مريم ٨٣
ترجمه
مريم ٨٢ | آیه ٨٣ | مريم ٨٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَؤُزُّهُمْ»: تکان دهند و بجنبانند. مراد تحریک و تشویق بر معاصی است (نگا: فصّلت / ). «أَزّاً»: برانگیختن. سخت تکان دادن. به جوش آوردن.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
این آیه درباره مانعین خمس و زکات نازل شده است و معروف است که خداوند سلطانى را بر آنها مسلط خواهد کرد و یا شیطان را بر آنها چیره خواهد نمود که مجبور شوند مال و ثروت خود را در غیر رضاى حق و طاعت خداوند خرج نمایند و سپس آنها را به همین سبب شکنجه و عذاب خواهد نمود.[۱]
تفسیر
- آيات ۸۱ - ۹۶ سوره مريم
- معناى اينكه فرمود: ((مشركين جز خداى آلهه اى گرفتند تا براى آنان عزت باشند((
- مقصود آيه : ((كلا سيكفرون بعبادتهم و يكونون عليهم ضدا((
- مراد از اينكه فرمود ما نفس ها يا روزهاى زندگى آنان را مى شماريم اين است كه اعمال آنان شمرده و ضبط مى شود
- مقصود از اينكه مشركان گفتند: ((خدا فرزند گرفته (( و احتجاج خداوند در رد اين سخن باطل
- اشاره به مراد از اينكه فرمود: خداوند براى مؤ منان صالح العمل مودتى در دلها قرار مى دهد
- چند روايت در معناى جمله : ((انما نعد لهم عدا((
- رواياتى درباره مقصود از حشر متقين الى الرحمن و فدا
- رواياتى درباره مراد از اينكه فرمود كسى مالك شفاعت نيست الا من اتخذ عندالله عهدا
- رواياتى در ذيل آيه : ((ان الذين آمنوا و عملوا الصالح اتسيجعل لهم الرحمن ودا(( و نزول آن درباره اميرالمؤ منين (عليه السلام )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّياطِينَ عَلَى الْكافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا «83»
آيا نديدى كه ما شيطانها را به سوى كافران فرستاديم تا آنان را شديداً تحريك كنند؟
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّياطِينَ عَلَى الْكافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا (83)
بعد از آن خطاب به پيغمبر فرمايد:
أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّياطِينَ: آيا نديدى و ندانستى بدرستى كه ما فرستاديم شياطين را. عَلَى الْكافِرِينَ: بر كافران. تَؤُزُّهُمْ أَزًّا: در حالتى كه تهييج و تحريص مىكنند ايشان را بر معاصى به تسويلات و جلوه دادن شهوات.
مراد آيه شريفه تخليه و خذلان است، يعنى ما به جهت فرط عناد و انكار كافران
«1» سوره انعام آيه 23.
«2» تفسير برهان ج 3 ص 22.
جلد 8 - صفحه 224
و تفكر ننمودن آنان در امر حق با وجود ظهور، آن شياطين را به آنها واگذاشتيم تا قرين و رفيق ايشان شدند در حالى كه ايشان را به معاصى برمىانگيزانند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّياطِينَ عَلَى الْكافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا (83) فَلا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّما نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا (84) يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً (85) وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلى جَهَنَّمَ وِرْداً (86) لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً (87)
وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً (88) لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدًّا (89) تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا (90) أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمنِ وَلَداً (91) وَ ما يَنْبَغِي لِلرَّحْمنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً (92)
ترجمه
- آيا نديدى كه ما فرستاديم شيطانها را بر كافران كه بجنبانند آنها را جنباندنى
پس شتاب مكن براى آنها جز اين نيست كه ميشماريم براى آنها
جلد 3 صفحه 492
شمردنى
روز كه جمع كنيم پرهيزكاران را بسوى خداى بخشنده وارد شدگان
و برانيم گناهكاران را بسوى جهنّم تشنگان
مالك نميباشند شفاعت را مگر كسانيكه گرفتند نزد خداوند پيمانى
و گفتند گرفت خداوند فرزندى
بتحقيق آورديد چيز بسيار زشتى
نزديك شد آسمانها پاره پاره شود از آن و شكافته گردد زمين و فرو ريزند كوهها و منهدم شوند منهدم شدنى
براى آنكه خواندند براى خدا فرزند
و سزاوار نيست از براى خداى بخشنده آنكه بگيرد فرزندى.
