آل عمران ٥٩
کپی متن آیه |
---|
إِنَ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَ قَالَ لَهُ کُنْ فَيَکُونُ |
ترجمه
آل عمران ٥٨ | آیه ٥٩ | آل عمران ٦٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَثَلَ عِیسَی ... الخ»: مراد آن است که اگر آفرینش عیسی بدون پدر در نظرتان بعید مینماید، بدانید که آفرینش آدم بدون پدر و مادر شگفتتر از آن است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۱]
شأن نزول آیات ۵۹، ۶. و ۶۱:[۲]
«شیخ طوسى» گوید: ابن عباس و حسن بصرى و قتادة گويند: اين آيات درباره وفد نجران نازل گرديد كه دو نفر آنان بنام سيد و عاقب به رسول خدا گفتند: آيا ديده اى كه فرزندى بدون پدر متولد شود؟[۳][۴] و نيز وقتى كه اين آيات نازل شد پيامبر دست امام علی|على و حضرت فاطمه|فاطمه و امام حسن|حسن و امام حسین|حسين را گرفت و مسيحيان را به مباهله دعوت نمود آنان امتناع كردند و قبول نمودند كه جزيه بدهند.[۵][۶]
تفسیر
- آيات ۶۰ - ۴۲، سوره آل عمران
- منظور از اصطفا (برگزيدن ) و تطهير مريم سلام اللّه عليها
- وجه اينكه قضاياى مربوط به مريم عليها السلام از اخبار غيبى شمرده شده است
- وجه تعبير به ((ملائكه )) در جمله ((اذ قالت الملائكة ...))
- گفتار معصومين در تفسير ((كلمه ))
- معناى ((كلمه خدا)) و مراد از ((كلمه )) در جمله : ((يبشرك بكلمة منه ...))
- وجه تسميه عيسى به مريم (عليهما السلام ) به ((مسيح ))
- يهود و كلمه ((مسيح ))
- معناى كلمه ((عيسى ))
- اقوالى كه درباره سخن گفتن عيسى (ع )با مردم در سن كهولت ، گفته شده است
- مراد از ((تورات )) ((انجيل )) در قرآن كريم
- بعثت حضرت عيسى (ع ) عموميت داشته ، هر چند رسالت او به سوى بنىاسرائيل بوده است
- معجزات عيسى (ع ) مستند به اذن خدا بوده است و عيسى (ع ) در صدور آن آيات استقلالىنداشته است
- معجزات حضرت عيسى (ع ) در خارج ، از آن جناب صادر مى شده است
- جمله ((مصدقا لما بين يدى من التورية ...)) براى اينكه عيسى (ع ) تورات موجود درزندگى خودرا قبول داشته است دلالت نمى كند
- عملى كه عيسى (ع ) براى باز شناختن مؤ منين به خود وتشكل دادن به آنها انجام داد
- قيد ((الى اللّه )) در آيه به چه جهتى آمده است ؟
- مراد از ايمان در جمله ((قال الحواريون نحن انصار اللّه آمنا باللّه ...)) ايمان بعد ازايمان است
- راه عبادت كوتاهترين راه به سوى خداى سبحان است
- معناى ((توفى )) و تفاوت مورد استعمال اين كلمه با كلمه ((موت ))
- توّفى حضرت عيسى به معناى گرفتن آن حضرت از دست يهود است
- منظور از ((رفع عيسى به سوى خدا)) و ((تطهير او از كافران ))
- مراد از تفوق پيروان عيسى (ع ) بر كافران تا روز قيامت
- مقصود از تفّوق حجت تفوق از نظر مقبوليت نيست
- تبعيت از نياكان سبب مى شود كه مراد عموم يهود و مطلق نصارا باشد
- وعده نيكو به پيروان حقيقى (قولى و عملى ) عيسى (ع )
- دو حجت و دليل بر نفى الوهيت عيسى (ع ) در تمثيل او به آدم (ع )
- جمله ((الحق من ربك )) از بديع ترين بيانات قرآنى است
- بحث روايتى (در ذيل آيات كريمه گذشته )
- رواياتى درباره برترين زنان عالم : (فاطمه (س ) مريم ، خديجه و آسيه )
- اثبات سيادت اثبات عالى ترين مراتب اصطفاء است
- اخبار غيب حضرت عيسى (ع ) معجزه قابلقبول براى مردم بود
- روايتى درباره آنچه در شريعت عيسى (ع ) آمده بود
