طه ٢١
کپی متن آیه |
---|
قَالَ خُذْهَا وَ لاَ تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى |
ترجمه
طه ٢٠ | آیه ٢١ | طه ٢٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«سِیرَة»: شیوه و چگونگی. هیئت و حالت. همان چیزی که بود.
تفسیر
- آيات ۹ - ۴۸ سوره طه
- بيان چگونگى برگزيدن موسى «ع» به رسالت در كوه طور
- توضيحى در مورد تكلم خدا با موسى «ع»
- شرح خطاب خداى تعالى به موسى «ع»
- وجوه گوناگون مفسران، در معنای آیه: «وَ أقِم الصَّلَوة لِذِكرِى»
- مقصود از اين كه درباره قيامت فرمود: «نزديك است پنهانش بدارم»
- آغاز وحى رسالت موسی «ع»، با استفهام: «مَا تِلكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى»
- وجه پرگویى موسى «ع» در پاسخ خداوند
- درخواست هاى موسى «ع»، در پاسخ خداوند، بعد از مأموريت به رسالت
- علت درخواست موسى از خداوند، كه برادرش را وزير قرار دهد
- مقصود از ذكر و تسبيح کثیر خداوند، در سخن حضرت موسی«ع»
- استجابت دعای موسى «ع» و یادآوری منت پيشين خدا بر او
- مراد از «فتنه»، در آیه: «وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً»
- مراد از جمله: «وَ اصطَنَعتُكَ لِنفَسِى»، در خطاب خداوند به موسى «ع»
- ردّ سخنى از فخر رازى، درباره سرّ ارسال موسى «ع» به سوى فرعون
- نكته های اوامر خداوند به موسى و هارون، درباره رفتن نزد فرعون و دعوت او
- بحث روايتى: (روایاتی پیرامون آیات رسالت موسی«ع»)
- شباهت دعاى پیامبر«ص» درباره اميرمؤمنان، با دعاى موسى «ع»
- روايات ديگرى در ذيل آيات مربوط به رسالت موسى «ع»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الْأُولى «21»
(خداوند) فرمود: آن را بگير و نترس، ما بزودى آن را به حالت اوليّهاش بر مىگردانيم.
نکته ها
انسانها به طور طبيعى از خطر و عوامل شرّ و ضرر مىترسند و از رويارويى با آن پرهيز مىكنند و بديهى است موسى عليه السلام نيز كه انسان است بترسد، آنچه مورد انتقاد و مذمّت است، تأثّر، خشيت و اضطراب قلبى از غير خداست كه مخالف شجاعت واز صفات رذيله است والبتّه موسى از آن دور بوده است.
شايد ترس موسى عليه السلام به خاطر آن بود كه فرمان «أَلْقِها» را مثل فرمان «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ» براى احترام مىپنداشت، امّا همين كه تبديل به مار شد، جا خورد.
اصلًا همين ترس، خود دليلى بر معجزه بودن اين واقعه است، وگرنه، ساحرى كه خودش مىداند سحرش واقعيّت ندارد، از سحر و جادوى خود نمىترسد.
خداوند در هر لحظه به ميليونها بىجان، جان مىدهد و يا جان ميليونها جاندار را مىگيرد، در اينجا نيز به عصاى بىجان، جان داد و سپس آن را گرفت و بار ديگر عصا
جلد 5 - صفحه 332
شد. «1» آيا او نمىتواند انسان زنده را بميراند و دوباره او را به صورت اوليّهاش در آورد؟
به راستى اگر نظر الهى چوب را اژدها مىكند، پس اگر بر ما نظر لطفى كند چه مىشود؟! و اگر نظر كردهى او سحر تمامى ساحران را مىبلعد، آيا نظر او بر قلب ما همه وسوسهها را نخواهد بلعيد؟!
در همين ابتداى كار براى موسى دو معجزه صورت گرفت، يكى اينكه عصا به اژدها تبديل شد، «فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى» و ديگر اينكه اژدها به صورت عصاى اوّليه در آمد. «سِيرَتَهَا الْأُولى»
پیام ها
1- خداوند براى قدرت نمايى خود، حتّى از نزديكترين و سادهترين ابزارها نيز استفاده مىكند. «وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى»
2- با بهرهبردارى از ابزارهاى چند منظوره مىتوان از حجم كمتر استفادهى بيشترى برد. أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها ...
