الحاقة ١٢
ترجمه
الحاقة ١١ | آیه ١٢ | الحاقة ١٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَذْکِرَةً»: پند و اندرز. درس عبرت (نگا: طه / واقعه / ). «وَاعِیَةٌ»: شنوا و نگاه دارنده. به خاطر سپارنده (نگا: / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
بریدة گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله به على بن ابى طالب فرمود: یا على من مأمورم که به تو تعلیم بدهم و به تو نزدیک باشم و از تو دور نگردم و حق تست که آنچه به تو تعلیم میدهم آنها را فراگیرى سپس این آیة نازل گردید[۱] و نیز موقعى که این آیه نازل شد.
پیامبر فرمود: (اللهم اجعله اذن علىّ) یعنى خدایا آن گوشى که باید این حقایق را در خود جمع نماید. گوش على قرار بده و امام على مرتضى علیهالسلام فرماید: از آن به بعد هیچ موضوعى را فراموش نمى کردم و هیچ حقایقى از آنچه پیامبر به من تعلیم میداد از یاد نمى بردم.[۲]
محمد بن یعقوب کلینى بعد از سه واسطه از امام صادق علیهالسلام نقل نماید که فرمود: وقتى که این آیه نازل شد، پیامبر فرمود: یا على چنین گوشى جز گوش تو نخواهد بود، محمد بن العباس بعد از چهار واسطه از جابر و او از امام باقر علیهالسلام نقل نماید که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به خانه على رفت و فرمود: یا على امشب این آیه بر من نازل شد و من از خدا خواستم که گوش تو را مصداق این آیة قرار بدهد.[۳]
اصبغ بن نباته نقل نماید که امیرالمومنین على علیهالسلام قسم یاد میکرد و مى فرمود: به خدا سوگند من کسى هستم که این آیه درباره من نازل شده است.[۴]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ جاءَ فِرْعَوْنُ وَ مَنْ قَبْلَهُ وَ الْمُؤْتَفِكاتُ بِالْخاطِئَةِ «9» فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رابِيَةً «10» إِنَّا لَمَّا طَغَى الْماءُ حَمَلْناكُمْ فِي الْجارِيَةِ «11» لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ «12»
و فرعون و كسانى كه پيش از او بودند و (مردم) مناطق زير و رو شده (قوم لوط) مرتكب خطا شدند. پس فرستاده پروردگارشان را سرپيچى كردند و خداوند آنان را به قهرى فزاينده و سخت بگرفت. همانا (در زمان نوح) چون (با اراده و قهر ما) آب طغيان كرد شما را در آن كشتى روان سوار كرديم. تا آن را وسيله تذكّرى براى شما قرار دهيم و گوشى كه شنواست آن را ضبط كند.
نکته ها
«مؤتفكات» جمع «مؤتفكة» از «ائتفاك» به معناى زير و رو شدن و مقصود از آن مناطق قوم لوط است. «رابِيَةً» از ربا به معناى رشد فزاينده است و عذاب رابية يعنى عذاب سخت.
«تَعِيَها» از «وعى» به معناى حفظ و فهم و پذيرش است.
زمخشرى، فخررازى، مراغى، قرطبى، از مفسّران اهل سنّت و شيخ طبرسى، ابوالفتوح رازى و علامه طباطبايى از مفسّران شيعه، رواياتى را نقل كردهاند كه بر اساس آن، «أُذُنٌ واعِيَةٌ» به حضرت على عليه السلام تطبيق شده است. و مفرد بودن كلمه «أُذُنٌ» تأييد همين نكته است كه آن كه تمام حقايق را حفظ كرده يك گوش بيشتر نبوده است.