- روايت درباره به دار آويختن حضرت عيسى (ع )
- روايتى در مورد كيفيت بالا بردن عيسى (ع ) به آسمان
- روايتى از امام رضا (ع ) درباره قضيه حضرت عيسى (ع )
- بحث روايتى ديگر در معناى محدث
- فرق ميان نبى ، رسول و محدث
- على (ع ) محدث بود
- مطالبى پيرامون ((وحى )) و واژه ((محدث ))
- تشخيص القائات رحمانى از شيطانى مستند به تاءييد الهى است و خارج از معيارهاىمعمولى تشخيص است
- توضيح اينكه : ((محدث صوت فرشته را مى شنود ولى فرشته را نمى بيند))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«59» إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
همانا مَثلِ (آفرينش) عيسى نزد خداوند، همچون مَثلِ (آفرينش) آدم است كه او را از خاك آفريد و سپس به او فرمود: باش، پس موجود شد.
نکته ها
گروهى از مسيحيان وارد مدينه شده و به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله رسيدند. آنان در گفتگو با پيامبر صلى الله عليه و آله ولادت عيسى عليه السلام را بدون داشتن پدر، نشانه و دليل الوهيّت او عنوان كردند.
اين آيه نازل شد وجواب آنان را چنين بيان نمود: اگر تولّد بدون پدر، دليل خدا يا فرزند خدا بودن است، خلقت حضرت آدم كه مهمتر است، چون نه پدر داشت و نه مادر. پس چرا شما حضرت آدم را خدا يا فرزند خدا نمىدانيد؟!
جلد 1 - صفحه 526
پیام ها
1- مخالفان را از همان راهى كه پذيرفتهاند، به حقّ دعوت كنيم. مسيحيان پذيرفتهاند كه آدم مخلوق خداست، با اينكه پدر و مادر نداشت. «مَثَلَ عِيسى ... كَمَثَلِ آدَمَ»
2- استناد به تاريخ و تجربههاى گذشته و ارائه نمونههاى عينى بهترين راه دعوت است. «إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ»
3- قدرت خداوند در خلقت، محدود نيست. «كُنْ فَيَكُونُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (59)
شأن نزول: بعد از بيان قصه عيسى عليه السّلام، نصاراى نجران خدمت حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم زبان اعتراض گشودند كه چرا عيسى را دشنام مىدهى و اسم بندگى بر او مىنهى، اين از تو پسنديده نيست.
حضرت فرمود: العياذ باللّه كه نام عبد اللّه بر عيسى دشنام باشد، او بنده خدا و رسول او و كلمه الهى است كه القاء فرمود او را بر عذراء بتول. آتش غضب «عاقب» و «سيد» كه رؤساى نجران بودند بر افروخته شد، گفتند: هرگز
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 122
ديدهاى يا شنيدهاى كه فرزندى بىپدر وجود آيد؟ آيه شريفه نازل گرديد:
إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَ اللَّهِ: بدرستى كه مثال عيسى عليه السّلام و شأن غرابت او در پيشگاه قدرت خداى تعالى كه انسانى را بىپدر بيافريند و لباس وجود بر او پوشاند، كَمَثَلِ آدَمَ: مانند مثال آدم ابو البشر عليه السّلام است. و شما تصديق مىكنيد و باور نمائيد كه او بىپدر و مادر خلق شده، با وجود بر اين او را ابن اللّه نگوئيد؛ پس شخصى كه از مادر، بىپدر بوجود آيد، چگونه او را پسر خدا دانيد؟
تنبيه: مراد به مماثلت، مشاركت است در بعض اوصاف، يعنى عيسى عليه السّلام مثل آدم عليه السّلام است در يك طرف كه بدون پدر است، يا تمام مشترك است در آنكه هر دو موجودى هستند خارج از عادت مستمره. يا وجه مماثلت، تطهير روح هر دو است از مرور بر ممر اصلاب؛ و حقيقت وجه مماثلت، ظهور وجود اين دو پيغمبر است به محض قدرت و خارق عادت.
