النحل ١٥
ترجمه
النحل ١٤ | آیه ١٥ | النحل ١٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ألْقَی»: فرانهاد. مستقرّ کرد. «رَواسِیَ»: جمع راسِیَة، کوههای محکم و استوار. «اَن تَمِیدَ بِکُمْ»: تا شما زمین را نلرزاند و مضطرب و پریشان نگرداند. این جمله منصوب و مفعولله است. در اصل: (لِئَلاّ تَمِیدَ بِکُمْ) و یا این که: (کَراهَةَ أَن تَمیدَ بِکُمْ) است. «تَمِیدَ»: از مصدر (مَیْد و مَیَدان) به معنی: لرزش و جنبش. تلوتلو خوردن و بدین سو و آن سو افتادن. «سُبُلاً»: جمع سَبیل، راهها.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۱،سوره نحل
- بيان مفاد كلى سوره نحل و مكى و مدنى بودن آيات آن
- مراد از امر خدا و معناى ((اتى امر الله فلا تستعجلوه )) و وجوهى كه در اين باره گفته شده است
- رد نظريه ديگر مفسرين درباره مفاد آيه شريفه
- اشاره به آنچه كه از اين آيات قرآنى درباره حقيقت روح استفاده مى شود
- بيان معناى آيه : ((ينزل الملائكة بالروح من امره ...))
- وجوه مختلفى كه مفسران در پيرامون معناى آيه فوق ذكر كرده اند
- بعثت پيامبران و انزال ملائكه منوط به مشيت خداوند است
- رد سخن بعضى مفسرين در استدلال به آيه بر عدم شرط استعداد و و قابليت در امررسالت
- اشاره به دو مرحله داشتن انذار پيامبران هم در عقيده و هم درعمل
- احتجاج بر وحدانيت خدا از دو جهت : از راه خلق كردن و از راه تدبير
- غرض از ذكر اينكه خلقت انسان از نطفه اى ناچيز است بيان بى شرمى و وقاحت بشر است
- اشاره به فوائد انعام (شتر، گاو، گوسفند) و هدف از خلقت آنها
- بر خدا است كه قصد سبيل (راه هدايت ) را معين و روشن كند (و على الله قصدالسبيل ...)
- اختلاف دو فرقه اشاعره و معتزله در دلالت آيه
- سه قسم احتجاج براى سه گروه مختلف از انسانها بر وحدانيت خدا در ربوبيت
- معناى ((وترى الفلك مواخر فيه ))
- اركان سه گانه الوهيت و ربوبيت : خالق بودن ، منعم بودن و عالم بودن به درون وبرون انسان
- بيان نكته اى كه در تعليل ((و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها)) به ((ان الله لغفوررحيم )) وجوددارد
- رواياتى در ذيل آيه ((اتى امر الله فلا تستعجلوه ))
- نقد استدلال برخى از علماء به روايات فوق الذكر
- روايتى كه در آن ((اتى امر الله )) به ظهور مهدى عليه السلام تطبيق شده است
- رواياتى درباره حكم شرعى بول و گوشت چهارپايان
- دو روايت در تطبيق جمله : ((و بالنجم هم يهتدون )) بر ائمهاهل بيت عليهم السلام
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلًا لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ «15»
وخداوند در زمين كوههايى استوار افكند تا زمين شما را نلرزاند و نهرهايى و راههايى (قرار داد) تا راه يابيد.
نکته ها
كوهها مايه تعادل و آرامش زمين هستند. «ميد» به معناى حركت به راست و چپ و اضطراب است. جملهى «أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ» يعنى كوهها سبب آرامش شما و جلوگيرى از لرزش
جلد 4 - صفحه 501
زمين هستند.
حضرت على عليه السلام درباره كوهها مىفرمايد: خداوند، جنبش زمين را با سنگهاى بزرگ و كوههاى استوار، پايدار نمود. «1» بُن كوهها در جاىجاى آن فرو رفته و در سوراخهاى آن خزيده است.
همانگونه كه اضطرابِ زمين، نياز به كوههاى عميق واستوار دارد، اضطرابِ ساكنان زمين نيز، نياز به انسانهاى استوار وخدايى دارد، تا مايه آرامش جامعه شوند. چنانكه در روايات آمده: «جعلهم الله اركان الارض ان تميد باهلها» «2» خداوند اهلبيت پيامبر عليهم السلام را اركانِ زمين قرار داد تا اهل زمين را از اضطراب نجات دهند.
