النساء ١٧٣
ترجمه
النساء ١٧٢ | آیه ١٧٣ | النساء ١٧٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَیُوَفِّیهِمْ»: پاداش آنان را به طور کامل خواهد داد. «وَلِیّاً»: سرپرست. «نصِیراً»: یاور.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَمَّا الَّذِينَ اسْتَنْكَفُوا وَ اسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَلِيماً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً «173»
«1». بحار، ج 94، ص 92.
جلد 2 - صفحه 221
پس آنان كه ايمان آورده وكارهاى شايسته انجام دادهاند، خداوند پاداش آنان را كامل مىدهد واز فضل خويش به ايشان افزونتر مىبخشد و امّا آنان كه سرپيچى كردند و تكبّر ورزيدند، خداوند آنان را به عذابى دردناك كيفرشان مىدهد و در برابر (قهر) خدا براى خود دوست و ياورى نخواهند يافت.
نکته ها
اهل كتاب، يا پيامبر خود را برتر مىدانستند و دربارهى او غلوّ مىكردند و يا خود را برتر مىدانستند و مىگفتند: «نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ» «1» و يا ديگران را تحقير مىكردند. «قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصارى عَلى شَيْءٍ ...» «2» در حالى كه در قيامت هيچكدام از اينها كارساز نيست و ايمان و عمل لازم است.
پیام ها
1- راه نجات، ايمان و عمل صالح است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ»
2- ايمان مقدّم بر عمل است و اعمال بدون ايمان، مانند اسكناس بىپشتوانه است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ»
3- اگر مىخواهيد اخلاق الهى داشته باشيد، اجرت كارگر را كامل بپردازيد و چيزى هم اضافه دهيد. «فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ»
4- بدون ايمان و عمل، انتظار هيچ شفاعتى از مسيح و ديگران نداشته باشيد.
«لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَمَّا الَّذِينَ اسْتَنْكَفُوا وَ اسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَلِيماً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً (173)
بعد از آن، در تفصيل مجازات عامه كه فحواى كلام دال است بر آن، مىفرمايد:
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 666
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ: پس اما آن كسانى كه ايمان آوردهاند و عمل صالح نمودهاند، فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ: پس تمام و وافى عنايت فرمايد خداوند، اجر و مزدهاى موعود ايشان را، وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ: و زياد فرمايد بر جزاى ايشان از فضل و كرم خود كه ده برابر عمل باشد يا هفتاد يا هفتصد و مازاد، به حدى كه هيچكس نتواند توصيف آن را نمايد. وَ أَمَّا الَّذِينَ اسْتَنْكَفُوا وَ اسْتَكْبَرُوا: و اما آن كسانى كه از عبادت حق استنكاف مىكنند و استكبار مىورزند، فَيُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَلِيماً: پس عذاب نمايد ايشان را عذابى دردناك، وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً: و نيابند براى خود بجز خدا، دوستدارى و نه يارى كه دفع عذاب از آنها نمايد.
على بن ابراهيم به سند كالصحيح از ابو بصير روايت نموده كه به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم: يابن رسول اللّه مرا بترسان كه دلم سنگين شده.
