البقرة ٢٢٠
کپی متن آیه |
---|
فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ يَسْأَلُونَکَ عَنِ الْيَتَامَى قُلْ إِصْلاَحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَ إِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَکُمْ إِنَ اللَّهَ عَزِيزٌ حَکِيمٌ |
ترجمه
البقرة ٢١٩ | آیه ٢٢٠ | البقرة ٢٢١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فِی الدُّنْیَا وَ اْلآخِرَةِ»: درباره کار و بار دنیا و آخرت. در اینجا مضاف محذوف است، از قبیل (امور. شؤون). و جار و مجرور متعلّق به (یُبَیِّنُ) یا (تَتَفَکَّرُونَ) در آیه پیشین است. «وَ إِن تُخَالِطُوهُمْ»: و اگر با آنان همزیستی کنید در خوردن و نوشیدن و مسکن و زندادن و زنگرفتن، شایسته است و از شما انتظار همین است. «أَعْنَتَ»: به رنج انداخت. از ماده (عَنَت) به معنی مشقّت.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
صفوان بن عبدالله بن مسكان از امام صادق عليهالسلام روايت كند كه وقتى كه آيه «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً» نازل گرديد. هر كسى كه طفل يتيمى را در كفالت خويش داشت از نزد خود بيرون راند و درباره بيرون راندن آنها از پيامبر كسب تكليف نمودند سپس اين آيه نازل گرديد.[۳]
و نيز از ابن عباس روايت گرديده: كه وقتى كه آيات «وَلاتَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» و «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى » نازل گرديد، هر كس طفل يتيمى كه در سرپرستى خويش داشت يا او را رها ميكرد و يا اين كه غذا و لباس آنها را از خانواده خود جدا ميساخت و به غذاهاى آنها دست نميزد. به النتيجه غذاهاى مزبور يا فاسد ميگشت و يا به دور انداخته ميشد و اين كارها بر يتيمان سخت و گران ميآمد. جريان امر را به رسول خدا صلى الله عليه و آله گفتند: اين آيه نازل گرديد.[۴]
تفسیر
- آيات ۲۲۰ - ۲۱۹،سوره بقره
- معناى خمر و ميسر و ذكر چگونگى بازى مسير
- معناى ((اثم )) و بيان مضرات جسمانى و اخلاقى ميگسارى
- تحريم تدريجى ميگسارى توسط شارع مقدس اسلام
- رد سخن بعضى از مفسرين كه گفته اند آيه صريح در حرمت شراب نيست
- آخر مرحله در تحريم خمر و ميسر
- شرح بقيه مفردات آيه شريفه يسئلونك عن الخمر و المسير قل فيهما اثم كبير...
- معناى عفو در ((يسئلونك ماذا ينفقون قل العفو...))
- دو نكته در آيه : ۱ تشويق مردم به تفكر پيرامون حقايق وجود ۲ عدم رضايت به تقليد و اطاعت كوركورانه
- وجه اينكه مسلمانان از امر ايتام از پيامبر اسلام (ص ) سوال كردند
- ترخيص در اختلاط سرپرستان و اولياء ايتام با ايتام ، متضمن مساوات بين تمام مومنين است
- (در ذيل آيات گذشته مربوط به شراب و قمار، انفاق و سرپرستى ايتام )
- روايتى از ائمه معصومين عليه السلام در شدت حرمت شرب خمر
- پيامبر اسلام (ص ) شارب خمر را لعنت مى كند
- روايتى درباره وضع شارب خمر در روز قمامت
- رواياتى در شاءن نزول ((و يسئلونك ماذا ينفقون قل العفو)) و معناى عفو
- رواياتى در شاءن نزول ((و يسئلونك عن اليتامى ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«220» فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْيَتامى قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
(تا انديشه كنيد) در دنيا و آخرت. و از تو درباره يتيمان مىپرسند، بگو:
اصلاح امور آنان بهتر است و اگر زندگى خود را با زندگى آنان بياميزيد (مانعى ندارد،) آنها برادران (دينى) شما هستند. خداوند، مفسد را از مصلح باز مىشناسد و اگر خدا مىخواست شما را به زحمت مىانداخت، (و دستور مىداد در عين سرپرستى يتيمان، زندگى و اموال آنها را بكلّى از اموال خود جدا سازيد، ولى خداوند چنين نمىكند.) همانا او عزيز و حكيم است.
