المؤمنون ١٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۵۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

سپس نطفه را بصورت علقه [= خون بسته‌]، و علقه را بصورت مضغه [= چیزی شبیه گوشت جویده شده‌]، و مضغه را بصورت استخوانهایی درآوردیم؛ و بر استخوانها گوشت پوشاندیم؛ سپس آن را آفرینش تازه‌ای دادیم؛ پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است!

|آن‌گاه نطفه را لخته خونى كرديم، و لخته خون را به پاره گوشتى مبدل نموديم پس آن را استخوان‌ها كرديم، آن‌گاه به استخوان‌ها گوشتى پوشانديم، سپس آن را آفرينشى ديگر داديم [و در آن روح دميديم‌]. پس پرخير و پاينده است خدايى كه بهترين آفرينندگان است
آنگاه نطفه را به صورت علقه درآورديم. پس آن علقه را [به صورت‌] مضغه گردانيديم، و آنگاه مضغه را استخوانهايى ساختيم، بعد استخوانها را با گوشتى پوشانيديم، آنگاه [جنين را در] آفرينشى ديگر پديد آورديم. آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است.
آن‌گاه نطفه را علقه و علقه را گوشت پاره و باز آن گوشت را استخوان ساختیم و سپس بر استخوانها گوشت پوشانیدیم (و پیکری کامل کردیم) پس از آن (به دمیدن روح پاک مجرد) خلقتی دیگرش انشا نمودیم؛ آفرین بر (قدرت کامل) خدای که بهترین آفرینندگان است.
آن گاه آن نطفه را علقه گرداندیم، پس آن علقه را به صورت پاره گوشتی درآوردیم، پس آن پاره گوشت را استخوان هایی ساختیم و بر استخوان ها گوشت پوشاندیم، سپس او را با آفرینشی دیگر پدید آوردیم؛ پس همیشه سودمند و بابرکت است خدا که نیکوترین آفرینندگان است.
آنگاه از آن نطفه، لخته خونى آفريديم و از آن لخته خون، پاره‌گوشتى و از آن پاره‌گوشت، استخوانها آفريديم و استخوانها را به گوشت پوشانيديم؛ بار ديگر او را آفرينشى ديگر داديم. در خور تعظيم است خداوند، آن بهترين آفرينندگان.
آنگاه نطفه را به صورت خون بسته و سپس خون بسته را به صورت گوشت پاره درآوردیم، و سپس گوشت پاره را استخواندار کردیم و آنگاه بر استخوانها پرده‌ای گوشت پوشاندیم، آنگاه آن را به صورت آفرینشی دیگر پدید آوردیم، بزرگا خداوندا که بهترین آفرینندگان است‌
آنگاه نطفه را خون بسته‌اى ساختيم و آن خون بسته را پاره گوشتى كرديم و آن پاره گوشت را استخوانها گردانيديم، و بر آن استخوانها گوشت پوشانديم سپس او را به آفرينشى ديگر باز آفريديم. پس بزرگ و بزرگوار است خداى يكتا كه نيكوترين آفرينندگان است.
سپس نطفه را به صورت لخته خونی، و این لخته خون را به شکل قطعه گوشت جویده‌ای، و این تکّه گوشت جویده را بسان استخوانهای ضعیفی درمی‌آوریم، و بعد بر استخوانها گوشت می‌پوشانیم، و از آن پس او را آفرینش تازه‌ای بخشیده و (با دمیدن جان به کالبدش) پدیده‌ی دیگری خواهیم کرد. والا مقام و مبارک یزدان است که بهترینِ اندازه‌گیرندگان و سازندگان است.
سپس نطفه را (به صورت) علقه‌ای [:آویزکی] در آوردیم. پس علقه را (به صورت) گوشتکی لهیده آفریدیم و آن‌گاه (هم) آن گوشتک لهیده را استخوان‌هایی آفریدیم. پس (از آن)، استخوان‌ها را با گوشتی پوشاندیم (و) سپس جنین را آفریده‌ای دگر [:روح] ایجاد نمودیم. پس خدا بسی مبارک (و) بهترین آفرینندگان است.
پس آفریدیم نطفه (چکه) را خونی بسته پس آفریدیم خون را گوشتی جویده پس آفریدیم گوشت را استخوانهائی پس پوشانیدیم استخوانها را گوشتی سپس پدید آوردیمش آفرینشی دیگر پس خجسته باد خدا بهترین آفرینندگان‌


