الأحزاب ٥٢
ترجمه
الأحزاب ٥١ | آیه ٥٢ | الأحزاب ٥٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وَ لا أَن تَبَدَّلَ ...»: مراد طلاق دادن همسری و ازدواج با زن دیگری است. یعنی نباید نه بر همسران حاضر بیفزائی، و نه به جای یکی از اینان با کس دیگری ازدواج نمائی. «رَقِیباً»: مراقب و مطّلع. حافظ و ناظر.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
عکرمة گوید: وقتى که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم زنان خویش را بین اطاعت از خدا و رسول و برگزیدن امیال خویش مخیر گردانید. زنان مزبور اطاعت خدا و رسول او را اختیار نموده و برگزیدند سپس این آیه نازل گردید.[۱]
تفسیر
- آيات ۴۹ - ۶۲ سوره احزاب
- بيان آيات مربوط به نكاح و طلاق كه بعضى مخصوص پيامبر (صلى الله عليه و آله وسلم ) و برخى راجع به همه مسلمانان است
- بيان هفت طائفه از زنان كه خدا در پيامبر(ص )حلال كرده است
- دستور به مسلمانان كه از وراى حجاب با همسران پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )ملاقات كنند
- معناى صلات خدا و ملائكه و مؤ منين بر پيامبر اكرم (ص )
- معناى اينكه خدا آزاردهندگان پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) را در دنيا و آخرت لعنتكرده است
- وجه اينكه آزار مؤ منين را ((بهتان )) و ((اثم مبين )) خواند
- تهديد منافقين و بيماردلان و شايعه پرااكنان به اخراج از شهر و مدور ساختن خونشان ،اگر از فساد دست نكشند
- بحث روايتى
- رواياتى در ذيل آيات مربوط به ازدواج پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) و احكاممربوط به همسران آن جناب (صلى الله عليه و آله و سلم )
- شاءن نزول آيه ((و امراء مؤ منة ان وهبت نفسها للنبى ...))بنقل از كتاب شريف كافى
- شاءن نزول آيه (يا ايها الذين آمنوا لا تدخلوا بيوت النبى ...)
- چند روايت درباره معناى صلوات خدا و ملائكه و مؤ منين بر پيامبر (صلى الله عليه و آله وسلم ) و كيفيت صلوات فرستادن بر آن حضرت
- دو روايت در ذيل آيه مربوط به حجاب زنان و درذيل آيه متضمن تهديد منافقان و بيمار دلان و شايعه پراكنان
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا ما مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيباً «52»
از اين پس، هيچ زنى بر تو حلال نيست، و نبايد (همسرانت را رها كنى و) همسر ديگرى به جاى آنان بگيرى، هر چند زيبايى آنان تو را به شگفت آورد، مگر كنيزانى كه مالك آنها مىشوى؛ و خداوند بر هر چيزى مراقب است.
نکته ها
پيامبراكرم صلى الله عليه و آله از طرف برخى قبايل تحت فشار بود تا همسرى از آنان بگيرد و آنان افتخار كنند كه رسول خدا داماد آنهاست. پيامبر طبق مصالحى زنانى را به ازدواج خويش در آورد امّا اين آيه تداوم اين كار را منع فرمود.
جلد 7 - صفحه 389
پیام ها
1- در قرآن، احكام ثابت و متغيّر وجود دارد. «لا يَحِلُ .. مِنْ بَعْدُ» آرى، عنصر زمان، مىتواند در اجراى احكام مؤثّر باشد.