نکته ها
جمله «فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»، يا مربوط به مسئله انفاق است كه در آيه قبل آمده است، يعنى انفاق شما براى آسايش دنيا و آخرت باشد، نه همه مال را خرج كنيد كه باعث زحمت شما
جلد 1 - صفحه 344
در دنيا شود، و نه بخل ورزيد كه مايه محروميّت شما از ثواب آخرت باشد، «1» و يا اينكه مربوط به تفكّر باشد كه در پايان آيه قبل اشاره شد. يعنى انسان بايد در مسائل دنيا و آخرت فكر كند و براى آخرت خود از همين دنيا چيزى را كسب كند و در مبدأ و معاد و اسرار هستى و آفريدهها و قوانين حاكم فكر كند و تا آنجا كه مىتواند، مسائل را با تعقّل و انديشه قبول كند هر چند شرط پذيرش مكتب، آگاهى بر همه اسرار نيست. «2»
در تفاسير آمده است: وقتى آيه دهم سوره نساء نازل شد، كه خوردن مال يتيم، خوردن آتش است، افرادى كه در منزل يتيمى داشتند به اضطراب افتادند. برخى يتيمان را از خانه بيرون كردند وبعضى ظرف وغذاى يتيم را جدا نمودند به طورى كه براى يتيم و صاحبخانه مشكلاتى بوجود آمد. آنان به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله رسيده و از رفتار با يتيمان سؤال نمودند، پيامبر جواب داد: اصلاح امور يتيمان، از رها كردن آنهابهتر است، نبايد به خاطر آميخته شدن اموال آنان با اموال خودتان، ايتام را رها كرده و از مسئوليّت اداره آنها شانه خالى كنيد، آنان برادران دينى شما هستند و مخلوط شدن اموال آنان با زندگى شما، در صورتى كه هدف، حيف و ميل اموال آنها نباشد مانعى ندارد و بدانيد خداوند مفسد را از مصلح باز مىشناسد.
پیام ها
1- دنيا وآخرت را سطحى ننگريد و در آن فكر كنيد. «تَتَفَكَّرُونَ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»
2- رها كردن كار يتيمان، مصلحت نيست، بلكه به نيّت خير و با چشم برادرى معاشرت نمودن با آنان مصلحت است. «قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ»
3- هرگونه اصلاح در وضعيّت يتيمان، ارزش است. كلمه «اصلاح» به صورت مطلق آمده تا شامل همهى اصلاحات اعمّ از اصلاح مالى، علمى، عملى، تربيتى و دينى بشود. «إِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ»
4- يتيمان، نه برده و نه فرزند ما هستند، بلكه برادر كوچك ما و جزء خود ما هستند. «فَإِخْوانُكُمْ»
«1». ترجمه مرحوم الهى قمشهاى.
«2». تفسيرالميزان، ذيل آيه.
جلد 1 - صفحه 345
5- نه افراط و نه تفريط، نه به نام اصلاح، اموال ايتام را بخوريد و نه از ترس فساد، آنان را رها كنيد كه خداوند مصلح و مفسد را مىشناسد. «وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ»
6- اگر بدانيم خداوند افكار ونيات ما را مىداند، فساد و خلاف نمىكنيم. «وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ»
7- تكليفِ فوق طاقت در اسلام نيست. «لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ»
8- آسانگيرى دستورات، كارى حكيمانه است. «لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْيَتامى قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (220)
فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ: تفكر كنيد در امر دنيا و آخرت، پس بدانيد دنيا مكان رنج و زحمت و نيستى، و آخرت محل جزا و رحمت و باقى است؛ بنابراين زاهد در دنيا و راغب به آخرت گرديد. يا تفكر نمائيد در دلايل و احكام و آنچه خير و صلاح و فلاح دنيا و آخرت شما باشد بجاى آريد، و آنچه شر و فساد و هلاك دنيا و آخرت شما است اجتناب كنيد. مراد اوامر و نواهى الهى است كه براى شما بيان فرموده.
وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْيَتامى: و سؤال مىكنند تو را از زندگانى با يتيمان، قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ: بگو به اصلاح آوردن حال يتيمان و محافظت ايشان بهتر است از دورى كردن از ايشان. چون آيه شريفه در تهديد تصرف در اموال يتيمان نازل شد، قيم اموال صغار خواستند به كلى از كفالت يتيمان بر كنار شوند، صورت حال خدمت حضرت عرض، و آيه شريفه نازل شد كه به صلاح مداخله نمودن شما بهتر است. وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُكُمْ: و اگر مخالطه كنيد با ايشان در اطعام، پس برادران شما هستند در دين، و از حق برادرى آنست كه مخالطه و مساعدت نمائيد. وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ: و خدا مىداند فساد كننده آن را. اين كلام وعد و وعيد است كسى را كه مخالطه نمايد يتيمان را به جهت اصلاح يا افساد، يعنى حق تعالى مىداند قصد اشخاص را و ايشان را بر وفق اعمال مجازات فرمايد از اعطاء ثواب به مصلحين و پاداش عقاب
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 395
به مفسدين. پس به جهت صلاح به توفير اموال آنها تصرف كنيد به وجهه شرعيه نه به جهت اتلاف و صرف در ما يحتاج خود كه ممنوع هستيد. وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ: و اگر خواستى خدا هر آينه به زحمت انداختى شما را به آنكه مخالطه با يتيمان را حرام فرمودى، لكن خدا به رأفت و رحمت شامله خود نخواسته و تكليف ما لا يطاق نفرموده. إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ:
بدرستى خداى تعالى غالب و قادر است بر تكاليف، حكيم است به آنچه مصلحت و خير باشد براى بندگان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْيَتامى قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (220)
ترجمه
در دنيا و آخرت و مىپرسند تو را از يتيمان بگو اصلاح نمودن براى ايشان بهتر است و اگر آميزش كنيد با آنها پس برادران شمايند و خدا ميداند مفسد را از مصلح و اگر خواسته بود خدا هر آينه در رنج افكنده بود شما را همانا خداوند غالب درستكار است.
جلد 1 صفحه 278
تفسير
قمى از حضرت صادق (ع) روايت نموده كه چون آيه إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً نازل شد هر كس نزد او يتيمى بود خارج كرد پرسيدند از پيغمبر (ص) از حكم اخراج يتيمان اين آيه نازل شد و در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه چون آيه و آتوا اليتامى اموالهم نازل شد مردم كراهت پيدا كردند از مخالطه با يتيمان و مشكل شد امر بر آنها و شكايت نمودند به پيغمبر (ص) و اين آيه نازل شد و در كافى از حضرت صادق (ع) و عياشى از حضرت باقر (ع) نقل نموده كه در باب مخالطه با يتيمان فرمودند خارج ميكنى از اموال آنها بقدر كفايتشان و خارج ميكنى از مال خودت بقدر كفايت خود پس صرف مينمائى و خرج ميكنى آنمال مشترك را راوى عرض ميكند اگر چند نفر يتيم باشند بزرگ و كوچك بعضى لباسشان بهتر و بعضى خوراكشان بيشتر است و در اموال شريكند تكليف چيست امام ميفرمايد قيمت لباس هر كس بايد از مال خودش برداشته شود ولى در خوراك بايد مشترك باشند چون بزرگ و كوچك خوراكشان نزديك بيكديگر است پس خلاصه مفاد آيه آنستكه مداخله شما در اصلاح امور يتيمان بهتر است از اجتناب نمودن و كنارهگيرى از امور آنها و اگر در مخارج شركت با آنها نمائيد بنحويكه معمول و متعارف است كه شركا با يكديگر معامله مينمايند سزاوار است زيرا آنها هم برادران دينى شما هستند و حق برادران دينى آنستكه معاشرت و معاضدت با يكديگر داشته باشند بدون تجاوز و تعدى بحقوق يكديگر و خدا ميداند حال كسيرا كه براى اصلاح