المؤمنون ١٣ آیه ١٤ المؤمنون ١٥
سوره : سوره المؤمنون
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«عَلَقَةً، مُضْغَةً»: (نگا: حجّ / . «أَنشَأْنَاهُ»: او را آفریدیم. وی را پدیدار کردیم. «تَبَارَکَ»: والا مقام است و دارای خیر زیاد است. «الْخَالِقِینَ»: اندازه‌گیرندگان. سازندگان. خالق از ماده خلق، و خلق به معنی اندازه‌گیری است (نگا: المصحف المیسّر، تفسیر نمونه، المراغی). هنگامی که یک قطعه چرم را برای بریدن، اندازه‌گیری می‌کنند، عرب واژه (خلق) برای آن به کار می‌برد. درآفرینش، مسأله تقدیر، یعنی اندازه‌گیری، بیش از هر چیزی اهمّیّت دارد (نگا: مائده / . (خلق) به معنی (صنع) نیز آمده است (نگا: زادالمسیر، روح‌المعانی). ساختن خدا شاملِ از عدم آفریدن و تغییر ظاهری اشیاء می‌گردد، ولی کار سازندگی انسان منحصر به تغییر صورت اشیاء است و بس.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ «14»

سپس از نطفه، لخته خونى آفريديم، آن گاه لخته خون را پاره‌گوشتى ساختيم وپاره گوشت را به صورت استخوان‌هايى در آورديم، و استخوان‌ها را با گوشت پوشانديم، سپس آن را آفرينش تازه‌اى داديم، پس شايسته‌ى تكريم و تعظيم است خداوندى كه بهترين آفرينندگان است.


«1». آل عمران، 75.

جلد 6 - صفحه 87

نکته ها

كلمه‌ى‌ «سُلالَةٍ» به معناى عصاره و كلمه‌ «عَلَقَةً» به معناى خون غليظ وبسته شده و كلمه‌ «مُضْغَةً» به معناى پاره گوشت بدون استخوان است.

امام باقر عليه السلام فرمودند: مراد از «خَلْقاً آخَرَ» دميده شدن روح در بدن است. «1»

مراد از «أَحْسَنُ الْخالِقِينَ» به فرموده امام رضا عليه السلام آن است كه قدرت آفريدن را خدا به ديگران نيز داده، مثلًا حضرت عيسى از طرف خداوند مى‌آفريند. «2» «أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ» «3»

دلائل بهترين خالق بودن خداوند بسيار است از جمله:

الف: خالقيّت او دائمى است.

ب: محدوديّت به اشياى خاصّى ندارد.

ج: تنوّع در آن نامحدود است.

د: از ساده‌ترين چيز مهم‌ترين را مى‌سازد.

ه: مواد اوّليه‌اش از خودش مى‌باشد.

و: در ساختن تقليد نمى‌كند.

ز: پشيمانى و ترديد در او راه ندارد.

ح: بر اساس رحمت مى‌آفريند، و تمام ساخته‌هايش هدفدار است.

ط: ساخته او با نظام هستى هماهنگ است.

پیام ها

1- ياد گذشته‌ها و ضعف‌هاى انسان و توجّه به قدرت و لطف خداوند، زمينه‌اى است براى تقويت ايمان و عبادت بيشتر. «لَقَدْ خَلَقْنَا»

2- آفرينش انسان در چند مرحله انجام گرفته است. طِينٍ‌- نُطْفَةً- عَلَقَةً ...

3- با اين كه مادر انواع حركت‌ها را دارد، ولى رحم او براى فرزند، جايگاهى‌


«1». تفسير نورالثقلين.

«2». بحار، ج 4، ص 147.

«3». آل‌عمران، 49.

