الحج ٧٦
ترجمه
الحج ٧٥ | آیه ٧٦ | الحج ٧٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَعْلَمُ مَا بَیْنَ ...»: (نگا: بقره / . «تُرْجَعُ الأمُورُ»: (نگا: بقره / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۶۷ -۷۸ سوره حج
- جواب به كفار و مشركين كه به روش مسلمين در عبادت خدا خرده مى گرفتند
- احتجاج بر اينكه مشركان برهان و علمى بر خدايى ((شركاء(( ندارند
- تمثيلى براى نفى الوهيت آلهه مشركين و بيان عدم دخالت آنها در خلق و تدبير موجودات
- تقرير حجت و برهانى كه از جمله ((ان الله سميع عليم (( براىاصل لزوم ارسال رسل استفاده مى شود
- تقرير حجت و برهانى كه از آيه :(يعلم ما بين ايديهم و ما خلفهم ...) براى عصمت انبياء(عليهم السلام ) استفاده مى شود
- معناى ((جهاد(( و اينكه فرمود: ((جاهدوا فى الله حق جهاده ((
- وجه اينكه ابراهيم (عليه السلام ) را پدر مسلمين ناميد
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل آيات گذشته )
- روايتى در اين باره كه آيه ((... هو اجتباكم ...(( درباره اهل بيت (عليهم الصلاة و السلام ) نازل شده است
- چند روايت متضمن استشهاد به جمله ((ما جعل عليكم فى الدين من حرج (( براى رفع حكم حرجى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ «76»
آنچه را پيش روى آنها و پشت سر آنهاست مىداند و تمام كارها به خدا بازگردانده مىشود.
نکته ها
كلمه «اصطفى» از «صفوة» به معناى خالص و ناب است و برگزيدن ناب نشانه آن است كه بعضى از مردم و فرشتگان لياقت دارند و ناب و خالص هستند.
ابوذر از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله نقل مىكند كه تعداد انبيا يكصد و بيست و چهار هزار نفرند كه سيصد و سيزده نفرشان رسول بودند. «1»
فرشتگان خداوند يكسان نيستند؛ هم مقام آنان تفاوت دارد و هم مسئوليّت آنان. مقام بعضى مانند جبرئيل و ميكائيل و عزرائيل از سايرين برتر است.
پیام ها
1- گزينش پيامبر، حقّ خداست، كه خالق وبصير است. «يَصْطَفِي- بَصِيرٌ» (شايد كلمه سميع و بصير رمز آن باشد كه ما هر كس را انتخاب مىكنيم و مسئوليّت مىدهيم، بر كارشان نظارت و حمايت داريم)
2- هر كسى لياقت واستعداد پيامرسانى الهى ندارد. «مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلًا وَ مِنَ النَّاسِ»
3- عالم، محضر خداست. «يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ»
4- اكنون كه خدا مىداند وهمه به سوى او مىرويم، گناه نكنيم. يَعْلَمُ ... تُرْجَعُ
5- خداوند آفرينش را طورى آفريده كه بازگشت همهى مسائل به سوى اوست.
«1». تفسير برهان، ج 3، ص 104 و ج 4، ص 452.
جلد 6 - صفحه 74
«وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ»
6- حركت هستى بهسوى خدا، به خواستن يا نخواستن آنها نيازى ندارد. «تُرْجَعُ»
7- كاروان هستى به سوى هدفى مشخص، روان است. «تُرْجَعُ الْأُمُورُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (76)
يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ: مىداند آنچه پيش ايشان است، يعنى مىداند آنچه موجود بود پيش از آنكه ايشان را بيافريند. وَ ما خَلْفَهُمْ: و آنچه پس ايشان است.
نزد بعضى معنى آنكه: مىداند آنچه در پس ايشان است از امر آخرت و آنچه در پيش ايشان است از امر دنيا. حاصل آنكه خداوند سبحان مىداند جميع اقوال و افعال ايشان را پيش از آنكه خلق فرمايد ايشان را و بعد از آنكه ايجاد فرمايد آنها را، و آنچه در حيات و بعد از ممات ايشان باشد پنهان نيست، پس هيچ چيز از امور ايشان از جزئى و كلى، مقدم باشد يا مؤخر.
