الحجر ٩
کپی متن آیه |
---|
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ |
ترجمه
الحجر ٨ | آیه ٩ | الحجر ١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِنّا نَحْنُ ...»: این آیه دست کم با چهار تأکید لفظی بیانگر مصون ماندن قرآن از تحریف است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۹،سوره حجر
- مفاد كلى سوره مباركه حجر
- پشيمانى كافران : اى كاش مسلمان شده بوديم !
- درخواست مشركان از پيامبر(ص ) كه بر ايشان ملائكه بياورد!
- جواب خداوند در مقابل اين درخواست باطل
- حق مطلب در معناى : ((ما ننزل الملائكة الا بالحق ...))
- قرآن از هر گونه تحريف و تصرفى مصون است
- (روايتى در مورد خروج موحدان عاصى از جهنم و بقاء كافران در آن درذيل آيه : ((ربما يود...))
- فصلاول : در بيان اينكه قرآن عصر حاضر همان قرآننازل بر پيامبر اسلام (ص ) است
- رواياتى كه بر عدم وقوع تحريف و تصرف در قرآن دلالت دارند
- استدلالاتى بر عدم وقوع زياده و نقص و تغيير در قرآن
- دليل چهارم قائلين به تحريف : تكرار حوادث مربوط به بنىاسرائيل در امت اسلام .
- بيان ضعف استدلال به اجماع براى اثبات عدم وقوع تحريف قرآن و زياد شدن در آن
- ضعف و قصور روايات دال بر وقوع تحريف در قرآن از نظر سند و دلالت
- دسيسه و جعل روايت دشمنان قرآن مخفى نماند!
- برسى نمونه هايى از آيات جعلى و ساختگى !
- مجموع قرآن دلالت قطعى دارد بر اينكه در قرآن تحريفى رخ نداده است
- پاسخ به دو دليل ديگر قائلين به تحريف : استبعاد عقلى عدم تحريف و روايتى دربارهمصحف على عليه السلام
- خطاب به قائلين به تحريف : مقصود شما از نسخ تلاوت چيست ؟
- پاسخ به دليل ديگر قائلين به تحريف : تكرار حوادث مربوط به بنىاسرائيل در امت اسلام
- درباره جمع و تاءليف قرآن و جمع بين رواياتى كه برخى بر جمع قرآن در زمانپيامبر(ص ) و برخى بعد از آن حضرت دلالت دارند
- جمع و تدوين قرآن بر اساس يك قرائت در زمان عثمان
- آنچه از روايات مربوط به جمع و تاءليف قرآن استفاده مى شود
- دلالت روايات مربوط به جمع قرآن بر عدم تحريف
- قرآن خود عمده ترين دليل بر عدم وقوع تحريف است
- ترتيب سور قرآن در جمع اول و دوم كار صحابه بوده است
- ترتيب آيات قرآن نيز توفيقى نبوده و بدون دخالت صحابه انجام نشده است
- آيا ترتيب آيات قرآنى توفيقى است ؟
- نقل كلام مازرى درباره دلالت روايت انس بر جمع قرآن بعد از پيامبر(ص ) و رد آن
- ايراداتى چند به قائلين به توفيقى بودن ترتيب آيات قرآنى
- رد روايات انساء كه از طرق عامه وارد شده و بر منسوخ التلاوه شدن پاره اى از آياتوحى دلالت مى كنند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ «9»
همانا ما خود قرآن را نازل كرديم و قطعاً ما خود آن را نگاهداريم
نکته ها
در آيه 6 كفّار مىگفتند: معلوم نيست سرچشمه ذكر پيامبر چيست «نُزِّلَ عَلَيْهِ» در اين آيه مىفرمايد: شك نكنيد قطعاً خود ما هستيم كه ذكر و قرآن را بر او نازل مىكنيم و همان گونه كه كفّار با تأكيد نسبت جنون مىدادند، خداوند با تأكيد بيشترى نزول قرآن و حفظ آن را به ذات مقدّس خود نسبت مىدهد.