جلد 6 - صفحه 88

مطمئن است. «قَرارٍ مَكِينٍ»

4- تمام مراحل آفرينش، زير نظر خداوند است. «خَلَقْنَا- فَكَسَوْنَا- أَنْشَأْناهُ»

5- ارزش انسان به روح اوست. «خَلْقاً آخَرَ»

6- خودشناسى، مقدّمه‌ى خداشناسى است. «نُطْفَةً، عَلَقَةً، مُضْغَةً- فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ «14»

بعد مرتبه سوم را بيان فرمايد:

ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً: پس آفريديم نطفه را خون بسته، يعنى تحويل داديم نطفه را از صفات منى به صفات علقه، و شكى نيست ميان قطعه خون بسته و آب منى مباينت شديده مى‌باشد.

جلد 9 - صفحه 116

مرتبه چهارم: فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً: پس ايجاد نموديم آن خون بسته را قطعه گوشتى. تحويل صفاتى را به صفاتى، ايجاد و خلق ناميده، براى آنكه خداوند سبحان به قدرت كامله و حكمت شامله، فانى نمايد بعض اعراض آن را و ايجاد فرمايد بعض اعراض ديگر را.

مرتبه پنجم: فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً: پس ايجاد نموديم آن قطعه گوشت را بتدريج استخوانها، يعنى به قدرت كامله آن قطعه گوشت را گردانيديم استخوانها را گوشت مانند برهنه اى كه جامه در او پوشانند و هر مرتبه مدت بيست روز انجام پذيرد از اول مرتبه كه نطفه در رحم قرار گيرد تا به مرتبه ششم رسد كه استخوانها گوشت پوشانيده شود، چهار ماه تمام گردد روح به امر الهى در آن دميده شود.

مرتبه هفتم: ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ: پس آفريديم او را خلقى ديگر كه مباين است با خلق اول بينونت كلى، زيرا اولين مرتبه آب گنديده نجس و بتدريج خداوند حكيم رسانيد او را در مرتبه آخر به حيوان ناطق و بينا و گويا و شنوا، و درآورد او را به هيكلى نيكو و هيئتى زيبا، و پوشانيد بر او لباس رعنا.

فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ‌: پس برتر و بالاتر است خداى بهترين آفرينندگان، و دائم ثابت است خير او. يا سزاوار تعظيم است، زيرا لايزال و قديم است.

نكته: ممكن است آيه شريفه «أفعل» وصفى باشد، يعنى خالق نيكو خدا باشد فقط. يا بر فرض وجود خالقى، خدا احسن الخالقين است.

تنبيه: اصل «خلق» در لغت به معنى تقدير و اندازه گرفتن باشد، لذا اندازه گيرنده و قالب ريزنده را خالق گويند. پس معنى آيه شريفه آنكه: متعالى است خدائى كه نيكوترين تمام خالقان و اندازه گيرندگان است، و تقديركننده حقيقى مختص است به ذات الهى فقط، زيرا بندگان چون احاطه علميه به حقايق اشياء ندارند، تقدير و اندازه آنها از تمام جهات كامل نباشد، هر چند ماهر و دانا باشند به خلاف ذات حكيم على الاطلاق كه تمامى موجودات را از ذره‌اى تا دره‌اى بر وفق حكمت و مصلحت تقدير و خلق فرموده و عقول از ادراك آن‌

جلد 9 - صفحه 117

عاجز و متحير است. نمونه آن خلق انسانى است بدين اطوار مختلفه و عجايبات كثيره. بنابراين خالق حقيقى، ذات يگانه خدا باشد، و استعمال خالق در بندگان به تقييد خواهد بود مثل خالق الاديم.

عرب گويد: «خلقت الاديم نعلا» مانند كلمه «رب» كه اطلاق حقيقى آن منحصر است به خداى تعالى، در بندگان استعمالش به تقييد باشد مثل «رب الدار».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ «12» ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ «13» ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ «14» ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُونَ «15» ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ تُبْعَثُونَ «16»

ترجمه‌

و بتحقيق آفريديم انسانرا از خلاصه‌ئى از گل‌

پس گردانيديم او را نطفه‌ئى در جايگاهى استوار

پس گردانديم آن نطفه را خونى بسته پس گردانديم آن بسته خون را پاره گوشتى پس گردانديم آن پاره گوشت را استخوانها پس پوشانيديم آن استخوانها را گوشتى پس آفريديم آنرا آفريدن ديگر پس برتر آمد خدا كه بهترين آفرينندگانست‌

پس همانا شما بعد از اين هر آينه مردگانيد

پس همانا شما روز قيامت برانگيخته ميشويد.

