البقرة ١٤٥
ترجمه
البقرة ١٤٤ | آیه ١٤٥ | البقرة ١٤٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«آیَةٍ»: حجّت. دلیل. «مِن بَعْدِ مَا جَآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»، پس از آن که توسّط وحی از باطل آگاهی یافتهای و حق برای تو روشن شده است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۴۲ ۱۵۱ بقره
- تغيير قبله از بزرگترين حوادث و از اهم احكام تشريعى بود
- فائده و اثر تغيير قبله و اعتراض يهود و مشركين ، و پاسخ آنها
- در جمله ((لله المشرق و المغرب )) چرا شمال و جنوب ذكر نشده است ؟
- ((امت وسط)) يعنى چه ؟
- مراد از ((شهداء على الناس ))
- ((شهادت )) در آيه ، از حقائق قرآنى است و در موارد متعددى از قرآن ذكر شده
- معناى صحيح ((شهادت )) در آيات قرآنى ،تحمل (ديدن ) حقائق اعمال مردم است
- معناى صحيح ((وسط)) بودن امت واسطه بودن امت بينرسول و مردم است
- غرض خداوند از تغيير قبله
- در برابر سرزنش تفاخر يهود، پيامبر (ص ) منتظر رسيدن حكم تغيير قبله بود
- تغيير قبله از بيت المقدس به كعبه (شطر المسجدالحرام )
- كتاب اهل كتاب مشتمل بر اين حكم تحويل قبله بوده است
- وجه التفات از حضور به عيبت در آيه شريفه
- سه فائده براى حكم قبله
- توضيح اينكه (و لاتمّ نعمتى عليكم ) در آيهتحويل قبله بشارتى است بر فتح مكه
- رد گفتار فوق الذكر و اينكه آيه اشاره اى بر فتح مكه ندارد
- بحث روايتى (شامل رواياتى درباره تغيير قبله و معنى شهدا و...)
- بحث علمى (درباره يافتن جهت قبله و تاريخچه آن )
- بحث اجتماعى (پيرامون فوايد تشريع قبله از نظر فردى و اجتماعى )
- روح و مغز عبادت ، عبوديت درونى است و افعال عبادى قالبهاى تحقق خارجى آن عبوديت است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«145» وَ لَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ بِكُلِّ آيَةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ
و (اى پيامبر!) اگر هرگونه آيه، (نشانه و دليلى) براى (اين گروه از) اهل كتاب بياورى، از قبلهى تو پيروى نخواهند كرد، و تو نيز پيرو قبله آنان نيستى، (همانگونه كه) بعضى از آنها نيز پيرو قبله ديگرى نيست. وهمانا اگر از هوسهاى آنان پيروى كنى، پس از آنكه علم (وحى) به تو رسيده است، بىشكّ در اين صورت از ستمگران خواهى بود.
نکته ها
اين آيه، از عناد و لجاجت اهل كتاب پرده برداشته و سوگند «1» ياد مىكند كه هرچه هم آيه و دليل براى آنان بيايد، آنها از اسلام و قبلهى آن پيروى نخواهند كرد. چون حقيقت را فهميدهاند، ولى آگاهانه از پذيرش آن سر باز مىزنند.
تهديد و هشدارهاى قرآن نسبت به پيامبر، به منظور جلوگيرى از بروز و رشد غلّوگرايى و نسبت نارواى خدايى به اولياست. آنگونه كه در اديان ديگر، مردم به غلّو، عيسى عليه السلام را فرزند خدا و فرشتگان را دختران خدا مىدانستند.
پیام ها
1- لجاجت و تعصّب، مانع تفكّر، استدلال و حقّبينى است. آنان نه تنها نسبت به اسلام تعصّب مىورزند، در ميان خودشان نيز عناد و لجاجت دارند. «ماتبعوا
«1». در واژه «لئن» حرف لام براى جواب قسم است.
