المائدة ١٧
کپی متن آیه |
---|
لَقَدْ کَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِکُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرَادَ أَنْ يُهْلِکَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَ اللَّهُ عَلَى کُلِ شَيْءٍ قَدِيرٌ |
ترجمه
المائدة ١٦ | آیه ١٧ | المائدة ١٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَمَن یَمْلِکُ مِنَ اللهِ شَیْئاً»: چه کسی میتواند در مقابل خدا کاری بکند؟
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
اين آيه درباره مسيحيان نجران نازل شده كه گفته بودند، عيسى پسر خدا است (يا خود عيسى همان خدا است).[۳]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «17»
آنان كه گفتند: خدا، همان مسيح پسر مريم است، قطعاً كافر شدند. (اى پيامبر! به آنان) بگو: اگر خداوند اراده كند كه مسيح پسر مريم و مادرش و هركس كه در زمين است، همگى را هلاك كند، چه كسى در برابر (قهر) او از خود چيزى دارد؟ حكومت آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است از آن خداست، هر چه را بخواهد مىآفريند و خداوند بر هر چيز تواناست.
جلد 2 - صفحه 262
نکته ها
مسيحيان چند ادّعاى بىاساس درباره خدا دارند كه قرآن به آنها اشاره مىكند:
1. اعتقاد به خدايان سه گانه. لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ ... «1»
2. اعتقاد به اينكه خداى آفريدگار، يكى از خدايان سه گانه است (خداى پدر). قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ ... «2»
3. انحصار الوهيّت در مسيح كه اين آيه آن را ردّ مىكند.
«يَخْلُقُ ما يَشاءُ» به خلقت حضرت عيسى بدون داشتن پدر، و آفرينش حضرت آدم بدون داشتن پدر و مادر اشاره دارد.
اگر حضرت مسيح خداست، پس چگونه (به عقيدهى مسيحيان) كشته شد و صليب، آرم مظلوميّت او گشت؟ خدا كه نبايد مورد سوء قصد قرار گيرد!
پیام ها
1- اسلام، با كفر، شرك و خرافه در هر مكتبى كه باشد مخالف است. (غلوّ هم نوعى كفر است). «كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ»
2- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مأمور گفتگوى منطقى با مخالفان است. قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ ...
3- اگر مسيح خدا باشد، خدا كه در شكم زن قرار نمىگيرد. «الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ»
4- احتمال فنا و نيست شدن، با خدايى سازگار نيست. «إِنْ أَرادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ»
5- عيسى، مادرش و همه مردم زمين در انسان بودن و ناتوان بودن در برابر قدرت خداوند، يكسان مىباشند. «الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً»
6- ادّعاى خدايى براى غير خدا نظير مسيح، نشانه عدم شناخت واقعى مسيحيان نسبت به خداوند است. قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ... وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
7- قدرت الهى، محدود به نظام خاصى نيست و مىتواند حتّى بدون پدر هم،
«1». نساء، 171.
«2». مائده، 73.
جلد 2 - صفحه 263
فرزند خلق كند. «وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «17»
لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ: هر آينه بتحقيق كافر شدند آنانكه گفتند بدرستى كه خدا، او مسيح پسر مريم است. معتقدين اين قول شنيع يعقوبيهاند، و بطلان آن بديهى است، زيرا خود قائلند به آنكه مريم، مادر مسيح باشد و اين موجب حدوث ولد، و حادث را الوهيت نشايد. و نيز مريم اقدم به عيسى و هر دو حادث، پس اله نتواند باشد. و نيز مريم اكبر است نسبت به عيسى، پس چگونه اصغر تواند عين اكبر شود.
برهان- فرقه نصارى قائلند به اتحاد و حلول، كه خدا همان عيسى، و ملتحم شد در شكم مادرش مريم، و گرديد انسان؛ پس او خداست از جوهر پدرش، و انسان است از جهت جوهر مادرش؛ بعبارة اخرى «حلّ اللّاهوت فى النّاسوت». و حال آنكه هيچ چيز شنيعتر از اين اعتقاد نيست كه عيسى داراى دو طبيعت باشد: لاهوتى و ناسوتى و هر دو با هم يكى شدند، زيرا مثل اينست كه كسى بگويد: آب و آتش، نور و ظلمت يكى شدند، و اين محال است، چه هر يك ضد ديگرند، پس چگونه خالق خلق كه بذاته و صفاته، مستغنى از خلق و در عظمت و كبريائى منزه از شبيه و نظير و ندّ است، عقل سليم قبول مىكند متحد
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 49
با بعضى مخلوقات خود گردد به نحو اتحاد «تعالى اللّه عن ذلك علوّا كبيرا».