تفسير

- خداوند سبحان پس از بشارت اهل ايمان بنعيم جاودان در آيات سابقه بيان قدرت كامله خود را در خلقت ايشان فرموده باين تقريب كه بحقيقت و راستى خلق نموديم ما آدمى را از خلاصه و صفوه كشيده شده از گل چنانچه قمّى ره نقل نموده كه فرمود سلاله صفوه از خوردنى و آشاميدنى است كه نطفه ميشود و نطفه اصل آن سلاله است و سلاله صفوه خوردنى و آشاميدنى است و خوردنى از اصل گل است و اين معناى قول خداوند تعالى است كه فرموده من سلالة من طين و بعضى گفته‌اند مراد از انسان آدم ابو البشر است و ضمير در ثمّ جعلناه راجع بنسل او است و او مخلوق از سلاله طين بوده و بعضى گفته‌اند مراد از طين او است كه از گل خلق شده و منى سلاله و كشيده شده از او است كه مبدء خلق آدميزاد است و معلوم است كه منقول قمّى ره و قول امام امام اقوال است كه بدون تقدير و تكلّف است و پس از بيان مبدء خلقت بنى آدم براى بيان احوال طاريه بر آن بر سبيل اختصار فرموده پس گردانديم او را بعد از تحوّلات زيادى نطفه‌ئى و جاى داديم آنرا در جايگاه محكم پا بر جائى تا متمكّن و جاى گير باشد در آن كه رحم است و مهيّا شده براى قبول و پرورش نطفه و قمى ره نقل نموده كه فرمود يعنى در انثيين پس‌


جلد 3 صفحه 632

در رحم و پس از آن آفريديم و پديد آورديم نطفه را بصورت علقه پس گردانديم علقه را مضغه و آنرا استخوانها و پوشانيديم استخوانها را بگوشت و بيان الفاظ و مدت اين تحوّلات در اوائل سوره حج ذكر شد و ضمير در جعلناه يا راجع است بانسان باعتبار آنكه مقصود بيان پيدايش او است يا راجع بسلاله باعتبار آنكه مسلول يا ماء است كه گفته‌اند و بنظر حقير محتمل است راجع بطين باشد كه اقرب است و اينكه از تحوّل آن بنطفه تعبير بجعلنا فرموده و از ساير تحوّلات بخلقنا براى آنستكه آن يك تحوّل محسوس مشاهدى نيست كه مناسب با پديد آوردن باشد بخلاف ساير تحوّلات كه پديدار و مناسب با خلقنا است كه بمعناى پديد آوردن است و باعتبار متضمّن بودن آن معناى گرداندن را متعدى بد و مفعول شده و چون عظم اسم جنس است و واحد و كثير در آن يكسان بجاى عظام در هر دو جا عظم نيز قرائت شده پس خداوند كه كبريائى سزاوار او است بخود باليد و فرمود پس ايجاد و خلق فرموديم آنرا يك نوع خلق ديگرى كه بكلّى مباين بود با خلق اوّل لذا قمّى ره فرموده از قول امام عليه السّلام كه آن نفخ روح است در او پس بهتر و برتر و بالاتر آمد و مستحق تعظيم و ثنا شد آنخداوندى كه بهترين آفرينندگان است آفرين بر آن صانع قديرى كه از هر يك از اجزاء عالم كبير نمونه‌ئى در جسمى صغير قرار داد و آنرا مظهر اسماء و صفات خود فرمود كه اشرف موجودات و خلاصه كائنات و انبياء عظام و اوصياء كرام از آن نوع بوجود آمدند و عالم را زينت دادند و در توحيد از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه باين آيه و غير آن استدلال فرمود بر جواز اطلاق خالق بر غير خدا و تمام افراد اين موجود عجيب و صنع غريب براى حكم و مصالحى مسلّما خواهند مرد و روز قيامت براى وصول بپاداش اعمالشان دو مرتبه زنده و برانگيخته خواهند شد و منافات ندارد با آنكه در قبر يا در رجعت يا باعجاز انبياء و اوليا و خواست خدا در اين عالم هم زنده شوند چون اثبات شى‌ء نفى ما عدا نميكند.


