الحشر ٢٣
کپی متن آیه |
---|
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلاَمُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِکُونَ |
ترجمه
الحشر ٢٢ | آیه ٢٣ | الحشر ٢٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْمَلِکُ»: فرمانفرما. فرمانروا (نگا: طه / مؤمنون / . «الْقُدُّوسُ»: پاک و منزه. «السَّلامُ»: بیعیب و نقص. «الْمُؤْمِنُ»: امنیّت بخشنده. امان دهنده. «الْمُهَیْمِنُ»: محافظ و مراقب. «الْجَبَّارُ»: شکوهمند. دارای جبروت. «الْمُتَکَبِّرُ»: والامقام. فرازمند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ «23»
اوست خداى يكتا كه معبودى جز او نيست، فرمانروا، منزّه از هر عيب، سلامتبخش، ايمنى بخش، مسلّط بر همه چيز، قدرتمندِ شكستناپذير، صاحب جبروت و كبريايى. منزّه است از هر چه براى او شريك قرار مىدهند.
نکته ها
«ملك» به معناى مالك امور مردم و اختياردار حكومت آنان است. «قدوس» به معناى پاك و منزّه از هر عيب و نقص، «مهيمن» به معناى صاحب سلطه و سيطره و مراقبت است.
«جبار» به دو معناى قادر بر جبر و جبران كننده آمده است.
«سلام» يعنى كسى كه با سلام و عافيت برخورد مىكند، نه با جنگ و ستيز و يا شرّ و ضرر.
«مؤمن» نيز يعنى كسى كه به تو امنيّت مىدهد و تو را در امان خود حفظ مىكند. «1»
حاكمان بشرى سر تا پا عجز و نياز و محدوديّت و نقص هستند و مردم از آنان در امان نيستند. امّا خداوند متعال، فرمانروايى است كه هم قداست دارد و از هر عيب و نقصى به دور است، هم ايمنى بخش است، هم بر همه چيز سيطره و نفوذ دارد، داراى قدرتى نفوذناپذير
«1». تفسير الميزان.
جلد 9 - صفحه 565
است، جبران كننده است و عظمت و كبريايى دارد.
پیام ها
1- يكتا معبود هستى، كسى است كه فرمانروايى مطلق دارد. «هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ»
2- فرمانروايى خداوند، از هر گونه ظلم و كاستى به دور است و مملوّ از قداست مىباشد. «الْقُدُّوسُ السَّلامُ»
3- خداوند هيچ گونه ضررى به خلق خود نمىزند. «السَّلامُ»
4- خداوند، احاطه كامل بر هستى دارد. «الْمُهَيْمِنُ»
5- پندارهاى مشركان دربارهى خداوند، نادرست است. «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ «23»
هُوَ اللَّهُ الَّذِي: او است خدائى كه به هيچ وجه، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ: نيست خدائى سزاوار پرستش و ستايش، مگر ذات يگانه او، الْمَلِكُ: پادشاهى كه جميع ممالك و ملك و ملكوت، ملك او است، و همه اشياء در تحت تصرف و فرمان او، و هيچ كس قادر نيست بر منع قدرت او، زيرا جلال ذاتش به استغناى مطلق مقرون، و كمال صفاتش از وجه احتياج، مصون است. 2- نزد بعضى «ملك» اسم او سبحانه، به اين معنى است كه: عزيز و ارجمند مىگرداند هر كه را مىخواهد، و منزه و مبراست از آنكه كسى غالب بر او شود؛ پس اين صفت از صفت فعليه و سلبيه است. 3- به معنى تام القدرة، پس از صفت قدرت و ثبوتيه.