بعد بر فساد قول آنها احتجاج مىفرمايد: قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً: بگو اى پيغمبر، پس كيست كه مالك باشد و منع كند از قدرت و اراده حق چيزى را (استفهام انكارى) يعنى هيچكس مانع اراده و قدرت الهى نتواند شود. إِنْ أَرادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ: اگر اراده فرمايد خدا اينكه هلاك كند عيسى پسر مريم را وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً: و مادر او و هر كه در زمين است تماما. برهان قاطعى است بر آنكه مسيح، مقهور و مقدور و قابل فنا است مانند همه ممكنات. پس چنين كسى چگونه شايسته و قابل الوهيت باشد. بعد براى ازاحه شبهه عارضه در امر عيسى به جهت عدم والد و خلق او بدون پدر فرمايد: وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما: و مر خداى راست خاصه پادشاهى آسمانها و زمينها و آنچه ميان آنهاست. و عيسى هم يكى از مخلوقات و مملوك خدا و مسلم است مخلوق و مملوك خالق و مالك نخواهد بود. يَخْلُقُ ما يَشاءُ:
خلق مىفرمايد هر چه را مىخواهد، چه او قادر على الاطلاق است بعضى اشياء را بىاصل و ماده خلق فرمايد مانند آسمانها و زمين، و برخى را از اصل و ماده و ما بينهما، و بعضى را انشاء نمايد از اصلى كه از جنس ايشان نيست چون آدم از خاك، و برخى از اصلى كه جنس اوست چون مولود از والدين، و از مرد بىزن مثل حوا، و از زن بىمرد مانند عيسى عليه السّلام وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ: و خداى متعال بر همه چيز قادر و هر چه خواهد بر طريقه و كيفيتى كه مقتضاى حكمت و مصلحت است ايجاد فرمايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «17»
ترجمه
هر آينه بتحقيق كافر شدند آنانكه گفتند همانا خدا او است مسيح پسر مريم بگو پس كيست كه منع كند از خداوند چيزيرا اگر بخواهد كه هلاك كند مسيح پسر مريم و مادرش و هر كس را در زمين است تمامى و مر خدا راست پادشاهى آسمانها و زمين و آنچه ميان آندو است مىآفريند آنچه را خواهد و خدا بر هر چيزى توانا است.
تفسير
طائفه نصارى كه پاره معتقد بخدائى حضرت عيسى (ع) بودند چنانچه نسبت بيعقوبيه از آنها داده شده و دسته معتقد بحلول روح خدا در عيسى (ع) بودند چنانچه نسبت بملكانيه از آنها دادهاند منشاء شبهه آنها دو امر بود يكى آنكه آن حضرت قدرت بر زنده نمودن و ميراندن و شفاء امراض و ساير خوارق عادات داشت و اينها كارهاى خدائى است كه از غير خدا صادر نميشود ديگر آنكه آن حضرت بدون پدر به دنيا آمده بود لذا ميگفتند او پسر خدا است چون از روح خدا توليد شده است و خداوند اين دو شبهه را در ضمن اين آيه رفع فرموده است باين بيان كه قدرت مسيح (ع) رشحه از رشحات قدرت الهى بود كه باو لطف شده بود و دليل بر اين امر آنستكه كيست بتواند اختيار امريرا از خدا بگيرد و مانع از نفوذ قدرت الهى شود اگر بخواهد تمام اهل زمين را كه از آن جمله مسيح و مادر او است فنا كند پس معلوم ميشود قدرت مسيح مقهور قدرت خدا است و قدرت حق قاهر و نافذ و محيط است و مقهور و محكوم و محاط نميشود پس مسيح (ع) هر چه ميكرد بحول و قوّه الهى بود بطوريكه اگر آنى اين عنايت از او سلب ميشد با مردم عادى فرقى نداشت و بوجود آمدن او بدون پدر در جنب قدرت الهى سهل است چون سلطنت حقّه حقيقيه بر آسمانها و زمين و موجودات آنها از آن حق است گاهى بدون پدر و مادر خلق ميكند مانند آدم (ع) گاهى بدون پدر خلق ميكند مانند عيسى (ع) گاهى بدون همه چيز خلق ميكند كه مادّه هم ندارد