جلد 3 صفحه 633

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ثُم‌َّ خَلَقنَا النُّطفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقنَا العَلَقَةَ مُضغَةً فَخَلَقنَا المُضغَةَ عِظاماً فَكَسَونَا العِظام‌َ لَحماً ثُم‌َّ أَنشَأناه‌ُ خَلقاً آخَرَ فَتَبارَك‌َ اللّه‌ُ أَحسَن‌ُ الخالِقِين‌َ «14»

سپس‌ خلق‌ فرموديم‌ نطفه‌ ‌را‌ علقه‌ خون‌ بسته‌، ‌پس‌ خلق‌ كرديم‌ علقه‌ ‌را‌ مضغه‌ مثل‌ غذاي‌ جويده‌ ‌که‌ مراتبي‌ ‌از‌ هزم‌ ‌را‌ طي‌ كرده‌ ‌باشد‌، ‌پس‌ خلق‌ نموديم‌ مضغه‌ ‌را‌ عظام‌ استخوان‌ ‌که‌ ‌به‌ منزله‌ ستون‌ بدن‌ ‌باشد‌، ‌پس‌ پوشانيديم‌ عظام‌ ‌را‌ لحم‌ گوشت‌ ‌که‌ ‌بر‌ اطراف‌ عظام‌ روئيده‌ شود و بدن‌ تام‌ و تمام‌ شود ‌از‌ اجزاء خارجيه‌ ظاهريه‌

جلد 13 - صفحه 368

و داخليه‌ و باطنيه‌ ‌که‌ ‌از‌ سر ‌تا‌ پا تمام‌ شود مثل‌ جسم‌ بي‌روح‌، ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ انشاء فرموديم‌ انسان‌ ‌را‌ خلق‌ ديگري‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ مواد جسماني‌ خارج‌ ‌است‌ و ‌از‌ عالم‌ روحاني‌ باو روح‌ افاضه‌ نموديم‌! ‌پس‌ بسيار ‌است‌ بركات‌ الهيه‌ ‌که‌ انسان‌ ‌را‌ بهترين‌ مخلوقات‌ قرار داد و خداوند بهترين‌ خلق‌ كننده‌گان‌ ‌است‌.

(ثُم‌َّ خَلَقنَا النُّطفَةَ عَلَقَةً) مراحلي‌ ‌را‌ طي‌ كرد ‌تا‌ نطفه‌ مبدل‌ بخون‌ بسته‌ شد ماده‌ همان‌ ماده‌ ‌است‌ صورت‌ تغيير كرد ‌که‌ جسم‌ ‌را‌ گفتند مركب‌ ‌از‌ ماده‌ و صورت‌ ‌است‌، و صورت‌ سه‌ قسم‌ داريم‌، صورت‌ جنسيه‌ ‌که‌ تمام‌ اجسام‌ دارند جمادي‌ و نباتي‌ و حيواني‌، و صورت‌ نوعيه‌ ‌که‌ ‌در‌ انواع‌ جمادات‌ و نباتات‌ و حيوانات‌ موجود ‌است‌، ‌در‌ جمادات‌ مثل‌ جواهرات‌ و فلزّات‌ و احجار و غيرها، و ‌در‌ نباتات‌ مثل‌ انواع‌ حبوبات‌ و اثمار و اشجار و خضرويات‌، و ‌در‌ حيوانات‌ مثل‌ انواع‌ حيوانات‌ ‌از‌ طيور و وحوش‌ و سباع‌ و بهائم‌ و حشرات‌ ‌که‌ يك‌ نوع‌ ‌آن‌ انسان‌ ‌است‌ و ديگر صورت‌ شخصيه‌ ‌که‌ مختص‌ ‌بر‌ فرد ‌از‌ ‌هر‌ نوع‌ ‌است‌ و افراد ‌را‌ ‌از‌ يكديگر متمايز ميكند (فَخَلَقنَا العَلَقَةَ مُضغَةً) صورت‌ نوعيه‌ خون‌ مبدل‌ شد ‌به‌ صورت‌ مضغه‌ (فَخَلَقنَا المُضغَةَ عِظاماً) صورت‌ مضغه‌ مبدل‌ ‌به‌ صورت‌ عظم‌ شد لكن‌ صورت‌ عظمي‌ ديگر تغيير نكرد، بلكه‌ رشد پيدا مي‌كند، عطف‌ ‌آن‌ ‌را‌ تغيير داد و فرمود:

(فَكَسَونَا العِظام‌َ لَحماً) ‌تا‌ اينجا راجع‌ بسلاله طين‌ ‌بود‌ ‌به‌ حفظ ماده‌ و تبديل‌ صور جنسيه‌ و نوعيه‌ و شخصيه‌ لكن‌ قدرت‌ كامله‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ مي‌فرمايد:

(ثُم‌َّ أَنشَأناه‌ُ خَلقاً آخَرَ) ‌که‌ ‌از‌ عالم‌ مجردات‌ ‌آن‌ روح‌ انساني‌ ‌که‌ نه‌ ماده‌ دارد و نه‌ صورت‌ و نه‌ مكان‌ دارد و نه‌ مناسبت‌ ‌با‌ عوالم‌ جسماني‌ خداوند چنان‌ علاقه ‌بين‌ ‌آن‌ و ‌بين‌ جسم‌ قرار داد ‌که‌ علاقه تدبيري‌ ‌است‌ ‌که‌ عقلاء ‌در‌ حيرت‌ هستند لذا مي‌فرمايد:

جلد 13 - صفحه 369

(فَتَبارَك‌َ اللّه‌ُ أَحسَن‌ُ الخالِقِين‌َ). (اشكال‌) خالقي‌ ‌غير‌ ‌از‌ خداوند نداريم‌ ‌که‌ ‌او‌ احسن‌ الخالقين‌ ‌باشد‌.

(جواب‌) گذشت‌ اولا معني‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند خلق‌ مي‌فرمايد ‌به‌ بهترين‌ خلق‌ ‌که‌ موافق‌ ‌با‌ حكمت‌ و صلاح‌ و ‌به‌ جا و نيكو ‌است‌ ‌که‌ ‌بر‌ فرض‌ ‌اگر‌ امر خلقت‌ بغير ‌او‌ واگذار ‌شده‌ ‌بود‌ باين‌ خوبي‌ نبود. بلكه‌ فاسد ‌بود‌ نظير آيه شريفه‌ (لَو كان‌َ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللّه‌ُ لَفَسَدَتا) انبياء آيه 22. و ثانيا‌-‌ ‌در‌ باب‌ خلقت‌ اشياء بسا مربوط بيك‌ مقدماتي‌ و معداتي‌ و اسبابي‌ ‌است‌ مثل‌ ‌اينکه‌ ‌که‌ ‌به‌ توسط باران‌ و و كشت‌ زارعين‌ و آبياري‌ و مغارست‌ ‌آنها‌ و تابش‌ خورشيد و هواي‌ مساعد و نحو اينها حاصل‌ بدست‌ مي‌آيد ‌ يا ‌ قبض‌ ارواح‌ و ‌ يا ‌ افاضه علم‌ ‌ يا ‌ نزول‌ وحي‌ ‌به‌ توسط ملائكه‌ ‌است‌ و هكذا، و اما ارتباط بروح‌ ملكوتي‌ ‌ يا ‌ جسم‌ ناسوتي‌ فقط باراده‌ ‌او‌ ‌است‌ بدون‌ مقدمات‌ و اسباب‌ و معدات‌ و ‌اينکه‌ روح‌ ‌غير‌ روح‌ حيواني‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌به‌ توسط بخار افاضه‌ ميشود.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 14)- بعد به مراحل شگفت آور و بهت آور سیر نطفه در رحم مادر و چهره‌های گوناگون خلقت که یکی بعد از دیگری در آن قرارگاه امن و دور از دست بشر ظاهر می‌شود اشاره کرده، می‌فرماید: «سپس نطفه را به صورت علقه [خون بسته]، و علقه را به صورت مضغه [چیزی شبیه گوشت جویده شده] و مضغه را به صورت استخوانهایی در آوردیم، و بر استخوانها گوشت پوشاندیم» (ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً).