تفسير
- وقتى كه اهل شرك و خلاف منغمر در شهوات و لذّات جسمانى شدند و خداوند بآنها مهلت داد و از اين مهلت سوء استفاده كردند و بر طغيان و سركشى خود افزودند خداوند مسلّط ميفرمايد بر آنها شياطين انسى و جنّى را كه تحريك كنند و برانند آنها را بجانب مقاصدشان مانند حيوانيكه صاحبش بسيخ يا چوب آنرا براند چون لفظ از بر اين قبيل تحريك اطلاق ميشود اگر چه اصلا بمعناى جنباندن است خلاصه آنكه كاملا ملك طلق شيطان ميشوند و مهارشان بدست او ميآيد چنانچه قمّى ره قريب باين معانى را نقل نموده و بنابراين معناى فرستادن خداوند همان دادن تسلط است بشياطين در اثر معصيت بسوء اختيار بندگان و لذا خداوند متعال به پيغمبر خود ميفرمايد تعجيل در هلاك و عذاب آنها منماى ما براى فرا رسيدن موعد ايّام مهلت آنها شماره ميكنيم و ميدانيم از عدد انفاس آنها معدودى بيش باقى نمانده چنانچه در كافى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد تعداد انفاس است نه ايّام چون احصاء ايّام كار خلق است و احصاء انفاس شأن خالق و در نهج البلاغه است كه نفس مرد گام او است بسوى مرگ و نيز فرموده هر معدودى منقضى و هر متوقعى آينده است خلاصه آنكه در آتيه نزديكى از شرّ آنها راحت خواهى شد و خداوند محشور ميفرمايد اهل تقوى و پرهيزكارى را كه محبوب حقّند و اعمالشان مرضى او است بسوى رحمت واسعه خود مانند قوميكه وارد شوند از راه دور بر پادشاهى كه اميدوار نموده باشد ايشانرا بكرامت و انعام خود در حاليكه سوار باشند بر ناقههاى نجيب بهشتى كه ملائكه بامر خداوند بعد از بيرون آمدنشان از قبر براى استقبال و تشريفات ورودشان بمحشر حاضر نمودهاند با ساز و برگ تمام از طلا و ديبا و حرير بهشتى مزيّن به درّ و ياقوت
جلد 3 صفحه 493
و زبر جد پس پرواز كنند بسوى محشر هر يكنفر پرهيزكار با سه هزار ملك در هر يك از جلو و يمين و يسار يكهزار ملك كه با او باشند تا بدر بهشت برسند و از آنجا ببعد تشريفاتش مفصلتر است كه در روايت كافى از امام باقر عليه السّلام و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام ذكر شده و حقير بملاحظه اختصار نقل ننمودم و در مقابل ايشان خداوند سوق ميدهد گناهكاران را بسوى جهنّم مانند حيوانات تشنه كه در كنار آب ورود نمايند دسته جمع و پا برهنه و بعد معلوم شود كه آب نيست و آتش است و بر عطش آنها افزوده گردد و در ذيل حديث قمّى ره علاوه شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود و اللّه اى على پرهيزكارانى كه باين احترام وارد محشر ميشوند و خداوند در باره ايشان فرموده يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً شيعيان تواند و تو امام ايشانى چون در هر دو روايت راوى اصلى حديث امير المؤمنين عليه السّلام است كه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تفسير اين آيه را سؤال نموده و آنحضرت جواب فرموده بنحوى كه اجمالا بيان شد و دارا و واجد و مالك نميشوند احدى از اهل محشر شفاعت را كه از كسى بنمايند يا كسى در باره آنها بنمايد چون تلبّس بفعل يا بصدور فعل است از فاعل يا بوقوع آن بر مفعول و هيچ كس بهيچ عنوان قادر نيست متلبّس بشفاعت شود مگر داراى عهد ولايت امير المؤمنين و ائمه اطهار عليهم السلام باشد از جانب خدا چنانچه در كافى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و در كافى و فقيه و تهذيب و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كسيكه وصيّت كامل نكند در هنگام مرگش مروّت او ناقص است و بعد از سؤال از كيفيّت آن دعاء مفصّلى تعليم فرمود كه در صافى و غيره مذكور است و از آن استفاده ميشود كه مراد از عهد الهى كه موجب تلبّس بشفاعت است در آخرت اعتراف بتمام عقائد حقّه است صريحا باصول و اجمالا بفروع در وقت ظهور امارات مرگ و از بعضى روايات استفاده ميشود محبوبيّت تجديد اين عهد در هر صبح و شام و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه چون قريش گفتند خداوند ملائكه را براى خود اولاد اناث قرار داده اين آيه در ردّ آنها نازل شد و بعضى ولدا بسكون لام كه جمع ولد است قرائت نمودهاند در هر حال پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مأمور شده كه در جواب آنها بفرمايد مرتكب بهتان عظيم
