النساء ٣
ترجمه
النساء ٢ | آیه ٣ | النساء ٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتَامَی»: و اگر ترسیدید که در ازدواج با یتیمان تحت سرپرستی خود نتوانید دادگری کنید، پس با زنان دیگری که ... با توجّه بدین معنی، پیش از (الْیَتَامَی) مضاف محذوف است که تقدیر چنین است: فِی نِکَاحِ الْیَتَامَی. «أَلاّ تُقْسِطُوا»: این که دادگری نکنید. «مَا طَابَ»: زنانی که حلال باشند. زنانی را که بپسندید. «مَثْنَی وَ ثُلاثَ وَ رُبَاعَ»: دو دو، و سه سه، و چهار چهار. حال است و مراد دو یا سه یا چهار است (نگا: فاطر / . «أَلاّ تَعْدِلُوا»: این که عدالت را مراعات نکنید. البتّه دادگری در نفقه و زناشوئی و توجّه و نگاه و دیگر کارهای بیرونی که انسان بر آن توانائی دارد؛ نه امور قلبی و درونی از قبیل عشق و محبّت که از قدرت شخص خارج است (نگا: نساء / . «وَاحِدَة»: مفعول فعل محذوفی همچون (إِنکَحُوا) است. «مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ»: هر اندازه از کنیزان که برایتان میسّر شود. «أَلاّ تَعُولُوا»: این که ستم نکنید و کژی نورزید. این که عیالمند نشوید و بدین سبب فقیر گردید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسى» گوید: در سبب نزول اين آيه شريفه به شش وجه اختلاف نموده اند. اول، حسن بصرى و جبائى و مبرد از عايشه روايت كرده اند كه اين آيه درباره دختر يتيمى نازل گرديده كه در تحت سرپرستى قيم خويش بوده و قيم مزبور مايل و راغب به ازدواج با او گرديد. به خاطر مال و جمال او آن هم بدون پرداخت مهر و كابين و البته در چنين مواردى از ازدواج با چنين دخترى بدون پرداخت مهر و كابين جلوگيرى به عمل آمد و دستور رسيد كه با غير آن يتيمه ازدواج نمايند تا چهار زن و اگر از اداره كردن چهار زن ترس داشته باشند با يك نفر ازدواج كنند و نيز گويند: اين آيه متصل به آيه «يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّساءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ فِي يَتامَى النِّساءِ اللَّاتِي لاتُؤْتُونَهُنَّ ما كُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ» آيه ۱۲۷ همين سوره نساء|سوره مى باشد.[۳]
دوم، ابن عباس و عكرمة گويند: كه مردان با چهار زن ازدواج مى كردند و نيز با پنجمى و ششمى تا ده زن نيز ازدواج مينمودند و براى خود مانعى نمى ديدند و اگر دارائى آنها با اين ازدواج متعدد از بين ميرفت به اموال يتيم دست درازى ميكردند و آن را خرج مينمودند. خداوند با نزول اين آيه از ازدواج با بيش از چهار زن نهى فرمود. تا مجبور نشوند به مال يتيم دست درازى نمايند و نيز فرمود: اگر از اداره كردن چهار زن از لحاظ مخارج عاجز شوند به يك نفر اكتفا كنند.
سوم، سعيد بن جبير و سدى و قتادة و ربيع و ضحاك و نيز در يكى از روايات مربوط به ابن عباس گويند: كه مردم بر زنان سخت مى گرفتند و با گرفتن چهار زن عدالت را ميان آنان مراعات نمى نمودند. سپس اين آيه نازل شد و فرمود: همچنانى كه مى ترسيد كه نتوانيد عدالت را ميان يتيمان مراعات كنيد با ازدواج با چهار زن نيز به خاطر عدم توانائى اجراى عدالت بپرهيزيد و به يك نفر اكتفا نمائيد.
چهارم، مجاهد گويد: اگر مى ترسيد كه نتوانيد درباره ولايت ايتام عدالت را مراعات كنيد و نيز مى ترسيد كه مبادا دارائى آنها را حيف و ميل نمائيد و نيز از زنانمودن هم باك داريد به نكاح و ازدواج مباح از يك زن تا چهار زن بپردازيد و اگر ميترسيد كه نتوانيد عدالت را ميان آنها مراعات كنيد به يك نفر اكتفا نمائيد.
