روایت:الکافی جلد ۸ ش ۵۰
آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة
عنه عن احمد بن محمد عن الحجال عن حفص بن ابي عايشه قال :
الکافی جلد ۸ ش ۴۹ | حدیث | الکافی جلد ۸ ش ۵۱ | |||||||||||||
|
ترجمه
هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۱ ترجمه رسولى محلاتى, ۱۲۵
حفص بن ابى عايشه گويد: امام صادق عليه السّلام يكى از غلامان خود را بدنبال كارى فرستاد و او دير كرد (و نيامد) امام عليه السّلام كه ديد غلام دير كرد بدنبال او بيرون رفت ديد خوابيده است، پس بالاى سرش نشست و شروع كرد او را باد زدن تا از خواب بيدار شد، همين كه بيدار شد امام صادق عليه السّلام باو فرمود: اى فلانى بخدا تو حق ندارى هم شب بخوابى هم روز، شب مال تو و روزت مال ما.
حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى, ۱۲۲
حفص بن ابو عايشه مىگويد: امام صادق عليه السّلام يكى از غلامانش را به دنبال كارى فرستاد و او دير كرد. امام صادق عليه السّلام به دنبالش بيرون رفت و او را خوابيده يافت، پس حضرت نزديك سر او نشست و بادش زد تا بيدار شد، چون بيدار شد امام عليه السّلام به او فرمود: فلانى! بخدا حق ندارى هم شب بخوابى هم روز، شبت از آن توست و روزت از آن ما.