كوهها، در زندگى انسان نقش عمدهاى دارند. با ذخيرهكردن برفهاى زمستانى در دامنههاى خود، سرچشمهى نهرها وجويبارهاى بهارى مىشوند وبا شكلهاى مختلفى كه دارند همچون علامتِ راه، راهنماى مسافران قرار مىگيرند و اين نكته را وقتى مىفهميم كه فرض كنيم كلّ زمين، مسطّح و صاف بود.
پیام ها
1- كوهها، محصول يك تصادف كور نيست، بلكه بر اساس تدبير حكيمانه است.
«أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ»
2- كوهها چون ثابت و استوار هستند، مىتوانند مانع اضطراب و مايه آرامش زمين و ساكنانِ آن شوند. «رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ» (آرى كسى مىتواند جلوى ناآرامى و اضطرابِ جامعه را بگيرد كه خود ثابتقدم و استوار باشد.)
3- كوهها با سراشيبى دامنههاى آن، سبب جريان آب در نهرها مىشوند. «أَنْهاراً»
4- كوهها، بر خلاف آنچه به نظر مىرسد، مانع راه نيستند، بلكه راهنماى راه هستند. «سُبُلًا لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ»
5- كوهها هم مايهى هدايت ظاهرىاند وهم معنوى. «لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ»
«1». نهجالبلاغه، خطبه 91.
«2». تفسير نورالثقلين.
جلد 4 - صفحه 502
(كوهها بهترين علامت راه در بيابان است و همچنين بهترين راه خداشناسى و توجّه به عظمت و قدرتِ خالقاند.)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ «15»
پس در بيان نعمت ديگر مىفرمايد:
وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ: و افكند در زمين كوههاى بلند بزرگ. أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ: جهت كراهت آنكه ميل كند به شما زمين، يعنى مضطرب و متحرك نگردد و شما را نگرداند. چون زمين قبل از خلق كوهها، كره بسيطه حقيقيه بود كه از شأن او تحرك بالاستداره است، لذا كوهها را ايجاد فرمود تا ساكن گرديد.
تنبيه: در تعبير كوهها به رواسى وجوهى است:
1- فخر رازى گويد: وقتى كشتى به روى آب باشد، مايل شود از طرفى به طرفى، اجرام ثقيله كه در آن گذارند قرار يابد؛ همچنين زمين به روى آب متزلزل بود، كوهها سبب استقرار آن شد.
2- علامه مجلسى قدس الله سره فرمايد: مدخليّت كوهها براى رفع تزلزل زمين به سبب اتصال بعض كوهها است به بعض ديگر در اعماق زمين، به قسمى كه مانع گردد از تفرق اجزاى آن، پس كوهها به منزله ميخهاى مثبتهاند در درهائى كه از قطعات چوبهاى زياد ساخته شده به حيثيتى كه موجب بستگى آنها شود. و تجربه شده حفر چاههاى عميق، منتهى به سنگهاى سخت شده، و بيشتر قطعات زمين را كوهها احاطه نموده، بدين سبب تزلزل حاصل نشود.
3- مراد به زمين، بقاع آن باشد نه تمام كره آن، و كوهها مانند ميخها هستند كه نگهدارند از اضطراب.
جلد 7 - صفحه 176
4- مراد به جبال رواسى، انبياء و اولياء، و مراد به زمين دنيا باشد چنانچه كوهها در غايت ثبات و استقرار مانعند از تحرك و تزلزل، همچنين وجود پيغمبر و ائمه معصومين باعث نظام امور عالم و رفع تزلزل باشند.
در كافى «1»- حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: انّ اللّه جعل الائمّة اركان الارض ان تميد باهلها. و فى الاكمال «2» عن الباقر عليه السّلام لو انّ الامام رفع من الارض ساعة لماجت باهلها كما يموج البحر باهله.
خداوند تعالى قرار داده ائمه را اركان زمين، به جهت آنكه متزلزل نشود با اهلش.
و در اكمال حضرت باقر عليه السّلام فرمايد: اگر امام آنى از زمين برداشته شود، هرآينه متلاطم شود زمين چنانكه متلاطم گردد دريا با اهلش.