2- تعدّد همسر حتّى براى پيامبر محدوديّت دارد. «لا يَحِلُ .. مِنْ بَعْدُ»
3- خداوند مراقب كسانى است كه به خاطر زيبايى زنى را جايگزين همسر اول خود مىنمايند. «رَقِيباً»
4- پيامبر موظف است حلال و حرام كار خود را از خداوند بگيرد. «لا يَحِلُّ لَكَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلاَّ ما مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيباً (52)
شأن نزول: چون ازواج، امتثال حكم خدا و رسول نمودند و ترك دل بخواهى كردند آيه نازل شد:
لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ: حلال نباشد براى تو از زنان بعد از اين نه زن كه
جلد 10 - صفحه 473
در عقد تو هستند، چه تسعه در حق تو مانند اربعه است در حق امت، وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ: و حلال نيست آنكه تبديل كنى به ايشان از زنان ديگر، يعنى تو را تبديل هيچ زنى از زنان ديگر جايز نيست به آنكه يكى از آنها را طلاق دهى و ديگرى را نكاح كنى. وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَ: و اگرچه بشگفت آرد تو را نيكوئى ايشان. از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه مراد به: (لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ) زنان محرماتند كه در سوره نساء مذكور شده «1». إِلَّا ما مَلَكَتْ يَمِينُكَ: (استثناء متصل از نساء) مگر آنچه مالك شود دست تو، يعنى ملك يمين به تصرف تو درآيد از كنيزان، وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيباً: و هست خداى تعالى بر تمام چيزها نگهبان، پس تحفظ امر خود كنيد و از آنچه بر شما حلال است تخطى و تعدى مكنيد، زيرا هر كه از رقيب بودن حق آگاه گشت، از مراقبت احوال خود غافل نگشت. و «مراقبه» عبارت است از دانا و بينا دانستن حق در نهانى و آشكارا و به ادب و احترام زيستن. و ذكر رقيب تحذير است از تجاوز و تعدى حدود شرع و تخطى از حلال به حرام.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
تُرْجِي مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ وَ مَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَيْكَ ذلِكَ أَدْنى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَ لا يَحْزَنَّ وَ يَرْضَيْنَ بِما آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما فِي قُلُوبِكُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَلِيماً (51) لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلاَّ ما مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيباً (52) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعامٍ غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً (53)
ترجمه
دور ميكنى از خود آنرا كه ميخواهى از آنها و جاى ميدهى بسوى
جلد 4 صفحه 333
خود آنرا كه ميخواهى و آنرا كه خواستى از آنانكه كناره كردى پس نيست گناهى بر تو اين نزديكتر است بآنكه خوشحال شوند و غمگين نشوند و خوشنود گردند بآنچه دادى بآنها همگيشان و خدا ميداند آنچه در دلهاى شما است و بوده است خدا داناى بردبار
حلال نيستند براى تو زنها بعد از اين و نه آنكه تبديل كنى آنها را بجفتهائى و اگر چه بشگفت آورد ترا نيكوئى آنها جز آنچه مالك شد دستت و بوده است خدا بر همه چيز نگهبان
اى كسانيكه ايمان آورديد داخل نشويد در خانههاى پيغمبر مگر آنكه اذن و دعوت حاصل شود براى شما بسوى غذائى با آنكه منتظر نباشيد آماده شدنش را و امّا چون خوانده شويد پس در آئيد و چون خورديد پس پراكنده شويد و با آنكه انس گيرنده نباشيد براى صحبتى همانا اين كار شما آزار ميكند پيغمبر را پس شرم ميكند از شما و خدا شرم نميكند از سخن راست درست و چون بخواهيد از آنها چيزى از امتعه پس بخواهيد از آنها از پشت پرده اين پاكيزه تر است براى دلهاى شما و دلهاى آنها و نبوده است براى شما كه آزار كنيد پيغمبر خدا را و نه آنكه نكاح كنيد زنهايش را بعد از او هرگز همانا اين كار شما بوده است نزد خدا بزرگ.