پنجم، حسن بصرى گويد: اگر مى ترسيد كه نتوانيد عدالت را درباره يتيمه اى كه تحت سرپرستى شما مى باشد، مراعات كنيد. با زنان خوب از ايتام ديگر كه نزديكان و خويشاوندان شما هستند مى توانيد تا چهار زن ازدواج كنيد و اگر هم مى ترسيد كه عدالت را مراعات نكنيد به يك زن اكتفاء نمائيد و يا به ملك يمين بپردازيد چنان كه جبائى نيز گفته است و گويد كه خطاب آيه متوجه اولياء يتيمه است. در صورتى كه اراده ازدواج با آنها را نمايند يا خواسته باشند قبل از بلوغ با آنان ازدواج كنند.
ششم، فرّاء گويد: اگر پرستارى ايتام بر شما سخت و مشكل است. بنابراين بپرهيزيد از جمع ازدواج بين ايتام و ديگران كه نتوانيد عدالت را ميان آنها مراعات كنيد.[۴]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى أَلَّا تَعُولُوا «3»
و اگر مىترسيد كه عدالت را دربارهى (ازدواج با) دختران يتيم مراعات نكنيد، (از ازدواج با آنان صرفنظر نماييد و) با زنان دلخواه (ديگر) ازدواج كنيد، دوتا، سهتا، يا چهار تا. پس اگر ترسيديد كه (ميان همسران) به عدالت رفتار نكنيد، پس يك همسر (كافى است) يا (به جاى همسر دوّم از) كنيزى كه مال شماست (كام بگيريد، گرچه كنيز هم حقوقى دارد كه بايد مراعات شود) اين نزديكتر است كه ستم نكنيد.
نکته ها
بعضى مردان، دختران يتيم را براى تكفّل و سرپرستى به خانه مىبردند، بعد هم با آنان، با مهريهى كم ازدواج كرده و به آسانى هم آنان را طلاق مىدادند. آيه نازل شد كه اگر از بىعدالتى بيم داريد، با زنان ديگر ازدواج كنيد. آيهى قبل، دربارهى رعايت عدالت در اموال يتيمان بود، اين آيه، فرمان عدالت در ازدواج با دختران يتيم است.
دربارهى حكمتِ تعدّد زوجات، مىتوان به موارد زير اشاره كرد:
الف: تلفات مردها در جنگها و حوادث بيشتر است و زنانى بيوه مىشوند.
ب: جوانان، كمتر حاضرند با بيوه ازدواج كنند.
ج: همهى زنان بيوه و بىهمسر، تقواى كافى و قدرت كنترل خود را ندارند.
د: زنان در هرماه، مدّتى عذر دارند و مسائل زناشويى تعطيل است.
نتيجه آنكه براى حفظ حقوق بيوهها طبق شرايطى مرد مىتواند همسر دوم بگيرد تا
جلد 2 - صفحه 19
مشكل هر دو طرف حل شود.
سؤال: در اين آيه مسئله بىعدالتى به صورت مشكوك بيان شده است: «إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا»، امّا در آيهى 129 همين سوره مىفرمايد: «لَنْ تَسْتَطِيعُوا» كه شما قدرت آن را نداريد، اين دو آيه را چگونه مىتوان جمع نمود؟
پاسخ: در مسائل مادّى مانند لباس، مسكن، خوراك و همخوابى بايد عادل باشيد و اگر مىترسيد عادل نباشيد برنامه ديگرى را براى خود تنظيم كنيد، ولى در آيه 129 مىفرمايد:
شما هرگز قدرت بر عدالت نداريد كه مراد عدالت در علاقه و تمايلات قلبى است چون علاقه در اختيار انسان نيست تا بتواند آن را يكسان تقسيم كند. اين پاسخ با استفاده از حديثى از امام صادق عليه السلام مىباشد. «1»
پیام ها
1- اسلام، حامى محرومان، به ويژه يتيمان و بالاخص دختران يتيم است، آن هم در مسألهى عفّت و زناشويى و پرهيز از سوء استفاده از آنان .... فِي الْيَتامى
2- لازم نيست براى ترك ازدواج با يتيمان، يقين به بىعدالتى داشته باشيم، احتمال و ترس از آن هم كافى است. «إِنْ خِفْتُمْ»
3- در انتخاب همسر، مىتوان سراغ ايتام رفت، مگر آنكه خوف بىعدالتى باشد.
إِنْ خِفْتُمْ ... فَانْكِحُوا
4- در انتخاب همسر، تمايل قلبى يك اصل است. «طابَ لَكُمْ»
5- اسلام، با تعدّد همسر براى مرد، با شرايطى موافق است. فَانْكِحُوا ... مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ ... فَواحِدَةً 6- تعدّد زوجات، هم محدود به چهار همسر است و هم مشروط به مراعات عدالت است. «2» فَانْكِحُوا ... رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ ... فَواحِدَةً
«1». وسائل، ج 21، ص 345.