حضرت فرمود: مهيا شو براى زندگى دراز، بدرستى كه جبرئيل آمد به نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به حالت ترشروئى، حضرت سبب را سؤال نمود. جبرئيل عرض كرد: امروز دمها آتش جهنم را كه مىدميدند، واگذاشتند. فرمود: دمهاى جهنم چيست. جبرئيل گفت: حق تعالى امر فرمود كه هزار سال بر آتش جهنم دميدند تا سفيد شد. پس هزار سال ديگر دميدند تا سرخ شد. و هزار سال ديگر دميدند تا سياه شد. و اكنون سياه و تاريك است. و اگر قطرهاى از ضريع [كه عرق اهل جهنم و چرك و ريم فرجهاى زناكاران كه در ديگهاى جهنم جوشيده و به عوض آب به اهل جهنم مىخورانند] «1» در آبهاى دنيا بريزد، هر آينه جميع اهل دنيا از گندش بميرند. و اگر يك حلقه از زنجير هفتاد ذرعى كه بر گردن اهل جهنم مىگذارند بر دنيا بگذارند، از حرارت آن تمام محترق شوند. و اگر پيراهنى از پيراهنهاى اهل جهنم را در ميان آسمان و زمين بياويزند، اهل دنيا از بوى آن هلاك شوند. چون جبرئيل اينها را بيان
«1» ما بين دو علامت در حديث بحار نيست.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 667
نمود، حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و جبرئيل هر دو گريستند. پس حق تعالى ملكى را فرستاد كه پروردگار شما، شما را سلام مىرساند و مىفرمايد: شما را ايمن مىگردانم از آنكه گناهى بكنيد كه مستوجب عذاب من شويد. بعد از آن هرگاه جبرئيل خدمت آن حضرت مىآمد متبسم بود. پس حضرت صادق عليه السّلام فرمود: در آن روز اهل آتش، عظمت جهنم و عذاب الهى را مىدانند، و اهل بهشت عظمت بهشت و نعيم آن را مىدانند. و اهل جهنم هفتاد سال سعى كنند تا خود را بالاى جهنم رسانند، «1» ملائكه گرزهاى آهن بر سر آنها مىزنند تا به قعر جهنم برمىگردند، [اين سخن خداى عزّ و جل است كه: «هر هنگام كه مىخواهند از شدّت غم و اندوه از آن خارج شوند، به آن برگردانده مىشوند و به ايشان گفته مىشود: عذاب آتش را بچشيد.] «2» سپس پوستهايشان را تغيير حاصل شده [و به غير پوست اول تبديل مىشود.] «3»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَمَّا الَّذِينَ اسْتَنْكَفُوا وَ اسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَلِيماً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً (173)
ترجمه
پس اما آنانكه ايمان آوردند و بجا آوردند كارهاى شايسته را پس عطا ميكند بآنها مزدهاشانرا و زياده ميدهد بآنها از كرم خود و اما آنانكه استنكاف نمودند و استكبار ورزيدند پس عذاب ميكند آنها را عذابى دردناك و نمىيابند براى خودشان از غير خدا دوستى و نه ياورى.
بيان
مفاد اين آيه واضح است و بعضى آنرا در آيه دانستهاند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِم أُجُورَهُم وَ يَزِيدُهُم مِن فَضلِهِ وَ أَمَّا الَّذِينَ استَنكَفُوا وَ استَكبَرُوا فَيُعَذِّبُهُم عَذاباً أَلِيماً وَ لا يَجِدُونَ لَهُم مِن دُونِ اللّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً (173)
بعد از اينكه تمام در روز حشر مجتمع شدند آنها را دو دسته ميكنند پس كساني که ايمان آوردند و عمل صالح نمودند اجر و مزد آنها را بمقدار كافي و وافي عنايت ميفرمايد بلكه زيادتر از مقدار كافي بفضل و كرم خود مرحمت ميكند، و اما كساني که استنكاف از توحيد نمودند و مشرك شدند و تكبر ورزيدند و زير بار انبياء نرفتند پس آنها را عذاب ميكند عذاب دردناكي و يافت نميشود براي آنها
جلد 6 - صفحه 282
جز خدا ولي و نه ياوري.
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بتمام انبياء و آنچه شرط ايمان است وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ مراد اينکه نيست که تمام اعمال صالحه را بجا بياورند زيرا ممكن نيست و مراد اينکه نيست که تمام اعمال آنها صالحه باشد زيرا اعمال مباحه يا مكروهه هم از آنها صادر ميشود بلكه مراد اتيان بواجبات و ترك محرمات است.
فَيُوَفِّيهِم أُجُورَهُم تعبير باجر نوع تفضل است زيرا استحقاق براي احدي نيست بلكه مراد آنكه خداوند بوعدههايي که بر هر يك از اعمال صالحه در كتابش يا بلسان انبياء و ائمه عليهم السلام داده وفاء ميفرمايد وَ يَزِيدُهُم مِن فَضلِهِ بيش از آنچه وعده داده عنايت ميكند تفضلا.
وَ أَمَّا الَّذِينَ استَنكَفُوا استنكاف از توحيد مثل نصاري که قائل بتثليث و يهود که بشرك رفتند و ساير طبقات مشركين وَ استَكبَرُوا که مخالفت انبياء و دستورات الهي كردند فَيُعَذِّبُهُم عَذاباً أَلِيماً.