پیام ها
1- قوم لوط در چندين منطقه بودند و همگى هلاك شدند. «مؤتفكات»
2- اطاعت از پيامبران، واجب و مخالفت آنان سبب نابودى است. «فَعَصَوْا رَسُولَ
جلد 10 - صفحه 198
رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رابِيَةً»
3- نافرمانى انبيا، كيفر دنيوى نيز دارد. فَعَصَوْا ... فَأَخَذَهُمْ
4- خداوند اتمام حجّت مىكند، اول پيامبر مىفرستد، اگرد مردم نافرمانى كنند، با قهر خود آنان را مىگيرد. فَعَصَوْا رَسُولَ ... فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رابِيَةً
5- قهر الهى شديد است. «أَخْذَةً رابِيَةً»
6- خداوند در لابلاى قهر و عذاب، به گروهى لطف مىكند. «لَمَّا طَغَى الْماءُ حَمَلْناكُمْ فِي الْجارِيَةِ»
7- مردم جزيرة العرب از باقيمانده نسل نوحند. «حَمَلْناكُمْ»
8- از حوادث تلخ بايد عبرت گرفت. «لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً»
9- حفظ آثار و تاريخ و كلمات يك ارزش است. «تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ»
10- شنيدنى ارزش دارد كه همراه با فهم و حفظ باشد. «تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ «12»
لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً: يا قرار دهيم براى شما پندى و عبرتى در دلالت بر قدرت و حكمت صانع عالم، وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ: و تا نگاه دارد اين پند را گوشهاى نگاهدارنده كه پند يابد به آنچه شنود، يعنى گوشى كه، شأن آن نگهدارى آن چيزى كه واجب است حفظ و عمل به آن.
بيان: حالات قوم نوح را بيان نموديم تا تنبيه شود بر آنكه ما قادر و قاهريم بر هلاكت و نجات و رحمت و رأفت و قهر و غضب. و هر گوشى كه حفظ وقايع و حوادث را نمايد و تفكر در آن نموده، فراموش نكند و به عمل خير و طاعت اقدام، و از كار شر و معصيت اجتناب نمايد.
تتمه: به احاديث كثيره از عامه و خاصه نقل شده است كه اين آيه در شأن حضرت امير المؤمنين عليه السّلام نازل شده:
اما خاصه: طبرسى، شيخ طوسى، ابن بابويه: كلينى در كافى به اسناد خود روايت نموده: وقتى اين آيه نازل شد، حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: خدايا گوش على را چنان قرار ده. «1» امّا از عامّه: ثعلبى، واحدى، زمخشرى، و غيره گفتهاند: اين آيه در شأن
«1» نور الثقلين، جلد 5، صفحه 402، به نقل از مجمع البيان.
جلد 13 - صفحه 290
على بن ابى طالب عليه السّلام نزول يافته. حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: روزى مرا سيّد انبياء ديد و نزد خود كشيد و به سينه چسبانيد، و فرمود:
اى على، خدا امر كرده است مرا كه تو را به نزديك خود خوانم و از خود دور نگردانم و تو را تعليم كنم، و هر چه بر تو خوانم تو آن را بشنوى و يادگيرى و فراموش نكنى. پس هرچه از پيغمبر فرا مىگرفت فراموش نمىكرد، و اين فضيلتى است اختصاص به آن حضرت، و غير او از اصحاب نداشتند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّا لَمَّا طَغَى الْماءُ حَمَلْناكُمْ فِي الْجارِيَةِ «11» لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ «12» فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ واحِدَةٌ «13» وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُكَّتا دَكَّةً واحِدَةً «14» فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْواقِعَةُ «15»
وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ واهِيَةٌ «16» وَ الْمَلَكُ عَلى أَرْجائِها وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ «17» يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لا تَخْفى مِنْكُمْ خافِيَةٌ «18» فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ «19» إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَهْ «20»
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ «21» فِي جَنَّةٍ عالِيَةٍ «22» قُطُوفُها دانِيَةٌ «23» كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخالِيَةِ «24»
ترجمه
همانا ما چون طغيان كرد آب حمل كرديم شما را در كشتى
تا قرار دهيم آنرا براى شما عبرتى و نگاه دارد آنرا گوشى نگاه دارنده
پس چون دميده شود در صور يكبار دميدن
و برداشته شود زمين و كوهها پس در هم شكسته شوند يك بار در هم شكسته شدن
پس چنين روز واقع شود آن واقع شونده
و شكافته شود آسمان پس آن در چنين روز است سست
و فرشتگان در اطراف آنند و برميدارد عرش پروردگارت را بالاى سر آنها در چنين روز هشت فرشته
در چنين روز عرضه داشته شويد پنهان نميماند از شما هيچ امر پنهانى
پس امّا كسيكه داده شد نامه او بدست راستش پس ميگويد بگيريد بخوانيد نامه مرا
همانا من دانستم آنكه من ملاقات كنندهام حسابم را
پس او است در گذرانى پسنديده
در بهشتى بلند مرتبه
ميوههاى آن نزديك است
بخوريد و بياشاميد گوارا باشد بسبب آنچه پيش فرستاديد در روزهاى گذشته.