جمله «فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً» یک معجزه علمی است که پرده از روی این مسأله که در آن روز برای هیچ کس روشن نبود بر می‌دارد، زیرا قرآن نمی‌گوید: ما مضغه را تبدیل به استخوان و گوشت کردیم، بلکه می‌گوید: ما مضغه را تبدیل به استخوان کردیم و بر استخوانها لباس گوشت پوشاندیم، اشاره به این که مضغه نخست تبدیل به استخوان می‌شود و بعد از آن گوشت روی آن را می‌پوشاند.

و در پایان آیه به آخرین مرحله که در واقع مهمترین مرحله آفرینش بشر است با یک تعبیر سر بسته و پر معنی اشاره کرده، می‌فرماید: «سپس ما آن را آفرینش

ج3، ص244

تازه‌ای دادیم» (ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ).

این همان مرحله‌ای است که جنین وارد حیات انسانی می‌شود، که در روایات اسلامی از آن تعبیر به مرحله «نفخ روح» (دمیدن روح در کالبد) شده، و اینجاست که انسان را از همه جهان ممتاز می‌سازد، و به او شایستگی خلافت خدا در زمین را می‌دهد.

«پس بزرگ و پر برکت است خدایی که بهترین آفرینندگان است» (فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ).

آفرین بر این قدرت نمایی بی‌نظیر که در ظلمتکده رحم این چنین تصویر بدیعی با این همه عجائب و شگفتیها، بر قطره آبی نقش می‌زند.

آفرین بر آن علم و حکمتی که این همه استعداد و لیاقت و شایستگی را در چنین موجود ناچیزی ایجاد می‌کند آفرین بر او و بر خلقت بی‌نظیرش.

نکات آیه

۱ - نطفه، پس از استقرار در رحم، تبدیل به علقه (خون بسته) مى شود. (ثمّ جعلنه نطفة فى قرار مکین . ثمّ خلقنا النطفة علقة) «خلق» (مصدر خلقنا) در اینجا به معناى تصییر (از حالى به حالى دیگر در آوردن) است. و بدین جهت متعدى به دو مفعول، به کار رفته است. «علقة» نیز به خون غلیظ و بسته گفته مى شود.

۲ - پس از آن که نطفه در رحم به صورت علقه (خون بسته) در آمد، علقه به تدریج از حالت خون بودن خارج مى شود و به صورت مضغه (پاره گوشتى بدون استخوان) در مى آید. (فخلقنا العلقة مضغة) «مضغة» به پاره گوشت بدون استخوان گفته مى شود.

۳ - علقه، در رحم به صورت مضغه در مى آمد، سپس مضغه تدریجاً به صورت استخوان بندى بدن جنین، تغییر شکل مى دهد. (فخلقنا المضغة عظمًا) «عظم» مفرد «عظام» و به معناى استخوان است.

۴ - پس از شکل گیرى و استخوان بندى بدن جنین، استخوان ها با رویش گوشت پوشیده مى شوند. (فکسونا العظم لحمًا) «کَسْو» (مصدر «کسونا») به معناى پوشانیدن است.

۵ - پیدایش حقیقتى روحانى و غیر مادى، پس از مرحله شکل گیرى کامل جنین (فکسونا العظم لحمًا ثمّ أنشأنه خلقًا ءاخر) «إنشاء» (مصدر «أنشأنا») به معناى پدید آوردن است; ولى چون در این جا به دو مفعول متعدى شده است، به معناى تصییر (از صورتى به صورتى دیگر در آوردن) مى باشد. ضمیر «ه» در «أنشأناه» به مضمون «فکسونا العظام لحماً» (مرحله شکل گیرى کامل جنین) باز مى گردد.