«2» تفسير نورالثقلين ج 1 ص 439 كافى ج 5 ص 363.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 20
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى أَلاَّ تَعُولُوا «3»
شأن نزول: در تفسير اصحاب ما و در صحيح بخارى از عايشه نقل است كه:
يتيمهاى در حجر تربيت ولى بود، كه ولايت و تصرف در مال او داشت و مىخواست او را در قيد نكاح آورد و حق خدمت و تعيين مهر و مهر المثل ننمايد و تصرف تام در مال او كند. آيه شريفه نازل شد:
وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى: و اگر مىترسيد اى اولياى يتامى،
«1» تفسير منهج الصادقين جلد 2 ص 428.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 351
آنكه عدالت نكنيد و درستى ننمائيد در اموال يتيمان، يعنى اگر مىدانيد بعد از تزويج به ايشان، اداى رعايت حال آنها به وجه قسط و عدالت نخواهيد نمود، فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ: پس نكاح كنيد آنچه طيب و حلال باشد براى شما از زنان ديگر محلله غير يتامى، نه محرمه، مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ: در حالتى كه دو دو باشند و سه سه و چهار چهار، يعنى مختاريد از اعداد مذكوره هر كدام خواهيد اختيار كنيد.
تنبيه: حصر در اربع و عدم جواز نكاح زايد در دوام اجماعى است؛ و ايضا در مجمع مروى است: قال الصّادق عليه السّلام لا يحلّ لماء الرّجل ان يجرى فى اكثر من اربعة ارحام من الحراير فرمود حضرت صادق عليه السّلام حلال نيست كه نطفه مرد جارى شود در اكثر از چهار رحم زنان آزاد. ايضا «غيلان» ده زن داشت، چون اسلام آورد، پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: چهار زن را نگهدار و باقى را رها كن. و اما فعل حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در نكاح نه زن، خارج است به دليل منفصل، و داخل باشد در مخصصات النبى، مانند وجوب نماز شب. خلاصه آنكه جايز است جمع ميان اعداد مذكوره به اين وجه: بعضى نكاح دو، و برخى سه، و بعضى چهار.
فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا: پس اگر بترسيد از آنكه عدالت نتوانيد نمود ميان اين زنان، فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ: پس اختيار كنيد يا نكاح نمائيد يك زن را، يا آنچه ملك يمين شما است از كنيزان خريده شده، به جهت قلّت مؤنت آنها و عدم وجوب قسمت ميان آنها. ذلِكَ أَدْنى أَلَّا تَعُولُوا: اين تقليل ازواج، يا اختيار واحده، يا ملك يمين، نزديكتر است به آنكه ميل ننمائيد و انحراف نورزيد و جور مكنيد.
تبصره: نزد اماميه، عدد مذكوره، مباح است مر احرار رجال را؛ اما عبيد را جايز نيست اكثر از دو حرّه به عقد دوام يا چهار امه. جمعى از مفسران گفتهاند: چون اولياء، زنى را از قبيله خود به كسى دادى، مهر را گرفتى و هيچ چيز از آن را به آن زن ندادى؛ و اگر به قريه ديگرى فرستادى، او را بر شتر سوار،
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 352
و به غير آن شتر چيز ديگر به او ندادى؛ حق تعالى از اين منع فرمود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى أَلاَّ تَعُولُوا «3»
ترجمه
و اگر بترسيد كه عدالت ننمائيد در باره يتيمان پس بزنى بگيريد آنچه خوش آيد شما را از زنان دو دو و سه سه و چهار چهار پس اگر بترسيد كه عدالت ننمائيد بگيريد يكى يا آنچه را برسم ملكيت در دست شما باشد اين نزديكتر است بآنكه ميل بباطل ننمائيد..