تفسير
خداوند بعد از نقل شمهئى از احوال امم سابقه اشارهئى بطوفان نوح فرموده باين تقريب كه ما وقتى كه طغيان نمود آب از حدّ اعتدال و عالمگير شد حمل كرديم پدران شما مردم ناسپاس را در كشتى و سفينه جاريه تا قرار دهيم اينمعامله خودمان را با اهل ايمان بحضرت نوح موجب تذكّر و عبرت و پند براى شما مردم كه اطلاع بر اين قضيّه پيدا كردهايد و براى آنكه نگهدارى و حفظ كند و موجب اعتبار صاحب خود قرار دهد گوش شنوا و نگهدار و حافظ اين قبيل امور
جلد 5 صفحه 261
عبرتآور و فراموش نكند آنرا در مدّت عمر و شرح اين قضيّه در سور سابقه مكرّر ذكر شده است و مستفاد از چند روايت معتبر از طريق عامّه و خاصّه آنستكه وقتى اين آيه نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از خدا خواست كه گوش امير المؤمنين عليه السّلام را چنين گوشى قرار دهد و اجابت شد و بعد از آن هر چه امير المؤمنين عليه السّلام از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيد فراموش نكرد و در بعضى از آن روايات ذكر شده كه امير المؤمنين عليه السّلام فرمود آنچه شنيدم از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فراموش نكردم و نسيان سزاوار براى من نبود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود اى على خدا بمن امر فرمود كه نزديك بتو شوم و از تو دور نگردم و بياموزم ترا و حفظ كنى تو و حقّ خدا است كه تو را حافظ فرمايد پس نازل شد و تعيها اذن واعية و چون در اوّل سوره اشاره باهوال قيامت شده بود بعد از ذكر شمهئى از احوال مكذّبين آن خداوند عود به بيان اهوال آنروز فرموده ميفرمايد پس چون يكبار در صور دميده شد كه آنرا نفخه اولى خوانند كه بآن عالم دنيا خراب و ويران گردد و زمين و كوهها از جاى خودشان بلند شوند و بهم خورده و كوفته شوند يكمرتبه و اجزاء آنها نرم و متلاشى گردد پس آنروز روز وقوع واقعه قيامت است و آسمانها شكافته گردد و ملائكه بزير آيند و در آنروز آسمان مانند پنبه زده شده پوش و سست است و ملائكه در اطراف و جوانب آسمان زيست نمايند و منتظر اجراء اوامر الهى نسبت باهل ايمان و كفر ميباشند و هشت ملك از آنملائكه عرش خداوند را بالاى سر ملائكه يا خودشان نگاه ميدارند در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه حمله عرش امروز چهارند و روز قيامت چهار افزوده خواهد شد پس هشت خواهند شد و در بعضى از روايات عرش بعلم تفسير شده و حمله آن بچهار نفر از انبياء سابق كه نوح و ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السلام باشند و چهار نفر ديگر پيغمبر آخر الزمان و امير المؤمنين و امام حسن و امام حسين صلوات اللّه عليهم اجمعين ميباشند و در بعضى عرش بعلم و حمله آن بچهار نفر از خانواده رسالت و چهار نفر از كسانيكه خدا بخواهد تفسير شده است و راجع بعرش در ذيل آية الكرسى و ساير آيات مناسبه بياناتى گذشته كه مناسبت با آن معنى مدخليّت در تحقيق حمله آن دارد
جلد 5 صفحه 262