۶ - رشد جنین و مراحل تکوین انسان در رحم، جلوه اى از قدرت و توانایى عظیم خداوند (ثمّ خلقنا النطفة علقة ... ثمّ أنشأنه خلقًا ءاخر)

۷ - انسان، مظهر صنع بدیع الهى است. (ثمّ أنشأنه خلقًا ءاخر فتبارک اللّه أحسن الخلقین)

۸ - تمجید و ستایش خداوند از خویش، به خاطر آفرینش انسان (ثمّ أنشأنه خلقًا ءاخر فتبارک اللّه أحسن الخلقین)

۹ - آفرینش انسان، آفرینشى بس مهم و ستایش برانگیز (ثمّ أنشأنه خلقًا ءاخر فتبارک اللّه أحسن الخلقین)

۱۰ - نوع خلقت انسان، برترین و بهترین شکل آفرینش براى او (ثمّ أنشأنه خلقًا ءاخر فتبارک اللّه أحسن الخلقین)

۱۱ - ابداعات و صناعت هاى غیر الهى، همراه با ضعف ها و کاستى ها و غیر قابل مقایسه با صنع برتر خداوند (فتبارک اللّه أحسن الخلقین)

۱۲ - خدا، أحسن الخالقین (بهترین آفریننده ها) است. (فتبارک اللّه أحسن الخلقین)

۱۳ - «عن أبى جعفر(ع) فى قوله: « ثم أنشأناه خلقاً آخر» فهو نفخ الروح فیه; از امام باقر(ع) روایت شده است که در باره سخن خداوند «ثمّ أنشأناه خلقاً آخر» فرمود: مراد دمیده شدن روح در جنین است».

۱- تفسیرقمى، ج ۲، ص ۹۱; نورالثقلین، ج ۳، ص ۵۴۱، ح ۵۶.

۱۴ - «عن الفتح بن یزید الجرجانى قال: لقیته علیه السلام (أبى الحسن الرضا(ع)) ... قلت: جعلت فداک، و غیر الخالق الجلیل خالق؟ قال: إنّ اللّه تبارک و تعالى یقول: «تبارک اللّه أحسن الخالقین» فقد أخبر أنّ فى عباده خالقین منهم عیسى بن مریم(ع) خلق من الطین کهیئة الطیر بإذن اللّه...; فتح بن یزید جرجانى گوید: با امام رضا(ع) ملاقات کردم ...گفتم: فداى شما گردم. آیا غیر از خداوند بزرگ نیز خالقى هست؟ امام(ع) فرمود: خداوند مى فرماید: «تبارک اللّه أحسن الخالقین» و خداوند خبر داده است که در بین بندگانش، خالق هایى هستند و از جمله این افراد، حضرت عیسى(ع) است که به اذن خداوند، صورتى مانند پرنده آفرید...». ۱- توحید صدوق، ص ۶۳، ح ۱۸، ب ۲، بحارالأنوار، ج ۴، ص ۱۴۷- ، ح ۱.

موضوعات مرتبط

  • اسماء و صفات: احسن ال‌القین ۱۲
  • انسان: استخوان بندى انسان ۴; اهمیت خلقت انسان ۸، ۹; بهترین خلقت انسان ۱۰; ضعف ابداعات انسان ۱۱; مراحل خلقت انسان ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶; نقش انسان ۷; ویژگیهاى خلقت انسان ۱۰
  • جنین: پیدایش گوشت جنین ۴; نفخ روح در جنین ۵
  • حمد: زمینه حمد ۹
  • خالق: بهترین خالق ۱۲
  • خالقیت: خالقیت غیرخدا ۱۴
  • خدا: ابداع خدا ۷; مدحهاى خدا ۸; مدح خدا ۸; نشانه هاى خالقیت خدا ۷; نشانه هاى قدرت خدا ۶; ویژگیهاى ابداعات خدا ۱۱
  • علقه : تبدیل علقه به مضغه ۲، ۳
  • مضغه: تبدیل مضغه به جنین ۳، ۴
  • نطفه: تبدیل نطفه به علقه ۱، ۲; نطفه در رحم ۱، ۲

منابع