تفسير
بعضى گفتهاند معمول بوده دختران يتيم ثروتمند را ميگرفتند بطمع مال برسم زنيّت و متمكن از اداء حقوق آنها نميشدند اين آيه نازل شده كه دلالت بر آن دارد كه اگر ميترسيد كه بعدالت با آنها رفتار نتوانيد بنمائيد زنان ديگر بگيريد از غير يتيمان تا چهار عدد و محتمل است مراد آن باشد كه اگر كفالت و پرستارى و حق عدالت در باره اطفال يتيم براى شما مردان مشكل است و ميترسيد نتوانيد اين وظيفه را كاملا مجرى داريد چون اين قبيل امور در خور زنان است و آنها بهتر ميتوانند كه بوظيفه نگهدارى و پرستارى اطفال قيام نمايند پس زن اختيار نمائيد و اين امر را در عهده
جلد 2 صفحه 11
آنها بگذاريد و در بعضى از روايات است كه ما بين اين شرط و جزاء زياده از ثلث قرآن اسقاط شده است بواسطه خيانت منافقين اين امت و اللّه اعلم و از مؤيدات احتمال دوم آنستكه محطّ افاده كلام تحليل ازدواج است زائد بر يكى و اين مناسب است با آنكه غالبا اتفاق مىافتد كه بعضى از زنان براى نداشتن كفايت با بردبارى نميتوانند از اطفال يتيم نگهدارى و پذيرائى نمايند و معمولا هم كفالت ايتام را مردان بزنان احاله مينمايند لهذا امر شده است بتعدد ازواج تا مرد بتواند زن متحمل با كفايت خداشناسى بگيرد كه در مراعات اطفال يتيم كوتاهى نشود و اختيار در اين امر با مرد است در نكاح دائم تا چهار عدد و در متعه هر قدر بخواهد جائز است و در كافى از حضرت صادق (ع) نقل شده كه اگر مرد چهار زن داشته باشد و يكى را طلاق بدهد حق ندارد زن بگيرد تا عده آن زن تمام شود و پنج زن نميتواند بگيرد در يك زمان و عياشى از آنحضرت نقل نموده كه چهار زن آزاد در يك زمان بيشتر حلال نيست حقير عرض مىكنم قيد آزاد شايد براى آن باشد كه دو كنيز در يك زمان بيشتر جائز نيست و شايد براى آن باشد كه بعنوان ملكيت جائز است نزديكى كردن با كنيزان اگر چه زياده از چهار باشند و الا زياده از چهار زن عقدى بهيچ وجه جائز نيست در يك زمان داشتن و اگر ميترسند از آنكه عدالت ننمايند بين زنها باين معنى كه نتوانند حقوق واجبه آنها را كه نفقه و كسوه و مضاجعت و مقاربت باشد ادا نمايند بايد بيك زن اكتفا نمايند يا آنكه اكتفا نمايند بكنيزان ملكى خودشان و با آنها نزديكى كنند و اصلا زن نگيرند و در كافى از حضرت صادق (ع) در روايات متعدده نقل نموده كه متعه حكم زن را ندارد كه جوازش محدود بعدد چهار باشد هر قدر خواسته باشند بگيرند جائز است چون آنها بمنزله كنيزند و حكم عين مستاجره را دارند و طلاق ندارند وارث نميبرند و مرد از آنها ارث نميبرد و غلام نميتواند دو زن آزاد زياده بگيرد يا چهار كنيز و جائز است كنيز تحليل شده اختيار كند باذن آقايش هر قدر بخواهد و از آنحضرت روايت شده است كه غيرت مطلوب نيست مگر براى مردان و اما اين صفت براى زنان حسد است و خداوند اجل از آن است كه مبتلا كند آنها را بغيرت و حلال كند از براى مردان كه با داشتن يك زن سه زن ديگر اختيار نمايند حقير عرض ميكنم اين روايت اشاره است بتحقيقيكه در اصول اخلاق حسنه و سيئه بنظر حقير رسيده است كه هيچ خلق بدى از طرف خداوند افاضه نشده است و وجود ندارد تمام اخلاق
جلد 2 صفحه 12
سيّئه همان اخلاق حسنه است كه در غير محلش صرف ميشود مثلا حسّ ترقى و تعالى خوب است اگر تعلق گيرد بطلب علم و كمال و نيل بمقامات اخروى و انجام وظيفه عبوديت براى قرب در پيشگاه احديت و امثال اين امور و بد است اگر تعلق گيرد بطلب رياسات باطله كه از آن تعبير به حبّ جاه ميشود يا تعلق گيرد بطلب انحطاط رتبه و مقام كسى براى اينكه بر او تفوق داشته باشد كه نامش حسد است و بد نيست اگر خواسته باشد خودش بمقام او برسد كه نامش غبطه است و همچنين حسّ خودخواهى خوب است اگر تعلق گيرد بحفظ جان و مال و ناموس خود بقدر لزوم و تجويز عقل و