القصص ٤١
ترجمه
القصص ٤٠ | آیه ٤١ | القصص ٤٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَئِمَةً»: جمع امام، پیشوایان، مراد سردستگان کفر و ضلال و پیشاهنگان کاروان گمراهان است که در دنیا به آنان خطّ و نشان میدهند و در دنیا پیشاپیش ایشان به سوی بدبختی حرکت، و در قیامت نیز در جلو پیروانشان به جانب جهنّم راه میافتند و آنان را به دوزخ میکشانند و بدانجا وارد میگردانند (نگا: هود / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۹ - ۴۲، سوره قصص
- رواياتى در ذيل آيات راجع به داستان ورود موسى (عليه السلام ) به مدين و ملاقات باشعيب (عليه السلام گشتن و...
- توضيحى در مورد تكلم خداى تعالى با موسى (عليه السلام ) در طور سينا از وراىحجاب ((شجرة ))
- وجوه مختلف در معناى جمله : ((واضمم اليك جناحك من الرهب ...)) در خطاب خداوند بهموسى (عليه السلام )
- سبب درخواست موسى (ع ) از خداوند كه هارون را به يارى اش بفرستد
- سخن فرعونيان در تكذيب موسى (عليه السلام ) و جواب آن حضرت بدانان
- مقصود فرعون از اينكه به ((هامان )) گفت : برايم برجى بساز ((لعلى اطلع الى الهموسى ))
- مراد از اينكه فرمود: فرعونيان را پيشوايانى كه به سوى آتش مى خوانند قرار داديم...
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته مربوط به موسى (عليه السلام ) ودعوت او)
- گفتارى پيرامون داستانهاى موسى (عليه السلام )و هارون - در چندفصل
- ۲ آنچه از سرگذشت موسى كه در قرآن آمده است
- ۳ - مقام هارون نزد خدا و پايه عبوديت او
- ۴ - داستان موسى (عليه السلام ) در تورات عصر حاضر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ «41»
وآنان (فرعونيان) را پيشوايانى قرارداديم كه به آتش (دوزخ) دعوت مىكنند و (البتّه در) روز قيامت، يارى نخواهند شد.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ (41)
وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً: و نام نهاديم ايشان را در اين جهان پيشوايان گمراهان كه به اضلال و اغواى خود، يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ: مىخوانند مردمان را بسوى آتش، يعنى به عملهائى كه موجب دخول در آتش جهنم باشد مانند كفر و معصيت و عناد و طغيان.
تنبيه: اين مطلب محقق شده كه ذات اقدس الهى، حكيم على الاطلاق، و تمام افعال او بر وجه حكمت و مصلحت مىباشد، و انبياء را مقرر فرموده كه آنچه باعث ارشاد و صلاح و خير و سعادت مردمان است امر فرمايند و آنچه
جلد 10 - صفحه 143
موجب شر و فساد و شقاوت ايشان است نهى نمايند. بنابراين ممكن نيست در اين آيه شريفه «جعل» به معنى حقيقى خود باشد، زيرا مستلزم اينست كه خداى تعالى رؤساى كفر و ضلال را پيشوايان مردم قرار داده باشد براى دعوت مردم به كفر و ضلالت كه سبب دخول در آتش است، و اين معنى اغراء به جهل، و خلاف حكمت و نقض غرض، و ذات الهى از آن مقدس و منزه باشد. پس معنى آيه به يكى از وجوه مذكوره خواهد بود:
1- به معنى تسميه مانند قوله تعالى «وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً» يعنى نام نهاديم ايشان را قدوه اهل ضلال.
2- به معنى حكم يعنى حكم نموديم كه ايشان از ائمه ضلالند.
3- به معنى دعا يعنى خوانديم آنها را به السنه انبياء پيشوايان گمراهان.
4- به معنى اظهار حال يعنى ظاهر ساختيم حال ايشان را بر انبياء تا آنكه شناختند كه ايشان ائمه اهل ضلالند.