جلد 1 - صفحه 225
قِبْلَتَكَ ... وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ»
2- در برابر هياهو و غوغاى مخالفان نبايد تسليم شد و براى مأيوس كردن دشمنان، قاطعيّت لازم است. «وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ»
3- يهود ونصارى هر يك داراى قبلهى ويژهاى بودند. «وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ»
4- انحراف دانشمندان، بسيار خطرناك است. «... مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»
5- علم، به تنهايى براى هدايت يافتن كافى نيست، روحيّهى حقّ پذيرى لازم است. يهود صاحب كتاب بودند، ولى با وجود تعصّب نابجا، اين علم چارهساز نشد. «أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»
6- پيامبر، حقّ تغيير قانون الهى را بر اساس تمايلات مردم ندارد. «أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»
7- آئين اسلام از سرچشمهى علم واقعى است. «جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»
8- قوانينى شايسته پذيرش و پيروى هستند كه از هواهاى نفسانى پيراسته و بر پايهى علم بنا شده باشند. «لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»
9- قانون، براى همه يكسان است. اگر بر فرض پيامبر نيز تابع هوا و هوس شود، گرفتار كيفر خواهد شد. «إِنَّكَ إِذاً»
10- با وجود قانون الهى، پيروى از خواستههاى مردم ظلم است. «إِذاً مِنَ الظَّالِمِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ بِكُلِّ آيَةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ (145)
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 281
شأن نزول: يهود گفتند: اگر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آيتى بر صدق دعوى خود در توجه به كعبه بياورد، به او ايمان آوريم؛ حق تعالى در تكذيب آنان آيه شريفه نازل فرمود:
وَ لَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ: و اگر هر آينه بياورى اى پيغمبر آنانكه عطا شدهاند كتاب يعنى يهود، بِكُلِّ آيَةٍ: به هر معجزه و آيتى را كه از تو طلبند بر حقيقت توجه به كعبه، ما تَبِعُوا قِبْلَتَكَ: پيروى نكنند آنها قبله تو را. يعنى ترك اهل كتاب قبله تو را نه به جهت شبهه باشد تا به حجت زايل شود، بلكه به سبب عناد و انكار باشد. وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ: و نيستى تو پيروى كننده مر قبله ايشان را، وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ: و نيست بعضى از ايشان پيروى كننده قبله بعض ديگر را، زيرا قبله يهود غربى و قبله نصارى شرقى است، و هيچيك قبله ديگرى را پيروى نكند. وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ: و اگر هر آينه پيروى كنى بر سبيل فرض آرزوهاى آنها را در باب قبله، مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ: بعد از آنكه آمد تو را علم به اينكه قبله كعبه حق است به وحى آسمانى، إِنَّكَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ: بتحقيق تو در آن هنگام كه پيروى آنها كنى هر آينه از ستمكاران باشى.
تنبيه: آيه شريفه از چند جهت تأكيد تهديد فرموده: 1- تعظيم حقى كه معلوم است. 2- تحريض بر اقتفاى آن حضرت. 3- تحذير از پيروى هوى. 4- قبح صدور گناه از انبياء. و چون به برهان ثابت شده عصمت انبياء از كليه گناهان، پس آيه يا در بيان عظمت گناه پيروى مخالفان
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 282
است، و يا خطاب به پيغمبر و مراد امت مىباشد؛ زيرا آن حضرت واسطه در خطاب است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ بِكُلِّ آيَةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ (145)
ترجمه
و هر آينه اگر بياورى آنانرا كه داده شدند كتاب را هر دليلى پيروى نميكنند قبله تو را و نه تو پيروى كننده باشى قبله آنانرا و نه برخى از ايشان پيروى كننده باشند قبله برخى را و هر آينه اگر پيروى كنى خواهشهاى آنرا پس از آنچه آمد تو را از دانش همانا تو آنگاه از ستمكارانى.