وَ أَنْهاراً: و ديگر بيافريد حق تعالى در زمين نهرها براى جريان آبها به اطراف مانند سيحون و جيحون و فرات و دجله و غيره. وَ سُبُلًا: و ديگر پديد آورد در زمين راهها از مكانى به مكانى به جهت مقاصد شما، يا مراد طرق معرفت الهى است. لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ: براى اينكه شما راه يابيد به منازل و مقاصد خود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «14» وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ «15» وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ «16» أَ فَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لا يَخْلُقُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «17» وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ «18»
ترجمه
و او است آنكه مسخّر نمود دريا را تا بخوريد از آن گوشتى تازه و بيرون آريد از آن پيرايهاى كه ميپوشيد آنرا و ميبينى كشتيها را شكافندگان آب در آن و تا بجوئيد از فضل او و باشد كه شما شكر گذار شويد
و افكند در زمين كوههاى استوار را كه مبادا حركت دهد شما را و نهرها و راهها را باشد كه شما راه يابيد
و نشانهها را و بستاره آنها راه مىيابند
آيا پس كسيكه مىآفريند مانند كسى است كه نمىآفريند آيا پس توجه نميكنيد
و اگر بشماريد نعمت خدا را بشمار نتوانيد آورد آنرا همانا خدا هر آينه آمرزنده مهربان است.
تفسير
خداوند متعال پس از ذكر ادلّه توحيد بيان نعمت و رحمت و بخشش و بخشايش خود را بر بندگان فرموده باين تقريب كه او است آنچنان خداوندى كه درياى با اين عظمت را در اختيار و تصرّف شما در آورده بطوريكه ميتوانيد از آن ماهى صيد كنيد كه گوشت تازه لطيف با طراوت است و بخوريد و بيرون آوريد از قعر آن بشناورى و غوّاصى لؤلؤ و مرجان را و براى زينت بلباس بدوزيد و بپوشيد و پيرايه گردن و بازو كنيد و ميبينى تو كه پيغمبرى و ساير مردم كه كشتيها چگونه بوسيله باد كه مأمور الهى است بسينههاى خودشان آب دريا را ميشكافند و در آن سير ميكنند بمنفعت شما و براى آنكه شما از خدا بخواهيد كه سود تجارتتان از تفضل و عنايت او زياد شود و شكر گذار و فرمانبردار شويد و افكند در طرح زمين كوههاى ثابت استوار را كه بمنزله ميخها است براى استحكام زمين كه مبادا ميل كند از جاى خود و مضطرب شود و شما را متحرّك و مائل و مضطرب نمايد و نيز افكند نهرها و رودهاى جارى را و راههاى آنها و شما را بآباديها و شهرهاتان تا آنها بمزارع و بساتين شما برسند و شما بمقاصد و منازل خودتان در رفتن و بر گشتن راه يابيد و علاوه علائم و نشانههائى براى شناختن راه در طرح زمين افكند از قبيل كوه و دره و تپّه و بلندى و پستى و امثال اينها كه در روز راهنما باشند و در شب بستارهها مردم را خداوند راهنمائى ميكند و آنها راه مىيابند در دريا و صحرا
جلد 3 صفحه 277
در كافى از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه خداوند ائمه را اركان زمين قرار داد كه مبادا حركت دهد اهلش را و در اكمال از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اگر امام عليه السّلام يك ساعت از زمين برداشته شود موج ميزند زمين باهلش مانند دريا و در كافى و مجمع و قمّى ره و عياشى ره روايات بسيارى نقل نمودهاند از ائمه اطهار كه علامات مائيم و نجم پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود مراد از نجم در آيه ستاره جدى ميباشد كه هميشه هست و بآن قبله شناخته ميشود و اهل دريا و صحرا هدايت ميشوند و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه آيه معناى ظاهرى دارد و معناى باطنى جدى نشانه قبله است و راهنماى اهل دريا و صحرا چون هميشگى است فيض ره فرموده يعنى اين معناى ظاهرى است و معناى باطنى آن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است حقير عرض ميكنم مكرّر ذكر شده كه معناى ظاهرى و باطنى هر دو مراد است و اين از قبيل استعمال لفظ در زيادتر از يك معنى نيست