الحج ٧٣
کپی متن آیه |
---|
يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَاباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئاً لاَ يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ |
ترجمه
الحج ٧٢ | آیه ٧٣ | الحج ٧٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَثَلٌ»: ضربالمثل (نگا: بقره / ). «تَدْعُونَ»: به کمک میطلبید و به فریاد میخوانید. پرستش میکنید. «الَّذِینَ»: کسانی که. در اینجا بیشتر مراد بتها است. «لا یَسْتَنقِذُوهُ»: آن را نمیتوانند برگردانند و برهانند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محمد بن یعقوب کلینى بعد از چهار واسطه از عبدالرحمن بن الاشل او از امام صادق علیهالسلام روایت نماید که فرمود: قریش بت هاى خود را که در اطراف کعبه بوده چنان که بت یغوث در جلو کعبه و بت یعوق در سمت راست آن و بت نسر در سمت چپ آن بوده است با مشک و عنبر آرایش و زینت داده بودند و هنگامى که داخل کعبه میشدند به خاک مى افتادند و بت یغوث را سجده مینمودند و به همان حالت سجده بدون این که از جاى خود بلند شوند به طرف بت یعوق برمیگشتند و آن را سجده میکردند و نیز پس از آن بت نسر را سجده میکردند و با صداى بلند مى گفتند، لبیک اللّهم لبّیک، لبیک لاشریک لک الّا شریک هو لک تملکه.
سپس امام فرمود: خداوند مگسى سبزرنگ را که داراى چهار بال و پر بود. برانگیخت و مگس مزبور تمام مشک و عنبر را که براى زینت بت ها قرار داده بودند، خورد و چیزى از آن مشک و عنبر را باقى نگذاشت و خداوند این آیه را نازل فرمود.[۱]
تفسیر
- آيات ۶۷ -۷۸ سوره حج
- جواب به كفار و مشركين كه به روش مسلمين در عبادت خدا خرده مى گرفتند
- احتجاج بر اينكه مشركان برهان و علمى بر خدايى ((شركاء(( ندارند
- تمثيلى براى نفى الوهيت آلهه مشركين و بيان عدم دخالت آنها در خلق و تدبير موجودات
- تقرير حجت و برهانى كه از جمله ((ان الله سميع عليم (( براىاصل لزوم ارسال رسل استفاده مى شود
- تقرير حجت و برهانى كه از آيه :(يعلم ما بين ايديهم و ما خلفهم ...) براى عصمت انبياء(عليهم السلام ) استفاده مى شود
- معناى ((جهاد(( و اينكه فرمود: ((جاهدوا فى الله حق جهاده ((
- وجه اينكه ابراهيم (عليه السلام ) را پدر مسلمين ناميد
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل آيات گذشته )
- روايتى در اين باره كه آيه ((... هو اجتباكم ...(( درباره اهل بيت (عليهم الصلاة و السلام ) نازل شده است
- چند روايت متضمن استشهاد به جمله ((ما جعل عليكم فى الدين من حرج (( براى رفع حكم حرجى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ «73»
اى مردم! مثلى زده شده است، پس به آن گوش فرا دهيد، همانا كسانى كه به جاى خداى يكتا مىخوانيد، هرگز نمىتوانند مگسى بيافرينند، هر چند
جلد 6 - صفحه 72
براى اين كار اجتماع كنند، و اگر آن مگس چيزى از آنان بربايد، نمىتوانند از او بازستانند، طالب و مطلوب هر دو ناتوانند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ (73)
چون خداوند سبحان در آيه سابقه بيان فرمود كه مشركين پرستش نمايند چيزى را كه حجتى و علمى به آن ندارند، سپس ذكر فرمايد آنچه را دلالت نمايد بر ابطال معتقدات ايشان و آگاهى ساير مردمان:
يا أَيُّهَا النَّاسُ: اى گروه مردمان از پير و جوان و زن و مرد، ضُرِبَ مَثَلٌ: زده
«1». سوره انفال آيه 2.
«2». سوره انفال آيه 23.
