الصافات ٤٧
ترجمه
الصافات ٤٦ | آیه ٤٧ | الصافات ٤٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«غَوْلٌ»: گرفتاریها و تباهیهائی همچون بیهوشی و خمار و زوال عقل. «عَنْهَا»: به سبب آن. واژه (عَنْ) مفید سببیّت است (نگا: توبه / هود / ). «یُنزَفُونَ»: نَزْف، به معنی بیرون کشیدن آب از چاه و مانند این است. در اینجا مراد تخلیه بدن از راه استفراغ و عرق کردن و بول زیاد است که میخواره دچار آن میشود (نگا: واقعه / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافات
- حكايت استهزاء مشركين آيات خدا و دعوت پيامبر را و استبعادشان رستاخير خود و پدرانشانرا
- اشاره به وجه تسميه قيامت به يوم الفصل
- مراد از الذين ظلموا در آيه : احشرواالذين ظلموا...
- ازواج و ماكانوا يعبدون من دون الله
- وجه تعبير به هدايت در فاهدوهم الى صراط الجحيم
- مراد از سؤ ال در وقنوهم انهم مسؤ ولون سؤ ال از چيست ؟
- اعتراض كفار به بزرگان و رهبران خود در قيامت كه شما باعث گمراهى ما بوديد و جوابرؤ ساى كفر به پيروان خود
- تابع و متبوع در عذاب مشتركند
- مقصود از عبادالله المخلصين و اينكه رزق معلوم دارند و...
- توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى مخلصين آماده مى شود.
- گفتگوى اهل بهشت با يكديگر
- شجره زقوم و وصف آن
- رواياتى درباره مسؤ ول بودن انسان ، و درذيل برخى آيات گذشته
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لا فِيها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها يُنْزَفُونَ «47»
(شرابى كه) نه مايهى فساد عقل است و نه آنان از نوشيدن آن مست مىشوند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لا فِيها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها يُنْزَفُونَ (47)
لا فِيها غَوْلٌ: نيست در آن شراب فسادى و آفتى كه بر خمر دنيا مترتب است مانند ستر عقل و هذيان و عربده و صداع و وجع بطن و قى و غير آن، وَ لا هُمْ عَنْها يُنْزَفُونَ: نيستند بهشتيان كه از خوردن آن شراب مست شوند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ (41) فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ (42) فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ (43) عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ (44) يُطافُ عَلَيْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ (45)
بَيْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ (46) لا فِيها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها يُنْزَفُونَ (47) وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عِينٌ (48) كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ (49) فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ (50)
ترجمه
آنگروه براى ايشانست روزى معلوم
ميوههائى و آنان گرامى داشتگانند
در بهشتهاى پر نعمت
بر تختهائى رو بروى يكديگر
بگردش درآورده ميشود برايشان جامى از مشروب جارى
روشن كه خوشگوار است براى نوشندگان
نه در آن فسادى است و نه ايشان از آن مست ميشوند
و نزد ايشان است زنان فروهشته چشم سياه ديدگان
گويا آنها تخم مرغ پوشيده شده بپوستند
پس روى آورند بعضيشان بر بعضى با آنكه از يكديگر ميپرسند.
تفسير
بيان احوال بندگان مخلصين خدا است كه در آيه سابقه ذكر شد و آنكه از براى ايشان رزق معيّن معلومى است كه بايد بدون زحمت هر وقت بخواهند نزد آنها حاضر شود و آن ميوههاى گوناگون بهشتى است كه واجد هر صفت مطلوب و فاقد هر عيبى از عيوب است علاوه بر آنچه طلب نمايند كه بپاس احترام و براى اكرام ايشان بايد حاضر گردد نزدشان در باغهائى كه جز نعمت در آنها چيزى نيست لذا باغهاى نعمت خوانده شده در كافى امام باقر عليه السّلام از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل فرموده در تفسير اولئك لهم رزق معلوم كه خدّام بهشت ميدانند آنرا پس مىآورند نزد اولياء خدا پيش از آنكه بخواهند از آنها آنرا و امّا فواكه و هم مكرمون براى آنستكه مايل بچيزى نشوند در بهشت مگر آنكه باحترام ايشان
جلد 4 صفحه 431
حاضر كرده شود نزدشان در حاليكه بر تختهاى خودشان در مقابل يكديگر تكيه نموده و از ديدار دوستان خودشان لذّت ميبرند و جوانهاى زيباى بهشتى جام شراب طهور را در مجلسشان بگردش درآورند و اوصاف آن شراب از اين قرار است كه از چشمهاى كه در بهشت جارى ميشود بيرون مىآيد و رنگش از شير سفيدتر و شفّاف و روشن است و رقيق و مصفّا و لطيف نورانى است و از بس لذيذ و خوشگوار است بايد گفت عين لذّت است براى نوشنده آن و در آن هيچ غائله و فسادى و ضرر و دردى نيست و طعم بدى از تلخى و تندى و گسى و غيرها ندارد و نه اهل بهشت از آشاميدن آن بمستى دچار شوند و در برابر ايشانند حوريانى كه از شدّت حيا چشم بزير اندازند و جز بمرد مؤمن خود نظر ننمايند و ديدگانشان درشت و سياهى آن غالب بر سفيدى است و در لطافت بدن و رنگ آن و نرمى و تازگى مانند تخم مرغ پخته پوست كنده يا تخم مرغ تازه از شكم مرغ بيرون آمدهاند و اين معنى از كأنّهنّ بيض مكنون بنظر حقير رسيده ولى مفسّرين آنرا بتخم شتر مرغ كه در زير بال خود معمولا جاى ميدهد آنرا و محفوظ ميماند از غبار تفسير فرمودهاند و گفتهاند رنگ آن سفيد مشوب بمختصر زردى است و اين بهترين رنگهاى بدن انسان است لذا خداوند رنگ بدن حور العين را تشبيه بآن فرموده و در حاليكه ذكر شد كه بر تختها در برابر يكديگر نشستهاند با هم مشغول بصحبت ميشوند در معارف الهيّه و حوادث واقعه در دنيا و آنچه بر آنها گذشته از بدو خوب و احوالپرسى كامل مينمايند و هر يك شمهاى از حال خود را بيان مينمايد چنانچه بيايد انشاء اللّه تعالى و ينزفون بكسر زاء نيز قرائت شده است و قمّى ره فرموده يعنى منع نميشوند از آن.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يُطافُ عَلَيهِم بِكَأسٍ مِن مَعِينٍ (45) بَيضاءَ لَذَّةٍ لِلشّارِبِينَ (46) لا فِيها غَولٌ وَ لا هُم عَنها يُنزَفُونَ (47)
دور ميزنند بر آنها غلمان و خدام بهشتي با ليوان از چشمههاي بسيار روشن لذتآور براي شرب كنندهگان نيست در آن مشروب فسادي و ضرر و وجعي و نيستند شرب كنندهگان از آنها مست و لا يعقل شدن و بيهوش و خواب شدن.
