التوبة ١٠
کپی متن آیه |
---|
لاَ يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَ لاَ ذِمَّةً وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ |
ترجمه
التوبة ٩ | آیه ١٠ | التوبة ١١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا یَرْقُبُونَ فِی مُؤْمِنٍ ...»: آیه درباره پیغمبر و یاران است و این آیه درباره همه مؤمنان موحّد است. چرا که در اوّلی واژه (فیکُمْ) و در این آیه (مُؤْمِنٍ) به صورت نکره آمده است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۱، سوره توبه
- اشاره به اختلاف در اينكه سوره توبه سوره اى مستقليا ملحق به سوره انفال مى باشد
- اعلائم برائت در: (( برائة من الله و رسوله ... )) صرف تشريع نيست بلكه انشاء حكم و قضاء بر برائت است
- عهد شكنى مشركين ، مجوز مقابله به مثل به آنان بوده است
- اقوام مفسرين درباره مراد از چهار ماه در آيه : (( فسيحوا فى الارض اربعة اشهر ))
- مراد از (( يوم الحج الاكبر )) در آيه : (( و اذان من الله و رسوله ... )) و اقوال مختلف در اين مورد
- عهد و پيمانى كه با مشركينى كه به پيمان خود وفادار بوده اند منعقد شده تا پايان مدت محترم است
- امر به از ميان برداشتن مشركين پيمان شكن و منقرض ساختن آنان بعد از انقضاء مهلت چهار ماهه، مگر آنكه توبه كنند...
- چنانچه مشركين توبه كردند آنان را رها كنيد
- امر به امان دادن به مشركى كه امان مى طلبد تا به بحث و بررسى درباره دين حق بپردازد
- هشت مطلب كه از بيانات گذشته معلوم مى گردد
- حكم وجوب امان دادن براى استماع كلام خدا، قابل نسخ نيست
- پذيرش دين حق بايد با اختيار باشد و در اصول اعتقادى بايد علم يقينىحاصل شود
- مشركين به هيچ ميثاق طبيعى يا قراردادى در برابر مؤ منين وفادار نيستند هر چند چربزبانى كنند.
- برادر خوانده شدن مؤ منين در قران كريم به نحو مجاز و استعاره نيست بلكه آثارى بر آنمترتب است
- تحريك و تشويق مسلمين به قتال و كارزار با بيان اينكه جهاد صحنه آزمون است و...
- حديث مزبور از مصادر اهل سنت
- اعلام برائت چند حكم ديگر را نيز اعلام نمود
- علاوه بر اين وظيفه اعلان برائت ، على (ع ) در آن سال اميرالحاج نيز بوده است
- پيامبر اسلام (ص ) امير المؤ منين (ع ) را با چهار پيغام براى مشركين روانه مكه مى كند
- سخن مغرضانه ابن كثير كه گفته است مخصوص به حكم برائت است و احكام ديگر راابوبكر و ابوهريره رساندند و...
- نقد و رد آن گفته ها
- خود عبارت (لا يودى عنك الا انت او رجل منك ) اشتراك در رسالت را مى رساند
- سخن صاحب المنار در مورد ابلاغ آيات برائت و بدگوئى او از شيعه و كوششى كه براىاثبات افضل بودن ابوبكر به عمل آورده است
- اشكالات وارده بر گفته هاى صاحب المنار
- موضوع امارت حاج با مساءله وحى آسمانى كه احدى حتى رسول خدا (ص ) هم حق مداخله و دخل و تصرف در آن را نداشته است فرق دارد
- اضطراب و اختلاف روايات راجع به اعلان آيات برائت
- خدشه اى كه صاحب المنار خواسته است بر يكى بودن نفس پيامبر (ص ) و على (ع ) كه ازجمله وحى استفاده مى شود وارد كند و جواب او
- اشكال سوم بر سخن صاحب المنار
- اشكال چهارم بر سخن صاحب تفسير المنار
- رواياتى درباره اينكه اعلام كننده آيات برائت على (ع ) بوده است
- در روايات شيعه روز حج اكبر، روز عيد قربان دانسته شده است
- روايتى درباره چهار ماه مهلت دادن به مشركين در ذيل آيات گذشته
- چند روايت در ذيل آيه (( فقاتلوا ائمة الكفر... ))
- چند روايت در ذيل آيه شريفه : (( الا تقاتلون قوما نكثوا ايمانهم ... ))
- بررسى و ريشه يابى انعقاد عقود و معاهدات (به معناى اعم ) بين اشخاص
- نياز اجتماعات به پيمانها و معاهدات
- اعتبار معاهدات در اسلام و لزوم احترام به آنها
- نقض ابتدائى عهد جايز نيست ولى مقابله به مثل تجويز شده است
- مقايسه بين اسلام و جوامع متمدن غير دينى از لحاظ احترام به پيمانها و تعهدات
- در ذيل جمله : (( قاتلوهم يعذبهم الله بايديكم ))
- انتساب افعال به اسباب طولى در قرآن كريم
- استدلال اشاعره به آيه : (( قاتلوهم يعذبهم الله بايديكم ... )) براى اثبات جبر و اينكهافعال انسان و آثار آن فقط مستند به خدا است
- جواب به اشاعره و بيان اشكال عمده مذهب آنان كه اصل عليت مى باشد
- سخن جبرى مذهبان از ماديون و پاسخ بدان
- جواب معتزله به اشاعره و اختيارشان قول به تفويض و استقلال انسان در اعمالش را
- رد مذهب تفويض و بيان اينكه عناوين گناه منسب به داوند نيست
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ «10»
(مشركان پيمانشكن، نه تنها دربارهى شما، بلكه) دربارهى هيچ مؤمنى، (هيچگونه) حقّ خويشاوندى و (هيچ) عهد وپيمان را مراعات نخواهند كرد و ايشان همان تجاوزكارانند.