جلد 2 صفحه 190
مانند عقول و اين براى آنستكه خداوند بر هر چه مقدور است قدرت دارد و آنچه محال است مقدور نيست نه آنكه مقدور است و قدرت خدا تعلق باو نميگيرد بنابر اين بدون پدر بوجود آمدن مسيح (ع) دليل بر وسعت قدرت الهى است نه بر خدا يا پسر خدا بودن او علاوه بر آنكه موجوديكه قابل فنا و زوال است و حادث است خداوند قديم ابدى نميشود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لَقَد كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللّهَ هُوَ المَسِيحُ ابنُ مَريَمَ قُل فَمَن يَملِكُ مِنَ اللّهِ شَيئاً إِن أَرادَ أَن يُهلِكَ المَسِيحَ ابنَ مَريَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَن فِي الأَرضِ جَمِيعاً وَ لِلّهِ مُلكُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ ما بَينَهُما يَخلُقُ ما يَشاءُ وَ اللّهُ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ «17»
هر آينه بتحقيق كافر شدند كساني که گفتند بدرستي که اللّه همانا مسيح پسر مريم است بگو پس كيست که بتواند و تمكن داشته باشد که اگر خدا اراده كند که مسيح پسر مريم و مادر او و هر كس در روي زمين باشد هلاك كند جلوگيري كند
جلد 6 - صفحه 329
نگذارد و حال آنكه ملكية تمام آسمانها و زمين و آنچه بين آنها است مختص بخدا است تماما مملوك و مخلوق و مصنوع و مقهور او هستند و تعقل نميشود که كسي که مقهور قدرت حق است قاهر باشد خلق ميكند هر چه بخواهد و خدا بر هر چيزي قادر است و توانا.
لَقَد كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللّهَ هُوَ المَسِيحُ ابنُ مَريَمَ كلمه اللّه از اسامي مختص بذات مقدّس ربوبي است و علم است براي ذات واجب الوجود مستجمع جميع صفات كمال و منزه از جميع نواقص و عيوب امكانيه اگر غرض نصاري از اينكه بگويند مسيح اللّه است اينكه بطلان و استحاله او از ابده بديهيات است زيرا مسيح ممكن الوجود است و مسبوق بعدم و مركب از وجود و ماهيت و داراي جسم و روح و اعضاء و جوارح و محتاج بمكان و ميخورد و ميآشامد و ميخوابد و ميرود و ميآيد و عبادت ميكند و دستگير ميشود و محبوس ميگردد و بقول نصاري بالاي دار ميرود و كشته ميگردد و در قبر ميرود و زنده ميشود و بآسمان ميرود و هزارها عوارض ديگر که تمام از لوازم امكان است و موجب احتياج و با مقام واجب الوجودي که صرف وجود است و ماهية ندارد (الحق ماهيته انيته اذ مقتضي العروض معلوليته) و از جميع لوازم امكاني و عوارض جسماني و نقائص نفساني عري و بريست و اينکه عين تناقض و تضاد است و اگر دعوي اتحاد دارند اتحاد متضادين اجتماع متناقضين است و از محالات اوليه است و اگر دعوي حلول ميكنند که خدا در بدن مسيح حلول كرده پس محاط ميشود و محيط بجميع عوالم امكاني محاط نميشود و اجتماع محيط و محاط هم از محالات اوليه است و علت كفر نصاري از جهات بسياري است زيرا خداوند را بواجب الوجودي و منزه از عيوب و نواقص و اتصاف بصفات كمال و جمال و جلال نشناخته و نيز مسيح را برسالت و نبوت و پيغمبري نشناخته زيرا جمع بين مرسل بكسر و مرسل بفتح غير معقول است و هزارها كفريات ديگر.
