المائدة ١
ترجمه
سوره المائدة | آیه ١ | المائدة ٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَوْفُوا»: وفا کنید. «بَهِیمَةِ الأنْعَامِ»: چهارپایان. جنین چهارپایان. بَهیمَة به معنی گنگ و أَنْعام به معنی بز و گوسفند و شتر و گاو است. بنابه معنی نخستین، اضافه بهیمه به انعام، اضافه بیانیّه، و بنا به معنی دوم اضافه لامیّه است. «غَیْرَ»: حال است. «مُحِلِّی»: در اصل مُحِلِّینَ، به معنی حلالکنندگان است که نون آن در حالت اضافه حذف شده است. «الصَّیْدِ»: شکار. میتواند به معنی اسم مفعول یا مصدر باشد. «حُرُمٌ»: جمع حَرام به معنی مُحْرِم است، یعنی احرامبستگان. کسانی که در سرزمین حرم هستند (نگا: مائده / و ). «یَحْکُمُ»: حکم میکند. این واژه متضمّن (یَفْعَلُ) است، به معنی: انجام میدهد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعامِ إِلَّا ما يُتْلى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ ما يُرِيدُ «1»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! به عقد و پيمانها (ى خود، با خدا و مردم) وفا كنيد. (خوردن گوشت) چهارپايان براى شما حلال گشته، مگر آنها كه (حكم حرمتش) بر شما خوانده خواهد شد، و در حال احرام شكار را حلال نشمريد، همانا خداوند به هر چه خواهد (ومصلحت بداند) حكم مىكند.
نکته ها
كلمهى «بَهِيمَةُ» در اينجا به معناى چهارپا و اعم از «انعام» است، «انعام» به گاو و شتر و گوسفند مىگويند و «بَهِيمَةُ الْأَنْعامِ» كه سه بار در قرآن آمده به معناى حلال بودن گوشت اين چهارپايان است. «1» امام صادق عليه السلام فرمودند: مراد از «بَهِيمَةُ الْأَنْعامِ»، جنين حيوان ذبح شده است كه تزكيهى مادرش، تزكيهى او نيز به شمار مىرود. «2» مرحوم فيض در تفسير صافى مىفرمايد: «ممكن است اين روايت بيان مصداق پنهان آن باشد و يا اينكه از شكم مادر به آنها «بهيمة» گفته مىشود، بنابراين منافاتى با تعميم ندارد». «3»
«1». تفسير مجمعالبيان.
«2». كافى، ج 6، ص 234.
«3». قاموس القرآن.
جلد 2 - صفحه 229
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «لا دين لمن لا عهد له» «1»، كسى كه وفا ندارد، دين ندارد. آرى، اگر به پيمانها عمل نشود، اساس جامعه واعتماد عمومى بهم مىريزد وهرج ومرج پيش مىآيد.
قرآن، وفاى به پيمان حتّى با مشركان را لازم مىداند، «فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى مُدَّتِهِمْ» «2» و طبق حديثى از امام صادق عليه السلام وفاى به پيمان فاجران هم لازم است. «3»
بر اساس روايتى ديگر، اگر يك مسلمان حتّى با اشاره، به دشمن كافر امان داد، بر ديگر مسلمانان رعايت اين پيمان اشارهاى، الزامى است.
كتب آسمانى، عهد خداوند هستند و بايد به آنها وفادار بود، عهد قديم (تورات)، عهد جديد (انجيل) و عهد اخير (قرآن). در حديث مىخوانيم: «القرآن عهد اللّه» «4»
پیام ها
1- مسلمانان بايد به همهى پيمانها، (با هر كس و هر گروه،) پايبند باشند، چه قراردادهاى لفظى، كتبى؛ پيمانهاى سياسى، اقتصادى، اجتماعى ويا خانوادگى؛ با قوى يا ضعيف، با دوست يا دشمن، با خدا (مثل نذر و عهد) يا مردم، با فرد يا جامعه، با كوچك يا بزرگ، با كشورهاى منطقه يا قراردادهاى بين المللى. كلمهى «بِالْعُقُودِ» داراى «الف و لام» است كه شامل همهى قراردادها مىشود. «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ»
2- اشعار دارد كه ايمان، ضامن وفاى به عهد و پيمانهاست. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ»
3- حال كه خداوند انواع نعمتها را در اختيار ما گذاشته است، پس به پيمانهاى
«1». بحار، ج 16، ص 144.