الْقُدُّوسُ: در نهايت تنزيه از شوب مناقص و معايب و در كمال مبرى بودن از طرق آفات و نوائب، پس ذات سبحانى منزه و مبراست از جميع قبايح و رذايل، و مطهر از شريك و اولاد، و از صفات اجسام و تجزيه و انقسام. 2- يا مبارك كه جميع بركات از جانب او فايض است، و همه خيرات از ساحت
جلد 13 - صفحه 116
قدس او نازل شود. 3- بعيد از ادراك اوهام و ابصار خلايق بتمامه، بنابراين از صفات سلبيه است.
السَّلامُ: سالم از عيوب و علل، و مبرّا از نقص و عجز و خلل در ذات و صفات و افعال، پس از صفات سلبيه باشد. 2- عطا كننده سلامت به بندگان در مبدء و معاد، بنابراين از صفات افعال است. 3- سلام كننده بر بندگان كه فرمايد: سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ. پس از صفات كماليه باشد.
الْمُؤْمِنُ: ايمن كننده بندگان از ظلم و عقوبت نيران. و اين يا به فعل و ايجاد اين است و طمأنينه، پس راجع به صفت فعليه است. و يا به اخبار آن به خلقان، پس از صفت كلاميّه باشد. 2- مصدق ظنون مؤمنان است، يعنى منجز موعود ايشان است نه مأيوس كننده آمال آنها. و مؤيد فول اول است فرمايش حضرت صادق عليه السّلام كه تسميه خداوند سبحان به مؤمن، به جهت آنست كه ايمن گرداننده اهل طاعت است از عذاب و عقاب. 3- داعى خلقان است به ايمان، و واهب امان به ايشان. 4- مصدق و محقق آنچه به آن وعد و وعيد فرموده به اهل طاعت و عصيان. 5- مبين و محقق نماينده است الوهيت و وحدانيت ذات خود را بر بندگان به دلايل واضحه و حجج بينه كه منشاء آن براهين ايجاد عالم است بر نظامى كه حال آن شاهد است بر وحدانيت و معبوديت ذات يگانه او، پس از صفات فعليّه است. 6- يا مصدّق پيغمبران خود باشد، يا به اخبار مانند محمد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله، پس صفت كلاميه است؛ يا به خلق معجزات كه دال است بر صدق ايشان، بنابراين از صفت فعليه است.
الْمُهَيْمِنُ: نگهبان بر هر چيز كه خلق فرموده يا حافظ همه اشياء. 2- شاهد است بر بندگان به احاطه علميه. 3- امين بر همه اشياء كه هيچ چيز نزد او ضايع و مهمل نمىشود. مشتق از (امن) كه قلب همزه به ياء شده. 4- نزد بعضى مؤمن، زيرا اصل آن «مؤيمن» كه همزه بدل شده به هاء «كذا في الصحاح اللغه». و گفتهاند: اين اسمى است از اسماء الهى، و غير از خدا تأويل آن را كسى نداند.
جلد 13 - صفحه 117
الْعَزِيزُ: غالب در حكم كه هيچكس او را مغلوب نتواند كرد، و او را از منزله رفيعه زايل نتوان نمود. 2- نظير و مثل و مانند ندارد. 3- يا عذاب كند هر كه را خواهد، و ثواب دهد هر كه را خواهد. مرجع همه به صفات سلبيه است.
الْجَبَّارُ: بزرگوار و عظيم الشأن در ملك و سلطنت. 2- قاهرى كه به كنه او نتوان رسيد، و ابصار احاطه به او نتوان نمود. بنابراين از صفات سلبيه است.
3- صلاح آرنده كارهاى درهم شكسته انسان از اسباب معاش و ارزاق و غير آن. به اين معنى از صفات فعليه است.
الْمُتَكَبِّرُ: در نهايت عظمت و كبريا. 2- بلند مرتبه از ظلم و نقصان و احتياج و صفات محدثات، و متعالى از جميع آنچه شايسته الهيت نيست. 3- همه چيز نسبت به ذات سبحانى حقير باشد، و اين خاصه خالق متعال است.