جلد 3 صفحه 494
و قول منكر شنيع فظيعى شديد كه نزديك شد آسمانها از اثر سوء آن شكافته و منشق و پاره پاره شود و نيز زمين منشقّ و متلاشى و متفرّق گردد و در اثر آن كوهها منهدم و ويران شود چون اگر اين اوضاع در عالم براى امرى روى دهد چيزى سزاوارتر از اين بهتان بزرگ نيست و كلمه هدّا يا مفعول مطلق است براى فعل مقدّر كه تهدّ باشد يا مفعول له است براى تخرّ يعنى تخرّ الجبال و تهدّ هدّا يا تخرّ الجبال للهدّ و همه اين انقلابات براى آنستكه قرار داد فرقى از قبيل يهود و نصارى و قريش كه قبلا ذكر شد براى خداوند اولاد و سزاوار نيست براى خدا كه كسى را اولاد خود قرار دهد و هر چه براى خدا سزاوار نباشد صدورش از حقّ محال است چون خداوند مثل و مانند و شبيه و عديل و نظير ندارد و محتاج نيست و از هر عيب و نقصى منزّه و مبرّى است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ لَم تَرَ أَنّا أَرسَلنَا الشَّياطِينَ عَلَي الكافِرِينَ تَؤُزُّهُم أَزًّا (83)
آيا نه ميبيني که ما محققا ميفرستيم شياطين را بر كافرين و وادار ميكنند آنها را باعمال زشت و معاصي وادار كردني كأنه آنها را ميكشند و ميربايند بسوي معاصي و طغيان و كفر و زندقه. الم يعني البته ميبيني و مشاهده ميكني به صورت استفهام بيان فرموده.
أَنّا أَرسَلنَا الشَّياطِينَ ارسال شياطين عدم حفظ و منع و جلوگيري از آنها است بمعني اينکه که شيطان مسلط ميشود بر آنها و آنها را تحت اطاعت خود در ميآورد و منشأ آن تمايل نفس است باعمال قبيحه و عقايد فاسده و صفات ذميمه که گفتند انسان سه دشمن دارد.
1- دنيا است که خود را جلوه ميدهد بالاخص امروز اينکه زنهاي مكشوفه که بتمام آرايش در جامعه سير ميكنند و اينکه عمارتهاي عاليه و اينکه زخارف دنيويه
جلد 12 - صفحه 484
و اينکه آلات لهويه و اينکه مناصب ظلميه و امثال اينها.
2- نفس شهويه و غضبيه و وهميّه که تعبير بنفس امّاره ميكنند متمايل و عاشق و فريفته آنها ميشود.
3- شياطين که راه وصله بانها را نشان ميدهد كجا برود و چه بكند تا نائل شود، و اما كساني که دنيا در نظرشان حكم ميته گنديده متعفن باشد و معرفت به مضار آن داشته باشند نفس آنها از دنيا و زخارفش منزجر ميشود و شيطان راه بآنها پيدا نميكند، چنانچه ميفرمايد:
إِنَّهُ لَيسَ لَهُ سُلطانٌ عَلَي الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلي رَبِّهِم يَتَوَكَّلُونَ إِنَّما سُلطانُهُ عَلَي الَّذِينَ يَتَوَلَّونَهُ وَ الَّذِينَ هُم بِهِ مُشرِكُونَ نحل آيه 101 و 102 عَلَي الكافِرِينَ و كساني که در حكم كافرين هستند. تَؤُزُّهُم أَزًّا از الزام و اجبار و امثال اينها است که تعبير ميكنند باز عاج من الطاعة الي المعصية و باغراء الي الشر و ما تعبير كرديم به وادار و تسلط و تمام اينها بيك معنا است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 83)- در اینجا از این حقیقت بحث میشود که معبودها نه تنها مایه عزتشان نبودند بلکه مایه بد بختی و ذلتشان گشتند آیه میگوید: «آیا ندیدی که ما شیاطین را به سوی کافران فرستادیم که آنها را در راه غلطشان تحریک، بلکه زیر و رو میکند» (أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَی الْکافِرِینَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا).