و شايد مراد از حمله عرش كه امروز چهارند چهار دسته از ملائكه باشد كه بچهار جانب عالم احاطه دارند و دو برابر شدن كه ثمانيه است در روز قيامت كنايه از دو برابر شدن ظهور سلطنت خداوند باشد در آنروز كه ديگر حكمفرمائى و لو بحسب ظاهر جز ذات اقدس احديّت نيست و ميفرمايد لمن الملك اليوم للّه الواحد القهّار يا اشاره ببودن عالم غيب در باطن عالم شهود و احاطه داشتن بر آن باشد كه محقّقين گفتهاند و اللّه اعلم بحقائق الامور و اسرارها و روز قيامت كه تمام بندگان در پيشگاه الهى كه پادشاه حقيقى است مانند لشگرشان داده و عرضه داشته شوند تمام حقائق و بواطن و سرائر آنها آشكار گردد و هيچ قول و فعل و نيّت و عقيدتى از مردم بحال اختفاء باقى نميماند و بنابراين محتمل است خافية صفت سريره محذوف باشد و ميشود مصدر باشد مانند عافية و عاقبة و در آنروز مردم دو دسته ميشوند يكدسته نامه اعمالشان بدست راستشان داده ميشود و آنان هر يك از شدّت بهجت و سرور باهل محشر ميگويند بگيريد بخوانيد نامه اعمال مرا من در دنيا يقين داشتم روزى بحساب من رسيدگى خواهد شد لذا خودم بحساب خود رسيدم و آنرا تصفيه نمودم تا امروز گرفتار نباشم و اعمال خوب من زيادتر از اعمال بدم باشد و كلمه هاؤم اسم فعل است بمعناى خذ و ظنّ در آخرت يقين است و هاء در كتابيه و امثال آن هاء سكت و استراحت است و در وقف زياد ميشود و اواخر آيات را مشابه هم مينمايد و چنين شخصى در زندگانى و گذران و تعيّش پسنديده است و قمّى ره فرموده مراد از راضيه مرضيّه است وضع شده فاعل بجاى مفعول و ظاهرا براى مبالغه باشد يعنى بقدرى مورد پسند است كه خودش هم خود را پسند نموده و در بهشتى كه بلندى منزلت و مكانت آن محتاج به بيان نيست جاى دارند و از خصوصيّات و امتيازات ميوجات آن آنستكه در دسترس اهل آن است و بدلخواه ايشان حاضر ميشود در هر حال كه باشند از ايستاده و نشسته و دراز كشيده و ملائكه رحمت از جانب خداوند بآنها ميگويند بخوريد و بياشاميد گواراى وجود شما باشد براى آنكه در دنيا بزحمت تن در داديد و اعمال خوب داشتيد در مجمع نقل نموده كه يكنفر از اهل كتاب خدمت پيغمبر رسيد و عرضه داشت اى ابو القاسم تو گمان ميكنى اهل
جلد 5 صفحه 263
بهشت ميخورند و ميآشامند حضرت فرمود قسم بخدا بهر يكنفر از آنها قوّه يكصد نفر در خوردن و آشاميدن و جماع نمودن داده ميشود او عرضه داشت چنين شخصى احتياج بدفع پيدا ميكند فرمود عرق ميشود كه از او خارج ميگردد مانند بوى مشك و چون چنين شود دلش فرو رود و شايد كلمه هنيئا اشاره به اين معنى باشد يعنى گوارا باد براى شما گوارا بودنى كه بهيچ وجه موجب آزار و اذيّت شما نگردد
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لِنَجعَلَها لَكُم تَذكِرَةً وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ «12»
اينکه حمل بر جاريه و سفينه را قرار داديم براي تذكره و ضبط ميكند او را گوشهاي ضبط كننده و نگاه دارنده و حفظ كننده.
اخبار بسياري داريم بالغ بر 14 حديث بلكه متجاوز از آن که اذن واعية امير المؤمنين (ع) است رجوع به بحار مجلسي و تفسير برهان و كتب فضائل كنيد که از حد تظافر گذشته و بحد تواتر رسيده.
لِنَجعَلَها مرجع ضمير ممكن است جاريه باشد که سفينه است و ممكن است نجات اهل ايمان باشد در حمل بر سفينه که در بسياري از آيات در امم سابقه دارد که موقع نزول عذاب اهل ايمان را نجات داده و كفار و مشركين را هلاك فرموده.
تَذكِرَةً براي پند و اندرز و تنبيه به اينكه اثر مخالفت رسول چيست و نتيجه ايمان باو چيست چنانچه فرداي قيامت هم آثار طرفين و ثمرات آن مكشوف ميگردد.