شرع و بد است اگر تعلق گيرد بطلب مال و اعتبارات ديگر مردم براى تحصيل آنها و آسايش خويش و در صورت اول حزم و احتياطش ناميدهاند و در صورت دوم طمع و آز ولى مبدء يك غريزه نفسانى است و همچنين است تمام قواء ظاهرى و باطنى كه خداوند در وجود انسان خلق فرموده براى صرف در محل حق خوب است نهايت آنكه شيطان وادار ميكند بنى آدم را كه در محل باطل صرف نمايند و اگر اصل آن غريزه و قوه نباشد در نظام احسن عالم خلل وارد ميشود و تكميل اين بيان و كشف حجاب از چهره اين شاهد ناياب آسوده شبى خواهد و خوش مهتابى اين مقام بيش از اين گنجايش ذكرش را ندارد و از آنحضرت نقل شده است در جواب اين اشكال كه در اين آيه خداوند ميفرمايد اگر ميترسيد عدالت نكنيد يك زن اختيار نمائيد و در آيه ديگر مىفرمايد هر قدر خواسته باشيد عدالت نمائيد ما بين زنان قدرت و استطاعت پيدا نمىكنيد اگر چنين است چرا ترخيص فرموده است تعدد ازدواج را فرمودند عدالت در اين آيه در نفقه است و در آن آيه در محبت است و عياشى از آنحضرت نقل نموده كه در هر چيز اسراف تحقق پيدا مىكند مگر در زن كه خداوند امر فرموده نكاح كنيد هر عددى را كه ميخواهيد از زنان دو دو و سه سه و چهار چهار حقير عرض ميكنم يكى از آياتيكه اعجاز آن از حيث فصاحت انصاف آنستكه واضح است اين آية است كه در مقام افاده اين معنى كه در يك زمان چهار زن داشتن جائز است براى هر كس و زياده جائز نيست و مخيرند كه دو زن داشته باشند يا سه زن يا چهار زن بهترين عبارات است زيرا كه اگر ميفرمود نكاح كنيد دو زن و سه زن و چهار زن موهم اينمعنى بود كه نه زن جائز است و اگر بجاى واو او ذكر ميفرمود مفهم اين معنى كه يكى از اين اعداد را بايد
جلد 2 صفحه 13
اختيار نمايد يعنى يا بايد دو زن بگيرد يا سه زن يا چهار زن و هر كدام از اين اعداد را اختيار نمود حق ندارد عدد ديگر را تزويج نمايد ولى باين بيان كه فرموده است جاى اين شبهات باقى نميماند اين اكتفاء بيك زن يا كنيز نزديكتر است بعدول ننمودن از ميزان عدالت و محفوظ ماندن از ظلم و جور يا نزديكتر است بآنكه از اداء نفقه و كسوه عاجز نشويد و بتوانيد از عهده مخارج آنها برآئيد و اين احتمال اخير را قمى بيان فرموده است و مناسب با اين معنى است قرائت ان لا تعيلوا كه نادر است يعنى اين نزديكتر است بآنكه عيال دار نشويد و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِن خِفتُم أَلاّ تُقسِطُوا فِي اليَتامي فَانكِحُوا ما طابَ لَكُم مِنَ النِّساءِ مَثني وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِن خِفتُم أَلاّ تَعدِلُوا فَواحِدَةً أَو ما مَلَكَت أَيمانُكُم ذلِكَ أَدني أَلاّ تَعُولُوا «3»
و اگر ميترسيد اينكه بعدالت در مورد يتامي رفتار نكنيد پس نكاح كنيد
جلد 5 - صفحه 9
زنهايي را که براي شما پاك و حلال هستند دو و سه و چهار پس اگر ميترسيد که بعدالت بين زنها رفتار نكنيد پس اكتفاء كنيد بيك زن يا بكنيزان خود و اينکه نزديكتر است به اينكه جور و تعدي نكنيد.
اينکه آيه شريفه از آيات مشكله قرآن است و ما ناچاريم در چند مقام صحبت كنيم.
مقام اول
- در مقدمه تفسير گفتيم و مسلم کل است که ترتيب نزول قرآن باين ترتيب فعلي نبوده و چه بسيار از سور قرآنيه که در اول بعثت نازل شده و در اواخر قرآن ضبط شده و بالعكس، و چه بسيار از آيات شريفه در سوره داخل در سوره ديگر شده و چه بسيار از اجزاء آيه جزء آيه ديگر بوده مثل اليَومَ أَكمَلتُ لَكُم دِينَكُم و آيه إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ و غير اينها، و چه بسيار آيات قبلي مؤخر و آيات بعد مقدم بوده مثل آيه يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ که مقدم بوده بر اليَومَ أَكمَلتُ لَكُم دِينَكُم و لذا مراعات نظم نبايد كرد.