سُبْحانَ اللَّهِ: پاك و منزه و مبراست خداى متعال، عَمَّا يُشْرِكُونَ: از آنچه شريك مىسازند به او، زيرا به براهين عقليه و دلايل نقليه ثابت است كه ذات كبريائى را سزاوار شريك نيست، نه در ذات و نه در صفات و نه در افعال.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ «21» هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ «22» هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ «23» هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى يُسَبِّحُ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «24»
ترجمه
اگر نازل مينموديم اين قرآن را بر كوهى هر آينه ميديدى آنرا شكسته از بيم و شكاف خورده از ترس خدا و اين مثلها را ميزنيم براى مردم شايد آنها تفكّر كنند
او است خداوندى كه نيست قابل پرستشى جزا و داناى پنهان و آشكار او است بخشنده مهربان
او است خداوندى كه نيست قابل پرستشى جز او پادشاه برى از نقص سالم از عيوب ايمن كننده نگهبان خلق قادر غالب قاهر مصلح بزرگوار منزّه است خدا از آنچه براى او شريك قرار ميدهند
او است خداوند آفريننده پديد آورنده صورت بخش براى او است نامهاى نيكو تسبيح ميگويد او را هر كه در آسمانها و زمين است و او است ارجمند درست كردار.
تفسير
خداوند سبحان براى تصوير شدّت نفوذ مواعظ قرآن در قلوب و قساوت دلهائى كه از آن متأثر نشود مثلى زده باين تقريب كه اگر ما اين قرآن را بر كوه نازل نمائيم خواهيد ديد كه آن خاضع و خاشع و متزلزل و سر افكنده و شكافته شود از ترس خداوند و آيات عذاب آن ولى در قلوب قاسيه كفّار و منافقين
جلد 5 صفحه 181
مذكوره در آيات سابقه مؤثر نشود چون دلهاى آنها از سنگ سختتر است چنانچه باين لحاظ افصح المتكلّمين گفته:
«آه سعدى اثر كند در سنگ* نكند در تو سنگدل اثرى» و خدا ميفرمايد اين مثلها را ما براى مردم ميزنيم تا موجب تفكّر و تدبّر و تأثر آنها گردد و چون يكى از موجبات تأثير كلام عظمت متكلّم است شمّهاى از اوصاف جمال و جلال احديّت را بيان فرموده كه او است خداوند واجب الوجودى كه جز او در عالم موجودى شايسته و قابل پرستش و ستايش نيست و او دانا است بهر چه از انظار مخفى است و محسوس نيست و آنچه محسوس و مشاهد و آشكار است و آنچه معدوم است و آنچه موجود باشد چنانچه در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه غيب چيزى است كه نبوده و شهادت چيزى است كه بوده است او است بخشنده جان و روزى بر تمام مردم در دنيا و آمرزنده اهل ايمان در آخرت و باز براى تأكيد توحيد و نفى شرك فرموده نيست معبود بحقّى جز او كه داراى سلطنت حقّه حقيقيّه است در تمام عوالم وجود و منزّه است از تمام عيوب و نواقص و سالم است از تمام آفات و عوارض بخشنده امن و امان است بدوستان خود از عذاب و حافظ و نگهدار و نگهبان مردمان است و قمّى ره نقل فرموده كه مراد از مهيمن شاهد است و محتمل است مراد از مؤمن داراى ايمان بتمام حقائق باشد كه اوّل آنها توحيد ذات اقدس خود او است و داراى عزّت و قدرت و معطى آنست كه هر عزّت و قدرتى باو منتهى ميشود و غالب و قاهر است بر تمام خلق در آنچه اراده نمايد ولى اراده نميفرمايد جز آنچه را كه موجب اصلاح امور خلق باشد و بزرگتر از آنست كه بوصف درآيد چه رسد بآن كه موصوف شود بصفاتى كه موجب حاجت و نقص باشد و بزرگى و بزرگوارى مخصوص بذات اقدس او است منزّه است از شريك و عديل و نظير و مثل و مانند و هر چه از كتم عدم بوجود آيد محتاج بتقدير است اوّلا و بايجاد بر وفق تقدير ثانيا و بتصوير بعد از ايجاد ثالثا پس او است خالق بارى مصوّر باعتبارات ثلاثه چنانچه فيض ره فرموده و بنظر حقير خالق باعتبار خلق و بارى باعتبار خوبى و بىعيب و نقص بودن است و از براى او است هر اسمى كه دلالت داشته باشد بر معناى خوبى كه لايق مقام او
