى و اكثر از اهالى مكّه و خداوند آنها را بقهر و غضب خود نابود فرمود و پيغمبران خود را غالب و مظفّر و منصور گردانيد با اينها هم بالآخره همين معامله را خواهد فرمود ولى چيزى كه هست اينها جز در خط تكذيب پيغمبر خودشان در طريقى سير نميكنند و ابدا بفكر تحصيل حق و حقيقت نيستند و خداوند هم بقدرت خود بر آنها احاطه دارد و از انتقام او نميتوانند فرار نمايند و كلمه وراء يا بمعناى اطراف است اعمّ از پس و پيش كه معناى اصلى آنست يا بمعناى پشت كه شايع است براى اشاره بآنكه آنها پشت بخدا نمودهاند و متوجه بحق نيستند ولى خدا بر آنها تسلّط دارد و در هر حال عقيده آنها در باب قرآن كه شعر يا سحر يا افسانه پيشينيان است هم باطل و فاسد است بلكه آن قرآن شريف كريم عظيم است كه در الفاظ و معانى و نظم و اسلوب مثل و مانند ندارد و محفوظ است از تغيير و تبديل و نوشته شده در لوحى كه محفوظ است نزد خداوند و كسى از آن اطلاع ندارد و بعضى محفوظ برفع بنابر آنكه صفت ديگرى براى قرآن باشد قرائت نمودهاند ولى قرائت مشهوره كه جرّ است اقوى است چون ظاهرا مراد همان لوح محفوظ معروف است اگر چه قرآن في نفسه هم محفوظ باشد از هر گونه تصرّفى و گفتهاند آن امّ الكتاب است كه تمام كتب آسمانى و قرآن مجيد از آن نسخه بردارى ميشود و مستفاد از بعضى روايات آنست كه آن در جانب راست عرش است مواجه با اسرافيل و چون خداوند تكلّم فرمايد اسرافيل متوجّه بلوح گردد و كلام الهى را از آن اخذ و به أمناء وحى القاء مينمايد و اللّه اعلم بحقائق الامور در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره و السّماء ذات البروج را در نمازهاى واجب خود قرائت نمايد آن سوره پيغمبران است و لذا محشر و موقف او با پيغمبران و شايستگان خواهد بود و الحمد للّه على ما انعم و السّلام على نبيّه صلى اللّه عليه و آله و سلّم.
جلد 5 صفحه 372
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ بَطشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ «12»
بدرستي که بطش پروردگار تو هر آينه سخت و شدت دارد، بطش گرفتن بسرعت و عنف است و از روي خشم و غضب چنانچه ميفرمايد در حق كفار: وَ إِذا بَطَشتُم بَطَشتُم جَبّارِينَ شعراء آيه 130، و در حق موسي ميفرمايد: فَلَمّا أَن أَرادَ أَن يَبطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَهُما ... الايه قصص آيه 19، و ميفرمايد: يَومَ نَبطِشُ البَطشَةَ الكُبري إِنّا مُنتَقِمُونَ دخان آيه 16، اشاره بيوم القيامة، و ميفرمايد: فَأَهلَكنا أَشَدَّ مِنهُم بَطشاً زخرف آيه 8، راجع بامم سابقه و اهلاك آنها و ميفرمايد: وَ كَم أَهلَكنا قَبلَهُم مِن قَرنٍ هُم أَشَدُّ مِنهُم بَطشاً ق آيه 36. و بالجمله خداوند نسبت بكفار سختگير است چه در دنيا ببلاهاي گوناگون آنها را ميگيرد مثل قوم نوح و هود و صالح و ابراهيم و لوط و شعيب و قوم ابرهه و اشباه آنها که در بسياري از آيات بيان فرموده، و چه در حين نزع و قبض روح آنها که ميفرمايد: وَ لَو تَري إِذِ الظّالِمُونَ فِي غَمَراتِ المَوتِ وَ المَلائِكَةُ باسِطُوا أَيدِيهِم أَخرِجُوا أَنفُسَكُمُ اليَومَ تُجزَونَ عَذابَ الهُونِ بِما كُنتُم تَقُولُونَ عَلَي اللّهِ غَيرَ الحَقِّ وَ كُنتُم عَن آياتِهِ تَستَكبِرُونَ انعام آيه 93. و چه در قيامت خطاب بملائكه عذاب برسد: خُذُوهُ فَاعتِلُوهُ إِلي سَواءِ الجَحِيمِ ثُمَّ صُبُّوا فَوقَ رَأسِهِ مِن عَذابِ الحَمِيمِ دخان آيه 47 و 48، و بفرمايد: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الجَحِيمَ صَلُّوهُ ثُمَّ فِي سِلسِلَةٍ ذَرعُها
جلد 18 - صفحه 68
سَبعُونَ ذِراعاً فَاسلُكُوهُ الحاقه آيه 30 الي 32. و بالجمله.