كه مورد اشكال است اگر چه آنهم جائز است و بيان شد آيا پس از ذكر اين همه مخلوقات و نعم الهيه جاى ترديد است كه خداى تعالى مانند بتها و ساير مخلوقات كه خلقى ننمودند و نمينمايند نسبت و شباهتى بآنها ندارد و نبايد آنها را مانند خدا عبادت نمود و از آنها حاجت خواست و آيا نبايد كسيكه خود را عاقل ميداند اندك توجّهى باين موضوع مهم نمايد تا متذكّر شود كه اشتباه بزرگى كرده كه آنها را مانند خدا ستايش نموده و اگر مردم بخواهند بشمارند و تعيين كنند نعمتهاى خدا را كه چه قدر است ممكن نيست و نميتوانند چون از حدّ شمار بيرون است چه رسد بآنكه بخواهند شكر آنها را بجاى آورند چون كسى نمىتواند تمام نعمتهائى را كه در وجود او جمع است از اعضاء و اجزاء و عروق و اعصاب و حواس و انفاس و غيرها تعداد نمايد چه رسد بموجودات ارضيه و سماويّه كه مدخليت در زندگى او دارند و چه رسد بشكر آنها و شكر بر توفيق شكر گذارى كه آنهم نعمت بزرگى است و موجب تسلسل ميشود در اوّل گلستان فرموده: هر نفسى كه فرو ميرود ممدّ حيات است و چون بر ميآيد مفرّح ذات پس در هر نفسى دو نعمت موجود و بر هر نعمتى شكرى واجب. از دست و زبان كه بر آيد. كز عهده شكرش بدر آيد. پس بايد در مقام اداء شكر نعمت كه عقلا واجب
جلد 3 صفحه 278
است ناچار متمسك و متوسل بمغفرت و رحمت الهى شد تا از گناه تقصير در آن بمقتضاى غفوريّت خود بگذرد و بمقتضاى رحيميت خود قطع نعمت و تعجيل در عقوبت نفرمايد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أَلقي فِي الأَرضِ رَواسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُم وَ أَنهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّكُم تَهتَدُونَ «15»
و انداخت در زمين كوههايي از جهت اينكه زمين اگر اينکه كوهها نبود متزلزل ميشد و موجب هلاكت شما ميگرديد و نيز نهرهايي در زمين قرار داد و راههايي باشد
جلد 12 - صفحه 94
که شما هدايت شويد.
توضيح كلام اينكه كره زمين مثل يك كشتي است روي كره آب سه ربع كره زمين را آب گرفته و كره زمين و آب در جوّ هوا است و البتّه تموّجات آب و وزيدن بادها در هوا موجب تكان دادن كره زمين ميشود و باعث اينکه ميشود که اهلش هلاك شوند يا در آب غرق شوند يا از هم پاشيده شود يا در زمين خسف شوند يا در هوا سقوط كنند خداوند بقدرة كامله خود اينکه كوهها را در اطراف زمين فرو برده، چه در اينکه قسمت خارج از آب که ربع مسكون است: و چه در قسمت داخل در آب سه ربع ديگر بمنزل لنگرهاي كشتي که از تموّجات آبها و وزيدن بادها زمين را نگاه دارند لذا ميفرمايد:
وَ أَلقي فِي الأَرضِ رَواسِيَ رواسي جمع راسيه بمعني جبل و كوه است و القاء انداختن است بمعني نصب و جعل است و فرمود في الارض که ريشه آن در زمين فرو رفته و باندازيي که در خارج ظاهر است در داخل زمين است و نفرمود علي الارض أَن تَمِيدَ بِكُم ماد بمعني حركت و تكان است و معني اينست که اگر القاء رواسي نكرده بود زمين متحرك ميشد و تكان ميخورد و براي حفظ آن القاء رواسي شد، پس معني اينکه ميشود که ارض که تميد بكم است القاء رواسي شد، لذا مفسرين گفتند مفاد آن لا تميد بكم است و أنهارا و نهرها در زمين قرار داديم که بساتين و مزارع را آب دهيد و استفاده در مراكز و مساكن خود كنيد و در موقع سيل از خطر سيل شما و مساكن شما محفوظ باشد و سيلاب از رودخانهها و انهار خارج شود و سبلا جمع سبيل است بمعني طريق است که از جايي بجايي بخواهيد برويد از اينکه طرق بتوانيد مساكن و خانهها مانع از سير شما نباشد.
لَعَلَّكُم تَهتَدُونَ يا مراد هدايت بوصول بمقاصد شما باشد که هر نقطه که بخواهيد سير كنيد از اينکه طرق بتوانيد، يا مراد هدايت بدين مقدّس است که اگر بخواهيد تشرف بخدمت رسول و امام و علماء پيدا كنيد يا بحج و زيارت موفق شويد، يا بمساجد و مراكز عبادت برويد بوسيله اينکه سبل و طرق نائل شويد، يا
جلد 12 - صفحه 95
مراد هدايت است که از اينکه آثار پي بوجود حضرت حق و معرفت باو بريد.
