الأعراف ٢

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۴۳ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

این کتابی است که بر تو نازل شده؛ و نباید از ناحیه آن، ناراحتی در سینه داشته باشی! تا به وسیله آن، (مردم را از عواقب سوء عقاید و اعمال نادرستشان) بیم دهی؛ و تذکّری است برای مؤمنان.

كتابى است كه به سوى تو نازل شده، پس در سينه تو از [تبليغ‌] آن هيچ تنگى و ترديد نباشد، تا بدان هشدار دهى و براى مؤمنان تذكارى باشد
كتابى است كه به سوى تو فرو فرستاده شده است -پس نبايد در سينه تو از ناحيه آن، تنگى باشد- تا به وسيله آن هشدار دهى و براى مؤمنان پندى باشد.
این کتابی است که به تو نازل شد، پس تو دلتنگ و رنجه خاطر (از انکار مردم) نسبت به آن مباش، تا (مردمان را) به (آیات عذاب) آن بترسانی، و اهل ایمان را سبب یادآوری باشد.
این کتابی [با عظمت] است که به سوی تو نازل شده است؛ پس نباید در سینه ات از ناحیه [تبلیغِ] آن تنگی و فشار باشد، تا به وسیله آن مردم را بیم دهی، و برای مؤمنان [مایه] تذکّر و پند باشد.
كتابى است كه بر تو نازل شده، در دل تو از آن ترديدى نباشد، تا به آن بيم دهى و مؤمنان را پندى باشد.
کتابی است که به سوی تو فروفرستاده شده است، پس نباید از آن تنگدلی یابی، تا بدان هشدار دهی، و پندآموزی برای مؤمنان باشد
[اين‌] كتابى است كه به تو فروفرستاده شده- پس در سينه‌ات از آن تنگيى مباد- تا بدان بيم دهى و مؤمنان را يادكرد و پندى باشد.
(این قرآن) کتابی است که از (سوی یزدان جهان) بر تو نازل شده است و نباید از ناحیه‌ی آن هیچ گونه نگرانی و ناراحتی به خود راه دهی. (نه نگرانی از ناحیه‌ی بار سنگین رسالتی که بر دوش داری و نه از جانب عکس‌العملهائی که دشمنان سرسخت در برابر آن نشان می‌دهند، و نه از سوی نتیجه و برداشتی که از تبلیغ این رسالت انتظار می‌رود. چرا که هدف از نزول این قرآن این است) که بدان (کافران را از عواقب شوم افکار و اعمالشان) بترسانی، و مؤمنان را پند و اندرز دهی.
کتابی است (که) بر تو نازل شده- پس نباید در سینه‌ات از آن تنگنایی باشد- برای اینکه با آن (مکلفان را) بیم دهی. و (این‌) یادواره‌ای است برای مؤمنان.
کتابی است که فرستاده شده است بسوی تو پس نباشد در سینه‌ات تنگیی از آن تا بترسانی بدان و یادآوردنی است برای مؤمنان‌


الأعراف ١ آیه ٢ الأعراف ٣
سوره : سوره الأعراف
نزول : ٣ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لِتُنذِرَ»: متعلّق به (أُنزِلَ) است. «ذِکْرَی»: پند و اندرز دادن. پنددهنده و اندرزگو. این واژه مصدر و به معنی (تذکیر) است. مجرور بوده و عطف بر محلّ (لِتُنذِرَ) است. تقدیر چنین می‌شود: لِلإِنذَارِ وَ التَّذْکِیرِ. یا این که (ذِکْری) به معنی اسم فاعل یعنی (مذکّر) است. مرفوع بوده و خبر مبتدای محذوف است. تقدیر چنین می‌شود: وَ هُوَ ذِکْری لِلْمُؤْمِنینَ.و ...

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


كِتابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِكْرى‌ لِلْمُؤْمِنِينَ «2»

الف، لام، ميم، صاد. (اين) كتابى است كه به سوى تو نازل شده، پس در سينه‌ات تنگى (و شك وترديدى) از آن نباشد، تا به وسيله‌ى آن (كتاب)، بيم دهى و براى مؤمنان تذكّر و پندى باشد.