ابن بابويه در توحيد روايت نموده از ابن مسكان كه از حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمودم: آيا خداى تعالى عالم است به مكان پيش از آنكه خلق فرمايد مكان را، يا علمش وقت خلقت و بعد از آن باشد؟ فرمود: بلكه هميشه عالم باشد به مكان پيش از ايجاد آن، مانند علم بعد از آفريدن آن، و همچنين علم الهى به جميع چيزها مانند علم سبحانى است به مكان. «1» وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ: و بسوى فرمان الهى بازگشت مىكنند تمام كارها روز قيامت، پس هيچكس را امر و نهى نباشد جز حكم سبحانى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً وَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ (75) يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (76) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (77) وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْراهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَ فِي هذا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصِيرُ (78)
ترجمه
خدا بر ميگزيند از ملائكه پيمبرانى و از مردمان همانا خدا شنواى بينا است
ميداند آنچه را باشد رو بروىشان و آنچه را باشد پشت سرشان و بسوى خدا باز ميگردد كارها
اى كسانيكه ايمان آورديد ركوع كنيد و سجود نمائيد و
جلد 3 صفحه 624
بپرستيد پروردگار خود را و بجا آوريد كار خير را باشد كه شما رستگار شويد
و جهاد نمائيد در راه خدا، حقّ جهاد براى او او برگزيد شما را و قرار نداد بر شما در دين چيز سختى دين پدرتان ابراهيم او نام نهاد شما را مسلمانان از پيش و در اين زمان تا باشد پيغمبر گواه بر شما و باشيد شما گواهان بر مردم پس بر پا داريد نماز را و بدهيد زكوة را و متوسل شويد بخدا او است صاحب اختيار شما پس خوب اختيار دارى است او و خوب ياورى است.
تفسير
- خداوند سبحان براى ابلاغ معارف و احكام خود به پيغمبران وسائط و سفرائى از جنس ملائكه اختيار فرموده مانند جبرئيل و براى ابلاغ بساير خلق از نوع بشر پيغمبرانى كه حامل وحى و مبلّغ آن بخلقند برگزيده كه افضل و اشرف ايشان محمّد مصطفى پيغمبر آخر الزمان است و براى ايشان هم اوصيائى اختيار فرموده كه مبلّغ و مبيّن و مروّج آنمعارف و احكامند پس همه از يك سر چشمه آب مينوشند و بيك نور مستنيرند و خداوند شنوا و بينا است باقوال و اعمال همه از وسائط و غير ايشان ميداند گذشته و آينده خلق را كه جلو رو و در دنبال ايشان است و مرجع و مئال تمام آنها و اعمال خوب و بدشان بحكم خدا است لذا خطاب باهل ايمان واقعى فرموده كه ركوع و سجود نمائيد در نماز و عبادت كنيد پروردگار خود را بهر چه دستور فرموده از ساير عبادات بلكه هر كار خوب نافعى را انجام دهيد مانند نمازهاى مستحب و صله رحم و احسان بپدر و مادر و ساير خلق و حسن سلوك با آنها و هر چه عقلا و شرعا معروف و پسنديده باشد تا رستگار و بهرهمند شويد در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند تعالى واجب فرموده است ايمان را بر اعضاى پسر آدم و تقسيم و تفريق نموده در آنها و واجب فرموده بر صورت، سجود را در شب و روز اوقات نماز پس فرمودهاى كسانى كه ايمان آورديد ركوع كنيد و سجود نمائيد و اين واجب جامعى است بر روى و دو دست و دو پا و نيز از آن حضرت روايت شده كه قرار داده شد تمام خوبيها در خانهئى و قرار داده شد كليد آن زهد در دنيا افسوس كه اينك اين خلق پسنديده كه مقدمه آن قناعت و نتيجهاش عزّت دنيا و آخرت است بكلّى در ميان عوام و خواص متروك و اضداد آن كه حرص و اقبال بدنيا و تهيّه زخارف و تجمّلات خانمانسوز آن است معمول گشته و كليد تمام
جلد 3 صفحه 625
بديها را براى خانه ما اجانب بدست آوردهاند و در جوامع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه در سوره حج دو سجده است اگر بجا نميآورى آن دو را تلاوت ننما آن را و بقرينه روايت سابقه كه دلالت دارد بر آنكه مراد از امر بركوع و سجود اتيان در نماز است بايد حمل شود بر استحباب و محلّ آن دور افقهاء اماميّه يفعل ما يشاء در آيات سابقه وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ در اين آيه قرار دادهاند و نيز امر فرموده بجهاد در راه خدا بطوريكه بايد و شايد و حقّ آن است با دشمنان ظاهرى و باطنى در خفيه و آشكارا چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده جهاد اكبر جهاد با نفس امّاره است و چون افراد كامله از اهل ايمان انبياء عظام و اوصياء كرام