روایت:الکافی جلد ۱ ش ۳۰۱

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ التَّوْحِيدِ

علي بن ابراهيم عن ابيه عن العباس بن عمرو عن هشام بن الحكم :


الکافی جلد ۱ ش ۳۰۰ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۳۰۲
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : كتاب التوحيد
عنوان : حدیث امام جعفر صادق (ع) در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ التَّوْحِيدِ‏ بَابُ الْإِرَادَةِ أَنَّهَا مِنْ صِفَاتِ الْفِعْلِ وَ سَائِرِ صِفَاتِ الْفِعْل‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۱, ۳۱۹

هشام بن حكم در ضمن حديث زنديقى كه از امام صادق (ع) پرسش كرد گويد: در ضمن از آن حضرت پرسيد: او خشنودى و خشم دارد؟ امام فرمود: آرى ولى نه از جنس آنچه در مخلوق باشد، چون رضايت وقتى به مخلوقى گرايد او را از حالى به حالى بگرداند، زيرا مخلوق تهى و ساختگى و درآميخته است و نفوذ پذير است و خالق ما از چيزى نفوذ نپذيرد زيرا يگانه است، ذاتش يكتا و صفتش يكتا است، رضاى او پاداش دادن او است و خشمش كيفر كردن او، بى‏آنكه چيزى در او تأثير كند و او را به هيجان آرد و از حالى به حالى بگرداند، زيرا اين از صفات مخلوق درمانده و نيازمند است.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۱۴۹

هشام بن حكم گويد: از جمله پرسش زنديق از امام صادق (ع) اين بود كه: خدا خشنودى و خشم دارد؟ حضرت فرمود آرى ولى خشم و خشنودى او طبق آنچه در مخلوقين پيدا مى‏شود نيست، زيرا كه خشنودى حالتى است كه بانسان وارد مى‏شود و او را از حالى بحالى بر ميگرداند چون كه مخلوق تو خالى ساخته شده و بهم آميخته است. هر چيز در او راه دخولى دارد و خالق ما را راه دخولى براى اشياء نيست زيرا او يكتاست، ذاتش يگانه و صفتش يگانه است، پس خرسندى او پاداش او و خشمش كيفرش مى‏باشد بدون اينكه چيزى در او تأثير كند و او را برانگيزاند و از حالى بحالى گرداند، زيرا اين تغييرات از صفات مخلوقين ناتوان نيازمند است.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۳۵۳

على بن ابراهيم، از پدرش، از عباس بن عمرو، از هشام بن حكم روايت كرده است در حديث زنديقى كه از امام جعفر صادق عليه السلام سؤال نمود و از جمله سؤال او اين بود كه به حضرت عرض نمود كه: خدا را خشنودى و خشمى هست؟ حضرت عليه السلام فرمود: «بلى، وليكن آن به روشى كه از آفريدگان يافت مى‏شود، نيست. و بيان اين، آن است كه خشنودى، حالتى است كه بر مخلوق داخل مى‏شود، و او را از حالتى به حالت ديگر مى‏برد؛ زيرا كه مخلوق ميان خالى است و مضطرب مى‏شود و مركب است از اجزاى متنافيه (يا از ذات و صفت)، و چيزها را در او مدخليتى هست (چه آنها كه در صورت و كيفيت، مغايرت دارند و هر يك از آنها را خواهش تغيّر ديگر و شكستن صورت آن است، مدخليتى در تحقق حقيقت او دارند كه با حقيقت تغير منافات ندارد. و مى‏تواند كه معنى اين باشد كه ادراكات و كيفيات نفسى، چون خشنودى و خشم، در او داخل مى‏شود و او را از حالى به حالى مى‏گرداند). و آفريدگار ما چيزها را در او مدخليتى نيست؛ زيرا كه آن جناب، يكتا و يگانه است كه تركيبى در او نيست؛ نه در خارج و نه در ذهن و أحدي الذات است (كه وجودش زائد نيست بر ذات مقدسش) و أحدي المعنى (كه او را صفات متكثره متغايره نمى‏باشد). پس خشنودى آن جناب، ثوابى است كه عطا مى‏كند، و خشم او، عقابى است كه مى‏فرمايد؛ بى‏آن‏كه چيزى در او داخل شود كه او را به هيجان آورد و از حالتى او را به حالت ديگر نقل كند؛ زيرا كه اين، صفت آفريدگان است كه عاجز و محتاج‏اند».

(و چه خوش گفته آن‏كه گفته: خذ الغايات و اترك المبادي، يعنى: «آخرها و آنچه را كه مقصود باشد، بگير و ابتداها و آنچه را كه مقدمات مقصود است واگذار». آيا نمى‏بينى كه مخلوق در حين اراده انتقام از خصم اول مقدمات آن در او متحقق مى‏شود و بعد از آن بازخواست مى‏كند؟ و خداى تعالى آنچه مقصود از خشم است، اول آن را به عمل مى‏آورد، بى‏حصول مقدمات و همچنين است ساير صفات).


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)