تفسير
آيت برهان و دليل است و اينكه پيروى نميكنند هيچ حجت و دليلى را براى آنست كه معاندند و بينه و برهان از براى معاند ثمرى ندارد و پيغمبر (ص) هم كه نبايد تبعيت از آنها نمايد و نخواهد نمود و الا عبادت خدا را بدلخواه آنها نموده است و هر فرقه از آنها هم تعصباتى در عقائد باطله خود دارند كه تبعيت از يكديگر نمى- كنند و بر فرض محال اگر پيغمبر (ص) متابعت هواى نفس آنها را نمايد بعد از حكم الهى بتعيين قبله هر آينه ستم نموده بخود و امتش و ممكن است خطاب ظاهرا متوجه پيغمبر (ص) باشد ولى مقصود بخطاب امّت باشند (از قبيل در بتو ميگويم ديوار تو گوش كن) كه معمول در كلام الهى است يعنى اگر امّت تو متابعت آنها را نمايند هر آينه از ستمكارانند و تأكيدات متواليه در جمله اخيره براى تهديد بر ميل بباطل و تأكيد از ثبات بر حق و تشديد تعظيم قبله و تحريص بر اتباع اصفيا و تحذير از متابعت هوا و استعظام مخالفت انبيا است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَئِن أَتَيتَ الَّذِينَ أُوتُوا الكِتابَ بِكُلِّ آيَةٍ ما تَبِعُوا قِبلَتَكَ وَ ما أَنتَ بِتابِعٍ قِبلَتَهُم وَ ما بَعضُهُم بِتابِعٍ قِبلَةَ بَعضٍ وَ لَئِنِ اتَّبَعتَ أَهواءَهُم مِن بَعدِ ما جاءَكَ مِنَ العِلمِ إِنَّكَ إِذاً لَمِنَ الظّالِمِينَ (145)
(و اگر هر نشانه و آيه براي كساني که كتاب بآنها داده شده بياوري، قبله ترا پيروي نميكنند و تو نيز قبله آنان را پيرو نيستي و بعض از اهل كتاب نيز پيرو قبله بعض ديگر نيستند، و اگر هواهاي نفساني آنان را
جلد 2 - صفحه 239
پيروي كني بعد از آنكه علم براي تو آمده است در اينکه هنگام از ستمكاران خواهي بود) وَ لَئِن أَتَيتَ بعد از آنكه مكرر در آيات شريفه قرآن بيان فرمود که اهل كتاب بويژه يهود حقانيت اسلام و پيغمبري حضرت محمّد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم براي آنها ثابت و مكشوف گرديد و باوصاف و خصوصيات او را ميشناسند و ميدانند اينکه همان پيغمبري است که انبياء آنها بشارت بآمدن او دادند و مع ذلک بواسطه قساوت قلب و از روي لجاج و عناد و عصبيت او را انكار نمودند، در اينکه آيه کان خاطر پيغمبر را از جانب يهود و اهل كتاب آسوده نموده ميفرمايد اگر هزاران معجزه براي اهل كتاب اقامه نمايي آنان ترا متابعت نميكنند بويژه در امر قبله که از قبله آنان بقبله اعراب و بني اسمعيل رو گردانيده هرگز با تو موافقت نخواهند كرد.
و معلوم است که پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بعد از آنكه حكمي از جانب خدا بر او نازل شد ديگر محال است آن را رها كند و لذا پيغمبر اكرم نيز قبله آنان را ديگر پيروي نخواهد كرد.
و نيز معلوم است که يهود و نصاري بواسطه اختلافات شديدي که بين آنهاست قبله يكديگر را متابعت نخواهند نمود که مثلا نصاري بطرف قبله يهود و يا يهود بطرف قبله نصاري که در جانب مشرق بعنوان محل تولد مسيح است عبادت كنند.