بعد بيان كيفيت خلق حضرت آدم عليه السّلام را فرمايد كه: خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ: تقدير و تسويه نمود آدم عليه السّلام را از خاك، ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ: پس فرمود آن قالب مصوّر مستوى را: باش و بشو اى قالب آدم، لحم و عظم و روح؛ پس شد و گرديد بدون درنگ مطابق اراده. پس حقيقت آدم، مقدر و معين بود در علم الهى، قبل از تكوين؛ و آن مقدم بر تصوير و تقرير «كن» باشد. پس قول «كن» اشاره است به ايجاد اراده تكوينيه الهيه، لذا فرمودهاند: امره مقدّر بين الكاف و النّون.
تبصره: بعضى از محققين فرمودهاند اين تمثيل است كه امر حق تعالى در جمادات، مانند صاحب حيات و عقل و تكليف نافذ و جارى و فورى است به حسب اراده سبحانى، زيرا مشتى خاك را آدم ابو البشر عليه السلام آفريد، و از يك نفخه جبرئيل هم در رحم مريم، عيسى عليه السّلام را ايجاد فرمود، پس وقتى خلق آدم عليه السّلام بدون پدر و مادر از قدرت الهى عجيب نباشد، تولد عيسى عليه السّلام بدون پدر چگونه عجيب و مستبعد باشد؟
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 123
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (59)
ترجمه
همانا مثل عيسى نزد خدا مانند مثل آدم است آفريد او را از خاك پس گفت مر او را زنده شو پس شد..
جلد 1 صفحه 426
تفسير
اين جواب نصاراى نجران است كه از طرف خداوند بحضرت ختمى مرتب اعلام شده كه اول سوره اشاره بآن شد و در اين باب روايت مفصلى از حضرت صادق (ع) در برهان نقل نموده و خلاصه مستفاد از آن و آيه شريفه آنستكه حضرت عيسى هم مانند حضرت آدم است كه بدون پدر و مادر بوده و شما قبول داريد كه آدم بنده خدا بود و خدا يا شريك او يا پسر خدا نبود پس جواب سؤال شما كه گفتيد اگر عيسى پسر خدا نيست پس پسر كيست معلوم شد كه او پدر ندارد چنانچه آدم نداشت زيرا كه قالب او را خداوند از خاك خلق فرمود پس ايجاد و تكوين روح انسانى در او نمود پس آدم شد و اين دليل است بر آنكه آدميت آدم بروح است نه به قالب و امر حضرت عيسى كه بىپدر بدنيا آمده اگرچه عجيب است ولى امر حضرت آدم اعجب است كه بىپدر و مادر بوده ولى هيچ يك در مقابل قدرت خدا عجيب نيست.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ مَثَلَ عِيسي عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ (59)
محقّقا مثل عيسي در دستگاه قدرت خداوند مثل مثل آدم است که از خاك خلق فرمود پس از آن امر تكويني كرد که موجود شو پس موجود شد.
إِنَّ مَثَلَ عِيسي مثل در قرآن مجيد بر معاني اطلاق شده: 1- بمعني صفة مثل قوله تعالي إِنَّما مَثَلُ الحَياةِ الدُّنيا سوره يونس آيه 25، و قوله تعالي مَثَلُهُم فِي التَّوراةِ فتح آيه 29، و قوله تعالي مَثَلُ الجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ المُتَّقُونَ رعد آيه 35، الي غير ذلک.