تفسير
خداوند منّان بعد از كنارهگيرى پيغمبر خود از زنانش و بيان اختصاص آنحضرت با حكامى در ازدواج كه سابقا ذكر شد امتياز ديگرى براى او مقرّر فرموده و آن اختيار متاركه و تأخير در آشتى نمودن با آنها است به اين معنى كه حق دارد هر زنى را نخواهد بمتاركه خود با او ادامه دهد و با او همبستر نشود يا او را طلاق دهد و هر زنى را كه بخواهد در كنار خود جاى دهد و بلوازم زناشوئى در باره او عمل نمايد و اگر با زنى متاركه كرد و پس از چندى مايل بمخالطه با او شد حق دارد باو رجوع كند و اين در واقع هم سياستى است نسبت بآنها كه بدانند اختيارات تامّه از جانب خدا با پيغمبر صلى اللّه عليه و اله است و مانند سابق توقّع زيادى نداشته باشند و راضى باشند بهمان نفقه و كسوهاى كه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلم بآنها همگى مىدهد و خوشنود باشند كه حضرت بكلّى آنها را از زير سايه خود بيرون نكرده و اگر وقتى با بعضى متاركه فرمود ممكن است باز رجوع كند نه آنكه ديگر بآنها رجوع نميفرمايد و اين موجب تسليت خاطر و رفع اندوه آنها
جلد 4 صفحه 334
گردد و بدانند اين بحكم الهى است و تحمّل آن موجب اجر است و خداوند در باره زنان پيغمبرش بمساوات حكم فرموده و خصوصا بعضى را بر بعضى ترجيح نداده و هم توسعه است نسبت به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله كه با آن همه تحمّل ناملائمات خارجى در خانه مجبور نباشد بر خلاف طبع رفتار نمايد و خدا ميداند كه در دل پيغمبر خود و بندگان چه جاى گرفته از محبّت و ميل ببعضى از زنان و بىميلى و كراهت از بعضى و رضاى بحكم الهى و نارضايتى از آن و غير اينها و ميداند مصلحت آنها را و بردبار است در عقوبتشان و فرموده حلال نميباشد بر تو زنها بعد از آنچه ذكر شد در آيه تحليل سابق و آنچه ذكر شده در آيه تحريم زنان در سوره نساء بهيچ عنوانى از عناوين و نه آنكه تبديل نمائى يكى از آنها را بيكى از زنانى كه در آن آيه بتحريمشان تصريح شده اگر چه بشگفت آورد ترا حسن آنها مگر كنيزى را كه مالك شوى و از او خوشت بيايد كه ميتوانى با او هم بستر شوى و فائده زناشوئى از آن ببرى خلاصه آنكه عناوين محلّله در اين آيه بطورى كه ذكر شد كه زنان و كنيزان فعلى و بنات اعمام و اخوال و عمّات و خالات و زن واهبه مؤمنه باشد حلال و عناوين محرّمه در آن آيه حرام و تبديل افراد داخل در اين آيه بافراد داخل در آن نيز حرام است مگر كنيز اگر چه ابتياعى باشد كه داخل در عناوين مذكور در آيه تحليل نيست و ميشود عنوان استخدام را در آن تبديل بزناشوئى نمود ولى نميتوان تبديل نمود زن مؤمنه واهبه را بكافره چون نكاح كوافر حرام است خصوصا بر پيغمبر صلى اللّه عليه و اله پس نميتواند آنرا طلاق دهد و اين را بگيرد آنچه ذكر شد بنظر حقير حاصل جمع بين ظاهر آيه دوّم و روايات مستفيضه از ائمه اطهار در اينمقام است ولى نميدانم كسى قائل بآن شده باتمام خصوصيّات يا نه بلى گفته شده در تفسير اين آيه كه مراد آنستكه حلال نيست براى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بعد از اجناس مذكوره كه تنصيص بحلّيّت آنها براى او شده زنانى و نه آنكه تبديل نمايد آنها را به ازواجى از اجناس ديگر ولى ظاهرا مشهور در تفسير آن اينست كه غير از همان نه زن معروفه كه عايشه و حفصه و امّ حبيبه دختران ابو بكر و عمر و ابو سفيان و امّ سلمه و زينب و ميمونه و صفيّه و سوده و جويريه باشد زن ديگر بعد از اين آيه بر پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلم حلال نبوده و تبديل آنها بزنان
جلد 4 صفحه 335
