طه ١٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۲۸ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

و آن چیست در دست راست تو، ای موسی؟!

|اى موسى! آن چيست به دست راست تو
و اى موسى، در دست راست تو چيست؟»
و ای موسی، اینک بازگو تا چه به دست راست داری؟
و ای موسی! این [قطعه چوب] در دست راستت چیست؟
اى موسى، آن چيست به دست راستت؟
و ای موسی در دستت چیست؟
و آن چيست به دست راست تو، اى موسى؟
ای موسی! در دست راست تو چیست؟
«و ای موسی! این چیست در دست راستت؟»
و چیست این به دست راست تو ای موسی‌


طه ١٦ آیه ١٧ طه ١٨
سوره : سوره طه
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَمِین»: دست راست. «مَا تِلْکَ بِیَمینِکَ؟»: مراد از این پرسش، متوجّه کردن مخاطب است به چیزهائی که بعداً سر می‌زند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى‌ «17»

و (خداوند فرمود:) اى موسى! آنچه به دست راست توست چيست؟

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى‌ «17»

پس خطاب شد: وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى‌: و چيست آنچه به دست راست توست اى موسى.

تبصره: وجه 1: استفهام در اينجا براى استيقاظ موسى است به ظهور امر عجيب از عصا، در ثانى الحال فرمود چيست به دست راست تو اى موسى، يعنى حاضر باش تا از آن عجائب مشاهده كنى.

وجه 2: متعارف است كسى كه بخواهد امر بزرگى را از چيز كوچكى ظاهر


«1» سفينة البحار، ج 1، ص 35: قال ابو عبد اللّه عليه السلام: المؤمن اشدّ من الجبل و الجبل يستقلّ منه بالفاس و المؤمن لا يستقلّ على دينه.

جلد 8 - صفحه 255

كند، اول آن را بر حاضرين عرضه دارد و گويد اين چيست، بعد از جواب، آن را ظاهر سازد. لذا خداى تعالى چون خواست ظاهر فرمايد از عصاى موسى آيات عجيبه‌اى را مانند شكافتن دريا به آن و جارى ساختن چشمه‌ها از سنگ به توسط آن و انقلاب آن به مار عظيم، ابتدا آن را بر موسى عرضه نمود كه آيا مى‌شناسى حقيقت عصا را كه در دست دارى چوبى باشد بدون توانائى بر نفع و ضرر؛ پس از توجه، آشكار فرمود آيت عجيبه را از آن، كأنّه حق تعالى عقول را آگاه ساخته بر كمال قدرت و نهايت عظمت ذات يگانه خود به ظهور آيات غريبه و معجزات باهره از چيز پستى. و ايضا تنبيه بر آنكه عقول بشر عاجزند از ادراك حقيقت شيئى حاضر و فهم آنها قاصر است از معرفت صفات چوبى، پس چگونه ممكن باشد معرفت ذاتى كه اعظم و اجل و اعلى شأن است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى‌ «17» قالَ هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها عَلى‌ غَنَمِي وَ لِيَ فِيها مَآرِبُ أُخْرى‌ «18» قالَ أَلْقِها يا مُوسى‌ «19» فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى‌ «20» قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الْأُولى‌ «21»

وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلى‌ جَناحِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرى‌ «22» لِنُرِيَكَ مِنْ آياتِنَا الْكُبْرى‌ «23» اذْهَبْ إِلى‌ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‌ «24» قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي «25» وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي «26»

وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي «27» يَفْقَهُوا قَوْلِي «28» وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي «29» هارُونَ أَخِي (30) اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي (31)

وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي (32) كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيراً (33) وَ نَذْكُرَكَ كَثِيراً (34) إِنَّكَ كُنْتَ بِنا بَصِيراً (35) قالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى‌ (36)

ترجمه‌

- و چيست اينكه در دست راست تو است اى موسى‌

گفت آن عصاى من است تكيه ميكنم بر آن و فرو ميريزم برگ درخت را به آن براى گوسفندم و مرا در آن حوائج ديگرى است‌

گفت بيندازش اى موسى‌

پس انداخت آنرا پس آنگاه آن مارى بود كه ميشتافت‌

گفت بگير آنرا و نترس زود باشد كه برگردانيم آنرا بحال اوّلش‌

و متّصل كن دستت را بزير بازويت بيرون ميآيد سفيد نورانى بدون عيب كه معجزه ديگرى است‌

تا بنمايانيم بتو از معجزات ما كه بزرگ است‌

برو بسوى فرعون همانا او طغيان نموده‌

گفت پروردگار من گشاده گردان براى من سينه‌ام را

و آسان كن براى من كارم را

و بگشاى گره را از زبان من‌

كه بفهمند گفتار مرا

و قرار ده براى من معاونى از كسانم‌

هارون برادرم را

قوى ساز باو پشتم را

و شريك كن او را در كار من‌

تا تسبيح گوئيم تو را بسيار

و ياد كنيم تو را بسيار

همانا تو باشى باحوال ما بينا

گفت بتحقيق داده شدى خواسته‌ات را اى موسى.