نکته ها

از مجموع 29 سوره‌اى كه با حروف مقطّعه آغاز شده، بعضى با حروف «الم» و بعضى با حرف «ص» شروع شده است؛ امّا اين سوره با مجموعه‌ى «المص» آغاز شده كه شايد بيانگر آن باشد كه آنچه در تمام آن سوره‌ها مى‌باشد، در اين سوره نيز هست. «1»

پیام ها

1- قرآن، كتابى بس بزرگ است. ( «كتاب» نكره آمده است)

2- توجّه به قرآن و مفاهيم آن، سبب سعه‌ى صدر است. كتاب ... فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ‌

3- شرط رسالت و تبليغ، سعه‌ى صدر است. «أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ»

4- از لجاجت كفّار نگران نباش، وظيفه‌ى تو انذار است، نه اجبار. «لِتُنْذِرَ»


«1». تفسير الميزان.

جلد 3 - صفحه 17

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله پس از نزول قرآن، نگران نپذيرفتن مردم و مخالفت آنان با قرآن بود كه خداوند با اين آيه پيامبر را تسلّى مى‌دهد.

5- هشدارهاى انبيا براى عموم است، ولى تنها مؤمنان از آنها بهره‌گرفته و متذكّر مى‌شوند. «لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِكْرى‌ لِلْمُؤْمِنِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



كِتابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِكْرى‌ لِلْمُؤْمِنِينَ «2»

كِتابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ‌: اين سوره يا اين قرآن كتابى است نازل شده به سوى تو، فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ‌: 1- پس بايد كه نباشد در سينه تو تنگى از تبليغ رسالت آن، يعنى دلتنگ مشو از تبليغ آن، و مهموم مباش از تكذيب قوم. 2- بايد در سينه تو تنگى نباشد، زيرا حق تعالى تو را قوت دهد در قيام به حق و تو را از ضرر قوم باز دارد. 3- تنگ نشود سينه تو به جهت متشعب شدن فكر خوف آنكه قيام نكنى كاملا به تبليغ قرآن. پس بر تو بيش از انذار نيست.

اين قرآن نازل شده، لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِكْرى‌ لِلْمُؤْمِنِينَ‌: براى آنكه بترسانى به اين قرآن كفار را و پند دهى پند دادنى مر مؤمنين را. يا اين قرآن موعظه و پند دهنده است مؤمنين را. تخصيص مؤمنان به ذكر، جهت انتفاع ايشان است به آن. مروى است بعد از نزول قرآن حضرت فرمود: مى‌ترسم مردم تكذيب من كنند و به آن عمل ننمايند. حق تعالى به اين آيه ازاله خوف آن حضرت نمود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 1 تا 2

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

المص «1» كِتابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِكْرى‌ لِلْمُؤْمِنِينَ «2»

ترجمه‌

كتابيست كه فرستاده شد بسوى تو پس نبايد باشد در سينه تو تنگى از آن تا بترسانى بآن و پند دادنى است از براى گروندگان.

تفسير

بيان راجع بفواتح السّور در اول سوره بقره گذشت و در معانى از حضرت صادق ع در ضمن حديثى نقل نموده كه المص يعنى انا اللّه المقتدر الصادق و در آنكتاب و عياشى ره از آنحضرت نقل نموده كه زنديقى از بنى اميّه عرض كرد كه معنى المص چيست و چه فائده از آن بمردم ميرسد حضرت غضبناك شد و فرمود واى بر تو و حروف المص را حساب فرمود كه يكصد و شصت و يك است و آنزنديق تصديق نمود پس از آن فرمود سلطنت از خانواده شما بعد از اين مدت سلب ميشود و همانشد كه فرموده بود و گفته‌اند پيغمبر (ص) از تكذيب و اعراض اقوامش خوف داشت و به اين جهت از ابلاغ رسالت در مضيقه بود و خدا ايمن فرمود او را باين آيه و امر فرمود آنحضرت را باعتناء بامر حق و بى‌اعتنائى برضاى خلق تا از نيل بغرض از بعثت كه انذار و ارشاد خلق است باز نماند ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