مداخله در امور يتيمان مىنمايد و امتياز ميدهد آنرا از حال كسى كه براى افساد و استفاده از مال آنها دخالت مىكند و هر كس را بحسب نيت و عمل او مجازات مىنمايد و پاداش ميدهد و اگر ميخواست خداوند بمشقت مىانداخت شما را و تجويز نمينمود مشاركت شما را با يتيمان و مداخله شما را در امور ايشان و او غالب و قادر است بر هر چه بخواهد و افعال و احكامش بر طبق حكمت و بقدر وسع و طاقت است و در كافى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه از آنحضرت سؤال نمودند ما وارد ميشويم بر يكى از دوستان خود در خانه چند يتيم كه در آن منزل دارند و خادمى براى آنها هست كه خدمت ما را مىنمايد و بسا ميشود كه غذاى رفيق خودمان را ميخوريم كه غذاى آنها هم در آن هست چه ميفرمائيد در اين باب آنحضرت فرمود اگر ورود شما براى آن يتيمان منفعتى دارد باكى نيست و اگر ضرر دارد جائز نيست شما خودتان بصيرت داريد بحال خود و
جلد 1 صفحه 279
خدا هم مصلح و مفسد را ميشناسد و در روايتى وارد شده است كه نبايد از اموال آنها بكسى چيزى برسد همانا او آتش است و قول خداوند فى الدنيا و الآخره در صدر اين آيه متعلق است بتتفكرون در آيه سابقه و اشاره است بلزوم عمل نمودن بآنچه صلاح دو سراى در آن باشد كه بايد بتفكر در امور درك نمود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فِي الدُّنيا وَ الآخِرَةِ وَ يَسئَلُونَكَ عَنِ اليَتامي قُل إِصلاحٌ لَهُم خَيرٌ وَ إِن تُخالِطُوهُم فَإِخوانُكُم وَ اللّهُ يَعلَمُ المُفسِدَ مِنَ المُصلِحِ وَ لَو شاءَ اللّهُ لَأَعنَتَكُم إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (220)
( «باشد که فكر كنيد» در امور دنيا و آخرت، و از تو درباره يتيمان ميپرسند بگو اصلاح كار ايشان بهتر است و اگر با آنان آميزش كنيد پس آنان برادران شما هستند و خدا شخص مفسد را از مصلح ميشناسد، و اگر خدا بخواهد كار را بر شما سخت ميكند بدرستي که خداوند عزيز و حكيم است) (فِي الدُّنيا وَ الآخِرَةِ) اينکه قسمت متعلق بجمله (تتفكرون) در آيه قبل است و از اينجهت محتمل است که اينکه آيه دنباله همان آيه قبل و مجموعا يك آيه باشد چنانچه بعضي گفتهاند گرچه در بعضي مصاحف سه آيه گرفتهاند.
و ظاهرا مراد از تفكر در دنيا و آخرت فكر نمودن در اسرار و حكم امور دنيوي و اخروي است در امر دنيا فكر كند که غرض الهي از خلقت دنيا و آوردن بشر را در آن چه بوده! آيا براي اينکه آمده که چند روزي بخورد و بياشامد و بخوابد و با اينکه و آن زد و خورد كند و سپس نيست و نابود شود؟ يا براي تحصيل كمالات نفساني و اخلاق انساني و تأمين سعادت دنيوي و اخروي و رسيدن بفيوضات دائمه الهي و حيات جاوداني باين دنيا آمده.
و در اينکه بينديشد که دنيا دار بقاء نيست بلكه دار زوال و ممرّ سراي ديگر است و انسان بايد در اينکه حيات چند روزه دنيا سعادت و حيات ابدي آخرت را بدست آورد و در ناگواريهاي دنيا صبور و بردبار باشد و سختيهاي اينکه زندگي
جلد 2 - صفحه 433
ولي وي را از تحصيل زندگي سعادتمندي که در پيش دارد باز ندارد چنانچه امير المؤمنين عليه السّلام درباره صفات متقين ميفرمايد صبروا اياما قليلة اعقبتهم راحة طويله و در امر آخرت فكر كند که دار جزاء و ثواب و عقاب است و از كوچك و بزرگ اعمال بازخواست ميشود فَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَيراً يَرَهُ وَ مَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ«1» و حيات جاوداني و فوز عظيم براي پاكان و نيكان و عذاب ابدي و شقاوت هميشگي براي بدكاران و بي ايمانان قرار داده شده وَ يَسئَلُونَكَ عَنِ اليَتامي يتيم طفل نابالغي است که پدر او از دنيا رفته و مادر نيز در حكم پدر است.
