ابراهيم ٤٩
ترجمه
ابراهيم ٤٨ | آیه ٤٩ | ابراهيم ٥٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مُقَرَّنِینَ»: به هم بسته شده. هر یک بسته شده به اهریمنی که او را گول زده است (نگا: شعراء / ، ق / ). حال مجرمین یا مفعول دوم بشمار است. «الأصْفَادِ»: جمع صَفَد، غُل و زنجیر آهنینی که دست و پای اسیر را با آن میبندند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴۲ - ۵۲،سوره ابراهيم
- پاسخ به يك توهم : خداوند از ستمكاران غافل نيست !
- عذاب استيصالشامل مؤ منين نمى شود
- با عذاب انقراض شرك ريشه كن مى شود
- معناى اينكه مكر ظالمان نزد خدا است هرچند مكرشان از جا كننده كوهها باشد
- گفتارى در معناى انتقام خدا و انگيزه و غايت آن (ان الله عزيز ذو انتقام )
- انتقام فردى و انتقام اجتماعى
- بيان بطلان يك اشكال در ارتباط با انتقام گرفتن خداوند
- اقوال گوناگون مفسرين در معناى مبدل شدن زمين و آسمانها
- معناى بروز و ظهور خلق براى خداوند در روز قيامت (و برزو الله الواحد القهار)
- پاداش و كيفر هر نفسى همان كرده هاى نيك و بد خود او است
- (روايتى درباره تبديل زمين در قيامت در ذيل آيه : ((يومتبدل الارض غير الارض ...))
- رواياتى كه مى گويد زمين در قيامت مبدل به نان مى شود
- روايتى از امام باقر(ع ) در ترتيت خلقت آسمانها و زمين
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ تَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ «49»
و در آن روز مجرمان را مىبينى كه در غل و زنجير بهم بسته شدهاند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ تَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ (49)
وَ تَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ: و بينى گناهكاران، يعنى مشركان را در آن روز. مُقَرَّنِينَ: با هم بسته و جمع كرده به حسب مشاركت در عقايد و اعمال، يا قرين ساخته هر يكى را با شيطانى كه همراه او بود. فِي الْأَصْفادِ:
در بندها و غلها، يعنى دست و پاهاى ايشان را با غلهائى بر گردنها بسته باشند. يا بعضى با قرين خود باز بسته باشند به حسب مشاركت در عقايد و اعمال لقوله (وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ) «1» يا كفار مقارن شيطان باشند در يك غل، يا به آن چيزى كه كسب كردهاند از عقايد باطله و ملكات رذيله.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَ عِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَ إِنْ كانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ (46) فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقامٍ (47) يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ (48) وَ تَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ (49) سَرابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ (50)
لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ (51) هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ وَ لِيُنْذَرُوا بِهِ وَ لِيَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ لِيَذَّكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ (52)
ترجمه
و بتحقيق بنهايت رساندند مكرشانرا و نزد خدا مضبوط است مكرشان و نبوده است مكرشان كه زائل شود از آن كوهها
پس مپندار البته خدا را خلف وعده خود كننده مر پيغمبرانش را همانا خدا غالب صاحب انتقام است
روز كه مبدل شود زمين بغير اين زمين و آسمانها، و ظاهر شوند از براى خداى يكتاى پر قهر
و بينى گناهكاران را آنروز مقرون شدگان در غلها
پيراهنهاشان از جنس قطران است و بپوشد رويهاشان را آتش
تا جزا دهد خدا هر كس را آنچه كسب كرده همانا خدا زود حساب است
اين كفايت است مر مردمانرا و تا بيم داده شوند بآن و تا بدانند كه جز اين نيست كه او است خداى يكتا و تا پند گيرند خردمندان..