وَ تَعِيَها از وعاء است بمعني ظرف.
أُذُنٌ واعِيَةٌ گوشهايي که ظرفيت داشته باشد و قابليت حفظ و نگاهداري باشد و اگر نبود اينکه اخبار از نفس آيه هم ميتوان استفاده كرد زيرا اذن واعيه اختصاص بمعصوم دارد که سهو و اشتباه و نسيان و جهل و عدم درك در او راه نداشته باشد و الا واعيه نيست.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 12)- بعد به هدف اصلی این مجازاتها اشاره کرده، میافزاید: منظور این بود «تا آن را وسیله تذکری برای شما قرار دهیم» (لنجعلها لکم تذکرة)
.«و گوشهای شنوا آن را دریابد و بفهمد» (و تعیها اذن واعیة)
.هرگز نمیخواستیم از آنها انتقام بگیریم، بلکه هدف تربیت انسانها و هدایت آنها در مسیر کمال، و ارائه طریق، و ایصال به مطلوب بوده است.
فضیلت دیگری از فضائل علی علیه السّلام
در بسیاری از کتب معروف اسلامی اعم از تفسیر و حدیث آمده است که پیغمبر گرامی اسلام به هنگام نزول آیه فوق (و تعیها اذن واعیة)
فرمود: «من از خدا خواستم که گوش علی را از این گوشهای شنوا و نگه دارنده حقایق قرار دهد».
و به دنبال آن علی علیه السّلام میفرمود: «من هیچ سخنی بعد از آن، از رسول خدا نشنیدم که آن را فراموش کنم بلکه همیشه آن را به خاطر داشتم».
ج5، ص263
در «غایة المرام» شانزده حدیث در این زمینه از طرق شیعه و اهل سنت نقل کرده است، و تفسیر «البرهان» از «محمّد بن عباس» نقل میکند که در این باره سی حدیث از طرق عامه و خاصه نقل شده است.
و این فضیلتی است بزرگ برای پیشوای بزرگ اسلام علی علیه السّلام که صندوقچه اسرار پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و وارث تمام علوم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله بود، و به همین دلیل بعد از او در مشکلاتی که برای جامعه اسلامی در مسائل علمی پیش میآمد موافقان و مخالفان به او پناه میبردند، و حل مشکل را از او میخواستند که در کتب تاریخ مشروحا آمده است.
نکات آیه
۱ - غرق شدن قوم نوح و نجات مؤمنان، ماجرایى درس آموز و پنددهنده (لنجعلها لکم تذکرة)
۲ - داشتن گوشى شنوا و دلى حق پذیر، از شرایط و زمینه هاى درس آموزى و پندگیرى (لنجعلها لکم تذکرة و تعیها أُذن وعیة) «وعى» (مصدر «تعیها») و «واعیة» به معناى نگه دارى شىء و فهم و پذیرش آن است (لسان العرب). گفتنى است اسناد «وعى» به «اُذن»، اسناد مجازى و مقصود از آن دل و جان حق پذیر است.
۳ - نقل داستان و سرگذشت پیشینیان در قرآن، در چارچوب درس آموزى و پنددهى است. (لنجعلها لکم تذکرة و تعیها أُذن وعیة)
۴ - تأثیر بى بدیل و منحصر به فرد موعظه و پندآموزى، از راه شنیدن و گفتوگوى شفاهى و حضورى (لنجعلها لکم تذکرة و تعیها أُذن وعیة) مطلب یاد شده از توأم آمدن مسأله پندآموزى (تذکرة) و موضوع گوش شنوا (اُذن واعیة)، به دست مى آید.
موضوعات مرتبط
- اقوام پیشین: عبرت از اقوام پیشین ۳
- حق: آثار حق پذیرى ۲
- حق شنوایى: آثار حق شنوایى ۲
- عبرت: شرایط عبرت ۲; عوامل عبرت ۱، ۳
- قرآن: فلسفه قصص قرآن ۳
- قوم نوح: عبرت از قصه قوم نوح ۱; غرق قوم نوح ۱; نجات مؤمنان قوم نوح۱
- موعظه: آثار استماع موعظه ۴; عبرت از موعظه ۴; منشأ تأثیر موعظه ۴