و سؤال از كيفيت معاشرت با ايتام و تصرف در اموال آنها و ساير ضروريات آنهاست، و احكام راجعه بايتام بسيار است:
1- راجع بعيلولة آنها که يكي از عبادات بسيار بزرگ است مخصوصا ايتام فقراء که در عسرتند و كفيل ندارند.
2- راجع بقيموميت آنها که از طرف پدر يا جد پدري و يا از طرف حاكم شرع بايد قيم تعيين شود، و تصرف در اموال يتيم جز باذن قيم جايز نيست و قيم نيز تصرف او يا اذن او در تصرف بايد بصرفه صغير و يتيم باشد و گرنه مشمول آيه شريفه إِنَّ الَّذِينَ يَأكُلُونَ أَموالَ اليَتامي ظُلماً إِنَّما يَأكُلُونَ فِي بُطُونِهِم ناراً وَ سَيَصلَونَ سَعِيراً«2» خواهد شد.
3- راجع بمخارج يتيم که وظيفه قيم است از مال او صرف خوراك و پوشاك و ساير ضروريات يتيم نمايد مطابق شئونات او و نه اسراف و تبذير نمايد و نه سخت گيري و تقتير بلكه بمقدار كفاف و حفظ عفاف او، و اگر يتيم مالي ندارد هر گاه مسلمان نيكو كاري مخارج او را متكفل شود زهي بسعادت او و الّا بايد
1- سوره زلزال آيه 7- 8
2- سوره نساء آيه 11
جلد 2 - صفحه 434
از بيت المال مسلمين و از مصارف زكاة و ساير وجوه بريّه مخارج او را تأمين نمود و اگر از اينکه راه هم تأمين نشود بر هر مسلماني که از حال يتيم مطلع باشد براي حفظ نفس محترمه واجب است از مال خود براي مخارج او بذل كند يا بعنوان قرض صرف او نمايد و پس از بلوغ و توانايي او از وي مطالبه نمايد 4- راجع بمخالطه با ايتام که جايز است قيم مال يتيم را بمال خود و يا ديگران مخلوط نمايد و با هم مصرف كنند و در موضوع خوراك لازم نيست دقت زياد شود که ديگران مبادا از يتيم بيشتر بخورند ولي درباره لباس هر كدام از مال خود بايد تهيه كنند و بر طبق اينکه مطلب اخبار در برهان نقل شده است.
5- راجع بمتكفل ايتام يعني كسي که متكفل كارهاي يتيم ميشود براي زحماتي که در كارهاي او متحمل ميشود ميتواند حق العمل خود را بمقدار عرف از مال يتيم بردارد و اگر احتياج ندارد صرف نظر كند و تعفف ورزد و اجر عمل خود را از خدا بگيرد.
6- راجع ببلوغ و رشد يتيم که اگر بحد بلوغ برسد از عنوان يتيمي خارج ميشود و اگر رشد هم داشته باشد بايد اموال او را بوي ردّ نمود و معني رشد اينست که صلاح و فساد مصارف مالي را بداند و اگر بحد رشد نرسيده باشد بايد مانند زمان قبل از بلوغ با وي عمل شود تا رشيد گردد و بر طبق اينکه آيات و اخبار وارده در تفسير آنها قائم است.
قُل إِصلاحٌ لَهُم خَيرٌ مراد از اصلاح حفظ مال يتيم و صرف آن مطابق صرفه و صلاح يتيم است.
