الرعد ٣٢
ترجمه
الرعد ٣١ | آیه ٣٢ | الرعد ٣٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَمْلَیْتُ»: مهلت دادهام و آزاد گذاردهام. ناقص واوی و از مصدر (مَلاوَة) به معنی آزاد گذاشتن و به حال خود رها کردن است (نگا: آلعمران / . «عِقَابِ»: اصل آن (عِقابی) است. یعنی عذاب و عقاب من. «فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ»: جمله پرسشی و برای تعجّب از حال ایشان است و بیانگر مکافات شدید و عذاب سخت خدا میباشد (نگا: بقره / ، نساء / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۳۵ - ۲۷، سوره رعد
- هدايت به دست خدا است و صرف وجود آيت معجزه سبب ايمان آوردن نيست
- ايمان صرف ادراك نيست بلكه بايد تواءم با تسليم وقبول قلبى باشد
- حقيقت ترس از خدا و عدم منافات آن با اطمينان به خدا
- مراد از ((ذكر)) اعم از ذكر لفظى است
- توضيحى درباره اينكه دلها فقط به ذكر خدا آرام مى گيرند
- مراد از حيات طيبه و ((معيشت طوبى )) كه از آثار آرامش و اطمينان قلب است
- بيان اقوال مختلف در ذيل ((طوبى لهم )) به نقل از مجمع البيان
- معناى جمله : ((اليه متاب ))
- بدون مشيت خداوند شگفت ترين آثار الهى نيز اثرى در هدايت گمراهان نخواهد داشت
- وجوهى كه در معناى آيه شريفه : ((و لو ان قرانا سيرت بهالجبال ... بل لله الامر جميعا)) گفته شده است
- سه وجه در معناى آيه : ((افلم يياءس الذين امنوا ان لو يشاء الله لهدى الناس جميعا))
- تهديد كفارى كه در ابتداى دعوت اسلام انكار و دشمنى پيشه كردند به نزول مصيبتها
- معناى قائم بودن خداى تعالى بر هر نفس و به هر آنچه مى كند
- احتجاجى بى سابقه عليه مشركين : اوصاف وفضائل شركاى خدا را بيان كنيد...
- وعده به مؤ منان در مقابل وعيدى كه به كافران داده شد
- بحث روايتى
- رواياتى در ذيل جمله : ((الا بذكر الله تطمئن القلوب )) و بيان اينكه پيامبر (صلىالله عليه و آله ) و اهل بيت او (عليهم السلام ) مصاديق ذكر خدايند
- چند روايت درباره شجره طوبى در ذيل جمله : ((طوبى لهم و حسن ماب ))
- رواياتى در ذيل آيه : ((و لو ان قرانا سيرت بهالجبال ...))
نکات آیه
۱- پیامبران متعددى پیش از پیامبر اسلام به رسالت مبعوث شدند. (و لقد استهزىء برسل من قبلک)
۲- گروههایى از امتهاى گذشته به رسالت پیامبران خویش کافر شدند. (فأملیت للذین کفروا)
۳- کفرپیشگان امتهاى گذشته پیامبران خویش را به استهزا و تمسخر مى گرفتند. (و لقد استهزىء برسل من قبلک فأملیت للذین کفروا)
۴- خداوند کفرپیشگان و استهزا کنندگان پیامبران را مهلت مى داد و فوراً آنان را عذاب نمى کرد. (فأملیت للذین کفروا) املاء (مصدر أملیت) به معناى مهلت دادن ، به تأخیر انداختن و طولانى کردن عمر است.
۵- خداوند پس از مدتها و گذشت زمانهایى ، کفرپیشگان و استهزاگران انبیا را به عقوبتهاى خویش گرفتار مى ساخت. (فأملیت ... ثم أخذتهم فکیف کان عقاب)
۶- تأخیر عذاب کفرپیشگان از سنتهاى خداوند است. (و لقد استهزىء برسل من قبلک فأملیت للذین کفروا) چون تأخیر عذاب براى همه کفرپیشگان بوده ، از آن «سنّت الهى بودن» استفاده مى شود.
۷- توقع نزول عذاب بر کفرپیشگان بدون مهلت دادن به آنان ، توقعى نابجاست. (و لقد استهزىء برسل من قبلک فأملیت للذین کفروا)
۸- عقوبتهاى الهى سخت و سهمگین است. (فکیف کان عقاب) استفهام در جمله فوق براى تعجّب و حاکى از شدت عقوبت است. کسره «باء» در عقابِ گویاى حذف «یاء» متکلم است ; یعنى «عقابى».
۹- نازل کردن عذاب بر استهزاگران انبیا و کافران به رسالت ایشان ، از سنتهاى خداوند است. (ثم أخذتهم فکیف کان عقاب)
۱۰- دلدارى و تسلّى دادن خداوند به پیامبر(ص) و مؤمنان به او (و لقد استهزىء برسل من قبلک ... ثم أخذتهم فکیف کان عقاب) از اهداف بیان استهزاگرى امتهاى گذشته و به کیفر رساندن آنان - به قرینه مخاطب قرار دادن پیامبر(ص) - تسلى دادن به آن حضرت است.
۱۱- عقوبتهاى نازل شده بر کفرپیشگان و استهزاگران امتهاى گذشته ، دلیلى فراروى کافران بر تخلف ناپذیرى تهدیدها و وعیدهاى الهى (إن الله لایخلف المیعاد. و لقد استهزىء برسل من قبلک ... ثم أخذتهم) آیه مورد بحث به لحاظ «ثم أخذتهم ...» دلیلى است براى «حتى یأتى وعد الله إن الله لایخلف المیعاد».
موضوعات مرتبط
- امتهاى پیشین: استهزاهاى کافران امتهاى پیشین ۳; تاریخ امتهاى پیشین ۲، ۳; کافران امتهاى پیشین ۲; کیفر استهزاگران امتهاى پیشین ۱۱; کیفر کافران امتهاى پیشین ۱۱
- انبیا: استهزاى انبیا ۳; انبیاى قبل از محمد(ص) ۱ ; تاریخ انبیا ۱; عذاب استهزاگران انبیا ۹; کیفر استهزاگران انبیا ۵; مهلت به استهزاگران انبیا ۴، ۵
- توقعات بیجا: ۷
- خدا: حتمیت وعیدهاى خدا ۱۱; سنتهاى خدا ۶، ۹; کیفرهاى خدا ۵; مهلت هاى خدا ۴; ویژگیهاى کیفرهاى خدا ۸
- سنتهاى خدا: سنت مهلت ۶
- عذاب: تأخیر در عذاب ۴، ۵، ۶، ۷
- کافران: درخواست عذاب کافران ۷; عذاب کافران ۹; کیفر کافران ۵; مهلت به کافران ۴، ۵، ۶
- کیفر: مراتب کیفر ۸ مؤمنان: دلدارى به مؤمنان ۱۰
- محمد(ص): دلدارى به محمد(ص) ۱۰