الشورى ٣
کپی متن آیه |
---|
کَذٰلِکَ يُوحِي إِلَيْکَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِکَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَکِيمُ |
ترجمه
الشورى ٢ | آیه ٣ | الشورى ٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَذلِکَ»: همان گونه که در این سوره است. این چنین که میبینی. «یُوحِی إِلَیْکَ»: در سایر سورههای قرآن به تو وحی میکند. «إِلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِکَ»: به سایر پیغمبران کتابهای آسمانی را با همین اصول و کلّیّات وحی کرده است. «اللهُ»: فاعل فعل (یُوحِی) است.
تفسیر
- آيات ۱ - ۶ سوره شورى
- اقوال مفسران، در معنای حروف مقطعه
- شباهت سوره هایی که حروف مقطعه اولشان، یکی است
- توضيح آيه: «تَكَاُد السّمَاوَات يَتَفَطّرنَ مِن فَوقِهِنّ...»
- مقصود از استغفار ملائكه براى اهل زمين
- روايتى از امام صادق «ع»، در معناى حروف مقطعه
- بحث روایتی: (بررسى رواياتى كه حروف مقطعه را به اسماى حُسناى خدا معنى كرده اند)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
حم «1» عسق «2» كَذلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «3»
حا، ميم، عين، سين، قاف. اينگونه خداوند عزيز حكيم به تو و كسانى كه قبل از تو بودهاند وحى مىكند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
كَذلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «3»
كَذلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ: مثل آنچه در اين سوره است از معانى، وحى مىفرمايد به تو، وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ: و بسوى آنانكه پيش از تو بودند از ساير پيغمبران و انبياء، اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ: خدائى كه غالب است بر جميع اشياء، دانا به احوال كسى كه شايسته نزول وحى است بر او، پس هيچكس او را از انزال وحى باز نتواند داشت و بر هر كس كه وحى نازل كنند به حكمت و مصلحت باشد. مراد آنكه عادة اللّه جارى گشته بر اينكه مضامين اين سوره كه توحيد و تصديق به بعث و نشور به تمام پيغمبران خود الهام نمايد، و اين معانى را در قرآن و ساير كتب سماويه مكرر فرمايد به جهت تنبيه بليغ و لطف عظيم نسبت به بندگان اولين و آخرين، پس هيچ پيغمبرى حق تعالى به او كتاب نفرستاده مگر كه معانى اين سوره را به لغات ايشان در آن درج فرمود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
حم «1» عسق «2» كَذلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «3» لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ «4»
تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ وَ الْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَلا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ «5»
ترجمه
اينچنين وحى ميكند بسوى تو و بسوى آنانكه بودند پيش از تو خداى تواناى درست كردار
براى او است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است و او است بلند رتبه بزرگ مقام
نزديك است آسمانها شكافته شوند از بالاشان و فرشتگان تسبيح ميكنند بستايش پروردگارشان و آمرزش ميطلبند براى هر كه در زمين است آگاه باشيد كه همانا خدا آمرزنده مهربانست.
تفسير
گذشته از آنچه راجع بفواتح السّور بطور كلّى و خصوص حم ذكر شده در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه معناى حم عسق الحكيم المثيب العالم السّميع القادر القوى است و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آن حروفى است مقطوع از اسم اعظم خدا كه تأليف ميكند آنرا پيغمبر و امام پس ميباشد اسم اعظمى كه چون خوانده شود خدا بآن اجابت ميكند و ظاهرا مفاد آيات شريفه آنستكه مانند آنچه در اين سوره است از معارف حقّه و مطالب حقيقيّه وحى ميكند بتو و ساير انبياء قبل خداوند ارجمند تواناى درست كردار محكم گفتار و براى او است ثابت و مستقرّ بملكيّت حقّه حقيقيّه و بسلطنت تامّه عامّه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است و او است بلند مرتبه و بزرگى كه بزرگيش بوصف در نيايد و براى تصوير رفعت و عظمت او ميتوان بطريق تمثيل گفت نزديك است
جلد 4 صفحه 569
آسمانهاى هفتگانه از عظمت مقام مافوق خودشان كه كرسى و عرش است و از مقام علم و مقرّ سلطنت مطلقه الهيّه بآن دو تعبير ميشود شكافته و متفرّق شود اجزائشان با آنكه خرق و تفرّق اجزاء در افلاك راه ندارد براى عظمت مقام خالق آنها و ملائكه آسمانها دائما تسبيح و تقديس مينمايند و مشغولند بحمد و ثناى الهى و طلب مغفرت مينمايند از خداوند براى اهل ايمان از شيعيان و توبه كنندگان كه در زمين جاى دارند چنانچه قمّى ره نقل نموده و فرموده لفظ آيه عام و معناى آن خاص است و در جوامع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه استغفار ملائكه مخصوص باهل ايمان است چون معلوم است كه خداوند آمرزنده و مهربان است و مسلّم است كه رحمت رحيميّه اختصاص بشيعيان دارد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
حم «1» عسق «2» كَذلِكَ يُوحِي إِلَيكَ وَ إِلَي الَّذِينَ مِن قَبلِكَ اللّهُ العَزِيزُ الحَكِيمُ «3»
حم عسق گفتيم از رموز قرآن است و كلمات مفسرين اعتبار ندارد و اخباري مختلف هم در معاني اينکه ذكر شده مثل اينكه اشاره باسماء الهيه باشد يا اسم اعظم يا اشاره بزمان قيام قائم باشد يا بهلاكت سفياني و امثال اينها هر چه هست از فهم ما خارج است.
كَذلِكَ يُوحِي إِلَيكَ وَ إِلَي الَّذِينَ مِن قَبلِكَ از انبياء سلف، همين نحو وحي ميفرمايد بسوي تو و بسوي كساني که از انبياء پيش از تو بودند.