كِتاب‌ٌ أُنزِل‌َ إِلَيك‌َ فَلا يَكُن‌ فِي‌ صَدرِك‌َ حَرَج‌ٌ مِنه‌ُ لِتُنذِرَ بِه‌ِ وَ ذِكري‌ لِلمُؤمِنِين‌َ «2»

كتابيست‌ نازل‌ ‌شده‌ بسوي‌ تو (‌رسول‌ اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌) ‌پس‌ نبوده‌ ‌باشد‌ ‌در‌ سينه‌ تو حرج‌ و ضيقي‌ ‌از‌ ‌او‌ جهت‌ اينكه‌ انذار فرمايي‌ باين‌ كتاب‌ و يادآوري‌ شود ‌براي‌ مؤمنين‌.

كِتاب‌ٌ أُنزِل‌َ إِلَيك‌َ مراد ‌از‌ كتاب‌ مجموع‌ قرآن‌ ‌است‌ بخصوص‌ ‌اينکه‌ سوره‌ و تعبير بكتاب‌ بواسطه‌ مجموع‌ ‌بين‌ الدفتين‌ ‌است‌ و گذشت‌ اسامي‌ شريفه‌ قرآن‌ ‌در‌ اول‌ سوره‌ بقره‌ ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ كتاب‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ جمله‌ خبر مبتداء محذوف‌ ‌است‌

جلد 7 - صفحه 268

‌يعني‌ ‌هذا‌ كتاب‌ و لذا ‌آيه‌ مستقله‌ ‌است‌ نه‌ اينكه‌ خبر المص‌ ‌باشد‌ زيرا اطلاق‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ حروف‌ فقط مناسبت‌ ندارد و كساني‌ ‌که‌ خبر ‌اينکه‌ جمله‌ دانسته‌ مجموع‌ ‌را‌ يك‌ ‌آيه‌ گرفته‌اند أُنزِل‌َ إِلَيك‌َ فاعل‌ انزال‌ ممكن‌ ‌است‌ ‌خدا‌ ‌باشد‌ ‌که‌ نازل‌ فرموده‌ و ممكن‌ ‌است‌ جبرئيل‌ ‌ يا ‌ سائر ملائكه‌ باشند چنانچه‌ ‌در‌ آيات‌ شريفه‌ اشاره‌ دارد إِنّا نَحن‌ُ نَزَّلنَا الذِّكرَ وَ إِنّا لَه‌ُ لَحافِظُون‌َ حجر ‌آيه‌ 9 نَزَل‌َ بِه‌ِ الرُّوح‌ُ الأَمِين‌ُ عَلي‌ قَلبِك‌َ لِتَكُون‌َ مِن‌َ المُنذِرِين‌َ شعراء ‌آيه‌ 193 فِي‌ صُحُف‌ٍ مُكَرَّمَةٍ مَرفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ، بِأَيدِي‌ سَفَرَةٍ، كِرام‌ٍ بَرَرَةٍ عبس‌ ‌آيه‌ 14 ‌الي‌ 17، و مراتب‌ نزول‌ ‌در‌ مقدمه‌ كتاب‌ بيان‌ ‌شده‌.