«2». توبه، 4.
«3». كافى، ج 2، ص 162.
«4». كافى، ج 6، ص 198.
جلد 2 - صفحه 230
او وفادار باشيم. «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ»
4- يكى از پيمانهاى الهى، توجّه به احكام حلال وحرام در خوردنىهاست.
«أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ»
5- اسلام، هم به مسائل اجتماعى و هم به مسائل اقتصادى توجّه دارد. (وفاى به عهد، مسئلهى اجتماعى و اقتصادى وبهرهگيرى از حيوانات، از مسائل اقتصادى است.) «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعامِ»
6- مصرف گوشت گاو، شتر و گوسفندى كه مرده يا خفّه و ... شده باشند، حرام است. «إِلَّا ما يُتْلى عَلَيْكُمْ»
7- همهى چهارپايان حلال نيستند. «إِلَّا ما يُتْلى عَلَيْكُمْ» (بنابر اينكه جمله، مربوط به انواع چهارپايان باشد.)
8- براى حفظ حرمت احرام بايد كمى هم محروميّت چشيد و از شكار، چشم پوشيد. «غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ»
9- عمل به محرّمات احرام، از جمله موارد وفاى به عهد و پيمان با خداست.
أَوْفُوا بِالْعُقُودِ ... غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ
10- احرام، عهد و پيمان با خداوند است. أَوْفُوا بِالْعُقُودِ ... وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ
11- احرام، حالتى خاص و ويژه و داراى احترام است. «وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعامِ إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ ما يُرِيدُ «1»
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ: اى كسانى كه ايمان آوردهايد وفا كنيد به عهدهاى خود كه با يكديگر مىكنيد يا به عقود شرعيه مثل عقد شركت و عقد نكاح و عقد بيع؛ يا وفا نمائيد به عهودى كه حق تعالى بر شما عقد كرده، يعنى تكاليف شرعيه. در كنز العرفان آورده كه نزد بعضى هر آيه كه مصدر باشد به «يا ايّها الناس» مكى، و هر كدام كه مصدّر به «يا ايها الذين امنوا» باشد مدنى است.
و لكن اصح آنكه اين قول بنابر اغلب است و اولى حمل عقد است بر جميع عهود به جهت عموم لفظ و عدم ثبوت مخصص. و قول ابن عباس «1» اقوى است كه مراد به آن عقود است كه ايجاد آن فرموده بر بندگان در حلال و حرام و فرايض و حدود، پس واجب است وفا به جميع آن، مگر آنچه عقد باشد در معاونت إثم و امر قبيح؛ زيرا اين ممنوع است بدون خلاف. و بعد از ذكر اجمال در امر به عقود تفصيل آن را مىفرمايد:
أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعامِ: حلال گردانيده شده است براى شما چهار پايان بسته زبان كه آن ازواج ثمانيهاند از شتر و گاو و بز و ميش. در انوار گفته كه:
بهيمه هر زندهاى است كه او را تميزى نباشد و گويند مراد حيوان ذات چهارپااند و اضافه آن به انعام براى بيان است كقولك ثوب خز و آن ازواج
«1» مجمع البيان ج 2 ص 151.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 8