ايشانند كه در آيه اوّل اشاره بآن شد خداوند در اين آيه خطاب را متوجّه بخاندان محترم نبوّت فرموده با تصريح بآنكه ايشان مختار و مجتبى و برگزيدگان اويند براى نصرت دين و ابلاغ احكام سيّد المرسلين و آن كه ببركت وجود ايشان قرار نداده بر آنها و پيروانشان در اين دين مبين حكمى را كه موجب تنگى و سختى و عسرت و مشقّت باشد چنانچه در امم سابقه بود و آن كه مراد از اين دين سهل آسان دين پدرتان ابراهيم عليه السّلام است كه شما تابع ملّت و كيش و شريعت او هستيد و او شما را مسلمانان نام نهاد در زمان سابق و اين زمان و كتب سماويّه سابقه و اين كتاب كه قرآن است آنجا كه عرضه داشت رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ و خداوند امضاء فرمود نام گذارى او را و نقل فرمود دعاى او را و باجابت رساند آن را بوجود شريف خاتم انبيا و ائمه هدى براى آن كه ناظر و گواه باشد پيغمبر اكرم بر ائمه اطهار كه ابلاغ نمودند احكام الهى را و ناظر و گواه باشند ايشان بر مردم كه عمل نمودند بآن و مهجور قرار ندادند آن را و گواهى دهند در آخرت پس كسانيكه مشمول اين فضل و احسان الهى شدند بايد بر پا دارند نماز را و ادا كنند زكوة را و متوكّل و مطمئن و اميدوار بخدا باشند و از غير او كمك نجويند او صاحب اختيار و ناصر و مدير امور ايشان است و خوب اختياردار و ياور و معينى است او كه مانند ندارد بلكه مولى و يار و ياور حقيقى او است نه غير او اين خلاصه مستفاد از ظاهر آيات شريفه بنظر حقير با ملاحظه روايات مأثوره از ائمه اطهار در كافى و غيره است ولى جمعى از مفسّرين تمام خطابات را عامّ دانسته و اطلاق پدر را بر حضرت ابراهيم
جلد 3 صفحه 626
بملاحظه وجوب احترام او فرض نمودهاند مانند ازواج پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه اطلاق مادر بر آنها شده و بعضى مجوّز اطلاق را بودن تمام عرب از اولاد حضرت اسمعيل و بيشتر عجم از اولاد حضرت اسحق دو فرزند ارجمند حضرت ابراهيم عليه السّلام قرار دادهاند و ضمير هو سمّيكم المسلمين را فقط راجع بخدا نمودهاند و شهادت اين امّت را بر ساير امم مقبول دانستهاند با آنكه بعضى از اين معانى خلاف ظاهر قرآن و بعضى مخالف با روايات و بعضى مخالف با اعتبار است و ما قضاوت را بخوانندگان عظام واگذار مينمائيم و بنابر بيان حقير ضمير هو راجع بحضرت ابراهيم است ولى چون تسميه او بقبول الهى رسيده ميتوان راجع بخدا دانست و كلمه ملّت مقطوع از صفتيّت براى دين و مفعول اعنى است كه مقدّر شده و بعضى آن را مفعول ألزموا يا متعلّق بعليكم مقدّر دانستهاند و بعضى مفاد كلام را وسع دينكم توسعة ملّة ابيكم قرار دادهاند و در هر حال مراد معلوم است كه خداوند بعث فرموده است مردم را بقبول اسلام كه دين قديمى و شريعت پيغمبرى است كه تمام ارباب اديان قائل بعظمت مقام و متانت مرام اويند و در نبوّت و رسالت او شك ندارند مخصوصا عرب كه خود را از اولاد او ميدانند و باين انتساب فخر و مباهات مينمايند و در قرب الاسناد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود از آنچه خدا عطا فرمود بامّت من و فضيلت داد ايشان را بر ساير امم سه خصلت است كه عطا نفرمود آنها را مگر به پيغمبرى يكى آن كه مشقّت را از امّت من برداشت و فرمود ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ ديگر آن كه وعده اجابت دعا بآنها داد كه فرمود ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ سوّم آن كه امّت مرا شاهد بر خلق قرار داد و فرمود لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ و با مراجعه بساير روايات مفسّره در اينمقام و آنچه سابقا در اين تفسير بيان شده كه مراد از امّت ائمه اطهار و شيعيان اخيار ايشانند اشكالى در بيانات سابقه و جمع آن با اين حديث باقى نخواهد ماند انشاء اللّه تعالى چون وقتى ائمه اطهار شهادت دادند بر نفع شيعيانشان شهادت ايشان هم در باره دشمنان اهل بيت عصمت از اين امّت و در باره ساير امم مقبول خواهد شد و اين در واقع راجع بشهادت آنذوات مقدسه است و باين ملاحظه در روايات متعدده اختصاص بايشان داده شده و در بعضى، از اين امّت نفى فرمودهاند در ثواب الاعمال از امام صادق عليه السّلام
جلد 3 صفحه 627
نقل نموده كه كسى كه قرائت نمايد سوره حج را در هر سه روز، سال تمام نميشود تا بيرون رود بزيارت مكّه معظّمه و اگر بميرد در آن راه داخل بهشت ميگردد و اگر مخالف باشد موجب تخفيف عذاب او خواهد بود خداوند توفيق عنايت فرمايد انشاء اللّه تعالى.