فَلا يَكُن‌ فِي‌ صَدرِك‌َ حَرَج‌ٌ مِنه‌ُ ‌فلا‌ يكن‌ لسان‌ نهي‌ ‌است‌ ‌يعني‌ البته‌ نبايد ‌پس‌ ‌از‌ نزول‌ قرآن‌ ‌در‌ سينه‌ مباركت‌ تنگي‌ و سختي‌ ‌باشد‌ و مراد ‌از‌ صدر روح‌ مقدس‌ نبوي‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌است‌ تعبير بصدر ‌شده‌ چنانچه‌ مي‌گويي‌ ‌از‌ فلان‌ كس‌ دلتنگ‌ نباش‌ و حرج‌ بمعني‌ سختي‌ و مشكلي‌ و تنگي‌ ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد وَ ما جَعَل‌َ عَلَيكُم‌ فِي‌ الدِّين‌ِ مِن‌ حَرَج‌ٍ حج‌ ‌آيه‌ 77، و دل‌تنگي‌ حضرت‌ رسالت‌ (ص‌) ‌از‌ سه‌ جهت‌ بوده‌ ‌که‌ ببركت‌ قرآن‌ برطرف‌ ‌شده‌ 1‌-‌ ‌از‌ ايمان‌ نياوردن‌ قوم‌ و مخالفت‌ ‌آنها‌ قرآن‌ فرمود وَ ما عَلَي‌ الرَّسُول‌ِ إِلَّا البَلاغ‌ُ المُبِين‌ُ عنكبوت‌ ‌آيه‌ 17. 2‌-‌ ‌از‌ جهت‌ غم‌ امّت‌ خداوند وعده‌ شفاعت‌ داد عَسي‌ أَن‌ يَبعَثَك‌َ رَبُّك‌َ مَقاماً مَحمُوداً اسري‌ ‌آيه‌ 81، 3‌-‌ ‌در‌ بهترين‌ طريق‌ ‌براي‌ هدايت‌ و استقامت‌ مؤمنين‌ نازل‌ شد إِن‌َّ هذَا القُرآن‌َ يَهدِي‌ لِلَّتِي‌ هِي‌َ أَقوَم‌ُ اسري‌ ‌آيه‌ 9.

لِتُنذِرَ بِه‌ِ علت‌ نزول‌ قرآن‌ انذار قوم‌ ‌است‌ ‌از‌ شرك‌ و كفر و عصيان‌ بعذابها و بليات‌ دنيوي‌ و اخروي‌ و تخويف‌ ‌آنها‌ وَ ذِكري‌ لِلمُؤمِنِين‌َ علت‌ ديگر مؤمنين‌ متذكر شوند و ‌در‌ اطاعت‌ قيام‌ كنند ‌که‌ ‌اينکه‌ دو شأن‌ بزرگ‌ حضرت‌ رسالت‌ (ص‌) بوده‌ نذيرا و بشيرا و قرآن‌ عهده‌دار ‌اينکه‌ دو قسمت‌ ‌شده‌ چنانچه‌ ميفرمايد كِتاب‌ٌ فُصِّلَت‌

جلد 7 - صفحه 269

آياتُه‌ُ قُرآناً عَرَبِيًّا بَشِيراً وَ نَذِيراً الاية فصلت‌ ‌آيه‌ 2 و 3.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 2)- در این آیه می‌فرماید: «این کتابی است که بر تو نازل شده است، و نباید از ناحیه آن هیچ گونه نگرانی و ناراحتی به خود راه دهی» (کِتابٌ أُنْزِلَ إِلَیْکَ فَلا یَکُنْ فِی صَدْرِکَ حَرَجٌ مِنْهُ).

جمله فوق به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دلداری می‌دهد، که چون این آیات از ناحیه خداست، نباید هیچ گونه نگرانی به خود راه دهد، نه نگرانی از جهت عکس العملی که دشمنان لجوج و سرسخت در برابر آن نشان خواهند داد، و نه نگرانی از ناحیه نتیجه و برداشتی که از تبلیغ این رسالت انتظار می‌رود.

و در جمله بعد اضافه می‌کند: «هدف از نزول این کتاب انذار و بیم دادن مردم (از عواقب شوم افکار و اعمالشان است) و همچنین تذکر و یادآوری برای مؤمنان راستین» (لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِکْری لِلْمُؤْمِنِینَ).

نکات آیه

۱- قرآن، کتابى است آسمانى، باعظمت و نازل شده بر پیامبر (ص) (کتب أنزل إلیک) کلمه «کتاب» نکره است و اشاره به عظمت قرآن دارد و توصیف آن به «أنزل» بیانگر آسمانى بودن آن است.

۲- پرهیز از دلتنگى و ملالت در تبلیغ قرآن، فرمان و توصیه خداوند به پیامبر (ص) (فلا یکن فى صدرک حرج منه) مى توان گفت جمله «فلا یکن ...»، که تفریع بر «أنزل إلیک» است، به قرینه «لتنذر» از آن دلتنگى اى نهى مى کند که ناشى از انذار و متذکر کردن مردم باشد. یعنى اى پیامبر چون قرآن کتاب آسمانى است، مبادا مشکلات انذار مردم با تبلیغ قرآن، مایه دلتنگى و ملالت خاطر براى تو شود.