جلد 5 صفحه 182
باشد و عيب و نقص و قصور و فتورى از آن لازم نيايد و معروف نود و نه اسم است كه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل شده هر كس احصاء نمايد آنها را داخل در بهشت ميشود و ظاهرا مراد از احصاء اتّصاف بآن صفات و ايمان بآن اسماء است براى خدا و قبلا راجع باين جمله بياناتى گذشته است و تمام موجودات ارضيّه و سماويه بحسب حال و مقال تنزيه و تقديس مينمايند خالق خودشان را از تمام معايب و نقائص و او است مستجمع جميع كمالات براى اندراج تمام در تحت قدرت و علم كه از آن تعبير بعزّت و حكمت شده است در ثواب الاعمال و مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه هر كه سوره حشر را قرائت نمايد تمام موجودات ارضيّه و سماويّه براى او طلب رحمت و مغفرت مينمايند و اگر در آن روز يا آن شب بميرد شهيد مرده است و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 183
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
هُوَ اللّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلاّ هُوَ المَلِكُ القُدُّوسُ السَّلامُ المُؤمِنُ المُهَيمِنُ العَزِيزُ الجَبّارُ المُتَكَبِّرُ سُبحانَ اللّهِ عَمّا يُشرِكُونَ «23»
او خداوندي است که نيست جز او الهي.
المَلِكُ مالك كلّ شيء و كلّ شيء تحت مملكته و سلطانه.
القُدُّوسُ منزه از جميع عيوب و نواقص و احتياجات ذاتا و صفة و افعالا.
السَّلامُ هو السلام و منه السلام و اليه يعود السلام.
المُؤمِنُ في كمال الامن و الامان لا يعتريه شيء و لا يتغيّر و لا يتبدّل.
المُهَيمِنُ حفظ حقوق هر ذي حقّي را مينمايد نگهبان است حقّ كسي را از بين نميبرد.
العَزِيزُ قادر متعال قاهر بر كلّ ممكنات.
الجَبّارُ جبروتيّت و بزرگي و عظمت و كبريايي خاصّ او است.
المُتَكَبِّرُ اكبر من كلّ شيء بل اكبر من ان يوصف و كلّ شيء عنده حقير ذليل صغير خاضع متذلل.
سُبحانَ اللّهِ عَمّا يُشرِكُونَ که نسبت خلق و رزق و اماته و احياء و عزّت و ذلّت و صحّت و مرض و نعمت و بلاء و غني و فقر را باسباب ظاهريّه ميدانند و بغير او ميدهند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 23)- در این آیه علاوه بر تأکید روی مسأله توحید هشت وصف دیگر ذکر کرده، میفرماید: «او خدائی است که معبودی جز او نیست» (هو الله الذی لا اله الا هو).
«حاکم و مالک اصلی اوست» (الملک).
«از هر عیب منزه است» (القدوس).
«به کسی ستم نمیکند» و همه از ناحیه او در سلامتند (السلام).
سپس میافزاید: او برای دوستانش «امنیت بخش است» (المؤمن).
او حافظ و نگاهدارنده و «مراقب (همه چیز) است» (المهیمن).
«او قدرتمندی شکست ناپذیر است» (العزیز).
«که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح میکند» (الجبار).
سپس میافزاید: «و شایسته عظمت است» و چیزی برتر و بالاتر از او نیست (المتکبر).