بنا بر اينکه ميگوييم جمله وَ إِن خِفتُم أَلّا تُقسِطُوا فِي اليَتامي جزء آيه ديگر بوده و جمله فَانكِحُوا ما طابَ لَكُم مِنَ النِّساءِ جزو آيه ديگر مربوط بيكديگر نيستند و احتياج بتأويلات بارده مفسرين نداريم و آنچه بنظر ميرسد و مستفاد از تفسير علي بن ابراهيم که گفتند اخذ از بطون اخبار است و معتقد بعض مفسرين هم هست اينست که اينکه آيه شريفه جزء آيه 127 از همين سوره بوده باين نحو وَ يَستَفتُونَكَ فِي النِّساءِ قُلِ اللّهُ يُفتِيكُم فِيهِنَّ وَ ما يُتلي عَلَيكُم فِي الكِتابِ فِي يَتامَي النِّساءِ اللّاتِي لا تُؤتُونَهُنَّ ما كُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرغَبُونَ أَن تَنكِحُوهُنَّ فَانكِحُوا ما طابَ لَكُم مِنَ النِّساءِ مَثني وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِن خِفتُم أَلّا تَعدِلُوا فَواحِدَةً أَو ما مَلَكَت أَيمانُكُم ذلِكَ أَدني أَلّا تَعُولُوا وَ المُستَضعَفِينَ مِنَ
جلد 5 - صفحه 10
الوِلدانِ وَ أَن تَقُومُوا لِليَتامي بِالقِسطِ وَ ما تَفعَلُوا مِن خَيرٍ فَإِنَّ اللّهَ كانَ بِهِ عَلِيماً و شرح آن بيايد.
و اما جمله اولي وَ إِن خِفتُم أَلّا تُقسِطُوا فِي اليَتامي جزء آيه ششم همين سوره است باين نحو وَ ابتَلُوا اليَتامي حَتّي إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ وَ إِن خِفتُم أَلّا تُقسِطُوا فِي اليَتامي فَإِن آنَستُم مِنهُم رُشداً فَادفَعُوا إِلَيهِم أَموالَهُم وَ لا تَأكُلُوها إِسرافاً وَ بِداراً أَن يَكبَرُوا وَ مَن كانَ غَنِيًّا فَليَستَعفِف وَ مَن كانَ فَقِيراً فَليَأكُل بِالمَعرُوفِ فَإِذا دَفَعتُم إِلَيهِم أَموالَهُم فَأَشهِدُوا عَلَيهِم وَ كَفي بِاللّهِ حَسِيباً و شرحش بيايد و اللّه العالم.
(مقام دوم)
قبل از اسلام تصور ميكردند که دختر يتيمه که او را تربيت ميكردند حكم دختر خود را دارد پس از بلوغ او را نميتوان ازدواج كرد چنانچه پسري را که تربيت ميكردند حكم پسر خود را دارد نميتوان عيال او را که طلاق داده اختيار كرد مثل قضيه زيد و حضرت رسول صلّي اللّه عليه و آله و سلّم خداوند ميفرمايد اينها اولاد شما نيستند اولاد پدر و مادر خودشان هستند چنانچه در آيه شريفه ما جَعَلَ أَدعِياءَكُم أَبناءَكُم ذلِكُم قَولُكُم بِأَفواهِكُم وَ اللّهُ يَقُولُ الحَقَّ وَ هُوَ يَهدِي السَّبِيلَ ادعُوهُم لِآبائِهِم الآية احزاب آيه 4 و 5، و نيز ميفرمايد فَلَمّا قَضي زَيدٌ مِنها وَطَراً زَوَّجناكَها لِكَي لا يَكُونَ عَلَي المُؤمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزواجِ أَدعِيائِهِم إِذا قَضَوا مِنهُنَّ وَطَراً الايه احزاب آيه 47.
لذا در مورد يتامي مربيات و زنها آمدند و از پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم سؤال كردند خداوند ميفرمايد وَ يَستَفتُونَكَ فِي النِّساءِ الي آخر الآية المذكورة خلاصة آنكه مانعي ندارد که از زنها و يتامي ازدواج كنيد دو و سه و چهار و اگر ميترسيد که بعدالت بين آنها رفتار نكنيد اكتفاء بيكي يا بكنيزهاي خودتان كنيد.