چند نوع مشروب در بهشت هست چهار نهر در هر قصري جاريست که ميفرمايد مَثَلُ الجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ المُتَّقُونَ فِيها أَنهارٌ مِن ماءٍ غَيرِ آسِنٍ وَ أَنهارٌ مِن لَبَنٍ لَم يَتَغَيَّر طَعمُهُ وَ أَنهارٌ مِن خَمرٍ لَذَّةٍ لِلشّارِبِينَ وَ أَنهارٌ مِن عَسَلٍ مُصَفًّي محمّد
جلد 15 - صفحه 150
(ص) آيه 16 و 17 بعلاوه نهر كوثر که خداوند بپيغمبر داده و ساقي آن را امير المؤمنين قرار داده.
يُطافُ عَلَيهِم طوافون خدمتگذاران بهشت هستند از ملائكه و غلمان که ميفرمايد يَتَنازَعُونَ فِيها كَأساً لا لَغوٌ فِيها وَ لا تَأثِيمٌ وَ يَطُوفُ عَلَيهِم غِلمانٌ لَهُم كَأَنَّهُم لُؤلُؤٌ مَكنُونٌ طور آيه 23 و 24.
بِكَأسٍ ليوان و ظرف بهشتي است.
مِن مَعِينٍ معين همان خمر است که فرمود لذه للشاربين.
بَيضاءَ از شدة صفاء و زلال در آن كأسها سفيد و روشن مينمايد.
لَذَّةٍ لِلشّارِبِينَ تمام نعم بهشت لذت دارد لكن اينکه شَراباً طَهُوراً است که در سوره مباركه دهر ميفرمايد إِنَّ الأَبرارَ يَشرَبُونَ مِن كَأسٍ كانَ مِزاجُها- كافُوراً و ميفرمايد وَ يُطافُ عَلَيهِم بِآنِيَةٍ مِن فِضَّةٍ وَ أَكوابٍ كانَت قَوارِيرَا و نيز ميفرمايد وَ يُسقَونَ فِيها كَأساً كانَ مِزاجُها زَنجَبِيلًا عَيناً فِيها تُسَمّي سَلسَبِيلًا وَ يَطُوفُ عَلَيهِم وِلدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيتَهُم حَسِبتَهُم لُؤلُؤاً مَنثُوراً و ميفرمايد وَ سَقاهُم رَبُّهُم شَراباً طَهُوراً که لذت او الذّ لذائذ است.
لا فِيها غَولٌ غول پيشامد سوئيست از صداع و وجع بطن و رأس و امثال اينها که در اينکه خمرهاي دنيويست.
وَ لا هُم عَنها يُنزَفُونَ نزف ذهاب عقل و مستي و بيهودگي گفتن و رفتن شعور و ادراك است که در مسكرات است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 47)- از آنجا که نام شراب و پیمانه و مانند اینها ممکن است مفاهیم دیگری در اذهان تداعی کند بلافاصله در این آیه با ذکر جمله کوتاه و گویائی همه این مفاهیم را از ذهن شنوندگان میشوید و میگوید: «شرابی که نه در آن مایه تباهی عقل است، و نه از آن مست میشوند» (لا فِیها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها یُنْزَفُونَ).
و جز هوشیاری و نشاط و لذت روحانی چیزی در آن نیست.
نکات آیه
۱ - شراب بهشتیان، از هرگونه ضرر و زیان و پى آمد ناگوار، به دور و خالص است. (لا فیها غول) «غول» به معناى فساد و آسیبى مخفى است که دیده و حس نشود. مقصود از آن در آیه شریفه، پى آمدهاى ناگوار و ضرر و زیانى است که در همه شراب هاى دنیایى وجود دارد.
۲ - شراب بهشتیان، مستى آور و عقل و هوش برنده نیست. (و لا هم عنها ینزفون) کلمه «ینزفون»، به معناى «یسکرون» است.
۳ - شراب، مایه ضرر و زیان و آسیب رسان به عقل و هوش آدمى (لا فیها غول و لا هم عنها ینزفون) برداشت یاد شده از مفهوم آیه شریفه به دست مى آید.
موضوعات مرتبط
- بهشت: بى ضررى شراب بهشتى ۱; شراب بهشتى و مستى ۲; ویژگیهاى شراب بهشتى ۱، ۲
- خمر: آثار خمر ۳; زیان خمر ۳
- عقل: عوامل زیان به عقل ۳