تفسير
خداوند براى تسكين قلب و اطمينان خاطر پيغمبر اكرم و اهل ايمان از مكر و حيله كفّار قريش و غيرهم ميفرمايد كه آنها هر مكر و حيله و تدبيرى ميتوانستند كردند و بجائى نرسيد و نزد خدا اعمالشان محفوظ و مكتوب است براى پاداش و جزا دادن بآنها و نبود مكرشان وافى براى آنكه بركنده و زائل شود بآن از جاى خود اعلام نبوت و آثار امامت و ادلّه و براهين قائمه بر اديان حقّه و شرائع الهيّهاى كه مانند كوههايند در عظمت و استحكام بلكه بمراتب برتر و بالاترند از آنها و بنابراين كلمه ان در وان كان نافيه است و لتزول بكسر لام اوّل و نصب لام آخر بايد قرائت شود كه مشهور است و بعضى بفتح لام اول و رفع لام آخر قرائت نمودهاند و بنابراين كلمه ان مخفّفه از مثقله است و معنى آنست كه و همانا بوده است مكر آنها كه زائل ميشود از آن كوهها ولى با وصف اين زائل نميشود از آن اعلام نبوّت و ادلّه ولايت و آثار شريعت چون خداوند از وعده و وعيد خود به پيغمبرانش راجع بنصرت ايشان بر اعداء و مجازات ستمكاران تخلّف نخواهد فرمود و او عزيز و ارجمند و غالب و قادر و قاهر و منتقم است از دشمنانش براى دوستانش و ايشانرا بعزّت و سعادت دنيا و آخرت خواهد رسانيد و انتقام مظلوم را از ظالم بنحو اكمل خواهد كشيد در روز كه
جلد 3 صفحه 241
اين زمين مبدل شود بزمين ديگر و آسمانها نيز مبدل شوند بآسمانهاى ديگر بنظر حقير بزمين و آسمانى مناسب با آن عالم و اعمال اهل آن و از ابن عباس نقل شده كه تغيير زمين بآنستكه كوههايش حركت كنند و بگردش در آيند و درياهايش بهم راه پيدا كنند و يكى شوند و روى زمين چنان مساوى شود كه كجى و راستى و پستى و بلندى نداشته باشد و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود زمين قيامت از آتش است مگر جاى مؤمن كه صدقه او بر سرش سايه افكند و از امام سجاد عليه السّلام مروى است كه زمين تغيير ميكند و زمين ديگرى ميشود كه در روى آن گناهى نشده و تمامش ظاهر شود و در آن كوهى و گياهى نباشد مانند وقتى كه خدا آنرا در روز اول خلق فرمود و از امام باقر عليه السّلام مروى است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كسانيكه در دنيا براى خدا با يكديگر دوستى كنند روز قيامت بر روى زمينى از زبر جد سبز باشند در سايه عرش خدا و روايات ديگرى هم از طرق عامّه و خاصه نقل شده كه حاجتى بذكر آنها نيست اجمالا تبديل معلوم و كيفيّت آن مجهول است و تمام مردم سر از قبرها بيرون آورند و در پيشگاه الهى براى حساب و ثواب و عقاب حاضر و ناظر گردند و گناهكاران بحسب عقائد و اعمال و اخلاق با يكديگر مقيّد و مغلول شوند در حاليكه پيراهنهاشان از جنس قطران است كه گفتهاند عصاره بار درخت عرعر يا صمغ ابهل است كه آنرا ببدن شتر جرب دار ميماليدند كه بسوزند گيش پوست شتر را ميسوزاند و جرب را بر طرف ميكرد و رنگش سياه و بقدرى بدبو بود كه همه از آن متنفّر و فرارى ميشدند و مؤثر بود در گرفتن آتش ببدن كسيكه از آن بر او ماليده شده بود مقصود آنست كه بجاى پيراهن چنين چيزى بر بدنهاشان ماليده شود كه موجب مزيد تأثير آتش و تنفّر نفوس و خوارى آنها در انظار اهل محشر گردد و بعضى قطران را مركّب از دو كلمه قطر و آنى دانستهاند و بتنوين هر دو قرائت نمودهاند و بنابراين مراد آنست كه پيراهنهاى آنها از مس گداخته بنهايت درجه است چون قطر بمعناى مس گداخته و آنى بمعناى متناهى در حرارت است و ميپوشاند و فراميگيرد عزيزترين اعضاء ظاهره بدن آنها را كه رويهاشان است آتش چون بآن متوجّه بحق نشدند و براى خدا بخاك ننهادند و حواس ظاهره خودشان را كه در آن جاى داشت در آنچه خدا خلق فرموده بود آنها را براى آن صرف ننمودند چنانچه در جاى ديگر
جلد 3 صفحه 242
فرموده آتش بالا مىآيد بر قلبهاشان چون اشرف اعضاء باطنه است و بايد مملوّ از معرفت باشد بر عكس پر از جهالت و عناد شده قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه خدا فرموده پيراهنهاى آنها از مس گداخته است كه حرارت آن بمنتهى رسيده پس فرا گرفته است رويهاشان را آتش و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه جبرئيل گفت اگر پيراهنى از پيراهنهاى اهل آتش معلّق شود ميان آسمان و زمين هر آينه اهل زمين بميرند از بد بوئى و سوزندگى آن و اينها همه براى آنستكه خدا هر كس را بمجازات عمل خود برساند و انتقام مظلوم را از ظالم بكشد و كسانيكه معصيت خدا را مينمايند علاوه بر آنكه ظلم بر خودشان نمودند موجب تجرّى خلق شدند پس ظلم بر خلق هم نمودهاند و كسب كردند آتش جهنم را براى خودشان در تجارتخانه دنيا و خداوند بزودى در كمتر از چشم بهم زدن بحساب تمام خلق رسيدگى ميفرمايد چون مشغول نميكند او را حساب احدى از حساب ديگرى چنانچه تحقيق آن در سوره بقره گذشت و آنچه ذكر شد بيان كافى است براى مردم در موعظه و نصيحت و براى آنكه ترسانده شوند بآن و براى آنكه بدانند بتدبّر و تفكّر و تأمّل كه او است خداوند يكتاى بىهمتا و براى آنكه متنبّه و متّعظ و متذكّر شوند صاحبان عقول سليمه و افهام مستقيمه. در ثواب الاعمال و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره ابراهيم و حجر را در دو ركعت نماز در هر روز جمعه قرائت نمايد هرگز او را فقر و ديوانگى و گرفتارى نرسد انشاء اللّه تعالى.