تسلط شیاطین بر انسانها یک تسلط اجباری و ناآگاه نیست، بلکه این انسان است که به شیاطین اجازه ورود به درون قلب و جان خود میدهد.
نکات آیه
۱- کافران، گرفتار در دام تحریکات و وسوسه هاى شیاطین (أرسلنا الشیطین على الکفرین تؤزّهم) «أزّ» به معناى تهییج و برانگیختن است و «تؤزّهم»; یعنى، شیاطین، کافران را به سوى گمراهى و انحراف بیشتر سوق داده و تحریک مى کنند.
۲- فرستاده شدن شیاطین براى تحریک و وسوسه کافران از دید پیامبر(ص) مخفى نسیت. (ألم تر أنّا أرسلنا الشیطین)
۳- شیاطین، موجوداتى وسوسه گر و تحریک کننده در جهت گمراهى مردم (أرسلنا الشیطین على الکفرین تؤزّهم)
۴- شیاطین، تحت سیطره و حاکمیت الهى قرار دارند. (ألم تر أنّا أرسلنا الشیطین) ضمیر «نا» در «أنّا أرسلنا» بیانگر این نکته است که تصور نشود کار شیاطین خارج از نظام تقدیر و برنامه الهى است; بلکه همه برنامه هاى آنان، تحت نظارت و در قلمرو مشیت الهى است.
۵- وسوسه گرى ها و القاآت تحریک آمیز شیاطین، وابسته به اراده الهى است. (ألم تر أنّا أرسلنا الشیطین على الکفرین تؤزّهم)
۶- کفرورزى، زمینه ساز و هموارکننده راه نفوذ شیطان و وسوسه هاى او در آدمى (أرسلنا الشیطین على الکفرین تؤزّهم) تعبیر «على الکافرین» دلالت دارد که خداوند پس از تحقق کفر کافران، شیاطین را مأمور گمراه ساختن آنان مى کند و در حقیقت ارسال شیاطین پى آمد کفر است.
۷- شرک، کفر به خداوند است. (واتّخذوا من دون اللّه ءالهة ... على الکفرین)
۸- گرفتارى کافران به وسوسه ها و تحریکات شیطانى، نمودى از «استدراج» و رهاشدن آنان در کفر و گمراهى است. (الرحمن مدًّا ... ألم تر أنّا أرسلنا الشیطین) این آیه با آیه «من کان فى الضلالة فلیمدد له الرحمن مدّاً» - که بیانگر سنت «امهال» بود - در ارتباط است و بیانگر نمونه و گواه دیگرى بر جریان سنت «فلیمدد... مدّاً» است که همان «امهال» و «استدراج» مى باشد.
۹- تحریک کافران از سوى شیاطین و گمراهى فزون تر آنان، نشانه اى روشن از سودمند نبودن معبودها و ضدیتشان با پرستشگران خویش (و یکونون علیهم ضدًّا . ألم تر أنّا أرسلنا الشیطین) استفهام در «ألم تر» براى استشهاد و تأیید محتواى آیه قبل است و دلالت بر واضح بودن شاهد دارد به گونه اى که ندیدن و توجه نکردن به آن تعجب دارد.
موضوعات مرتبط
- خدا: آثار اراده خدا ۵; حاکمیت خدا ۴
- شرک: حقیقتشرک ۷
- شیاطین: اضلال شیاطین ۳، ۹; اغواگرى شیاطین ۹; حاکم شیاطین ۴; دامهاى شیاطین ۱; منشأ اغواگرى شیاطین ۵; منشأ وسوسه هاى شیاطین ۵; وسوسه هاى شیاطین ۱، ۲، ۳
- شیطان: زمینه اغواگرى شیطان ۸; زمینه نفوذ شیطان ۶; زمینه وسوسه هاى شیطان ۶، ۸
- کافران: آثار گمراهى کافران ۸; اغواپذیرى کافران ۹; گمراهى کافران ۹; گواهان اغواپذیرى کافران ۲; مهلت به کافران ۸; وسوسه کافران ۱
- کفر: آثار کفر ۶، ۸; کفر به خدا ۷; موارد کفر ۷
- گمراهى: عوامل گمراهى ۳
- محمد(ص): گواهى محمد(ص) ۲
- معبودان باطل: دشمنى معبودان باطل ۹; نشانه هاى پوچى معبودان باطل ۹
منابع
- ↑ البرهان فی تفسیرالقرآن.