يس ٣٠
ترجمه
يس ٢٩ | آیه ٣٠ | يس ٣١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَا حَسْرَةً»: دردا و فسوسا! این عبارت بیانگر تعجّب از کار بندگان است. آن بندگان تیرهروزی که نه تنها گوش هوش به ندای پیغمبران و رهبران آسمانی نمیدهند، بلکه ایشان را به تمسخر میگیرند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۳ - ۳۲ سوره يس
- انذار و تبشير كسانى كه سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم به منظور اتمام حجت ورسيدن آنان به كمال شقاوت است
- وجه اينكه در نقل تكذيب پيامبران توسط مشركين فرمود: قالوا ما انتم الا بشر مثلنا و ماانزل الرحمن من شى ء
- معناى جمله : طائركم معكم كه رسولان ع به مكذبان خود گفتند
- سخن درباره مردى كه جاء من اءقصى المدينه
- استدلال تفصيلى بر توحيد و نفى آلهه در اين دو آيه
- دو حجت و برهان عليه مشركين ، در سخن مردى كه اقصاى مدينه آمد: و مالى لا اعبد الذىفطرنى ...
- توضيحى راجع به جنت در آيه قيلادخل الجنة و اينكه خطاب كننده كيست
- موارد استعمال وصف مكرم اكرام شده در آيات قرآن
- هلاك شدن قوم مكذب با صيحه اى واحده
- حسرت و ندامت بر مردى است كه رسولان الهى را استهزاء كرده اند
- رواياتى درباره داستان فرستادگان عيسى ع و مؤ منى كه مردم را به پيروى آن رسولان دعوتت كرد و...
- رواياتى كه مى گويد صديقين سه افضل وافضل آنان على بن ابى طالب ع است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «30»
اى دريغ بر بندگان! كه هيچ پيامبرى بر آنان نيامد مگر آن كه او را به استهزا گرفتند.
پیام ها
1- انسانى كه با موضعگيرى حقّ، مىتواند فريادگر حقّ باشد و با پيروى از انبيا سعادتمند شود، «جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ» چگونه با لجاجت خود را مورد قهر قرار مىدهد؟ يا حَسْرَةً ...
2- لجاجت، كور كردن زمينههاى رشد و قرب و مقدّمهى حسرتهاست. «يا حَسْرَةً»
3- آگاهى از حوادث تلخ تاريخ، انسان را بيمه مىكند. يا حَسْرَةً ... ما يَأْتِيهِمْ
4- استهزاى انبيا، شيوه دائمى كفّار در طول تاريخ بوده است. «كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ»
5- تمام انبيا مورد استهزا قرار گرفتند. «مِنْ رَسُولٍ» (پس مبلّغان دينى در انتظار زخم زبان ديگران باشند.)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (30)
چون نافرمانى بندگان موجب حسرت است در روز معاد، لذا فرمايد:
يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ: اى تأسف و ندامت روز قيامت بر بندگان كه جميع عمر را صرف كفر و معصيت نموده، با وجود اين حال، ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ:
نمىآمد بديشان هيچ پيغمبرى، إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ: مگر آنكه بودند كه با او استهزاء مىكردند. يا اين حسرت حكايت است از قول كفار وقتى كه رسولان را كشتند و عذاب را معاينه ديدند گفتند: اى حسرت و اندوه كه ما راست بر آن بندگان صالح كه بر دست ما كشته نمىشدند و ما به آنها ايمان مىآورديم و اين عذاب به ما نمىرسيد. يا تأسف و تلهف جميع بندگان را باشد بر نفسهاى خود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما أَنْزَلْنا عَلى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنَّا مُنْزِلِينَ «28» إِنْ كانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ «29» يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (30) أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ (31) وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ (32)
وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ (33) وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ (34) لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ (35)
ترجمه
و فرو نفرستاديم بر قومش بعد از او لشگرى از آسمان و نبوديم فرو فرستندگان
نبود آن مگر يك فرياد پس آنگاه بودند خاموششدگان
اى دريغ بر بندگان نمىآيد آنها را پيغمبرى مگر آنكه هستند كه بآن استهزاء ميكنند
آيا نديدند كه چه بسيار هلاك كرديم پيش از آنها از قرنها كه آنها بسويشان برنميگردند
و نيستند همگى مگر جماعتيكه نزد ما حاضر كرده شدگانند
و دليلى است براى آنها زمين مرده كه زنده كرديم آنرا و بيرون آورديم از آن دانهئى پس از آن ميخورند
و قرار داديم در آن باغهائى از خرما بنان و انگورها و روان كرديم در آن از چشمهها
تا بخورند از ميوه آن و آنچه ساخت آنرا دستهاشان آيا پس شكر نميكنند.