در اين آيهى كوتاه، شش نوع تأكيد بكار رفته است؛ سه تأكيد براى نزول قرآن كه در كلمات «إِنَّا، نَحْنُ، الذِّكْرَ» نهفته شده و سه تأكيد براى حفظ قرآن از هر نوع تغيير و تحوّل كه در كلمات «إِنَّا، لَهُ، ل» است كه در اصطلاح ادبيات عرب براى اهل فن روشن است.
به گواهى و وعده خدا در اين آيه، هيچ گونه تغيير وتحريفى در قرآن رخ نداده، چنانكه در آيات ديگر نيز اين مطلب آمده است، از جمله آيه 42 فصلت: «لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ» هيچگونه باطلى از هيچ طريقى به قرآن راه ندارد. و اگر رواياتى را ديديم كه
جلد 4 - صفحه 444
در آن به تحريف قرآن اشارهاى دارد؛ يا جعلى است كه بايد بر ديوار زد و يا مراد تحريف در معنا وعمل، تفسير به رأى و سليقه و كنارزدن قرآن شناسان اصلى يعنى اهلبيت پيامبر عليهم السلام مىباشد.
علاوه بر وعده خداوند مبنى بر حفاظت از قرآن، مسلمانان از آغاز، قرآن را حفظ كرده ودر نوشتن وحفظ آن جدّى بودند، حتّى آموزش قرآن را مهريه زنان قرار مىدادند، در نمازها مىخواندند و كاتبان وحى افراد متعدّد بودند كه يكى از آنان حضرت على عليه السلام بود وامامان اهلبيت عليهم السلام مردم را به همين قرآن موجود دعوت مىكردند. به علاوه حديث ثقلين از شخص پيامبر كه فرمودند: من دو چيز گرانبها در ميان شما مىگذارم و مىروم؛ يكى قرآن و ديگرى اهلبيتم، كه اين دو هرگز از هم جدا نمىشوند و اگر شما به هر دو تمسك كنيد، هرگز گمراه نخواهيد شد. گواه ديگرى بر سلامت قرآن است و به راستى مگر مىتوان گفت رسالت پيامبر ثابت ولى كتابش متغير است؟!
مصطفى را وعده داد الطاف حق
گر بميرى تو نميرد اين نَسَق
من كتاب و معجزت را حافظم
بيش و كم كن را زقرآن رافضم
در زمينه تحريف نشدن قرآن صدها كتاب و مقاله و تحقيق از سوى بزرگان شيعه تأليف شده است و با كمال تأسّف عقيده به تحريف را به ناحقّ به شيعه نسبت دادهاند.
قرآن ذكر است، «نَزَّلْنَا الذِّكْرَ» و اعراض از ذكر و قرآن، انسان را به بدبختى مىكشاند. «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً» «1»
قرآن ذكر است و تنها با ذكر خدا دلها آرام مىگيرد. «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» «2»
پیام ها
1- قرآن نه از بشر است و نه از فرشته. «إِنَّا نَحْنُ»
2- قرآن براى هميشه محفوظ است. «لَحافِظُونَ» (اسم فاعل رمز دوام است) 3- يكى از پيشگويىهاى قرآن واز امتيازات اسلام، مصونيت قرآن از تحريف
«1». طه، 124.
«2». رعد، 28.
جلد 4 - صفحه 445
است. «إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»
4- قرآن، ذكر است؛ ياد خدا، ياد نعمتها، ياد تاريخ گذشتگان و ياد قيامت.
«الذِّكْرَ»
5- تهمتها وتحقيرهاى ناروا، بايد محكم و همانند خودشان پاسخ داده شود.
«نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ» را بايد با آيه «نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ» پاسخ داد.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ «9»
بعد از آن به جهت رد انكار و استهزاء معاندين، بيان حقيقت و ثبات قرآن را به وجوه مؤكده مىفرمايد:
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ: بدرستى كه ما نازل فرموديم قرآن را كه ياد كردن مؤمنان است. «ذكر» به معنى شرف نيز آمده، پس معنى آنكه: كتابى كه موجب شرف خوانندگان است. وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ: 1- و بدرستى كه ما آن را نگهبانيم از تحريف و تبديل و زياده و نقصان، يعنى شياطين جن و انس نتوانند كه در آن چيزى از باطل بيفزايند يا چيزى از حق كم كنند به جهت فرمايش خداوند عز و جل (لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ) «1» 2- نگهداريم آن را از تطرق خلل تا روز قيامت به جهت آنكه حجت مكلفان است، به خلاف كتب متقدمه كه حافظ آنها احبار و علماء عصر بودند و به سبب وقوع خلاف ميان آنها، راه تحرف در آن باز شد. 3- حفظ آن نمائيم از كيد مشركين و معاندين، و ممكن نباشد ايشان را ابطال قرآن و كهنه نشود و فراموش نگردد.
در عيون- از حضرت رضا عليه السّلام در وصف قرآن فرمايد: هو حبل اللّه المتين و عروته الوثقى و طريقته المثلى، المؤدى الى الجنّة و المنجى من النّار لا يخلق من الازمنة و لا يغث على الالسنة، لأنّه لم يجعل لزمان دون زمان، بل جعل دليل البرهان و حجّة على كلّ انسان لا يأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه تنزيل من حكيم حميد. «2»
«1» فصلت آيه 42.
«2» بحار الانوار، جلد 92، باب اوّل، صفحه 14، حديث 6.
جلد 7 - صفحه 87
قرآن ريسمان محكم و دستآويز مستحكم سبحانى است، ذكر اين هر دو به عنوان استعاره است، يعنى چنانچه ريسمان و دستآويز، سبب نجات از مهالك باشد، همچنين تمسك به قرآن موجب خلاصى از تمام آفات جسمانى و روحانى و دنيوى و اخروى مىباشد، و قرآن مشتمل است شريعت خدا را كه افضل جميع شرايع است، مىكشاند تابعانش را به بهشت، و مىرهاند از آتش، كهنه نشود از مرور زمانها و كثرت تلاوت بر زبانها، زيرا مخصوص به زمانى نيست، بلكه قرار داده شده در همه وقت دليل برهان و حجت بر تمام افراد انسان، نيايد هيچ باطلى از پيش و عقب او، يعنى از هيچ جهت باطلى به آن راه نيابد، از طعنه طاعنان و تأويل مبطلان، يا پيش از او كتابى نيامد كه باطل كند آن را و بعد از او هم كتابى نخواهد آمد، نازل شده از جانب حكيم حميد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالُوا يا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ «6» لَوْ ما تَأْتِينا بِالْمَلائِكَةِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «7» ما نُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ ما كانُوا إِذاً مُنْظَرِينَ «8» إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ «9» وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ «10»
وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «11» كَذلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ «12» لا يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ «13» وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ «14» لَقالُوا إِنَّما سُكِّرَتْ أَبْصارُنا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ «15»
ترجمه
و گفتند اى كسيكه فرستاده شد بر او قرآن همانا تو هر آينه ديوانهئى
چرا نمىآورى نزد ما فرشتگان را اگر باشى از راستگويان
فرو نميفرستيم فرشتگان را مگر بحقّ و نباشند آنگاه مهلت داده شدگان
بدرستيكه ما فرو فرستاديم قرآن را و همانا ما مر آنرا هر آينه نگاه دارندگانيم
و بتحقيق فرستاديم پيش از تو در فرقههاى پيشينيان
و نيامد ايشانرا هيچ پيغمبرى مگر كه بودند بآن استهزاء مينمودند
جلد 3 صفحه 245
اين چنين در ميآوريم آنرا در دلهاى گناهكاران
ايمان نمىآورند بآن و بتحقيق گذشت طريقه پيشينيان
و اگر بگشائيم بر آنها درى از آسمان پس تمام روز در آن بالا روند
هر آينه گويند جز اين نيست كه بسته شده چشمهاى ما بلكه مائيم گروهى سحر كرده شدگان.