جلد 3 صفحه 243
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ تَرَي المُجرِمِينَ يَومَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الأَصفادِ (49)
و ميبيني مجرمين را که كشيده شدهاند در غلها که ميفرمايد:
إِذِ الأَغلالُ فِي أَعناقِهِم وَ السَّلاسِلُ يُسحَبُونَ فِي الحَمِيمِ ثُمَّ فِي النّارِ يُسجَرُونَ مؤمن آيه 71 و 72، و نيز ميفرمايد خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الجَحِيمَ صَلُّوهُ ثُمَّ فِي سِلسِلَةٍ ذَرعُها سَبعُونَ ذِراعاً فَاسلُكُوهُ حاقه آيه 29 الي 31.
وَ تَرَي المُجرِمِينَ اعم از طبيعي و مشرك و كافر و ضال و مضل و ظالم و معاند و مخالف بلكه لفظ مجرم شامل فاسق و فاجر هم ميشود مگر آنكه اگر
جلد 11 - صفحه 406
با ايمان باشد نجات پيدا كند.
يومئذ روز قيامت مقرّنين بسته شدهاند في الاصفاد که همان اغلال و سلاسل باشد و لو در لسان ما صفود را كند ميگوييم که بپاميزند و غل را بگردن و سلسله را بدست.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 49)- در این آیه حال مجرمان را به نحو دیگری ترسیم میکند، میفرماید: «و در آن روز، مجرمان را با هم در غل و زنجیر میبینی» که دستها و گردنهایشان را به هم بسته است (وَ تَرَی الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفادِ).
این غل و زنجیرها تجسمی است از پیوند عملی و فکری این گنهکاران در این جهان که دست به دست هم میدادند، و به کمک هم میشتافتند و در طریق ظلم و فساد با یکدیگر رابطه و پیوند و همکاری داشتند و این ارتباط در آنجا به صورت زنجیرهایی مجسم میشود که آنان را به یکدیگر مرتبط میسازد.
نکات آیه
۱- وضعیت مجرمان در قیامت براى همگان قابل رؤیت خواهد بود. (و ترى المجرمین یومئذ مقرّنین فى الأصفاد) مخاطب «ترى المجرمین» (مجرمان را مى بینى) نوع انسان است. بنابراین مى توان استفاده کرد که وضعیت مجرمان براى همگان قابل رؤیت است.
۲- در قیامت انبوه مجرمان (مانند اسیران) با غل و زنجیر به هم بسته مى شوند و همراه یکدیگر حاضر و محشور خواهند شد. (و ترى المجرمین یومئذ مقرّنین فى الأصفاد) «أصفاد» جمع «صفد» و به معناى ریسمان و یا وسیله اى است که اشیا و یا افرادى مانند اسیران را به هم بسته باشند و «مقرّنین» از مصدر «قران» به معناى بستن شدید و محکم چند چیز و یا چند فرد با هم است (لسان العرب). ضمناً آمدن «مقرّنین»، از باب تفعیل، معناى تکثیر را افاده مى کند.
۳- جرم و گناه پیشگى عامل اسارت مجرمان در زنجیرها و بندها در قیامت (و ترى المجرمین یومئذ مقرّنین فى الأصفاد)
۴- به غل و زنجیر بودن مجرمان در قیامت، جلوه عزت، انتقام و قهّاریت بى همتاى خداوند (إن الله عزیز ذو انتقام ... و برزوا لله الوحد القهّار . و ترى المجرمین یومئذ مقرّنین فى الأصفاد)
موضوعات مرتبط
- خدا: نشانه هاى انتقام خدا ۴; نشانه هاى عزت خدا ۴; نشانه هاى قاهریت خدا ۴
- عذاب: موجبات عذاب اخروى ۳
- گناه: آثار گناه ۳
- گناهکاران: اسارت اخروى گناهکاران ۳، ۴; عذاب اخروى گناهکاران ۴; کیفیت حشر گناهکاران ۲; گناهکاران در قیامت ۱، ۲