تفسير
بعد از قتل اهل انطاكيه حبيب نجّار را به تفصيلى كه در آيات سابقه ذكر شد آنها مورد غضب الهى شدند چنانچه ميفرمايد و نازل ننموديمبر قوم
جلد 4 صفحه 405
او بعد از او لشگرى از آسمان براى هلاك آنها اگرچه ميفرستيم براى هلاك دشمنان تو در جنگ بدر و غيره از مواقع لازمه براى عظمت مقام تو چون بنا نداشتيم ما در امور غير مهمّه لشگرى از آسمان بفرستيم براى كمك بندگان يا عذاب آنها اگر كلمه ما در ما كنّا نافيه باشد و اگر موصوله باشد مراد آنستكه نه لشگرى فرستاديم نه چيزى از چيزهائى كه بر امم سابقه فرستاديم از قبيل سنگريزه و باران شديد و باد سوزان نبود آنچه فرستاديم مگر يك نعره و فرياد جبرئيل كه فورا آتش فتنه وجود آنها را خاموش و مانند خاكستر كرد و باين سهولت كار تمامشان خاتمه يافت اى حسرت و ندامت و افسوس و دريغ بر حال بندگان خدا بيا كه بجا و محلّ است آمدن تو چون هيچ پيغمبرى نيامد براى هدايت و ارشاد آنها مگر آنكه باو استهزاء و سخريّه مينمودند و اذيّت و آزارش ميكردند و حقيقتا جاى تأسف است بر حال كسانيكه مر شد و ناصح مشفق خودشان را كه غرض و طمعى ندارد جز خير دنيا و آخرت آنها مسخره نمايند و تمام ملائكه و اهل ايمان بحال آنها تأسف خوردند آيا اين كفّار مكّه نمىبينند كه چه بسيار از اهل اعصار سابقه بودند كه ما آنها را بعذابهاى گوناگون هلاك نموديم و نمىبينند كه آنها ديگر بدنيا برنمىگردند نزد آنها و نيستند همگى مگر دسته و جماعتى كه نزد ما حاضر كرده ميشوند و لما بتخفيف نيز قرائت شده و بنابراين كلمه ان مخفّفه از مثقّله است و ما زائده براى تأكيد يعنى بدرستيكه همه اجماعا نزد ما حاضر شدگانند و مقصود در روز قيامت است و بقرائت مشهوران نافيه لمّا بمعناى الّا است و چون ذكر قيامت بميان آمد باز خداوند استدلال بر آن نموده كه يكى از ادلّه دالّه بر چنين روزى و امكان آن براى خداوند آنستكه زمين مرده را كه مدّتها است بىآب و گياه مانده ما بوسيله باران رحمت خود احياء مينمائيم و بيرون ميآوريم از آن حبّ گندم و جو و ساير حبوبات را كه از آن ارتزاق مينمائيد و خلق نموديم ما در آنزمين باغهائى از درختان خرما و انگور كه در عربستان بسيار و منافع آندو بيشمار است و منفجر نموديم در آن اراضى يا آن باغات چشمههاى آب روان را براى آنكه بندگان بخورند از ميوه هر يك از آن درختها يا آنچه ذكر شد و چيزهائى كه بدست خودشان از آنها عمل ميآورند از قبيل شيره و سركه و دوشاب
جلد 4 صفحه 406
و غيرها اگر ما در و ما عملته موصوله باشد و اگر نافيه باشد مراد آنستكه ما از زمين اين قبيل درختان بيرون ميآوريم با آنكه مردم بدست خودشان آنها را ننشانده باشند و زحمتى براى بدست آوردن ميوه آن نكشيده باشند پس آيا سزاوار نيست كه شكر نعمتهاى چنين خداوند بخشنده مهربانى را بجا آورند و غير او را ستايش ننمايند و آيا سزاوار است كه شكر نكنند با چنين نعمتهاى بىزحمتى كه براى آنها تهيّه فرموده و بايد بدانند همانطور كه از زمين مرده نباتات زنده را بوجود آورد بوسيله باران ميتواند از خاك مرده حيوانات زنده را بيرون آورد بوسيله بارانيكه حكم منى را دارد در جذب ذرّات متفرّقه از ابدان پوسيده شده در خاك كه مكرّر ذكر شده است و افاضه روح بآن و از حضرت سجاد يا حسرة العباد بطريق اضافه براى افاده اختصاص آن به بندگان نقل قرائت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا حَسرَةً عَلَي العِبادِ ما يَأتِيهِم مِن رَسُولٍ إِلاّ كانُوا بِهِ يَستَهزِؤُنَ (30)
اي دريغ بر بندگان که نيامد آنها را رسولي مگر آنكه بودند به او استهزاء و مسخره ميكردند.