جلد 9 - صفحه 97
شد مثلى. چون «مثلى» در اكثر اوقات داراى نكته عجيبه و دقايق غريبه مىباشد جايز است، هر كلامى كه حاوى چنين صفت باشد مثل نامند، اگرچه ضرب المثل نباشد، لذا در اين كلام شريف تعبير به مثل گرديده. فَاسْتَمِعُوا لَهُ:
پس بشنويد مر آن «مثل» را به گوش دل. مراد آنست كه تدبير نمائيد آنطورى كه بايد و شايد، زيرا كه صرف شنيدن نفعى و فايدهاى نخواهد داشت، زيرا حيوان هم كلام آدمى را به گوش بشنود و ابدا در آن تأثيرى ندارد به سبب نداشتن فهم و فكر و عقل، و لكن انسان كه داراى قوه دراكه و ناطقه قدسيه و جوهره عقلانيه مىباشد بايد شنيدنش از روى تأمل و تفكر و به گوش دل باشد تا در قلب وارد، و آثارش كه عبارت از حيات روحانى است در تمام اعضاء و جوارح سارى گردد، و الا شنيدنى كه هيچ اثرى بر آن مترتب نگردد با بهائم چه فرق داشت، لذا در آيه شريفه خطاب فرمايد كه اى گروه مردمان «مثلى» زده و كلامى بيان شود، پس استماع نمائيد به فكر و تأمل تا حقيقت مكشوف و حق از باطل معلوم گردد.
آن كلام متين و حق مبين اينست كه: إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ:
بدرستى كه آنانكه مىخوانيد و مىپرستيد غير از خدا، لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً: هرگز نيافرينند مگس را، وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ: و اگرچه تمام جمع شوند بر آن، زيرا اين اصنام و اوثان كه معبودان هستند جماد مىباشند، و از جماد صدور فعلى محال خواهد بود؛ و اين محقق است وقتى كه بر آفريدن مگس ضعيفى قادر نباشند، چگونه بر خلق بزرگتر و قويتر از آن توانا خواهند بود. وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً: و اگر بر فرض، بگيرد از ايشان مگس چيزى را و بستاند، لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ:
نتوانند بازستانند آن را از او. حاصل آنكه بتان در ضعف به مرتبهاى هستند كه نتوانند پشهاى را خلق كنند، و در عجز به حدى كه اگر پشه چيزى از آنها ستاند نتوانند باز گيرند، در اين صورت چگونه خدا و قابل پرستش باشند.
ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ: سست باشد خواستار و خواسته شده.
ابن عباس گويد «طالب» مگس و «مطلوب» بت بزرگ مىباشد يا عابد و معبود. و اين مثل براى آن فرمود كه مشركان را عادت آن بود كه اصنام را به عسل آلوده و
جلد 9 - صفحه 98
در بر آنها بستندى، مگس بسيار بر آن جمع شدى و عسلها را خوردى. ايشان مىآمدند و مىگفتند: عسل را خوردى، باز چنين ميكردند.
در كافى شريف- از حضرت صادق عليه السّلام مروى است فرمود:
مشركين اصنامى را كه دور كعبه بودند مشك و عنبر مىماليدند و «يغوث» جلو در كعبه و «يعوق» طرف راست و «نسر» طرف چپ، وقتى داخل مىشدند مىافتادند به سجده براى يغوث، و صدا نمىكردند. پس دور مىزدند به طرف يعوق، پس دور مىزدند به طرف چپ براى نسر، پس تلبيه مىگفتند: (لبّيك اللّهم لبّيك لبّيك لا شريك لك الا شريك هو لك تملكه و ما ملك) فرمود حضرت: پس فرستاد خداوند پشه سبزى، براى او چهار پر بود، باقى نگذارد از آن مشك و عنبر را مگر خورد، پس خداوند عزّ و جلّ آيه شريفه نازل فرمود: «يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ». «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ ما لَيْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ (71) وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنْكَرَ يَكادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آياتِنا قُلْ أَ فَأُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ (72) يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ (73) ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ (74)
ترجمه
- و ميپرستند غير از خدا آنچه فرستاده نشد بآن حجّتى و آنچه نيست براى آنها بآن دانشى و نيست براى ستمكاران هيچ ياورى
و چون خوانده شود
جلد 3 صفحه 622
بر آنها آيتهاى ما كه واضحات است ميشناسى در روى آنان كه كافر شدند اثر انكار را نزديك باشند كه حمله كنند بآنان كه ميخوانند بر آنها آيتهاى ما را بگو آيا پس خبر دهم شما را ببدتر از آنتان، آتش، وعده داده است آنرا خدا بآنان كه كافر شدند و بد جاى بازگشتى است
آن اى مردمان زده شد مثلى پس گوش دهيد مر آن را همانا آنان كه ميخوانيد غير از خدا هرگز نتوانند آفريد مگسى را و اگر چه اجتماع نمايند بر آن و اگر بر بايد از آنها مگس چيزيرا نميتوانند استرداد كنند آنرا از او ناتوان باشد عابد و معبود
نشناختند خدا را حقّ شناسائى او همانا خدا هر آينه تواناى ارجمند است.
