الزخرف ١٣
ترجمه
الزخرف ١٢ | آیه ١٣ | الزخرف ١٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لِتَسْتَوُوا»: تا مستقرّ گردید و جا خوش کنید. «مُقْرِنینَ»: توانایان. به زیر فرمان درآورندگان و نگاهدارندگان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۴، سوره زخرف
- مفاد و غرض كلى سوره مباركه زخرف
- شرح مراد از اينكه در وصف قرآن فرمود: ((و انه فى امّ الكتاب لدينا لعلىّ حكيم ))
- گفتارى دو احتمال درباره ((احلكم تعقلون )) و پاسخ به آن
- احتجاج بر ربوبيت و يگانگى خداى تعالى با ذكر بخشى از آيات تكوينى او
- مقصود از به ياد آوردن نعمت پروردگار پس از سوار شدن بر كشتى ها و چهارپايان
نکات آیه
۱ - بهرهورى انسان از موهبت هاى طبیعى (کشتى و حیوانات)، زمینه ساز توجه وى به نعمت دهنده بودن خداوند (جعل لکم من الفلک و الأنعم ... لتستوا على ظهوره ثمّ تذکروا نعمة ربّکم إذا استویتم علیه)
۲ - توجه به آفریننده نعمت ها، به دنبال بهرهورى از آن، امرى طبیعى و فطرى است. (لتستوا على ظهوره ثمّ تذکروا نعمة ربّکم إذا استویتم علیه)
۳ - تسلط بر موهبت هاى طبیعى و صنعتى، نباید به غرور و غفلت انسان بینجامد. (و جعل لکم من الفلک و الأنعم ... لتستوا على ظهوره ثمّ تذکروا نعمة ربّکم إذا استویتم علیه)
۴ - نعمت هاى گسترده الهى در پهنه زمین، پرتوى از ربوبیت خداوند نسبت به انسان (و الذى خلق الأزوج کلّها ... ثمّ تذکروا نعمة ربّکم)
۵ - هماهنگى نعمت هاى الهى و ذخایر و امکانات زمین با نیازهاى انسان، نشانى از ربوبیت خداوند است. (و الذى خلق ... ثمّ تذکروا نعمة ربّکم)
۶ - رفاهمندان و برخورداران از نعمت، در خطر غفلت از یاد خدا (ثمّ تذکروا نعمة ربّکم إذا استویتم علیه) قید «إذا استویتم علیه»، مى تواند ناظر به نکته یادشده باشد.
۷ - لزوم تنزیه خداوند، از هرگونه عیب، نقص و شریک به هنگام بهره مندى از نعمت ها (و تقولوا سبحن الذى سخّر لنا هذا)
۸ - تسبیح و تنزیه خداوند، نوعى شکر و سپاس گزارى نسبت به او است. (تذکروا نعمة ربّکم ... و تقولوا سبحن الذى سخّر لنا هذا)
۹ - تعلیم شیوه شکر و سپاس گزارى هنگام تسلط بر موهبت هاى طبیعى، از سوى خداوند (ثمّ تذکروا نعمة ربّکم ... و تقولوا سبحن الذى سخّر لنا هذا)
۱۰ - بازگو کردن نعمت هاى الهى، امرى لازم در جهت شکرگزارى (ثمّ تذکروا نعمة ربّکم ... و تقولوا سبحن الذى سخّر لنا هذا) در آیه شریفه پس از مسأله یادآورى و شکر نعمت الهى، بازگو کردن آن طلب شده است. (و تقولوا...). از این نکته استفاده مى شود که بازگو کردن نعمت از مراحل اساسى شکر آن است.
۱۱ - دستاوردهاى بشرى در زمینه تسخیر طبیعت و موجودات، مرهون توفیق و امداد الهى است; نه توانایى انسان. (و ما کنّا له مقرنین) «إقران» (مصدر «مقرنین»)، به معناى قدرت داشتن و توانا بودن بر چیزى است.
۱۲ - رام بودن طبیعت براى انسان، لازمه قطعى آفرینش آنها نبوده و به تدبیر خداوند صورت گرفته است. (لتستوا على ظهوره ... سخّر لنا هذا و ما کنّا له مقرنین)
۱۳ - اعتراف به عجز و ناتوانى خویشتن در برابر خداوند، نمودى از روحیه شکر و سپاس در انسان (سبحن الذى سخّر لنا هذا و ما کنّا له مقرنین)
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: صفات جلال ۷
- اقرار: اقرار به عجز ۱۳
- امکانات دنیوى: استفاده از امکانات دنیوى ۹; هماهنگى امکانات دنیوى ۵
- انسان: تأمین نیازهاى انسان ۵; عجز انسان ۱۱; فطریات انسان ۲
- تسبیح: آثار تسبیح خدا ۸
- تکبر: زمینه تکبر ۳
- توحید: توحید فطرى ۲
- حیوانات: استفاده از حیوانات ۱
- خدا: آثار امدادهاى خدا ۱۱; آثار تنزیه خدا ۸; تعالیم خدا ۹; تنزیه خدا ۷; خدا و نقص ۷; نشانه هاى تدبیر خدا ۱۲; نشانه هاى ربوبیت خدا ۴، ۵; نعمتهاى خدا ۴
- ذکر: آثار ذکر ۲; ذکر نعمت ۱۰; زمینه ذکر خالقیت خدا ۲; زمینه ذکر منعم ۱، ۲
- شرک: ترک شرک ۷
- شکر: تعلیم شکر ۹; شکر نعمت ۱۰; موارد شکر ۸; نشانه هاى شکر خدا ۱۳
- طبیعت: استفاده از طبیعت ۱; منشأ تسخیر طبیعت ۱۱، ۱۲
- غفلت: زمینه غفلت ۳; غفلت از خدا ۶
- کشتى: استفاده از کشتى ۱
- متنعمان: زمینه غفلت متنعمان ۶
- مرفهان: زمینه غفلت مرفهان ۶
- موجودات: منشأ تسخیر موجودات ۱۱
- نعمت: آثار استفاده از نعمت ۲; استفاده از نعمت ها ۷; استفاده از نعمت هاى دنیوى ۳; هماهنگى نعمت ها ۵