الحج ٧٣
ترجمه
الحج ٧٢ | آیه ٧٣ | الحج ٧٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَثَلٌ»: ضربالمثل (نگا: بقره / ). «تَدْعُونَ»: به کمک میطلبید و به فریاد میخوانید. پرستش میکنید. «الَّذِینَ»: کسانی که. در اینجا بیشتر مراد بتها است. «لا یَسْتَنقِذُوهُ»: آن را نمیتوانند برگردانند و برهانند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۶۷ -۷۸ سوره حج
- جواب به كفار و مشركين كه به روش مسلمين در عبادت خدا خرده مى گرفتند
- احتجاج بر اينكه مشركان برهان و علمى بر خدايى ((شركاء(( ندارند
- تمثيلى براى نفى الوهيت آلهه مشركين و بيان عدم دخالت آنها در خلق و تدبير موجودات
- تقرير حجت و برهانى كه از جمله ((ان الله سميع عليم (( براىاصل لزوم ارسال رسل استفاده مى شود
- تقرير حجت و برهانى كه از آيه :(يعلم ما بين ايديهم و ما خلفهم ...) براى عصمت انبياء(عليهم السلام ) استفاده مى شود
- معناى ((جهاد(( و اينكه فرمود: ((جاهدوا فى الله حق جهاده ((
- وجه اينكه ابراهيم (عليه السلام ) را پدر مسلمين ناميد
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل آيات گذشته )
- روايتى در اين باره كه آيه ((... هو اجتباكم ...(( درباره اهل بيت (عليهم الصلاة و السلام ) نازل شده است
- چند روايت متضمن استشهاد به جمله ((ما جعل عليكم فى الدين من حرج (( براى رفع حكم حرجى
نکات آیه
۱- تبیین بى اساس بودن اندیشه شرک و بت پرستى در اسلوبى زیبا، مختصر، بدیع و روشن همچون مَثَل، از سوى خداوند (یأیّها الناس ضرب مثل فاستمعوا له) خطاب در «یا أیّها الناس» متوجه مشرکان است. «إستماع» (مصدر «استمعوا») به معناى گوش فرا دادن و «دعا» (مصدر «یدعون») به معناى ندا کردن و فریاد استغاثه برداشتن است. گفتنى است: «مَثَل» جمله اى است مختصر و مشتمل بر تشبیه یا مضمون حکیمانه که بسبب روانى لفظ، روشنى معنا و لطف ترکیب، شهرت عام یافته و همگان آن را بدون تغییر در محاوره به کار برند. در آیه یاد شده، سستى بنیان شرک و بت پرستى، با اسلوبى چنان زیبا، مختصر، بدیع و روشن بیان شده که سزاوار است همچون مَثَلى، شهرت عام یافته و دهان به دهان گردد. و بدین جهت خدا از آن به مَثَل تعبیر کرده است.
۲ - فراخوانى مشرکان براى استماع ضرب المثل خداوند، در تبیین سستى بنیان اندیشه شرک (یأیّها الناس ضرب مثل فاستمعوا له)
۳ - شرک و بت پرستى، اندیشه و مرام عرب جاهلى (یأیّها الناس ... إنّ الذین تدعون من دون اللّه)
۴ - در جهان بینى مشرکان، تدبیر امور جهان و انسان ها، در اختیار خدایان است نه خداى متعال. (یأیّها الناس ... إنّ الذین تدعون من دون اللّه)
۵ - استغاثه و فریادخواهى مشرکان از خدایان خود (إنّ الذین تدعون من دون اللّه)
۶ - خالقیت و آفریدگارى، شرط ربوبیت و خداوندگارى است. (یأیّها الناس ... إنّ الذین تدعون من دون اللّه لن یخلقوا ذبابًا)
۷ - عجز و ناتوانى خدایان اهل شرک - هر چند همگى گرد هم آیند - از آفریدن حتى یک مگس، دلیلى است روشن و غیر قابل انکار بر پوچى اندیشه شرک. (إنّ الذین تدعون من دون اللّه لن یخلقوا ذبابًا)
۸ - خدا، آفریدگار بى همتا و پروردگار یگانه سراسر هستى است. (إنّ الذین تدعون من دون اللّه لن یخلقوا ذبابًا)
۹ - خدا، تنها فریادرس فریادخواهان (إنّ الذین تدعون من دون اللّه لن یخلقوا ذبابًا)
۱۰ - عجز و ناتوانى خدایان از بازپس گرفتن چیز ربوده شده از آنان به وسیله موجود ناتوانى چون مگس، یکى دیگر از دلایل بدیهى و غیر قابل انکار بر بى اساس بودن اندیشه و مرام مشرکان (و إن یسلبهم الذباب شیئًا لایستنقذوه منه) «سَلَب» (مصدر «یسلب») به معناى ربودن و «إستنقاذ» (مصدر «یستنقذون») به معناى رهانیدن و بازپس گرفتن است; یعنى، اگر همان مگس چیزى را از آنها برباید، نمى توانند آن را از او بازپس گیرند.
۱۱ - برملا شدن ضعف و ناتوانى معبودها(اصنام) و جهل و نادانى پرستندگان آنها با ضرب المثل خداوند، براى همگان (ضعف الطالب و المطلوب) «ضَعافة» (مصدر «ضعف») به معناى ناتوان شدن است; یعنى، طالب و مطلوب هر دو ناتوان شدند. ظاهراً مقصود این است که با دلایل قاطع و غیرقابل انکارى که ارائه شد، نه تنها ضعف و ناتوانى بت ها; بلکه جهل و نادانى پرستندگان آنها نیز بر همگان آشکار شد.
موضوعات مرتبط
- آفرینش: تعدد مدبر آفرینش ۴
- استغاثه: استغاثه از معبودان باطل ۵; استغاثه به خدا ۹
- بت پرستى: تبیین پوچى بت پرستى ۱; بت پرستى در جاهلیت ۳
- توحید: توحید در خالقیت ۸
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۸
- خدا: اختصاصات خدا ۹; امدادهاى خدا ۹; بى نظیرى خدا ۸
- ربوبیت: خالقیت در ربوبیت ۶; شرایط ربوبیت ۶
- شرک: پوچى شرک ۲; تبیین پوچى شرک ۱; دلایل بطلان شرک ۱۰
- قرآن: استماع مثالهاى قرآن ۲; روش بیانى قرآن ۱; فواید مثالهاى قرآن ۱۱; مثالهاى قرآن ۱
- مشرکان: استغاثه مشرکان ۵; افشاى جهل مشرکان ۱۱; بینش مشرکان ۴; دعوت از مشرکان ۲; عقیده مشرکان جاهلیت ۳
- معبودان باطل: افشاى عجز معبودان باطل ۱۱; عجز معبودان باطل ۷، ۱۰; معبودان باطل و خالقیت ۷