تفسير
- خداوند متعال به بيان لطيف ديگرى ابطال فرموده عمل اهل شرك را و آن آنستكه اينها ميپرستند اشيائى را كه دليلى بر جواز پرستش آنها نيست و خودشان هم نميدانند بالفطره و بدون دليل مانند بديهيّات استحقاق عبادت آنها را خلاصه آنكه نه دليلى بر اثبات خدائى آنها اقامه شده و نه كشفى حاصل گشته براى كسيكه بگويد من يقين دارم اينها مستحق عبادتند بلكه مدرك عملشان فقط تقليد و تبعيّت از رويّه پيشينيانشان است و البته چنين كسانى ستمكار بخود و خلقند چون ممكن است جمعى هم تقليد از آنها نمايند و گمراه شوند و روز قيامت كسى نميتواند يارى نمايد آنها را و مانع از دخولشان در جهنّم گردد و اينها بقدرى عنود و حسود و شرورند كه وقتى خوانده شود بر آنها آيات ما كه دلالت بر فضل تو و اهل بيت اطهارت دارد با آنكه حقّ بودن آن واضح است آثار انكار و عناد در رخسار آنها ظاهر و آشكار ميگردد بطوريكه نزديك ميشود بآنكه بپرند و حمله كنند بكسانيكه ميخوانند براى آنها آن آياترا پس بگو آيا خبر دهم شما را بعقوبتى بدتر و ناگوارتر از اين كدورت و ملالتى كه براى شما از شنيدن آيات الهى پيدا ميشود آن آتش است كه خدا وعده داده بكفّار و باز گشتگاه بدى است آتش جهنّم و خداوند اخيرا براى مصوّر و ممثّل نمودن عجز بتان و ضعف عقل بتپرستان بيان بديعى فرموده كه از آن تعبير بمثل شده بمناسبت آنكه مقصود از مثل تصوير و حسّى نمودن مطلب است و امر باستماع آن فرموده باين تقريب كه آنانكه شما بتپرستان ميپرستيد كه غير از خداوند يكتايند قادر بر خلق مگسى
جلد 3 صفحه 623
كه حيوان ضعيف كوچكى است نيستند و اگر با يكديگر متفق و متّحد شوند و كمك كنند نميتوانند مانند آن و كمتر از آنرا وجود دهند و اگر فرضا مگسى بر بايد از دست و بدن آنها چيزيرا نميتوانند استنقاذ و استرداد نمايند آن چيز را از آن مگس با كمال ضعفش و چنين اشياء بىجان ناتوانى نميشود خداى توانا باشند و قابل ستايش و پرستش نيستند پس كسانيكه مانند آنانرا مستحق ستايش و پرستش دانند ضعيف العقل ميباشند كه طالب و عابد آنهايند و آنان هم ضعيفند كه قادر بر خلق مگسى و گرفتن چيزيكه از آنها ربوده نيستند كه معبود و مطلوب اينانند و بعضى طالب و مطلوب را بمعناى سالب و مسلوب گرفتهاند و بنابراين مراد ضعيف بودن مگس و بتها است و در هر حال همه ضعيفند و ممكن است هر دو معنى مراد باشد كه مكرّر بيان و اثبات جواز آن شده است و اين عقائد باطله و اعمال فاسده ناشى است از عدم معرفت بخدا آنطور كه سزاوار و حقّ معرفت او است و بايد و شايد كه بندگان پروردگار خود را بشناسند كه قادر و قاهر و قوى و عزيز و توانا و ارجمند است و كسى نميتواند در برابر او عرض اندام نمايد و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه قريش بتها را بمشك و عنبر آلوده مينمودند و از براى هر يك محل خاصى از كعبه تعيين كرده بودند و نسبت بآنها تعظيم و تعبّد مخصوصى داشتند پس خداوند مگس سبزى را كه چهار پر داشت فرستاد و تمام آنمشك و عنبرها را خورد و نازل شد يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ تا آخر و بنابراين ممكن است مراد از مثل تمثّل خارجى باشد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا النّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاستَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لَن يَخلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجتَمَعُوا لَهُ وَ إِن يَسلُبهُمُ الذُّبابُ شَيئاً لا يَستَنقِذُوهُ مِنهُ ضَعُفَ الطّالِبُ وَ المَطلُوبُ (73)
اي گروه ناس زده ميشود مثلي پس استماع كنيد آن مثل را محققا كساني که ميخوانيد از غير از خدا از أصنام اينها قدرت ندارند خلق كنند يك مگس را
جلد 13 - صفحه 344
را و لو تمام مجتمع شوند و بيكديگر كمك دهند بلكه اگر مگس چيزي از آنها را ربود و سلب كرد قدرت پس گرفتن از او را ندارند ضعيف است طالب و مطلوب.
