النساء ٧٢

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۴۹ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
وَ إِنَ‌ مِنْکُمْ‌ لَمَنْ‌ لَيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ‌ أَصَابَتْکُمْ‌ مُصِيبَةٌ قَالَ‌ قَدْ أَنْعَمَ‌ اللَّهُ‌ عَلَيَ‌ إِذْ لَمْ‌ أَکُنْ‌ مَعَهُمْ‌ شَهِيداً

ترجمه

در میان شما، افرادی (منافق) هستند، که (هم خودشان سست می‌باشند، و هم) دیگران را به سستی می‌کشانند؛ اگر مصیبتی به شما برسد، می‌گویند: «خدا به ما نعمت داد که با مجاهدان نبودیم، تا شاهد (آن مصیبت) باشیم!»

و البته از شما كسى است كه سستى مى‌كند و چون حادثه‌اى به شما رسد گويد: به راستى خدا به من رحم كرد كه با آنها حاضر نبودم
و قطعاً از ميان شما كسى است كه كندى به خرج دهد؛ پس اگر آسيبى به شما رسد گويد: «راستى خدا بر من نعمت بخشيد كه با آنان حاضر نبودم.»
و همانا گروهی از شما (در کار جنگ) کندی و درنگ می‌کنند، اگر برای شما حادثه ناگواری پیش آید (به شماتت) گویند: خدا ما را مورد لطف خود قرار داد که با آنان حاضر نشدیم.
یقیناً از شما کسی است که [از رفتن به سوی جنگ] درنگ و کُندی می کند، پس اگر به شما [رزمندگانی که به جنگ رفته اید] آسیبی رسد، گوید: خدا بر من محبت و لطف داشت که با آنان [در میدان جنگ] حاضر نبودم.
و از ميان شما كسى است كه در كارزار درنگ مى‌كند. و چون به شما بلايى رسد، مى‌گويد: خدا در حق من چه انعامى كرد كه در آن روز همراهشان نبودم.
و از شما کسی هست که پا سست می‌کند و چون مصیبتی به شما رسد می‌گوید خدا به من رحم کرد که همراه آنان حاضر نبودم‌
و هر آينه از شما كس هست كه [در بيرون‌شدن‌] درنگ مى‌كند، پس اگر به شما گزندى و شكستى رسد گويد: خدا به من نيكويى كرد كه با آنها همراه و حاضر نبودم.
در میان شما گروهی هستند که (منافقند و خویشتن را جزو شما قلمداد می‌نمایند و به جهاد نمی‌روند و) سستی می‌کنند و دیگران را نیز سست می‌نمایند و از جنگ بازمی‌دارند. پس اگر مصیبتی به شما رسید (طعنه‌زنان) می‌گویند: به راستی خداوند به ما لطف فرمود که جزو آنان (در جنگ) شرکت نداشتیم.
و بی‌گمان از میان شما کسی است که بی‌امان بسی کندی و لاابالی‌گری می‌کند. پس اگر آسیبی به شما در رسد گوید: «به‌راستی خدا بر من نعمت بخشید، چون با آنان حاضر (در معرکه‌ی جنگ) نبودم.»
و همانا از شما است آنکه به سختی درنگ‌کاری کند پس اگر پیشامدی به شما رسد گوید خدا به من نعمت داد که نشدم با ایشان کشته‌

Among you is he who lags behind. Then, when a calamity befalls you, he says, “Allah has favored me, that I was not martyred with them.”
ترتیل:
ترجمه:
النساء ٧١ آیه ٧٢ النساء ٧٣
سوره : سوره النساء
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَنْ»: کسی که. در اینجا مراد گروه منافقانی است که به زبان، خود را مسلمان می‌دانستند، و (مِنکُمْ) بیانگر این گفته بی‌محتوای آنان است. «یُبَطِّئَنَّ»: سستی و کندی می‌کنند. دیگران را سست و کند می‌سازند. «شَهِیداً»: حاضر.


نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسى» گوید: حسن بصرى و قتادة و مجاهد و ابن جريح و ابن زيد گويند: اين آيه درباره منافقين نازل گرديده زيرا آنان مسلمين را از جهاد بازمي‌داشتند و اگر مصيبتى در جهاد از حيث قتل و هزيمت به آنان وارد مى گرديد مورد شماتت قرار مي‌دادند و بايد دانست كه مؤمنين در اين آيه مورد خطاب مى باشند.[۳]

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ لَيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهِيداً «72»

وهمانا از شما كسانى‌اند كه (هم خودشان سست مى‌باشند وهم) عامل كُندى و دلسردى رزمندگان مى‌شوند، چون به شما مشكلى برسد، مى‌گويد: خدا بر من منّت نهاده كه همراه آنان (در جبهه) حضور نيافتم (يا همراه آنان شهيد نشدم)

جلد 2 - صفحه 104

نکته ها

در آيه‌ى پيش، خطر دشمنان خارجى مطرح بود، اينجا خطر دشمنان داخلى و عوامل نفوذى و منافق مطرح است.

«لَيُبَطِّئَنَّ» از ريشه‌ى «بطو» به معناى كُندى است. به گفته اهل لغت، «بطوء» هم حركت كند است و هم ديگران را به كندى در حركت فراخواندن.

پیام ها

1- صحنه‌هاى جنگ، وسيله‌ى خوبى براى شناخت افراد ضعيف الايمان و منافقان است. وَ إِنَّ مِنْكُمْ‌ ...

2- خداوند، از افكار و گفتار منافقان پرده برمى‌دارد. وَ إِنَّ مِنْكُمْ‌ ...

3- منافقان، گاهى چنان به رنگ مؤمنان در آيند كه جزء آنان جلوه كنند. «مِنْكُمْ»

4- همه‌ى اصحاب پيامبر عادل و در خط حضرت نبودند. مِنْكُمْ‌ ... لَيُبَطِّئَنَ‌ 5- منافقان، عامل تضعيف روحيّه‌ى مسلمانانند «لَيُبَطِّئَنَّ» پس بايد آنان را شناخت و به جبهه نفرستاد.

6- منافقان، عدم شركت در جنگ، فرار از جبهه و نجات از مرگ را رمز موفّقيت و سعادت مى‌دانند. «أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ»

7- هر رفاهى، مصون ماندنى و لطف و نعمت خدا نيست. «أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ»

8- چشيدن سختى‌ها در كنار مؤمنان، نعمت است، امّا رفاه جدا از مؤمنان نعمت نيست. أَصابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ ... لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ لَيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهِيداً (72)

بعد حال منافقين را بيان مى‌فرمايد:

وَ إِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ لَيُبَطِّئَنَ‌: و بدرستى كه بعضى از شما، هر آينه كسى است كه درنگ و تأخير مى‌كند در خروج به جهاد، يعنى منافقان كه عبد اللّه ابىّ و اصحاب اويند، در روز احد تخلف ورزيدند. يا بعضى از شما قسم خورد كه به خدا ردنگ كند و تخلف نمايد در جهاد، تا مردمان را باز دارند از خروج به حرب و محاربه كردن با اعداء دين. فَإِنْ أَصابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ: پس اگر برسد شما را اى مؤمنان، واقعه‌اى چون قتل و هزيمت، قالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَ‌:

گويد آن مبطئ منافق، بدرستى كه خدا انعام فرمود بر من، إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهِيداً: زيرا من نبودم با مؤمنان حاضر شده در معركه جهاد تا به اين بليه مبتلا شوم.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ لَيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهِيداً (72)

ترجمه‌

و همانا از شما هر آينه كسى است كه درنك ميكند پس اگر برسد شما را مصيبتى ميگويد بتحقيق انعام كرد خدا بر من چون نبودم با ايشان حاضر..