تفسير

- خداوند پس از بيان اصول شرائع حقّه در آيات سابقه كه آشنا نمودن خلق است بتوحيد و معاد و ياد خدا در تمام احوال براى حضرت موسى خواست معجزه او را باو ارائه دهد لذا سؤال فرمود كه چيست اينكه در دست تو است و او چون مشتاق بمكالمه با محبوب حقيقى بود و احتمال ميداد مقصود بيان‌


جلد 3 صفحه 503

فوائد و آثار باشد بمجرد ذكر اسم اكتفا ننمود و عرضه داشت آن عصاى من است تكيه ميكنم بآن در وقت راه رفتن و خسته شدن يا ايستادن بر سر گله گوسفند و ميريزم برگ درختان سبز را بر سر گوسفندانم با آن و حوائج ديگرى هم از من بوسيله آن رفع ميشود مانند آنكه بدوش ميگذارم و خرجينم را بآن مى‌آويزم و اگر بخواهم از چاهى آب بيرون آورم و ريسمان كوتاه باشد بآن متصل ميكنم و اگر درنده‌ئى بخواهد بگوسفندانم حمله كند با آن دفاع ميكنم و از اين قبيل فوائد بسيار دارد خداوند فرمود بينداز آنرا و آنحضرت اطاعت نمود و انداخت ناگاه مار قوى هيكلى شد كه بسرعت حركت ميكرد لذا ترسيد و فرار كرد خدا فرمود بگير آنرا و نترس بزودى بر ميگردانيم آنرا بصورت و سيرت اوّليه خودش و موسى عليه السّلام اطاعت نمود و بحال اوّل برگشت گفته‌اند آن عصا بقدر قامت آنحضرت بود و از شعيب عليه السّلام باو رسيده بود بعد خداوند فرمود دستت را ببر زير بغلت و چون بيرون آورى سفيد نورانى شود بدون عيب پيسى كه مرض بدى است و اين معجزه ديگرى خواهد بود براى تو در مجمع فرموده مراد از غير سوء غير برص است بقول جميع و در طب الائمه از امام باقر عليه السّلام اينمعنى را نقل نموده و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد بدون علّت است و آنكه حضرت موسى گندم گون شديدى بود و چون دستش را از زير بغلش در آورد دنيا برايش روشن شد و گفته‌اند چون بار ديگر دستش را زير بغلش ميبرد بحال اوّل بر ميگشت و ارائه اين قبيل معجزات بآنحضرت در بدو امر بعثت براى آن بود كه بعضى از آيات بزرگ قدرت و عظمت الهى را مشاهده نمايد و از فرعون و فرعونيان نترسد و در امر دعوت قوى دل و مستظهر بالطاف الهيّه گردد لذا بعدا فرمود با اين دو معجزه برو بجانب فرعون كه او از حدّ خود تجاوز نموده و سركشى و تمرّد و طغيان كرده موسى عليه السّلام عرضه داشت حال كه چنين مأموريت بزرگى بمن عطا فرمودى پروردگارا وسعت صدر و گشايش قلب و سرعت فهم و سهولت امر بمن عنايت فرما تا بتوانم با مشكلات و ناملائماتى كه در اين مقصد مواجه ميشوم سازگار شوم و حلّ و هموار نمايم و در شدائد صبور و بردبار باشم و گره از زبان من بگشاى تا بسهولت بتوانم با فرعون و فرعونيان سخن بگويم و آنها سخن مرا بفهمند و بپذيرند و قمّى ره از امام‌


جلد 3 صفحه 504

صادق عليه السّلام نقل نموده كه موسى عليه السّلام اوقاتيكه در تحت تربيت فرعون بود يكروز عطسه كرد و گفت الحمد للّه رب العالمين فرعون بدش آمد و لطمه‌اى بصورت آنحضرت زد و گفت اين چه حرفى بود زدى موسى عليه السّلام از جا جست و ريش فرعون را كه دراز بود گرفت و كند و فرعون خيلى دردش آمد و عزم قتل او را نمود پس زنش گفت اين پسر كوچك نميداند چه ميگويد فرعون گفت خير ميداند زنش گفت يك مقدار خرما و قدرى آتش در مقابل خود بگذار اگر آن دو را از يكديگر تميز داد حقّ با شما است فرعون بهمان دستور عمل كرد و بموسى گفت بخور موسى دستش بطرف خرما دراز شد پس جبرئيل دستش را برگرداند بطرف آتش و آنرا در دهان گذارد و زبانش سوخت و فرياد زد و گريه كرد پس آسيه بفرعون گفت نگفتم اين عقل ندارد پس فرعون عفو كرد او را و گفته‌اند لكنت يا كندى زبانش در اثر آن سوختن بود و نيز آنحضرت از خداوند خواست كه هارون برادرش را معاون و وزير و كمك او قرار دهد كه موجب قوّت پشت او باشد و شريك در امر رسالت او گردد تا بيشتر راغب بكمك او شود و گفته‌اند هارون سه سال بزرگتر از حضرت موسى عليه السّلام بود و هيكلش درشت‌تر و رنگش سفيدتر و زبانش گوياتر بود و سه سال زودتر از آنحضرت از دنيا رحلت نمود و در خاتمه حوائج خود عرضه داشت كه هارون در تسبيح و تقديس و دعا و ثناى توهم با من كمك و معاونت خواهد نمود ولى باز اختيار در قبول اين ملتمسات با تو است چون تو از حال ما كاملا آگاهى و بهتر ميدانى كه من محتاج بكمك هستم و هارون كفايت اين مهمّ را مينمايد و خداوند فرمود حوائج تو بر آورده شد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما تِلك‌َ بِيَمِينِك‌َ يا مُوسي‌ «17»