چه اندازه انبياء را بلكه مؤمنين را مسخره و استهزاء ميكردند وَ لَقَدِ استُهزِئَ بِرُسُلٍ مِن قَبلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنهُم ما كانُوا بِهِ يَستَهزِؤُنَ انعام آيه 10 در حق نوح وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيهِ مَلَأٌ مِن قَومِهِ سَخِرُوا مِنهُ- الايه هود آيه 40 زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الحَياةُ الدُّنيا وَ يَسخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا بقرة آيه 208 وَ إِذا رَأَوا آيَةً يَستَسخِرُونَ و الصّافات آيه 14 فَاتَّخَذتُمُوهُم سِخرِيًّا حَتّي أَنسَوكُم ذِكرِي وَ كُنتُم مِنهُم تَضحَكُونَ مؤمنون آيه 112 وَ قالُوا ما لَنا لا نَري رِجالًا كُنّا نَعُدُّهُم مِنَ الأَشرارِ أَتَّخَذناهُم سِخرِيًّا أَم زاغَت عَنهُمُ الأَبصارُ ص آيه 62 و 63 وَ إِذا خَلَوا إِلي شَياطِينِهِم قالُوا إِنّا مَعَكُم إِنَّما نَحنُ مُستَهزِؤُنَ بقره آيه 14 قُل أَ بِاللّهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنتُم تَستَهزِؤُنَ توبه آيه 66 إِنّا كَفَيناكَ المُستَهزِئِينَ حجر آيه 95 و غير اينها از آيات لذا حبيب نجّار پس از دخول در جنّت که قبلا ذكر فرمود ميگويد:
يا حَسرَةً عَلَي العِبادِ حسرت و ندامت و پريشاني، از براي كسيست که نعمتي، و نفعي در دست داشته باشد و از دست بدهد و چه نعمتي بزرگتر از نعمت ايمان است و تصديق انبياء و اطاعت آنها که سعادت دنيا و آخرت را در بر دارد فرداي قيامت فرياد وا حسرتاه آنها بلند است أَن تَقُولَ نَفسٌ يا حَسرَتي عَلي ما فَرَّطتُ فِي
جلد 15 - صفحه 69
جَنبِ اللّهِ وَ إِن كُنتُ لَمِنَ السّاخِرِينَ زمر آيه 57 قَد خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللّهِ حَتّي إِذا جاءَتهُمُ السّاعَةُ بَغتَةً قالُوا يا حَسرَتَنا عَلي ما فَرَّطنا فِيها انعام آيه 31 ما يَأتِيهِم مِن رَسُولٍ نفي كلّي ميكند که احدي از پيغمبران نبودند که آنها را استهزاء نكنند إِلّا كانُوا بِهِ يَستَهزِؤُنَ بلكه غير انبياء ائمه را استهزاء ميكردند امروز هم علماء و متدينين را استهزاء ميكنند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 30)- در این آیه با لحنی بسیار گیرا و مؤثر برخورد تمام سرکشان تاریخ را با دعوت پیامبران خدا یک جا مورد بحث قرار داده، میگوید: «وا حسرتا بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنها نیامد مگر این که او را به باد استهزا گرفتند» (یا حَسْرَةً عَلَی الْعِبادِ ما یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ).
بیچاره و محروم از سعادت آنها گروهی که نه تنها گوش هوش به ندای رهبران ندهند، بلکه به استهزا و سخریه آنها برخیزند.
نکات آیه
۱ - تمامى رسولان الهى در آغاز دعوت خود، مورد تمسخر مردمشان قرار گرفته بودند. (یحسرة على العباد ما یأتیهم من رسول إلاّ کانوا به یستهزءون) تردیدى نیست که بسیارى از مردم اقوام گذشته، به پیامبران ایمان آورده بودند. بنابراین استناد استهزا به «عباد» یا از باب تغلیب است و یا به جهت بیان این نکته است که مردم در آغاز رسالت، با پیامبران چنین برخوردى داشتند; ولى پس از مدتى به آنان ایمان مى آوردند.
۲ - برخورد استهزاگرانه مردم با پیامبران الهى، بس حسرت آور و اندوه بار بود. (یحسرة على العباد ما یأتیهم من رسول إلاّ کانوا به یستهزءون)
۳ - تمسخر و استهزا، از روش هاى مبارزاتى و حربه هاى تبلیغى کافران علیه رسولان الهى بود. (یحسرة على العباد ما یأتیهم من رسول إلاّ کانوا به یستهزءون)
۴ - همه انسان ها، عبد و بنده خدایند. (یحسرة على العباد)
۵ - استهزاى رسولان الهى، رفتارى بس حسرت آور و اندوه بار است. (یحسرة على العباد ما یأتیهم من رسول إلاّ کانوا به یستهزءون) تنوین «حسرة» بر تکثیر دلالت مى کند.
۶ - برخورد استهزاآمیز مردم انطاکیه با پیامبران خود، سبب عذاب و نابودى آنان بود. (إن کانت إلاّ صیحة وحدة فإذا هم خمدون . یحسرة على العباد ما یأتیهم من رسول إلاّ کانوا به یستهزءون)
موضوعات مرتبط
- انبیا: آثار استهزاى انبیا ۲، ۵; آثار استهزاى انبیاى انطاکیه ۶; استهزاى انبیا ۱، ۳; تاریخ انبیا ۱; روش مبارزه با انبیا ۳
- اندوه: عوامل اندوه ۲، ۵
- انسان: عبودیت انسان ۴
- انطاکیه: استهزاهاى اهل انطاکیه ۶; تاریخ انطاکیه ۶; زمینه عذاب اهل انطاکیه ۶; زمینه هلاکت اهل انطاکیه ۶
- بندگان خدا :۴
- حسرت: عوامل حسرت ۲، ۵
- کافران: استهزاهاى کافران ۳; روش مبارزه کافران ۳