ديگر كه حضرت يكى را طلاق دهد و بجاى او زن ديگرى بگيرد هم جايز نبوده اگر چه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله فريفته او شده باشد مگر آنكه كنيز باشد و اين حكم را خداوند براى قدردانى از امّهات مؤمنات فرموده كه بعد از آيه تخيير اختيار كردند صحبت با پيغمبر صلى اللّه عليه و اله را بر متاع دنيا و گفتهاند بعد از شهادت جعفر بن أبي طالب عليه السّلام پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلم خواهان زوجهاش اسماء بنت عميس شد و خواست او را بگيرد خداوند نهى فرمود و نگرفت و ابو بكر او را اختيار نمود و انصافا اين معنى با ظاهر آيه منطبق است ولى در روايات متعدّده از صادقين عليهما السّلام صريحا از آن تكذيب شده و فرمودهاند چگونه مردم باراده خودشان ميتوانند تبديل نمايند و پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلم نميتواند مراد آنست كه حلال نيست بر پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بعد از آيه تحريم در سوره نساء كه تزويج فرمايد يكى از مذكورات در آن آيه را و حلال است كه تزويج فرمايد هر كه را بخواهد غير از آنها لذا بعضى قائل شدهاند كه اين آيه منسوخ شده بآيه تُرْجِي مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ و از عايشه نقل نمودهاند كه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله از دنيا نرفت تا حلال شد براى او از زنان آنچه را بخواهد و بعضى گفتهاند كه منسوخ است اين آيه بآيه إِنَّا أَحْلَلْنا لَكَ أَزْواجَكَ و نسبت داده شده است اين قول باصحاب اماميّه رضوان اللّه عليهم و منافات ندارد با تقدّم آندو چون آيات بر حسب نزول مرتّب نشده است و بنابر آنچه مستفاد از روايات است ظاهرا خطاب به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله در آيه از قبيل ساير خطابات قرآنيّه است بآنحضرت كه مقصود عموم است و اختصاصى باو ندارد و بنابر آنچه حقير بيان نمودم در جمع بين ظاهر آيه و روايات وارده اختصاص دارد حليّت براى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بعناوين مذكوره در آيه تحليل مثلا نكاح كتابيّه براى آنحضرت جائز نيست و جائز نيست براى او كه مردى را وادار كند زنش را طلاق دهد براى آنكه آن زن را بگيرد اگر چه فريفته او شده باشد و آنمرد با رضايت اين كار را بكند چون در آيه تحليل كتابيّه ذكر نشده و نكاح محصنات حرام است و تبديل عنوان آن بر پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نيز حرام چون شأن او اجلّ از اينهاست و شايد بر مردم ديگر حلال باشد و به اين معانى در فرمايش قمّى ره و بعضى از روايات اشاره شده است و خدا مراقب احوال
جلد 4 صفحه 336
بندگان است هر كس را بمناسبت حالش تكليف ميكند و مراقب اطاعت و معصيت آنان است تا پاداش دهد و بكيفر برساند و گفتهاند بعضى از مسلمانان براى خوردن غذا بدون اجازه بخانه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله ميرفتند و اگر غذا آماده نشده بود مىنشستند تا مهيّا شود و بياورند و بعد از صرف غذا باز هم مىنشستند و صحبت ميكردند و اين موجب تضييع وقت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و زحمت اهل منزل او بود لذا خداوند آنها را از اين عمل منع فرمود براى آنكه موجب تصديع خاطر و آزار حضرت نشود و او شرم ميفرمود از آنها كه اظهار كند ولى خداوند از حق گوئى شرم نميكند و چون براى گرفتن امتعه و اثاثيّه بعاريت از زنان پيغمبر (ص) بخانه او ميرفتند با آنها رو برو ميشدند لذا خداوند بمردها دستور داده كه از پس پرده سؤال كنند و جواب بگيرند چون اين براى پاك داشتن دل آنها و زنان از خيالات شيطانى بهتر است و قمّى ره راجع باين موضوع كه مربوط بآيه سوّم است فرموده پيغمبر (ص) در شب زفاف با زينب بنت جحش وليمه داد و بعد از صرف طعام اصحاب مايل بودند بنشينند صحبت كنند و حضرت مايل بود با زينب خلوت كند پس اين آيه نازل شد و راجع بذيل آيه نقل نموده كه وقتى آيه النّبى اولى بالمؤمنين نازل شد و زنان آنحضرت بمنزله مادران اهل ايمان شدند طلحه در غضب شد و گفت محمّد صلى اللّه عليه و اله و سلم زنان خود را بر ما حرام ميكند و خودش زنان ما را ميگيرد اگر خدا او را مرگ دهد ما در ميان پاى زنان او در آئيم چنانچه او در ميان پاى زنان ما در آمد پس نازل شد وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ تا آخر آيه ولى اهل سنّت نقل نمودهاند كه او گفت من عايشه را ميگيرم در هر حال اذيّت نمودند بدست و زبان او و آل اطهارش را و گرفتند بعضى از زنانش را و در دنيا بغضب الهى گرفتار شدند و ذكرش مناسب نيست و آن نزد خدا گناه بزرگى بود كه فوق آن تصوّر نميشود و ترجئ با همزه و لا تحلّ با تاء نيز قرائت شده است.