وَ لَئِنِ اتَّبَعتَ أَهواءَهُم الاية اينکه قسمت بدو مطلب نظر دارد يكي آنكه يهود و نصاري بعد از آنكه نسخ شريعت آنها و حقانيت اسلام براي آنان ثابت و محقق شد ديگر دنبال نمودن و مجادله روي قبله سابق خود از روي هوي و خود خواهي است و ديگر اينكه هر که براي او ثابت و معلوم گردد که آنها از
جلد 2 - صفحه 240
روي هوي و عصبيت قومي روي قبله خود اصرار ميورزند و متابعت آنها را بكند مسلما بنفس خود و در حق خود ظلم و ستم نموده است.
و تهديد در اينکه آيه خطاب به پيغمبر قطع طمع يهود است مانند آيه:
لَئِن أَشرَكتَ لَيَحبَطَنَّ عَمَلُكَ«1» که براي قطع طمع مشركين ميباشد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 145)- آنها به هیچ قیمت راضی نمیشوند! در تفسیر آیه قبل خواندیم که اهل کتاب میدانستند تغییر قبله از بیت المقدس به سوی کعبه نه تنها ایرادی بر پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله نیست، بلکه از جمله نشانههای حقانیت او است، ولی تعصبها نگذاشت آنها حق را بپذیرند.
لذا قرآن در این آیه با قاطعیت میگوید: «سوگند که اگر هر گونه آیه و نشانه و دلیلی برای (این گروه از) اهل کتاب بیاوری از قبله تو پیروی نخواهند کرد» (وَ لَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ بِکُلِّ آیَةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ).
بعدا اضافه میکند: «تو نیز هرگز تابع قبله آنها نخواهی شد» (وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ).
یعنی اگر آنها تصور میکنند با این قال و غوغاها بار دیگر قبله مسلمانان تغییر خواهد کرد کور خواندهاند، این قبله همیشگی و نهایی مسلمین است.
سپس میافزاید: و آنها نیز آنچنان در عقیده خود متعصبند که «هیچ یک از آنها پیرو قبله دیگری نیست» (وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ).
ج1، ص133
نه یهود از قبله نصاری پیروی میکنند و نه نصاری از قبله یهود.
و باز برای تأکید و قاطعیت بیشتر به پیامبر اخطار میکند که «اگر پس از این آگاهی که از ناحیه خدا به تو رسیده تسلیم هوسهای آنان شوی و از آن پیروی کنی مسلما از ستمگران خواهی بود» (وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّکَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِینَ).
نکات آیه
۱ - اهل کتاب وظیفه دار پذیرش مسجدالحرام به عنوان قبله خویش (ما تبعوا قبلتک)
۲ - اهل کتاب (یهود و نصارا) على رغم اطمینانشان به حقانیت قبله مسلمانان (مسجدالحرام)، آن را نخواهند پذیرفت. (لیعلمون أنه الحق ... و لئن أتیت الذین ... ما تبعوا قبلتک)
۳ - هیچ برهان و معجزه اى نمى تواند اهل کتاب را به پذیرش مسجدالحرام به عنوان قبله حق، وادارد. (و لئن أتیت الذین أوتوا الکتب بکل ءایة ما تبعوا قبلتک) کلمه «ءایة» به معناى علامت و نشانه است و مقصود از آن معجزه و برهان مى باشد.
۴ - اهل کتاب (یهود و نصارا) مردمى لجوج و حق ناپذیرند. (و لئن أتیت الذین أوتوا الکتب بکل ءایة ما تبعوا قبلتک) جمله «لئن ...» (به خدا قسم! اگر هر معجزه و برهانى را به اهل کتاب ارائه کنى، از قبله تو پیروى نمى کنند) گویاى عمق عناد، لجاجت و حق ناپذیرى آنان مى باشد.
۵ - یهود و نصارا از سر عناد و لجاجت، قبله بودن کعبه را پذیرا نیستند. (و لئن أتیت الذین أوتوا الکتب بکل ءایة ما تبعوا قبلتک)
۶ - خداوند، پس از تغییر قبله از پیامبر(ص) خواست که هرگز روى به قبله اهل کتاب نیاورد و آن را قبله خویش نسازد. (و ما أنت بتابع قبلتهم) جمله «و ما أنت ...» (تو از قبله آنان پیروى نخواهى کرد) جمله خبرى است و منظور از آن انشا و دستور مى باشد; یعنى، نباید از قبله ایشان تبعیت کنى.