جلد 6 - صفحه 330
قُل فَمَن يَملِكُ مِنَ اللّهِ شَيئاً خداوند مالك الملوك است كيست قدرت داشته باشد که مقابل خدا عرض اندام كند و جلوگيري كند از مشيت و اراده حق و مانع شود از صدور افعال الهيه.
إِن أَرادَ أَن يُهلِكَ المَسِيحَ ابنَ مَريَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَن فِي الأَرضِ جَمِيعاً در حكمت معين شده که ممكن همين نحوي که در حدوث محتاج بعلت است در بقاء هم محتاج است وجود ممكنات بايجاد حق است بقاء موجودات هم بابقاء او است بلكه بنا بر حركت جوهريه ممكنات آن بآن محتاج بافاضه وجود باشند وجود آن ثاني غير از وجود آن اول است و چون متصل است يك وجود مينمايد و الا وجودات متكثره است بعدد آنات مثل خط واحد که مركب از نقاط متعدده و سطح واحد مركب از خطوط متكثره و جسم واحد مركب از اجزاء غير متناهيه پس اگر آني افاضه وجود نشد تمام موجودات عالم امكاني نيست صرف ميشوند (اگر نازي كند از هم فرو ريزند قالبها) موجودي نيست چه رسد مالك تصرفات حق باشد.
وَ لِلّهِ مُلكُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ ما بَينَهُما بملكيت حقيقية ذاتيه و اما غير او هر که هست و هر چه هست بر فرض عنوان مالكيت بر او صادق باشد جعليه عرضيه است يا از امور اعتباريه است علي التحقيق يا امور انتزاعيه چنانچه بعضي گفتند و بر هر تقدير وجود خارجيه ندارد فقط در عالم اعتبار وجود اعتباريه دارد يا منشأ انتزاع دارد.
يَخلُقُ ما يَشاءُ مسيح و مادر مسيح و ساير موجودات تماما مخلوق خدا است و تماما در تحت قدرت او است وَ اللّهُ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ بر ايجاد و افناء و اعدام قدرت تامه دارد.
331
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- ادعاى گروهى از مسیحیان به انحصار الوهیت در حضرت مسیح (ع) (قالوا إنّ اللّه هو المسیح ابن مریم)
۲- ادعاى الوهیت براى مسیح (ع)، کفر است و مدعیان آن کافرند. (لقد کفر الذین قالوا إنّ اللّه هو المسیح ابن مریم)
۳- ادعاى الوهیت براى مسیح (ع)، مصداقى روشن از نقض پیمان مسیحیان با خدا (لقد کفر الذین قالوا إنّ اللّه هو المسیح)
۴- ادعاى الوهیت براى غیر خدا، کفر است. (لقد کفر الذین قالوا إنّ اللّه هو المسیح ابن مریم)
۵- اعتراف مسیحیان به فرزندى مسیح (ع) براى مریم (ع) (قالوا إنّ اللّه هو المسیح ابن مریم) ظاهراً توصیف مسیح (ع) به «ابن مریم» از کلام مسیحیان است. یعنى به این حقیقت که مسیح (ع) فرزند مریم است، معترف هستند.
۶- فرزندى مسیح (ع) براى مریم (ع)، دلیلى بر خدا نبودن وى (قالوا إنّ اللّه هو المسیح ابن مریم) نقل اعتراف مسیحیان به اینکه مسیح (ع) فرزند مریم است، براى توجه دادن آنهاست به این حقیقت که فرزند بودن (مخلوق بودن) با خدا بودن تنافى دارد.
۷- ادعاى الوهیت مسیح (ع)، على رغم اعتراف به فرزند بودن وى، تنها یک سخن است و نمى تواند اعتقاد قلبى باشد. (لقد کفر الذین قالوا إنّ اللّه هو المسیح ابن مریم) از اینکه ادعاى آنان با لفظ «قالوا» (گفتند) بیان شده، نه با الفاظى همانند «امنوا» یا «اعتقدوا»، معلوم مى شود این ادعا، شایستگى باور و اعتقاد قلبى را ندارد.