جلد 4 صفحه 337
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِن بَعدُ وَ لا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِن أَزواجٍ وَ لَو أَعجَبَكَ حُسنُهُنَّ إِلاّ ما مَلَكَت يَمِينُكَ وَ كانَ اللّهُ عَلي كُلِّ شَيءٍ رَقِيباً (52)
حلال نيست از براي تو زنهايي از بعد آنچه گرفتهاي و نه آنكه تبديل كني آنها را با ديگران در ازدواج و لو به تعجب در آورد تو را حسن آنها مگر آنچه مالك شوي از كنيزان بملك يمين و هست خداوند بر هر چيزي مراقب.
لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِن بَعدُ در اخبار زيادي دارد که اشاره به آيه شريفه است در سوره نساء حُرِّمَت عَلَيكُم أُمَّهاتُكُم وَ بَناتُكُم وَ أَخَواتُكُم وَ عَمّاتُكُم وَ خالاتُكُم وَ بَناتُ الأَخِ وَ بَناتُ الأُختِ وَ أُمَّهاتُكُمُ اللّاتِي أَرضَعنَكُم وَ أَخَواتُكُم مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُم وَ رَبائِبُكُمُ اللّاتِي فِي حُجُورِكُم مِن نِسائِكُمُ اللّاتِي دَخَلتُم بِهِنَّ فَإِن لَم تَكُونُوا دَخَلتُم بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيكُم وَ حَلائِلُ أَبنائِكُمُ الَّذِينَ مِن أَصلابِكُم وَ أَن تَجمَعُوا بَينَ الأُختَينِ إِلّا ما قَد سَلَفَ إِنَّ اللّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً وَ المُحصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلّا ما مَلَكَت أَيمانُكُم الايه (آيه 23).
وَ لا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِن أَزواجٍ که اينها را طلاق دهي و آنها را بگيري.
وَ لَو أَعجَبَكَ حُسنُهُنَّ و لو در كمال زيبايي باشند.
إِلّا ما مَلَكَت يَمِينُكَ که در سوره نساء هم استثناء فرموده آنهم مشروط باين است که مزوجه غير نباشد و الا و لو ملك اينکه است لكن حرام است.
وَ كانَ اللّهُ عَلي كُلِّ شَيءٍ رَقِيباً مراقب جميع افعال و كردار و اقوال و نيات قلبيه و خيالات نفسانيه و كليه اموري که در عالم واقع شده و ميشود هست.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 52)- یک حکم مهم دیگر در ارتباط با همسران پیامبر در این آیه حکم دیگری از احکام مربوط به همسران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بیان شده، میفرماید:
«بعد از این دیگر زنی بر تو حلال نیست، و نمیتوانی همسرانت را به همسران دیگری مبدّل کنی [بعضی را طلاق دهی و همسر دیگری به جای او برگزینی] هر چند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود، مگر آنچه که به صورت کنیز در ملک تو در آید، و خداوند ناظر و مراقب بر هر چیز است» و با این حکم فشار قبایل عرب را در اختیار همسر از آنان از تو برداشتیم (لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا ما مَلَکَتْ یَمِینُکَ وَ کانَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ رَقِیباً).
نکات آیه
۱ - بر پیامبر(ص) روا و جایز نیست که غیر از موارد تعیین شده، همسرى انتخاب کند. (لایحلّ لک النساء من بعد) «بعد» ضد «قبل» است (مفردات راغب) و در آیه، معناى «غیر» مى دهد. مضاف الیه آن به قرینه معلوم بودن، محذوف است. معناى عبارت چنین است: «غیر از زن هایى که گفته شد، زنان دیگرى براى تو حلال نیست».
۲ - پیامبر(ص) مجاز نبود که همسران خود را طلاق داده و دیگرانى را جایگزین آنان کند. (لایحلّ لک ... و لا أن تبدّل بهنّ من أزوج)
۳ - حق انتخاب همسر براى پیامبر(ص)، محدود بوده و او، حق ندارد از آن حدّ بگذرد، هرچند آنان براى آن حضرت خوشایند باشند. (لایحلّ لک النساء من بعد ... و لو أعجبک حسنهنّ)
۴ - پیامبر(ص) مجاز نبود بر اساس سنّت جاهلى، زنان خود را با همسران دیگران تعویض کند. (لایحلّ لک النساء ... و لا أن تبدّل بهنّ من أزوج) احتمال دارد که مراد از «تبدیل همسران»، طلاق آنها و ازدواج با دیگران باشد و احتمال دارد که اشاره به سنّت جاهلى باشد که مردان، همسران خود را تعویض مى کرده اند. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.