ثمانيهاند و آنچه ملحق است به آن از آهو و گاو و خر؛ و از آن جهت آنها را بهائم نامند كه زبان و كلام آنها مبهم مىباشد و نزد كلبى و فرّاء «1» مراد ملحقات آهو و گاو و خر و وحش و مانند آن كه مماثل انعامند در نشخوار و عدم انياب و اضافه به انعام به اعتبار ملابسه شبه است؛ و نزد بعضى ديگر مراد بچه كه از بطون انعام بيرون آيند؛ يعنى اگر مادر را بكشند و بچه در شكم او تمام خلقت و موى برآورده و روح در او دميده باشد به كشتن مادر، مردن او حلال بود؛ و اگر تمام خلقت نباشد به هيچ وجه حلال نباشد. و اين قول ابن عباس و ابن عمر و مروى از ابى جعفر عليه السّلام و ابى عبد اللّه عليه السّلام مىباشد «2» و اولى حمل آيه است بر عموم. إِلَّا ما يُتْلى عَلَيْكُمْ: (استثناء از بهيمه است) يعنى همه حيوانات غير صاحب ناب حلال است مگر حرام كرده شده بر شما. آنچه خوانده شد در اين سوره و هو قوله: «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ تا آخر» غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ: (حالست از ضمير لكم) يعنى حلال كرده شد براى شما بهيمه انعام در حالتى كه حلال داننده نباشيد صيد را، يعنى حرام است صيد وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ: در حالتى كه محرم باشيد به حج يا عمره، مراد آن است كه همه انعام بر شما حلال است مگر صيد وحشيان در حال احرام. إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ ما يُرِيدُ: بدرستى كه خدا حكم فرمايد در حلال و حرام آنچه را كه خواهد از تحليل و تحريم و حكمت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعامِ إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ ما يُرِيدُ «1»
ترجمه
اى آنكسانيكه ايمان آورديد وفا كنيد به پيمانها حلال شد براى شما حيوانات چهارپا از چرندگان مگر آنچه خوانده ميشود بر شما با آنكه حلال ندانيد شما صيد را در حالتى كه محرم باشيد همانا خدا حكم ميكند آنچه را بخواهد.
تفسير
عقد قرارداد مسلّم بين دو نفر است گويا رشته است كه از دو طرف بسته شده است و در روايات و كلام مفسرين بعهد تفسير شده است و بنظر حقير براى شمول آنست عهود و مواثيق الهيه را در عقائد و احكام و وفا و ايفاء بآن عبارت است از عمل بر طبق آن پس آيه دلالت دارد بر وجوب عمل بر طبق قرارداد واقع بين خدا و خلق و هر قرارداديكه مردم بين خودشان مقرر داشته باشند و قمى ره از حضرت جواد (ع) نقل نموده كه پيغمبر (ص) با مردم قرارداد نمود و اخذ ميثاق كرد از آنها براى امير المؤمنين (ع) در ده موقف پس اين آيه نازل شد كه مراد از عقود آن ده عقد است و بنظر حقير تعميم آيه منافى با اين معنى نيست چنانچه منافات با شرائطى كه براى صحت و لزوم معاملات در كتب فقهيّه ذكر شده ندارد و بهيمه كليه حيوانات چهارپا را گويند و بيشتر در بچههاى آنها استعمال ميشود و انعام گفتهاند ازواج ثمانيهاند يعنى شتر و گاو و گوسفند و بز هر يك از آنها نر و ماده كه جمعا هشت صنف ميشوند ولى بنظر حقير مطلق حيوانات چرنده است كه معمولا براى استفاده از گوشت و ساير منافع آنها نگهدارى ميشوند و چون در عربستان نوعا از اين چهار نوع خارج نيستند غالبا در اينها استعمال ميشود و لذا در بيان ما يتلى عليكم كه در اين آيه استثنا شده است و بفاصله يك آيه بعدا ذكر ميشود خنزير تعداد شده است كه دلالت دارد بر آنكه داخل در مستثنى بوده و خارج شده است و بنابر اين اصل در مطلق حيوانات