و چيست‌ اينكه‌ بدست‌ راست‌ گرفته‌اي‌ موسي‌! غرض‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ سؤال‌ اينست‌ ‌که‌ اقرار كند ‌به‌ اينكه‌ يك‌ چوبي‌ بيش‌ نيست‌ و لكن‌ ‌در‌ اخبار بسياري‌ توصيف‌ ‌اينکه‌ عصا ‌را‌ كرده‌اند ‌که‌ مفاد ‌آنها‌ اينست‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ جبرئيل‌ ‌براي‌ آدم‌ آورد و جزو ميراث‌ انبياء ‌بود‌ و ‌از‌ بهشت‌ آورده‌ ‌بود‌ ‌تا‌ بشعيب‌ رسيد و حضرت‌ موسي‌ ‌براي‌ چرانيدن‌ گوسفندان‌ شعيب‌ گرفت‌ و ميفرمايد فعلا ‌هم‌ نزد ‌ما ‌است‌ و ‌از‌ ودايع‌ نبوت‌ ‌است‌ ‌تا‌ برسد بدست‌ قائم‌ ‌ما و همان‌ آثاري‌ ‌که‌ ‌براي‌ موسي‌ داشت‌ ‌براي‌ ‌او‌ ‌هم‌ دارد و ده‌ ذراع‌ طول‌ ‌او‌ ‌بود‌ مطابق‌ قامت‌ موسي‌ و دو شعبه‌ داشت‌ و آثار بسياري‌ ‌از‌ ‌او‌ ظاهر ‌شده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 17)- عصای موسی و ید بیضا! بدون شک پیامبران برای اثبات ارتباط خود با خدا نیاز به معجزه دارند و گر نه هر کس می‌تواند ادعای پیامبری کند.

موسی (ع) پس از دریافت فرمان نبوت باید سند آن را هم دریافت دارد، لذا در همان شب پر خاطره، موسی (ع) دو معجزه بزرگ از خدا دریافت داشت.

قرآن این ماجرا را چنین بیان می‌کند: «و چه چیز در دست راست توست ای موسی»؟ (وَ ما تِلْکَ بِیَمِینِکَ یا مُوسی).

نکات آیه

۱ - موسى(ع) هنگام جدا شدن از خانواده اش براى آوردن آتش، چوب دستى خود رانیز به همراه داشت. (و ما تلک بیمینک یموسى) «تلک» براى اشاره به مؤنث به کار مى رود و دلالت دارد که اطلاق نام خشبة یا عودة (چوب) بر آنچه در دست موسى(ع) است، مسلم گرفته شده است; بنابراین از موسى(ع) خواسته شده بود که در جواب، خصوصیات آن چوب را بیان کند تا متوجه باشد که چه چیزى تبدیل به مار خواهد شد. گفتنى است که از جمله «أهشّ بها على غنمى» (در آیه بعد)، استفاده مى شود که موسى(ع) پیش از آمدن به کوه طور، آن عصا را به همراه داشت.

۲ - خداوند در وادى طوى، از موسى(ع) خواست، خصوصیات چوب دستى خود رابیان کند. (و ما تلک بیمینک یموسى)

۳ - خداوند نسبت به موسى(ع) لطف و عنایت ویژه اى داشت. (و ما تلک بیمینک یموسى) روشن است که پرسش خداوند از موسى(ع) به جهت کسب اطلاع نبوده است، بلکه این سؤال مى تواند آغاز باب گفت وگو باشد و علاوه بر توجه دادن موسى به استثنایى نبودن عصایش، اضطراب و هراس آن حضرت را نیز برطرف سازد; طرح این پرسش و نیز خطاب دو باره «یاموسى» نشانه ابراز لطف و عنایت الهى به موسى(ع) است.

موضوعات مرتبط

  • خدا: توصیه هاى خدا ۲
  • کوه طور: آتش کوه طور ۱
  • لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۳
  • موسى(ع): توصیه به موسى(ع) ۲; عصاى موسى(ع) ۱; فضایل موسى(ع) ۳; قصه موسى(ع) ۱، ۲; ویژگیهاى عصاى موسى(ع) ۲

منابع