تفسير
كفّار از روى تكبر و استهزاء خطاب مينمودند به پيغمبر اكرم و مىگفتند اى كسيكه بگمان خود كتابيكه موجب تذكّر است بر او نازل شده براستى و درستى تو ديوانه ميباشى كه چنين ادّعائى مينمائى و انتظار دارى كه ما از تو قبول نمائيم اگر راست ميگوئى چرا ملائكه حامل وحى يا غير آنها را نزد ما نمىآورى كه تصديق كنند قول تو را و موجب اطمينان ما شود بصدق دعوت تو لذا خداوند بآنها جواب فرموده كه نزول ملائكه بايد از روى حكمت و مصلحت باشد از قبيل آوردن وحى بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يا آوردن عذاب بر قوميكه مستحقّ باشند و صلاح در مهلت دادن بآنها نباشد يا قبض روح كسيكه اجلش رسيده باشد و امثال اينها نه فقط براى اطمينان خاطر كسانيكه نظر در ادلّه معارف دينى ننمايند يا از باب عناد و لجاج منكر شوند و مصلحت در مهلت دادن بآنها باشد تا بتدريج مؤمن و منقاد شوند يا اولاد صلحائى از آنها بعمل آيد يا استحقاقشان كامل گردد براى عذاب در هر حال بعد از نزول ملائكه مهلتى نيست و فعلا صلاح در مهلت دادن بآنها است چنانچه قمّى ره نقل نموده كه فرمود اگر نازل نمائيم ملائكه را مهلت داده نشوند و هلاك شوند و بعضى ما تنزل الملائكه بضم تا و رفع ملائكه قرائت نمودهاند و بايد خاطر پيغمبر اكرم و اهل ايمان مطمئن باشد كه خداوند قرآنيرا كه كفّار مورد استهزاء قرار دادند تا روز قيامت حفظ خواهد فرمود از تغيير و تبديل و زياده و نقصان و كيد اهل شرك و ابطال و اندراس و هر آفت و خللى تا معجزه باقيه و حجّت بالغه الهيّه باشد بر خلق و كسى نتواند دستبردى در احكام آن بنمايد بهيچ وجه از وجوه و باين جهت كلام بوجوه متعدده مؤكّد شده است و شيع جمع شيعه بمعناى تابع است و بر فرقه اطلاق ميشود چون هر فرقهاى تابع پيغمبر يا امامى ميباشند خداوند براى تسليت خاطر پيغمبر خود فرموده بتحقيق فرستاديم پيغمبرانى در فرقههاى پيشينيان و كفّار ايشانرا استهزاء نمودند و اين عمل ناشايسته از آنها اختصاص بآن زمان
جلد 3 صفحه 246
نداشت بلكه در اين زمان هم ما وارد ميكنيم و القاء مينمائيم اين عمل را بقلب آنها تا استحقاقشان براى عقوبت كامل گردد چنانچه بعضى گفتهاند و بنظر حقير صحيح نيست چون خداوند كسى را وادار بكفر و معصيت نميفرمايد بلكه مراد آنستكه چنانچه در امم سابقه ذكر الهى در دلهاى كفّار جاى گير نميشد و فقط موجب اتمام حجّت بر آنها بود در اين زمان هم ما ذكر را وارد مينمائيم در دلهاى آنها فقط براى اتمام حجّت ولى ايمان نمىآورند بآن چنانچه طريقه پيشينيانشان بود و معذب خواهند شد چنانچه آنها معذب شدند و بنابراين ضمير در نسلكه راجع است بذكر كه قرآن است و بنابر معناى اوّل راجع است باستهزاء كه عمل ناشايسته كفّار بوده و اگر خداوند درى از آسمان بر وى كفّار بگشايد كه تمام روز را از آن در بآسمان بالا روند و عجائب صنع الهى را مشاهده نمايند خواهند گفت جز اين نيست كه بسته شده است چشمهاى ما يعنى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از ما چشم بندى نموده و ما گروهى هستيم جادو كرده شدگان بدست او لذا اظهار معجزه براى آنها ثمرى ندارد چنانچه ساير معجزات را مشاهده نمودند و از اين قبيل ياوه سرائىها كردند و ايمان نياوردند و تقاضاى معجزه ديگرى نمودند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّكرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ «9»
(مصطفي را وعده داد الطاف حقبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 9)- حفظ قرآن از دست بردها: به دنبال بهانه جوییهای کفار و حتی استهزای آنها نسبت به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله این آیه یک واقعیت بزرگ و پراهمیت را به عنوان دلداری به پیامبر از یک سو و اطمینان خاطر همه مؤمنان راستین از سوی دیگر بیان میکند و آن این که: «ما این قرآن را (که مایه تذکر است) نازل کردیم، و ما بطور قطع آن را حفظ خواهیم کرد» (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ).