اللّهُ العَزِيزُ الحَكِيمُ از امر بتوحيد و اطاعت اوامر او و ترك معاصي و اخبار از آينده و خصوصيات بعث و قيامت و بهشت و جهنم و بشارات و انذارات و آنچه صلاح بندگان است و حجج و براهين و آثار ايمان و كفر و شرك و امثال اينها تمام شرايع و فرمايشات انبياء يك هدف است تمام براي هدايت بندگان و نيل بسعادت نشئتين و نجات از مهالك دارين است و تمام از جانب خداوند عزيز حكيم آمدهاند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 3)- بعد از حروف مقطعه، طبق معمول سخن از وحی و قرآن شروع میشود، میفرماید: «این گونه خداوند عزیز و حکیم به تو و پیامبرانی که قبل از تو بودند وحی میکند» (کَذلِکَ یُوحِی إِلَیْکَ وَ إِلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).
سر چشمه وحی همه جا یکی است، و آن علم و قدرت پروردگار است، و محتوای وحی نیز در اصول و کلیات نسبت به تمام پیامبران یکی است.
عزت و قدرت شکست ناپذیر او ایجاب میکند که توانایی بر وحی و محتوای عظیم آن را داشته باشد، و حکمت او ایجاب میکند که وحی الهی از هر نظر حکیمانه و هماهنگ با نیازهای تکامل انسانها باشد.
نکات آیه
۱ - وحى خداوند به پیامبران، داراى سابقه و دیرینه تاریخى است. (کذلک یوحى إلیک و إلى الذین من قبلک اللّه)
۲ - توجه به سابقه داشتن وحى، از بین برنده تردید و شگفتى نسبت به رسالت پیامبر(ص) (کذلک یوحى إلیک و إلى الذین من قبلک) چنانچه مشارٌالیه «کذلک» اصل وحى باشد، آیه مى تواند اشاره به این داشته باشد که مشرکان مکه درباره وحى الهى به پیامبر(ص) در شگفتى و تردید بودند و خداوند با ذکر سابقه وحى، درصدد رفع تردید آنان بود.
۳ - هماهنگى معارف قرآنى، با کتاب هاى آسمانى پیشین (کذلک یوحى إلیک و إلى الذین من قبلک) برداشت یاد شده، بر این اساس است که «کذلک» اشاره به محتواى وحى باشد.
۴ - شیوه وحى الهى به پیامبران، شیوه اى همسان و همگون * (کذلک یوحى إلیک و إلى الذین من قبل) بنابراین که «کذلک» اشاره به کیفیت و چگونگى وحى داشته باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.
۵ - خداوند، عزیز (پیروزمند شکست ناپذیر) و حکیم (کاردان) است. (اللّه العزیز الحکیم) بنابراین که «الحکیم» صفت دوم براى اللّه باشد، برداشت بالا به دست مى آید.
۶ - عزت و پیروزمندى خداوند، آمیخته با حکمت و کاردانى او است. (اللّه العزیز الحکیم) برداشت یاد شده مبتنى بر این است که «حکیم» صفت «عزیز» باشد; نه وصف دوم «اللّه» البته درصورت دوم نیز مطلب قابل استفاده است.
۷ - عزت خداوند، ضامن بقاء و استحکام وحى و معارف الهى است. (یوحى إلیک ... اللّه العزیز الحکیم) از توصیف خداوند به عزیز و ارتباط صدر و ذیل آیه، مى توان استفاده کرد که عزت خداوند مانع از بین رفتن معارف الهى است.
۸ - معارف والاى کتاب هاى آسمانى، برخاسته از حکمت گسترده و عزت خداوندى است. (یوحى إلیک ... العزیز الحکیم) ذکر صفت عزت و حکمت براى خداوند و ارتباط صدر و ذیل آیه، بیانگر برداشت یاد شده است.
۹ - انتخاب پیامبران از میان مردم، براساس حکمت الهى است.* (کذلک یوحى إلیک ... الحکیم) برداشت یاد شده بدین احتمال است که ذکر وصف حکمت براى خداوند در مقام بیان این نکته باشد که خداوند بر اساس حکمت خویش، پیامبران را بر مى گزیند و به آنان وحى مى کند.
۱۰ - تحقق وحى در نظام طبیعت و انتخاب آن به عنوان راه ارتباط خداوند با خلق، متکى به عزت و حکمت او است. (کذلک یوحى إلیک ... اللّه العزیز الحکیم) برداشت یاد شده بنابراین نکته است که وصف عزیز و حکیم نظر به توجیه و تبیین اصل وحى داشته و پاسخى به دو پرسش باشد: الف) آیا راستى وحى امرى ممکن است ؟ ب) چرا شیوه وحى به عنوان راه ارتباط خدا با خلق انتخاب شده است؟
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: حکیم ۵; عزیز ۵
- انبیا: منشأ برگزیدگى انبیا ۹; وحى به انبیا ۱
- ایمان: زمینه ایمان به محمد(ص) ۲
- خدا: آثار حکمت خدا ۸، ۹، ۱۰; آثار عزت خدا ۷، ۸، ۱۰; حکمت خدا ۶; روش ارتباط با خدا ۱۰; ویژگیهاى عزت خدا ۶
- دین: منشأ بقاى دین ۷
- ذکر: آثار ذکر وحى ۲
- قرآن: قرآن و کتب آسمانى ۳
- کتب آسمانى: منشأ تعالیم کتب آسمانى ۸; هماهنگى کتب آسمانى ۳
- وحى: تاریخ وحى ۱; روش نزول وحى ۴; منشأ مصونیت وحى ۷; منشأ وحى ۱۰
منابع