نکته ها
اين آيه نيز در بيان حكمتِ فرمانِ شديد خدا، بر برائت از مشركان است.
در دو آيهى قبل، مراعات نكردن پيمان در خصوص شما حاضرين مطرح بود، «لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ» ولى در اين آيه تعبيرِ «لا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ» آمده كه ستيزهجويى آنان را با همهى اهل ايمان بيان مىكند.
پیام ها
1- مشركان با مؤمنان دشمنى دارند، پس دربرخورد شديد با آنان، هيچ گونه ترديدى نداشته باشيد. «لا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ»
2- در ديد كفّار، بزرگترين جرم مسلمانان، همان ايمان به خداوند است و همين بهانهى خصومتشان با اهل ايمان است. «1» «لا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ»
3- پيمان شكنى، تجاوزگرى است. «أُولئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ»
4- رعايت حقوق خويشاوندان ووفادارى به پيمان، واجب و بىاعتنائى به آنها برخاسته از روح تجاوزگرى است. «أُولئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ»
5- جنگ با مشركان پيمانشكن، جنبه دفاعى دارد و همان گونه كه در آيه 13 آمده است، ما آغازگر آن نبودهايم. «أُولئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ «10»
لا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ: نگاه نمىدارند و رعايت نمىكنند اين مشركان ناقضان عهد يا يهود در شأن هيچ مؤمنى. إِلًّا وَ لا ذِمَّةً: قرابت يا حق سوگند يا حق الهى و نه عهد ذمه را.
نكته- اين كلام تفسير اشتراء ايشان است. يا اول عام است در ناقضان اهل شرك، و اين خاص يهود؛ بنابراين تكرار نباشد.
وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ: و آن گروه ايشانند از حق در گذشتگان در شرك و طغيان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
اشْتَرَوْا بِآياتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِهِ إِنَّهُمْ ساءَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «9» لا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ «10» فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَإِخْوانُكُمْ فِي الدِّينِ وَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ «11»
ترجمه
خريدند بآيتهاى خدا بهاى اندك را پس بازداشتند از راه او همانا آنها بد است آنچه بودند كه بجا مىآوردند
مراعات نمىكنند در حق مؤمنى سوگندى و نه پيمانى را و آنگروه ايشان متجاوزانند
پس اگر توبه كنند و بپا دارند نماز را و بدهند زكوة را پس برادران شمايند در دين و بتفصيل بيان مىكنيم آيات را براى گروهى كه مىدانند.
تفسير
اهل شرك و نفاق مبادله نمودند آيات قرآن را كه اگر بمفاد آن عمل مينمودند بسعادت دنيا و آخرت ميرسيدند با شهوات و اغراض فاسده خودشان كه بهاء و عوض كم و كوتاه است پس بازماندند و بازداشتند خودشان و مردم را از راه حق و بسيار بدكارى كردند كه بوبال دنيا و آخرت آن گرفتار شدند و حال آنها آنستكه مراعات نميكنند در باره احدى از اهل ايمان حقّ قسم و قرابت و عهد را و نه حقّ پيمان و امان و زنهار را و باين جهت متجاوز از حق و متعدى بغير و ستمكارند كه اين اعمال از آنها بروز و ظهور پيدا كرده و نقض عهد از طرف آنها ثابت شده است با وصف اين اگر توبه كنند از كفر و دو عمل مثبت اسلام را كه نماز و زكوة است انجام دهند برادران دينى
جلد 2 صفحه 560
شمايند و در نفع و ضرر با شما شريكند و خداوند با آنكه اين معانى را بنحو اجمال در آيات سابقه بيان فرموده بود اينك بتفصيل بيان فرموده براى اهل فكر و دانش كه تأمّل و تدبّر نمايند و از فوائد آن بهرهمند شوند و تصديق بحق بودن آن نمايند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لا يَرقُبُونَ فِي مُؤمِنٍ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً وَ أُولئِكَ هُمُ المُعتَدُونَ «10»
نگاهداري نميكنند نه قسمهايي که ياد كردند و نه عهد ميثاقهايي که با مؤمنين بستند و اينها از حدّ خود تجاوز كردند.