جلد 2 صفحه 167
چرنده حليت است مگر بدليل خارج شود اگر چه مفسرين و فقها متعرض نشدند و در معنى انعام اقتصار بر قدر متيقّن نمودهاند كه همان انواع يا اصناف معهوده باشد ولى بنظر حقير مقصود بيان همان اصل كلى است كه در اديان و شرايع سابقه هم بوده چنانچه در تورية سفر لويان فصل يازدهم بيان شده است و اصول شرائع حقه يكى است و با اسلام موافق است و از جمله شواهد اينمعنى آنستكه شتر و گاو و گوسفند اعم از بز و ميش نوعا اهلى ميباشند و قابل اصطياد نيستند و در آيه تصريح بحرمت صيد آنها شده و از حكم حليت اخراج گرديده لهذا در اين قسمت فقها و مفسرين ناچار قائل بتعميم شدهاند نسبت باهلى و وحشى اين چهار صنف با آنكه اگر وحشى از اين چهار موجود و داخل در اين اصناف هم باشند از قدر متيقن مصداق انعام خارجند و صيد آنها آنقدر رائج نيست كه قابل استثناء از عموم احوالى عام باشد و مهتمّ به در كلام شود چنانچه بر ارباب ذوق و سليقه ادبى و فقهى پوشيده نيست با آنكه اضافه بهيمه بانعام هم مشعر به اين معنى است زيرا معمولا در اضافه بيانيه مضاف اليه شامل مضاف و غير آن است مانند خاتم فضّة يعنى انگشتر از جنس نقره و نيز مؤيد است بروايت مشهوره مسلمه از پيغمبر (ص) كه از هر حيوان صاحب ناب و چنگالى نهى فرموده كه خلاصه حيوانات درنده باشد كه دندان گوشتخورى و آلت اصطياد طبيعى دارند نه دندان علف خورى مانند سمدار نشخوار كننده كه نهى از حيوان درنده بمفهومش دلالت دارد بر حليت چرندگان مگر آنچه حرمتش رسيده باشد بخصوص و معارض نيست اينمعنى با اخباريكه از ائمه معصومين عليهم السلام در تفسير اين آيه وارد شده است كه مراد از بهيمه بچههاى انعامند كه در دل آنها جاى دارند و خلقت آنها كامل شده است و مو و كرك آنها روئيده شده و تذكيه آنها تذكيه مادرشان است زيرا معلوم است مراد بيان مبدأ حكم بحليت و صدق بهيمه است تا بواسطه شيوع لفظ بهيمه در بچه انعام تصور نشود كه قبل از تماميت خلق و ولوج روح هم جائز است خوردن آنها چون بناى ائمه عليهم السلام در مقام تفسير بر بيان امور خفيه بوده نه ترجمه لغات كه نوعا اهل لسان متوجه معنى ظاهرى آن بودند علاوه بر آنكه از حليت آنها حليت نوع آن حيوان معلوم ميشود چنانچه تصريح فرمودند بحليت مادران آنها بتذكيه در هر حال چون از حكم بعموم حليت استفاده ميشود كه در تمام احوال ثابت است خداوند حال احرام را استثنا فرمود كه در آنحال علاوه بر آنكه عمل صيد يعنى اصطياد حرام است گوشت آنها هم بر
جلد 2 صفحه 168