جلد 4 - صفحه 225
2- بمعني ذات الشيء مثل قوله تعالي لَيسَ كَمِثلِهِ شَيءٌ شوري آيه 9، يعني (كذاته شيئي).
3- بمعني التشبيه بين دو چيز در جهتي از جهات مثل قوله تعالي كَمَثَلِ الَّذِي استَوقَدَ ناراً بقره آيه 16، و در اينکه آيه ممكن است بمعني اول باشد يعني صفة عيسي مثل صفة آدم است، و ممكن است بمعني سوم باشد يعني عيسي عليه السّلام شبيه بآدم عليه السّلام است.
عِندَ اللّهِ يعني در دستگاه خلقت و تكوين و قدرت يعني همين نحوي که خدا قدرت دارد آدم را بدون پدر و مادر خلق و ايجاد فرمايد قدرت دارد عيسي را بدون پدر خلق كند.
كمثل آدم بعضي توهّم كردند که كاف در كمثل زائد است چنانچه اينکه توهّم را در لَيسَ كَمِثلِهِ شَيءٌ هم كردهاند و نظائر اينها لكن اينکه توهم فاسد است و حرف زائد در قرآن نيست و معني اينکه است که صفة عيسي در امر خلقت مثل صفة آدم است، يا قدرت حق در خلقت عيسي مثل قدرت او است در خلقت آدم، و اينکه جمله براي رفع توهم نصاري است که چگونه ميشود عيسي پدر نداشته باشد پس پدرش خدا است. و همين تعجب را يهود در حق آدم نمودند و آدم را پسر خدا دانستند چنانچه در تورات آنها است و از اينکه جهت گفتند نَحنُ أَبناءُ اللّهِ وَ أَحِبّاؤُهُ مائده آيه 21.
خَلَقَهُ مِن تُرابٍ يعني ماده اصلي آدم از خاك بوده و لو مركب از عناصر زيادي است چنانچه ماده اصلي جنّ از آتش است.
ثُمَّ قالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ امر كن امر تكويني است يعني ايجاد باين معني که همين که مشيت تعلق گرفت بايجاد فيكون موجود ميشود، و بعبارت ديگر فعل بمعني اسم مصدري اثر فعل بمعني مصدري است چنانچه قبلا تذكر داديم که
جلد 4 - صفحه 226
افعال الهي احتياج بمقدمات ندارد همين که مصلحت در ايجاد شيئي باشد ايجاد ميفرمايد و بايجاد او موجود ميشود و همين است معني آيه شريفه إِذا قَضي أَمراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ آل عمران آيه 47.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 59)
شأن نزول:
قبلا گفتیم مقدار زیادی از آیات این سوره در پاسخ گفتگوهای مسیحیان نجران نازل شده است، آنها در یک هیأت شصت نفری برای گفتگو با پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به مدینه وارد شده بودند. از جمله مسائلی که در این گفتگو مطرح شد این بود که آنها از پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله پرسیدند ما را به چه چیز دعوت میکنی، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: به سوی خداوند یگانه و این که مسیح بندهای از بندگان اوست و حالات بشری داشت، آنها این سخن را نپذیرفتند و به ولادت عیسی (ع) بدون پدر اشاره کرده و آن را دلیل بر الوهیت او خواندند آیه نازل شد و به آنها پاسخ داد و چون حاضر به قبول پاسخ نشدند آنها را دعوت به مباهله کرد.