لا يَرقُبُونَ فِي مُؤمِنٍ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً قبلا فرمود لا يَرقُبُوا فِيكُم إِلًّا وَ لا ذِمَّةً و سرّ تكرار بعضي گفتند تأكيد است و بعضي گفتند آيه قبل راجع بكسانيست که
جلد 8 - صفحه 184
نقض كردند و اينکه آيه راجع بكساني که آيات الهي را بثمن قليل فروختند لكن هر دو وجه تمام نيست، اما تأكيد خلاف اصل است و اما وجه دوم ظاهرا هر دو دسته يكي هستند داراي اينکه دو صفت نه دو دسته باشند.
و آنچه بنظر ميرسد آنكه آيه قبل راجع بمعاهده بود که با پيغمبر [ص] و مؤمنين بسته بودند بقرينه كلمه فيكم، و اينکه آيه راجع بمعاهده با يك نفر از مؤمنين است بقرينه في مؤمن چون اگر مشركي در پناه يك مسلمي درآيد محفوظ ميماند ما دامي که بعهد خود باقيست و اگر نقض كرد جان و مالش مهدور است، و سرّ اينكه مراعات قسم و عهد خود را نميكنند براي اينست که وَ أُولئِكَ هُمُ المُعتَدُونَ زيرا شرك و كفر و معصيت هم حدي دارد چنانچه كليه صفات خبيثه هم محدود است و لكن اينها از حد شرك و كفر هم تجاوز كردند چنانچه حضرت ابا عبد اللّه عليه السّلام باهل كوفه موقعي که حمله بخيام حرم نمودند فرمود
(ان لم يكن لكم دين فكونوا احرارا في دنياكم)
چنانچه امروز هم اهل طغيان در ظلم و بي حيائي و ساز و آواز و فسق و فجور از حد گذرانيدهاند حتي لا مذهب هاي دنيا باين اندازه بيحيا و بيباك نيستند آيا بعد از اينکه بكجا بكشد خذلهم اللّه.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 10)- در این آیه بار دیگر گفتار سابق را تأکید میکند که: «این مشرکان اگر دستشان برسد، در باره هیچ فرد با ایمانی کمترین ملاحظه خویشاوندی و عهد و پیمان را نخواهند کرد» (لا یَرْقُبُونَ فِی مُؤْمِنٍ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً).
«چرا که اینها اصولا مردمی تجاوزکارند» (وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ).
نه تنها در باره شما، در مورد هر کس که توانایی داشته باشند دست به تجاوز میزنند.
نکات آیه
۱ - شرک پیشگان صدر اسلام، درباره هیچ مؤمنى به رعایت حق خویشاوندى، ملتزم نبودند. (لایرقبون فى مؤمن إلّاً) «رقبة» و «رُقبان» (مصدر یرقبون) به معناى حفظ و نگهدارى و «إلّ» به معناى قرابت و خویشاوندى است. قابل ذکر است که لفظ «مؤمن» و «إلّ» هر دو نکره در سیاق نفى و مفید عمومند; یعنى، مشرکان درباره هیچ مؤمنى حرمت قرابت و خویشاوندى را نگه نمى دارند.
۲ - مشرکان صدر اسلام در رابطه با هیچ مؤمنى به عهد و پیمانى پایبند نبودند. (لایرقبون فى مؤمن إلّاً و لاذمة) «ذمة» به معناى عهد و پیمان است. قابل ذکر است که کلمه «مؤمن» و «ذمة» هر دو نکره در سیاق نفى بوده و مفید عموم مى باشند.
۳ - دشمنى و کینه توزى سخت مشرکان صدر اسلام نسبت به مؤمنان (لایرقبون فى مؤمن إلّاً و لاذمة) «إلّ» به معناى قرابت و خویشاوندى و «ذمة» به معناى عهد و پیمان است ; یعنى، مشرکان درباره هیچ مؤمنى، نه رعایت حق خویشاوندى مى کنند و نه بر عهد و میثاق خود با وى پایبند مى مانند و این بیانگر دشمنى و کینه شدید مشرکان نسبت به مؤمنان است.