محرم يا مطلقا حرام است در صورتى كه در حال احرام صيد شده باشند چنانچه در كتب فقهيّه معنون است و بنابر اين غير محلّى الصيد در آيه حال است از ضمير لكم و فائده حال نه اشتراط يا تقييد حليت بحال امتناع از صيد است در حال احرام چنانچه از صافى و غيره بنظر ميرسد تا مانع از عموم حليت شود در سائر احوال بلكه فائده حال بيان عدم تنافى حرمت در حال احرام است با حليّت در سائر احوال لذا فرموده است همانا خداوند حكم ميكند آنچه را اراده فرموده باشد كه آن اراده عين علم بصلاح شما است اگر چه شما متوجه بمصلحت آن نباشيد پس بايد اطاعت كنيد و نگوئيد چه فرق است بين گوشت آهو كه محرم صيد كرده باشد يا محلّ كه آن حرام و اين حلال شده است و صيد ممكن است بمعنى مصدر باشد يعنى اصطياد و ممكن است بمعنى مفعول باشد يعنى حيوان صيد شده و ممكن است هر دو معنى مراد باشد چنانچه مكرر در معانى قرآنيه اشاره شده است و در هر حال ظاهر آيه همانستكه بيان شد و خللى در معنى روى نميدهد ولى محتاج بدقت تام و تدبر در اطراف مرام است تا فرق بين منظور اصلى و تبعى داده شود و فائده حال ظاهر گردد و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوفُوا بِالعُقُودِ أُحِلَّت لَكُم بَهِيمَةُ الأَنعامِ إِلاّ ما يُتلي عَلَيكُم غَيرَ مُحِلِّي الصَّيدِ وَ أَنتُم حُرُمٌ إِنَّ اللّهَ يَحكُمُ ما يُرِيدُ «1»
اي كساني که ايمان آورديد بايد بعقدهاي خود وفاء كنيد حلال شده است
جلد 6 - صفحه 288
بر شما بچههاي تو دلي انعام مثل شتر و گاو و گوسفند و بز و غير اينها از حيوانات حلال گوشت مگر آنچه بر شما تلاوت ميشود از حيوانات محرمة الاكل غير محلي الصيد و حال آنكه شما محرم باشيد محققا خداوند هر چه اراده فرمايد حكم ميكند يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خطاب اگر چه بمؤمنين است لكن احكام الهيه براي جميع افراد بشر است و تمام محكوم بآنها هستند، و وجه اختصاص خطاب بمؤمنين ممكن است از جهت اينکه باشد که كفار ترتيب اثر بر اوامر الهيه نميكنند، و ممكن است از جهت اينکه باشد که عقود و عهود آنها شرعيت ندارد و واجب نيست که بآنها وفاء كنند بلكه بسا حرام ميشود.
أَوفُوا بِالعُقُودِ وفاء بمعني ترتيب اثر است و العقود جمع محلي بالف و لام مفيد عموم است و مراد بعقود مطلق قرار داد است شامل جميع معاملات بين المسلمين ميشود از بيع و صلح و اجاره حتي شروط ابتدائيه را هم ميگيرد و قرارداد بين خالق و مخلوق و بين نبي و امت و بين امام و رعيت و بين زوج و زوجه و شامل نذور و عهود هم ميشود لذا در بعض اخبار تفسير شده بعهود و در بعضي تعبير شده بعهد ولايت و در بعضي ببيعت و تمام اينها بيان مصاديق است منافي با عموم نيست و بالجمله خروج عقود جائزه يا شروط ابتدائيه محتاج بدليل مخصص است و الا آيه بعمومه شامل جميع آنها ميشود و از اينجا است که ميگوييم اصل در كليه معاملات لزوم است الا ما خرج بالدليل بلي شامل ايقاعات نميشود زيرا از تحت اينکه عنوان خارج است و همچنين قراردادهاي غير مشروع و معاملات فاسده و وعدههاي محرمه خارج است و شامل نميشود مثل بيع ربوي و بيع اشياء محرمه مثل شراب و آلات لهو و مجسمه ذي روح و مكاسب محرمه و قمار و امثال اينها.
(تنبيه)
منافات ندارد اينکه عموم با اينكه در هر عقد و عهد و التزامي شارع مقدس
جلد 6 - صفحه 289
شرائطي مقرر فرموده باشد مثل شرائط بيع و متبايعين و عوضين و نحو اينها که بدون آنها فاسد است و از تحت عموم خارج است.