۸- پیامبر (ص) مأمور محاجه با مسیحیان مدعى الوهیت مسیح (الذین قالوا إنّ اللّه ... قل فمن یملک)
۹- حیات و مرگ مسیح (ع) و مادرش مریم و تمامى اهل زمین، در قبضه قدرت خداوند (قل فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک ... و من فى الأرض جمیعاً)
۱۰- نفى هرگونه قدرت، در برابر قدرت و اراده خداوند (فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک) استفهام «فمن یملک»، استفهام انکارى است. یعنى هیچکس قادر بر ایستادگى در برابر خواست خداوند نیست.
۱۱- ناتوانى مسیح (ع) و مادرش و تمامى اهل زمین در برابر اراده الهى، دلیل بطلان ادعاى الوهیت براى مسیح (ع) (لقد کفر الذین ... ان اراد ان یهلک المسیح ابن مریم و امه و من فى الأرض جمیعاً)
۱۲- آنکه مقهور و تحت تأثیر قدرت دیگرى است، صلاحیت الوهیت ندارد. (فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک)
۱۳- مسیح (ع)، فاقد پدر (هو المسیح ابن مریم ... المسیح ابن مریم و امه)
۱۴- زنده بودن مسیح (ع) و مادرش مریم در عصر پیامبر (ص)* (فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک المسیح ابن مریم و امه) مفهوم جمله «ان اراد ...» این است که آن دو بزرگوار در زمان نزول آیه زنده بوده اند.
۱۵- عیسى (ع) و مادرش مریم، انسانهایى همانند دیگر انسانها (ان یهلک المسیح ابن مریم و امه و من فى الأرض جمیعاً) آوردن «من فى الارض» با وجود اینکه استدلال، بدون آن نیز تمام است، مى تواند اشاره به این نکته باشد که از جهت مملوکیت و ناتوانى در برابر خدا، بین مسیح (ع) و دیگران تفاوتى نیست.
۱۶- سلطنت و مالکیت مطلق خداوند بر آسمانها، زمین و آنچه میان آن دو است. (تمام هستى) (و للّه ملک السموت و الأرض و ما بینهما) تقدیم «للّه» دلالت بر حصر دارد. یعنى تنها او مالک آسمانها و ... است. لذا از این معنا به مالکیت مطلق تعبیر شده است.
۱۷- صلاحیت الوهیت تنها براى کسى است که مالک مطلق هستى است. (لقد کفر الذین قالوا إنّ اللّه ... و للّه ملک السموت)
۱۸- مسیح (ع)، فرزند مریم (ع) و هر دو مملوک خداوند (المسیح ابن مریم و امه ... و للّه ملک السموت و الارض)
۱۹- مالکیت و سلطنت خداوند نسبت به مسیح (ع) و مادرش، دلیل بطلان ادعاى الوهیت براى مسیح (ع) (قالوا إنّ اللّه هو المسیح ابن مریم ... و للّه ملک السموت و الارض)
۲۰- ادعاى الوهیت براى مسیح (ع)، نشانه ضعف شناخت مسیحیان از خدا و قدرت مطلق اوست. (الذین قالوا ... و للّه ملک السموت)
۲۱- ادعاى الوهیت براى غیر خدا، نشانه ضعف شناخت نسبت به خداوند است. (الذین قالوا ... و للّه ملک السموت و الارض)
۲۲- مالکیت خداوند بر هستى، دلیل توانایى وى بر نابود ساختن مسیح (ع)، مریم (ع) و تمامى اهل زمین و نفى هرگونه قدرت در برابر قدرت اوست. (فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک ... و للّه ملک السموت و الارض)
۲۳- وجود موجوداتى میان آسمانها و زمین (و ما بینهما)
۲۴- خداوند، آنچه را بخواهد مى آفریند. (یخلق ما یشاء)
۲۵- نفوذ و حاکمیت مشیت الهى بر هستى (یخلق ما یشاء)
۲۶- خالقیت مطلق الهى، اساس مالکیت مطلق اوست. (للّه ملک السموت و ... یخلق ما یشاء) بنابر اینکه «یخلق ما یشاء» تعلیل براى «لله ملک السموت» باشد.