۷ - یهود و نصارا هر یک داراى قبله اى ویژه خویش (و ما بعضهم بتابع قبلة بعض)
۸ - هیچ یک از یهود و نصارا، قبله یکدیگر را نخواهند پذیرفت. (و ما بعضهم بتابع قبلة بعض)
۹ - تلاش یهود و نصارا در باز گرداندن پیامبر(ص) و مؤمنان از کعبه به قبله خویش (و ما أنت بتابع قبلتهم ... و لئن اتبعت اهواءهم) تأکید جمله «و لئن اتبعت ... إنک لمن الظالمین» با لام قسم (لئن) حرف تأکید (إن) و لام تأکید در (لمن) بیانگر آن است که: اهل کتاب براى گرایش دادن پیامبر(ص) و مؤمنان به قبله خویش، تلاشى پى گیر داشته و زمینه هاى آن را ایجاد کرده بودند. از مصداقهاى «أهواءهم» به قرینه جمله هاى پیشین، تبعیت از قبله اهل کتاب است.
۱۰ - یهود و نصارا در صدد گرایش دادن پیامبر(ص) و مؤمنان به پیروى از احکام و قوانین دینى خویش (و لئن اتبعت اهواءهم)
۱۱ - یهود و نصارا آیین الهى خویش را با آرایى برخاسته از هواهاى نفسانى، آمیخته بودند. (و لئن اتبعت اهواءهم) مقصود از «أهواءهم» (آراى برخاسته از هواهاى نفسانى) آیین و مرام دینى یهود و نصاراست; زیرا مبارزه آنان با پیامبر(ص) و اهل ایمان بر سر باورها و احکام دینى بوده است و از آنجا که آیین اهل کتاب، آیینى الهى بوده ولى در آیه شریفه از آن به هواهاى نفسانى تعبیر شده، برداشت فوق به دست مى آید.
۱۲ - آیین پیامبر (اسلام)، آیینى برخاسته از وحى و دستور خداوند است. (من بعد ما جاءک من العلم) مقصود از «علم»: دستوراتى است که خداوند از طریق وحى به پیامبر(ص) ابلاغ کرده است.
۱۳ - معارف و احکام متکى بر وحى، حقایقى عالمانه است. (من بعد ما جاءک من العلم) آوردن کلمه «علم» به جاى «وحى» اشاره به این حقیقت دارد که: دستورات متکى به وحى، دستوراتى عالمانه است.
۱۴ - تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه، حکمى عالمانه و برخاسته از وحى و دستور خداوند است. (و ما أنت بتابع قبلتهم ... من بعد ما جاءک من العلم) از مصادیق مورد نظر براى «العلم»، وحى و دستور الهى مبنى بر تغییر قبله است.