5- به جهت عناد و انكار و كفر، منع الطاف نموديم از ايشان و ايشان را در وادى خذلان فرو گذاشتيم تا اهل ضلالت تابع آنها و ايشان را ائمه و مقتداى خود گردانيدهاند.
6- در كافى از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه فرمود: بدرستى كه در كتاب خدا دو امام مذكور است: يكى آنكه هدايت مردم را به امر خدا مىكند نه به امر مردم، و مقدم مىدارد امر خدا را بر امر خود، و حكم خدا را پيش از حكم مردم؛ و آنها كسانيند كه خدا در حق آنها فرموده «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» و ديگر امامى كه مىخواند مردم را بسوى آتش و مقدم مىدارد امر مردم را بر امر خدا، و حكم مردم را بر حكم خدا، و عمل مىكند به هواى نفس ايشان خلاف آنچه در كتاب خداى عز و جل است، و آنها كسانيند كه خدا در شأن آنها فرمود «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» «1» وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ: و روز قيامت يارى كرده نخواهند شد، يعنى
«1» اصول كافى، ج 1، كتاب الحجة، ص 216، روايت 2.
جلد 10 - صفحه 144
ناصر و معاونى عذاب را از ايشان باز نخواهد داشت محققا.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يا هامانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلى إِلهِ مُوسى وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكاذِبِينَ (38) وَ اسْتَكْبَرَ هُوَ وَ جُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنا لا يُرْجَعُونَ (39) فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِينَ (40) وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ (41) وَ أَتْبَعْناهُمْ فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ (42)
ترجمه
و گفت فرعون اى گروه اشراف نميدانم براى شما خدائى غير از خود پس برافروز آتش براى من اى هامان بر گل پس بنا كن براى من قصرى باشد كه من اطلاع يابم بر خداى موسى و همانا من ميپندارم او را از دروغگويان
و گردنكشى كردند او و لشگريانش در زمين بنا حق و پنداشتند كه آنها بسوى ما باز گردانيده نميشوند
پس گرفتيم او و لشگريانش را پس انداختيم آنها را در دريا پس بنگر چگونه بود سر انجام ستمكاران
و قرار داديم آنها را پيشوايانى كه
جلد 4 صفحه 189
ميخوانند بسوى آتش و روز قيامت يارى كرده نميشوند
و از پى در آورديم آنانرا در اين دنيا لعنت و دورى از رحمت و روز قيامت آنها از زشت رويانند.
تفسير
بعد از آنكه فرعون در مقابل معجزه و آيات بيّنات الهى از معارضه با حضرت موسى عاجز شد براى اشتباه كارى بعوام و تشبيه وجود حق بوجود خلق در احتياج بمكان و زمان باعيان قوم خود گفت منكه خدائى غير از خودم كه قابل ستايش و پرستش باشد براى شما پيدا نكردم و رو بهامان وزير خود نمود و گفت تو از امروز مشغول بتهيّه خشت و پختن آجر شو و بزودى قصر بسيار بلندى بساز كه ما بالاى بام آن برويم شايد خداى موسى را به بينيم اگر چه گمان من آنستكه چنين خدائى كه او ميگويد در آسمان وجود ندارد و محتمل است آنملعون اينكلام را بر سبيل استهزاء و سخريّه گفته باشد چون هر كس مختصر شعورى داشته باشد ميداند خداوند برفتن روى بام بلند مشهود نميشود ولى قمّى ره نقل فرموده كه هامان برحسب دستور قصر