وَ إِن تُخالِطُوهُم فَإِخوانُكُم مراد آميزش در اموال است که مال خود را با مال يتيم مخلوط نمود، و مصرف نمايند چنانچه در امر چهارم بيان شد و البته بايد رعايت برادري و برابري نسبت بآنها بشود و تعدي و تجاوزي بآنها نگردد
جلد 2 - صفحه 435
وَ اللّهُ يَعلَمُ المُفسِدَ مِنَ المُصلِحِ چون در جمله قبل دستور اصلاح داد و مخالطت با آنها را تجويز نمود و ممكن است بعضي ببهانه اصلاح اموال ايتام را تباه و اتلاف كنند، باين جمله تهديد مينمايد که خداوند آن كسي که غرض او افساد و تباه نمودن مال يتيم است از مصلح ميشناسد و او را بجزاي عملش ميرساند وَ لَو شاءَ اللّهُ لَأَعنَتَكُم عنت بمعني زحمت و مشقت است که بسا موجب هلاكت و وقوع در معصيت و خسران و عذاب ميگردد و اينکه دو جمله در مقام تفضل نسبت بمؤمنين است که درباره يتامي تكليف شاق که باعث عذاب و خسران شما باشد قرار نداديم.
و ممكن است اشاره بجميع جمل مذكوره در اينکه دو آيه باشد از احكام خمر و ميسر و انفاق و يتامي که اينها احكام شاق و پر زحمتي نيست که تحمل آنها بر شما مشكل باشد.
و ممكن است اشاره بجميع احكام اسلاميه باشد که آن دين سهله سمحه است و تكليف شاقي در آن نيست.
إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ اشاره به اينكه خداوند در عين غلبه و قدرت و بزرگي و عظمت احكام او مطابق حكمت و مصلحت است.
برگزیده تفسیر نمونه
اشاره
آیه 220
شأن نزول:
پس از نزول آیاتی «1» که در آن از نزدیک شدن به اموال و دارایی یتیمان و نیز از خوردن اموال آنها نهی شده مردمی که یتیمی در خانه داشتند، از کفالت وی فاصله گرفتند و حتی گروهی آنان را از خانه خود بیرون کردند و یا در خانه برای آنان وضعی به وجود آورده بودند که کمتر از بیرون کردن نبود، این عمل هم برای سرپرستان و هم برای یتیمان مشکلات فراوانی به بار میآورد،
(1) آیه 34، سوره اسراء و آیه 10، سوره نساء.
ج1، ص199
خدمت پیامبر رسیده و از این طرز عمل سؤال کردند در پاسخ آنها این آیه نازل شد.
تفسیر:
در این آیه مرکز اصلی فکر و اندیشه را چنین بیان میکند: «در دنیا و آخرت» (فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ).
در حقیقت با این که انسان مأمور است در برابر خدا و پیامبران وی تسلیم باشد، در عین حال موظف است که این اطاعت فرمان را با فکر و اندیشه انجام دهد، نه این که کورکورانه پیروی کند. و به عبارت روشنتر، باید از اسرار احکام الهی آگاه گردد، و با درک صحیح آنها را انجام دهد.
سپس به پاسخ سومین سؤال میپردازد و میفرماید: «از تو در باره یتیمان سؤال میکنند» (وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْیَتامی). «بگو: اصلاح کار آنان بهتر است» (قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَیْرٌ). «و اگر زندگی خود را با آنان بیامیزید (مانعی ندارد) آنها برادر شما هستند» (وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ).
به این ترتیب قرآن، به مسلمانان گوشزد میکند که شانه خالی کردن از زیر بار مسؤولیت سر پرستی یتیمان، و آنها را به حال خود واگذاردن، کار درستی نیست.
سپس اضافه میکند که «خداوند مفسد را از مصلح میشناسد» (وَ اللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ).
آری! و از نیات همه شما آگاه است و آنها را که قصد سوء استفاده از اموال یتیمان دارند، و با آمیختن اموال آنها با اموال خود، به حیف و میل اموال یتیمان میپردازند، از دلسوزان پاکدل واقعی میشناسد.
و در پایان آیه میفرماید: «خداوند اگر بخواهد میتواند کار را بر شما سخت بگیرد و شما را به زحمت اندازد (و در عین دستور دادن به سرپرستی یتیمان، دستور دهد که اموال آنها را به کلی از اموال خود جدا سازید، ولی خدا هرگز چنین نمیکند) زیرا او توانا و حکیم است». (وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ).