وَ لا يَجِدُونَ لَهُم مِن دُونِ اللّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً اشاره باينست که مثل حضرت عيسي يا مريم يا روح القدس از نصاري بيزارند و اينکه توهّمي که ميكنند که آنها نجاتشان ميدهند توهّم فاسدي است و همچنين حضرت موسي و ساير انبياء بني اسرائيل يهود را نجات ميبخشند و هم بتهاي مشركين آنها را شفاعت ميكنند غلط است جز خدا وليّ و ناصري نخواهند يافت.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- مؤمنان داراى عمل صالح، برخوردار از اجر کامل و فضل خداوند در قیامت (فاما الذین ءامنوا و عملوا الصلحت فیوفیهم أجورهم و یزیدهم من فضله)
۲- خداوند خود پاداش دهنده به مؤمنان داراى عمل صالح (فیوفیهم أجورهم)
۳- ایمان و عمل صالح، موجب استحقاق پاداش اخروى (فاما الذین ءامنوا و عملوا الصلحت فیوفیهم أجورهم و یزیدهم من فضله) واژه اجر (مزد و پاداش) دلالت مى کند که مؤمنان نسبت به پاداش استحقاق دارند.
۴- همراهى ایمان با عمل صالح، موجب برخوردارى از پاداش و فضل الهى (فاما الذین ءامنوا و عملوا الصلحت فیوفیهم أجورهم و یزیدهم من فضله)
۵- پاداش اخروى مؤمنان صالح بیش از استحقاق آنان است. (فاما الذین ءامنوا و عملوا الصلحت ... و یزیدهم من فضله)
۶- فضل الهى، منشأ افزایش پاداش اهل ایمان (فاما الذین ءامنوا ... و یزیدهم من فضله) «من» در «من فضله» نشویه است.
۷- ایمان به وحدانیت خدا و قیامت و انجام اعمال صالح، نشانه عبودیت و بندگى خدا (و یستکبر فسیحشرهم إلیه جمیعاً. فاما الذین ءامنوا و عملوا الصلحت) خداوند از کسانى که استنکاف نمى کنند و او را عبادت مى کنند، به مؤمنان داراى اعمال صالح تعبیر کرد. متعلق ایمان به دلیل آیات گذشته، قیامت (فسیحشرهم) و وحدانیت خدا (انما اللّه اله واحد) است.
۸- امتناع از عبادت خداوند به دلیل گردن فرازى و خودبرتربینى، موجب عذاب دردناک در قیامت (و اما الذین استنکفوا و استکبروا فیعذبهم عذاباً ألیماً)
۹- بى پناهى مستکبران رویگردان از بندگى خدا در برابر کیفر الهى در قیامت (اما الذین استنکفوا و استکبروا فیعذبهم عذاباً ألیماً و لایجدون لهم من دون اللّه ولیاً و لانصیراً)
۱۰- کیفر الهى داراى انواع گوناگون (فیعذبهم عذاباً ألیماً)
۱۱- خداوند، در قیامت ولى (سرپرست) و نصیر (یارى دهنده) است. (و لایجدون لهم من دون اللّه ولیاً و لانصیراً)
۱۲- تنها خداوند، توانا بر نصرت مستکبران در قیامت (و لایجدون لهم من دون اللّه ولیاً و لانصیراً) به قرینه فراز قبل «فیعذبهم عذاباً الیماً» مراد از اینکه مستکبران تنها خداوند را یاور خویش مى یابند، این است که تنها وى توانا بر یاورى آنهاست، نه اینکه خداوند ایشان را یارى خواهد کرد.
۱۳- خداوند، هرگز مستکبران رویگردان از عبادت را، در قیامت یارى نخواهد کرد. (و لایجدون لهم من دون اللّه ولیاً و لانصیراً)
۱۴- مستکبران رویگردان از عبادت خدا، محروم از شفاعت شافعان (و لایجدون لهم من دون اللّه ولیاً و لانصیراً)
۱۵- وجود شفاعت کنندگان براى یارى مردمان در قیامت (و لایجدون لهم من دون اللّه ولیاً و لانصیراً) تقدیم «لهم» بر «نصیراً» دلالت مى کند که در قیامت یاورانى هستند ; ولى مستکبران از یاورى آنان محرومند.