۵ - پیامبر(ص)، حالت بشرى داشت و در برابر امورى مانند خوشایندى ها، تأثیرپذیر بود. (و لو أعجبک حسنهنّ)
۶ - نگاه به زن، به قصد ازداوج با او، جایز است. (و لو أعجبک حسنهنّ) از این که خداوند، به پیامبر(ص) فرموده است: «اگرچه زیبایى آنان، براى تو خوشایند باشد»، استفاده مى شود که چنین امرى، قبل از ازدواج بوده و احتمالاً آن حضرت زنى را مى دیده که موجب خوشایندى اش مى شده است. این عمل پیامبر(ص) حجت است و مى تواند نکته بالا را برساند.
۷ - صِرف خوشایندى از چیزى، نمى تواند ملاک انتخاب آن باشد. (لایحلّ لک النساء ... و لا أن تبدّل بهنّ من أزوج و لو أعجبک حسنهنّ)
۸ - دستور به عدم حلّیت ازدواج پیامبر(ص) با زنانى غیر از همسران موجود و یا تعیین شده، به منظور رفع نگرانى از آنان بوده است. (ذلک أدنى أن تقرّ أعینهنّ ... لایحلّ لک النساء من بعد)
۹ - مجاز نبودن پیامبر(ص) به طلاق همسران خود و جایگزین کردن دیگران به جاى آنان، به خاطر جلب رضایت همسران و اطمینان بخشى به آنان است. (ذلک أدنى أن تقرّ أعینهنّ ... لایحلّ ... و لا أن تبدّل بهنّ من أزوج)
۱۰ - بر پیامبر(ص) غیر از همسران تعیین شده، تنها کنیز، حلال و مباح بود. (لایحلّ لک النساء من بعد ... إلاّ ما ملکت یمینک)
۱۱ - مالکیت بر انسان برده، جایز و روا است. (إلاّ ما ملکت یمینک)
۱۲ - خداوند، همواره بر همه چیز مراقب و نگاهبان است. (و کان اللّه على کلّ شىء رقیبًا) «رقیب» به معناى حافظ است (مفردات راغب).
۱۳ - هشدار خداوند، به پیامبرش(ص) درباره رعایت حدود تعیین شده در ازدواج (لایحلّ لک النساء من بعد ... و کان اللّه على کلّ شىء رقیبًا) ذکر «و کان اللّه على ... رقیباً» پس از بیان حرمت ازدواج جدید براى پیامبر(ص) مى تواند هشدارى به آن حضرت باشد.
موضوعات مرتبط
- ازدواج: نگاه در ازدواج ۶
- انتخاب: ملاک انتخاب ۷
- برده: احکام برده ۱۱; مالکیت بر برده ۱۱
- جاهلیت: تعویض همسران در جاهلیت ۴; رسوم جاهلیت ۴
- خدا: مراقبت خدا ۱۲; هشدارهاى خدا ۱۳
- مالکیت: احکام مالکیت ۱۱
- محمد(ص): اختصاصات محمد(ص) ۱، ۲، ۳، ۱۰; ازدواج مجدد محمد(ص) ۲، ۹; بشربودن محمد(ص) ۵; تأثیرپذیرى محمد(ص) ۵; حلیت کنیز براى محمد(ص) ۱۰; رضایت همسران محمد(ص) ۹; رفع نگرانى از همسران محمد(ص) ۸; طلاق همسران محمد(ص) ۲، ۹; محدوده ازدواج محمد(ص) ۱، ۳، ۸، ۹، ۱۳; محمد(ص) و تعویض همسران ۴; مسؤولیت محمد(ص) ۱، ۲، ۴; هشدار به محمد(ص) ۱۳
- نامحرم: نگاه به نامحرم ۶
- نگاه: احکام نگاه ۶
منابع
- ↑ ابن سعد صاحب طبقات.