تفسیر:
آیه ناظر به کسانی است که ولادت حضرت مسیح (ع) را بدون پدر، دلیل بر فرزندی او نسبت به خدا، و یا الوهیتش میگرفتند، آیه میگوید: «مثل عیسی نزد خدا همچون مثل آدم است که او را از خاک آفرید، سپس به او فرمود:
موجود باش، او نیز بلافاصله موجود شد» (إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ
ج1، ص290
مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ)
.بنابراین، اگر مسیح بدون پدر به دنیا آمد، جای تعجب نیست، زیرا موضوع آدم (ع) از این هم شگفتانگیزتر بود، او بدون پدر و مادر به دنیا آمد، سپس به غافلان میفهماند که هر کاری در برابر اراده حق، سهل و آسان است تنها کافی است بفرماید: موجود باش آن هم موجود میشود!
نکات آیه
۱ - شباهت خلقت حضرت عیسى (ع) به خلقت آدم (ع) (انّ مثل عیسى عنداللّه کمثل ادم)
۲ - آفرینش استثنایى عیسى و آدم (ع) (انّ مثل عیسى عنداللّه کمثل ادم)
۳ - عیسى، همانند آدم (ع) مخلوق خداوند نه فرزند او. (انّ مثل عیسى عنداللّه کمثل ادم خلقه من تراب) چون این آیه پس از سرگذشت حضرت عیسى (ع) آمده است، اشاره به پندار مسیحیان و ردّ آن است که عیسى (ع) را به دلیل نداشتن پدر، فرزند خداوند مى شمردند.
۴ - احتجاج خداوند با مسیحیان در ردّ پندار غلط آنان (فرزند خدا بودن حضرت عیسى (ع)) (انّ مثل عیسى عنداللّه کمثل ادم خلقه من تراب)
۵ - خداوند، آدم را از خاک آفرید. (خلقه من تراب)
۶ - آفرینش آدم در دو مرحله (مرحله خلق از خاک، مرحله امر) (خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون)
۷ - قول و فرمان خداوند، عین ایجاد اوست. (ثم قال له کن فیکون)
۸ - خداوند انسان را با دو بُعد مادّى و غیر مادى آفرید. (خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون) کلمه «من تراب»، اشاره به بعد مادى انسان، و امرِ به بودن (کُن)، اشاره به بُعد انسانى اوست.
۹ - شکل گیرى بُعد مادى، زمینه ایجاد بُعد انسانى انسان (خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون) جمله «خلقه من تراب»، حکایت از خلقت آدم در بُعد مادى دارد چون ضمیر مفعولى به آدم برمى گردد. بنابراین آنچه با امرِ «کن» به وجود مى آید، همان بُعد انسانى آدم است.
۱۰ - اصالت بُعد غیر مادى انسان، در ساختار و هویّت وى (خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون) بعد از آنکه آدم از خاک آفریده شد، به او گفته شد: «کن» (باش)، که گویا قبل از آن نبوده است; چرا که هویّت انسانى نداشته است.
روایات و احادیث
۱۱ - حضرت عیسى مانند آدم (ع)، بدون پدر متولّد شد. (انّ مثل عیسى ... خلقه من تراب) رسول خدا (ص): ... ان عیسى عبد مخلوق ... قالوا: فمن ابوه؟ ... فقال: قل لهم ما تقولون فى ادم اَکان عبداً مخلوقاً ... فقالوا: نعم. قال: فمن ابوه فبُهتوا ... فانزل اللّه «انّ مَثَل عیسى ... ».[۷]
موضوعات مرتبط
- آدم: آفرینش آدم ۱، ۲، ۵، ۶، ۱۱
- احتجاج: ۴
- انسان: آفرینش انسان ۸، ۹، ۱۰ ; ابعاد انسان ۸، ۹، ۱۰
- حیات: تکامل حیات ۶
- خدا: افعال خدا ۷ ; اوامر خدا ۷ ; خالقیت خدا ۷
- شخصیت: عوامل شکل گیرى شخصیت ۹، ۱۰
- عیسى (ع): تولد عیسى (ع) ۱، ۲، ۳، ۱۱ ; عیسى (ع) و مسیحیان ۴ ; آفرینش عیسى (ع) ۳
- قرآن: تشبیهات قرآن ۱، ۳
- مسیحیان: ۴ عقاید مسیحیان ۴ ۴
منابع
- ↑ طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۲، ص ۶۹۳.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۱۱۸.