و بالجمله بهر چه بنگري خدا ميبيني، چنانچه از امير المؤمنين است که فرمود:
ما رأيت شيئا الا و رأيت اللّه قبله و بعده و معه
موجد و خالق او خدا است مفني و مزيل او خدا است حافظ و نگهبان او خدا است با او خدا است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 15)- پس از بیان نعمت دریاها، به سراغ کوههای سخت و سنگین میرود، میگوید: «و در زمین کوههای ثابت و محکمی افکند تا لرزش آن را نسبت به شما بگیرد» و به شما آرامش بخشد (وَ أَلْقی فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ).
و از آنجا که کوهها یکی از مخازن اصلی آبها (چه به صورت برف و یخ و چه به صورت آبهای درونی) میباشند بلافاصله بعد از آن، نعمت وجود نهرها را بیان کرده، میگوید: «و (برای شما) نهرهایی قرار دادیم» (وَ أَنْهاراً).
و از آنجا که وجود کوهها ممکن است این توهم را به وجود آورد که بخشهای زمین را از یکدیگر جدا میکند، و راهها را میبندد، چنین اضافه میکند: «و (برای
ج2، ص558
شما) راههائی (قرار داد) تا هدایت شوید» (وَ سُبُلًا لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ).
نکات آیه
۱- خداوند، کوهها را ثابت و استوار در زمین قرار داده است تا آن را چونان بسترى آرام براى انسان مهیا سازد. (و ألقى فى الأرض روسى أن تمیدبکم) «رواسى» (جمع راسیة) از ماده «رسو» بوده و به معناى ثبوت و استوارى است و مراد از آن کوههاست که به خاطر وصف غالبشان به این نام، نام گذارى شده اند و «القاء» وقتى با «فى» همراه باشد به معناى قرار دادن است.
۲- کوهها، از جنبشها و لرزشهاى زمین جلوگیرى مى کند. (و ألقى فى الأرض روسى أن تمیدبکم) «مید» در لغت اضطراب و لغزش چیزهاى بزرگ را گویند و چون این آیه در مقام بیان نعمتهاى خداست و اضطراب و لرزش زمین نعمت نیست، معلوم مى شود که «أن تمیدبکم» در اصل «لأن لاتمیدبکم» یا «کراهیة أن تمیدبکم» بوده است; یعنى، کوهها را در زمین قرار داد تا زمین شما را نلرزاند.
۳- زمین بدون وجود کوهها، داراى جنبش و لرزش بوده و براى زندگى انسان مناسب نیست. (و ألقى فى الأرض روسى أن تمیدبکم)
۴- نهرهاى آب و راههاى زمین، براى استفاده انسانها آفریده شده است. (و ألقى فى الأرض ... و أنهرًا و سبلاً لعلّکم تهتدون)
۵- آفرینش نهرها و راههاى طبیعى، علامتهایى است براى راهیابى آدمیان (أنهرًا و سبلاً لعلّکم تهتدون . و علمت) احتمال دارد مراد از «لعلّکم تهتدون» به قرینه بیان منافع کوهها و نیز «علامات» در آیه بعدى، راهیابى باشد.
۶- پستى و بلندیهاى زمین، داراى منافعى حیاتى و در خدمت بشر (و ألقى فى الأرض روسى أن تمیدبکم و أنهرًا و سبلاً لعلّکم تهتدون)
۷- غرض از خلقت کوهها، نهرها و راهها هدایت انسانها است. (و ألقى فى الأرض روسى ... و أنهرًا و سبلاً لعلّکم تهتدون) برداشت مذکور، بنابراین نکته است که مراد از «تهتدون» هدایت معنوى باشد.
۸- کوهها، نهرها و راهها، از نعمتهاى الهى است. (و ألقى فى الأرض روسى أن تمیدبکم و أنهرًا و سبلاً لعلّکم تهتدون)
موضوعات مرتبط
- انسان: اهمیت هدایت انسان ها ۷; فضایل انسان ۱
- خدا: افعال خدا ۱; نعمتهاى خدا ۸
- راهها: استفاده از راهها ۴; فلسفه خلقت راهها ۴، ۵، ۷
- راهیابى: ابزار راهیابى ۵
- زمین: عوامل آرامش زمین ۱; فواید ناهمواریهاى زمین ۶; موانع لرزش زمین ۲، ۳
- کوهها: اهمیت کوهها ۳; فلسفه خلقت کوهها ۷; فواید کوهها ۱، ۲، ۳
- نعمت: نعمت راهها ۸; نعمت کوهها ۸; نعمت نهرها ۸
- نهرها: استفاده از نهرها ۴; فلسفه خلقت نهرها ۴، ۵، ۷