۱۵ - پیامبر(ص) موظف به پرهیز از پیروى یهود و نصارا و ردّ آراى نفسانى ایشان (و لئن اتبعت اهواءهم ... إنک إذاً لمن الظلمین)
۱۶ - خداوند به پیامبر(ص) هشدار داد که در صورت پیروى از آراى یهود و نصارا، از زمره ستمگران خواهد شد. (لئن اتبعت اهواءهم ... إنک إذاً لمن الظلمین)
۱۷ - پیروى از آرا و قوانین مبتنى بر هواهاى نفسانى - با وجود قوانین الهى - ظلم است. (لئن اتبعت اهواءهم من بعد جاءک من العلم إنک إذاً لمن الظلمین)
۱۸ - معارف و قوانینى شایسته و بایسته پذیرش و پیروى اند که از هواهاى نفسانى پیراسته و بر پایه علم بنا شده باشند. (و لئن اتبعت اهواءهم من بعد جاءک من العلم إنک إذاً لمن الظلمین)
۱۹ - پیشوایان دین اسلام در صورت سازش کردن با پیروان دیگر ادیان بر سر مسائل دینى، از زمره ستگرانند. (و لئن اتبعت اهواءهم ... إنک إذاً لمن الظلمین)
۲۰ - ارتکاب گناه پس از آگاهى به آن ظلم است. (و لئن اتبعت اهواءهم من بعد جاءک من العلم إنک إذاً لمن الظلمین)
موضوعات مرتبط
- اسلام: منشأ اسلام ۱۲; وحیانیت اسلام ۱۲
- اهل کتاب: اهل کتاب و قبله مسلمانان ۲، ۳; حق ناپذیرى اهل کتاب ۴; قبله اهل کتاب ۱; لجاجت اهل کتاب ۴; مسؤولیت اهل کتاب ۱
- خدا: هشدارهاى خدا ۱۶
- دین: دین عالمانه ۱۳; ظلم سازش در دین ۱۹; ملاکهاى حقانیت دین ۱۸
- رهبران دینى: سازش رهبران دینى ۱۹
- ظالمان: ۱۶، ۱۹
- ظلم: موارد ظلم ۱۷، ۲۰
- علم: آثار علم ۲۰
- قانون: تبعیت از قوانین غیر دینى ۱۷; قوانین عالمانه ۱۸; ملاکهاى قوانین لازم الاتباع ۱۸
- قبله: تغییر قبله ۶; عالمانه بودن تغییر قبله ۱۴; منشأ تغییر قبله ۱۴; وحیانیت تغییر قبله ۱۴
- قرآن: پیشگویى قرآن ۸
- کعبه: قبله بودن کعبه ۵
- گناه: گناه آگاهانه ۲۰; ظلم گناه ۲۰
- محمّد(ص): محمّد(ص) و قبله اهل کتاب ۶; مسؤولیت محمّد(ص) ۶، ۱۵; هشدار به محمّد(ص) ۱۶
- مسجدالحرام: حقانیت قبله بودن مسجدالحرام ۲، ۳; قبله بودن مسجدالحرام ۱
- مسیحیان: آثار تبعیت از مسیحیان ۱۶; اعراض از مسیحیان ۱۵; تبعیت از مسیحیان ۱۵; تحریفگرى مسیحیان ۱۱; تلاش مسیحیان ۹; حق ناپذیرى مسیحیان ۴; دشمنى مسیحیان ۵; قبله مسیحیان ۷; لجاجت مسیحیان ۴، ۵; مسیحیان وقبله مسلمانان ۲، ۵، ۹; مسیحیان وقبله یهود ۸; مسیحیان و مؤمنان ۱۰; مسیحیان و محمّد(ص) ۹، ۱۰; هواپرستى مسیحیان ۱۱، ۱۵
- مسیحیت: التقاط در مسیحیت ۱۱; تبعیت از مسیحیت ۱۰; تحریف مسیحیت ۱۱
- وحى: نقش وحى ۱۳، ۱۴
- هواپرستى: اجتناب از هواپرستى ۱۸
- یهود: آثار تبعیت از یهود ۱۶; اعراض از یهود ۱۵; تبعیت از یهود ۱۵; تحریفگرى یهود ۱۱; تلاش یهود ۹; حق ناپذیرى یهود ۴; دشمنى یهود ۵; قبله یهود ۷; لجاجت یهود ۴، ۵; هواپرستى یهود ۱۱، ۱۵; یهود وقبله مسلمانان ۲، ۵، ۹; یهود وقبله مسیحیان ۸; یهود و مؤمنان ۱۰; یهود و محمّد(ص) ۹، ۱۰;
- یهودیت: التقاط در یهودیت ۱۱; تبعیت از یهودیت ۱۰; تحریف یهودیت ۱۱