۴ - رعایت حقوق خویشاوندان، واجب است. (لایرقبون فى مؤمن إلّاً) آیه فوق که در توصیف مشرکان است، رعایت نکردن حق خویشاوندان را از خصوصیات مشرکان شمرده و به همین خاطر آنان را انسانهاى متجاوز معرفى کرد (هم المعتدون) این توصیف، حکایت دارد که رعایت حق خویشاوندان امرى لازم است.
۵ - وفادارى و التزام به عهد و پیمان، واجب است. (لایرقبون فى مؤمن إلّاً و لاذمة)
۶ - مشرکان صدر اسلام، مردمانى تجاوز پیشه بودند. (و أولئک هم المعتدون)
۷ - زیر پا نهادن حقوق خویشاوندى، برخاسته از روح تجاوزپیشگى است. (لایرقبون فى مؤمن إلّاً و لاذمة و أولئک هم المعتدون) «أولئک» اشاره به مشرکان است با اوصافى که براى آنان ذکر شده است و از جمله آنهاست وصف «لا یرقبون ... » یعنى، اینان که نه به رعایت حقوق خویشاوندى و نه به عهد و پیمان ملتزمند، مردمانى تجاوزپیشه اند.
۸ - شکستن پیمان و عدم التزام به آن، برخاسته از روح تجاوزپیشگى است. (لایرقبون فى مؤمن إلّاً و لاذمة و أولئک هم المعتدون)
۹ - پیمان شکنان، مردمانى تجاوزپیشه اند. (لایرقبون فى مؤمن إلّاً و لاذمة و أولئک هم المعتدون)
۱۰ - زیرپاگذارندگان حقوق خویشاوندى، مردمانى تجاوزپیشه اند. (لایرقبون فى مؤمن إلّاً و لاذمة و أولئک هم المعتدون)
۱۱ - مشرکان صدر اسلام، آغازگر جنگ با مسلمانان بودند. (أولئک هم المعتدون) قصر در جمله «أولئک هم المعتدون» - که ضمیر فصل «هم» مفید آن مى باشد - قصر قلب است ; یعنى، این مشرکانند که به حقوق مسلمانان تعدّى نموده و جنگ را با آنان آغاز کردند نه مسلمانان. قابل ذکر است که در «آیه ۱۳» به این معنا تصریح شده است.
۱۲ - جنگ مسلمانان با مشرکان پیمان شکن صدر اسلام، جنگ دفاعى بود نه ابتدایى. (و أولئک هم المعتدون) از این آیه شریفه و آیات پیش استفاده مى شود که: خداوند به منظور دفاع از حقوق مسلمانان و کوتاه شدن دست دشمن از تجاوز به حقوق ایشان، معاهده صلح با مشرکان را لغو و مسلمانان را به جنگ و نبرد با آنان فراخواند.
موضوعات مرتبط
- احکام: ۴، ۵
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۳، ۱۱، ۱۲
- تجاوز: آثار تجاوز ۷، ۸
- جنگ: جنگ با مشرکان ۱۲ ; جنگ دفاعى ۱۲
- خویشاوندان: اهمیّت حقوق خویشاوندان ۴ ; عوامل تجاوز به حقوق خویشاوندان ۷ ; متجاوزان به حقوق خویشاوندان ۱۰
- خویشاوندى: بی اعتنایى به حقوق خویشاوندى ۱
- مؤمنان: دشمنان مؤمنان ۳
- متجاوزان: ۶، ۹، ۱۰
- مسلمانان: جنگ دفاعى مسلمانان صدر اسلام ۱۲
- مشرکان: تجاوزگرى مشرکان صدر اسلام ۶ ; جنگ افروزى مشرکان صدر اسلام ۱۱ ; دشمنى مشرکان صدر اسلام ۱، ۳ ; مشرکان صدر اسلام ۱ ; مشرکان صدر اسلام و مسلمانان ۱۱ ; مشرکان صدر اسلام و مؤمنان ۲ ; مشرکان ناقض معاهده ۲، ۱۲ ; مشرکان و خویشاوندان مؤمن ۱ ; مشرکان و مؤمنان ۳
- معاهده: احکام معاهده ۵ ; تجاوزگرى ناقضان معاهده ۹ ; عوامل نقض معاهده ۸ ; وجوب وفاى به معاهده ۵
- واجبات: ۴، ۵
منابع