3- تكيه بر عصا و ابزار مادّى، با توكّل بر خداوند منافاتى ندارد. «أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها»
4- چوپانى شغل اكثر انبيا بوده است. «أَهُشُّ بِها عَلى غَنَمِي»
5- تمرين، تجربه و آمادگى قبل از دعوت ضرورى است. موسى عليه السلام كه مىخواهد در برابر فرعون عصا را بيفكند تا اژدها شود، بايد خودش قبلًا صحنه را ديده باشد. «فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الْأُولى «21»
خلاصه موسى ترسيد:
قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ: حق تعالى خطاب فرمود: بگير عصا را و نترس.
سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الْأُولى: زود باشد كه باز گردانيم او را به هيئت و حالت نخستين كه داشت، يعنى همان عصا گردانيم. مفسرين نقل نمودهاند كه چون اين خطاب رسيد، موسى عليه السلام با كمال اطمينان دليرانه روى به آن مار عظيم نهاده، دست خود را در دهن او نموده و لحيتين او را بگرفت، و لحيتين او همان دو شعبه گشت.
تنبيه: بعضى گفتهاند: حصول اين خوف، اقوى دليل است بر صدق موسى در نبوت، زيرا ساحر مىداند آنچه به آن آورده تمويه و نمود است، پس البته نخواهد ترسيد، لكن موسى عليه السلام كه مىدانست عصا به اراده الهيه حقيقتا مار گشته و لازمه بشريت هم ترسيدن از گزنده مىباشد، لذا ترسيد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى «17» قالَ هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها عَلى غَنَمِي وَ لِيَ فِيها مَآرِبُ أُخْرى «18» قالَ أَلْقِها يا مُوسى «19» فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى «20» قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الْأُولى «21»
وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلى جَناحِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرى «22» لِنُرِيَكَ مِنْ آياتِنَا الْكُبْرى «23» اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى «24» قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي «25» وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي «26»
وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي «27» يَفْقَهُوا قَوْلِي «28» وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي «29» هارُونَ أَخِي (30) اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي (31)
وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي (32) كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيراً (33) وَ نَذْكُرَكَ كَثِيراً (34) إِنَّكَ كُنْتَ بِنا بَصِيراً (35) قالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى (36)
ترجمه
- و چيست اينكه در دست راست تو است اى موسى
گفت آن عصاى من است تكيه ميكنم بر آن و فرو ميريزم برگ درخت را به آن براى گوسفندم و مرا در آن حوائج ديگرى است
گفت بيندازش اى موسى
پس انداخت آنرا پس آنگاه آن مارى بود كه ميشتافت
گفت بگير آنرا و نترس زود باشد كه برگردانيم آنرا بحال اوّلش
و متّصل كن دستت را بزير بازويت بيرون ميآيد سفيد نورانى بدون عيب كه معجزه ديگرى است
تا بنمايانيم بتو از معجزات ما كه بزرگ است
برو بسوى فرعون همانا او طغيان نموده
گفت پروردگار من گشاده گردان براى من سينهام را
و آسان كن براى من كارم را
و بگشاى گره را از زبان من
كه بفهمند گفتار مرا
و قرار ده براى من معاونى از كسانم
هارون برادرم را
قوى ساز باو پشتم را
و شريك كن او را در كار من
تا تسبيح گوئيم تو را بسيار
و ياد كنيم تو را بسيار
همانا تو باشى باحوال ما بينا
گفت بتحقيق داده شدى خواستهات را اى موسى.