از آنجا که عظمت و بزرگی تنها شایسته مقام خداست این واژه به معنی ممدوحش تنها در باره او به کار میرود و هر گاه در غیر مورد او به کار رود به معنی مذموم است.
و در پایان آیه، بار دیگر روی مسأله توحید که سخن با آن آغاز شده بود تکیه کرده، میفرماید: «خداوند منزه است از آنچه شریک برای او قرار میدهند» (سبحان الله عما یشرکون).
ج5، ص153
نکات آیه
۱ - یگانه معبود هستى، فرمانرواى مطلق نظام وجود است. (هو اللّه الذى ... الملک القدّوس )
۲ - یگانه مدبّر و فرمانرواى جهان هستى، شایسته مقام خداوندى و پرستش است. (هو اللّه الذى لا إله إلاّ هو الملک ) وصف «الملک» براى جمله قبل، اشعار به علیت دارد.
۳ - تداوم نظام هستى، چونان پیدایش آن، تحت تدبیر و اراده الهى است. (هو اللّه ... الملک ) وصف «الملک» در صورتى همواره بر خدا صدق مى کند که فرمانروایى او همیشگى باشد; نه این که نظامى را به وجود آورده باشد که بى نظارت و فرمانروایى او به حیات خود ادامه دهد.
۴ - فرمانروایى خداوند بر هستى، آکنده از پاکى و تقدس و به دور از کمترین ظلم و کاستى است. (الملک القدّوس ) وصف «القدوس»، در پى «الملک»، مى تواند بیانگر این حقیقت باشد که فرمانروایى خداوند، از هر گونه آلودگى، ناپاکى، ظلم و کاستى مبرّا است.
۵ - وجود قدسى و پیراسته از هر عیب و آلودگى، شایسته مقام الوهیت و پرستش است; نه جز او. (هو اللّه الذى لا إله إلاّ هو الملک القدّوس ) وصف «القدوس»، مى تواند اشعار به علیت حصر پرستش در خداى یگانه داشته باشد.
۶ - حریم پاک خداوندگار جهان، ایمن از هرگونه تأثّر و زیان پذیرى (هو اللّه ... السلم) وصف «السلام»، مى تواند نظر به امنیت ذات قدوس و پاک الهى، از هر گونه حادثه و آفت خارجى داشته باشد.
۷ - خداوندگار جهان و فرمانرواى مطلق هستى، منزّه از هرگونه ستم و زیان رسانى به خلق (هو اللّه ... الملک ... السلم) وصف «السلام»، بیانگر ارتباط خدا با خلق است.
۸ - تنها موجود ایمن از زیان پذیرى و زیان رسانى، شایسته مقام خداوندى است. (هو اللّه الذى ... السلم) وصف «السلام»، اشعار به علیت براى انحصار الوهیت در «اللّه» دارد.
۹ - خداوند یگانه هستى، ایمنى بخش خلق و نظام جهان (هو اللّه الذى لا إله إلاّ هو ... المؤمن)
۱۰ - تنها تضمین کننده ایمنى و امنیت خلق، شایسته الوهیت و پرستش است. (هو اللّه الذى لا إله إلاّ هو ... المؤمن) وصف «المؤمن»، اشعار به علیت براى انحصار الوهیت در خداوند دارد.
۱۱ - یگانه معبود هستى، داراى احاطه و نظارت همه جانبه بر خلق (هو اللّه الذى لا إله إلاّ هو ... المهیمن)
۱۲ - یگانه موجود ناظر و نگهدارنده نظام هستى، شایسته الوهیت و پرستش است. (هو اللّه الذى لا إله إلاّ هو ... المهیمن) وصف «المهیمن» - که به معناى «حافظ» و «مراقب» است - اشعار به علیت براى انحصار الوهیت در خداوند دارد.