بلندى ساخت كه از بلندى كسى نميتوانست روى بام آن بايستد چون باد او را پرت ميكرد و خداوند بادهايى را فرستاد كه آنرا خراب كرد لذا فرعون و هامان صندوقى تهيه نمودند و چهار كركس را گرفته و گرسنه نگهداشتند و چهار چوب در چهار كنج صندوق نصب نمودند و بر سر هر چوبى پاره گوشتى گذاردند و پاهاى كركسها را بچوبها بستند و خودشان در صندوق نشستند و كركسها بهواى رسيدن بگوشت پرواز كردند و آنها را بردند تا جائيكه از پائين جز آب مشهود نبود و از بالا آسمان بهمان دورى سابق از آنها بود تا شب شد و از زمين جز تاريكى نميديدند و در آسمان ستارهها بهمان دورى سابق مشهود بود پس بادها صندوق را بجانب زمين معطوف نمود و فرود آمدند و موجب مزيد سركشى فرعون شد چنانچه خداوند فرموده پس تكبّر و سركشى كردند فرعون و لشگريانش در زمين بناحق و گمان كردند كه آنها بازگشت بحكم الهى نميكنند در روز حشر براى آنكه از شدّت جهل و نادانى تصوّر كردند كه خدائى نيست چون اگر بود ديده ميشد و يكسره منكر مبدء و معاد شدند چنانچه فعلاهم ماديّون دنيا ميگويند ما چيزيرا كه احساس نميكنيم تصديق نمىنمائيم و چون خدا محسوس نيست پس نيست و اين عزل نمودن اشرف موجودات و اول مخلوق الهى
جلد 4 صفحه 190
است از حكم فرمائى در دستگاه خلقت كه آن عقل است و حقّ بشر آنستكه در تمام امور خود اول بآن مراجعه نمايد چون حاكم على الاطلاق در مملكت وجود از طرف خداوند او است و باو حق شناخته ميشود و از باطل ممتاز مىگردد و باو ثواب داده و عقاب كرده مىشوند بندگان و خداوند آنها را باعمال ناشايسته خودشان گرفت و در رود نيل يا درياى قلزم انداخت مانند كسيكه مشت ريگى را بردارد و پرتاب نمايد در حقارت و خفّت و سهولت و همه غرق شدند چنانچه در سور سابقه گذشت و خداوند از آنها در كتاب خود معرّفى فرمود بغوايت و ضلالت و آنكه هر كس پيروى از آنها نمايد مستحق عقوبت و آتش جهنم است پس قرار داد آنها را مقتداى اهل ضلال و گمراهى باعلام از حالشان يا بآنكه قوّه نافرمانى بآنها داد و براى اعراضشان از ذكر بحال خودشان واگذار فرمود تا گمراه شدند و گمراه كردند مردم را باقوال و اعمالشان و خواندند آنها را بسوى آتش جهنم قولا و عملا و روز قيامت كسى نميتواند عذاب الهى را از آنها دفع نمايد يا تخفيفى در عذاب آنها دهد بنصرت يا شفاعت و غيرها در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ائمه در كتاب خدا دو نوعند يكى آنانكه خدا فرموده و قرار داديم ايشانرا امامان كه هدايت مينمايند بامر ما نه بامر مردم و مقدّم ميدارند امر و حكم خدا را بر امر و حكم مردم، ديگر آنانكه فرموده و قرار داديم آنها را امامان كه ميخوانند بسوى آتش و مقدم ميدارند امر و حكم خودشان را بر امر و حكم خدا و عمل ميكنند بهواى نفس خودشان بر خلاف فرموده او تعالى شأنه و خداوند بدرقه نموده است آنها را در دنيا بلعنت خود و بلعنت اهل ايمان آنها را بامر خدا و دورى از رحمت و حرمان از نعمت و روز قيامت از زشت رويان و تقبيح شدگانند و لا يرجعون بفتح ياء و كسر جيم نيز قرائت شده است و تكرار قصه حضرت موسى و فرعون در قرآن زيادتر از ساير انبياء شايد بملاحظه زيادى پيروان آنحضرت در عربستان و محبوبيّت او در آن اقوام و كثرت موجبات عبرت در آن حكايت باشد و اللّه اعلم.