نکات آیه
۱ - پرسش مردم از پیامبر (ص) درباره ایتام (و یسئلونک عن الیتامى)
۲ - سؤالهاى مردم از پیامبر (ص)، زمینه اى براى نزول آیات و بیان احکام (و یسئلونک عن الیتامى قل اصلاح لهم خیر)
۳ - پیامبر (ص)، واسطه بیان و ابلاغ احکام الهى (و یسئلونک عن الیتامى قل)
۴ - ایتام و کیفیّت معاشرت با آنان، از مسائل مورد ابتلا در صدر اسلام (و یسئلونک عن الیتامى قل اصلاح لهم خیر) فعل مضارع «یسئلونک» دلالت بر استمرار و تکرار سؤال دارد و تکرار سؤال، نشانگر ابتلاى جامعه به مورد سؤال است.
۵ - توصیه خداوند به اصلاح امور ایتام (و یسئلونک عن الیتامى قل اصلاح لهم خیر)
۶ - اصلاح امور ایتام، خیر است. (اصلاح لهم خیر)
۷ - جواز هرگونه معاشرت با ایتام بر اساس برادرى و اصلاح امور آنان (الیتامى قل اصلاح لهم خیر و ان تخالطوهم فاخوانکم)
۸ - معاشرت با ایتام، باید بر اساس برادرى دینى باشد. (و ان تخالطوهم فاخوانکم) یعنى بدون اینکه خود را - مثلا - برتر از آنان بدانید و یا آنان را به استضعاف بکشید; بلکه همانند رفتار با دیگران، باید برادرى بین شما حاکم باشد.
۹ - معاشرت و اصلاح امور ایتام، بهتر از پرهیز از معاشرت با آنان است. (و یسئلونک عن الیتامى قل اصلاح لهم خیر و ان تخالطوهم فاخوانکم) بنابراینکه «خیر»، افعل التفضیل باشد. گویا مسلمانان به خاطر آیات شدیداللّحنى که درباره چگونگى رفتار با ایتام و اموال آنان نازل شده بود از معاشرت با آنان پرهیز داشتند که آیه مزبور، پرهیز را رد کرده و معاشرت برادرانه و دخالت اصلاح طلبانه در امور آنان را تجویز کرده است.
۱۰ - اهمیّت و ارزش والاى حق برادرى در اسلام (و ان تخالطوهم فاخوانکم) چون برادرى به عنوان معیارى براى معاشرت با ایتام ذکر شده است و با توجّه به اینکه آیه در صدد دفاع از حقوق ایتام است، معلوم مى شود حق برادرى، حقى است عظیم و ارجمند.
۱۱ - لزوم حفظ شخصیّت ایتام، با رفتار و برخورد برادرانه با آنان (و ان تخالطوهم فاخوانکم) از اینکه خداوند به جاى هر معیار دیگرى در برخورد با ایتام، از برادرى سخن گفته است، احتمالاً کنایه از پرهیز از رفتارهاى ترحم و یا تحقیرآمیز باشد که موجب از بین رفتن شخصیّت آنان مى شود.
۱۲ - خداوند، مفسدان و مصلحان را از یکدیگر بازمى شناسد. (و اللّه یعلم المفسد من المصلح)
۱۳ - تهدید خداوند، نسبت به فسادگران در امور ایتام (قل اصلاح لهم خیر ... و اللّه یعلم المفسد من المصلح)
۱۴ - تشویق اصلاحگران امور ایتام و تضمین اجر آنان، از جانب خداوند (قل اصلاح لهم خیر ... و اللّه یعلم المفسد من المصلح)
۱۵ - تهدید مصلح نماهاى مفسد و بشارت به مصلحان واقعى، از جانب خدا (و اللّه یعلم المفسد من المصلح)
۱۶ - توجّه به آگاهى خداوند، زمینه ساز اجراى قوانین (و اللّه یعلم المفسد من المصلح) هدف از بیان علم خداوند به نیات و اعمال، تشویق انسانها به انجام وظایف و اجراى احکام است.