۳- باور به آسمانى بودن قرآن، از میان برنده هرگونه نگرانى از نارسائى آن براى هدایت مردم (فلا یکن فى صدرک حرج منه) توصیف قرآن به «أنزل» و سپس نهى از نگرانى درباره آن (منه)، ممکن است ناظر به این باشد که قرآن براى انذار و تذکر کافى است و از این ناحیه جایى براى نگرانى وجود ندارد.

۴- تبلیغ قرآن، مسؤولیتى سنگین و نیازمند تحمل فراوان و سعه صدر (کتب أنزل إلیک فلا یکن فى صدرک حرج منه) جمله «فلا یکن ...»، که در صدد پیشگیرى از ملالت خاطر پیامبر (ص) است، بیانگر آن است که تبلیغ قرآن مشکلات فراوانى به همراه خواهد داشت که جز با تحمل و سعه صدر نمى توان به آن پرداخت.

۵- هشدار به مردم درباره پیامدهاى شوم اعراض از تعالیم دین و احکام خداوند، از اهداف نزول قرآن (کتب أنزل ... لتنذر به) با توجه به آیات بعد معلوم مى شود متعلق «لتنذر» عذابهاى دنیوى و اخروى خداوند است که دامنگیر مخالفان احکام الهى مى شود.

۶- یادآورى همواره تعالیم دین به مؤمنان، از اهداف نزول قرآن (کتب أنزل إلیک ... ذکرى للمؤمنین) کلمه «ذکرى» به معناى تذکر دادن و عطف بر «تنذر» است. یعنى: کتاب أنزل لانذار الناس و تذکیر المؤمنین.

۷- وظیفه پیامبر (ص) در برابر قرآن انذار و تذکر است، نه اجبار مردم به هدایت (لتنذر به ذکرى للمؤمنین) برداشت فوق بر این مبناست که جمله «فلایکن ...» تفریع بر «لتنذر ...» باشد. یعنى قرآن تنها براى انذار و تذکر نازل شده است، بنابراین جایى براى نگرانى از اعراض مشرکان وجود ندارد. زیرا اجبار آنان بر هدایت از اهداف نزول قرآن نیست.

۸- انذار، نقشى مؤثر در هدایت مردم دارد. (لتنذر به و ذکرى للمؤمنین)

۹- ایمان، زمینه بهرهورى و پندپذیرى از قرآن (و ذکرى للمؤمنین) «ذکرى» اسم مصدر براى تذکیر است و از معانى تذکیر، موعظه کردن و انذار دادن است. (قاموس المحیط).

موضوعات مرتبط

  • آرامش: عوامل آرامش ۳
  • انذار: آثار انذار ۸; اهمیت انذار ۷
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۸
  • ایمان: آثار ایمان ۳، ۹; ایمان به قرآن ۳; متعلق ایمان ۳
  • تبلیغ: روش تبلیغ ۲; شرح صدر در تبلیغ ۲، ۴
  • تذکر: اهمیت تذکر ۷; تذکر به مؤمنان ۶
  • خدا: اوامر خدا ۲
  • دین: آثار اعراض از دین ۵; تذکر تعالیم دین ۶
  • عبرت: عوامل عبرت ۹
  • عقیده: آزادى عقیده ۷
  • قرآن: زمینه عبرت از قرآن ۹; سختى تبلیغ قرآن ۴; عظمت قرآن ۱; فلسفه نزول قرآن ۵، ۶; قرآن از کتب آسمانى ۱; نزول قرآن ۱; وحیانیت قرآن ۱، ۳; هدایتگرى قرآن ۳
  • محمّد (ص): انذارهاى محمّد (ص) ۷; محدوده مسؤولیت محمّد (ص) ۷; مسؤولیت محمّد (ص) ۲
  • مردم: هشدار به مردم ۵
  • هدایت: عوامل هدایت ۸; نفى اکراه در هدایت ۷

منابع