تفسير
- خداوند پس از بيان اصول شرائع حقّه در آيات سابقه كه آشنا نمودن خلق است بتوحيد و معاد و ياد خدا در تمام احوال براى حضرت موسى خواست معجزه او را باو ارائه دهد لذا سؤال فرمود كه چيست اينكه در دست تو است و او چون مشتاق بمكالمه با محبوب حقيقى بود و احتمال ميداد مقصود بيان
جلد 3 صفحه 503
فوائد و آثار باشد بمجرد ذكر اسم اكتفا ننمود و عرضه داشت آن عصاى من است تكيه ميكنم بآن در وقت راه رفتن و خسته شدن يا ايستادن بر سر گله گوسفند و ميريزم برگ درختان سبز را بر سر گوسفندانم با آن و حوائج ديگرى هم از من بوسيله آن رفع ميشود مانند آنكه بدوش ميگذارم و خرجينم را بآن مىآويزم و اگر بخواهم از چاهى آب بيرون آورم و ريسمان كوتاه باشد بآن متصل ميكنم و اگر درندهئى بخواهد بگوسفندانم حمله كند با آن دفاع ميكنم و از اين قبيل فوائد بسيار دارد خداوند فرمود بينداز آنرا و آنحضرت اطاعت نمود و انداخت ناگاه مار قوى هيكلى شد كه بسرعت حركت ميكرد لذا ترسيد و فرار كرد خدا فرمود بگير آنرا و نترس بزودى بر ميگردانيم آنرا بصورت و سيرت اوّليه خودش و موسى عليه السّلام اطاعت نمود و بحال اوّل برگشت گفتهاند آن عصا بقدر قامت آنحضرت بود و از شعيب عليه السّلام باو رسيده بود بعد خداوند فرمود دستت را ببر زير بغلت و چون بيرون آورى سفيد نورانى شود بدون عيب پيسى كه مرض بدى است و اين معجزه ديگرى خواهد بود براى تو در مجمع فرموده مراد از غير سوء غير برص است بقول جميع و در طب الائمه از امام باقر عليه السّلام اينمعنى را نقل نموده و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد بدون علّت است و آنكه حضرت موسى گندم گون شديدى بود و چون دستش را از زير بغلش در آورد دنيا برايش روشن شد و گفتهاند چون بار ديگر دستش را زير بغلش ميبرد بحال اوّل بر ميگشت و ارائه اين قبيل معجزات بآنحضرت در بدو امر بعثت براى آن بود كه بعضى از آيات بزرگ قدرت و عظمت الهى را مشاهده نمايد و از فرعون و فرعونيان نترسد و در امر دعوت قوى دل و مستظهر بالطاف الهيّه گردد لذا بعدا فرمود با اين دو معجزه برو بجانب فرعون كه او از حدّ خود تجاوز نموده و سركشى و تمرّد و طغيان كرده موسى عليه السّلام عرضه داشت حال كه چنين مأموريت بزرگى بمن عطا فرمودى پروردگارا وسعت صدر و گشايش قلب و سرعت فهم و سهولت امر بمن عنايت فرما تا بتوانم با مشكلات و ناملائماتى كه در اين مقصد مواجه ميشوم سازگار شوم و حلّ و هموار نمايم و در شدائد صبور و بردبار باشم و گره از زبان من بگشاى تا بسهولت بتوانم با فرعون و فرعونيان سخن بگويم و آنها سخن مرا بفهمند و بپذيرند و قمّى ره از امام
جلد 3 صفحه 504
صادق عليه السّلام نقل نموده كه موسى عليه السّلام اوقاتيكه در تحت تربيت فرعون بود يكروز عطسه كرد و گفت الحمد للّه رب العالمين فرعون بدش آمد و لطمهاى بصورت آنحضرت زد و گفت اين چه حرفى بود زدى موسى عليه السّلام از جا جست و ريش فرعون را كه دراز بود گرفت و كند و فرعون خيلى دردش آمد و عزم قتل او را نمود پس زنش گفت اين پسر كوچك نميداند چه ميگويد فرعون گفت خير ميداند زنش گفت يك مقدار خرما و قدرى آتش در مقابل خود بگذار اگر آن دو را از يكديگر تميز داد حقّ با شما است فرعون بهمان دستور عمل كرد و بموسى گفت بخور موسى دستش بطرف خرما دراز شد پس جبرئيل دستش را برگرداند بطرف آتش و آنرا در دهان گذارد و زبانش سوخت و فرياد زد و گريه كرد پس آسيه بفرعون گفت نگفتم اين عقل ندارد پس فرعون عفو كرد او را و گفتهاند لكنت يا كندى زبانش در اثر آن سوختن بود و نيز آنحضرت از خداوند خواست كه هارون برادرش را معاون و وزير و كمك او قرار دهد كه موجب قوّت پشت او باشد و شريك در امر رسالت او گردد تا بيشتر راغب بكمك او شود و گفتهاند هارون سه سال بزرگتر از حضرت موسى عليه السّلام بود و هيكلش درشتتر و رنگش سفيدتر و زبانش گوياتر بود و سه سال زودتر از آنحضرت از دنيا رحلت نمود و در خاتمه حوائج خود عرضه داشت كه هارون در تسبيح و تقديس و دعا و ثناى توهم با من كمك و معاونت خواهد نمود ولى باز اختيار در قبول اين ملتمسات با تو است چون تو از حال ما كاملا آگاهى و بهتر ميدانى كه من محتاج بكمك هستم و هارون كفايت اين مهمّ را مينمايد و خداوند فرمود حوائج تو بر آورده شد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ خُذها وَ لا تَخَف سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الأُولي «21»
فرمود بگير عصا را و نترس زود باشد که ما او را برگردانيم بصورت اولي که عصا باشد.