۱۳ - خداوند یگانه، پیروزمندى شکست ناپذیراست. (هو اللّه ... العزیز)
۱۴ - هر موجودى شکست پذیر مقهور، نالایق براى پرستش است. (لا إله إلاّ هو ... العزیز) با توجه به این که آیه شریفه، در مقام بیان اوصاف ضرورى خداوند است; از مفهوم آیه استفاده مى شود که موجود فاقد این اوصاف، شایسته الوهیت نیست.
۱۵ - خداوند یگانه و بى همتا، داراى اراده نافذ و تخلف ناپذیر (لا إله إلاّ هو ... الجبّار)
۱۶ - موجود ضعیف و ناتوان از اعمال اراده خویش، نالایق براى الوهیت و پرستش (لا إله إلاّ هو ... الجبّار المتکبّر) با توجه به این که آیه شریفه، در مقام بیان اوصاف ضرورى خداوند است; از مفهوم آیه استفاده مى شود که موجود فاقد این اوصاف، شایسته الوهیت نیست.
۱۷ - یکتا معبود هستى، داراى عظمت، کبریایى و شکوه (هو اللّه ... المتکبّر)
۱۸ - فرمانرواى مقتدر و شکست ناپذیر هستى، منزّه از هر گونه شریک (سبحن اللّه عمّا یشرکون)
۱۹ - خداوند هستى، منزّه از پندارهاى ناروا و نادرست مشرکان درباره او (سبحن اللّه عمّا یشرکون)
۲۰ - مشرکان، داراى پندارهاى نادرست و غلط از خداوند و صفات او (سبحن اللّه عمّا یشرکون)
۲۱ - شناخت صحیح صفات الهى، راهنماى انسان به توحید و یگانگى معبود (الملک القدّوس ... سبحن اللّه عمّا یشرکون) در ابتداى آیه، از یگانگى معبود سخن به میان آمده و سپس صفات و ویژگى هاى آن معبود بر شمرده شده است. این مطلب مى تواند بیان کننده این معنا باشد که توجه به این صفات، خود راهنماى انسان به توحید و نفى شرک است.
موضوعات مرتبط
- آفرینش: حاکم آفرینش ۱، ۲; مدبر آفرینش ۳; منشأ نظم آفرینش ۳
- اسماء و صفات: جبار ۱۵; سلام ۶، ۷; صفات جلال ۴; عزیز ۱۳; قدوس ۴; مؤمن ۹; متکبر ۱۷; ملک ۱; مهیمن ۱۱
- الوهیت: ملاک الوهیت ۲، ۵، ۸، ۱۰، ۱۲، ۱۴، ۱۶، ۱۷
- امنیت: منشأ امنیت ۹
- توحید: توحید ذاتى ۱۸; توحید ربوبى ۲; توحید عبادى ۲; زمینه توحید عبادى ۲۱
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۱، ۲، ۱۸
- خدا: آثار خدا شناسى ۲۱; احاطه خدا ۱۱; اراده خدا ۳; افعال خدا۹; تدبیر خدا ۳; تنزیه خدا ۷، ۱۸، ۱۹; حاکمیت خدا ۱۸; حتمیت اراده خدا ۱۵; خدا و ظلم ۴، ۷; خدا و نقص ۴; زیان به خدا ۶; عزت خدا ۱۳، ۱۸; قداست حاکمیت خدا۴; نظارت خدا ۱۱; ویژگیهاى حاکمیت خدا ۴
- مشرکان: بینش باطل مشرکان ۱۹، ۲۰; خداشناسى مشرکان ۲۰
- معبودراستین: ایمن بخشى معبودراستین ۱۰; تنزیه معبودراستین ۵; حاکمیت معبودراستین ۱، ۲; ربوبیت معبودراستین ۲; زیان به معبودراستین ۸; زیان رسانى معبودراستین ۸; عزت معبودراستین۱۴; عظمت معبودراستین ۱۷; قداست معبودراستین ۵; قدرت معبودراستین ۱۶; کبریایى معبودراستین ۱۷; نظارت معبودراستین ۱۲
منابع