۱۷ - خداوند احکام و قوانین دشوار و مشقّتبار براى مردم جعل نکرده است. (و لو شاء اللّه لاعنتکم) به نظر مى رسد عدم جعل احکام مشقّت آمیز، یک قاعده کلى است که جمله «لو شاء ...» آن را بیان مى کند; نه حکمى مخصوص درباره معاشرت با ایتام.
۱۸ - خداوند، عزیزى حکیم است. (ان اللّه عزیز حکیم) بنابراینکه «حکیم»، صفت «عزیز» باشد.
۱۹ - خداوند، عزیز و حکیم است. (ان اللّه عزیز حکیم)
۲۰ - تشریع احکام، بر اساس حکمت الهى (و یسئلونک عن الیتامى ... ان اللّه عزیز حکیم)
۲۱ - عزّت و نفوذناپذیرى خداوند در انجام خواسته هاى حکیمانه خویش (و لو شاء اللّه لاعنتکم ان اللّه عزیز حکیم)
۲۲ - تحمیل نشدن رنج و مشقّت به مردم، فلسفه تجویز معاشرت با ایتام از سوى خداوند (و ان تخالطوهم فاخوانکم ... و لو شاء الله لاعنتکم)
۲۳ - عزّت خداوند، پشتوانه نفوذ مشیّت اوست. (و لو شاء اللّه لاعنتکم ان اللّه عزیز حکیم) جمله «ان اللّه ...» دلیل است براى «لو شاء ...» یعنى اگر خداوند اراده حکمى مشقت آمیز مى کرد، چون عزیز و غالب است، اراده اش نافذ بود; ولى چنین مشیّتى نکرده است.
۲۴ - حکمت الهى مانع از اراده و جعل احکام دشوار و مشقت آمیز (و لو شاء اللّه لاعنتکم انّ اللّه عزیز حکیم) جمله «انّ اللّه ...» دلیل است براى «لو شاء ...» یعنى حکمت او مانع است از اینکه احکامى دشوار و مشقت آمیز جعل کند.
موضوعات مرتبط
- احکام: ۷ تشریع احکام ۲، ۱۷، ۲۰، ۲۴ ; فلسفه احکام ۲۰، ۲۲ ; ویژگى احکام ۱۷
- اخوّت: اهمیّت اخوّت ۷، ۸، ۱۰
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۴
- اسماء و صفات: حکیم ۱۸، ۱۹ ; عزیز ۱۸، ۱۹
- اصلاح: اهمیّت اصلاح ۵، ۶، ۷، ۹، ۱۴
- انبیا: نقش انبیا ۱
- پرسش و پاسخ: ۱
- تکلیف: زمینه عمل به تکلیف ۱۶ ; سهولت تکلیف ۱۷، ۲۲، ۲۴
- خدا: بشارت خدا ۱۵ ; پاداش خدا ۱۴ ; تشویقهاى خدا ۱۴ ; تهدیدهاى خدا ۱۳، ۱۵ ; حکمت خدا ۲۰، ۲۱، ۲۴ ; عزّت خدا ۲۱، ۲۳ ; علم خدا ۱۶ ; مشیّت خدا ۲۱، ۲۳
- خیر: موارد خیر ۶، ۹
- دین: تبلیغ دین ۳
- طبقات اجتماعى: ۱۲
- علم: رابطه علم و عمل ۱۶
- محمّد(ص): پرسش از محمّد(ص) ۱، ۲ ; مسؤولیت محمّد(ص) ۳
- مصلحان: ۱۲ بشارت به مصلحان ۱۴، ۱۵
- معاشرت: آداب معاشرت ۱۱
- مفسدان: ۱۲ تهدید مفسدان ۱۲ ۱۳، ۱۵
- یتیم: ۱ اصلاح امور یتیم ۱ ۵، ۶، ۷، ۹ ; تکفّل یتیم ۱ ۱۳، ۱۴ ; شخصیت یتیم ۱ ۱۱ ; معاشرت با یتیم ۱ ۴، ۷، ۸، ۹، ۱۱، ۲۲
منابع