- ↑ در تفسير ابن ابىحاتم از طريق عوفى از ابن عباس موضوع وفد نجران ذكر شده و نيز ابن سعد در طبقات از ازرق بن قيس موضوع وفد نجران را بدون تفصيل و ذكر مباهله گفته است.
- ↑ در تفسير على بن ابراهيم بعد از سه واسطه از امام صادق عليهالسلام نقل شده كه مسيحيان نجران با سران خود به نام سيد و عاقب و اهتم به مدينه آمدند و در مسجد پيامبر با رسوم خود به نماز پرداختند و ناقوس زدند، اصحاب پيامبر متعجب شدند و به پيامبر گفتند: چطور اجازه ميدهى كه در مسجد تو به نماز آن هم برسم خويش پردازند. پيامبر فرمود: آنها را به حال خويش واگذاريد سپس به رسول خدا گفتند: به چه چيز ما را ميخوانى، پيامبر فرمود: شما را دعوت به اسلام آوردن ميكنم و بدانيد كه عيسى بشرى بود كه ميخورد و مى آشاميد و صحبت ميكرد سپس پرسيدند پدر عيسى كيست؟ پيامبر در جواب به آنها فرمود: به من بگوئيد كه پدر آدم كيست؟ جواب نگفتند و اين آيه آمد.
- ↑ بيهقى در دلائل به طرز ديگرى از طريق سلمة بن عبد نقل كند كه رسول خدا به اهل نجران نوشت و آنها دو نفر فرستادند پس از گفتگو و بحث با پيامبر موضوع عيسى نيز به ميان آمد و اين آيات نازل گرديد و موضوع آيه ۵۹ در آيه ۷ اين سوره نيز گفته شده است.
- ↑ صاحب مجمع البيان پس از ذكر وفد نجران چنان كه شيخ بزرگوار ذكر نموده چنين افزوده است پس از دعوت به مباهله از طرف رسول خدا صلى الله عليه و آله مسيحيان نجران مهلت خواستند فرداى آن روز وقتى كه به شور پرداختند. اسقف آنها گفت: اگر محمد فردا با اصحاب خود براى مباهله بيايد با او به مباهلة خواهيم پرداخت و اگر با اهل بيت خود بيايد بايد از او دورى كرد و كار مباهله را انجام نداد. (مباهله به معنى نفرين فرستادن به يكديگر و خواستن كيفر از خداوند براى يكديگر است) فرداى آن روز رسول خدا با دو فرزندش حسن و حسين و على و فاطمه آمدند. مسيحيان نجران سؤال كردند: اينان كه با محمد همراه آمده اند چه كسانى اند؟ پس از آن كه همراهان پيامبر را شناختند، ابوحارثه كه اسقف بود از مباهله امتناع ورزيدند. سيد به او گفت: خود را براى مباهله آماده سازد. ابوحارثه گفت: من جرأت چنين كارى را در خود نمى بينم و مى ترسم حقيقت محمد راست باشد و از اثر نفرين محمد از نسل مسيحيت كسى باقى نماند لذا ابوحارثه به رسول خدا گفت: يا اباالقاسم حاضريم با تو مصالحه كنيم و مباهله نكنيم پس از اين پيشنهاد پيامبر با آنها مصالحه كرد كه هر سال مبالغ زيادى درهم و اثاثه نفيس به مدينه بيآورند و اسناد مصالحه مزبور بين طرفين رد و بدل شد وقتى كه وفد نجران مراجعت كردند. چندى نگذشت كه سيد و عاقب كه از سران وفد نجران بودند نزد رسول خدا بازگشتند و اسلام اختيار نمودند.
- ↑ تفسیر قمى، ج ۱، ص ۱۰۴ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۴۷، ح ۱۵۷.