۱۶- کیفر مستکبران بیش از استحقاق آنان نخواهد بود. (فاما الذین ءامنوا ... و اما الذین استنکفوا و استکبروا فیعذبهم عذاباً ألیماً) خداوند در پاداش مؤمنان جمله «و یزیدهم من فضله» را آورد ولى در کیفر مستکبران چیزى بر آنچه استحقاق دارند (عذاب الیم) نیفزود.
۱۷- تشویق و تهدید، از روشهاى قرآن براى هدایت انسانها به عبادت و بندگى خدا (فاما الذین ءامنوا ... و اما الذین استنکفوا و استکبروا فیعذبهم)
۱۸- سرنوشت اخروى انسان در گرو موضعگیرى فکرى و عملى وى در دنیا (فاما الذین ءامنوا ... و اما الذین استنکفوا و استکبروا فیعذبهم)
روایات و احادیث
۱۹- مؤمنان داراى عمل صالح، بهره مند از نعمت بهشت و داراى حق شفاعت براى کسانى که در دنیا به ایشان نیکى کرده اند. (فیوفیهم أجورهم و یزیدهم من فضله) رسول خدا (ص) درباره «اجورهم» در آیه فوق فرمود: یدخلهم الجنة و درباره «یزیدهم من فضله» فرمود: الشفاعة فیمن وجبت لهم النار ممن صنع الیهم المعروف فى الدنیا.[۱]
موضوعات مرتبط
- استکبار: کیفر استکبار ۸
- انذار: نقش انذار ۱۷
- انسان: سرنوشت انسان ۱۸
- ایمان: به توحید ۷ ; ایمان به قیامت ۷ ; ایمان و عمل صالح ۴ ; پاداش اخروى ایمان ۳
- بشارت: نقش بشارت ۱۷
- بهشت: نعمتهاى بهشت ۱۹
- پاداش: مراتب پاداش ۱ ; منشأ پاداش ۶ ; موجبات پاداش ۳، ۴
- خدا: افعال خدا ۲ ; پاداش خدا ۲، ۴ ; فضل خدا ۱، ۴، ۶ ; قدرت خدا ۱۲ ; کیفرهاى خدا ۹، ۱۰ ; نصرت خدا ۱۱، ۱۲، ۱۳ ; ولایت خدا ۱۱
- شفاعت: محرومیت از شفاعت ۱۴
- شفیعان: در قیامت ۱۵
- عبادت: آثار ترک عبادت ۱۴ ; عصیان از عبادت ۸، ۹
- عبودیت: ترک عبودیت ۱۳ ; تشویق به عبودیت ۱۷ ; نشانه هاى عبودیت ۷
- عذاب: مراتب عذاب ۸ ; موجبات عذاب ۸
- عصیان: ۷۵۲. کیفر اخروى عصیان ۸
- عمل: آثار عمل ۱۸ ; پاداش عمل صالح ۳ ; عمل صالح ۷
- قیامت: امداد در قیامت ۱۲ ; شفاعت در قیامت ۱۵، ۱۹ ; نصرت در قیامت ۱۱، ۱۳ ; ولایت در قیامت ۱۱
- کیفر: اقسام کیفر ۱۰
- مستکبران: بیخپناهى مستکبران ۹، ۱۳ ; کیفر مستکبران ۹، ۱۶ ; محرومیّت مستکبران ۱۴ ; مستکبران در قیامت ۱۲، ۱۳ ; مستکبران عصیانگر ۹، ۱۳، ۱۴
- موضعگیرى: آثار موضعگیرى ۱۸
- مؤمنان: پاداش اخروى مؤمنان ۵ ; پاداش مؤمنان ۱، ۲، ۶ ; شفاعت مؤمنان ۱۹ ; عمل صالح مؤمنان ۱، ۲، ۱۹ ; مؤمنان صالح ۵
- نظام جزایى:۱۶
- هدایت: تشویق به هدایت ۱۷ ; روش هدایت ۱۷
منابع
- ↑ الدر المنثور، ج ۲، ص