أُحِلَّت لَكُم بَهِيمَةُ الأَنعامِ بهيمه در اخبار بسياري تفسير شده ببچه تو دلي که تذكيه آن بتذكيه مادر آنها است، و مراد از انعام حيوانات چهارپاست که حلال گوشت باشند مثل شتر، گاو، گوسفند و غير اينها و شامل محرم الاكل نميشود، و بعبارة اخري حيوان حرام گوشت بچه او هم حرام گوشت و جاي احتمال حليت در آنها نيست فقط مورد احتمال اينست که حيوان حلال گوشت که بايد شرايط تذكيه در او باشد و بدون تذكيه ميته است آيا به در رحمش که پس از تذكيه مادرش در رحم بميرد آيا جزو ميته است چون بچه تذكيه نشده يا مذكي است بتذكيه مادر، آيه دلالت دارد که مذكي است و حلال است و تذكيه جداگانه نميخواهد إِلّا ما يُتلي عَلَيكُم که بعد از اينکه ايه تلاوت ميشود حُرِّمَت عَلَيكُمُ المَيتَةُ وَ الدَّمُ الاية.
غَيرَ مُحِلِّي الصَّيدِ وَ أَنتُم حُرُمٌ محلي الصيد جمع مضاف است و نون محلين باضافه ساقط شده و كلمه مفتوح است بنا بر حاليت، و اختلاف شد بين مفسرين بعضي گفتند حال است براي ضمير اوفوا که مرجعش الّذين آمنوا است، و بعضي گفتند حال است از براي ضمير كم در كلمه احلت لكم، و بعضي گفتند حال است براي ضمير كم در كلمه الا ما يتلي عليكم، و بر اينکه تقادير معني مختلف ميشود بر تقدير اول معني اينکه ميشود واجب است وفاء بعقود غير از عقدي که بر صيد واقع ميشود در حال احرام از آنهايي که حلال ميدانند صيد را.
و بر تقدير دوم معني اينکه ميشود که حلال است بر شما بهيمة الانعام غير صيد محلين در حالي که شما محرم هستيد و بمنزله عطف است بر الا ما يتلي عليكم و غير محلي الصيد و انتم حرم که حرام است.
جلد 6 - صفحه 290
و بر تقدير سوم استثناء از استثناء است مثل اينكه بگويي اكرم العلماء الا الفساق منهم الا زيد که زيد با اينكه عالم فاسق است واجب الاكرام است، لكن احتمال اول و سوم بسيار بعيد است و خلاف ظاهر آيه است و ظاهر آيه همان احتمال ثانيست که احتمال وسط باشد و خير الامور اوسطها شامل است در اينکه مورد
(بيان ذلک)
اما احتمال اول مفادش اينکه ميشود که محلين صيد واجب نيست براي آنها وفاء به هيچ گونه عقد و عهدي تا مادامي که محرم هستند و اينکه قطعا مراد نيست.
و اما احتمال سوم مفادش اينکه ميشود که در حال احرام حلال است و تذكيه آن بتذكيه مادر او است غير از بهيمه انعام در حال احرام و مراد انعام وحشيه است که صيد آنها حرام است مثل آهو و بز كوهي و ساير حيوانات وحشيه زيرا انعام اهلي مانعي ندارد خوردن آنها و بچههاي آنها.
إِنَّ اللّهَ يَحكُمُ ما يُرِيدُ زيرا اراده او علم بصلاح است و حكمش هم بر طبق صلاح است و تابع اراده او است.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- وجوب وفا به تمامى عقدها و پیمانها (فردى، اجتماعى، بین المللى و پیمانهاى الهى) (یایها الذین ءامنوا اوفوا بالعقود)
۲- مسؤولیت انسان در برابر عهدها و پیمانهاى خویش (یایها الذین ءامنوا اوفوا بالعقود)
۳- لزوم و وجوب التزام به مفاد عقد، اصل و قاعده اولیّه در تمامى عقود (یایها الذین ءامنوا اوفوا بالعقود) صیغه امر «اوفوا» دلالت بر وجود التزام به مفاد عقد دارد که از آن به لزوم عقد تعبیر مى شود. و چون «عقود» جمع داراى «ال» است، عموم از آن استفاده مى شود.