تفسير

بطّاء لازم و متعددى استعمال ميشود كه درنگ نمودن و وادار كردن غير بدرنگ است چنانچه عمل منافقين بود و لام در اينجا جواب قسم است و مصيبت قتل و نهب و هزيمت و امثال آنها است كه چون بمسلمين ميرسيد منافقين بآنها ميگفتند نعمت خداوند شامل ما شد كه در جنگ حاضر نبوديم و باين مصائب گرفتار نشديم قمى و عياشى از حضرت صادق (ع) روايت نموده‌اند كه اگر اين كلمه را اهل مشرق و مغرب بگويند از ايمان خارج ميشوند لكن چون آنها بزبان ايمان آورده بودند خداوند بر حسب اقرار خودشان آنها را مؤمنان خوانده است يعنى در آيه قبل و در روايت ديگر است كه خداوند آنها را مؤمنان خوانده با آنكه از مؤمنان نيستند و كرامتى براى آنها نيست حقير عرض ميكنم چون بر طبق روايت اوّل اطلاق مؤمن بر حسب اقرار خودشان بوده و خواسته است خدا بآنها


جلد 2 صفحه 81

بفهماند كه شما اسم بلا مسمى براى خودتان قرار داديد شايد خودشان متوجه شوند كه اين لازمه ايمان نيست علاوه بر آنكه ظاهرا مؤمنند و پاك و جان و مالشان محفوظ و احكام نكاح و مواريث براى آنها مقرر ولى باطنا كافر و حالشان در آخرت از كفار بدتر است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِن‌َّ مِنكُم‌ لَمَن‌ لَيُبَطِّئَن‌َّ فَإِن‌ أَصابَتكُم‌ مُصِيبَةٌ قال‌َ قَد أَنعَم‌َ اللّه‌ُ عَلَي‌َّ إِذ لَم‌ أَكُن‌ مَعَهُم‌ شَهِيداً (72)

و ‌از‌ ‌شما‌ كساني‌ هستند ‌که‌ سستي‌ ميكنند ‌در‌ امر جهاد و ‌در‌ جبهه‌ حاضر نميشوند ‌پس‌ ‌اگر‌ بشما مصيبت‌ شهادت‌ اصابت‌ كرد و شهيد شديد ميگويند خداوند بمن‌ انعام‌ فرموده‌ ‌که‌ ‌در‌ جبهه‌ نبودم‌ و الا ‌من‌ ‌هم‌ كشته‌ ميشدم‌ و ‌اينکه‌ علامت‌ منافق‌ ‌است‌

جلد 5 - صفحه 133

‌که‌ مخالفت‌ كرده‌ و نفر ‌در‌ جهاد ننموده‌ مثل‌ كساني‌ ‌که‌ بطمع‌ رياست‌ تخلف‌ ‌از‌ جيش‌ اسامه‌ كردند و ‌در‌ مدينه‌ ماندند و كردند آنچه‌ كردند ‌با‌ اينكه‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ لعن‌ فرمود كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ تخلف‌ ‌از‌ جيش‌ اسامه‌ نمودند و ‌اينکه‌ مفاد وَ إِن‌َّ مِنكُم‌ لَمَن‌ لَيُبَطِّئَن‌َّ ‌است‌ فَإِن‌ أَصابَتكُم‌ مُصِيبَةٌ ‌اگر‌ چه‌ اطلاق‌ دارد و شامل‌ ‌هر‌ مصيبتي‌ ميشود لكن‌ بقرينه‌ قال‌َ قَد أَنعَم‌َ اللّه‌ُ عَلَي‌َّ إِذ لَم‌ أَكُن‌ مَعَهُم‌ شَهِيداً مراد مصيبت‌ شهادت‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ ‌هم‌ يك‌ دليل‌ قويست‌ ‌بر‌ نفاق‌ ‌که‌ عدم‌ فوز بدرجه‌ شهادت‌ ‌را‌ انعام‌ ميداند و شهادت‌ ‌را‌ بد ميشمارد و انزجار دارد.