این گروه اندک و ناتوان که سهل است، اگر همه جباران و زورمندان و سیاستمداران ستمگر و اندیشمند منحرف و رزم آوران جهان دست به دست هم بدهند که نورش را خاموش کنند، توانایی نخواهند داشت، چرا که خداوند حفظ و پاسداری از آن را به عهده گرفته است، محافظت از هر نظر: محافظت از هر گونه تحریف، محافظت از فنا و نابودی و محافظت از سفسطههای دشمنان وسوسهگر.
معروف و مشهور در میان همه دانشمندان شیعه و اهل تسنن این است که:
هیچ گونه تحریفی در قرآن روی نداده است، و قرآنی که امروز در دست ماست درست همان قرآنی است که بر پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله نازل شده، و حتی کلمه و حرفی از آن کم و زیاد نگردیده است.
نکات آیه
۱- قرآن، بى هیچ تردیدى تنها از جانب خداوند نازل شده است. (إنا نحن نزّلنا الذّکر)
۲- قرآن، کتابى نازل شده از رتبه و جایگاهى بس بلند و رفیع (إنا نحن نزّلنا الذّکر) ذکر ضمیرهاى جمع براى بیان فرو فرستادن قرآن و لغت «نزول»، که فرود آمدن از جایگاه عالى به پایین است، دلالت بر نکته فوق مى کند.
۳- «ذکر» از نامهاى قرآن است. (إنا نحن نزّلنا الذّکر)
۴- قرآن، کتاب یاد و یادآورى و مایه بیدارى و هشیارى انسان از غفلتها و فراموشیهاست. (إنا نحن نزّلنا الذّکر) نام گذارى قرآن به «الذّکر»، احتمالاً به این جهت باشد که قرآن، براى تنبه و مایه بیدارى انسانهاست.
۵- قرآن، تحت حفاظتِ همیشگى خداوند و مصون از هرگونه تحریف و زوال (إنا نحن نزّلنا الذّکر و إنا له لحفظون)
۶- خداوند، در برابر مخالفتها و توطئه هاى کافران علیه قرآن، به پیامبر(ص) اطمینان داد که خود حفاظت و پاسدارى از آن را عهده دار است. (و قالوا یأیها الذى نزّل علیه الذّکر ... لو ما تأتینا بالملئکة ... إنا نحن نزّلنا الذّکر و إنا له لحفظون)
۷- خداوند، در برابر توطئه هاى کافران علیه قرآن، قدرت خویش را در پاسدارى از آن به نمایش گذاشت و عظمت خویش را به رخ آنان کشید. (إنا نحن نزّلنا الذّکر و إنا له لحفظون) از اینکه خداوند، براى بیان نزول قرآن از سوى خود، چند ضمیر جمع و اسم فاعل جمع مى آورد، مى تواند به منظور نکته یاد شده باشد.
موضوعات مرتبط
- تذکر: عوامل تذکر ۴
- خدا: عظمت قدرت خدا ۷; قدرت خدا ۷
- ذکر ۳:
- قرآن: عظمت قرآن ۲; محافظت از قرآن ۵، ۶، ۷; مصونیت قرآن ۵; منشأ نزول قرآن ۱; نامهاى قرآن ۳; نزول قرآن ۲; نقش قرآن ۴; وحیانیت قرآن ۱; ویژگیهاى قرآن ۴; هدایتگرى قرآن ۴
- کافران: بی تأثیرى توطئه کافران ۶، ۷
- محمد(ص): اطمینان به محمد(ص) ۶
منابع