۴- ارزش و اهمیت تعهدها و پیمانها، و وفاى به آن (یایها الذین ءامنوا اوفوا بالعقود) خطاب مستقیم خداوند به مؤمنان و سپس فرمان به پایبندى به تعهدها و قراردادها، حاکى از اهمیت و ارزش آن است.
۵- حلیت خوردن گوشت برخى از چهارپایان و سایر بهره برداریها از آن (أحلت لکم بهیمة الانعم الا ما یتلى علیکم) «بهیمه» اسم است براى هر حیوان چهارپاى صحرایى و یا دریایى (مجمع البیان). و «انعام» به گاو و شتر و گوسفند گفته مى شود. (مفردات راغب). و اضافه «بهیمه» به «انعام»، اضافه بیانیه است. قابل ذکر است که چون حلیت به خود بهیمه تعلق گرفته نه به خصوص خوردن از گوشت آنها، معلوم مى شود علاوه بر استفاده خوراکى، سایر بهره برداریها نیز مورد نظر مى باشد.
۶- حرمت خوردن گوشت برخى از چهارپایان و سایر بهره برداریها از آن (أحلت لکم بهیمة الانعم الا ما یتلى علیکم)
۷- حرمت خوردن برخى از اجزاى چهارپایان حلال گوشت (أحلت لکم بهیمة الانعم الا ما یتلى علیکم) بنابر اینکه استثناى در «الا مایتلى» نسبت به اجزاى مستثنى منه باشد نه از افراد آن.
۸- حرمت صید و شکار در حال احرام (غیر محلى الصید و انتم حرم) «صید» مصدر و به معناى شکار کردن است کلمه «حُرُم» (جمع حرام) مى تواند از احرام گرفته شده باشد یعنى کسانى که براى انجام حج و یا عمره محرم مى شوند و مى تواند از «حَرَم» گرفته شده باشد یعنى کسانى که داخل حرم مى شوند. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.
۹- خوردن گوشت و سایر بهره برداریها از حیوانى که در حال احرام شکار شود، حرام است. (غیر محلى الصید) بنابر اینکه «صید» به معناى اسم مفعول باشد ; یعنى حیوان شکار شده.
۱۰- حرمت صید در حرم مکه (غیر محلى الصید و انتم حرم) برداشت فوق بر این اساس است که مراد از «حُرُم» «داخلون فى الحرم» باشد گفتنى است مراد از حَرَم بر اساس این احتمال حرم مکه است.
۱۱- حرمت گوشت و سایر بهره برداریها، از حیوانى که در حرم مکه صید شود. (غیر محلى الصید و انتم حرم)
۱۲- حلیت بهره بردارى از چهارپایان، مشروط به پرهیز از صید و حرام شمردن آن در حال احرام است.* (أحلت ... غیر محلى الصید) بنابر اینکه «غیر محلى»، حال براى ضمیر در «لکم» باشد و با توجه به اینکه حال، عامل خود را مقید مى کند ; بنابراین، حلیت چهارپایان حلال گوشت، در فرض پرهیز از صید و حرام شمردن آن در حال احرام است.
۱۳- توجه اسلام به امور اجتماعى و اقتصادى جامعه (یایها الذین ءامنوا اوفوا بالعقود أحلت لکم بهیمة الانعم) وفاى به عقد و معاهدات از امور اجتماعى، و بهره بردارى از چهارپایان، از امور اقتصادى است.
۱۴- حلیت خوردن گوشت برخى از چهارپایان (شتر، گاو و گوسفند) و حرمت برخى دیگر و حرمت صید و شکار در حال احرام، از عهدها و پیمانهاى الهى با مؤمنان (اوفوا بالعقود أحلت لکم بهیمة الانعم الا ما یتلى علیکم غیر محلى الصید)
۱۵- اهتمام اسلام به مسأله تغذیه (أحلت لکم بهیمة الانعم الا ما یتلى علیکم) نزول آیات مربوط به احکام خوردنیها (گوشت شتر، گاو، گوسفند و ...) و بیان حدود و شرایط آنها، بیانگر اهتمام اسلام نسبت به امر تغذیه انسان است.