و اما جمله اولي وَ إِن خِفتُم أَلّا تُقسِطُوا فِي اليَتامي گفتيم مربوط بآيه شريفه
جلد 5 - صفحه 11
وَ ابتَلُوا اليَتامي حَتّي إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ است و خلاصه مفادش اينكه بايد حفظ مال يتامي بشود، و اگر ميترسيد که در اموال آنها بعدالت رفتار نشود اگر بحد رشد رسيدند بآنها رد كنيد و قبل از رسيدن بحد رشد از اموال آنها براي مصارف خودتان اگر ثروتمنديد تعفف كنيد و مصرف نكنيد و اگر تهي دستيد بمقدار معروف و متعارف مصرف نمائيد و اسراف نكنيد تا زمان كبر آنها که اختيار اموالشان با خود آنها است رد كنيد، اينکه خلاصه مضمون اينکه دو جمله از اينکه آيه و اللّه العالم بمراده و بحقائق الامور.
(مقام سوم)
بعضي اشكال كردند که از اينکه آيه شريفه که ترخيص در ازدواج چهار زن ميفرمايد در صورتي که خوف از خلاف عدالت بين آنها نداشته باشد استفاده ميشود که ممكن است تعديل بين زوجات و اينکه مناقض با آيه شريفه است که ميفرمايد در همين سوره آيه 129 وَ لَن تَستَطِيعُوا أَن تَعدِلُوا بَينَ النِّساءِ وَ لَو حَرَصتُم که نفي امكان ميكند.
جواب- همين سؤال را از حضرت صادق عليه السّلام كردند حضرت خلاصه فرمايشاتش اينست که عدالت در اينکه آيه در نفقه و قسمت است و اينکه ممكن است و عدالت در آيه وَ لَن تَستَطِيعُوا در محبت و علاقه است و آن ميسور نيست، و عدالت در انفاق و قسمت واجب است و در تركش عقوبت و عذاب و منع حق است، و اما عدالت در محبت قلبي واجب نيست بلكه امر قهري است لكن اظهار نكند و تمام را بيك چشم نگاه كند، و لذا در قسمت اول اگر خوف ترك عدالت دارد اقتصار بر يك زن نمايد يا نزد اماء برود که واجب النفقه از غير جهت امائيت نيستند يا بعقد انقطاع قناعت كند که وجوب نفقه نياورد.
ذلِكَ أَدني أَلّا تَعُولُوا عول بمعني جور و تعدي است و البته اكتفاء بواحده
جلد 5 - صفحه 12
يا وطي اماء يا انقطاء نزديكتر است به اينكه جور و تعدي نشود، و از اينکه جمله استفاده ميشود که اكتفاء بواحده هم ممكن است مسامحه در انفاق و جور و تعدي در حق زوجه يا در حق امه بشود ولي البته كمتر است از زوجات متعدده، هذا خلاصة ما عندنا.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- ممنوعیّت ازدواج با دختران یتیم، در صورت ترس از بى عدالتى نسبت به آنان (و ان خفتم الّا تقسطوا فى الیتامى فانکحوا ما طاب لکم من النّساء) جزاى شرط «ان خفتم» حذف شده و «فانکحوا»، جانشین آن جزاست. یعنى: «ان خفتم الّا تقسطوا فى الیتامى فلا تنکحوهن و انکحوا». و این نهى بنابر آنچه در شأن نزول آمده ناظر به ازدواج برخى از مردم با یتیمان، بدون پرداخت مهریه مناسب به آنان است.
۲- ممنوعیّت ازدواج با دختران یتیم، در صورت ترس از خیانت در اموال آنان (و اتوا الیتامى اموالهم ... و ان خفتم الّا تقسطوا فى الیتامى فانکحوا) از جمله «ان خفتم ... »، استفاده مى شود که ازدواج با دختران یتیم در صورت ترس از بى عدالتى ممنوع است و به قرینه آیه قبل مراد از بى عدالتى (الّا تقسطوا) رعایت نشدن قسط در اموال آنان است.