جلد 4 صفحه 191
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ جَعَلناهُم أَئِمَّةً يَدعُونَ إِلَي النّارِ وَ يَومَ القِيامَةِ لا يُنصَرُونَ (41)
و قرار داديم اينکه ها را پيشواياني که اتباع خود را دعوت ميكنند بسوي آتش و روز قيامت ياري كرده نميشوند.
وَ جَعَلناهُم أَئِمَّةً معناي جعل اينکه نيست که خداوند نصب فرموده باشد آنها را براي پيشوايي در كفر و ضلالت و ظلم و فسق و فجور چنانچه نصب فرموده انبياء و ائمه هدي را براي دين که ميفرمايد وَ جَعَلناهُم أَئِمَّةً يَهدُونَ بِأَمرِنا وَ أَوحَينا إِلَيهِم فِعلَ الخَيراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ (انبياء آيه 73) و ميفرمايد وَ نَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثِينَ (همين سوره آيه 5) و ميفرمايد وَ جَعَلنا مِنهُم أَئِمَّةً يَهدُونَ بِأَمرِنا لَمّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ (سجده آيه 24) بلكه مراد اينست که آنها را بخود واگذار كرديم که هر قدر در كفر و ظلم و طغيان فرو روند و خود و اتباع خود را در عذاب جهنم وارد كنند و فرداي قيامت خطاب برسد أَدخِلُوا آلَ فِرعَونَ أَشَدَّ العَذابِ (مؤمن آيه 46).
يَدعُونَ إِلَي النّارِ دعوت ميكنند بكفر و شرك و ضلالت و فسق و فجور و ظلم و اينکه جمله شامل جميع دعات باطله ميشود از رؤساء كفر و شرك مثل نمرود و شداد و فرعون و هامان و ساير رؤساء كفر و مثل خلفاء جور مشايخ ثلاثه و بني اميه و بني العباس و رؤساء جور و مثل
جلد 14 - صفحه 241
دعات باطله در هر عصر و زماني که امروز در اطراف زمين بسيار هستند و هر كدام اتباعي دارند.
يَومَ القِيامَةِ لا يُنصَرُونَ نه بعض آنها بعض ديگر را ياري ميكنند و نه كسي است که آنها را ياري كند تماما در اشد عذاب هستند فَإِنَّهُم يَومَئِذٍ فِي العَذابِ مُشتَرِكُونَ.
(صافات آيه 33) وَ لَن يَنفَعَكُمُ اليَومَ إِذ ظَلَمتُم أَنَّكُم فِي العَذابِ مُشتَرِكُونَ (زخرف آيه 39).
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 41)- بعد میافزاید: «و آنان [فرعونیان] را پیشوایانی قرار دادیم که به آتش (دوزخ) دعوت میکنند و روز رستاخیز یاری نخواهند شد» (وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ لا یُنْصَرُونَ).
همان گونه که در این جهان ائمه ضلال بودند، در آنجا نیز پیشوایان دوزخند.
نکات آیه
روایات و احادیث
۱ - طلوع و غروب حکومت ها، نمودهاى اراده خداوند (و جعلنهم أ[۱]مة) در این آیه به قدرت رسیدن فرعون و در آیه پیش غرق شدن وى و سپاهیانش به خدا نسبت داده شده است. این بیانگر این حقیقت است که ظهور و افول تمدن ها و پیدایش و نابودى حکومت ها - چه خوب و چه بد - همگى تحت اراده خدا و به اذن او بوده و تاریخ دراز بشر عرصه گاه جریان پرفراز و نشیب اراده الهى است.
۲ - پیشوایان و رهبران جوامع در بینش الهى دو دسته اند: دعوت کنندگان به آتش دوزخ و فراخوانان به نعمت هاى بهشت. (و جعلنهم أ(۲)مة یدعون إلى النار)
۳ - نقش حکومت ها و نظام اجتماعى در ساختار فرهنگى و عقیدتى جامعه (و جعلنهم أ(۳)مة یدعون إلى النار) برداشت یاد شده از آن جا است که فرعون با ادعاى خدایى خویش و مبارزه با پیام موسى(ع)، بر فرهنگ و عقیده مردم چنان تأثیر گذاشته بود که آنان را دوزخى و بدبخت ساخت.