(يا أَيُّهَا النّاسُ): خطاب بجميع ناس است تا قيامت.
(ضُرِبَ مَثَلٌ): ضرب مثل اينکه است که چيزي که شبيه بامر ديگري است بيان كنند که از او پيبرند بشبيه آن، كسي که قدرت بر خلقت يك مگس ندارد حتي اگر مگس از او چيزي بر بايد قدرت پس گرفتن از او را ندارد چگونه مقام الوهيت دارد.
(فَاستَمِعُوا لَهُ): يعني متوجه شويد و بخود آئيد و از اينکه مثل پي به ممثل ببريد.
(إِنَّ الَّذِينَ تَدعُونَ مِن دُونِ اللّهِ): از اصنام و اشجار و حيوانات و شمس و قمر و كواكب و ملائكه و جن و انس.
(لَن يَخلُقُوا ذُباباً): هرگز نتوانستند و نميتوانند يك مگس خلق كنند.
با اينکه صنايع غريبه که امروز مشاهده ميشود زيرا خالقيت منحصر به ذات مقدس او است.
(وَ لَوِ اجتَمَعُوا لَهُ): تمام دست بدست يكديگر دهند بلكه ضعف آنها بيشتر از اينکه است که.
(وَ إِن يَسلُبهُمُ الذُّبابُ شَيئاً لا يَستَنقِذُوهُ مِنهُ): چه رسد خلقت ذباب كنند.
(ضَعُفَ الطّالِبُ وَ المَطلُوبُ). اشكال: اينکه جمله ذكر مثل بود و ممثل آن ذكر نشده مثل براي چه بوده!
جواب: مفسرين توجيهاتي دست و پا كردهاند و لكن ممثل او در خود اينکه
جلد 13 - صفحه 345
جمله از كلمه (تَدعُونَ مِن دُونِ اللّهِ) استفاده ميشود که كساني که قدرت بر خلقت يك ذباب ندارند و اگر از آنها ذباب سلب كند چيزي قدرت پس گرفتن ندارند چگونه مقام الوهيت دارند که از شما دفع مضار كنند يا براي شما جلب منافع نمايند، و آنها را مستحق عبوديت قرار دادهايد مگس که ضعيف است و حقير طالب آن ضعيفتر و حقيرتر است.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 73)- معبودانی ضعیفتر از یک مگس! در این آیه ترسیم جالب و گویایی از وضع بتها و معبودهای ساختگی، و ضعف و ناتوانی آنها، بیان میکند، و بطلان اعتقاد مشرکان را به روشنترین وجهی آشکار میسازد.
روی سخن را به عموم مردم کرده، میگوید: «ای مردم! در اینجا مثلی زده شده است گوش به آن فرا دهید» و دقیقا به آن بیندیشید (یا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ).
«کسانی را که شما غیر از خدا میخوانید هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند هر چند برای این کار اجتماع کنند و دست به دست یکدیگر بدهند» (إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ).
ج3، ص235
همه بتها و همه معبودهای آنها و حتی همه دانشمندان و متفکران و مخترعان بشر اگر دست به دست هم بدهند قادر بر آفرینش مگسی نیستند.
بنابراین چگونه میخواهید شما اینها را هم ردیف پروردگار بزرگی قرار دهید که آفریننده آسمانها و زمین و هزاران هزار نوع موجود زنده در دریاها و صحراها و جنگلها و اعماق زمین است.
سپس اضافه میکند: نه تنها قادر نیستند مگسی بیافرینند بلکه از مقابله با یک مگس نیز عاجزند چرا که «اگر مگس چیزی از آنها را برباید نمیتوانند آن را باز پس گیرند»! (وَ إِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَیْئاً لا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ).
آری! «هم این طلب کنندگان ناتوانند و هم آن مطلوبان» هم این عابدان و هم آن معبودان (ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ).
نکات آیه
۱- تبیین بى اساس بودن اندیشه شرک و بت پرستى در اسلوبى زیبا، مختصر، بدیع و روشن همچون مَثَل، از سوى خداوند (یأیّها الناس ضرب مثل فاستمعوا له) خطاب در «یا أیّها الناس» متوجه مشرکان است. «إستماع» (مصدر «استمعوا») به معناى گوش فرا دادن و «دعا» (مصدر «یدعون») به معناى ندا کردن و فریاد استغاثه برداشتن است. گفتنى است: «مَثَل» جمله اى است مختصر و مشتمل بر تشبیه یا مضمون حکیمانه که بسبب روانى لفظ، روشنى معنا و لطف ترکیب، شهرت عام یافته و همگان آن را بدون تغییر در محاوره به کار برند. در آیه یاد شده، سستى بنیان شرک و بت پرستى، با اسلوبى چنان زیبا، مختصر، بدیع و روشن بیان شده که سزاوار است همچون مَثَلى، شهرت عام یافته و دهان به دهان گردد. و بدین جهت خدا از آن به مَثَل تعبیر کرده است.