برگزیده تفسیر نمونه


نکات آیه

۱- کندى و سستى برخى مسلمانان عصر پیامبر (ص)، از شرکت در جهاد (و انّ منکم لمن لیبطّئنّ)

۲- برخى از مسلمانان عصر پیامبر (ص)، دیگر مؤمنان را از شرکت در جهاد بازمى داشتند. (و انّ منکم لمن لیبطّئنّ) راغب در «مفردات»، «لیبطّئنّ» را فعل متعدى دانسته است.

۳- سرزنش خداوند نسبت به کسانى که از شرکت در نبرد سستى مى کنند و یا دیگران را از آن بازمى دارند. (و انّ منکم لمن لیبطّئنّ)

۴- دور ماندن از مصائب جنگ، نعمتى الهى در بینش سست عنصران متخلف از جهاد (فان اصابتکم مصیبة قال قد انعم اللّه علىّ اذ لم اکن معهم شهیداً)

۵- نعمت شمردن دورى از مصائب و مشکلات جنگ، بینشى ناپسند (فان اصابتکم مصیبة قال قد انعم اللّه علىّ اذ لم اکن معهم شهیداً)

۶- برخى از مردمان داراى ارزیابى نادرست از مشکلات و مصیبتهاى رسیده و ناتوان از تشخیص نعمتهاى الهى از غیر آن (فان اصابتکم مصیبة قال قد انعم اللّه علىّ)

روایات و احادیث

۷- خوشحالى به خاطر شرکت نجستن در جنگ به همراهى رسول خدا و مصون ماندن از پیامدهاى مصیبت بار آن، شرک است. (فان اصابتکم مصیبة قال قد انعم اللّه علىّ اذ لم اکن معهم شهیداً) امام صادق (ع) در توضیح آیه فوق فرمود: ... و لو انّ اهل السماء و الارض قالوا قد انعم اللّه علىّ اذ لم اکن مع رسول اللّه (ص) لکانوا بذلک مشرکین ... .[۴] مراد از شرک خروج از اسلام نیست بلکه پیروى از شیطان است کما اینکه روایاتى در اصول کافى بیانگر این مطالب است.

موضوعات مرتبط

  • ارزیابى: ناپسند ۶
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۲
  • انسان: ضعف انسان ۶
  • تنبلى: سرزنش تنبلى ۳
  • جنگ: تخلف از جنگ ۷ ; تنبلى در جنگ ۳ ; سختى جنگ ۴، ۵
  • جهاد: تنبلى در جهاد ۱ ; ممانعت از جهاد ۲، ۳ ; متخلّفان از جهاد ۴
  • خدا: سرزنشهاى خدا ۳ ; نعمتهاى خدا ۴
  • خشنودى: ناپسند ۷
  • سختى: اجتناب از سختى ۴، ۵
  • شرک: موارد شرک ۷
  • عقیده: باطل ۵
  • متخلّفان: عقیده متخلّفان از جهاد ۴
  • مسلمانان: تنبلى در مسلمانان ۱ ; مسلمانان صدر اسلام ۱، ۲

منابع

  1. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۳، ص ۳.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۱۹.
  3. صاحب كشف الاسرار و روض الجنان گويند: درباره عبدالله بن ابى‌رئيس منافقين بوده كه تظاهر به اسلام مي‌نمود و مسلمين را از جهاد بازمي‌داشت و نيز گويند كه خطاب به او از جهت جنسيت و نسب بوده نه از جهت ايمان زيرا از لحاظ نسب و ايمان ظاهرى از مسلمين بشمار مى آمده ولى از روى ايمان واقعى از مسلمين نبوده چنان كه جبّائى نيز به همين عقيده است و اگر گرفتارى و يا هزيمت و جراحتى در جنگ به مسلمين روى مي‌داد، مى گفت: خداى بر ما نعمت داد كه در جنگ با شما نبوده ايم.
  4. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۵۷، ح ۱۹۱ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۱۶، ح ۳۹۸ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۹۳، ح ۲، ۳ و ۴.