۳- ازدواج با یتیمان، لغزشگاهى براى خیانت در اموال آنان و انحراف از عدالت (و ان خفتم الّا تقسطوا فى الیتامى)
۴- لزوم انتخاب همسرانى که خوشایند و مورد پسند هستند. (فانکحوا ما طاب لکم من النّساء)
۵- محدودیّت تعدّد زوجات به چهار همسر (فانکحوا ... مثنى و ثلث و رباع)
۶- مشروعیّت تعدّد زوجات، در گرو اطمینان به اجراى عدالت میان آنان (فانکحوا ما طاب لکم من النّساء مثنى و ثلث و رباع فان خفتم الّا تعدلوا فواحدة)
۷- اهمیّت رعایت عدالت در روابط خانوادگى (و ان خفتم الّا تقسطوا فان خفتم الّا تعدلوا فواحدة)
۸ - تعدّد زوجات، لغزشگاهى براى انحراف از عدالت (فانکحوا ... مثنى و ثلث و رباع فان خفتم الّا تعدلوا فواحدة)
۹- جواز تملک کنیزان متعدد و بهره گیرى جنسى از آنان (فواحدة او ما ملکت ایمانکم) تعیین نکردن عدد در کنیزان در مقابل تعیین عدد در غیر آنان دلیل جواز بهره گیرى جنسى از کنیزان متعدد است.
۱۰- مشروعیّت ازدواج با کنیزان متعدد (فواحدة او ما ملکت ایمانکم) «فواحدة»، به قرینه صدر آیه، مفعول براى «انکحوا» است. یعنى «فانکحوا واحدة»، و به مقتضاى عطف، «ما ملکت» نیز مفعول آن خواهد بود. گفتنى است که بنابراین مبنا مخاطب در «ایمانکم»، شخصى که تصمیم به ازدواج دارد، نمى باشد.
۱۱- اکتفا به یک همسر یا بهره گیرى از کنیزان، بهترین و نزدیکترین راه براى منحرف نشدن از عدالت در مورد زنان (فواحدة او ما ملکت ایمانکم ذلک ادنى الّا تعولوا) «ذلک»، اشاره به «واحدة او ما ملکت ایمانکم» است. و «الّا تعولوا»، از ماده «عول» به معنى کجروى و ستم مى باشد.
۱۲- عدم لزوم رعایت مساوات بین کنیزان، براى مالکان آنان (فان خفتم الّا تعدلوا فواحدة او ما ملکت ایمانکم ذلک ادنى الّا تعولوا) مراد از مساوات، عدالت و قسطى است که شوهر ملزم به رعایت آن در بین زنان متعدد خویش مى باشد.
روایات و احادیث
۱۳- جواز تعدد همسران، مشروط به رعایت عدالت در نفقه آنها (فان خفتم الّا تعدلوا فواحدة) امام صادق (ع) درباره «فان خفتم الّا تعدلوا» در آیه فوق فرمود: یعنى فى النفقة.[۵]
موضوعات مرتبط
- احکام:۱، ۲، ۵، ۹، ۱۰، ۱۳
- ازدواج: احکام ازدواج ۱، ۲، ۵، ۱۰، ۱۳ ; ازدواج حرام ۱، ۲ ; عدالت در ازدواج ۶، ۱۱
- خانواده: عدالت در خانواده ۷
- خیانت: زمینه خیانت ۱۳
- عدالت: اهمیّت عدالت ۱، ۷، ۸، ۱۳
- کنیز: ازدواج با کنیز ۹، ۱۰، ۱۱ ; معاشرت با کنیز ۱۲
- گمراهى: موانع گمراهى ۱۱
- لغزش: زمینه لغزش ۳ ; عوامل لغزش ۸
- نفقه: عدالت در نفقه ۱۳
- همسر: تعدد همسر ۵، ۶، ۸، ۹، ۱۰، ۱۳ ; ملاک انتخاب همسر ۴
- یتیم: ازدواج با یتیم ۱، ۲، ۳ ; اهمیّت حقوق یتیم ۱ ; خیانت به یتیم ۲، ۳ ; مال یتیم ۲ و اتوا النّساء صدقاتهنّ
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۳.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ---.
- ↑ در تفسير على بن ابراهيم چنين آمده كه اين آيه با آيه ۱۲۷ همين سوره به اين كيفيت نازل شده است «و يستفتونك في النّساء قل اللَّه يفتيكم فيهنّ و ما يتلى عليكم في الكتاب في يتامى النّساء اللّاتى لاتؤتونهنّ ممّا كتب لهنّ و ترغبون ان تنكحوهنّ فانكحوا ما طاب لكم من النّساء مثنى و ثلث و رباع»- بدين توضيح كه نصف اين آيه در اول سوره و نصف ديگر آن با آيه ۱۲۷، - چنان كه صاحب البرهان في تفسير القرآن متذكّر شده است -.
- ↑ صاحب مجمع البيان چنين افزوده كه قاضى ابوعاصم گويد: كه قول اول بهتر و اولى است زيرا به نظم آيه نزديك تر است.
- ↑ کافى، ج ۵، ص ۳۶۳، ح ۱ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۳۹- ، ح ۳۶.