۲ - فراخوانى مشرکان براى استماع ضرب المثل خداوند، در تبیین سستى بنیان اندیشه شرک (یأیّها الناس ضرب مثل فاستمعوا له)
۳ - شرک و بت پرستى، اندیشه و مرام عرب جاهلى (یأیّها الناس ... إنّ الذین تدعون من دون اللّه)
۴ - در جهان بینى مشرکان، تدبیر امور جهان و انسان ها، در اختیار خدایان است نه خداى متعال. (یأیّها الناس ... إنّ الذین تدعون من دون اللّه)
۵ - استغاثه و فریادخواهى مشرکان از خدایان خود (إنّ الذین تدعون من دون اللّه)
۶ - خالقیت و آفریدگارى، شرط ربوبیت و خداوندگارى است. (یأیّها الناس ... إنّ الذین تدعون من دون اللّه لن یخلقوا ذبابًا)
۷ - عجز و ناتوانى خدایان اهل شرک - هر چند همگى گرد هم آیند - از آفریدن حتى یک مگس، دلیلى است روشن و غیر قابل انکار بر پوچى اندیشه شرک. (إنّ الذین تدعون من دون اللّه لن یخلقوا ذبابًا)
۸ - خدا، آفریدگار بى همتا و پروردگار یگانه سراسر هستى است. (إنّ الذین تدعون من دون اللّه لن یخلقوا ذبابًا)
۹ - خدا، تنها فریادرس فریادخواهان (إنّ الذین تدعون من دون اللّه لن یخلقوا ذبابًا)
۱۰ - عجز و ناتوانى خدایان از بازپس گرفتن چیز ربوده شده از آنان به وسیله موجود ناتوانى چون مگس، یکى دیگر از دلایل بدیهى و غیر قابل انکار بر بى اساس بودن اندیشه و مرام مشرکان (و إن یسلبهم الذباب شیئًا لایستنقذوه منه) «سَلَب» (مصدر «یسلب») به معناى ربودن و «إستنقاذ» (مصدر «یستنقذون») به معناى رهانیدن و بازپس گرفتن است; یعنى، اگر همان مگس چیزى را از آنها برباید، نمى توانند آن را از او بازپس گیرند.
۱۱ - برملا شدن ضعف و ناتوانى معبودها(اصنام) و جهل و نادانى پرستندگان آنها با ضرب المثل خداوند، براى همگان (ضعف الطالب و المطلوب) «ضَعافة» (مصدر «ضعف») به معناى ناتوان شدن است; یعنى، طالب و مطلوب هر دو ناتوان شدند. ظاهراً مقصود این است که با دلایل قاطع و غیرقابل انکارى که ارائه شد، نه تنها ضعف و ناتوانى بت ها; بلکه جهل و نادانى پرستندگان آنها نیز بر همگان آشکار شد.
موضوعات مرتبط
- آفرینش: تعدد مدبر آفرینش ۴
- استغاثه: استغاثه از معبودان باطل ۵; استغاثه به خدا ۹
- بت پرستى: تبیین پوچى بت پرستى ۱; بت پرستى در جاهلیت ۳
- توحید: توحید در خالقیت ۸
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۸
- خدا: اختصاصات خدا ۹; امدادهاى خدا ۹; بى نظیرى خدا ۸
- ربوبیت: خالقیت در ربوبیت ۶; شرایط ربوبیت ۶
- شرک: پوچى شرک ۲; تبیین پوچى شرک ۱; دلایل بطلان شرک ۱۰
- قرآن: استماع مثالهاى قرآن ۲; روش بیانى قرآن ۱; فواید مثالهاى قرآن ۱۱; مثالهاى قرآن ۱
- مشرکان: استغاثه مشرکان ۵; افشاى جهل مشرکان ۱۱; بینش مشرکان ۴; دعوت از مشرکان ۲; عقیده مشرکان جاهلیت ۳
- معبودان باطل: افشاى عجز معبودان باطل ۱۱; عجز معبودان باطل ۷، ۱۰; معبودان باطل و خالقیت ۷
منابع
- ↑ البرهان فی تفسیر القرآن.