إِنَّ بَطشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ بلكه هر چه بگوئيم كوتاه است جايي که امير المؤمنين (ع) در دعاء كميل ميفرمايد:
(فكيف احتمالي لبلاء الاخرة و جليل وقوع المكاره فيها و هو بلاء تطول مدته و يدوم مقامه و لا يخفف عن اهله لانه لا يکون الا عن غضبك و انتقامك و سخطك و هذا ما لا تقوم السموات و الارض فكيف بي و انا عبدك الضعيف الذليل الحقير المسكين المستكين ... الدعاء).
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 12)- سپس بار دیگر به تهدید کفار و شکنجهگران پرداخته، میافزاید:
«گرفتن قهر آمیز و مجازات پروردگارت به یقین بسیار شدید است»! (ان بطش ربک لشدید).
ج5، ص460
نکات آیه
۱ - مؤاخذه و مجازات خداوند، قهرآمیز و شدید است. (إنّ بطش ربّک لشدید) «بطش»، به معناى گرفتن چیزى با قهر، غلبه و زور است. (مقاییس اللغة)
۲ - خداوند، با سخت گیرى و اقتدار، کافران را گرفتار خواهد ساخت. (إنّ بطش ربّک لشدید)
۳ - کافران عصر بعثت، مورد تهدید شدید خداوند به مقابله اى سریع و برخوردى سخت با آنان (إنّ بطش ربّک لشدید) لسان العرب از ابن سیده نقل مى کند که «بطش» به معناى هجوم سریع است.
۴ - هیچ چیز نمى تواند در برابر خداوند، به هنگام کیفر رساندن کافران، مانع ایجاد کند. (إنّ بطش ربّک لشدید) واژه «بطش»، در خود معناى زور، قهر و غلبه را دارد و تأکید آن با کلمه «لشدید»، بر شدّت قهر و غلبه در آن دلالت مى کند. مراد از قاهر و غالب بودن خداوند، بى تأثیر بودن موانع در برابر کیفررسانى است.
۵ - سخت گیرى بر کافران، مقتضاى ربوبیت خداوند و در جهت پیشبرد اهداف رسالت پیامبر(ص) است. (ربّک)
۶ - وعده رویارویى قهرآمیز و سریع خداوند با کافران و گرفتار ساختن آنان در قبضه قدرت خود، مایه آرامش و تسلاّى خاطر پیامبر(ص) و مؤمنان (إنّ بطش ربّک لشدید) خطاب به پیامبر(ص)، به هنگام بیان مؤاخذه کافران، بیانگر تأثیر مثبت این خبر در روحیه آن حضرت و پیروان ایشان است.
۷ - گرفتار ساختن کافران به عذاب جهنم و عذاب هاى سوزان تر از آن، جلوه سخت گرفتن خداوند و هجوم ضربتى او است. (فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحریق ... إنّ بطش ربّک لشدید) حرف «إنّ»، براى بیان علت است و دلیل دچار کردن کافران به عذاب را بیان مى کند.
موضوعات مرتبط
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۵; اقتدار خدا ۲; تهدیدهاى خدا ۳; حتمیت کیفرهاى خدا ۴; شدت کیفرهاى خدا ۱; مراتب کیفرهاى خدا ۳، ۷; نشانه هاى شدت کیفرهاى خدا ۷; وعده هاى خدا ۶
- کافران: آثار کیفر کافران ۶; اقتدار در عذابهاى کافران ۲; تهدید کافران صدر اسلام ۳; حتمیت کیفر کافران ۴; سختگیرى برکافران ۷; سختى عذاب کافران ۲; سوزاندن کافران ۷; سرعت در کیفر کافران صدراسلام ۳; شدت کیفر کافران۶; شدت کیفر کافران صدر اسلام ۳; عذاب اخروى کافران۷; فلسفه سختگیرى بر کافران ۵; وعده کیفر کافران ۶
- کیفر: آثار سرعت در کیفر ۶
- مؤمنان: عوامل آرامش مؤمنان ۶
- محمد(ص): اهداف رسالت محمد(ص) ۵; دلدارى به محمد(ص) ۶; عوامل آرامش محمد(ص) ۶
- مغضوبان خدا :۲
- موجودات: عجز موجودات ۴
منابع