۴ - فرعون و دارودسته وى، از نوع پیشوایان دعوت کننده به دوزخ (و جعلنهم أ(۴)مة یدعون إلى النار)
۵ - هلاکت دنیوى و آتش دوزخ، پى آمد حکومت هاى مستکبر، ستمگر و فاسد (چونان فرعونیان) (إنّهم کانوا قومًا فسقین ... إنّه لایفلح الظلمون ... و استکبر هو ... و جعلنهم أ(۵)مة یدعون إلى النار)
۶ - آتش دوزخ و نعمت هاى بهشت، تجسم عینى اعمال آدمیان است. (و جعلنهم أ(۶)مة یدعون إلى النار) آنچه مسلّم است این که پیشوایان کفر، مردم را به اعمال بد و ناشایست - که اسباب ورود انسان به آتش است - فرا مى خوانند; نه به خود آتش. بنابراین تعبیر «یدعون إلى النار» به جاى «یدعون إلى الضلال» مى تواند اشاره به این باشد که اعمال بد در واقع خود آتش دوزخ است که در آخرت صورت حقیقت آن آشکار خواهد شد.
۷ - پیشوایان کفر، محروم از هرگونه نصرت و امداد الهى در روز رستاخیز (و یوم القیمة لاینصرون)
۸ - بى بهره بودن فرعون و سپاهیانش، از نصرت الهى در روز قیامت (و یوم القیمة لاینصرون)
۹ - «عن أبى عبداللّه(ع) قال: ... قال اللّه تبارک و تعالى... «و جعلناهم أئمة یدعون إلى النار» یقدمون أمرهم قبل أمر اللّه و حکمهم قبل حکم اللّه و یأخذون بأهوائهم خلاف ما فى کتاب اللّه عزّوجلّ;(۷) از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: ... خداى تبارک و تعالى فرموده است: ... «و جعلناهم أئمة یدعون إلى النار» آنان فرمان خود را بر فرمان خدا مقدم مى دارند و حکم خود را نیز بر حکم خدا مقدم مى دارند و براساس هواهاى نفسانى، برخلاف آنچه در کتاب خدا است عمل مى کنند».
موضوعات مرتبط
- اشراف فرعون: رهبرى اشراف فرعون ۴
- امدادهاى خدا: محرومان از امدادهاى خدا ۷
- بهشت: دعوت کنندگان به بهشت ۲; نعمتهاى بهشت ۶
- جهنم: آتش جهنم ۶; دعوت به جهنم ۴، ۹; دعوت کنندگان به جهنم ۲; موجبات جهنم ۵
- حکومت: منشأ پیدایش حکومت ها ۱; نقش حکومت ها ۳
- خدا: نشانه هاى اراده خدا ۱
- رهبران: اقسام رهبران ۲; رهبران ظالم ۲; رهبران هدایتگر ۲; محرومیت اخروى رهبران کفر ۷
- ظالمان: آثار حکومت ظالمان ۵
- عمل: تجسم عمل ۶
- فاسدان: آثار حکومت فاسدان ۵
- فرعون: رهبرى فرعون ۴; محرومیت اخروى فرعون ۸
- فرعونیان: آثار حکومت فرعونیان ۵; محرومیت اخروى فرعونیان ۸
- فرهنگ: عوامل مؤثر در ساختار فرهنگ ۳
- مستکبران: آثار حکومت مستکبران ۵
- نصرتهاى خدا: محرومان از نصرتهاى خدا ۷، ۸
- هلاکت: عوامل هلاکت دنیوى ۵
منابع
- ↑ کافى، ج ۱، ص ۲۱۶، ح ۲; نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۳۰- ، ح ۷۵.