۱۶- خداوند هر حکمى را اراده کند، صادر خواهد کرد. (إنّ اللّه یحکم ما یرید) بنابر اینکه مراد از «ما»، احکام شرعى (وجوب، حرمت، حلیت و ...) باشد.
۱۷- حاکمیت مطلق الهى (إنّ اللّه یحکم ما یرید) چون «یحکم» متعدى استعمال شده، معناى «یفعل» در آن تضمین شده است. بنابراین مراد از «ما»، معنایى گسترده تر از حکم شرعى خواهد بود. یعنى خداوند هر کارى را که اراده کند، انجام مى دهد که از جمله آنها حکم به حلیت و حرمت اشیا است.
۱۸- تکالیف دین، نشأت گرفته از اراده الهى است. (اوفوا بالعقود أحلت ... إنّ اللّه یحکم ما یرید)
۱۹- لزوم تسلیم در برابر احکام الهى (إنّ اللّه یحکم ما یرید) هدف از بیان و یادآورى حاکمیت الهى پس از تبیین احکام یاد شده این است که مؤمنان با توجه به آن، در برابر احکام یاد شده، تسلیم شوند.
۲۰- حلیت جنین در شکم حیوان تذکیه شده، مشروط به اینکه داراى مو و کرک باشد. (أحلت لکم بهیمة الانعم) امام باقر یا امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از معناى آیه فوق فرمودند: الجنین فى بطن امه اذا اشعر و اوبر فذکاته ذکاة امه ... .(۱)
موضوعات مرتبط
- احرام: صید در احرام ۱۴ ; محرمات احرام ۸، ۹، ۱۲، ۱۴
- احکام:۱، ۳، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۴، ۲۰ عمل به احکام ۱، ۳، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۴، ۲۰ ۱۹
- انسان: مسؤولیت انسان ۲
- تسلیم: به خدا ۱۹
- تغذیه: اهمیّت تغذیه ۱۵
- تکلیف: منشأ تکلیف ۱۸
- جنین: شرایط حلیّت جنین ۲۰
- چهارپایان: استفاده از چهارپایان ۵، ۶، ۱۲ ; حرمت گوشت چهارپایان ۶، ۱۴ ; حلیّت گوشت چهارپایان ۵، ۱۴
- خدا: اراده خدا ۱۶، ۱۸ ; حاکمیت خدا ۱۷ ; حکم خدا ۱۶ ; عهد خدا ۱ ; عهد خدا با مؤمنان ۱۴
- خوردنیها: احکام خوردنیها ۵، ۶، ۷، ۹، ۱۴ ; خوردنیها ى حرام ۶، ۷، ۹
- ذبح: احکام ذبح ۲۰
- شتر: حلیّت گوشت شتر ۱۴
- صید: احکام صید ۸، ۹ ; صید حرام ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۴
- عقد: احکام عقد ۱، ۳ ; وفاى به عقد ۱، ۳
- عهد: احکام عهد ۱ ; ارزش وفاى به عهد ۴ ; اهمیّت عهد ۲ ; اهمیت وفاى به عهد ۴ ; وفاى عهد ۱
- قواعد فقهى:۲۰
- گاو: حلیّت گوشت گاو ۱۴
- گوسفند: حلیّت گوشت گوسفند ۱۴
- گوشت: حرام ۷، ۹، ۱۱
- محرمات:۷، ۱۱
- معاهدات: اجتماعى ۱ ; معاهدات بین المللى ۱
- مکّه: احکام حرم مکّه ۱۰، ۱۱ ; صید در حرم مکّه ۱۰، ۱۱
- نظام اجتماعى: اهمیت نظام اجتماعى ۱۳
- نظام اقتصادى: اهمیت نظام اقتصادى ۱۳
- واجبات:۱