(قالَ) خداوند تبارك و تعالي که قادر بر هر چيز است.
(خُذها) و لو بصورت حية است و حركت و سير دارد.
(وَ لا تَخَف) معلوم است که حضرت موسي ترسيد که اينکه حيه باو اصابة كند خطاب شد نترس زيرا در تحت فرمان من است و بدون اجازه من اصابة نميكند.
(سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الأُولي) همان عصاي اوّلي است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 21)- در اینجا «به موسی فرمود: آن را بگیر، و نترس، ما آن را به همان صورت نخستین باز میگردانیم»! (قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِیدُها سِیرَتَهَا الْأُولی).
نکات آیه
۱ - خداوند به موسى(ع) فرمان داد عصاى تبدیل شده به مار را بدون ترس از زمین برگیرد. (قال خذهاو لاتخف)
۲ - موسى(ع) از گرفتن عصاى مار شده خویش در بیم و هراس بود. (قال خذها و لاتخف)
۳ - خداوند، موسى(ع) را مطمئن ساخت که عصاى مار شده - پس از گرفته شدن - به حالت اول بر خواهد گشت. (و لاتخف سنعیدها سیرتها الأولى) «سیرة» در اصل به معناى حالت و هیئت سیر است، ولى به صورت مجاز، بر هر صفت و حالتى اطلاق مى شود. در جمله «سنعیدها سیرتها» حرف «إلى» در تقدیر است، که حذف آن، کلمه را منصوب به نزع خافض کرده است; یعنى «سنعیدها إلى سیرتها» یا «سنعید إلیها سیرتها».
۴ - تبدیل عصاى موسى(ع) به مار و بازگشت آن به صورت اوّلیه، وابسته به اراده خداوند بود. (سنعیدها)
۵ - نمایاندن معجزه به موسى(ع) در وادى طوى و به دور از چشم مردم، به خاطر تجربه و آمادگى بیشتر او براى ارائه معجزه در حضور مردم بود. * (ألقها ... خذها و لاتخف)
۶ - امکان ارتباط و وابستگى تحقق معجزه، به امور عادى و طبیعى (ألقها ... فإذا هى حیّة ... خذها... سنعیدها سیرتها الأولى) مار شدن عصا، برافکندن آن تفریع گردید و عصا شدن مار برگرفتن آن از سوى موسى(ع); این مرحله بندى، گویاى برداشت فوق است.
۷ - ترس از غیر خدا، منافاتى با مقام نبوت ندارد. (لاتخف)
۸ - اشیاى مادى با اذن و اراده خداوند، از حقیقت فعلى خود، به حقیقتى دیگر قابل تبدیل اند. (سنعیدها سیرتها الأولى) خداوند از حالت اولیه عصاى موسى «سیرتها الأولى» تعبیر نموده است. انتخاب این تعبیر و نیاوردن تعابیرى چون: «سیرتها الأصلیّة» یا «سیرتها الحقیقیة» و... این نکته را نشان مى هد که هیئت و شکل هاى عارض بر ماده، هیچ یک اصالت نداشته، بلکه ماده قابل تبدیل و تحول به هیئت هاى مختلف است.
موضوعات مرتبط
- انبیا: ترس انبیا ۷
- خدا: آثار اراده خدا ۴، ۸; اوامر خدا ۱
- عصا: تبدیل عصا به مار ۱، ۲; منشأ تبدیل عصا به مار ۴
- عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۶
- مار: تبدیل مار به عصا ۳; منشأ تبدیل مار به عصا ۴
- معجزه: عوامل مؤثر در معجزه ۶
- موجودات: منشأ تبدیل موجودات ۸
- موسى(ع): اطمینان به موسى(ع) ۳; ایجاد آمادگى در موسى(ع) ۵; ترس از عصاى موسى(ع) ۲; ترس موسى(ع) ۲; عصاى موسى(ع) ۴، ۵; فلسفه معجزه موسى(ع) در سرزمین طوى ۵; قصه موسى(ع) ۱، ۲، ۳ ،۵; گرفتن عصاى موسى(ع) ۱، ۳
منابع