جلد 3 صفحه 628
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَعلَمُ ما بَينَ أَيدِيهِم وَ ما خَلفَهُم وَ إِلَي اللّهِ تُرجَعُ الأُمُورُ (76)
خداوند ميداند آنچه را که قبل از آنها بوده و آنچه که بعد از آنها بود ميشود و بسوي او است بازگشت امور.
(يَعلَمُ ما بَينَ أَيدِيهِم): ضمير جمع ممكن است برسل باشد از ملائكه و انبياء بقرينه آيه قبل، و ممكن است بأفراد انس باشد از مؤمن و كافر. و ممكن است بجميع ذوي العقول باشد از ملائكه و جن و انس، و ممكن است بجميع مخلوقات باشد از پيش از خلقت آنها و آنچه بعد از فناء آنها.
(وَ ما خَلفَهُم): از احوالات عالم برزخ و قيامت و بهشت و جهنم و احوال
جلد 13 - صفحه 348
روز محشر از صراط و ميزان و تطاير كتب و حساب و ساير خصوصيات، و بعيد نيست که اينکه أخير أظهر باشد، و بر هر تقدير گفتيم علم الهي زيادتي و كمي ندارد أزلا و ابدا عالم بجميع مخلوقات و افعال و اقوال و ظواهر و بواطن امور است «لا يعزب عن علمه شيئي».
(وَ إِلَي اللّهِ تُرجَعُ الأُمُورُ). اما رجوع ناس بخداوند که مفاد «إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيهِ راجِعُونَ» بقره آيه 151، بعث در قيامت است براي ثواب و عقاب نه آنچه عرفا، گفتند بزوال ماهيات و صرف وجود و ملحق بباري شدن است که مثنوي ميگويد:
از جمادي مردم و نامي شدمبرگزیده تفسیر نمونه
(آیه 76)- سپس اشاره به مسؤولیت در ابلاغ رسالت از یک سو و مراقبتهای الهی نسبت به آنها از سوی دیگر کرده، میگوید: «خداوند آنچه را در پیش روی آنها و آنچه پشت سر آنهاست میداند» (یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ).
هم از آینده آنها آگاه است و هم از گذشته و آنچه را پشت سر نهادهاند.
«و همه کارها به خدا باز میگردد» و همه در برابر او مسؤولند (وَ إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ).
تا مردم بدانند فرشتگان و پیامبران الهی نیز بندگانی هستند سر بر فرمان خدا، و دارای مسؤولیت در پیشگاه او، و از خود چیزی ندارند جز آنچه خدا به آنها داده است، نه این که معبودان و خدایانی باشند در برابر اللّه.
نکات آیه
۱ - احاطه علمى خدا به گذشته و آینده انسان ها (یعلم ما بین أیدیهم و ما خلفهم) «بین أیدى» کنایه از گذشته و «خلف» کنایه از آینده است; یعنى، خدا گذشته و آینده مردم را مى داند.
۲ - فرجام همه کارها در اختیار خداوند است. (و إلى اللّه ترجع الأُمور)
۳ - شنوایى، بینایى، دانایى و نیز در دست داشتن زمام همه امور، نشانه هایى از نیرومندى، عزّت و شکست ناپذیرى خداوند است. (إنّ اللّه لقوىّ عزیز ... سمیع بصیر . یعلم ... و إلى اللّه ترجع الأُمور)
موضوعات مرتبط
- خدا: احاطه علمى خدا ۱; اختیارات خدا ۲، ۳; بصیرت خدا ۳; شنوایى خدا ۳; علم غیب خدا ۱ ۳; نشانه هاى عزت خدا ۳; نشانه هاى قدرت خدا ۳
- عمل: فرجام عمل ۲