۲۷- مالکیت و سلطنت مطلق خداوند بر هستى، دلیل توانایى او بر هر نوع آفرینش (مانند آفرینش انسان بدون واسطه پدر) (للّه ملک السموت و الارض و ما بینهما یخلق ما یشاء) بنابر اینکه «یخلق ما یشاء»، نتیجه اى باشد براى «للّه ملک السموت والارض»
۲۸- خلقت ویژه حضرت مسیح (ع)، نباید موجب پیدایش شبهه الوهیت در مورد وى گردد. (لقد کفر الذین ... یخلق ما یشاء) گویا جمله «یخلق ما یشاء»، در رد پندار کسانى است که به خاطر نحوه خاص آفرینش حضرت مسیح (ع)، قائل به الوهیت وى شدند.
۲۹- خداوند، بر هر چیزى تواناست. (و اللّه على کل شىء قدیر)
۳۰- قدرت مطلق خداوند، دلیل نفوذ مشیت او بر تمام هستى (یخلق ما یشاء و اللّه على کل شىء قدیر)
۳۱- برخورد منطقى و استدلالى قرآن با مسیحیان، در مورد پندار الوهیت براى مسیح (ع) (الذین قالوا إنّ اللّه هو المسیح ... و اللّه على کل شىء قدیر)
موضوعات مرتبط
- آسمان: مالک آسمان ۱۶
- آفرینش: تدبیر آفرینش ۲۵، ۳۰ ; خلقت آفرینش ۲۷ ; مالک آفرینش ۱۷، ۲۲، ۲۷
- احتجاج: روش احتجاج ۳۱
- الوهیت: غیر خدا ۴، ۲۱ ; ملاک الوهیت ۱۲، ۱۷
- انسان: حیات انسان ۹ ; خلقت انسان ۲۷ ; مرگ انسان ۹
- خدا: اراده خدا ۱۰، ۱۱ ; حاکمیت خدا ۱۶، ۱۹، ۲۵، ۲۷ ; خالقیت خدا ۲۴، ۲۶ ; عهد با خدا ۳ ; قدرت خدا ۹، ۱۰، ۲۰، ۲۴، ۲۷، ۲۹، ۳۰ ; مالکیت خدا ۱۶، ۱۸، ۱۹، ۲۲، ۲۷ ; مشیّت خدا ۲۴، ۲۵، ۳۰ ; منشأ خدا مالکیت ۲۶ ; نشانه هاى قدرت خدا ۲۲
- خداشناسى: ناقص ۲۱
- زمین: مالک زمین ۱۶
- شبهه: زمینه شبهه ۲۸
- عقیده: باطل ۲، ۷، ۱۱
- عهدشکنى: موارد عهدشکنى ۳
- عیسى (ع): الوهیّت عیسى (ع) ۱، ۲، ۳، ۶، ۷، ۸،۱۱، ۲۰، ۲۸، ۳۱ ; بشر بودن عیسى (ع) ۱۵، ۲۲ ; بطلان الوهیّت عیسى (ع) ۱۹ ; حیات عیسى (ع) ۹، ۱۴ ; خلقت عیسى (ع) ۱۳، ۲۸ ; ضعف عیسى (ع) ۱۱ ; مادر عیسى (ع) ۱۸ ; مرگ عیسى (ع) ۹
- قدرت: نفى قدرت غیر خدا ۱۰، ۲۲
- قرآن: و مسیحیان ۳۱
- کافران:۲
- کفر: موارد کفر ۲، ۴
- محمّد (ص): احتجاج محمّد (ص) ۸ ; مسؤولیت محمّد (ص) ۸
- مریم (ع): بشر بودن مریم (ع) ۱۵ ; حیات مریم (ع) ۹، ۱۴ ; ضعف مریم (ع) ۱۱، ۲۲ ; فرزند مریم (ع) ۵، ۶، ۱۸
- مسیحیان: احتجاج با مسیحیان ۸ ; ادعاهاى مسیحیان ۱، ۲۰ ; دیدگاه مسیحیان ۳۱ ; ضعف جهانخبینى مسیحیان ۲۰ ; عقیده مسیحیان ۵، ۲۰ ; عهدشکنى مسیحیان ۳ ; مسیحیان و عیسى (ع) ۵
- موجودات: غیر آسمانى ۲۳ ; موجودات غیر زمینى ۲۳
منابع